تحلیل شخصیت رستم و اسفندیار بر اساس عنصر کشمکش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی یکی از برجسته ترین متون کهن در ژانر داستان است که پس از گذشت قرن ها با اسلوب داستان نویسی مدرن مطابقت می کند. داستان رستم و اسفندیار از فنّی ترین داستان ها از حیث پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو است. محبوبیت این داستان به گونه ای است که همه ی فارسی زبانان دو شخصیت اصلی داستان را می شناسد. در این پژوهش تلاش شده است تا دلایل محبوبیت و ماندگاری این دو شخصیت و ویژگی های اخلاقی آنان با تکیه بر گفتگوها و کشمکش هایشان تبیین و تحلیل شود. یکی از دلایل موفقیت فردوسی در شخصیت پردازی رستم و اسفندیار، ظرفیت بالایی است که این داستان از حیث عنصر گفتگو دارد. کثرت گفتگو فرصت بیشتری را برای پرداختن به دغدغه ها، کشمکش ها و روحیات در اختیار داستان پرداز قرار می دهد و به او کمک می کند تا از لایه های پنهان شخصیت ها پرده بر دارد. با مطالعه ی داستان رستم و اسفندیار مشخص می شود که بخش محدودی از داستان به کشمکش جسمانی اختصاص دارد و کشمکش های درونی (عاطفی،ذهنی و اخلاقی) در قالب گفتگو و تک گویی نقش گسترده تری را ایفا می کنند. در تحلیل دو شخصیت اصلی نیز دیده می شود که اسفندیار کشمکش های فراوانی با دوست و دشمن دارد و علاوه بر کشمکش های بیرونی، وی دچار کشمکش درونی است اما تنها کشمکش حقیقی رستم در این داستان، با اسفندیار است. در انتها ویژگی های کشمکش نمایشی به عنوان خلاقانه ترین نوع کشمکش در این مقاله معرفی شده است. بدین گونه که شاعر برای برجسته سازی و عینیت بخشیدن به تقابل و کشمکش میان شخصیت ها، کشمکش زبانی و جسمی (دیالوگ و اکشن) را با یکدیگر همراه می کند. این همراهی و ملازمت میان گفتگو و عمل موجب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب می شود.