فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
141 - 156
حوزههای تخصصی:
طراحی صنعتی یکی از حوزه های توانمندی و خودکفایی کشور است. لذا هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری در جهت بهبود مکانیزم تبلیغات و توسعه شرکت های طراحی صنعتی مبتنی بر چشم انداز 20 ساله ایران در نظر گرفته شد. بدین منظور ابتدا براساس مطالعه کتابخانه ای و با بهره گیری از رویکرد کیفی مقایسه تطبیقی 4 شرکت طراحی صنعتی داخلی و 4 شرکت طراحی صنعتی خارجی 82 شاخص شناسایی شد. در گام دوم،40 شاخص که بیشترین فراوانی را داشتند مشخص گردیده و با بهره گیری از روش مفهوم سازی داده بنیاد پس از کدگذاری محوری و باز در 4 دسته شاخص اصلی از جمله محصول و خدمات، اعلان ها، بازاریابی و ارتباط با مشتری طبقه بندی و مدلی مبتنی بر آن طراحی گردید. سپس در بخش کمی، برای آزمون اعتبار مدل استخراج شده ابتدا پرسشنامه ای محقق ساخته حاوی 3 سؤال جمعتی شناختی و 45 سؤال پنج گزینه ای میان 384 نفر از مشتریان و متخصصان شرکت های داخلی به روش نمونه گیری طبقه بندی توزیع و پس از گردآوری پرسشنامه ها و تأیید روایی و پایایی پرسشنامه، داده ها به کمک نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. و اسمارت. پی. ال. اس. مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون کلی کیفیت مدل ساختاری نشان داد که مدل از کیفیت بالایی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد که ضرایب مسیر مدل ساختاری معنادار بوده و 4 شاخص محصول و خدمات، اعلان ها، بازاریابی و ارتباط با مشتری بر اثربخشی تبلیغات و رونق کسب و کار شرکت های طراحی صنعتی تأثیر مثبت و معناداری می گذارد.
بررسی نظام معماری و تناسبات هندسی حیاط مرکزی و جداره های آن در خانه های تاریخی کاشان (مورد مطالعه: ده خانه تاریخی دوره قاجار شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از پیمون و هندسه در طراحی ساختمان ها از گذشته در معماری ایران رواج داشته است. در معماری مرکز فلات ایران، خانه از اجزای گوناگونی تشکیل شده است که از مهم ترین آن ها می توان به حیاط مرکزی اشاره کرد. خانه های واقع در محدوده تاریخی شهر کاشان نیز از این امر مستثنی نیست و اکثر قریب به اتفاق آن ها حیاط مرکزی دارند که بر اساس مطالعات انجام شده، این حیاط ها بر اساس هندسه و تناسبات شکل گرفته اند. هدف از این پژوهش، استخراج نظام های معماری و تناسبات هندسی به-کار گرفته شده در طراحی حیاط مرکزی خانه های تاریخی کاشان و بررسی میزان فراوانی آن ها است. این پژوهش بر پایه روش تحلیل نظام های معماری و تناسبات هندسی، حیاط مرکزی و جداره های مشرف به آن را در ده خانه تاریخی کاشان مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. ابتدا با بررسی نظام های معماری و تناسبات هندسی، سه نظام معماری چهار و پنج و شش و سه تناسب هندسی √2، √3 و √4 به عنوان اصول هندسی شاخص برگزیده می شوند؛ سپس با توجه به این اصول، نقشه حیاط مرکزی ده خانه دوره قاجاریه کاشان، مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرند. نتایج این پژوهش نشان می دهند که در طراحی و ساخت حیاط خانه های کاشان از نظام های معماری و تناسبات هندسی یادشده با فراوانی متفاوت استفاده شده است. نظام معماری چهار و شش با فراوانی 15 و تناسب √3 با فراوانی 9 بیشترین کاربرد را داشته اند و حیاط خانه عباسیان با بهره گیری از 14 نظام معماری و تناسب هندسی، غنی ترین خانه به لحاظ به کارگیری اصول هندسی محسوب میشود.
Assessment of the Role of Archetypes in Creation of Sense of Place in Iranian Mosques Using AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۴ - Serial Number ۴۲, Autumn ۲۰۲۱
65 - 74
حوزههای تخصصی:
Taking into account the decrease in public presence in religious places, it appears that one of the main reasons for the los t connection between audiences and sacred sites is the lack of sense of place. Creating a sense of place is the job of architects who utilize several factors to this end. The objective of the present s tudy is to show that in designing, an architect considers a set of the personal unconscious mind and collective unconscious mind to achieve the optimum design based on the needs and a sense of place. Hypotheses were formed based on this. The mos t complete among them was that the mos t solid and adequate unders tanding of place is composed in a space that encompasses a combination of the two groups of semantic and physical archetypes. A variety of phenomenological, environment psychology, and analytical approaches helped the s tudy to realize its objective. A combination of field and library s tudies provided qualitative and quantitative data to the researcher that were analyzed using the Delphi technique. The data obtained by a ques tionnaire were analyzed using analytical hierarchy process 1 (AHP). The findings showed that inducing a sense of place in the Iranian mosque depended on semantic archetypes, and creating, s trengthening, and ensuring the survival of these archetypes turned on more robus t use of physical archetypes.
تاثیر تفاوت های کالبدی خانه سنتی و خانه شرکتی آبادان بر سبک زندگی ساکنان (مطالعه موردی: خانه های سنتی و شرکتی آبادان در سالهای 1290 تا 1357 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
79 - 92
حوزههای تخصصی:
فضای زندگی آدمی از خانه گرفته تا محله و شهر، باورها و شیوه زندگی وی را به نمایش می گذارد، این پژوهش با هدف مشخص نمودن نسبت میان مشخصه های سبک زندگی و شکل محل سکونت به بررسی تأثیرپذیری سبک زندگی مردم آبادان از شکل خانه های شرکتی میپردازد و در پی پاسخ به این سوالات است که ساکنین این خانه ها چه تفاوتهای کالبدی را در خانه شرکتی نسبت به خانه سنتی تجربه کردند و این تفاوتها کدام مولفه های سبک زندگی آنان را تحت تاثیر قرار دادند؟ راهبرد این تحقیق کیفی است و درآن از روشهای تفسیری و همبستگی به عنوان استراتژی کمک گرفته شده است. بر اساس نتایج تحقیق، خانه شرکتی بر عادات، روابط اجتماعی و معیشت ساکنان تاثیر گذارده و با تحت تاثیر قرار دادن سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آنها نحوه مصرف، الگوهای رفتاری، ذائقه، نحوه گذران فراغت و نقش های اجتماعی آنها را تغییر داده است .
تبیین مفهوم همانندی اثر هنری با جهان هستی براساس نقد حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
13 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقد حکمی هنر، برخاسته از آرای اندیشمندان و حکیمان ایرانی است. در آرای حکیمان و فیلسوفان ایران به صورت پراکنده، مباحث و قواعدی درباره هنر و هنرمندی وجود دارد. نقد حکمی هنر برآن است تا با استفاده از این معیارها، قواعد و قوانین حاکم مستخرج از منابع کهن حکمی، عرفانی و فلسفی ایران، به نقد آثار هنری بپردازد. کمبود منابع مدون درباره نقد هنری با استفاده از آرای حکما و عرفای ایران، ضرورت انجام این پژوهش را مشخص می کند. در این پژوهش به دو پرسش پاسخ داده شده است: یکم، براساس نقد حکمی، مفهوم همانندی اثر با عالم سرمدی چگونه بیان شده است؟ و دوم، بر اساس نقد حکمی، مفهوم تقلید اثر هنری از جهان واقع چگونه بیان شده است؟هدف پژوهش: هدف از نوشتن این مقاله، دست یابی به آرای حکمای ایران در زمینه هنر و نقد هنری و به طور خاص در مورد مبحث تطابق و همانندی اثر با جهان هستی است. در این مقاله به طور خاص به مباحث همانندی اثر هنری با جهان هستی (چه الگوبرداری از منابع موجود در طبیعت و چه عالم سرمدی) پرداخته شده است.روش پژوهش: این مقاله از نظر هدف، بنیادی - نظری است. از نظر ماهیت در زمره تحقیقات تحلیل محتوای کیفی به شمار می آید. روش گردآوری اطلاعات، صرفاً کتابخانه ای است. جامعه پژوهش، آثار منظوم عرفا و حکمای ایران متعلق به پس از اسلام و از میان متون قرون پنجم تا نهم هجری است. به دلیل تعدد و تکثر در منابع حکمی و عرفانی، تعداد پنج دیوان از متون منظوم به عنوان نمونه و براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داده است، اثر هنری هرچه به منبع طبیعت نزدیک باشد، یا به عبارتی با جهان خلقت تطابق بیشتری داشته باشد، زیباتر، ایده آل تر و بهتر است. هرچه هنرمند بتواند با الگوگرفتن از جهان خلقت اثر خود را مطابق با جهان واقع بسازد، هنرمندتر است. هنرمند باید اهل محاکات و تقلید باشد. او باید قدرت ترسیم و مصورکردن جهان واقع و طبیعت را داشته باشد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۶۲-۴۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: از دغدغه های اصلی کشورهای در حال توسعه، دستیابی به حکمرانی مطلوب است و در این بین، موضوع اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن اهمیت زیادی دارد. ازاین رو، این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن انجام شده است تا از این طریق، گام مهمی در جهت توسعه بخش مسکن برداشته شود. از نظر هدف، توسعه ای و از نظر ماهیت، اکتشافی است. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی و سازمان های دولتی بودند و نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی به تعداد 18 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات از نوع مصاحبه بود و برای تجزیه وتحلیل آن از تکنیک کدگذاری استراوس و کوربین استفاده شده است. از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری برای توزیع پرسش نامه، بنیاد مسکن جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد (N=5967) و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان (n=360) و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها از نوع پرسش نامه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL و MATLAB انجام یافته است. یافته ها نشان دادند که ابعاد شکل گیری حکمرانی برای اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن شامل مشارکت و شفافیت و پاسخ گویی می شوند و مشارکت پذیری اقتصادی در انجام طرح های تولید و عرضه مسکن و استفاده اثربخش از منابع مالی، بیشترین اثر را در ارتباط با بُعد مشارکت حکمرانی دارد. توجه به ابعاد و مؤلفه های حکمرانی بر اساس مدل ارائه شده، در بهترین حالت اجرای قانون سامان دهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن را تا 83/0 بهبود می دهد.
تحلیل ساختار لحظه در آثار رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه لحظه قطعی هانری کارتیه برسون کشف و شهودی ادراکی از آموزه های بودیسم است. در این نظریه برسون معتقد است که عکاس برای عکس گرفتن باید جذب واقعه شود و در مرکز وقایع قرار گیرد. در این صورت، واقعه همه ضرباهنگ ساختار همان شکل را به خود می گیرد و اگر عکاس بتواند این لحظه را دریابد، لحظه قطعی را دریافته است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر به آن می پردازد که تأثیر نظریه لحظه قطعی در آثار رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی به چه نحو به نمایش درآمده است. بنابراین بازتاب نظریه لحظه قطعی برسون در آثار سه تن از رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هدف این مقاله است.روش پژوهش: روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اسناد به شیوه کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با سه تن از رزمنده-عکاسان برجسته و صاحبنظر، علی فریدونی، سعید صادقی و مهرزاد ارشدی، به عنوان شاهدان عینی وقایع جنگ تحمیلی، با تأکید بر نظریه لحظه قطعی برسون است. گزینش افراد مورد نظر به واسطه خودآموختگی این افراد بوده که برحسب نیاز و اقتضا، مبادرت به عکاسی از فضای جبهه و جنگ کرده اند و در این مقاله با عنوان رزمنده-عکاس از آنان یاد شده است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مقاله حاکی از آن است که کشف و شهود عکاسانه، ذهن ناخودآگاه، ادراکات ذهنی، دیدن و زمان سنجی که از مؤلفه های محوری این نظریه است در آثار رزمنده-عکاسان مذکور نیز موجب شکل گیری جریان خودآموزی و کشف و شهود عکاسانه شده و در آثار آنان قابل مشاهده و تحلیل است.
بوطیقای معماری در چند اثر منتخب مذهبی معاصر مطالعه تطبیقی قابلیت های شاعرانگی در شعر و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
95 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شعر و معماری به عنوان دو شاخه هنری جهت انتقال پیام، زبان و ابزار خاص خود را به کار می برند. هر یک از دو هنر مذکور با ابزاری که در اختیار دارند فضایی را ایجاد می کنند که توسط مخاطب قابل خوانش است. این ویژگی (خوانش پذیری) آنها را به سمت متن بودگی سوق می دهد. شاعرانگی یا بوطیقا واژه ای است برای نشان دادن زیبایی شناسی تکوینی، عناصر کیفی فضا و ساختن در هنرها که همچون زیرساختی است که با گذر از ویژگی های متن بودگی اتفاق می افتد و موجب ارتقای کلام به شعر و به همین ترتیب موجب تمایز بین ساختمان سازی از دنیای معماری می شود. راهبردهای شاعرانگی در شعر توسط فنون ادبی مختلفی شناسایی و دسته بندی شده اند.اهداف پژوهش: هدف تحقیق حاضر آن است که با بررسی و تطبیق شاعرانگی در فضای شعر با معماری، عناصر و راهبردهای شاعرانگی در فضای معماری را کشف کند و به این پرسش پاسخ دهد که چه شباهت هایی در فنون ادبی شعر و راهبردهای معماری وجود دارد که موجب شاعرانه شدن فضا در شعر و معماری می شود؟روش پژوهش: در این راستا از معماری معاصر مذهبی بهره گرفته شده است، چرا که در معماری مذهبی علاوه بر کارکرد، بیان مفاهیم نیز اهمیت دارد و بستر مناسبی برای بیان شاعرانه در معماری فراهم می کند. بناهای انتخابی از بین بناهای مذهبی و از ادیان مختلف برگزیده شده است. نمونه های موردی بررسی شامل «معبد آب» اثر «تادائو آندو»، «نمازخانه پارک لاله» اثر «کامران دیبا»، «مسجد سانجاکلار» اثر «امره آرولات» و «کلیسای سان جیو وانی» اثر «ماریو بوتا» است. نخست، زیرساخت های مشترک میان معماری و شعر گفته شده است؛ سپس، زبان به عنوان عامل مشترک بین دو هنر شناخته شده و مبنایی جهت تطبیق آنها قرار گرفته است.نتیجه گیری: «بوطیقا» به عنوان محور بحث شده و در نهایت بررسی ها نشان داد که معماران نیز همچون شاعران با فنون ادبی مانند تلمیح، حس آمیزی، آشنایی زدایی، استعاره و مجاز به ایجاد معماری شاعرانه پرداخته اند.
قابلیت های پنهان در مزارع مسکون تاریخی نیاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
157 - 174
حوزههای تخصصی:
براساس اسناد تاریخی و جغرافیای تاریخی، در دوره قاجار و در پهنه جغرافیای نیاسر مجتمع های زیستی به وجود آمدند که علاوه بر تأثیر بسزا در معیشت و زیست بوم در مقیاس خود پدیدآورنده فرهنگ اجتماعی و اقتصادی ویژه ای در منطقه بودند. این مزارع به دلیل دارابودن جمعیت ثابت و همچنین استقرار عناصرکالبدی در کنار کشتخوان ها «مسکون» نام گرفتند و تا پایان دوره پهلوی اول به حیات و بقاء ادامه دادند. هم اکنون به دلایل متعدد بسیاری از آن ها در معرض نابودی قرارگرفته و یا کاربری آن ها تغییر کرده است. هدف از این پژوهش؛ فهم مزارع مسکون تاریخی نیاسر از طریق بیان ویژگی های آن ها است و سعی شده است با رهیافت تفسیری و راهبرد تفسیری تاریخی به خوانش اسناد مکتوب و پیمایش آثار مادی پرداخته شود. براین اساس بسیاری از مزارع نیاسر از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه و سندپژوهی مورد شناسایی قرارگرفته اند. در این فرآیند تعدادی از مزارع مسکون نیاسر دوباره پیدا و با اسناد تاریخی موجود تطبیق داده شدند. آن ها با دو صورت مشخص؛ قلاع کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی دیده شده و قابلیت ها و نظام های سه گانه آن ها شناسایی شد. شناسایی صورت ها و قالب های مزارع و معرفی بخشی از قابلیت های پنهان و نظام های مستقر در مزارع مسکون نیاسر در دو قالب کارکردی و کالبدی از نتایج قابل اشاره در این مقاله به حساب می آید. ایجاد سرزندگی و تبدیل مزارع به «محوطه های زندگی» به جای محوطه های تاریخی مطلق، قدمی استوار در نیل به پایداری آن ها است. بنابراین پیشنهاد می شود در آغاز کلیه عناصر یک مزرعه در قالب یک کُل منسجم با عنوان « مزرعه تاریخی» در فهرست آثار ملی ثبت شوند تا از این طریق بتوان ضمن آگاهی رسانی و حمایت حقوقی و قانونی از آن ها به حفاظت از قابلیت های پنهان اشاره شده و پایداری مزارع تاریخی در ایران کمک کرد.
واکاوی رویکردهای نظری ادراک تجربه زیبایی شناسی و تطبیق آن در حوزه علوم محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زمینه های پژوهشی حوزه زیبایی شناسی محیط نیازمند قواعد و مبانی نظری اند که بتواند مقدمه ای اساسی از درکی تجربی، شناختی و یا عاطفی از رسوخ زیبایی در محیط را از طریق تجربه انسان معرفی کنند. لذا پژوهش حاضر، با توجه به خلأ نظری موجود در زمینه مبانی نظری ماهیت تجربه زیبایی شناسی محیط و فرایند ادراک و شکل گیری آن، قصد دارد تا به این موضوع از دریچه ای دیگر بنگرد تا بتواند مسیرهای جدیدی را برای شناخت دقیق آن در حوزه های دیگر (که به طور دقیق به این موضوع پرداخته اند) جست وجو و معرفی کند. از این رو این سؤالات مطرح می شوند که فرایند شکل گیری و ادراک تجربه زیبایی شناسی در زمینه های نظری روانشناسی هنر چگونه است. لذا بر این مبنا، کدام تئوری ها قابلیت کاربرد بیشتری در حوزه زیبایی شناسی محیطی دارند؟ هدف پژوهش: هدف بازخوانی مدل های شاخص ادراک تجربه زیبایی شناسی در حوزه روانشناسی هنر است تا با شناسایی ساختار های زیربنایی تئوری ها، بتواند از قابلیت های آنها به عنوان مبنایی برای بحث درباره مفاهیم نظری علوم محیطی بهره مند شود. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به صورت تحلیلی به شناسایی مدل های ادراکی مختلف در خصوص تجربه زیبایی شناسی در حوزه روانشناسی هنر پرداخته است. پس از بررسی مدل های ادراکی شاخص، شش مدل انتخاب شد و پس از شناسایی رابطه بین متغیرهای این مدل ها از طریق تحلیل محتوای آنها، در نهایت دو مدل اصلی معرفی شد. سپس مبتنی بر مفاهیم حوزه زیبایی شناسی محیطی و پتاسیل های موجود در دو مدل منتخب، با پیشنهاد ایجاد هم گرایی در مسیر این دو مدل، سعی شد تا بستری نظری را برای روش های چندگانه پژوهشی در زمینه زیبایی شناسی محیطی ارائه کند. نتیجه گیری: تئوری مدل لدر (رویکرد شناختی) و نظریه سیلویا (رویکرد ارزیابی ذهنی هیجان) در تکامل یکدیگر، شبکه ای یکپارچه از فرایندهای ادراکی، شناختی و عاطفی را معرفی می کنند و مکانیزمی را برای مدل سازی های انعطاف پذیر و طیف وسیعی از متغیرها را در خصوص اولویت های تجربه زیبایی شناسی ارائه می کنند که می تواند فرضیاتی جدید را در حوزه زیبایی شناسی محیطی معرفی کند.
Critical Design Factors for Wayfinding in Hospital Environment in Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the hospital environment, the complexity of the building configuration causes wayfinding difficulties for hospital users. This results in s tress, anxiety, discomfort, loss of time, and missed appointments. This research es tablishes the critical factors that influence the ease of wayfinding in a hospital environment with consideration for the design sys tems. The s tudy was carried out at Jos University Teaching Hospital, Plateau S tate, Nigeria. Also, a descriptive research design was employed with a survey ques tionnaire for data collection, adminis tered on outpatients on a sample size of 96 respondents (48 males and 48 females), using a simple random sampling technique. Findings from factor analysis and multiple regressions showed that some factors have a high influence on the ease of wayfinding in the hospital environment concerning their loadings at significance value. These factors include landmarks, crowdedness in the circulation spaces, circulation intersection (nodes), and visual access. The s tudy recommends that local landmarks should be designed to be visible from a dis tance at decision-making points in the hospital during wayfinding. Furthermore, circulation intersections (nodes or junctions) should be dis tinctive with directional signs and should have visible cues to reduce wayfinding errors at such decision points. This implies that spatial and visual factors should be considered in hospital wayfinding designs.
تبیین چگونگی تأثیر فرم شهری بر تاب آوری در برابر سواانح در سطح محلات کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرم شهری به عنوان الگوی توزیع فضایی فعّالیّتهای انسان می تواند نقش مهمی در ارتقا و یا کاهش تاب آوری شهری در برابر سوانح ایفا کند. یکی از سوالاتی که در مورد نحوه ارتباط این دو موضوع مطرح می شود این است که آیا فرم شهری در یک مقیاس خاص که متشکل از مولفه ها و شاخص های مختلف است، می تواند به عنوان یک بعد از تاب آوری در کنار دیگر ابعاد آن از قبیل بعد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، زیرساختی، جامعه ای و نهادی در نظر گرفته شود و یا فقط برخی از مولفه های فرم شهری بر ابعاد تاب آوری تاثیر دارند. ازآنجایی که مدل سازی این امکان را فراهم می کند که متغیرها از چه مسیرهایی بر یکدیگر اثر می گذارند و اینکه اثرگذاری با چه شدت و جهتی است، در این پژوهش کلانشهر تهران و ۳۶۸ محله آن به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شد. پس از تبیین مولفه ها و ابعاد فرم شهری و تاب آوری با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در سطح محلات، با تدوین دو مدل معادلات ساختاری، ارتباطات میان فرم شهری و تاب آوری و مولفه های آنها تبیین شد. نتایج حاکی از آن است که با وجود اینکه شاخص ترکیبی فرم شهری ارتباط معنی داری با تاب آوری ندارد، مولفه های فرم شهری در سطح محلات بر ابعاد تاب آوری تاثیرات متفاوتی می گذارند.
تحلیل محتوای رساله های دکتری شهرسازی ایران با تأکید بر رابطه دانش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مروری بر نقدهای صورت گرفته درباره ی شهرسازی ایران، نکات قابل توجهی را در رابطه باکیفیت فعالیت های حرفه ای شهرسازی، خروجی های پژوهشی و سیستم تولید دانش آن نشان می دهد. نقص ها و کاستی هایی که هر یک به صورت مجزا تجربه می کنند، حاصل یک نقص کلی در ارتباط میان آن ها است. برگزاری دوره های دکتری شهرسازی در دانشگاه های مختلف جهان از سابقه قابل توجهی برخوردار است و ماحصل پژوهشی آن تلاش در غنی ساختن پایه ی دانش این رشته دارد. دوره ی دکتری شهرسازی در ایران از سال 1347 در دانشگاه تهران آغاز شد و از سال 1388 دانشگاه های شهید بهشتی و تربیت مدرس و پس از آن دانشگاه های دیگر به این جریان پیوستند. اما سؤال این است که محتوای رابطه ی دانش-پژوهش در شهرسازی ایران چگونه تعریف می شود و برای بهبود دانش شهرسازی ایران، رساله های دکتری چه حیطه ی محتوایی را می بایست پوشش دهند؟ هدف: این پژوهش تلاش دارد تا دریابد رساله های دکتری در این سال ها چه تأثیر محتوایی در دانش شهرسازی ایران داشته و در سال های آتی چه نقشی را می بایست ایفا کنند. روش: با نوع پژوهش حاضر بنیادی بوده و روش تحقیق آن تحلیل محتوای کیفی است. نمونه های موردمطالعه در این تحقیق تعداد 461 رساله ی دکتری شهرسازی جهانی و 123 رساله ی شهرسازی دانشگاه های سطح یک کشور بوده است. یافته ها: مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که مقوله ی فلسفه و نظریه ها اولویت اول در دانش و پژوهش داخلی و جهانی در دوران معاصر بوده است. نتیجه گیری: درنتیجه ی مقایسه رابطه ی دانش-پژوهش داخلی و جهانی از خلال مطالعات صورت گرفته در این مقاله، می توان گفت که پژوهشگر دوره دکتری برای تعیین موضوع رساله خود می تواند سه هدف را دنبال کند. در پی غنی ساختن دانش شهرسازی ایران برآید؛ در راستای دانش شهرسازی جهانی گام بردارد یا تلفیقی از این دو هدف را مدنظر قرار دهد. مبتنی بر انتخاب هر یک از این اهداف، لیستی از اولویت های موضوعی برای پژوهشگران دوره دکتری پیشنهادشده است.
تحلیل کاربست رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) جهت حفاظت از بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
21 - 39
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بافت های تاریخی از اجزاء و بخش های اصلی و مهم شهرها هستند که دارای ارزش های منحصربه فرد تاریخی و فرهنگی می باشند. امروزه شهرها شاهد از بین رفتن این میراث ارزشمند از طریق ساخت وسازهای بی رویه و بدون ملاحظه ارزش های فرهنگی و تاریخی هستند. به منظور جلوگیری از بین رفتن این بافت ها به کارگیری یک روش مؤثر و کاربردی ضروری است. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر تحلیل و بررسی سازوکار رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) به عنوان یک روش حفاظتی و امکان سنجی کاربست آن جهت حفاظت از بافت تاریخی شهر ارومیه است. روش: پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و ازنظر ماهیت و روش نیز پژوهشی توصیفی– تحلیلی است. مبانی نظری تحقیق از طریق مطالعات اسنادی-کتابخانه ای به دست آمده و جهت بررسی محدوده موردمطالعه، ابتدا معیارهای تعیین پهنه های ارسال (حفاظت) و دریافت (توسعه) استخراج و با استفاده از روش دلفی و AHP، اهمیت معیارها مشخص شده سپس با استفاده از نرم افزار GIS، پهنه های ارسال و دریافت تعیین و اولویت بندی شده اند. پس ازآن با تدوین و طراحی مدل برنامه انتقال حق توسعه به برنامه ریزی در پهنه های تعیین شده پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاکی از آن است که رویکرد انتقال حق توسعه با شناسایی پهنه های مستعد توسعه در سرتاسر شهر ارومیه و انتقال حق توسعه مالکان بافت تاریخی به این مناطق و در صورت رعایت تراکم ساختمانی پایه 120 درصد و نسبت حق توسعه 20 به 80 درصد، قابلیت اجرایی و محافظت از بافت تاریخی شهر ارومیه را خواهد داشت و یک روش مطمئن جهت حفاظت از این بافت است.
تحلیل تأثیر تمایز مکانی بر میزان ارزش های مشترک بین شهروندان (مطالعه موردی: محلات منتخب اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۷۰-۵۹
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزش های مشترک بین ساکنین و شهروندان یک محله از اهمیت بسزایی در داشتن یک ذهنیت جمعی و مشترک برخوردار است. بوجود آمدن ارزش های مشترک در محله به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از کیفیت ها و مفاهیمی که بر این ارزش های مشترک تأثیر زیادی دارد، تمایز مکانی محله است. هدف این مقاله بررسی تأثیر میزان تمایز مکانی محله ها بر میزان شکل گیری ارزش های مشترک بین شهروندان است. روش ها: این پژوهش با استفاده از پیمایش و بر اساس مطالعات میدانی در محله شهر اهواز و بر اساس نظرات 663 نفر از ساکنان محلات منتخب انجام گرفته است. یافته ها: بسیاری از مسائل شهر و آسیب ها ناشی از نداشتن ارزش های مشترک و ذهنیت جمعی و فهم جمعی مشترک است. محله هایی که دارای ویژگی منحصربه فرد، تشخص ویژه و تمایز مکانی متفاوت هستند، می توانند تأمین کننده خیلی از کیفیت ها باشند. ارزش های مشترک منجر به درک و فهم مشترک از محله شده، تجارب جمعی و مشترک را ارتقا داده و در نتیجه بر کیفیت زیست محله ای و کیفیت زیست شهری اضافه می کند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که تمایز مکانی محله ها به میزان بسیار معنی داری منجر به شکل گیری و ارتقاء میزان ارزش های مشترک و جمعی بین شهروندان می گردد؛ و تمایز سیمای کالبدی و تشخص محله در این بین از مهم ترین عوامل به شمار می آیند.
ارزیابی ضوابط و مقررات شهرسازی ملاک عمل در ساختار فضایی محله یاغچیان با نگرش مولفه های فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 111
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: شهر و محلاتی که با تنوع فرهنگ و سلایق شهروندان، فارغ از برنامه ریزی دو بعدی «طرح جامع» فضای زندگی و رُشد ساکنین بوده، هم اکنون در چارچوب الگوی تقلیدی تعیین سرانه و کاربری طرح های جامع و تفصیلی -که با غفلت از مبانی نظری فرهنگ اسلامی و سبک زندگی ایرانی همراه بوده - زندگی و سلامت شهروندان را با مخاطره روبرو نموده است. هدف: این موضوع ضرورت بازبینی و آسیب شناسی وضعیت موجود را به متخصصین و مدیران شهری یاد آور می نماید. روش: روش این مقاله تطبیقی است، بدین معنا که در پاره ای از موارد با تجزیه و تحلیل همبستگی ها، داده های پرسشنامه ای را مورد کنکاش قرار می دهد و در پاره ای دیگر از طریق پالایش دادها و استخراج اشتراکات، رویکرد کیفی را در تجزیه و تحلیل داده ها در پیش می گیرد. تکنیک این مقاله دلفی است که به کمک 30 نفر از متخصصان تکمیل گردیده است. یافته ها: با در نظر گرفتن تمام معیارهای ارتباط انسان با خدا، جامعه، طبیعت و تاریخ، معیار ادراکی و بصری رتبه اول را دارا بوده و پس از آن به ترتیب معیارهای فعالیتی، زیست محیطی و کالبدی جای می گیرند. در نهایت این نتیجه مستفاد می گردد که معیارهایی که باید برحسب ضوابط و مقررات شهرسازی اسلامی امتیازبندی گردند باید دارای این درجه بندی باشند. نتیجه گیری: تحلیل های مولفه فرهنگی ارتباط انسان با طبیعت، تاریخ، خدا و جامعه از منظرهای کالبدی و کاربری، فعالیت، ادراکی و بصری و زیست محیطی در مجموع ماتریسی بوجود آورده است که در قسمت تحلیل های این مقاله بدان پرداخته شده است. این تحلیل ها در محله یاغچیان مطابقت داده شده و رهاورد آن ها تحلیل های راهبردی ای است که در زمینه ضوابط و مقررات ملاک عمل در ساختار فضایی آن محله مثمر ثمر می باشد.
سنجش عملکرد عناصر اقلیمی خانه های سنتی بافت تاریخی شیراز با رویکرد آسایش حرارتی؛ مورد پژوهی: ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
89 - 115
حوزههای تخصصی:
با رجعت به گذشته و نگاهی بنیادین به زیستگاه ها و عناصر همخوان با طبیعت، پایداری اقلیمی را از ویژگی های اصلی خانه های سنتی می توان برشمرد. انسان ها در گذشته آموخته بودند که برای عملکرد حرارتی مناسب ترِ فضاهای سکونتی خود راهکارهای متفاوتی را اتخاذ کنند، لذا با خلق فضاهای بینابینی در حد فاصل فضای باز و بسته توانستند دمای محیط پیرامونی خود را کنترل کنند. غایت اصلی ایوان ها همانا عملکرد اقلیمی آن ها بوده است که با سایه اندازی در کنترل دما و ایجاد آسایش حرارتی نقش مهمی ایفا کرده اند. از مهم ترین اهداف این پژوهش، بررسی داده های اقلیمی ایوان ها و شناخت عملکرد حرارتی آن ها با توجه به تناسبات کالبدی است. سه بنای سنتی ایوان دار با موقعیت های مختلف جغرافیایی انتخاب شدند. سنجش داده های آب وهوایی با وسایلی همچون ترموپیرومتر و ترموهیگرومتر انجام و سپس توسط نرم افزار شبیه سازی Envi-met اعتبارسنجی شده اند و در نهایت با نرم افزار Bio-met شاخص آسایش حرارتی PET اندازه گیری شد. داده های آب وهوایی از طریق ضرایب همبستگی ارزش گذاری شدند. بر اساس نتایج حاصل شده و با وجود تمامی متغیر های فیزیکی مؤثر در حیاط پیرامونی ایوان ها نظیر مساحت، پوشش گیاهی، حوض آب، ارتفاع دیوارها و مصالح دیده شد که برای عملکرد حرارتی بهتر، نیاز به کاهش دمای متوسط تابشی در حیاط و ایوان ها هستیم، لذا با توجه به همبستگی بسیار قوی دمای متوسط تابشی و شاخص آسایش حرارتی در حیاط و ایوان این سه خانه دیده شد که به رغم اثرات محیطی مؤثر در حیاط پیرامونی، افزایش عرض ایوان ها، افزایش مساحت گشایش فضایی ایوان در نما و افزایش ارتفاع از سطح حیاط از یک طرف و سایه اندازی بیشتر در حیاط از دیگر سو از درجه اهمیت بالاتری برخوردارند. در نهایت شاهد بهینه تر شدن شاخص PET و در پی آن کاهش استرس حرارتی خواهیم شد. ضوابط به دست آمده در این پژوهش دریچه ای جدید برای بازیابی مفاهیم الگوهای کهن و کمک به حل مشکلات اقلیمی خواهند شد.
سنجش آسیبپذیری شهر کرمانشاه در برابر بحران با استفاده از روش تلفیقی BWM_ WASPAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
56 - 70
حوزههای تخصصی:
درک واقعیت حاکم بر یک شهر و شناسایی مناطق آسیب پذیر با دقت بسییار بالا، آشنایی با نوع خطرات موجود در هر نقطه و پیشنهاد راهکار منحصربه فرد برای هر معضل شهری گام مهمی در حرکت به سوی تاب آوری شهری است. لذا این تحقیق با هدف مدل سازی آسیب پذیری مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه در برابر بحران تدوین شده که نو تحقیق،کاربردی و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی میباشد و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و پرسشنامه صورت گرفته است. تعداد 13 شاخص انتخاب و در نرم افزار GIS ،با استفاده از روش تلفیقی WASPAS_BWM تجزیه وتحلیل گردید. نتایج رتبه بندی مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه بر اساس مدل واسپال بیانگر آن ات کیه به ترتیب از کمترین به بیشترین میزان آسیب پذیری، شامل مناطق 1 ،6 ،7 ،8 ،4 ،2 ،5 و 3 میباشد به طوریکه بیشترین مییزان آسییب پذیری مربوط به منطقه 3 و کمترین میزان آسیب پذیری مربوط به منطقه 1 میباشد.
رویکردهای طراحی معماری و نظریه های بنیادین برای کاربران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
87-94
حوزههای تخصصی:
طراحی و ایجاد محیطی متناسب با نیازهای کاربران در قلمرو معماری قرار می گیرد؛ امروزه با بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از تاثیر کالبدی محیط زندگی بر آسایش و کیفیت زندگی انسان، نیاز به طراحی و ساخت فضاهای معماری متناسب با ویژگی های جسمی و روحی کاربران، به ویژه برای کاربران با نیازهای خاص نظیر مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم که تعداد و حضور آنها در جامعه رو به افزایش است؛جهت افزایش بهره وری،ارتباط و بروز رفتار سازگارانه بیش از پیش احساس میشود.بنابراین ضروری است که معماران راه حل های طراحی جهت پاسخگویی به نیازهای حسی خاص کاربر اتیسم مشابه راه حل های تدوین شده برای افراد با معلولیت های حرکتی و بصری ایجاد کنند وآنها را نباید مجبور به سازگاری کامل با محیط های فعلی موجود کرد و تحت هیچ شرایطی،معماری مسائل حسی که افراد مبتلا به اتیسم در محیط برای یادگیری و پیشرفت نیاز دارند را نباید نادیده بگیرد. این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای یک پژوهش کاربردی با هدف معرفی و تفصیل رویکرد های طراحی معماری و نظریه های بنیادین جهت طراحی و ایجاد محیط متناسب با نیاز ها و مسائل حسی خاص کاربران مبتلا به اتیسم میباشد و از آنجایی که در کشور ایران اکثر مراکز آموزشی و توانبخشی فضاهایی مسکونی هستند که تغییر کاربری داده اند و با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارند؛ معماران و طراحان میتوانندبرای دستیابی به اهداف خود یعنی طراحی کارآمد منطبق با نیازها و افزایش کیفیت بهره وری این دسته از کاربران خاص در تمام مکان ها اعم از آموزشی و مسکونی و...این مبانی را مد نظر قرار دهند. در پژوهش حاضر رویکردهای طراحی مناسب برای این افراد شامل رویکرد طراحی حسی(توسعه مهارت)،عصبی-معمولی(انطباق با شرایط روزمره)و تغییر تئوری تحریک حسی(ترکیب دو رویکرد طراحی حسی و عصبی-معمولی) و نظریه های بنیادین شامل رفتارمحیطی،درمانی محیطی،گشتالت،ادغام حواس،کوری ذهن وعملکرد اجرایی که به شناخت نیازهای خاص کاربر مبتلا به اتیسم در تعامل با محیط اطراف میپردازد؛مورد بررسی قرار میگیرد.
تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محلات قدیمی شهر تبریز (نمونه موردی محله اهراب تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 125
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: محله تنها یک مکان و محیط برای فعالیت های انسانی و سرپناه نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود. اما امروزه حس تعلق به مکان در محلات قدیمی و تاریخی به دلیل بی توجهی مدیران شهری در سطح پایینی قرار دارد. هدف: این پژوهش به تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محله اهراب شهر تبریز می پردازد. روش: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. به منظور گرداوری داده ها از مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری،جمعیت محله اهراب تبریز که برابر 17952 نفر است. حجم نمونه هم ازآن نبا استفادهبببببب فرمول کوکران، برابر 376 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. جهت بررسی پایایی پرسشنامه،از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف موردبررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: شاخص نیکویی برازش (GFI) 915/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز 065/0 است که با توجه به کوچک تر بودن از 08/0، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش است. همچنین شاخص توکر- لویس (TLI) 906/0؛ شاخص برازش تطبیقی (CFI) 903/0 و شاخص برازش مقتصد هنجار شده (PNFI) 71/0 است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. نتیجه گیری: گذر زمان با بار عاملی 96/0 بیشترین تأثیر را در حس تعلق به مکان دارد. پس ازآن به ترتیب خوانایی و دسترسی، غنای بصری، مبلمان و تجهیزات، مولفه های احساسی، کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی، زیبایی و نمادها و هویت قرار دارند.