مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
استعاره مکنیه
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل درخصوص استعاره که همواره محل مناقشه بوده، استعاره مکنیه است. در آثار اولیه بلاغی از این ساختار خبری نیست؛ در مرحله بعد، محققی چون جرجانی به بحث درباره این موضوع می پردازد، ولی نامی بر آن نمی نهد. هم زمان با وضع این اصطلاح، نزاع بر سر درستی آن نیز آغاز شد، عده ای استعاره بودن آن را نپذیرفتند، برخی آن را در زمره تشبیه مضمر دانستند، و گروهی هم فقط نظر دیگران را تکرار کردند. عده ای هم در دوره معاصر تلاش کرده اند با طرح مسئله تشخیص، اختلافات موجود را حل کنند، ولی در نهایت اذعان می نمایند اصطلاح استعاره مکنیه عام تر از تشخیص است و شمول بیشتری دارد. در مقاله حاضر ضمن بررسی، تحلیل و نقد این اصطلاح در آثار بلاغی، به ترتیب تاریخی، نشان داده ایم پژوهشگران بلاغی بیش از توجه به تعریف استعاره و تمرکز بر چگونگی استعاره مکنیه از نظر اصطلاح شناختی یا ترمینولوژیک، آن را از نظر لغوی مدنظر داشته اند؛ در حالی که بر مبنای تعریف سکاکی و برخی دیگر از بلاغیون، «استعارگی» این ساختار پذیرفتنی است؛ هرچند نمی توانیم قیدهایی مانند «تخییلیه» را بپذیریم. همچنین می توان از تشخیص، استعاره تبعیه و جاندارانگاری به عنوان شاخه های این استعاره یاد کرد، نه جایگزین های آن.
بررسی استعاره در شعر عاشورایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره و هنر تصویرگری یکی از کارآمدترین ابزار هنری است که از دیرباز توجه شاعران و سخنوران را به خود معطوف کرده است. در شعر عاشورایی که شاعر با اعتقاد و ایمان قلبی قیام عاشورا را توصیف و تحلیل می کند، زبان خیال انگیز استعاره بیانگر شور عشق و احساس او به امام حسین (ع) و اهل بیت در زیباترین تصویرهاست. شاعر آیینی از طریق تصویرگری های شاعرانه یک موضوع را به انحای مختلف بیان می کند. تکرار یک مفهوم با زبان هنری متفاوت ضمن خیال انگیزی بیشتر، سبب جذب مخاطب به درک موضوع و کسب التذاذ از آن می شود؛ به خصوص وقتی موضوع بر سر اعتقاد باشد و با باورها و ایمان فرد گره بخورد. با بررسی استعاره در شعر عاشورایی معاصر دریافتیم که شاعر از انواع استعاره برای بیان اندیشه و احساس بهره برده است و با اغراق و بزرگ نمایی در هنر تصویرگری با نمایش جاودانگی و عظمت واقعه عاشورا، مهم ترین آموزه های تربیتی را بیان می کند. لذا از تمامی عناصر موجود در طبیعت و بن مایه های اعتقادی در خلق استعاره مدد می گیرد. اگرچه ممکن است تصاویر ارایه شده چندان بدیع و نو نباشد، تلفیق انواع استعاره با هم در یک بیت منجر به خلق تصاویر زیبا و دل انگیز شده است.
آرایه تشخیص از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک تشبیه، قلب ادبیات است. ازآنجاکه آرایۀ «تشخیص» زیرساختی تشبیهی دارد، پرداختن به ابعاد گوناگون این آرایۀ ادبی همواره ارزشمند است. بلاغیون گذشته و معاصر همواره به گونهای و هریک بهاندازهای دربارة «تشخیص» بحث کردهاند؛ اما چنانکه خاصیت علوم ادبی است، هرگز نمیتوان بر در این پژوهشها قفل اختتام زد و ادعا کرد آخرین نظر کاملترین نظر است؛ ازاینرو نگارنده نیز دانستههای اندک خود را دربارة آرایۀ تشخیص گردآوری کرده و در مقالۀ حاضر به چند موضوع تازه در این باب پرداخته است؛ موضوعاتی چون: اشکال در نامگذاری واژۀ «تشخیص»، شمولناپذیری واژۀ «تشخیص»، تقسیمبندی جدیدی از عناصر این آرایه، انتخاب نامی تازه برای این آرایه، خطای بلاغیون در انتخاب واژۀ دارای «تشخیص»، تعریفی جدید از آرایۀ تشخیص و در آخر یک مبحث تازه در ارتباطِ آرایۀ «تشخیص» و اِسناد مجازی.
استعاره در سوره های حمد و بقره از دیدگاه محی الدّین درویش و تطبیق با ترجمه های فارسی
حوزه های تخصصی:
مجاز یکی از صنایع بیانی است و به دو قسم استعاره و مَجاز مرسل تقسیم می شود. از آنجا که مجاز، در زیباآفرینی آیات نقش دارد، ترجمه آن نیز نیازمند دقّتی برای رساندن معنای مقصود است. پژوهش کنونی در نظر دارد استعاره های سوره حمد و بقره را بر اساس نظر محی الدّین درویش استخراج کرده و پس از توضیحی کوتاه درباره استعاره شکل گرفته و مقصود آن، به بهترین ترجمه موجود بپردازد. هدف این نگاشته، ارائه ترجمه ای مناسب برای آیات استعاره دار سوره های حمد و بقره است. نوشتار حاضر برای نخستین بار به تطبیق استعاره سوره های حمد و بقره بر برخی از ترجمه های فارسی پرداخته و در سه بخش استعاره های تصریحیه، استعاره های تصریحیه تلفیقی و استعاره های تمثیلیه و مکنیه و مکنیه تبعیه مطالب خویش را سامان می دهد.
پیشنهادهایی برای سامان دهی تشتّت تعاریف استعاره و تقسیماتش در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره در بلاغت فارسی، صرف نظر از ابهام ذاتی اش، به سبب آمیزشی که با بلاغت اسلامی عربی یافته و در پی آن سرریزگاه انواع مباحث کلامی و دستوری نامتجانس شده، قرن هاست که دچار پیچیدگی گشته تا بدانجا که با همه اهتمامی که ادبای بلاغت در این مدتِ مدید کرده اند و اشارات راه گشا و البته عمدتاً محافظه کارانه ای که در مطاوی مطالب خود آورده اند، هنوز بخش هایی از مباحثش دچار مشکلات ریشه ای و دست کم برخی ابهامات ساختاری است. این وضع با باب شدن موضوعات بلاغت غربی، سخت تر شده، چنانکه موجب پریشانی و تداخل و تزاحم مسائل بیشتر گشته است. در این تحقیق، جسورانه سعی بلیغ نموده ایم تا بی هرگونه ادعای جامع نگرانه ای و با نگاهی صرفاً ادبی استعاره را بعنوان یکی از متفرّعات مجاز بررسی کنیم و در این راه با اتّکا به یکی از مبانی نظری نظریه فرمالیستی که از نظر ما قابل اعتمادترین و فایده مندترین روش برای کشف ادبیّت کلام است، استفاده بسیار نمودیم. غرض اصلی ما در تحقیق آن است که انواع حقیقی استعاره را بشناسیم و بشناسانیم تا مخاطب متن ادبی پارسی به واسطه آن با کمترین پریشانی و سرگشتگی ای، بتواند از عهده تحلیل ساده بلاغی استعارات در حد امکان به سلامت بیرون آید . به بیان ساده تر، در این مقاله، پس از ذکر تشویش های مفهومی و ساختاری در باب استعاره و اقسامش در منابع درسی، در گام نخست بی آنکه وارد مباحث فلسفی و ژرف ساخت فکری و تخییلی متن شویم، بر آن بخشی که زبان از صورت حقیقی خود خارج شده و وجه مجازی یافته، تمرکز کرده ایم و سپس به تحلیل ماهوی آن از منظر استعاری و غیر استعاری بودن و یا به عبارتی، تخییلِ تصویری و ادراکی پرداخته ایم و در ضمنِ آن، زواید و نیز نقایص آنها را بیان کرده، پیشنهادهای خود را در این راستا عرضه کرده ایم.
بررسی و تحلیل صنعت تشخیص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
173 - 199
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به شکل های مختلف به بعضی اشیاء شخصیت انسانی بخشیده که در درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت تشخیص در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، انواع تشخیص های بکار رفته در قرآن را استخراج نموده، جنبه های گوناگون معنایی، شیوه های کاربرد و اسرار و اغراض بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در آیات متعدد جهت تفهیم مفاهیم به مخاطبین به انحاء گوناگون به اشیاء، شخصیت انسانی داده شده که در این زمینه، فرهنگ اعراب و تجربیات آنان از محیط زندگی شان به زیبایی نمایان است؛ همان گونه که ادبیات عرب زبانان و تشبیهات، استعارات و مجازهای رایج میان آنان نیز در این کتاب آسمانی خودنمایی می کند و نکته مهم آن که تشخیص های به کار رفته در آن، دارای خصیصه فرا زمانی و فرا مکانی می باشد که خود یکی از اسباب اعجاز قرآن است.
مضامین استعاره ها در منظومه سبیکه الذهب در تطبیق با آیات قرآن و انعکاس آن در مصداق هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
137 - 185
حوزه های تخصصی:
استعاره مکنیّه یا کنایی از مسائل مورد مناقشه در علم بیان است. در آثار اولیه بلاغی خبری از عنوان استعاره مکنیه نیست و تنها جارالله زمخشری و جرجانی بدون اشاره به عنوان آن، توضیحاتی درباره آن ذکر کرده اند. بعدها سکاکی در مفتاح العلوم به تفصیل به این بحث پرداخته است. در حالی که، بر مبنای تعریف سکاکی و برخی دیگر از بلاغیون، «استعارگی» این ساختار پذیرفتنی است؛ برخی دیگر استعاره بودن آن را قبول ندارند و آن را تشبیه مضمر به حساب می آورند. گویا، سکّاکی با توجه به حضور نداشتن لفظ عاریه و استعاره در استعاره مکنیّه، تحلیل دیگری از این نوع استعاره ارائه داده است که براساس آن، لفظ مشبّه برای مشبّهٌ به استعاره آورده شده است. در سبیکه الذهب، با وجود اینکه متن مختصرِ تفتازانی، ملاک سرایش این منظومه بوده است اما در بحث استعاره مکنیه، ضمن اشاره به اختلاف ها، نظر خطیب قزوینی برجسته شده است و نقد وی بر آرای سکاکی و تفتازانی آورده شده. خطیب قزوینی که شارح آرای سکّاکی است، با ردّ نظر وی و با ریزبینی از استعاره مکنیّه به «تشبیه مُضَمر در نفس» تعبیر کرد که با تسامح، به آن استعاره گفته می شود و بدین گونه، به اصلاح نظر دانشمندان متقدّم پرداخته است؛ لذا در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، به شرح این مصادیق پرداخته شده است. نتایج این تطبیق نشان می دهد در منظومه سبیکه الذهب ضمن اشاره به این اختلافات، به اقوال مخالفی چون خطیب قزوینی اشاره شده است و در بحث استعاره مکنیّه، بیشتر بر دیدگاه خطیب تأکید شده که انعکاس این استعاره ها در آثار هنری مشهود است. اهداف پژوهش: بررسی مضامین استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آیات قرآن. انعکاس استعاره ها در سبیکه الذهب در مصداق های هنری. سوالات پژوهش: استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آثار هنری چگونه بررسی شده است؟ چگونه می توان تأثیر استعاره ها را در سبیکه الذهب با مصداق های هنری بررسی کرد؟
رویکردی تازه به صنعت تشخیص براساس زبان حال (آنیمیسم) و بافت موقعیتی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
91 - 104
حوزه های تخصصی:
تاکنون در اغلب کتاب های بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبت دادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانسته اند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی بخشیده است؛ درحالی که در بیان جدید براساس زبان حال (آنیمیسم)، همه موجودات و پدیده ها همچون انسان، زنده و گویا هستند و از احساسات و عواطف خاصی برخوردارند. این تفکر هم در اندیشه انسان باستان و هم در قرآن و احادیث و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان بازتابی وسیع داشته است. بنابراین قدرت تخیل شاعر نیست که این گونه صفات را به موجودات نسبت می دهد، بلکه هنر مهم شاعر درک و شناخت این گونه احساسات و خصوصیات موجودات است که آن را با زبانی شیوا و پر از احساس بیان می کند. همچنین یکی دیگر از معیارهای تمییز صنعت تشخیص از غیر آن، توجه به بافت موقعیتی کلام و لایه های متن است، یعنی از بافت کلی و ترکیب مجموع اجزای کلام در هندسه شعر و معنا و قرائن موجود در عبارت، می توان صنعت تشخیص را از غیرآن معلوم ساخت.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
واکاوی استعاره های قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
بحث استعاره از فنون بلاغی استعمال شده در قرآن است که به دلیل تأثیر مستقیم در تفسیر جایگاهی ویژه دارد، از طرفی مقبولیت علمی علامه طباطبایی در جامعه تفسیری و اهل بلاغت، استعاره دانستن برخی آیات از جانب ایشان دست یابی به دیدگاه های او را در این زمینه مهم کرده؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر، رویکرد تحلیلی درباره استعارات قرآنی در دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با دیدگاه های دیگر مفسران است. یافته های پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این نکته دلالت می نمایند که ایشان گاه استعاره های قرآنی را از قول خود بیان کرده و گاهی ضمن بیان آن از آرای برخی اندیشوران اسلامی با افزودن توضیحاتی، آن را تکمیل یا با اقامه دلیل، رد کرده است، به عقیده طباطبایی علت بیان برخی آیات به صورت استعاره مصرحه، بهره بردن از معنای عام و از ملائمات مستعارمنه و تعلیل کاربرد برخی دیگر به شکل استعاره مکنیه، تفاوت دقیق واژه های مترادف است. برخی از مواردی که مفسر گرانقدر معاصر استعاره مصرحه یا مکنیه دانسته اند، قابل تأمل می باشد.
وجوه جان بخشی در استعاره مصرّحه و گونه های آن در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
129 - 143
جان بخشی، گونه ای از تمهیدات ادبی و تصاویر بلاغی است که به قصد خیال انگیزی و اثرگذاری در آثار ادبی به کار گرفته می شود. بلاغیان مسلمان پیش تر در بحث استعاره مکنیه، اشارات دقیقی به چند و چون این نوع استعاره کرده اند؛ اما از فروع و گونه های آن نامی نبرده اند. امروزه نیز صاحب نظران این حوزه، ضمن تکرار سخن گذشتگان، تحت تأثیر برخی از نظریه های غربی، استعاره مکنیه را شامل گونه های مختلف تشخیص دانسته اند. در این جستار، فرض بر این است که بتوان با طرح مثال ها و شواهدی از ادب فارسی و عربی جلوه ها و گونه هایی از جان بخشی را در استعاره مصرّحه نیز نشان داد. یافته های این پژوهش، افق دید خالقان و ناقدان آثار ادبی را تغییر خواهد داد و به تبع آن، تحولاتی در دسته بندی و بررسی آرایه های بلاغی ایجاد خواهد شد. در پایان به این نتایج دست یافتیم که استعاره مصرّحه نیز ظرفیت انعکاس جان بخشی را دارد که مهم ترین گونه های آن عبارت اند از استعاره های مصرّحه مبتنی بر تشبیه اشیاء، گیاهان یا معقولات به انسان و حیوان.