مطالب مرتبط با کلیدواژه

جواد مجابی


۱.

سازوکارهای قدرت فوکویی و موقعیت کافکایی در رمان «شهربندان»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی انضباطی دیده بانی قدرت موقعیت کافکایی شهربندان جواد مجابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۱۱
در اندیشه فوکو، قدرت فرایندی است که در همه مناسبات و در ظریف ترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر آن ها تأثیر می گذارد. قدرت، شبکه مولدی است که از تعدد روابط نیروهایی می آید که به واسطه آن ها به اهداف خود می رسد. فرایند قدرت با تکنولوژی انضباطی بر جزئی ترین رفتار، حرکات و عملکرد سوژه ها نظارت دارد؛ اصل رؤیت پذیری، نگاه پایگان مند، نظارت مستمر و... امکان اجرایی شدن مجازات انضباطی را محقق می سازد که هدفش تربیت بدن های رام و هنجارمندکردن سوژه هاست. موقعیت کافکایی، تصویرگر رابطه ای خاص از انسان مدرن و جهان است؛ رابطه ای که در آن، فرد نه تنها قهرمان نیست بلکه شخصی ترین وجوه زندگی اش، زیر نگاه مغناطیسی مراجع قدرت است، فضایی پلیسی و جاسوس وار، هم هویت فردی قهرمان داستان را می بلعد و هم راه های برون رفت از موقعیت را بر او می بندد. جستار حاضر با توجه به اشتراک و هم سانی زیرساخت، مؤلفه ها و کارکرد قدرت فوکویی و موقعیت کافکایی، به تحلیل رمان «شهربندان» جواد مجابی از دو منظر فوق می پردازد. «شهربندان» جواد مجابی همان شهرزندان است؛ به تعبیر راوی: شهری ساکت، ظلمانی، محصور در سیمان و فلز، بی همهمه ای. پژوهش حاضر نشان می دهد که با چه سازوکاری، همه شهروندان (شاگرد رستوران، پاسبان، قاضی و جاروکش) بازوان توانمند قدرت هستند و نقش جاسوسی و دیده بانی قدرت را در الگوی سلسله مراتبی به دقت انجام می دهند. در فرایند اعمال قدرت، ابتدا خانواده قهرمان داستان و سپس کارت شناسایی و درنهایت نام و هویتش گرفته می شود، شخصیت او را به یک شماره پرونده تقلیل می دهند و او را چون یک زندانی با شماره پرونده اش (360) صدا می زنند. فرایند قدرت با سوژه سازی، تنبیه، جرم تراشی و برچسب زنی به دنبال ساختن یک شهروند مطیع از قهرمان داستان است، همچنین در جستار حاضر، نقاط مقاومت فوکویی و کافکایی نیز بررسی می شود.
۲.

تحلیل انتقادی گفتمان آثار طنزآمیز «آسمون ریسمون» از ایرج پزشکزاد و «یادداشت های بدون تاریخ» از جواد مجابی بر پایه الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل انتقادی گفتمان الگوی ون لیوون طنز ایرج پزشکزاد جواد مجابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۱۶
مسئله ی این پژوهش این است که جریان های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی و مناسبات قدرت، چه تأثیری بر گفتمان آثار طنزپردازان برگزیده و میزان صراحت و پوشیدگی کلام آنان داشته است. این آثار طنزآمیز در برهه ی زمانی 1357-1332 ه.ش. به نگارش درآمده اند. هدف این پژوهش نیز، بررسی تأثیر وقوع رویدادها و جریان های گوناگون این دوره ی زمانی چون کودتا، رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و گسترش محدودیت های سیاسی بر گفتمان طنز و میزان صراحت و پوشیدگی کلام طنزپردازان مذکور است. در این مقاله با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون چون طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز بررسی و ارتباط آنها با قدرت ها و ایدئولوژی های حاکم تبیین و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه ی پوشیده گوییِ طبقه بندی در تمام آثار بیشترین بسامد را دارد؛ چنان که طنزپردازان، بیشتر کنشگران را بر اساس شغل، منصب اجتماعی، جنسیت و... بازنمایی می کنند. آنان با کاربرد مؤلفه ی حذف از انتقاد نسبت به نهاد سلطنت و روحانیت اجتناب می نمایند. این امر را می توان با عواملی چون رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه ی پهلوی و مقاومت شیعی، عدم توسعه ی سیاسی، بیم از خطر تکفیر روحانیون و احتیاط اندیشی این طنزپردازان توجیه کرد. صراحت گویی و کاربرد مؤلفه ی نام دهی نیز غالباً در حوزه ی طنز فرهنگی، ادبی و اجتماعی بازتاب می یابد.
۳.

خوانش تطبیقی بینانظریه ای دو رمان «لطفاً درب را ببندید» و «شهر شیشه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پل استر جواد مجابی پسامدرن ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
در این پژوهش رمان های پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی که از ویژگی های پسامدرن در شرایطی غیر از «وضعیت» تحقق آن بهره گرفته است و «شهر شیشه ای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی که در بستر فرهنگی و اجتماعی تحقق «وضعیت پست مدرن» قلم زده شده است به صورت تطبیقی بررسی شده اند. ادبیات تطبیقی می تواند بینانظریه ای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتب های ادبی از نظریه های دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. هر دو نویسنده بیش از هر چیزی بر شرایط انسان با تمام ویژگی ها و پیچیدگی-هایش تمرکز دارند و به هویت و به آنچه هویت را می سازد، می اندیشند. انتظار می رود به دلیل گسترده بودن موضوع پست مدرن در غرب، ساختارشکنی ها در آثار اُستر هوشمندانه تر باشد و با وجود تعدد روایت های نامنسجم در رمانش به خوبی مشخصه های پست مدرن را در آن جلوه گر سازد؛ حال آنکه مجابی در تکاپوی نزدیک کردن رمان های خود به مؤلفه های پسامدرنیستی است و اگر هم کاستی ای دیده می شود به دلیل تازه بودن آموخته های بنیادی مسئله پست مدرن در ایران و عدم وجود آموزش های آکادمیک در این زمینه باشد.