فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
115-137
حوزههای تخصصی:
دراسه الشعراء فی الأدبین العربی والفارسی بنظره مقارنه تکشف عن زوایا لازالت مجهوله للأدباء والنقاد وتسلط الضوء علی أمور لها أهمیه عند الدارسین؛ ومن هذا المنظار یهدف هذا البحث إلی أن یقارن، شعر شاعرتین شهیرتین إحداهما فروغ فرخزاد فی الأدب الفارسی وثانیتهما نازک الملائکه فی الأدب العربی فی معالجتهما لظاهره اللیل ودراسه تداعیاتها فی الضمیر البشری. فلقد استحضرت الشاعرتان اللیل بنظره متشائمه باعتباره مصدر خوف؛ واستلهمتا منه کثیراً من معانیهما وصورهما البصریه والرمزیه. اعتمد البحث علی المنهج الوصفی- التحلیلی وتطرق إلی المباحث التالیه؛ أولاً: استقراء الصور البصریه والرمزیه المتشابهه عند الشاعرتین فی تصویر اللیل؛ ثانیاً: إتخاذ أربع مداخل للبحث من أربع حالات نفسیه للشاعرتین هی: الخوف، والقلق، والیأس، والتعب؛ ثالثاً: توضیح الصوره البصریه عند کل منهما فی کل مدخل؛ رابعاً: شرح الدلاله الرمزیه لکل صوره عندهما کل على حده. تشیر نتائج هذه الدراسه إلی أن الشاعرتین تشابهتا فی تصویر صور اللیل فی خمس نقاط؛ الأولى: وجدت الشاعرتان اللیل خیر ما یعبر عن عواطفهما وأحاسیسهما الأنثویه المتقلّبه؛ الثانیه: استحضرت الشاعرتان اللیل لتعبّرا به عن نظرتهما السلبیه للحیاه؛ الثالثه: استعانت الشاعرتان بالعین الباصره فی تصویر مَشاهد لیلیه بشخصیاتها وأحداثها؛ الرابعه: استخدمت الشاعرتان رموزاً متشابهه تماماً فی معان متشابهه هی: رمز الذئب للخوف، ورمزا الصراصیر والضفدعه للتعب، ورمزا الستار والسراج للقلق، ورمزا العصفور والشهاب للیأس.
از افق در تلقی نیچه ای تا افق در تلقی گادامری با تأملی در حکایت هایی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
149 - 171
حوزههای تخصصی:
گادامر، در حقیقت و روش، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فراروی از آن امکان پذیر نیست. در مثنوی معنوی حکایت هایی چون «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل» و «قصه جوحی و آن کودک که پیش جنازه پدر خویش نوحه می کرد» از نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن به حساب می آیند، چراکه در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بسته خود هستند. گادامر برخلاف نیچه، حرکت تاریخی زندگی انسانی را دربردارنده این واقعیت می داند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیت ها و مناسبت های مختلف تغییر می یابد. بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن می داند. تحقق چنین مفهومی، به طور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی قابل مشاهده است؛ چنان که در آغاز داستان، موسی (نماد اهل تنزیه) و شبان (نماد اهل تشبیه) هر یک در افق بسته خود محصورند، اما در ادامه و با در گرفتن گفت وگو میان این دو افق -افق شبان و افق موسی- افقی گشوده و موقعیت هرمنوتیکی جدیدی شکل می گیرد که ماحصل امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در داستان شبان و موسی است .
تحلیل فرمالیستی سه غزل از غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم روسی یکی از تاثیر گذار ترین مکاتب نقد ادبی است که ادبیات را از دیدگاه زبان شناسی بررسی می کند. رویکرد فرمالیستی اغلب به جانب صوری متون ادبی نظر دارد و معتقد است که این صور ادبی است که حمل معنا می کند و معنا هیچ نیست، الا ارتباط های بین اجزای صوری کلام. پژوهشگر در این مقاله سه غزل را از دیدگاه فرمالیسم روسی و بر اساس نظریه یاکوبسن و گرامون به روش توصیفی – تحلیلی بررسی کرده است. شایان ذکر است مولانا از طریق واژه های مکرر، توازن، تصویر سازی، استعاره، شیوه بیان، درنگ، تکیه و تاکیدو لحن هایی را در غزل ایجاد کرده است که با بعد عاطفی اثر در تعامل است. نقش هنرسازه ها که از اصول فرمالیست هاست جنبه زیبایی شناسی در غزلیات مولانا دارد و موجب ابداع و نوع آوری در ساخت و صورت ابیات شده است تا از طریق توازن، آشنایی زدایی، هنجارگریزی، تصاویر استعاری و مجازی بر غنا و هنری تر شدن غزلیات بیفزاید.
دلتنگی و خرده گیری فرهیختگان از سامانه کارگاه هستی در آینه ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نشانه های دلتنگی و آزردگی دانشوران و خردورزان از سامانه یا نظام هستی روزگار خود، خرده گیری هایی است که در آینه ادبیات به چشم می خورد. آزردگی از نداشتن جایگاه اجتماعی فراخور دانش و هنر خود، دلتنگی از تنگدستی، نبودن آزادی گفتار و کرداربرای بیان دیدگاه های علمی و فلسفی، ناآگاهی شهروندان و ... است که واگویه آن ها پیوسته با فرافکنی هایی چونان؛ نسبت دادن دشواری ها به چرخ و فلک که ریشه در فرهنگ زروانی دارد و یا قضا و قدر که به خواست و اراده خداوند تعالی برمی گردد؛ اظهار می شود. کمتر رخ می دهد که کسی ساحت زور و زر و تزویر را که بر جامعه آنان حکم می رانند، بیالاید. بنابراین خردورزان هنرور، سامانه اجتماعی و گاه نظام هستی را دارای نظم احسن ندیده اند. پاره ای از خردمندان از دریچه حکمت و فلسفه به موضوع نگریسته اند و برخی هم از دیدگاه دین و عرفان. دریغا که کمتر رخ داده است تا به ناآگاهی های توده ها و کژتابی کشورسالاران پرداخته گردد و به گونه ای استوار پای دولتمردان و دارندگان زور و زر و تزویر به میان آید. هنرمندی سامانه هستی را با آیین دریا می شمارد و دیگری بر این کژتابی، قانون گردباد نام می دهد. نگارنده این گفتار می کوشد تا به روش (توصیفی -تحلیلی) به بررسی برخی از دلخوری های فرهیختگان هنرور بپردازد و بر خاستگاه های آنان انگشت بنهد.
بررسی تقابل گفتمان های اجتماعی در غزلی از حافظ
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
حافظ در بسیاری از غزل های خود به صورت شاعرانه به موضوعات اجتماعی پرداخته است و تلاش می کند گفتمان های غالب روزگار را به چالش بکشد و در برابر آن ها از گفتمان های مغلوب حمایت نماید. مهم ترین رویارویی در شعر حافظ جدال گفتمان زهد و ریا با گفتمان رندی و خوش باشی است. در این مقاله، بر اساس الگوی تفسیری چندسطحی، غزل حافظ با مطلعِ منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالوده ام به بددیدن از منظر بررسی تقابل های اجتماعی بررسی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده درمی یابیم که در جامعه ی عصر حافظ، زهد ریاکارانه و جزم اندیشی ابزاری است در دست قدرتمندان که برای تأمین منافع خود از آن بهره می گرفته اند. در مقابله با این رویکرد، حافظ در پی آن است که در کنار تک صدایی موجود در جامعه که مورد تأیید حاکمان است، صدایی دیگر را نیز حداقل در سطح شعر خویش مطرح کند و از این طریق به وضعیت و دیدگاه های موجود در محیط و زمانه خود اعتراض کند. هدف حافظ از طرح گفتمان شبه ملامتی، نقد گفتمان قدرت و تهذیب اجتماعی است تا دین و تقوا دامِ تزویر برای فریب خلق نشود و عیب جویی از دیگران شخص را به خودپرستی نکشاند. البته بهره گیری استادانه از عناصر زبانی و زیبایی آفرینی و والایی اندیشه های مطرح شده در متن، موجب شده است تا شعر حافظ نمودی فرازمانی و فرامکانی به خود گیرد و صدای اعتراضی همیشگی به زهد دروغین و فریبکاری اربابان قدرت در تمامی جوامع و دوره ها به شمار آید.
بررسی نظریه ی آرایه ی ادبی ژان کوئن و تطبیق آن با زبان شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 117
حوزههای تخصصی:
ژان کوئن در مقاله ی دشواریابِ نظریه ی آرایه ی ادبی کوشیده بر مبنای منطق و معناشناسی، آرایه های مبتنی بر تناقض را با ادراکی عمیق و به شکلی سامان یافته و منسجم تدوین کند. چنین دیدگاه نوینی برای بررسی های شعر فارسی که شاید به دلیل آمیختگی با اندیشه های عرفانی و تاثیرپذیری از زبان پر تناقض عرفا سرشار از تعبیرات متناقض نماست، مناسبت خاصی دارد. در مقاله ی حاضر با تمرکز بر هسته ی اصلی مطلب و مقایسه ی تعاریف و یافتن مثال های مشابه در صناعات ادبی فارسی، نخست سعی شده اساسی ترین افکار کوئن با بیانی آسان و روشن ارائه گردد. در گام بعد با نگاهی تطبیقی، این نظریه برای بررسی و تحلیل و طبقه بندی آرایه های شعر فارسی و مخصوصا شعر حافظ که در اندیشه و زبانِ وی، اصل تناقض نقشی کلیدی دارد، به کار گرفته شده است. این کار با گذر از ساختارهای واژگانی و نحوی و توجه به بنیادهای ژرف ساختی آرایه ها انجام گرفته است. از طرف دیگر بر اساس اندیشه ی کوئن پیرامون درجه بندی مقدار تضاد در انواع تناقض، می توان طیفی گسترده از ساخت های منطقی و زبانی را برای توضیح انواع تناقض، تضاد و تقابل تدوین کرد. یافته های تحقیق علاوه بر تایید مناسبت کلی این دیدگاه برای بررسی شعر فارسی نشان می دهد که زوایای نامکشوف این آرایه ها با تدوین چنین الگویی باید بازهم مورد مطالعه ای تفصیلی قرار گیرند.
بررسی نمادها و آیین های تشرف در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های تشرف مناسکی هستند که فرد با گذر از آنها به رشد و بالندگی درونی می رسد و با رهایی از منِ پیشین خود می تواند با شخصیتی پالایش یافته و نگاهی تازه و متعالی به مرحله بعدی حیات خویش قدم بگذارد. داستان خسرو و شیرین به روایت نظامی، بسیاری از نمادها و آیین های تشرف و پاگشایی را به نمایش می گذارد. این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، بر آن است تا به شناسایی و تبیین نمادها و آیین های تشرف قهرمانان در منظومه خسرو و شیرین نظامی بپردازد. بر اساس یافته های تحقیق، انواع مراسم پاگشایی و آشناسازی، مانند نذر و دعا، نام گذاری، پرستاری آیینی، آموزش، سفر، آزمون، ریاضت، خلوت گزینی، شست و شوی آیینی، رازآموزی، تشییع و تدفین و... و مراحل سه گانه آن (گسست، گذار و پیوست) را می توان در مقاطع چهارگانه زندگی (تولد، بلوغ، ازدواج/ پادشاهی و مرگ) دو قهرمان اصلی این داستان (خسرو و شیرین) مشاهده کرد..
بررسی برگردان اسامی خاص در مستند «معالم من خوزستان» شبکه الکوثر بر اساس نظریه ون کویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامع پساکرونایی و بازگشت شوق و انگیزه مردم برای تبادل فرهنگ ها و سیروسفر، نیاز به ترجمه بیش ازپیش احساس می شود. در این میان، شاخه های متفاوت صنعت گردشگری با ترجمه شفاهی مرتبط شده است. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به مناسب ترین راهکارها در ترجمه اسامی خاص گردشگری و اطلاع از بیشترین راهبرد به کاررفته از راهبردهای نظریه ون کویلی[1] (2007) در این مستند و آشنایی با چالش های آن است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد که در آن 200 اسم خاص از مستند گردشگری-تاریخی «معالم من خوزستان» (به فارسی خوزستان در یک نگاه) که از شبکه بین المللی الکوثر پخش شده است، استخراج شده و پس از مقایسه نمونه های موجود در دو نسخه فارسی و عربی مستند، بر اساس نظریه ون کویلی موردنقد و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که راهبرد عدم ترجمه، بازتولید و نسخه برداری، بیشتر از موارد دیگر استفاده شده است. در حوزه گردشگری، راهبرد عدم ترجمه، بازتولید و نسخه برداری از مناسب ترین راهبردهای ترجمه به شمار می رود؛ زیرا معرفی جاذبه های منحصربه فرد یک منطقه، از اهداف مترجم در این نوع متون است که باید با ذکر نام اصلی خود، حفظ و متمایز شود. راهبردهای دیگر به ترتیب؛ بازتولید به همراه تطبیق با سیستم آوایی واجی زبان مقصد، حذف، عدم ترجمه به همراه توضیح اضافی، جایگزینی با یک معادل در زبان مقصد می باشند. [1]. Van Coillie, J.
الملامح الأدبیه لنیما یوشیج في شعر منوتشهر آتشي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
44 - 65
حوزههای تخصصی:
الملامح الأدبیه لنیما یوشیج فی شعر منوتشهر آتشیالملخصفی تاریخ الشعر والأدب الفارسیین، لطالما کان هناک شعراء مبرّزون لفتوا أنظار الشعراء الذین عاصروهم أو عاشوا فی العصور اللاحقه لهم. فقد ظهرت أشعار هؤلاء الناظمین بمظاهر مختلفه فی أعمال الآخرین. وفی الحقیقه، فإن قارضی الشعر اللاحقین، وباتباعهم للتقالید الشعریه والأدبیه، ومن خلال الاستفاده من أشعار الشعراء المعظّمین قبلهم، أقاموا صله بین نصوصهم والنصوص والممتلکات الثقافیه الماضیه، وانبروا إلى إغناء أشعارهم. فی الشعر الفارسی المعاصر، لا نجد من ینکر مکانه نیما. فإن الشعراء البارزین بعده، فی معظمهم، ناظمون استأنسوا بشعره ورأیه وتأثروا بهما. ومن هؤلاء الشعراء، منوتشهر آتشی. فإنه نحى منحى نیما فی الاهتمام بالقضایا الإقلیمیه والمحلیه وبأسماء الأصوات معًا. قام آتشی بتضمین بعض ما أنشده نیما، وکذلک، استفاد من عناوین أشعاره. تناولت المقاله الماثله الدلالات الواضحه لحضور نیما یوشیج فی شعر آتشی عبر مراجعه المصادر المکتبیه وبالمنهج الوصفی - التحلیلی.الکلمات الدلالیه: نیما یوشیج، منوتشهر آتشی، التناص، النزعه الإقلیمیه، التضمین.
رسوم خانقاه ونمادهای آن از دیدگاه مولانا در غزلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارفان بزرگ هر یک دارای زبان و نظام تصویری و نمادین خاصی هستند. آن هایی که تجربه های ناب شخصی داشته اند، تصاویر و تعابیر شخصی مختص به خود دارند . مولانا از هر چیز و هر کسی، با توجه به تداعی معانی ای که در ذهن او صورت می گرفته است، به واژگان معنی رمزی داده است. وسعت دایره رمزپردازی مولانا شامل حیوانات، گیاهان، صور فلکی، اسطوره ها، پیامبران و ... است؛ از این روی، بررسی تمام جنبه های رمزپردازی و اصطلاحات عرفانی در غزلیات مولانا نیازمند تحقیقات بسیار گسترده ای است. در پژوهش حاضر نمادهای خانقاهی در غزلیات مولانا بررسی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که: آداب و رسوم خانقاهی و نمادهای آن در شعر مولوی چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج نشان می دهد که مولانا در ایجاد معانی جدید رمزی از انواع واژگان و اصطلاحات استفاده کرده است. مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر نیز در این نکته است که ، با توجه به خلاقیت مولانا در رمزپردازی، غزلیات مولانا را نمی توان با توجه به اصطلاحات عرفانی ای که در کتب صوفیه آمده است، تفسیر نمود؛ زیرا اصطلاحات عرفانی وضع شده، نشان دهنده ذهن آگاه نویسندگانی است که مشرب فکری خاص خود را دارند. برخی از آداب و رسومی که در دیوان شمس معنی نمادین یافته اند ،عبارتند از : پیر، طعام ، فراشی ،سماع و ... است . هدف این پژوهش بازتاب نمادهای خانقاهی در دیوان شمس مولوی است. روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای است و تحلیل متن از طریق شواهد به دست آمده است.
بررسی مفهومِ «حیوانیّت» در سووشونِ سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
59 - 98
حوزههای تخصصی:
سووشون را باید از زبانِ حیوان خواند. جایی که زبانِ انسانی از تَکَلُّم فرومی ماند، آوایِ حیوان است که «می ماند». زنانگیِ و حیوان، زری و سَحَر و مادیان، یُوسُف و آنچه ادامه سوژه مردانه اوست را، به پرسش می خواند. کودکی و جنون و زندان، همان هایی که تن به دلالت و ایده باوری نمی دهند، تن هایی اند که در میل و بی معناییِ خویش، حیات را تجربه می کنند. حیاتی که با زندگیِ یُوسُف، مرگ بود و با سووشونش، «حیوانیّت» دوباره به روح زری باز خواهد گشت. نگارنده در این پژوهش در تحلیلِ شخصیّت شناسی و عناصرِ رمانِ سووشون، از آرایِ دلوز و متفکرانی که در مغناطیسِ اندیشه پُست مدرنیستیِ او می گنجند، بهره برده است. نهایت آن که همان آرزوی دیرینه ای که سیمین در خاطرات کودکی اش به آلِ احمد واگویه کرده بود: «همیشه عاشق یک اسب بودم!».
تحلیل تمثیل های انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی انتقادی یکی از بارزترین عرصه هایی است که مسائل و معضلات اجتماعی در آن به خوبی بازنمایی شده است. در برخی دوره های اجتماعی، نویسند گان به دلیل خفقان سیاسی جامعه نمی توانستند به راحتی عقاید خود را بیان نمایند، از شگردهای بیانی غیرمستقیم مانند تمثیل های انتقادی برای بیان آرا و اندیشه ها و انتقادات خود بهره می گرفتند. از آن جا که بررسی تمثیل های انتقادی برای نشان دادن اندیشه ها و انتقادات از اوضاع سیاسی، اجتماعی و تاریخی جامعه در جهت روشنگری مخاطب ضرورت دارد هدف پژوهش بررسی کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب می باشد. ما در این مقاله برآنیم از متن داستان نمونه هایی که بر پایه تمثیل سیاسی، تاریخی و اجتماعی وجود دارد ذکر کنیم و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که؛ تأثیر کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی با رویکرد سیاسی، اجتماعی و تاریخی در داستان گنه گنه های زرد در جهت روشنگری مخاطب به چه اندازه است؟ روش گردآوری اطلاعات این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکرد توصیفی - تحلیلی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده با تمثیل های انتقادی با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی کنش ها و رفتارهای استبدادی، دیکتاتوری و استعمار و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را برای روشنگری مخاطب به تصویر کشیده است.
نقد و تحلیل فرم شناسی دوازده بند محتشم کاشانی در بستر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی- استشهادی و تحلیل یافته ها، بر اساس نقد ادبی صورت گرایانه، کاربرد ابزارهای آشنایی زدایی را در مرثیه محتشم کاشانی بررسی می کند. در ف رم شناسی ای ن مرثیه، هنرسازه ه ای زبان ی و ادب ی، ب ه سلسله عواطف ی م ی پیوندد ک ه احساسات مخاطب را هم راه با اعجاب و فراز و فرودهای روحی برمی انگیزد. محتشم با موقعیت شناسی ادبی، استقلال فکری و آزادی تأمل، به گزینی ترکیبات و تنوع مضامین، جلوه های هنری کلام را ترسیم می کند و با این شگرد، زمینه درونی و معنوی شعر (عاطفه) را تقویت می سازد. جریان عاطفی شعر از محور شخصی به محور اجتماعی سوق پیدا می کند و کلام را از برش زمان و مکان معیّن فراتر می برد که همین موضوع سبب درهم شکستن مرز جغرافیایی کلام و بازگشت وحدت بندها به همان افق دایره وار عاشورا می شود. از دلایل تأثیرگذاری شعر محتشم غیر از مضمون، گره خوردگی عاطفه و تخیّل همراه با صورخیال و صناعات ادبی، الهام گیری طبیعی وزن شعر از نفس موضوع (واقعهکربلا)، دقت در تحسین الفاظ و تجوید معانی (تکمیل و نیکو گردانیدن معانی) است. پربسامدترین تصویرهای هنری در این مرثیه، استعاره و در مرتبه بعد، تشبیه است. عناصری که برای ساختن تصاویر استعاری استفاده شده اند، عناصر طبیعی و جلوه های آن هستند و عناصر انسانی در استعاره ها، از نظر بسامد بعد از عناصر طبیعی قرار می گیرند.
بررسی معناشناسی با هم آیی واژه «مثقال» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع عدالت از جمله مفاهیمی است که قرآن همواره به آن تأکیدی شایان داشته است. عدالت در سه بعد تکوینی، تشریعی و جزایی در بسیاری از آیه های قرآن نمود داشته که همه آن ها نمونه والای عدل الهی را بیش ازپیش آشکار می سازد. از جمله واژگانی که با عدل الهی– از نوع عدل جزایی – ارتباطی ناگسستنی دارد، واژه "مثقال" است.واژه "مثقال" به واسطه باهم آیی های گوناگون هم چون بافت، تقابل و شمول مشترک به انسجام و متن وارگی مفهوم عدل الهی در آیات قرآن کمکی شایان کرده است. این پژوهش، تلاش دارد تا به روش توصیفی – تحلیلی، کارکرد باهم آیی واژه مثقال در ارتباط با عدل الهی در آیات قرآنی بحث و بررسی شود. نتایج نشان می دهد که باهم آیی واژه مثقال بیش تر معطوف به "ارتباط با مفهوم عدالت" است؛ هر چند تقابل و شمول مشترک نیز به مفهوم عدل الهی در روز حسابرسی بندگان در روز قیامت، انسجام و تأکید معناداری بخشیده است.
بررسی محتوا و عناصر فرهنگی در کتاب درس «پرفا 1» برپایه انگاره تلفیقی کرتازی و جین و آداسکو و همکاران
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
337 - 353
حوزههای تخصصی:
با در نظر داشتن آن که آموزش زبان عمدتاً با ورود مسائل فرهنگی همراه با زبان آموزی همراه است، سهم آموزش زبان در انتقال این مفاهیم فرهنگی شایان توجه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بازتاب محتوا و عناصر فرهنگی بر پایه انگاره های فرهنگی «کرتازی و جین» (1999) و «آداسکو و همکاران» (1990) در کتاب درس «پرفا 1» از مجموعه آموزشی «پرفا» به انجام رسیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیل آماری محتوای کتاب آموزشی مورد بررسی برمبنای تلفیقی از انگاره های مذکور است. بر این اساس کرتازی و جین محتوای فرهنگی کتب آموزش زبان را در سه طبقه «فرهنگ مبدأ»، «فرهنگ مقصد» و «فرهنگ بین المللی» درنظر گرفته اند. با در نظر داشتن این نکته که مجموعه پرفا برای آموزش زبان فارسی به صورت عمومی برای مخاطبان بزرگسال زبان مقصد با پیشینه های متفاوت فرهنگی طراحی شده و با توجه به تجلی بیشتر جلوه های فرهنگی زبان مقصد در آن، در طی فرایند پژوهش حاضر، فرهنگ ایرانی به عنوان «فرهنگ مقصد» و فرهنگ های مبدأ و بین المللی در ذیل یک گروه و با عنوان «دیگر فرهنگ ها» مورد بررسی قرار گرفته اند. بر این مبنا، با تلفیق انگاره فرهنگی آداسکو و همکاران، چهار عنصر این انگاره، مشتمل بر «عناصر زیبایی شناسی»، «عناصر جامعه شناختی»، «عناصر معنایی» و «عناصر زبان شناسی اجتماعی» برای بررسی محتوای فرهنگی «پرفا 1» با تأکید بر فرهنگ ایرانی به عنوان زبان مقصد (مبتنی بر کرتازی و جین) مورد تحلیل آماری قرار گرفته شده اند. نتایج تحقیق نمایانگر آن است که، عمده ترین عناصر فرهنگی نمایانده شده در فرهنگ زبان مقصد در «پرفا 1» به ترتیب عبارتند از: 1. عناصر زیبایی شناسی، مشتمل بر هنر، ادبیات، موسیقی و رسانه 2. عناصر جامعه شناختی، مشتمل بر زندگی روزمره 3- عناصر معنایی، مشتمل بر مفهوم سازی های فرهنگی مسائل مختلف و 4. عناصر زبان شناسی اجتماعی، مشتمل بر نحوه استفاده از زبان با توجه به شرایط فرهنگی اجتماعی.
تحلیل «مرگ اجتماعی» در اشعار نیما یوشیج
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر را عصر اضطراب و فشار روانی و بیماری تمدن جدید خوانده اند که از احساس عجز و ناتوانی انسان در مقابل تهاجم ناهنجاری های اجتماعی پدید می آیند و آرامش فردی و گرایش جمعی را چنان به مخاطره می اندازند که انسان نه تنها احساس رسالت سیاسی و اجتماعی نمی نماید، بلکه از تداوم زندگی فردی نیز دست می کشد و مرگ را سزاوارتر از آن می یابد. پژوهشگران مرگ را به اضطراری، طبیعی و ارادی تقسیم کرده اند. از میان آن ها مرگ اضطراری دارای معنای حقیقی و دو دیگر دارای معنای مجازی اند. در این مقاله تبیین شده که مرگ اجتماعی یا مرگ به مفهوم اجتماعی را می توان به انواع مرگ افزود و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل آن پرداخت. نیما بر اساس رسالت و تعهدی که برای خود قائل است نگاهش را از رمانتیسم به رئالیسم، به ویژه رئالیسم اجتماعی می دوزد و به طرح ناهنجاری ها و بیماری های اجتماعی می پردازد و از میان آن ها بیش از همه بر فقر، رنج، ذلت و خواری تأکید می ورزد. از دیدگاه نیما این پدیده ها اسباب ناآگاهی و ناتوانی انسان را فراهم ساخته و موجب ایستایی اش می گردند و این ایستایی برابر با مرگ و در مواردی مرگ سزاوارتر از آن است. فقر و رنج مورد نظر نیما غالباً ساخته انسان ها و در شمار شرور اخلاقی اند و اگرچه از جهل و ناآگاهی، جنگ، بی هدفی، بی دردی، نفاق و نظایر آن ها مایه ور می گردند، ولی مردم می توانند با تحصیل دانایی و توانایی بر آن ها فائق آیند و در جهت گیری مناسبات اجتماعی و تصمیمات سیاسی به سمت انسانیت، مؤثر واقع شوند.
هم پوشانی نظریۀ روان زخم ژیژک و رئالیسم جادویی در رمان دلفین مرده اثر حسن بهرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «روان زخم» برای اشاره به موقعیتی به کار می رود که در آن روان شخص به دلیل رویدادی آسیب زا صدمه ببیند. واکنش افراد به امر آسیب زا ممکن است برون ریزی، یا درونی سازی باشد. در فرآیند برون ریزی، فرد نشانه هایی از اختلالات روانی همچون کابوس به نمایش می گذارد، ولی در درونی سازی، فرد رنج های روحی را در جهان درون خود پنهان می کند و با ساخت یک روایت فتیش، رنج ها را به محیطی دیگر انتقال می دهد. با توجه به ماهیت روان زخم، بیمار قادر نیست آن را به امر نمادین تبدیل کند و این مشکل روانی تنها از روی نشانه هایش در فرد قابل شناسایی است، درحالی که روان شناسان معتقدند تنها راه درمان روان زخم، تبدیل شدن به امر نمادین است. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی بازنمایی روان زخم در رمان دلفین مرده نوشته حسن بهرامی است. بهرامی با بهره گیری از تکنیک رئالیسم جادویی و ترکیب نامحسوس آن با ویژگی های روان زخم، از این چالش با موفقیت گذر کرده است. او با ترکیب افسانه های بومی و روان زخم و بهره گیری از ماهیت دوگانه آنها در کنار هم، پیوندی محکم و نامحسوس میان این دو مقوله ایجاد کرده و روان زخم شخصیت را به نمایش گذاشته است. این پژوهش اثبات می کند که رئالیسم جادویی تکنیکی درخور برای نگارش رمان های روان کاوانه جهت نمادین کردن روان زخم افراد است.
بررسی مقایسه ای کنش های شعری نیما و اخوان با رویکردی به نظریۀ «کنش» پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
181 - 208
حوزههای تخصصی:
در نظریه «کنش» پیر بوردیو، اثر ادبی بازتولید سرمایه فرهنگی و برآیند ترکیب سرمایه اقتصادی و عادتواره هاست. همین طور، کنشی اجتماعی است که فرد در میدان ادبی از خود نشان می دهد. شعر به مثابه اثر ادبی محصول بُعد ذهنی سرمایه فرهنگی است که به صورت موفقیت مادی و به شکل عینیت یافته ظهور می کند. این پژوهش به کنش های شعری نیما و اخوان به شکل مقایسه ای با رویکرد نظریه کنش بوردیو می پردازد تا به این پرسش پاسخ دهد که کنش های این دو شاعر چگونه بیان می شوند و واکنش هایشان در قبال برخورد دیگران و اوضاع سیاسی اجتماعی جامعه چگونه شکل می گیرد. پیشینه تحقیق در این موضوع مبیّن بی توجهی بسیاری از محققان به موضوع است. روش تحقیق در این مقاله، از حیث ماهیت و روش، از گونه توصیفی تحلیلی و از حیث هدف، بنیادی نظری است. نتایج نشان داد که هردو شاعر در برخی از کنش های شعری مشترک اند و در برخی دیگر واکنش های متفاوتی نشان می دهند که حاصل آن سرایش اشعار سیاسی اجتماعی در زیرمیدان تولید شعر فارسی است.
بررسی شخصیت های تمثیلی در باب اول بوستان سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی در بوستان که از تاثیرگذارترین مثنوی های تعلیمی_اخلاقی زبان فارسی است، به درستی از ابزار تمثیل برای بیان اهداف تعلیمی خود بهره برده است. در این پژوهش به منظور آشکار شدن اهمیت تمثیل و چگونگی کاربرد این آرایه ادبی در بوستان سعدی، به بررسی انواع شخصیت های تمثیلی در باب اول بوستان پرداخته شد سعدی با زیرکی و هوشیاری تمام خود، نام باب اول بوستان را به درستی " در عدل و تدبیر و رای" انتخاب کرده است و بیشترین شخصیت های تمثیلی که برای بیان حکایات این باب در نظر گرفته، چه مثبت و چه منفی، از طبقه شاهان و حاکمان و وزیران انتخاب کرده، زیرا قطعا می دانسته خواننده ی اثرش خوانش بوستان را از این باب آغاز می کند، پس می بایست تاثیرگذارترین بخش سخن خود را در این باب بیاورد.در مجموع از 26 شخصیت این باب، 21 شخصیت شاه و وزیر و حاکم هستند که نشان دهنده ی اهمیت رفتار طبقه ی حاکم با مردم است.
نقش آگاهی های بلاغی (استعاره مکنیه) در جمال شناسی قصاید ظهوری ترشیزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی شعر از آغاز تا روزگار ما اغلب در دو محور موسیقی زبان و شیوه ارائه مطلب در شعر یعنی تخیلِ شاعر صورت گرفته است. تخیل از مهم ترین عناصر شعر به شمار می آید که حاصل آن صور خیال است. از میان انواع صور خیال، استعاره مهم ترین بحث بلاغت است که در این جستار، نوع پنهان آن یعنی استعاره بالکنایه یا مکنیه در قصاید ظهوری ترشیزی که یکی از پیشگامان سبک هندی است و تذکره نویسان و حتی شاعران و ادیبان هم عصر شاعر به برتری او در طرز تازه (سبک هندی) خستو شده اند، از زاویه تنوع موضوعی و تأثیر آن در سبک سازی قصاید وی مورد بررسی قرار گرفته است. سبک ادبی ظهوری تا اندازه زیادی مرهون نگاه استعاری او به واژگان کلام است. آگاهی شاعر به ارزش های معنوی و عاطفی واژه ها که بر اساس روحیه و احساسش صورت می گیرد، به ظهور هنری زنده و پویا منجر شده است. در شعر ظهوری، آنچه واژه ها را به هم پیوند زده و در کنار هم گرد آورده است، نه وزن بلکه تشخصی است که به واسطه استعاره مکنیه و تشخیص به کلمات اعطا شده است.