فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
287 - 323
حوزههای تخصصی:
حمله حیدری باذل مشهدی، اثری است که در ادبیات حماسی فارسی، بیش ترین کمیت و تنوع نسخ را پس از شاهنامه فردوسی دارد. در این جستار، با بررسی 100 نسخه حمله، به معرفی چند تکمله جدید و تعیین میزان و ترکیب تکمله های این متن و سپس طبقه بندی پیکره متنی تحقیق، بر مبنای روی کرد انواع ادبی، در پنج رده پرداخته ایم. بر مبنای روی کرد نقد متنی مشخص شد، نسخ حمله حیدری باذل، به علت سبک هندی سراینده و کاربرد آیینی متن در حمله خوانی، بر خلاف عموم آثار ادبی کلاسیک، در طول زمان، به جای الحاق و افزایش ابیات، متحمل اسقاط و حذف ابیات شده اند؛ به جز انتهای نسخ که تکمله بدان ها افزوده شده است. بر مبنای طبقه بندی انواع نیز، گونه حمله سرایی این گونه تعریف شد: حمله سرایی، در سطح کلان، ذیلِ ژانر حماسه ثانویه دینی، و زیرْژانرِ حماسه ادبی، با کارکرد حماسه زبان تبیین شد. هم چنین از حیث محتوایی در شمار منظومه های حماسی تاریخی با دو گونه حماسه تاریخیِ محض یا حماسه تلفیقی تاریخی- عامیانه محسوب شد که از حیث رابطه با متن معیار ( حمله باذل) سه زیرگونه تکمله باذل، نظیره سرایی بر باذل و ترجمه حمله را شکل داده است.
تحلیل شخصیت رستم و اسفندیار بر اساس عنصر کشمکش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی یکی از برجسته ترین متون کهن در ژانر داستان است که پس از گذشت قرن ها با اسلوب داستان نویسی مدرن مطابقت می کند. داستان رستم و اسفندیار از فنّی ترین داستان ها از حیث پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو است. محبوبیت این داستان به گونه ای است که همه ی فارسی زبانان دو شخصیت اصلی داستان را می شناسد. در این پژوهش تلاش شده است تا دلایل محبوبیت و ماندگاری این دو شخصیت و ویژگی های اخلاقی آنان با تکیه بر گفتگوها و کشمکش هایشان تبیین و تحلیل شود. یکی از دلایل موفقیت فردوسی در شخصیت پردازی رستم و اسفندیار، ظرفیت بالایی است که این داستان از حیث عنصر گفتگو دارد. کثرت گفتگو فرصت بیشتری را برای پرداختن به دغدغه ها، کشمکش ها و روحیات در اختیار داستان پرداز قرار می دهد و به او کمک می کند تا از لایه های پنهان شخصیت ها پرده بر دارد. با مطالعه ی داستان رستم و اسفندیار مشخص می شود که بخش محدودی از داستان به کشمکش جسمانی اختصاص دارد و کشمکش های درونی (عاطفی،ذهنی و اخلاقی) در قالب گفتگو و تک گویی نقش گسترده تری را ایفا می کنند. در تحلیل دو شخصیت اصلی نیز دیده می شود که اسفندیار کشمکش های فراوانی با دوست و دشمن دارد و علاوه بر کشمکش های بیرونی، وی دچار کشمکش درونی است اما تنها کشمکش حقیقی رستم در این داستان، با اسفندیار است. در انتها ویژگی های کشمکش نمایشی به عنوان خلاقانه ترین نوع کشمکش در این مقاله معرفی شده است. بدین گونه که شاعر برای برجسته سازی و عینیت بخشیدن به تقابل و کشمکش میان شخصیت ها، کشمکش زبانی و جسمی (دیالوگ و اکشن) را با یکدیگر همراه می کند. این همراهی و ملازمت میان گفتگو و عمل موجب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب می شود.
چرا مخاطب، با یک اثر همراه می شود یا نمی شود؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
6 - 7
حوزههای تخصصی:
در یک کلام، مخاطب باید به داستان وصل شود تا با آن همراه باشد. باید حس شراکت در داستان در وی ایجاد گردد. گویی این قصه، قصه ی خودش هم است. اما نویسنده چه کند که مخاطبش به این نقطه برسد؟ برای پاسخ به این سؤال، چند قدم عقب تر رفته و می گوییم: اگر مداد من، خودکار من، ماشین من، دوست من، خویشاوند من، یا گلدان من آسیب ببیند بیشتر ناراحت می شوم، یا اگر مداد و گلدانِ یک نفر آنسوی کره ی زمین؟ هر چه ما با چیزی یا شخصی، نزدیک تر باشیم و احساس تعلق بیشتری نسبت به آن داشته باشیم، غلظت و شدتِ احساس ما نیز در موردش، بیشتر خواهد بود.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار طنزآمیز «آسمون ریسمون» از ایرج پزشکزاد و «یادداشت های بدون تاریخ» از جواد مجابی بر پایه الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ی این پژوهش این است که جریان های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی و مناسبات قدرت، چه تأثیری بر گفتمان آثار طنزپردازان برگزیده و میزان صراحت و پوشیدگی کلام آنان داشته است. این آثار طنزآمیز در برهه ی زمانی 1357-1332 ه.ش. به نگارش درآمده اند. هدف این پژوهش نیز، بررسی تأثیر وقوع رویدادها و جریان های گوناگون این دوره ی زمانی چون کودتا، رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و گسترش محدودیت های سیاسی بر گفتمان طنز و میزان صراحت و پوشیدگی کلام طنزپردازان مذکور است. در این مقاله با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون چون طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز بررسی و ارتباط آنها با قدرت ها و ایدئولوژی های حاکم تبیین و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه ی پوشیده گوییِ طبقه بندی در تمام آثار بیشترین بسامد را دارد؛ چنان که طنزپردازان، بیشتر کنشگران را بر اساس شغل، منصب اجتماعی، جنسیت و... بازنمایی می کنند. آنان با کاربرد مؤلفه ی حذف از انتقاد نسبت به نهاد سلطنت و روحانیت اجتناب می نمایند. این امر را می توان با عواملی چون رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه ی پهلوی و مقاومت شیعی، عدم توسعه ی سیاسی، بیم از خطر تکفیر روحانیون و احتیاط اندیشی این طنزپردازان توجیه کرد. صراحت گویی و کاربرد مؤلفه ی نام دهی نیز غالباً در حوزه ی طنز فرهنگی، ادبی و اجتماعی بازتاب می یابد.
نقد و بررسی «کلیله و دمنه» به تصحیح آیت اللّه حسن حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
125-146
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه به ترجمه ابوالمعالی نصراللّه بن محمّد منشی از آثار ارزشمند و ماندگار نثر فارسی قرن ششم است که تاکنون بارها در ایران و خارج از آن، تصحیح و به زیور طبع آراسته شده است که بی گمان چاپ منقّح مجتبی مینوی در سال 1343 در تهران بهترینِ آنهاست. از تصحیحات و شروح دیگر این کتاب که علاقه مندان و پژوهشگران در خوانشِ متن کلیله ودمنه از مراجعه به آن بی نیاز نیستند، تصحیح و تعلیقات آیت اللّه حسن حسن زاده آملی است که در سال 1399 چاپ ششم آن را انتشارات بوستان کتاب روانه بازار نموده است. اگرچه آیت اللّه حسن حسن زاده آملی این اثر را از روی چند نسخه خطّی و مقابله با کلیله ودمنه های عربی فراهم آورده و همچنین بدخوانی، تحریفات و نواقص دیگر کلیله ودمنه های چاپی را یادآوری نموده، نگارنده در تصحیح، تحقیق و تعلیقات آیت اللّه حسن حسن زاده آملی از کلیله ودمنه اشکالات و لغزش هایی یافته است که با مقایسه چاپ مینوی و قریب و نیز چند نسخه خطّی دیگر در این جستار به نقد و ارزیابی برخی از آنها می پردازد.
کاربست الگوی وینه و داربلنه در ترجمه ی قرآن کریم (بررسی موردی ترجمه های نعمت الله صالحی نجف آبادی، محمدعلی کوشا و کریم زمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سالیان اخیر نظریه های ترجمه با هدف نظام مندیِ نقد ترجمه در قالب یک چارچوب مدون جهت ارزیابی ترجمه های قرآن استفاده شده اند. نظریه پردازان ترجمه نیز با دیدگاه های متفاوت و گاه مشابه توانسته اند در این عرصه مؤثر واقع شوند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958 کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند که هر مترجمی ناگزیر از آنها بهره می برد. پژوهش حاضر پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها، با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آنها در ترجمه های سه مترجم قرآن کریم (صالحی، زمانی و کوشا) می پردازد و هدف از آن، تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش در پنج جزء پایانی قرآن کریم نشان می دهد؛ مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن، از ترجمه تحت اللفظی -که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است- بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. از سوی دیگر، تکنیک جابجایی (تغییر صورت) – به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی، پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیمِ همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن، نسبت به سایر مؤلفه ها، بسامد کمتری دارد. از میان مترجمان یادشده، زمانی و کوشا بیش از صالحی، از روش های ترجمه غیرمستقیم بهره برده اند.
شناسایی گوینده خطبه مشهور به متقین
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 54
حوزههای تخصصی:
خطبه همام، متقین را توصیف کرده و برای آنان بیش از صد صفت برشمرده است. برای این خطبه، ترجمه های مستقل و شروح فراوانی نوشته شده؛ امّا در این میان و با پژوهش های جدید، روشن شده است که روایت یا خطبه متقین به سه مدل در منابع متقدم درج شده، و با هم اختلافات فراوانی دارند؛ به طوری که متن برخی منابع با متن نهج البلاغه، اساساً متفاوت هستند. با توجه به اهمیت خطبه متقین و برخی تشکیکاتی که نسبت به برخی از خطب و مطالب نهج البلاغه وجود دارد؛ اکنون لازم است از جهات مختلف، اصالت سنجی مستقلی پیرامون این خطبه صورت پذیرد؛ مثلاً بررسی شود که گوینده یا نویسنده خطبه متقین کیست؟ نوشته حاضر، به بررسی تطبیقی خطبه همام در منابع متقدم تا قرن هفتم، در این مسأله پرداخته است؛ که نتایج پژوهش نشان می دهد: نام راوی اصلی خطبه، مخدوش و شامل این افراد است: 1 راوی مجهول 2 ابن عباس 3 نوف بکالی 4 سلیم بن قیس 5 حسن بصری 6 اوفی بن دلهم 7 علی بن حسین(ع) 8 امام صادق(ع) 9 امام باقر(ع) 10 ذوالنون المصری. از سوی دیگر، گوینده خطبه نیز در این افراد، نامتعیین است: 1 علی(ع) 2 حسن بصری 3 عالم 4 ابن عباس 5 علی بن حسین(ع) 6 ذوالنون المصری. امّا با توجه به شواهد متنی و داستان همام، به نظر می رسد که خطبه متقین از تراث صوفیه باشد
تحلیل ژانر ادبی فرامتن در گلستان سعدی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
171 - 186
حوزههای تخصصی:
فرامتن از ژانرهای مطرح امروز و جزء ژانرهای تئوریزه نشده و احیاگری است که تبدیل به سیستم شده و ساحتی از ادبیات به شمار می آید که در هیچ ژانر و دیدگاه شعری و داستانی طبقه بندی نشده. فرامتن بازگشتی آوانگارد به وجوه فرارونده تمام متون منثور مکتوب -حتی منظومِ غیرشاعرانه- در سنت تاریخ ادبیات ملل کهن جهان است که با تمام عظمت هنری خود هیچ گاه در پارادایم جنسیت های ادبیِ شعر و داستان تعریف نشده اند.<br />کلام سعدی در عین ایجاز، آیینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است. از همین رو ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در پی آنیم که دیباچه گلستان و بسیاری از سطور تعلیمیِ آن (جدا از سطور داستانی_شعری اش) در کدام جنسیتِ ادبی جای می گیرند؟ با احترام به تمام پژوهش گران، معتقدیم که این دست آوردها تماما تک وجهی بوده و شأن و اصالت کلمه آن چنان که باید در آنها حفظ نشده است. بنا بر مولفه های مکتب اصالت کلمه، متون موردنظر از چارچوبه های موجود فرارَوی کرده و در نهایت شاهد هم افزایی منسجمی هستیم که در یک متن عریان، خود را از قید و بندها رها کرده و از یکایک پتانسیل های کلمه بهره می برد. بنابراین بنیان روایتِ اینگونه متون هرگز در تعاریف کلاسیک و امروزینه ی شعر یا داستان قرار نمی گیرند بلکه آثاری فاخر، ادبی اما خارج از هستی شناسی شعری و داستانی اند. بر همین اساس این آثار بر پایه ی سیستم پیشنهادینِ آرش آذرپیک در ژانر فرامتن قرار دارند و هیچ تعریف دیگری جز فرامتن را نخواهند پذیرفت.
مراتب خداشناسی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
227 - 242
حوزههای تخصصی:
تأمّل در هدف آفرینش انسان از موضوعات مشترک ادیان آسمانی است و همه این ادیان شناخت خدا را شرط رسیدن به هدف مذکور می دانند. البته مراحل و چگونگی شناخت از دید متفکران و نظریه پردازان متفاوت است. در میان اندیشه های اسلامی، جلال الدین مولوی در مثنوی با بهره گیری از آموزه های قرآنی، معرفت خدا را در مراحل و مراتبی بیان کرده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مراتب معرفت الهی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر در الهیات مثنوی می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که از نگاه مولوی مراتب شناخت خدا چه ارتباط منطقی با یکدیگر دارند. مولوی، شناخت خدا را زیر بنای رسیدن به مقام خلیفهاللهی و دارای سه مرتبه کلی: سطحی(عامیانه)، کسبی(عقلی) و کشفی(عرفانی) می داند. از نگاه وی نوعی رابطه منطقی میان مراتب فوق بر قرار است: معرفت سطحی مقدمه ضروری پیدایش معرفت عقلی است و معرفت شهودی به دنبال کمال معرفت عقلی بروز و استمرار می یابد. این مقاله ضمن استخراج و چینش منطقی مراتب مذکور براساس سخن مولوی، به این نتیجه می رسد که منابع معرفتی در الهیات مولوی متعدد بوده و هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد، بلکه میان مراتب مذکور نوعی ملازمه و ترتب منطقی برقرار است.
هنجارگریزی آوایی در آثار نظامی (مخزن الأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
از بین شاعران هنجارگریز، نظامی گنجوی را می توان ازجمله کسانی به شمار آورد که از این راه می کوشد کلام خود را برجسته کند. در شعر نظامی، استفاده از زبان استعاری بیشترین کاربرد را دارد. با وجود این، استفاده از دیگر ظرفیت های زبانی را در آثار او نمی توان نادیده گرفت. هنجارگریزی هایی مانند هنجارگریزی موسیقایی، دستوری، واژگانی و امثال آن در همه اشعار نظامی نمایان است. وی بسیار هنرمندانه از زبان معیار زمان خویش فاصله می گیرد و با به کارگیری انواع آشنایی زدایی ها توجه خواننده را به شعر خود جلب می کند. او افزون بر آنکه می کوشد هنجارگریزی را همانند وسیله ای برای تحریک هرچه بیشتر ذهن خوانندگان اشعار خود به کار برد، افزونی ها و کاستی های اوزان اشعارش را نیز با این شیوه برطرف می کند. در هنگام بررسی هنجارگریزی در آثار شاعران متقدم، ضروری است زبان رایج در روزگار همان شاعران، معیار سنجش قرار گیرد؛ زیرا معیار قراردادن زبان هنجاری که پژوهشگر بدان زبان سخن می گوید، وی را در رسیدن به نتیجه درست دچار خطا خواهد کرد. در هنگام بررسی هنجارگریزی آوایی در آثار نظامی نیز به این اصل مهم توجه شده است.
دراسة ملامح الغروتیسک فی روایة "التجوّل فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
115 - 138
حوزههای تخصصی:
الغروتیسک (المزاح بالألم) مصطلح فنی- أدبی یقوم من خلاله الکتّاب والفنانون بخلق مشاعر غیر متجانسه ومتناقضه فی نفس الوقت لإظهار کل ما هو غریب ومتناقض وغیر مألوف فی الوسط العام لدى المتلقی. بالنظر إلى الخصائص غیر المنتظمه وغیر المتجانسه، مثل التناقض والرعب والسخریه والمبالغه والغرائبیه، یخلق الکاتب شعوراً غریباً على حدود الضحک والخوف والاستیاء، وروح الدعابه فی هذا العالم المضطرب الخالی من الفرح وعلى الرغم من أنه یسعى إلى رسم الابتسامه على الشفاه، إلا أن المراره سیشعر بها المتلقی بعد تلقیه الموضوع. یقوم البحث الحالی معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی بدراسه ملامح الغروتیسک فی روایه "التجول فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان. فی هذه الروایه الواقعیه، یتم سرد جزء من عملیات فتره الدفاع المقدس (الحرب العراقیه الإیرانیه) فی أرض العراق بعین ناقده وقد ابتکر الکاتب ملامح غروتیسکیه باستخدام عناصر اللهجه والحوار وتوظیف التشبیهات والاستعارات فی ظل الحرب وظروفها - التی تحتوی على مشاهد وأحداث مفجعه - وصوّر أحداثاً مریره من هذا المنطلق.
بررسی و تحلیل اصطلاح سازی شفیعی کدکنی در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
دانش های بشری در قرون اخیر، با روندی پرشتاب به سوی استقلال و تخصصی شدن پیش می روند. یکی از لوازم این استقلال، داشتن زبان و گفتمانی ویژه، نظام مند و زایاست. طبیعتاً نقد ادبی نیز دانشی تخصصی است که در پاسخ به این ضرورت، به وضع اصطلاحات گسترده روی آورده است؛ اما وابستگی آثار ادبی به زبان، عواطف و ذهنیات و توجه به تفاوت ها و ظرفیت های زبانی و فرهنگیِ منحصربه فرد هر ملت ایجاب می کند محققان برای شناخت و ارزیابی جامع آثار ادبی خود، گاهی به وضع اصطلاحات متناسب با آثار بومی خود بپردازند. در این پژوهش با تشریح ضرورت و اهمیت اصطلاح سازی در شکل گیری نقد ادبی بومی و نگاهی به اصول اصطلاح سازی علمی، به بررسی اصطلاحات پیشنهادی شفیعی کدکنی در نقد ادبی، از جنبه های گوناگون پرداخته ایم. نتیجه تحقیق نشان می دهد از آنجا که این اصطلاحات با تلفیق دانش های بومی قدیم و نظریات جدید ادبی و براساس ظرفیت های ساختاری و زیبایی شناختی زبان فارسی و نگاه نظام مند و الگوپذیر و رعایت تقریبی اصول کلی اصطلاح سازی علمی پدید آمده اند، تاحد بسیاری در گفتمان نقد ادبی معاصر تثبیت و فراگیر شده اند و ما را به شکل گیری نقد ادبی بومی امیدوار می کنند.
زبان عرفانی در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
101 - 129
حوزههای تخصصی:
بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهم ترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبه های پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکان پذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربه های عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکل های هنری و ادبی زبان روی آورده اند، نماد و تمثیل دو شکل هنری از جمله شکل های هنری زبان است. این پژوهش به شیوه تحلیلی در پی بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری تمثیل و نماد جهت آشکار کردن تجربه های عرفانی مولوی در مثنوی است. مولوی در راستای به کارگیری تمثیل با در نظر گرفتن تنگناهای زبان بشری کوشیده است تا با زبان ویژه خویش، راه را بر تأویل های عرفانی برای خود و مخاطب بگشاید. آنچه در فهم زبان مثنوی اهمیت دارد، شناخت زبان نمادگرا در فضای گسترده این اثر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولوی با آگاهی از ظرفیت های کلامی، به زبان عرفانی خود پویایی داده است. توجّه به زبان و کاستی های آن، معناگرایی، تکرار واژگان ویژه و تمرکز بر اندیشه ای واحد، آگاهی ازتجربه های عرفانی در عینِ بیان ناپذیری آن ها و ادراک مخاطبان از جمله عوامل مؤثر در درک زبان عرفانی مثنوی معنوی است.
بررسی استعاره مفهومی شرم در داستان های علی محمد افغانی (مورد مطالعه: شوهر آهو خانم و بافته های رنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی، برگرفته از زبان شناسی شناختی نوعی ابزار مفهومی در جهت کشف معنای متن در حوزه عواطف و احساسات است که در درک مفاهیم انتزاعی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این مقاله یکی از کاربردهای استعاره مفهومی در حوزه شرم، در دو داستان «شوهر آهو خانم» و «بافته های رنج» علی محمد افغانی به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. شرم از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره آن را تجربه کرده است و با بررسی استعاره مفهومی آن تفاوت و شباهت فرهنگ ها در اظهار آن به دست می آید، در دو اثر افغانی در حدود 57 مورد استعاره مفهومی مربوط به شرم یافت شد، که اغلب با استعاره های جهانی شرم که توسط کووچش ارائه شده مطابق است، براساس حوزه مبدأ 12 اسم نگاشت، با فرآیند های جهتی، جانورانگاری، طبیعت انگاری، سیال انگاری، انسان انگاری و جسم انگاری در استعاره سازی دو داستان آمده است. از اقسام سه گانه استعاره مفهومی: 10 مورد استعاره جهتی، 3 مورد استعاره هستی شناختی و 44 مورد آن استعاره ساختاری است. به لحاظ مبدأ پربسامدترین حوزه آن «آتش» است که به صورت خوشه ای با گرما، گلگون شدن، آب شدن، عرق کردن آمده است.
تندروی خشونت آمیز داخلی در رمان تروریست اثرجان آپدایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حادثه 11 سپتامبر در آمریکا باعث تحولات بسیاری در دنیا گردید که دنیای ادبیات و هنر نیز از آن بی بهره نماند و کتابهای زیادی تحت تاثیر این حادثه منتشر شد. . تندروی خشونت آمیز داخلی همانند تندروی خشونت آمیز خارجی فاجعه به بارآورده است. در این مقاله رمان تروریست اثر جان آیدایک بر اساس تندروی داخلی بررسی می شود. برای تحلیل رفتارهای شخصیت اصلی داستان از دیدگاه مکالی و مسکالنکو استفاده شده است که تندروی و رادیکالیسم را به سه دسته فردی، گروهی و جمعی و دارای دوازده مکانیسم تقسیم کرده اند. در رمان تروریست مکانیسم های فردی کاربرد بیشتری دارند. بررسی نشان می دهد که مشکلات فراوانی از جمله عدم حضور پدر، بی پروایی زندگی خانوادگی مادر، دردسرهای همکلاسی ها در دبیرستان و نیز محیط پیرامون نقش مهمی در ایزوله شدن وسردرگمی هویتی احمد و هدایت وی بسوی تروریست شدن دارند. اما احمد در پایان رمان بمب را منفجر نمیکند زیرا که شک و تردید در نگرش وی به خود و نیز در چرایی انفجار وجود دارد.
آندره ژید و گفتمان های قدرت؛ نگاهی نو به فرآیند افسون زدایی از کمونیسم در کتاب بازگشت از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
644 - 673
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 و استقرار نظام کمونیستی در این کشور، سرزمین شوراها به آرمان شهر بسیاری از روشنفکران آن زمان بدل شد. از آن جمله، آندره ژید بود که طی دعوتی از سوی اتحادیه نویسندگان شوروی در 1936 به همراه تنی چند از دوستان خود، به آنجا سفر کرد تا سرزمین رؤیاهای خود را از نزدیک ببیند. اما آنچه دید و در بازگشت تحت عنوان بازگشت از شوروی نوشت حکایت از تأسف و نومیدی از تحقق آرمان های بزرگ انسان قرن بیستم داشت. این افسون زدایی آشکار در متن ژید ، اما به سادگی حاصل نشده است بلکه هم زمان از تأثیرات و عواملی خبر می دهد که طبق نظر میشل فوکو ، گفتمان قدرت در یک دوره خاص را شکل می دهند و بر انتخاب های فردی و جمعی نویسنده اثر می گذارند. ما در این مقاله تلاش می کنیم تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر نظریات تاریخ گرایی نوین به درک کنش متقابل گفتمان های مرکزی قدرت و نقش آنها در فرایند افسون زدایی از کمونیسم در نگاه ژید بپردازیم.
جستاری چند در بازشناخت نام تور و توران از نگاه فردوسی
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از بزرگترین و ارزشمندترین مانداک های فرهنگ زرین ایران است. در این کتاب به داستان ها و سرگذشت های بسیاری از نیاکان خود برمی خوریم و از گذشته دور خود بسیار می آموزیم. در این میان، سروده های شاهنامه جدای از داستان سرایی های شیرین و روان و ساده، دارای داده های تاریخی از زندگانی مردمان، کشورداران و مرزهایی است که در برخی از رویدادهای گذشته پیشدادی و کیانی ایران، ارزشمند است. گفته های فردوسی در شاهنامه گاه از سرگذشت مردمان و شاهان و قلمروهایی است که هنوز درباره آن سخن گفته و صدها ارزیابی و برداشت های گوناگون از آن می شود. یکی از این نام ها، نام توران است. نامی که به سبب همانندی آوایی، از آن برداشتهای گوناگون شده است. دانای طوس، داستان توران را از زمان بخش کردن جهان ایرانی در دوران پیشدادی آغاز می کند. هنگامی که فریدون سرزمین های ایران را به سه فرزند خود و سه شاه ایرانی می دهد. ایرج فرزند بزرگ شاه سرزمین ایران می شود. فرزند دوم تور شاه سرزمین توران یا ترکان و چین می شود و سلم نیز شاه سرزمین های باختری یا روم و آنسوی روم می شود. این جستار برآن است تا با بازنمایی آنچه در شاهنامه درباره نام توران آمده است به ریشه یابی تاریخی و جغرافیایی آن بپردازد. آنگاه چگونگی پیوند نام توران با ترکان برپایه سروده های دانای طوس و همچنین گفته ها و نگرش های دیگر شاهنامه شناسان واژه توران واکاوی شده است.
زبان تصویری قلعه الموت (مطالعه تطبیقی متن و تصویر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر زبانی بین المللی است، یعنی مردم با هر ملیّت، نژاد و زبانی می توانند با آن ارتباط برقرار کنند و به ترجمان نیازی ندارد. قلعه الموت از مهم ترین قلاع اسماعیلیه است اما برای بررسی آن عمدتاً به منابع تاریخی رجوع شده و منابع تصویری، به طور اخص نگاره ها، مورد توجّه قرار نگرفته است. با توجه به اینکه تصویر روشنی از قلعه الموت پیش از حمله مغول و تخریب آن در دست نیست، این پژوهش قصد دارد بر مبنای نگاره ها موقعیّت و جایگاه الموت را بررسی کند و نشان دهد چگونه از این تصاویر می توان برای بازسازی قلعه مدد جست؟ جستار حاضر در تلاش برای یافتن تجسمی از قلعه الموت، نگاره های سه متن تاریخی کهن یعنی جهانگشا ، چنگیزنامه و جامع التّواریخ را بررسی می کند. موقعیت جغرافیایی الموت، کاشی های زرین فام قلعه، تصویر هلاکو خان و... از جمله مواردی است که از رهگذر این نگاره ها به دست می آید. حاصل پژوهش نشان می دهد نگاره ها به ارائه تجسّمی از قلعه پیش از تخریب و در هم شکستن عظمتش کمک کرده و در واقع روایت متنی را به روایت تصویری تبدیل می کنند.
وجود، زمان و پدیدارشناسی وجودی در اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
103-77
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی معاصر ایران، مفاهیم متعدد اگزیستانسیالیستی را بازتاب داده است. در این میان، رویکردها و مفاهیمی است که نشان از تأملات وجودی جدی شاعر دارد. می توان داشتن رویکرد پدیدار شناسانه و بارتاب مفاهیم مرتبط با موضوعات اصلی اگزیستاتسیالیستی مانند وجود و زمان را در نظر گرفت. در این مقاله بازتاب این مفاهیم در اشعار شمس لنگرودی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که این سه مفهومِ عمده وجودی در اشعار پرتعدادی انعکاس یافته است. شاعر ضمن مراعات شعریت و منطق هنری با تمهیدات و فنون شاعری، دغدغه های اگزیستانسیالیستی خود را نیز منعکس ساخته است. از مفاهیم مرتبط دیگری که با محوریت این سه مفهوم در اشعار به چشم می خورد، این موارد را می توان نام برد: تقدم وجود بر ماهیت،جهان و در-جهان-بودن، زمانمندی، تاریخمندی، پرتاب شدگی، حیث التفاتی، دورِ هرمنوتیکی. با توجه به حضور مفاهیم بنیادی اگزیستانسیالیسم در اشعار شمس لنگرودی می توان با اطمینان، رویکرد اگزیستانسیالیستی را در اشعار وی ادعا کرد و بازتاب دیگر مفاهیم اصلی وجودی را نیز انتظار داشت.
ضرورت تصحیح مجدّد «مثنویّات ستّه» شاه داعی الله شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
81 - 96
حوزههای تخصصی:
ضرورت تصحیح مجدّد «مثنویّات ستّه» شاه داعی الله شیرازی خدیجه کیانی * محسن محمدی فشارکی * * چکیده شاه داعی الله شیرازی از بزرگ ترین عارفانی است که در قرن نهم هجری می زیسته و آثار ارزشمندی از وی به یادگار مانده است. یکی از آثار گران قدرش، مثنویات ستّه است که تنها یک بار سال 1339محمّد دبیرسیاقی آن را در قالب دیوان وی تصحیح و چاپ کرده است. تصحیح دبیرسیاقی حاصل مقابله ی تنها دو نسخه از کتابخانه های ملک و مجلس است و نسخه ی سوّم که از آن به نام نسخه ی موزه ی بریتانیا یاد می کند، پس از تصحیح مثنویات ستّه به دستش رسیده و فایده ی لازم را از آن نبرده است. ما با دردست داشتن نسخه هایی از کتابخانه های مجلس و ملک و نسخه ای از کتابخانه ی سلطنتی، همچنین استفاده از نسخه ی ارزشمند و نفیس موزه ی بریتانیا، به تصحیح دوباره ی این اثر پرداختیم. در این پژوهش که نتیجه ی تصحیح دوباره ی مثنویات ستّه است، نمونه هایی از نقایص، بدخوانی ها و گزینش های نادرست تصحیح دبیرسیاقی بیان می شود. دیوان صادرات، دیوان قدسیات، دیوان واردات، سخن تازه، شاه داعی شیرازی، فیض مجدد، مثنویات ستّه ، نسخه ی خطّی. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان ava213@yahoo.com ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان fesharaki311@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله : 28/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 5/4/ 1401