فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۵٬۴۳۱ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
565 - 584
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی وجود خدا، بدیهی اولی است و تمام براهینِ اثباتِ وجود خدا نیز برهان تنبیهی هستند. از جمله این براهین، برهان مشهور به صدیقین است که در میان حکمایِ پیشین برای اثبات وجود خداوند به کار رفته، اما علامه طباطبایی در تقریری بدیع، آن را به عنوان برهان تنبیهی مطرح کرده است. در این مقاله، سعی می شود که این برهان از جهت تنبیهی بودن تحلیل و نقد شود؛ از آنجا که این برهان به طور کامل، واجد ملاک برهان تنبیهی نیست، باید به تقریر دیگری از برهان تنبیهی دست یافت که این ملاک را به طور کامل یا در سطح بالاتری داشته باشد. در این مقاله تقریرهای مزبور بر اساس تحلیل فطرت و تحلیل فنا از آثار علامه طباطبایی استخراج و تبیین خواهد شد.
جستجوی معقولیت حاکم بر آرائ "ریچارد فولی (Richard Foley, (1947-(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد فولی در زمره نظریه پردازان مشهور در باب معرفت شناسی و معقولیت محسوبست. نظریه مختار او در معرفت شناسی، "مبناگرائی انفسی"( Subjective foundationalism) است. با مطالعه آثار وی البته مشخص می شود که اتخاذ چنین موضعی در معرفت شناسی بدلیل پروردن نظریه معقولیت سازگار با آن بوده است."مبناگرائی" وجه ممیزه نظریه معرفت فولی, از دیدگاههائی همچون انسجام گرائی(coherentism) است."انفسی بودن" نیز در تقابل با آفاقی بودن نحله هائی مثل اعتمادگرائی(reliablism) قرار می گیرد. فولی بر اساس این موضع معرفت شناختی، نظریه ای بدیع در باب معقولیت ارائه می دهد که معرفتی(اپیستمیک) بودن و مهمتر از آن معطوف به هدف بودن(Goal oriented) از خصائص آنست.وی همچنین عقیده مقبول(Reasonable beliefe) را جایگزین عقیده معقول(Rational beliefe)در نظریه معقولیت می کند. نظریه معقولیت فولی, بدلیل احتواء بر مفاهیمی چون منظر(perspective) ، استدلال مناقشه ناپذیر(Uncontraversial argument)، تامل عمیق(Deep reflection)، عمیق ترین ملاکهای معرفتی(Deepest epistemic standards) و ... نوعی ذهنی گرائی و نسبی گرائی را متداعی می کند که البته از آن مبرّاست. در این مقاله تلاش می شود ضمن بررسی و بازسازی نظریه معقولیت فولی، معقولیت حاکم بر خود این نظریه نیز از طریق پیگیری استلزامات آن کشف گردد. این تلاش از طریق احاله هر یک از عناصر مقوم نظریه معقولیت فولی به بنیاد وجودی آن صورت می بندد. مدعای مقاله در خصوص معقولیت حاکم بر نظریه معقولیت فولی آن است که این معقولیت نه به اعتبار ملاک های منطقی بلکه مبتنی بر احوال و عناصر اگزیستانسیال آدمی است که تامین می گردد.
حریت یا آزادی در مفهوم دینی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
653 - 675
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم عرفانی که به عنوان یک کمال و فضیلت انسانی شناخته می شود و در مراتب عالی بندگی و سلوک معنوی حاصل خواهد شد، «حریت» و آزادی معنوی است. این خصلت برخلاف مفهوم آزادی در اصطلاح علوم سیاسی و اجتماعی از طریق عبودیت و بندگی خالصانه حق و بریدن از بندگی غیرحق حاصل می شود. زمانی انسان به حریت و آزادی معنوی می رسد که مراتب عالی سلوک را طی کرده، از بند نفس و تعلقات مادی کاملاً رها شده باشد. در این نوشتار برآنیم که این مفهوم را از منظر دینی و عرفانی به مطالعه بگذاریم و گستره معنایی و ارزش معنوی آن را در عرفان و از زبان اهل معرفت بیان کنیم. به این منظور، پس از تمهید بحث، مفهوم حریت از نظر لغوی و اصطلاحی بازشناخته و آنگاه نسبت آن با مفاهیم دیگری مثل عبودیت و انسان کامل بررسی شده و از زبان ولی حق، سیّدالاحرار علی مرتضی (ع) شرح و بسط یافته است. همچنین از نظر برخی بزرگان عرفان و صاحبان اندیشه و حکمت عرفانی در این باب بهره برده ایم. در پایان، نتایج این مطالعه در معرض ملاحظه و استفاده طالبان معارف دینی، آزادیخواهان و بنده آزادان گذاشته شده است.
روش شناسی تبیین ارزش معرفتی مدعیات دینی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
781 - 794
حوزههای تخصصی:
ارزش معرفتی همان مطابقت با واقع است. در بحث ارزش معرفتی مدعیات دینی شیعه، آموزه های دینی معیار ثبوتی در تبیین صحت و سقم معرفت و مطابقت با واقع هستند در این روش آموزه های دینی از طرف خداوند متعال است و خدا هر آنچه می گوید واقعیاتی هستند که در جهان جریان دارد و کلمات او مطابق با واقعند. بنابراین ارزش معرفتی این نوع آموزه ها بیانگر اثبات صدور آن از سوی خداست. بحث ارزش معرفتی آموزه های دینی در این روش از دو منظر بررسی شده است: در منظر اول چگونگی مطابقت این قضایا با واقع بودن این آموزه ها بر مردم است که مباحث عقل، تنصیص و معرفی پیامبران سابق و معجزه را شامل می شود و در منظر دوم چگونگی احراز مطابق با واقع بودن آموزه های دینی برای پیامبر است که عناوینی نظیر نقش عصمت در تلقی و ابلاغ آموزه های دینی، نقش روح القدس در ارزش معرفتی آموزه های دینی و چگونگی تأیید پیامبران در شناخت آموزه های دینی را دربر می گیرد. در معرفت شناسی دینی، شناخت از طریقاللهام و وحی به دست می آید و وحی واللهام در عالی ترین درجه اعتبار قرار دارد و عقل و نقل، بعد از وحی و در پرتو آن، منبع معرفت شناسی دین را تأمین می کنند.
بررسی ماهیت انسان با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
1 - 23
حوزههای تخصصی:
اندیشه وران مسلمان، نظریه های مختلفی درباره تبیین ماهیت انسان عرضه کرده اند. این اختلاف نظر آنان، موجب می شود تا برای دریافت تبیین درستی از ماهیت انسان، به معارف وحیانی توجه کنیم. معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه، در تکوین ماهیت انسان، به دو مرحله باور دارند: یکی تکوین جوهره انسان و دیگری تکوین ساحت های ترکیبی او. بر همین اساس، انسان از منظر جوهری، با سایر مخلوقات یکی است و از منظر ترکیب، با آنها تمایز دارد. در مرحله اول جوهره انسان، از نور لایزالاللهی نشأت می گیرد و در مرحله دوم، از ساحت های گوناگونی برخوردار می شود. ساحت های انسان به طور عمده، دو ساحت جسمانی و روحانی هستند، ولی ساحت روحانی، خود ابعاد مختلفی چون حیات، شهوت، ناطقه و ایمان (عقل) دارد. به این ترتیب، در تعریف انسان از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه چنین می توان گفت: «انسان جوهری نورانی است که مرکب از دو ساحت جسم و روح بوده و دارای ابعاد گوناگون روح مانند حیات، شهوت، ناطقه و ایمان است».
نقد هریچ بر تعبیر کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پل هریچ (Paul Horwich) در کتابها و مقالاتی مختلف به نقد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی (1982) پرداخته است. در این مقاله به یکی از پاسخ های وی به یکی از برهان های ویتگنشتاینِ کریپکی پرداخته، استدلال می کنم که دلایل او برای رد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی کفایت نمی کنند. در بخش 2 به توضیح آرای ویتگنشتاینِ کریپکی و شکاکیت معنایی (Meaning Scepticism) خواهم پرداخت. در بخش 3 به توضیح صورتبندی هریچ از استدلال هنجارمندی ویتگنشتاینِ کریپکی، که خود آن را «استدلال راهنمایی عقلانی» (The Rational Guidance Argument) نام می دهد، خواهم پرداخت. در بخش 4 نقد هریچ بر این استدلال را بررسی خواهم کرد. چنان که خواهد آمد هریچ با پیشنهاد نسخه ای از نظریه آمایشی (Dispositional)که بر معرفی «آمایش برای تصحیح خویش» (Self-correction disposition) مبتنی است می کوشد به استدلال راهنمایی عقلانی ویتگنشتاینِ کریپکی پاسخ دهد. با بخش 5و استدلال علیه کارآمد بودن این پیشنهاد در پاسخ به ایراد هنجارمندی، مقاله را به پایان خواهم برد.
ناسازگاری پیوسته گرایی هندسی واتم گرایی کلام در آرا فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتم گرایی کلام که هم معتزلهوهماشاعره از آن دفاع کرده اند، شامل اتم گرایی هندسی نیز می گردد. اتم گرایی هندسی، اتم گرایی است که خطوط و اشکال هندسی را متشکل از تقسیم ناپذیرها می داند. به بیانی دیگر، در این نگاه، خط از گرد هم آمدن نقاط بوجود می آید. این دیدگاه با تعاریف اولیه کتاب اصول اقلیدس و در نهایت با هندسه کلاسیک ناسازگار می باشد. فخر رازی که در دهه ها ی آخر عمر خود از اتم گرایی دفاع کرده است، از این ناسازگاری آگاه بوده است. او در خلال بحث در برهان ها ی مرتبط با اتم گرایی، تلاش ها یی برای رفع این ناسازگاری کرده است. علی رغم اینکه تلاش وی در بنیان نهادن هندسه ای سازگار بااتم گرایی به ثمر نمی نشیند، ولی استدلالات او حاوی نکات ظریف و مهمی است که به لحاظ تاریخ و فلسفه ریاضیات حائز اهمیت است. در این مقاله، چند برهان فخر رازی از کتاب المطالب العالیةبررسی و تحلیل شده و به زبان ریاضیات نوین تبیین می گردد. . پسزمینه نظری این براهین تحلیل می شود تا به چارچوبی دست یافته که اهمیتشان از نظر تاریخ ریاضیات روشن گردد.دراین بین نشان داده می شود که چگونه رازی ساختار متفاوتی از هندسه کلاسیک روزگار خود را می آزماید. و همچنین پیشنهاد می گردد که ادله رازی در تاریخ نظریه بی نهایت کوچک ها در حد یک امکان در نظر گرفته شود
مقایسه تحلیلیِ تفسیر کانت از ایوب (ع) و کی یرکگارد از ابراهیم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
463 - 480
حوزههای تخصصی:
کانت، دین را بر ستون اخلاق استوار می کند و در رساله «شکست کل تلاش های فلسفی در خصوص مسئله عدلاللهی»، ضمن ارائه تفسیر اخلاقی از شخصیت ایوب (ع)، وی را نماینده «تئودیسه اصیل» می خواند. اما نزد کی یرکگارد، ایمان، سنتزی است از تز (طلب) و آنتی تز (ترک). این فرآیند را در «ترس و لرز»، در ماجرای قربانی کردن اسماعیل (ع) می توان ادراک کرد. کی یرکگارد معتقد است که ایمان، بازداشتِ اخلاق است. یعنی تسلیم در برابر امر محال که عقل از پذیرش آن سر باز می زند، اما ایمان، امر محال را ممکن می پندارد. اگر عقل به پارادوکس مطلق، نه می گوید و اگر اخلاق آن را مذمت می کند، باز هم با اتکای به ایمان است که ابراهیم (ع) می تواند جان پسر خود را بگیرد. در نوشتار حاضر بر آنیم تا با محوریتِ نسبت دین و اخلاق، نقاط واگرا و همگرای این دو متفکر در پرداختن به ایوب (ع) و ابراهیم (ع) را واکاوی کنیم.
پاسخگویی ریچارد سوئین برن به انتقادات دیوید هیوم در مسئله معجزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
961 - 984
حوزههای تخصصی:
یکی از ادله ای که از دیرباز برای اثبات درستی ادعای پیامبران یا حتی در بعضی موارد برای اثبات وجود خداوند استفاده شده، معجزه است. اما اینکه معجزه با چه شرایطی از چنین قدرتی در اثبات مدعای خود برخوردار می شود و اینکه اصلاً معجزه چه چیزی را ثابت می کند، موضوعی است که از نگاه شکاکانه و البته تجربه گرایانه دیوید هیوم مخفی نمانده است و ریچارد سوئین برن با دغدغه دفاع از مسیحیت واللهیات طبیعی در جهت پاسخگویی به این انتقادها در تلاش است. با توجه به اینکه از قرن هفدهم یعنی بعد از هیوم تعبیر نقض قانون های طبیعت در تعریف معجزه وارد شد و خود سوئین برن هم تصریح دارد که همین تعریف هیوم را قبول دارد و اصلاً آن را نقطه کلیدی تعریف معجزه می داند، بحث این دو فیلسوف خالی از فایده نخواهد بود. در این مقاله می خواهیم بعد از ذکر نظر طرفین بررسی کنیم که کدام یک از نظر اسلام بیشتر پذیرفتنی است.
علم دینی: واکنشی در برابر علم طبیعت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا با بیان مثال هایی از علوم جدید نشان داده شده است که برخی نظریه ها متأثر از پیش فرض های طبیعت گرایی بوده اند و می توان داده هایی تجربی که این نظریه ها در پی تبیین آنها هستند را به نحوی دیگر با رویکرد دینی تبیین کرد. مدافعان علم دینی، با توسل به این مثال ها، می خواهند نشان دهند که پیش فرض های علم، همان گونه که ممکن است از طبیعت گرایی متأثر شود، ممکن است از دین اثر بپذیرد و بنابراین علم دینی ممکن است. در بخش نهایی مقاله تلاش می شود که با پاسخ به برخی پرسش ها در خصوص علم دینی گامی در راستای تنقیح بیشتر این بحث برداشته شود: آیا ایدة علم دینی به طور غیر مستقیم، صحه گذاشتن بر نسبی گرایی در علم نیست؟، علم دینی با توسل به تجربه توجیه می شود یا با توسل به دین، یا هر دو؟ در صورتی که توسل به دین در توجیه علم دینی دخیل باشد، آیا رفتار مؤمنانه به فعالیت علمی راه نمی یابد؟، آیا امکان علم دینی به معنای نبود مرز مشخص بین علم و دین نیست؟، تطور ویژگی همیشگی نظریه های علمی بوده و علم دینی هم از آن مستثنی نخواهد بود. آیا تطور علم دینی به دین لطمه نمی زند؟، استدلال له امکان علم دینی، آیا علاوه بر امکان منطقی، بر امکان استعدادی علم دینی نیز دلالت می کند؟، مدافعان علم دینی چه چشم اندازی را باید برای آرمان خود تعریف کنند؟
معنای زندگی در آثار تمثیلی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
365 - 396
حوزههای تخصصی:
مسئله «معنای زندگی» همواره در پس زمینه ذهن عموم انسان ها و پیش درآمد کار خواص آنان از فلاسفه و روانشناسان و علمای اخلاق بوده است. در این میان ابن سینا به عنوان فیلسوفی وجودی، با درک اهمیت مسئله، همواره در سراسر آثار خود می کوشد تا تبیین معقول و موجهی از معنای زندگی ارائه کند. از میان سه کاربرد اصلی لفظ «معنا» یعنی هدف، ارزش و کارکرد، تمرکز اصلی ابن سینا بر دستیابی به «هدف زندگی» است. در این مقاله بر آنیم تا با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای، این مسئله را در سه اثر داستانی «حیّ بن یقظان، رسالهالطّیر و سلامان و ابسال» بررسی کنیم. در نگاه ابن سینا، شناخت معنای زندگی و دستیابی به غایت آن، راهی بس دشوار و مسیری پرمانع است. وی از آن موانع، گاه به اصدقاء سوء (در حیبن یقظان) و گاه به دام و دانه و غل و زنجیر (در رساله الطیر) و گاه به طنازان عشوه گر (در سلامان و ابسال) تعبیر می کند. ابن سینا تنها راه رهایی از این اوضاع ناگوار و دستیابی به هدف زندگی را در حرکت آگاهانه، مبارزه مستمر و نگاه دقیقی به دوردست های حیات بشری جست وجو می کند.
اصلاح اندیشه دینی با رویکردی بر آرای استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
695 - 718
حوزههای تخصصی:
عقل و علم مناط کشف حقیقت و دستیابی به پاسخ ها و ابهامات زندگی بشر را در عصر جدید فراهم آورده است. بر همین سبیل برخی از عدم ضرورت دین در ساخت زندگی بشر سخن گفته اند و تعالیم دینی را به اتهام تنافی با رهیافت های عقل و علم مطرود گذاشته اند. پاسخ به این ابهامات و برافراشتن رایت دین در دفاع از حیثیت عاقلانه و عالمانه آن امری ضروری است. استاد مطهری با درک این ضرورت در مجموعه ای منسجم از جستارهای علمی، به بیان اهمیت عقل و علم و تلازم با شرع دست یازیده اند. ایشان جامعیت دین را نه در ارائه تمامی جزییات، بلکه در ارائه سازوکاری برای استخراج جزییات در تمام اعصار و زمان ها دانسته اند که بر اساس این سازوکار و فرآیند که چیزی جز اجتهاد عقل محور و اصولگرا نیست، مجتهد می تواند به ایجاد تعادل میان جامعیت دینی و انعطاف پذیری و تغییرپذیری دینی نائل آید. ایشان با تقدم رتبی عقل در فهم گزاره های دینی موافقت داشته و آن را مفید امر قانونگذاری پنداشته اند. از سویی بر این باورند که اسلام تجربه گرایی و علم را مردود ندانسته است، بلکه آن را تابع امر دینی می شمارد. لذا عقل و علم در تلازم قطعی با شرع به سر می برند، اما از حیث تقدم رتبی عقل مقدم بر علم و شرع است.
رئالیسم عرفی و عقل گرایی پراگماتیک؛ (تبیینی در ماهیت رایزنانه ی عقلانیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین پیامدهای چالش پسااثبات گرایی در معرفت شناسی، حاکم شدنِ دوگانه های تقلیل گرایانه حول تقابل های مفهومی ای چون واقع گرایی و سازه انگاری یا عقل گرایی و نسبی گرایی بوده است. پرسش اصلی شکل دهنده به مقاله حاضر این بوده است که در مواجهه با چالشِ ضدمبناگرایی، چگونه می توان همچنان تبیینی از «عقلانیت» به مثابه «امکان ارزشیابیِ عینیِ معقولیتِ یک گزاره یا موضع» ارائه داد؟ در پاسخ، فرضیه ی این مقاله بر این است که این تبیین را می توان برمبنای روایت خاصی از پراگماتیسم ارائه کرد که بر دریافتی عرفی (عقل سلیمی) از واقعیت و درکی عملی از امر معقول پایه ریزی می شود. محور این تبیین، تاکید بر «کیفیتی» در «فرایند عقلانیِ ارزیابیِ گزاره های علمی یا مواضع هنجاری» است که اصل صدق/ اعتبار را می توان بر آن استوار کرد: «رایزنانه بودن» یا گشودگی به روی سنجش؛ در این راستا، مقاله ی پیش ِرو به برجسته ساختنِ این مشخصه ی مشترک در میان طیفی از نظریه پردازانِ فلسفه ی علم و معرفت شناسیِ علوم اجتماعی می پردازد. از آنجا که روایت مورد نظر حول مباحثی چون ماهیت واقعیت و شرایط شناختِ امر معقول سامان می یابد، این مقاله بر چارچوبی فرا-نظریه ای بنا می شود، چارچوبی که مفهوم «فرونسیس» ارسطو انسجام بخش آن است.
مروری بر کتاب «شواهد و تکامل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب شواهد و تکامل را می توان تلاشی دانست در تطهیر نظریه تکامل، از گناه آغازینی که از بدو تولد بدان متهم شده است؛ گناه آزمون ناپذیر بودن، که حیاتی دوگانه را برای این نظریه رقم زده است: تکامل در قرن بیستم از سویی به نماد جهت گیریِ علمی نسبت به طبیعت تبدیل شده بود و از سوی دیگر به نظر نمی رسید ملاکهای علمی بودنِ یک نظریه (مثلا ملاک تمیز پوپر[1]) را برآورده کند.
توجیه ناپذیری الحاد ابن راوندی؛ مواضع معتزلیان در باب مذهب ابن راوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
833 - 854
حوزههای تخصصی:
ابن راوندی متکلمی از معتزلیان شیعه شده در سده سوم هجری بوده که منابع کلامی و رجالی اهل سنت چهره سیاهی از وی ارائه کرده اند. خاستگاه عمده این گزارش ها به معتزلیان بازمی گردد. سؤال مطرح این است که چرا ابن راوندی این گونه مورد هجمه معتزلیان قرار گرفته است؟ آیا گرایش فلسفی و امامی شدن وی از یک سو و نوع نقدهای او بر آموزه های الهیاتی اعتزال از سوی دیگر در مواضع معتزلیان علیه وی مؤثر بوده است؟ فرضیه مطرح این است که علت این اتهامات و انتسابات را باید در تعاملات و تقابلات بین مذاهبی و جریان های فکری همان دوره بازکاوی کرد. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل گزارش های موجود در منابع شیعه و اهل سنت درباره ابن راوندی این فرضیه اثبات شود و به این نتیجه دست یابیم که علت تخریب شدید ابن راوندی توسط معتزلیان را باید در انتقادهای تند و نسبت هایی که وی در دو حوزه توحید و عدل به بزرگان معتزلی داده است، در کنار گرایش های فلسفی وی رصد کرد.
در هم کنش زبان هنری و تجربه دینی از چشم انداز هرمنوتیکی هانس-گئورگ گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تجربه دینی، تجربه منحصر به فردی در میان تجارب وجودی انسانی است و این مسئله به واسطه رابطه والایی است که از حقیقتی فرازمینی و غیرمادی سرچشمه می گیرد. مسئله اساسی در اینجا چگونگی رابطه میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(هنری) است. زبان هنری به عنوان زبانی ملموس، عینی و قابل فهم برای هر انسانی، چگونه در درون تجربه زیبایی شناختی به کمک تجربه دینی می آید؟ حقیقت دینی، امری وجودی است و لذا زبان آن آشکارکننده وجود است. از آنجاکه حقیقت دینی به زبانی رمزی بیان می شود، برای همه انسان ها فهم شدنی نیست. فرض هرمنوتیک گادامر برآن است که حقیقت در قاب تصویر یا بر روی صحنه نمایش و دیگر نمونه های هنری به صورت عریان و فارغ از پیچیدگی های زبانی (زبان مکتوب) برای مخاطب عرضه می شود و فهم عمیقی به شکل ساده و عریانی به دست می آید. لذا،آنجا که زبان پیچیده و رمزی دین سنگین به نظر می رسد، زبان هنری (شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی، تصویرسازی و ...) این نقیصه را جبران می کند و مسیر انتقال مفاهیم دینی را هموار خواهد کرد. حال آنکه اثر هنری نیز با محتوای دینی، غنا و عمق دیگری می گیرد و لذا تجربه دینی و زیبایی شناختی در ساحت هرمنوتیک، در هم کنشی متقابل برقرار می کنند که به بسط وجودی منجر می شود.
بررسی تطبیقی ابعاد انگیزش اخلاقی در اندیشة علامه طباطبایی و فینیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت عامل انگیزش اخلاقی، درونی یا برونی بودن و خودمحور یا غیرخودمحور بودنِ آن، ازجمله ابعاد بحث انگیزش اخلاقی در حوزه روان شناسی اخلاق هستند. جان فینیس، اندیشمند مسیحی معاصر، با تکیه بر ظرفیت ها و قوای طبیعی انسان و با رهیافتی درون گرایانه، ریشه انگیزه اخلاقی را در داشته های طبیعیِ فاعل اخلاقی جست وجو می کند و آن را غیرخودمحور جلوه می دهد. علامه طباطبایی نیز با رهیافتی غیرخودمحورانه بر ظرفیت های طبیعی انسان تأکید و تحقق انگیزه اخلاقی را در بستر ترکیبی از امیال طبیعی و عقلانیت انسان تبیین کرده است. بررسی اندیشه این دو در بُعد روان شناسی اخلاق نشان می دهد این دو دیدگاه در رهیافت درون گرایانه و برون گرایانه و تبیین فرایند ایجاد انگیزه اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند؛ علاوه براین، در تبیین عامل اصلیِ انگیزش نیز با یکدیگر متفاوت اند؛ زیرا در نگرش فینیس انگیزه تنها درصورتی اخلاقی خواهد بود که در راستای خیرهای پایه باشد؛ اما علامه عنصر اصلی را در تبدیل شدن انگیزه به انگیزه اخلاقی، رضایت الهی می داند. این مقاله تلاش می کند با روش تحلیلی، اندیشه این دو را درباره ابعاد انگیزش اخلاقی بازسنجی و مقایسه کند.
آنارشیزم معرفت شناختی یا بازسازی عقلانیتی جدید تأملی انتقادی در باب آرای پاول فایرابند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فایرابند در راستای دغدغه های فرهنگی و صیانت از سنت های مختلف اجتماعی، بر عقلانیت علم جدید م یشورد و ضمن نقد آن بر اصل "همه چیز ممکن است " تاکید می کند و آزادی فردی را مقدم بر حقیقت می شمارد. فایرابند با انکار جایگاه مطلق حقیقت، می کوشد راهی برای تکثرگرایی فرهنگی بیابد و علم را از تنها مرجع تعیین صحت و سقم پدیده ها خارج کند. در این مقاله کوشش م ی شود نشان داده شود که فایرابند بعد از نقد عقلانیت علمی، بر خلاف ادعای خود، عملا عقلانیت جدیدی را بنیان می نهد که هدف آن آزادی بوده و همچنین روش و سنت خاص خود را دارد و البته در عین اینکه در رویکرد خود واجد تعارضات و ابهاماتی است، دلیلی در باب رجحان عقلانیت خود بر سایر عقلانیت های موجود ارایه نم یدهد. نوآوری مقاله در این است که فایرابند عملا آنارشیست معرف ت شناختی نیست بلکه واجد عقلانیت خاص خودشمی باشد.
تحلیل و نقد هوش مصنوعی در طبابت از منظر معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. سیستمهای اولیه مانندMYClN و INTERNIST-I جهت مشاوره برای پزشکان طراحی شدند. اما علیرغم اینکه کارایی خوبی از خود نشان دادند، ندرتاً خارج از آزمایشگاههای تحقیقاتی بهکار گرفتهشدند. سیستمهایی که بعد از آن هم توسعهیافتند موفقیت کافی نیافتند تا جایی که علاقهمندی پژوهشگران در این حوزه کمکم رنگ باخت. عدمِتوجه به مسائل معرفتشناختی یکی از مهمترین موانعبرای رسیدن به موفقیت برای این سیستمها بودهاست. در این مقاله به منظور جستجوی این موانع ابتدا خطاهایشناختی در پزشکی که منجر به رویآوردن به هوشمصنوعی شده است معرفی شده و سپس معرفتشناسی پزشکی را مرور کردهایم. تعدادی از سیستمهای هوشمصنوعی در پزشکی با تأکید بر ساختارِ دانش آنها را مورد بررسی قرار دادیم. نهایتاًدلایل معرفتشناختی عدمموفقیت سیستمهای هوشمصنوعی در حوزه پزشکی تشریح شدهاند که عبارتند از پیشفرضهای نادرست در باب ماهیّت دانش، جداسازی دانش از استراتژیهای تصمیمگیری، عدمتوجه به معرفت ضمنی و جدا پنداشتن دانش از زمینه.
بررسی انتقادات هگل از تجربه دینی شلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
287 - 309
حوزههای تخصصی:
تجربه دینی به عنوان یک نظریه به نسبت منسجم ، نخستین بار توسط شلایرماخر مطرح شد. او تجربه دینی را به «احساس وابستگی به امر مطلق» تعریف کرد. شلایرماخر گوهر دین را شهود و احساس می داند که بی نیاز از وساطت مفاهیم عقلی است. از جمله آثار و نتایج تجربه دینی شلایرماخر را می توان شخصی کردن عنصر اساسی دین ، ترویج رویکرد سلبی درباره شناخت ذات و صفات خدا ، در نظر گرفتن احساس به عنوان منبع شناخت و امکان حصول شناخت بی واسطه دانست. بر اساس نظر هگل ، محتوای دین و فلسفه یک چیز است و هر دو مراحلی از آگاهی روح هستند. به نظر وی تنها با اندیشه می توان به وجود خدا و ذات الهی پی برد. هگل با تکیه بر نظر خود مبنی بر عدم امکان آگاهی بی واسطه ، تجربه دینی و شهودگرایی شلایرماخر را نقد می کند و الهیات مبتنی بر احساس را ناتوان از توصیف و تبیین صحیح دین و خدا می داند . شاه بیت انتقادهای هگل بر تجربه دینی مورد نظر شلایرماخر عدم امکان شناخت بی واسطه و انتقاد به شخصی بودن عنصر دینی در تجربه دینی ، ناتوانی آن از شناخت ذات خدا ، عدم توجه به یگانگی قوای ذهنی و انتقاد از در نظر گرفتن احساس به عنوان منبع شناخت است.