فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
27 - 54
حوزههای تخصصی:
آداب نامه یکی از زیرگونه های ادبیات تعلیمی است که به آموزش مهارت های لازم برای حضور فرد در عرصه اجتماع می پردازد. از میانه عصر قاجار، شاهد رونق گرفتن انواع آداب نامه ها هستیم. در این پژوهش، ویژگی های ساختاری و محتوایی چهل آداب نامه به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. زبان و نثر آداب نامه های عصر قاجار در آغاز بیشتر نثری بینابین است و گاهی آثار تکلّف در آنها دیده می شود. با گسترش متون ترجمه شده و همچنین رونق روزنامه نگاری، نثر آداب نامه ها نیز به سمت و سوی سادگی حرکت کرد و مخاطبان به آسانی می توانستند از این دسته از متون بهره مند شوند. از میانه عصر قاجار به بعد، به ویژه پس از انقلاب مشروطه، شاهد تغییر مخاطبان این آثار هستیم و به آموزش زنان و کودکان، توجه ویژه ای می شود و تعداد آداب نامه هایی که برای نوجوانان و زنان نوشته شده است، فزونی می گیرد. پس از انقلاب مشروطه، شاهد دگرگونی در ساختار برخی از آداب نامه ها می شویم که برخاسته از تغییر نگرشی است که در سطح جامعه پدید آمده است. از نظر محتوایی نیز آداب نامه های عصر قاجار از تحولات اجتماعی آن روزگار اثر پذیرفته اند و بیشتر در پی آموزش و آماده سازی افراد برای حضور مؤثر در جامعه برمی آیند. آداب نامه هایی که به آموزش مسائل اخلاقی اختصاص دارد نیز بیشتر به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت پرداخته اند و این امر بیانگر دور شدن جامعه ایرانی از دیدگاه های سنتی و حرکت به سمت و سوی دورانی تازه است.
بازخوانی روان شناختی رمان «هرس» (تبیین و واکاوی چرایی تداوم پیامدهای روانی جنگ در شخصیت های رمان هرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
103 - 135
حوزههای تخصصی:
رمان هرس که با گونه جنگی در سال 1396 در حوزه ادبیات پایداری به وسیله نسیم مرعشی به چاپ رسیده روایتگر سال های زندگی خانواده ای جنگ زده و بازتابی از جلوه های ترس و اضطراب اشخاص در مواجهه با مشکلاتی چون جنگ و سوگ ناشی از آن است. این نوشته بعد از اشاره اجمالی به عواقب روانی جنگ در جوامع انسانی، به شیوه توصیفی_ تحلیلی ابتدا راهبردهای مقابله با ترس و استرس ناشی از جنگ را توصیف می کند سپس نمونه های منطبق را در واکنش رفتاری رسول و نوال به عنوان دو شخصیت محوری داستان با میزان آسیب پذیری بالا تبیین کرده و براساس انگاره اختلال استرسی ناشی از ضربات روانی جنگ به تحلیل راهبردهای؛ مقابله ای، الگوهای سازشی و مکانیزمهای دفاعی می پردازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد: رمان هرس براساس راهبردهای مقابله ای و الگوهای سازشی و همچنین مکانیزم های دفاعی فروید قابل تحلیل و تبیین بوده و چگونگی به کارگیری این راهبردها، الگوها، و مکانیزم ها، نقش تعیین کننده ای در سلامت روان و متعاقبا سرنوشت قهرمانش داشته است.
بررسی سبک شناختی سطح زبانی افسانه گلریز اثر ضیاء الدّین نخشبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
141 - 176
حوزههای تخصصی:
کتاب «افسانه گلریز» اثر ضیاءالدین نخشبی، شاعر و نویسنده قرن هشتم، اثری عاشقانه است که با تلفیقی از نظم و نثر نوشته شده و وجوهی از فرهنگ عامّه روزگار مؤلف را بازتاب می دهد. باتوجّه به اینکه کتاب یاد شده-برخلاف طوطی نامه اثر دیگر مؤلف- کمتر شناخته شده و مورد مطالعه قرارگرفته است، ضرورت دارد این متن داستانی از زوایای گوناگون از جمله مطالعات سبک شناسانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. مقاله پیش رو در پاسخ به این ضرورت کوشیده است، سطح زبانی «افسانه گلریز» را بررسی و ویژگی های آوایی، واژگانی و نحوی این اثر را کشف، استخراج، طبقه بندی و تحلیل نماید. نتایج حاصل از تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، نشان می دهد که در این متن، انواع فرایندهای واجی به کار رفته است؛ اما فراوانی آن به اندازه متن های قرن های قبل نیست. انواع سجع، تضمین المزدوج، موازنه، انواع جناس، واج آرایی، تکرار و تتابع اضافات با هدف تقویت موسیقی سخن به کار رفته است. در این اثر واژگان حسی فراوانی بیشتری دارد و سبک آن شفاف است. همچنین وجود واژگان مهجور عربی فراوان، تعدادی واژه مهجور فارسی و ترکیب سازی های بدیع از دیگر ویژگی های سبکی افسانه گلریز محسوب می شود. سب ک کتاب هیجان انگیز و عاطفی و بسامد جمله های عطفی فراوان است؛ سخن با شتاب همراه است و نثر ضرباهنگی پویا دارد. جمله ها در این کتاب معمولاً س اده و کوتاه ا ند و جمله های مرکب بسامد کم تری دارند. بیشتر جمله ها وجه اخباری دارند و گاه تقدیم اجزای جمله موجب نشانه دار شدن چیدمان گشته است. فراوانی فعل های ساده و فعل های ماضی، حذف فعل به قرینه و بسامد بالای قید از ویژگی های سبکی اثر است که موجب طولانی شدن جمله ها شده است.
رمانتیسم در عناوین آثار محمد ابراهیم باستانی پاریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از نویسندگان با ذوق و پراثر روزگار ما دکتر محمد ابراهیم پاریزی بود. او علاوه بر اطلاعات عمیق تاریخی و قلم روان و پر رنگ و نگاری که برای نوشتن داشت، در انتخاب عنوان برای کتاب ها و مقالاتش نیز خلاقیت فراوانی از خودنشان داد. نام هایی که گاه بسیار علمی و منطقی و گاه بسیار ابهام آمیز و رمانتیک و زمانی بسیار پرموسیقی و خیال انگیز هستند. ما در این نوشتار تأملی در عناوین کتب دکتر پاریزی کردیم و با توجه به سیر عنوان گزینی در ایران و جایگاه نویسندگان در این روند تاریخی، شگردهای رمانتیک عنوان گزینی ایشان را دقیق تر نگریستیم و با معرفی مختصر آثار، جنبه های جذاب عناوین را بررسی کردیم . در نهایت آنچه حاصل آمد این که باستانی پاریزی نویسنده ای متمایل به مکتب رمانتیسم است و این تمایل ،در عناوین برخی آثار، به صورت های متفاوت ؛نظیر توجه به حسّ و عاطفه ، تخیل، وزن و موسیقی، ابهام و ایهام پردازی، آشنایی زدایی و تشخیص ، توجه به تجربه های شخصی و سیاحت آفاقی به ویژه در زمان و .....نمود پیدا کرده است .البته دسته ای از عناوین منتخب ایشان نیز جنبه های علمی، - تاریخی دارد و بیشتراشتمال بر مفهوم کتاب، مد نظر نویسنده بوده است.
خودشیفتگی و ویران گری در رمان دودکش شیطان به قلم آنه لندزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با معرفی اریش (اریک) فروم به عنوان عضوی از مکتب فرانکفورت آغاز می شود و در ادامه توضیح می دهد که او چگونه با خوانش منحصر به فرد خود از فروید و آثارش، به مرور از دیگر اعضای این مکتب فاصله گرفت. فروم که از وی حتی در غرب به عنوان روشنفکری گمنام یاد می شود، در ایران شخصیتی است فراموش شده، که کمتر مورد توجه ادیبان و پژوهش گران قرار گرفته است. جستار حاضر بر آن است تا نخست مفاهیمی چون منش های بی ثمر و غیر خلاق را توضیح دهد، به ویژه منش محتکر، منش بهره کش، منش بازاری و منش مرده گرا-ویران گر، و سپس به تحلیل رمان دودکش شیطان (۱۹۹۷)، اثری ادبی به قلم آنه لندزمن بپردازد که آن گونه که باید مورد توجه منتقدان ادبی قرار نگرفته است. این رمان دوران استعمار (۱۹۱۰-۱۹۱۵) را در آفریقای جنوبی به تصویر می کشد. از آن جا که فروم معتقد است که با واکاوی شخصیت های غالب جامعه می توان پی به ساختار کلی اجتماع برد، در این پژوهش تلاش بر آن است که با تحلیل شخصیت آقای هنری، سپتامبر، و خانواده ی جاکوبز، دریچه ای به ساختار کلی اجتماع آن روز آفریقای جنوبی تحت استعمار گشوده شود.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزههای تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
L’étude du complexe d’Œdipe lacanien dans Frappe-toi le cœur, Tuer le père et Les Prénoms épicènes d’Amélie Nothomb(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Théorisé d’abord par Freud, le complexe d’Œdipe est l’image universel du désir inconscient que les enfants éprouvent envers leur parent de sexe opposé. Cette théorie sera reprise plus tard par Jacques Lacan qui la transformera en s’appuyant sur la formation du « Moi » signifiant pour lui la relation entre trois instance imaginaires : la mère, l’enfant et l’objet du manque. En effet, Lacan considère le complexe d’Œdipe en tant qu’un moyen pour mettre en cause la formation sociale, ainsi que « les complexes familiaux ». Choisissant comme cadre de notre étude, la théorie psychanalytique lacanienne sur le complexe d’Œdipe, nous avons abordé certaines œuvres d’Amélie Nothomb, auteure belge francophone : Frappe-toi le cœur, Tuer le père et Les prénoms épicènes dans l’objectif de discerner le complexe d’Œdipe chez les personnages, les complexes familiaux dans ses romans et la cause de son choix dans la création de ses personnages. L’image des pères autoritaires, la naïveté de certaines mères, l’instrumentalisation des enfants par les parents, le désir de l’identification au père et la possession de la mère sont des signes du complexe d’Œdipe traditionnel, employés en vue de mettre en scène la formation du sujet dans la société moderne.
بررسی ساخت روایی تاریخ جهانگشای جوینی با کاربست نظریه جهان متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
9 - 34
حوزههای تخصصی:
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایت های تاریخی در پرتو نظریه های شناختی مانند نظریه جهان متن، امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم می کند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم که فراوانی گزاره های توصیف شخصیت ها نسبت به گزاره های توصیف صحنه ها بیشتر است. همچنین به علت کم بودن جهان های زیرشمول اشاره ای، خواننده چندان در فضاهای زمانی و مکانی متفاوت در یک روایت سیر نمی کند. جهان های متنی را که به لحاظ متغیرهای زمانی و مکانی از جهان متن اولیه متمایزند، تجربه و مفهوم سازی نمی کند و در نهایت اشاره گرهای زمانی نسبت به اشاره گرهای مکانی در این متن دقیق تر نیست. جهان های زیرشمول نگرشی و معرفت شناختی به دلیل عدم تغییر زاویه دید توسط راوی در تاریخ جهانگشای کم است و بیشتر روایت ها از زبان جوینی گزارش می شود.
استفاده از گفتارهای قالبی در آموزش مهارت انشاءنویسی فارسی به غیر فارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
175 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: نگارش انشاء، یکی از مهارت های یادگیری زبان است. برای آموزش این مهارت از شیوه های مختلفی مانند گفتارهای قالبی که بخش های از پیشآماده شده زبان هستند و نقش مهمی در توسعه زبان دارند، استفاده می شود. این گفتارها فرآیند یادگیری را خصوصا برای زبان آموزان خارجی ساده و تسریع می کند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتارهای قالبی بر فرآیند یادگیری و آموزش مهارت انشاء نویسی فارسی به عرب زبانان می پردازد. روش: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح مقایسه گروه های ایستا استفاده شد. جامعه آماری شامل بیست زبان آموز عرب زبان بودند که در کلاس های آنلاین آموزش مهارت انشاءنویسی فارسی شرکت کرده بودند. این افراد به دو گروه ده نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش ضمن یادگیری تکنیک های انشاءنویسی با گفتارهای قالبی نیز آشنا شدند، اما گروه کنترل فقط تکنیک های انشاءنویسی را آموختند. هر دو گروه 10 جلسه آموزشی(15 ساعته) را گذراندند. پس از طی دوره از آن ها، آزمونی مطابق استاندارد Writing آزمون بین المللی آیلتس(Task 2) گرفته شد. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که گفتارهای قالبی تأثیر بسیاری برافزایش حجم و سرعت نگارش زبان آموزان داشته و خطاهای دستور زبانی آن ها را نیز کاهش داده بود و موجب افزایش انسجام بین جملات گروه آزمایش و بالا رفتن سطح دستوری و واژگانی نوشته های گروه آزمایش بودند. علاوه بر این، گفتارهای قالبی موجب شده بود تا زبان آموزان، با دقت بیشتری از علائم نگارشی در انشاء های خود استفاده کنند. کلید واژه ها: گفتارهای قالبی، انشاءنویسی، آموزش زبان فارسی، آموزش زبان خارجی، عرب زبانان.
واکاوی نشانه معنا شناسی مثنوی معنوی در حکایت مرد بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
109 - 131
حوزههای تخصصی:
شانه معناشناسی از علوم نوینی است که به بررسی تحول نشانه ها در گفتمان برای دریافت سیر تحول معانی می پردازد. در این پژوهش به بررسی نظام های متعدد گفتمانی در حکایت مرد بغدادی از مثنوی معنوی می پردازیم که بر اساس رابطه تعاملی، ادراکی، سیال و پدیداری با جهان شکل می گیرد و سیر معانی در آن بر اساس تعامل سوژه با جهان هستی پدیدار می گردد. همچنین به بررسی ویژگی های کنِشی یا شوِشی گفتمان می پردازیم. رویکرد این پژوهش، بررسی نشانه ها نه به صورت منفرد، بلکه در تعامل با مجموعه ای از نشانه های دیگر است که موجب معناسازی نوین گفتمانی می شود. ه دف اص لی ای ن پ ژوهش، بررسی کارکردهای نشانه معنایی است که سبب تداوم معنا و ماندگاری در گفتمان موردنظر م ی ش وند. این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده است: فرایند تحول و طغیان نشانه ها در گفتمان این حکایت مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی رخ می دهد؟ چگونه تغییر شرایط کنش گر منجر به تولید معناهای سیال می گردد؟ روش این تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مولانا چگونه با برهم زدن قواعد ثابت نشانه ها، شکل تعینی گفتمان را متحول می سازد و جریان معانی را از وضعیت یک نواخت و برنامه محور به وضعیتی سیال و پرتلاطم تبدیل کرده و دنیایی جدید از نشانه ها و معانی به تصویر می کشد.
تحلیل شناختی کانون های توجه در داستان یوسف پیامبر از دیدگاه لنگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
85 - 101
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد.این رویکرد که در سه دهه اخیر در زبان شناسی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است، زبان را نمودی از نظام تصویرسازی و تعبیر ذهن می داند. زبان شناسان شناختی عقیده دارند که پدیده تعبیر صحنه پدیده ای شناختی است و آنچه در داستان و روایت اتفاق می افتد را می توان از دیدگاه شناختی به شکلی عمیق تر بررسی و تحلیل نمود. در این پژوهش با توجه به دیدگاه های زبان شناسی شناختی رونالد لنگاکر (1987) در زمینه تعبیر صحنه و ابعاد مختلف آن مانند زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه به تحلیل داستان یوسف پیامبر(ع) در سوره یوسف پرداخته می شود و سپس مقوله کانون توجه در آیات این سوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین بسامد هر یک از ابعاد تعبیر در آیات این سوره بررسی می شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخآن های می باشند. در این جستار سوره یوسف که مشتمل بر 111 آیه است، به عنوان منبع اصلی پژوهش انتخاب و ابعاد تعبیر صحنه در زبان شناسی شناختی در سرتاسر داستان مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های این مطالعه، از میان ابعاد تعبیر صحنه، به ترتیب بُعد زاویه دید بیشترین و بُعد شرح صحنه کمترین بسامد را دارا می باشند. همچنین بیشترین کانون های توجه دراین سوره به ابعاد خواب و رویا و تعبیر آن، پیراهن و مکر و نیرنگ اختصاص یافته است.
از عناصر نوشتاری تا عناصر تصویری: بررسی اقتباس از منظر دبورا کارتمل
حوزههای تخصصی:
اقتباس رابطه ای تطبیقی است که تلاش دارد با استفاده از عناصر یک یا چند اثر و با توسل به روابط بینامتنی آن را به عناصر رسانه دیگری انتقال داده و محصول جدیدی بر همین پایه ارائه دهد. اقتباس همواره ابزاری برای خلق آثار هنری و ادبی دانسته شده و از طرق گوناگونی به دست آمده است. دسته بندی های متعددی از شیوه های اقتباس در دست است که مشهورترین آنها دسته بندی دبورا کارتمل است. به عقیده وی، اقتباس به سه گونه انتقال، تفسیر و قیاس انجام می شود. این دسته بندی در اقتباس بیشترین کاربرد را در متون سینمایی دارد و سینما یکی از محبوب ترین رسانه ها برای عرضه این رابطه تطبیقی و محمل مناسبی برای برگردان عناصر رسانه-های مختلف است. این پژوهش سعی دارد اقتباس از منظر دبورا کارتمل را با توصیف و تبیین دسته بندی وی و همچنین چگونگی استفاده از این الگو و شاخصه های آن بررسی کند. در این روند، به بررسی نمونه های سینمائی نیز پرداخته می شود.
بررسی «زبان شعر» در ترکیب بند عاشورایی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های عاشورایی از رایج ترین گونه های شعر آیینی است که در آن ها جلوه های متنوعی از این واقعه بزرگ مطرح می شود. ترکیب بند ِ «آغاز روشنایی ِ آیینه » یکی از مهم ترین اشعار علی موسوی گرمارودی در موضوع عاشورا و حماسه کربلاست که کارکردهای زبانی آن در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی، بررسی شده است. این پژوهش بر اساس یکی از الگوهای بررسی زبان شعر، در سه لایه بیرونی(آرایه های لفظی) میانی (صنایع معنوی) و لایه مرکزی (هسته زبان: معنا) انجام شده است. این الگو تمام جنبه های شعر و زوایای پیدا و پنهان آن را در برمی گیرد و در تحقیقات سبک شناسی نیز کاربرد دارد. یافته های تحقیق، درباره این ترکیب بند عاشورایی، نشان داد که این شعر در هر سه لایه به کمال نسبی رسیده است؛ البته بیشترین نمود هنری کلام در لایه بیرونی یعنی شگردهای علم بدیع به ویژه «تکرار» است و سپس استفاده از آرایه های معنوی از قبیل تشبیه، استعاره، ایهام، کنایه و تناسب در کمیت و کیفیتی مطلوب دیده می شود که سهم تشبیه آن هم از نوع حسی، در این لایه بیشتر است. با این تمهیدات، اندیشه شاعر بهتر به خواننده منتقل می شود. همچنین برای تعمیق معنا در کنار شگردهای بلاغی از تمهیدات دستور زبان فارسی همانند همسان سازی و جابه جایی ارکان جمله نیز استفاده شده، شعر را در «تکنیک» و «معنا» به میزان قابل توجهی، ارتقا بخشیده است.
عناصر فرهنگی آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری و ترجمه آن بر پایه دیدگاه ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که عناصر فرهنگی بسیاری در خود جای دارد. این رمان در سال 2004 م به قلم سلیم عبدالأمیر حمدان با نام «مرایا الذات» به عربی ترجمه شد. هدف از این پژوهش، بررسی انتقال عناصر فرهنگی این رمان از فارسی به عربی بر پایه الگوی ولادیمیر ایویر (1987) و راهبردهای ترجمه این گونه واژه ها و عبارتها و نیز بررسی میزان بسامد هر یک از راهبردها و میزان موفقیت مترجم است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است، برای این کار از طبقه بندی پنج گانه نیومارک (1988) و نیز نمونه کار هاشمی و غضنفری مقدم (1393) در تکمیل طبقه بندی آن بهره بردیم. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در این رمان، مؤلفه اصطلاحات با 95 مورد، پربسامدترین و مؤلفه های لعن و نفرین، دشنام و ناسزا با هیچ مورد کم بسامدترین است. نیز نتایج آماری راهکارهای ترجمه عناصر فرهنگی این رمان نشان می دهد که جایگزینی با بسامد 50 و 57% و وام گیری با 20 و % 23 بیشترین راهکار به کاررفته مترجم است و این نشان از آن دارد که حمدان از روش تلفیقی وام گیری به همراه تعریف بهره نبرده و عبارتها را برای خواننده در درون متن یا پاورقی تعریف نکرده است، ولی نکته مثبت ترجمه او کاربرد اندک ترجمه تحت اللفظی و حذف و به کارنبردن مؤلفه افزوده سازی است.
فراملیتی جنسیت مرد و زن: بررسی تطبیقی در اشعار نازک الملائکه وعبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با درهم آمیخته شدن اندیشه و فرهنگ ملت های مختلف، اندیشه فراملیتی با ظهور انقلاب ها در آمریکای لاتین و همفکری نخبگان فرهنگی ِجوامع عربی، دیوار قومیت را فرو ریخت واز مرزهای جغرافیایی عبور کرد ودر نهایت حدود زبانی را در هم شکست. از این رو دیری نپائید که فرهنگ ها واندیشه های ملی کشورها واقوام مختلف تا حدود زیادی با هم ادغام شدند. از جمله مقوله هایی که اندیشه های فراملیتی را تشکیل می دهد مضامین ادبی است که بیشتر از هر ملتی در ادبیات مردم عرب نمایان است. از جمله ادیبانی که بیش از هر کسی در جامعه عرب تحت تأثیر اندیشه های فراملیتی بوده اند، «نازک الملائکه» و«عبدالوهاب بیاتی» هستند. از آنجایی که مباحث بحث فراملیتی بسیار وسیع است از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با تکیه بر روش تطبیقی و مقایسه ای دریابد که رویکردهای فراملیتی در اشعار شاعران مورد نظر را فقط از نظر موضوع جنسیت (زن ومرد) وبدین سان که تصویر زن در شعر بیاتی و مرد در شعر نازک الملائکه مورد بررسی قرار دهد و به پرسش زیر پاسخ گوید: جنسیت فراملیتی چگونه و به چه اشکالی در شعر این دو شاعر ظهور یافته است؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان از آن دارد که اشعار عبدالوهاب البیاتی بیشتر تحت تأثیر واقعیت زندگی وتجارب شخصی و حاصل تخلیات وی از زن و مفهوم مثبتی از زن می باشد و دیدگاه نازک الملائکیک دیدگاه ناشی از فشارهای روانی ناخودآگاه و شرایط اجتماعی محل زندگی شاعر و حاصل تخیلات و مفاهیم ذهنی وی از مرد می باشدو بدین سان توانسته اند به بیان این بُعد از مفاهیم فراملیتی در اشعار خود بپردازند. بیشتر جنبه های فراملی شاعران مورد بحث ناشی از فضای حاکم بر ایدئولوژی جهانی مارکسیسم است، بخشی دیگر از رویکردهای فراملی این شاعران ناشی از فلسفه اومانیسم و عناصر مختلف به ویژه زمان و مکان بازی است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد رویکرد فراملی دارد. واژگان کلیدی : شعر معاصر عربی.اندیشه های فراملیتی، «نازک الملائکه»، «عبدالوهاب بیاتی»، جنسیت.
سراینده سام نامه و سنت نقالی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۷۲-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
سام نامه یکی از متونی است که از زمان سرایش و شهرت در بین مردم نام سراینده یا سرایندگان آن و انتسابش به خواجوی کرمانی محل بحث بوده است. اخیراً برخی پژوهشگران این حوزه با اتکا به دو نسخه، یعنی شبرنگ نامه محفوظ در دانشگاه لیدن و دست نویس سام نامه کتابخانه ملی تبریز به این نتیجه رسیده اند که سام نامه سروده خواجوی شاهنامه خوان کراتی است و علّت اختلاف در تعداد ابیات و حتی وجود روایات کوتاه و بلند، کوتاه و بلند شدن روایت داستان توسط سراینده است، که احتمالاً در مجالس نقل، گاهی اشعار را به تفصیل برای مردم می خوانده و گاهی نیز بنا بر محدودیت زمان، خلاصه می کرده است. اما پژوهش حاضر با تردید در این نظر، به دنبال یافتن پاسخی دیگر برای این پرسش است که چرا دست نویس های سام نامه به لحاظ تعداد ابیات و نوع روایت با یکدیگر تفاوت اساسی دارند و ارتباط این تفاوت ها با سراینده یا سرایندگان این اثر چیست؟ این پژوهش به روش اسنادی و با کمک سنت نقالی و با توجه به نظر پژوهشگران برجسته این حوزه انجام گرفته است. نویسنده تلاش کرده است ویژگی ها و چارچوب این سنت را استخراج کند و بر پایه آن ها به مقایسه دست نویس های گوناگون و روایت های کوتاه و بلند سام نامه بپردازد، که نتیجه نشان می دهد تفاوت دست نویس های مختلف این اثر ناشی از تحریرهای مختلفی است که در طول زمان توسط شاهنامه خوان ها و طومارنویسان مختلف فراهم آمده است، و نه نقل های مختلف یک نقال. بنابر این پژوهش تنها یک روایت کوتاه که جزو کوتاه ترین روایات سام نامه است توسط خواجوی شاهنامه خوان کراتی فراهم آمده و مکتوب شده است.
نگارش خودکار، جلوه ای از سوررئالیسم در آثار منظوم عرفانی (مورد مطالعه: سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر و دفتر سوّم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
نگارش خودکار به عنوان یکی از اصول اساسی سوررئالیست ها، در آثار عرفانی که حاصل تجربه های شخصی و شهودی و لحظه های شور و هیجان شدید عاطفی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در چنین نگارشی، نویسنده مغلوب احوال خویش است و به جهت غلبه عواطف و هیجان های ناشی از تجربه عرفانی بر فرآیند خلق سخن تسلط ندارد. این شیوه نگارش در آثار کسانی چون سنایی، عطّار و مولوی که سخن آ ن ها معمولاً حاصل لحظات شور و جذبه و جنون عاشقانه است، نمود بارزی یافته است. لذا در این پژوهش، تلاش می شود تا به شیوه توصیفی - تحلیلی، مهم ترین اصل سوررئالیست ها یعنی نگارش خودکار در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطّیر عطّار و دفتر سوّم مثنوی مولوی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چنین می نماید که هر سه شاعر در لحظه های شور و جذبه و هیجان های تند عاطفی خویش، تحت تأثیر عشق و جذبه و الهام به بیان عواطف پرداخته اند که بیانگر تجربه هایی از نوع سوررئالیسم ناب به شمار می آید و گواه نبوغ راستین و عاطفه و نگرش عمیق آ ن هاست که با تمام گسستگی ها و آشفتگی هایشان، از روحی واحد و یگانه سرچشمه می گیرد.
معراج نبی(ص) در هشت مثنویِ قاسمی و رساله المعراج قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (د.982ق.) که عمده شهرتش به واسطه حماسه های ملی-تاریخی اوست، در آغاز مثنوی هایش، معراج نامه ای سروده است. معراج نامه های او همراه با تصاویر شعری زیبا در معراج حضرت محمد(ص) است؛ به گونه ای که هنری ترین اشعار وی معراج نامه هاست. در این جستار مراحل و قسمت های معراج رسول الله (ص) بر اساس سروده های قاسمی تنظیم گردید و با آنچه در کتاب المعراج قشیری (د.465- 376ت.) آمده بود، از نظر مضمون مقایسه شد. این دو نمایندگان زبان و فارسی و عربی هستند که برای تطبیق انتخاب شدند. همچنین به این پرسش ها پاسخ گفته شد که: قاسمی به چه مراحلی از معراج پیامبر(ص) توجّه داشته است؟ چه اشتراکات و افتراقاتی بین معراج نامه های قاسمی و قشیری وجود دارد؟ جمع آوری داده های تحقیق به روش اسنادی- کتابخانه ای و شیوه تدوین محتوا توصیفی- تحلیلی است و هدف معرفی معراج نامه های قاسمی. درنهایت این نتیجه حاصل شد که گرچه قاسمی و قشیری در اغلب وقایع معراج اتفاق نظر دارند، امّا قاسمی واقعه معراج را با تصویرپردازی های بیشتری بیان نموده است. هر دو به معراج جسمانی معتقدند. قاسمی بر آن است پیامبر(ص) در عرش با چشم سِر یا دل خداوند را مشاهده کرد و قشیری این دیدار را با چشم سَر می داند. در شعر قاسمی از تاریخ وقوع معراج و شکافتنِ سینه و شستشوی قلب مبارک حضرت سخنی به میان نیامده، درحالی که قشیری به ذکر این دو نکته پرداخته است. در این پژوهش دیگر تفاوت های روایت قاسمی و قشیری در معراج پیامبر(ص) نیز بررسی شده است.
نگاهی انتقادی به میراث صوفیه در بره گمشده راعی هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
237 - 261
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و سنّت عرفانی در ادب فارسی، پیشینه ای به درازنای تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد. گزاره های این سنّت عرفانی در ادبیات فارسی دوره باستان و در آموزه های آیین مهر، زروان و مزدیسنا و سپس در آثار عرفانی کلاسیک فارسی و پس از آن در ادبیات داستانی معاصر فارسی، قابل بازیابی است. ادبیات داستانی معاصر به تأثیر از فضای اجتماعی پسامدرن، شاکله و ساختار جدیدی به فرهنگ و سنّت عرفانی داده است و ساختارهای کلاسیک را تغییر داده و گاه آن را به نقد کشیده است. مسئله اصلی این است که این فضای پسامدرن، چگونه توانسته ساختارهای کلاسیک عرفان را در هم بشکند و نگاه های نوی را شکل بدهد؟ همچنین چه نوع نگاهی را جایگزین آن کرده است؟ بنابراین، در این پژوهش، گزاره ها و مؤلفه های مربوط به فرهنگ و سنّت عرفانی در یکی از آثار شاخص هوشنگ گلشیری با عنوان بره گمشده راعی، مورد واکاوی قرار گرفته است. هدف پژوهش، استخراج و تبیین عناصر مرتبط با فرهنگ و سنّت عرفانی برای معرفی و شناسایی نوع نگاه معاصران به مقوله فرهنگ و سنّت عرفانی است. بررسی نشان می دهد نوع نگاه انتقادی نویسنده رمان نسبت به مقوله های عرفانی در قالب معرفی دو شخصیت راعی و شیخ بدرالدین تبیین گردیده و از طریق آن، چگونگی مواجهه انسان معاصر با میراث صوفیه و بازخوردها، ارزش ها و اندیشه های مرتبط با آن معرفی و تحلیل شده است. نقد برخی از نگاه های مبتنی بر عادت در مقوله های عرفانی و دینی، نقد گزاره ها، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی در ارتباط با صوفیان مدّعی وابسته به صاحبان قدرت، وجه فلسفی و اجتماعی برخی مفاهیم مربوط به میراث صوقیه و تقابل میان زهد تعبّدی با عرفان عاشقانه و ارائه الگوی جدیدی از عرفان اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که در این پژوهش بررسی و از طریق آن، نگاه انتقادی نویسنده نهادینه شده است.
تطبیق ضدهای مرگ و زندگی و دنیا و آخرت در اندیشه مولانا جلال الدین رومی و ابوالعلای معری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
539 - 566
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی و معیارهای نوشته های ادبی که منجر به ماندگاری آن می شود، اندیشه مربوط به آن آثار است. در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان تنها به سرودن اشعار و آفریدن آثار ادبی نپرداخته اند بلکه توانسته اند اندیشه های کلامی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و ... را در آثار ادبی وارد کنند. مولانا جلال الدین رومی از شاعران سده هفتم ه.ق با اندیشه های عرفانی و ابوالعلای معری از شاعران سده پنجم ه.ق با پندارهای دینی و فلسفی است. در این پژوهش نگارندگان به صورت تطبیقی مطابق مکتب امریکایی، در پی بیان شباهت و تفاوت نگاه دوشاعر شرقی و هم آیین اما با مسلک متفاوت، نسبت به مسائل متضاد هستی در زمینه مرگ و زندگی و دنیا و آخرت بوده اند. فرضیه نگارندگان این است که به دلیل وابستگی دوشاعر به مکتب شرقی باید نگرش های همسانی در اندیشه ها داشته باشند ولی وابستگی دو شاعر به دو مکتب فکری متفاوت، باعث تضارب آرای این دو شاعر شده باشد. مهمترین نتیجه به دست آمده این است که نگاه مولانا در زمینه یادشده نسبت به امور متضاد ، نظر عارف اندیشمند است و پدیده ها را با دریچه اشراقی خود نگریسته ولی فلسفه ابوالعلا در مواجهه با تضادها، فلسفه شاعرانه، شک و بدبینی بوده است. روش این پژوهش، کتابخانه ای است که بر مبنای توصیفی-تحلیلی به دسته بندی و بررسی داده ها پرداخته شده است.
شک و بدبینی بوده است.
واژههای کلیدی: مولانا ،ابوالعلا، ادبیات تطبیقی، اضداد.