فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
میدان به عنوان یک فضای شهری،یکی از مهم ترین مکان هایی است که محل برخوردهای چهره به چهره و عرصه تعاملات اجتماعی شهروندان به شمار می رود وجود بحران ترافیک وسایل نقلیه،باعث کمبود شدید فضای عمومی با قابلیت پذیرش تعاملات اجتماعی شده است این در حالیست که باتوجه به فشارهای روانی روزمره،نیاز به فضایی برای برقراری ارتباط بیشتر با طبیعت،انسان و فضای باز،بیش از پیش احساس می گردد.این میدان های پر ارزش طی دهه های گذشته دراثر بی توجهی رونق زندگی خود را از دست داده اند.هدف این پژوهش بررسی مفهوم فضای شهری،مراحل و ابعاد مختلف تجلی کالبد شهری در تعاملات اجتماعی را با مطالعه ی میدان های شهری دوره صفوی(میدان نقش جهان اصفهان و میدان گنجعلی خان کرمان)مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی برای ارتقا این فضاهای شهری،به منظور تقویت تعاملات اجتماعی شهروندان ارائه داده است.روش پژوهش کمی و از نوع تحلیل-توصیفی بوده و برای گردآوری مطالب از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.در ابتدا به تعریف مفاهیمی از جمله تعاملات اجتماعی و سبک اصفهانی دوره صفوی پرداخته شده سپس تحلیل و تطبیق ویژگی های نمونه های موردی(میدان نقش جهان اصفهان و میدان گنجعلی خان کرمان)صورت گرفته است.با بررسی وضع موجود دو میدان،نقاط ضعف و قوت آن ها بدست آمده و راهکارهایی جهت بهبود و ارتقای نقاط قوت و همچنین تضعیف و از بین بردن نقاط ضعف آن ها به صورت جداول sowt ارائه شده است.بررسی این جداول نشان می دهد راهکارهایی از قبیل:طراحی انعطاف پذیرو چندمنظوره ی فضای میانی میدان با رویکرد فضای تجمع،تمهید فضا جهت تشویق فعالیت های بدون فضا،ایجاد تنوع در کارکرد،فعالیت ها،زمان های استفاده از فضا و گروه های مخاطب فضا و ... در احیای تعاملات اجتماعی میدان موثر خواهند بود.
تبیین شکاف ها و عدم تعادل های فهرست میراث جهانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
121 - 145
حوزههای تخصصی:
موضوع شکاف های فهرست میراث جهانی در ارتباط با عدم تعادل هایی در موضوعات، مضامین و یا آثار از مناطق جغرافیایی کمتر ثبت شده، یکی از چالش های پیش روی کنوانسیون میراث جهانی محسوب می شود. در این راستا، پژوهش حاضر بر آثار ایران در فهرست میراث جهانی متمرکزشده و سؤال اصلی پژوهش نیز بر همین موضوع شکل گرفته که «شکاف ها و عدم تعادل های احتمالی فهرست میراث جهانی ایران در چه بخش هایی است؟» پژوهش حاضر به دلیل بهره گیری از تبیین و تفسیر در مقام داوری، پژوهشی کیفی است و به منظور انجام آن از راهبرد توصیفی- تاریخی و توصیفی- تفسیری برای گرداوری داده، بهره برده شده است. بدین منظور کلیه پرونده های ثبتی و اطلاعات منتشرشده آثار فهرست میراث جهانی و فهرست موقت ایران موردبررسی قرارگرفته است و با استفاده از چارچوب های مطالعه ایکوموس در این خصوص، دسته بندی شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از استدلال قیاسی صورت پذیرفته است. درنهایت بر اساس تجزیه وتحلیل صورت گرفته و با در نظر گرفتن اولویت های مضامین و موضوعات بااهمیت بالا برای ثبت و اسناد بالادستی، شکاف های فهرست میراث جهانی ایران، تبیین و تفسیر شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که فهرست میراث جهانی ایران در موارد مختلف مثل میراث طبیعی، آثار فرامرزی و یا مضامین خاص میراث فرهنگی ازجمله میراث صنعتی، میراث بومی و یا موضوعاتی در ارتباط با حرکت مردم و توسعه تکنولوژی، دچار عدم تعادل و شکاف است.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان(جهت و H/W) بر جذب تابش خورشیدی مسکن شهری اقلیم سرد همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
77 - 96
حوزههای تخصصی:
در اقلیم سرد، دسترسی ساختمان ها به نور خورشید بر اثر شاخص هندسه خیابان، برای کاهش بار گرمایشی، ضروری بوده و بر عملکرد حرارتی ساختمان ها موثر است. لذا هدف این مطالعه؛ ارائه نتایجی است که می تواند در طراحی بافت جدید شهرهای در حال توسعه، مورد استفاده قرار گیرد. روش تحقیق؛ کمی و در تحلیل یافته ها از روش های آماری استفاده شده است. این مطالعه در سه مرحله ی؛ (جهت، نسبت H/W و الگوی پیشنهادی) انجام شده است. استقرار شرقی–غربی 9/17 درصد جذب تابش بیشتر نسبت به جهات دیگر را دارد. میانگین جذب تابش در قطعات شمالی، بیشتر از جنوبی است و در خیابان ها با نسبت H/W پایین، میزان جذب تابش افزایش و یک همبستگی معکوس برقرار است. در الگوی پیشنهادی با افزایش عمق حیاط و ایجاد سایه بان افقی پنجره ها، برای قطعات شمالی و جنوبی افزایش 7/2 و 8/25 درصدی جذب تابش در زمستان و کاهش7/11 و 94/4 درصدی جذب تابش در تابستان رخ می دهد.
پایداری سکونتگاه های روستایی با رویکرد بهره گیری استحصال آب از رطوبت هوا (مه)؛ مطالعه موردی: روستای امین آباد فیروزکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۸۶-۷۱
حوزههای تخصصی:
ایرانیان از قدیم الایام با معضل کمبود آب مواجه بوده اند و این امر باعث ایده های شگرف در زمینه های مختلف استحصال، ذخیره و انتقال آب همچون آب انبارها و قنات ها شده است. از سوی دیگر مصرف بالای آب برای امور مختلف شرب، کشاورزی و صنعت باعث کاهش منابع آب های جاری و زیرزمینی گشته است. امروزه به کمک فنّاوری و علم، روش های نوینی جهت جذب آب از رطوبت هوا به وجود آمده است. در یکی از این روش ها، در مسیر حرکت هوا موانعی قرار می گیرد که با برخورد هوا به آن ها مولکول های آب معلق در هوا جذب شده و به مخزن مشخصی منتقل می گردند. در این تحقیق به بررسی چگونگی فرایند جذب آب از رطوبت هوا پرداخته شده و هدف تحقیق دستیابی به ترکیب دستگاه استحصال آب با کمک عناصر معماری مانند دودکش های خورشیدی، برج ها، حجم و نمایی ساختمان است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و از مطالعات کتابخانه ای (بررسی نمونه های مشابه در مناطق مختلف جهان)، نرم افزارهای مرتبط (ترسیمی، تحلیلی)، پیمایش میدانی و شناسایی روستاهایی که ظرفیت لازم را ازلحاظ اقلیمی دارند، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد روستاهای منطقه فیروزکوه تهران، ازجمله روستای امین آباد، مناطق مناسبی برای استحصال آب از رطوبت هوا هستند؛ زیرا این مناطق در دامنه جنوبی رشته کوه البرز واقع شده اند و دارای ویژگی هایی همچون میزان رطوبت بالای 50 درصد، جهت و وزش باد غالب موردنیاز، تابش خورشید، شیب و عوارض مناسب زمین است. این عوامل باعث تولید مه در دره ها شده و قابلیت برداشت آب را از مه ایجاد می کند. روش استحصال آب از مه توسط پارچه سه بعدی جاذب آب پیشنهاد شده است. با انتخاب و جانمایی مطلوب برای احداث دستگاه، طراحی معماری هماهنگ با ویژگی های خاص منطقه و استفاده از پرده های جاذب با درصد جذب بالای آب می توان به نتیجه مطلوب رسید. روش پیشنهادی می تواند بدون وابستگی به منابع آبی و مولد تولید انرژی، آب مورداستفاده روزانه 8 واحد مسکونی انتخاب شده در این روستا را فراهم آورد.
منظر شهری تاریخی و مدیریت تغییر: نقدی تحلیلی از مدلهای مدیریتی مبتنی بر ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که بسیاری از پژوهشگران رویکرد منظر را آینده مدیریت میراث می دانند، و از رویکرد منظر شهری تاریخی (HUL) به عنوان ابزاری برای درک و مدیریت تغییر و نیز تفسیری مجدد از ارزش های شهری یاد کرده اند؛ با این حال، طی یک دهه گذشته ابزارها و شیوه های مدیریت میراث در تحقق اهداف رویکرد منظر شهری تاریخی به عنوان رویکردی کل نگر، بین رشته ای، و مبتنی بر ارزش ها با محدودیت هایی مواجه بوده اند. این مقاله سعی دارد به منظور بررسی علل بروز محدودیت ها با نقدی تحلیلی به شکاف میان هدف درونی رویکرد HUL در سطح مفهومی و واقعیت بیرونی آن در سطح عملیاتی بپردازد. هدف این است که مشخص شود آیا ابزارهای فعلی مدیریت تغییر، به ویژه ارزیابی اثرات میراثی (HIA)، جهت کاربرد در دستورالعمل های اجرائی رویکرد HUL از گفتمان مشترکی برخوردارند یا خیر. روش شناسی مورد کاربرد با تمرکز بر هدف پژوهش، دارای رویکردی کیفی است و به منظور پیش برد فرآیند تحقیق از تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) با راهبردی استقرائی بهره می برد. نتایج نشان می دهد درحالی که رویکرد HUL در سطح مفهومی به گفتمان میراثی هترودکس (مرتبط با گروه های ذینفع) نزدیک می شود، اما در سطح عملیاتی به واسطه ابزارهای مورد کاربرد از گفتمان میراثی ارتدکس (مرتبط با دکترین حفاظت و کارشناسان) تبعیت می کنند. این امر در تصمیم گیری های مدیریت میراث شهری منجر به رویه ای اقتدارگرا شده است که با تمرکز بر کیفیت ملموس بافت، مستقل از نحوه درک و ارزش گذاری مردم نسبت به میراث خود، فاصله زیادی را ما بین اهداف و اقدامات صورت گرفته موجب می شود. این پژوهش در راستای تحقق پذیری سیاست های رویکرد HUL، بکارگیری ابزارهائی با رویکرد انسان محور و مبتنی بر زمینه را پیشنهاد می دهد.
بررسی تطبیقی تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر مبنای نظریه کاتارسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زمینه تاریک، نورپردازی، پیکره هایی با اندازه واقعی و نمایش اوج احساسات در پرتره ها و به عبارتی تئاتر کاملاً واقع گرایانه در آثار کاراوادجو، ما را بر آن می دارد تصور کنیم در آثار وی در مواجهه با روایت یک تراژدی قرار گرفته ایم که می تواند در مخاطب منجر به کاتارسیس گردد چراکه باید اذعان داشت روان پالایی فقط در نمایشنامه نویسی شکل نگرفته است، بلکه اثرات آن را در دیگر هنرها اعم از نقاشی، موسیقی و نیز پیکره سازی می توان مشاهده کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که چگونه یک اثر نقاشی می تواند تراژدی را در ذهن مخاطب متبادر سازد و به تبع آن تأثیرات روان پالایی یا کاتارسیس داشته باشد؟ هدف پژوهش: این مقاله در پی آن است تا تطبیقی میان تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر اساس نظریه کاتارسیس (روان پالایی) انجام دهد. روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای و بررسی آثار نقاشی در منابع موجود انجام پذیرفته است. برای این منظور و تطبیق آثار نقاشی کاراواجو، تعداد پنج اثر به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس رویکرد پژوهش مورد تجزیه، تحلیل و تطبیق قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بر این مقوله تأکید داشت که در آثار کاراوادجو با یک تئاتر کاملاً واقع گرایانه از تضادها شامل: نور و تاریکی، پیری و جوانی، زندگی و مرگ، قدرت و ضعف به صورت همزمان سر و کار داریم، وی صحنه را با نمایشی خارق العاده از طریق حضور این چهره ها و شدت احساسات آنها طراحی می کند. لذا با توجه به تعریف ارسطو از تراژدی و تطبیق آن با آثار کاراوادجو، آثار وی دارای فرم تراژیک است و موجب کاتارسیس و روان پالایی در مخاطب می شود.
وزن دانش طراحان شهری در ایران تحلیلی بر نسبت دانش تولید شده با مسئله های شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
117 - 141
حوزههای تخصصی:
در پی رشد چشمگیر دانش تولیدی طراحان شهری در طول 30 سال گذشته در ایران و رشد دامنه مسائل شهرهای ایرانی، این سوال مطرح می شود که اساساً رابطه این دو متغیر چگونه است؟ به عبارتی دیگر، طراحان شهری در مقالات، پایان نامه ها، کتب، نشست ها و همایش ها چه میزان به مسائل شهرهای ایرانی پرداخته اند؟ تا از این طریق بتوان تاحدودی مسیر هدایت دانش و پژوهش های آینده در رشته طراحی شهری را در جهت حل مسائل شهرهای ایرانی ترسیم نمود. بدین منظور در پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه زمینه ای و برپایه مصاحبه عمیق با 20 نفر از صاحب نظران در سه حوزه مدیریت، حرفه و دانشگاه، مدل نظری مسائل شهری تهران به عنوان پدیده مرکزی پژوهش پدیدار شد. سپس میزان قرابت مسائل شهری تهران با فراوانی موضوعی مقالات، پایان نامه ها و کتب تولید شده توسط طراحان شهری و نشست ها و همایش های شهری ارزیابی گردید. بدین ترتیب نیز مشخص شد که با وجود سهم زیاد اقتصاد شهری به عنوان عامل زمینه ای و آموزش طراحی شهری و اسناد و قوانین به عنوان عوامل مداخله گر در ایجاد مسائل شهری تهران، اما با این حال جایگاه کم اهمیتی در دانش تولیدی طراحان شهری دارد. در حوزه پیامدهای مسائل شهری تهران نیز درحالیکه مهمترین پیامدها در زمینه کیفیات شهر به پاکیزگی محیطی، عدالت شهری، ارزش های اکولوژیکی و حقوق عامه و در زمینه نظام های شهر به نابسامانی نظام حرکت و دسترسی برمی گردد، اما طراحان شهری در ایران به این موضوعات در دانش تولیدی خود توجه چندانی نداشته اند.
تحلیل شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در یک شهر میراث جهانی (مورد پژوهشی: شهر تاریخی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
145 - 179
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی یزد، بخشی از شهر یزد است که به عنوان اولین بافت شهری از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. ازآنجایی که این محدوده با چالش های متعدد ناشی از ناهماهنگی مابین سازمان ها و نهادهای ذی نفوذ در مدیریت شهری روبه روست، شناسایی شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد می تواند به بهبود وضعیت آن کمک کند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا پنل خبرگان با حضور 5 نفر از مسئولان و مدیران شهری فعلی و اسبق شهر یزد تشکیل شد تا چالش های پیش روی عوامل مؤثر در بافت تاریخی شهرهای ایران تدقیق گردند. پس از جمع بندی، تعداد 48 شاخص به دست آمد که مطابق با ماهیت ابعاد مدیریت یکپارچه شهری دسته بندی شدند. این شاخص ها در قالب یک پرسشنامه با طیف لیکرت 5 گزینه ای، بین 32 نفر از مسئولان و مدیران شهری باتجربه شهر یزد که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، توزیع گردید. ساختار نظری مفروض تحقیق با استفاده از نرم افزار SmartPLS 3 مورد برازش قرار گرفت. با توجه به ضرایب مسیر، ارتباط مستقیم و معنی داری میان ابعاد مختلف یکپارچگی درون سازمانی، نهادی، برنامه ای، ساختاری/قانونی، عمودی و میان سازمانی با مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد وجود دارد و 41 شاخص در این رابطه مؤثر تشخیص داده شدند. در نهایت، راهکارهایی به منظور ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد پیشنهاد شد.
تحلیلی بر سازه های چوبی شیبدار در ساختمان های صنعتی شمال ایران مربوط به دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۴۵-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
اهداف: ورود معماران خارجی و بازگشت تحصیلکردگان ایرانی خارج از کشور، سبب ظهور شکل جدیدی از معماری شد. پوشش شیروانی با سازه های خرپایی از رهاوردهای معماری این دوران است. در بسیاری از ساختمان ها و حتی برای پوشش بناهای صنعتی نیز به واسطه پوشاندن دهانه های بزرگ از خرپا استفاده شد. پژوهش حاضر سعی دارد به تفاوت سازه های خرپایی ایرانی و غیرایرانی در بناهای صنعتی بپردازد. روش ها: گام اول پژوهش با اتکا به مطالعات کتابخانه ای و بازخوانی دوباره اسناد و متون برجای مانده، به نقد و بررسی موضوع می پردازد. در بخش دیگر از فرآیند پژوهش، بر پایه مشاهدات میدانی و عینی، شش نمونه از میان بناهای صنعتی اواخر قاجار و دوره پهلوی، منسوب به میراث مشترک ایران و آلمان، در دو استان گیلان و مازندران انتخاب و تحلیل شده است. یافته ها: از شش نمونه سازه شیب دار، دو مورد با خرپای ایرانی اجرا شده و در چهار نمونه دیگر خرپای غیرایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. گروه اول تنها سازه های شیبدار محسوب می شوند (فقط ظاهر خرپا) و گروه دوم در دسته سازه های خرپایی هستند. نتیجه گیری : بررسی دو گروه متفاوت از سازه های شیبدار در جریان تحقیق این مطلب را روشن کرد که خرپای ایرانی به لحاظ ترکیب قرارگیری اعضاء، برش چوب، اتصالات و توزیع نیروها، متفاوت از خرپای فرنگی است و آنچه ما در ایران خرپا می نامیم، تنها از جنبه شکلی مشابه خرپا هستند و به لحاظ سازه ای تفاوت های آشکاری را با یکدیگر دارند.
تاثیر «گونه های سازمان فضایی» واحدهای مسکونی آپارتمانی بر «خلوت و تعامل اجتماعی» (مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی متداول شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعادل خلوت و تعامل اجتماعی از نیازهای اصلی روحی و روانی ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی است. فقدان چنین تعادلی، از یک سو به انزوای اجتماعی و از سوی دیگر به ایجاد مزاحمت و سلب آسایش ساکنان منجر می شود.هدف پژوهش جستجوی راه های برقراری محیط متعادل خلوت و تعامل اجتماعی در سازمان فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش اصلی این است که، رابطه خلوت و تعامل اجتماعی با گونه های سازمان فضایی مسکن آپارتمانی چیست؟ چنین رابطه ای چه اهمیتی دارد؟ و چگونه می شود این رابطه را به تعادل رساند؟ مطالعه موردی به مسکن متداول آپارتمانی شهر آمل محدود شده است. آپارتمان های متداول به مجموعه های ردیفی با ارتفاع متوسط در سه تا شش طبقه که پله ارتباطی مشترک و مشاعات دیگر دارند، اتلاق می شود. روش تحقیق آمیخته و ترکیبی از روش کمی و کیفی است. رویه عملی تحقیق تکمیل پرسشنامه در نمونه ای از آپارتمان های مسکونی شهر آمل است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی تعامل اجتماعی را نسبت به خلوت، که منجر به انزوا می شود را ترجیح می دهند. رعایت تمهیدات طراحی برای تامین خلوت در دید و منظر داخلی و خارجی، انتقال صدا از فضاهای داخلی به یکدیگر و از خارج به داخل و تامین تعامل اجتماعی مطلوب خواسته ساکنان است. در نتیجه، تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری نسبی است، ضمن اینکه با سازمان فضایی واحدهای مسکونی ارتباط دارد، در طول زمان با تمایل مردم به انتخاب شیوه زندگی قابل تغییر و تطبیق است. این تمایل می تواند تحت تاثیر پیشینه زندگی و تطبیق با سازمان فضایی خانه های جدید باشد.
تبیین مؤلفه های زیبایی شناسی معماری مبتنی بر تجربه مخاطب (موردپژوهی: بناهای فرهنگی شاخص در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زیبایی امری است در وهله اول تجربی، تجربه ای که در شرایط مختلف، صورت های متنوعی به خود می گیرد. اینکه چه چیزی در محیط های ساخته شده، خوشایند به نظر می رسد، همیشه بحث برانگیز بوده و چندان روشن نیست و به نوع رابطه ایی که با ادراکات انسان برقرار کرده، بستگی دارد و می تواند در بسترهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد. لیکن تأکید افراطی بر سلیقه ای بودن آن و عدم توجه به اشتراکات فرهنگی/اجتماعی که زمینه ساز ادراکات ذهنی مشترک است، سبب شده موضوع زیبایی شناسی از منظر تجربه کاربران فضا مغفول بماند و زمینه ساز ناهنجاری هایی در طراحی معماری شود. لذا در این راستا چنین پرسش هایی مطرح می شوند: مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر مخاطب عام چیست؟ و چه مؤلفه هایی عمده ترین تأثیر را در شدت ایجاد این تجربه ایفا می کنند؟ هدف پژوهش: مقاله حاضر درصدد است تا به تبیین مقوله زیبایی و معیارهای آن از ورای ادراک و تجربه زیسته مخاطب در جهت فراهم سازی احیاء مجدد این حس در کاربران از طریق ترجمان آن به مؤلفه های اثرگذار پردازد. روش پژوهش: این تحقیق با موضوع تجربهزیسته افراد در بناها، به لحاظ ماهیتْ از گونه کیفی با رویکرد فلسفیِ پدیدارنگاری است و به لحاظ قصد پژوهش، تفسیری و از نظر منطق پژوهش، استقرایی است. نتیجه گیری: در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری مجموعه مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی، رفتاری و هیجانی؛ هرکدام نقش اثرگذاری در فرایند ادراک زیبایی از منظر مخاطب ایفا می کنند. در واقع نقش هریک از این مؤلفه ها بر این تجربه مطابق با ویژگی های هر ساختمان به صورت متفاوتی برجسته می شوند و در هر ساختمان اولویت هرکدام از مؤلفه ها و بازخوردهای آن ها متغیر است. منتها زمانی که همه مؤلفه ها در تکامل یکدیگر در یک فرایند تجربی قرار می گیرند؛ می توانند این تجربه را به حداکثر میزان خود برسانند و مؤلفه هیجانی عمده ترین نقش را در شدت اثر این تجربه ایفا می کند.
بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
ارزیابی نقش منظر صوتی در احساس تعلق به محیط (مطالعه موردی: محله فرحزاد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
5 - 22
حوزههای تخصصی:
یکی از محرک های احساس نسبت به محیط، منظر صوتی است که بر کیفیت فضای شهری نیز تأثیر می گذارد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و ارزیابی نقاط مفصلی و ارتباطی بین دو مفهوم منظر صوتی و احساس تعلق به محیط است، تا شدت و رابطه بین این دو را در محله فرحزاد تهران تبیین نماید. جامعه آماری پژوهش، تمامی استفاده کنندگان این محدوده است که بر روی 385 نفر بررسی شده است. با روش پیمایش حسی با تمرکز بر حس شنوایی، 12 نقطه شاخص صدایی شناسایی و سنجش شد. جهت سنجش حس تعلق مکانی از ابزار پرسش نامه و برای بررسی نقش کیفیت منظر صوتی بر حس تعلق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کیفیت منظر صوتی در سه بعد محیطی، فردی و اجتماعی در حس تعلق به محیط مؤثر می باشد؛ طوری که وجود عناصر طبیعی در بعد محیطی، ارتقاء سلامت روانی در بعد فردی و استماع نواها و اصوات اهالی محله و آشنایان در بعد اجتماعی تأثیر مهمی در احساس تعلق به محیط دارد.
برنامه ریزی شهر اسلامی در میانه ی دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
51-43
حوزههای تخصصی:
مواد و روش : با فروریختن معرفت شناختی و حرفه ای برنامه ریزی عقلانی-تکنوکراتیک، نظریه برنامه ریزی شهری ظرفیت نظری تازه ای برای در نظر گرفتن و تحلیل تحولات جامعه شناختی شهر و تأثیرات گفتمان های مختلف در شکل دادن به فضاهای شهری پیدا کرده است. بر پایه این درک پسامدرن از برنامه ریزی شهری ذیل یکی از میدان های استراتژیک جامعه شناسی ایرانی یعنی میدان «جنسیت و الهیات»، فضای شهری آماج دو دسته نیروهای اجتماعیِ زنانه و الهیات حکمرانی جنسیتی متناسب با آن قرار گرفته است. هدف: این مقاله پس از مرور تحول مذکور در حوزه نظریه برنامه ریزی، خواهد کوشید که نظریه جامعه شناختی «زنانه شدن شهر» نعمت الله فاضلی را در زمینه گفتمان های الهیاتی حکمرانی فضای جنسیتی شهری پس از پیروزی انقلاب قرار دهد. یافته ها: ازنظر الهیاتِ برنامه ریزی شهری به نظر می رسد که باید میان دو گفتمان «حجاب» ( veiling ) و «عفاف» ( piety ) درون رخداد انقلاب اسلامی 57 تمایز قائل شد: گفتمان سنتی حجاب که به خانه نشین کردن زنان و تک جنسیتی کردن فضاهای عمومی نظر دارد و گفتمان انقلابی عفاف که از حضور زنان در عرصه عمومی و سلامت اخلاقی و عاری از تعرضات و ابژه سازی جنسی در روابط مدنی و پایاپای میان زن و مرد دفاع می کند. نتیجه گیری: این دو گفتمان نتایج به کلی متفاوتی در برنامه ریزی فضاهای شهری پس از انقلاب بر جای نهاده که یکی از نمونه های مهم آن تفاوت میان حضور برابر زنان و مردان در «رواق امام خمینی» حرم مطهر رضوی در مقایسه با طرح کلی مستوری و حاشیه نشینی زنان در بخش سنتی حرم و معماری سنتی و معمول مساجد است که به خوبی بر رقابت میان دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف در برنامه ریزی فضاهای شهری و مواجهه مثبت یا منفی با زنانه شدن محیط های شهری دلالت دارد.
بررسی تاثیر طرح واره درشکل گیری شعر و معماری بر اساس دیدگاه ایوانز و گرین
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی با هدف بررسی چگونگی معنادهی به متن یک اثر، به دنبال ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری بر مخاطب و فرایند ذهنی می باشد. ایوانز و گرین فرایند ذهنی و طرح واره های تصوری در ذهن مخاطب را ابزاری برای برقراری ارتباط می دانند و مولفه هایی همچون فضا، ظرف بودگی، جابجایی(حرکت)، توازن، نیرو، پیوستگی و وجود را نشانه های انتزاعی برای ایجاد طرح واره بر اساس تجربه در ذهن مخاطب مطرح نموده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی طرح واره در دو حوزه شعرو معماری و ایجاد ارتباط همسو با ذهنیت و تجربه مخاطب می باشد. این تحقیق با رویکردی کیفی و روشی تفسیری- تاریخی و با دیدگاهی تطبیقی از طریق تشریح ادبیات نظری در چارچوب مدلی مفهومی درصدد پاسخ به پرسش تحقیق می باشد: چه ارتباطی بین شعرو فضای معماری وجود دارد و نقش طرح واره در این ارتباط و خلق معنا چیست؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تعمیم نظریه ایوانز و گرین و مولفه های موثر طرح واره در شعر و معماری می توان گفت که طرح واره ها همواره در شکل گیری و شاخص بودن اثر موثر بوده اند. این تاثیر ممکن است با حضور و یا عدم حضور یک طرح واره باشد. نمود طرح واره به دو صورت حاصل می شود: نخست در قالب کاربرد و همنشینی طرح واره هایی که در یک حوزه معنایی قرار دارد و دوم بر پایه تصویری که از همنشینی طرح واره در برابر مخاطب قرار می گیرد آنچه باعث می شود هر معنایی برای هر متن/ معماری مقبول واقع گردد این است که مخاطب دارای طرح واره ها و پیش دانسته های متفاوت و مستقل از نیت مولف/ معمار است.
تبیین رویکرد شناختی-فرهنگی در انطباق با رویکردهای تکوینی به معنا در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه معنای محیط از مهم ترین موضوعات شهرسازی بوده و مکاتب فکری معاصر همواره به دنبال نظریه پردازی «ماهیت معنا و فرایند تکوین آن» در فضاهای شهری هستند. به نظر می رسد این مکاتب به دلیل فقدان ظرفیت لازم جهت بهره مندی از ابتکارات سایر حوزه های علمی و همچنین نگاه تک سطحی به معنا، با کاستی هایی همراه هستند. به دلیل ماهیت میان رشته ای شهرسازی، بهره گیری از علوم مرتبط با ساختارهای شناختی و ادراکی فرد مانند علوم شناختی برای تبیین فرایند تکوین معنا در فضای شهری، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف این نوشتار تعمیم کاربست مفاهیم مرتبط با شناخت انسان و محیط در حوزه علوم شناختی به حوزه مطالعات محیطی از جمله شهرسازی و کاهش خلأ موجود در مطالعات نظری میان رشته ای بین این دو حوزه است. روش: روش تحقیق در این مقاله، تطبیقی - تحلیلی است که با تبیین جایگاه رویکرد شناختی-فرهنگی در مقایسه با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا در حوزه مطالعات شهری، انجام می شود. یافته ها: رویکرد شناختی-فرهنگی به لحاظ معرفت شناسی و عوامل تکوین معنا در فضاهای شهری با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا متمایز می شود. به لحاظ معرفت شناسی در رویکرد شناختی-فرهنگی، معنا را به طور هم زمان در دو سطح فراگیر با ذهنیت فرهنگی و در سطح خاص با رویه های فرهنگی بازتولید می شود. قابلیت های شناختی-فرهنگی فضای شهری، تجربه شناختی-فرهنگی فرد از فضای شهری و نحوه در دسترس بودن/دسترس پذیری در یک موقعیت خاص عوامل تکوین معنا در رویکرد شناختی-فرهنگی هستند. نتیجه گیری: رویکرد شناختی-فرهنگی به عنوان رویکرد پیشنهادی پژوهش با نگاهی چندسطحی و موقعیتی به معنا، کاستی های موجود رویکردهای پیشین همچون نگاه تک سطحی به مطالعه معنا در مطالعات شهری را پوشش داده و شهرسازی را به عنوان دانش موقعیت مند فرهنگی معرفی می نماید
سنجش و بررسی تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، نمونه موردی: کوی نو بنیاد(برج های ASP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
96-69
حوزههای تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر، مطالعه درباره ی مفاهیم تاب آوری در مناطق مختلف شهری در مقیاس های مختلف، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات بسیار کم می باشد. به ویژه در شهر تهران که به یک باره از دوره سنت وارد دوره مدرن شده است این موضوع می تواند مورد توجه قرار گیرد. روش ها: در پژوهش کنونی ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای در این زمینه، آیتم های مربوط به تاب آوری های کالبدی محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، استخراج گردید. سپس در این مجتمع ها حالت های متعددی از این نوع تاب آوری ها وجود دارد که با مطالعه و طبقه بندی آن ها می تواند به میزان مطلوبیت این مجتمع ها دست یافت. نمونه موردی مورد مطالعه در این پژوهش، مجتمع مسکونی کوی نوبنیاد می باشد، زیرا بااینکه سال ساخت آن بالای آن، از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با روش تفسیری و در قالب تحلیل کیفی و کمی صورت پذیرفته است. پرسشنامه که در مورد سنجش میزان تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی میان ساکنین این مجتمع توزیع گردید. یافته ها: از یافته های این پژوهش می توان دریافت که مجتمع کوی نوبنیاد (برج های آ.اس.پ) علی رغم قدمت بالای آن، میزان تاب آوری متوسط تا زیاد دارند. نتیجه گیری: با بررسی انجام شده، می توان الگوهای استفاده شده در این مجتمع را که باعث ماندگاری، محبوبیت و تاب آوری بالای آن شده، در طراحی مجتمع های مسکونی مدرن به کاربرد تا بتوانیم ساختمان های ماندگار داشته باشیم.
آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی به دانشجویان کارشناسی معماری با استفاده از مدل بلوک های صلب متعادل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
31 - 53
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که مسأله سازه های با مصالح بنایی یکی از حوزه های مهم و چالش برانگیز است، توجه کافی به آن در حوزه آموزش سازه در معماری وجود نداشته است. نوشتار حاضر نتیجه تلاش های انجام شده برای پر کردن این خلأ را منعکس می کند که در قالب یک اقدام-پژوهی چهارساله، در پارادایم ممارست و از طریق انجام چرخه های آموزشی مکرر صورت پذیرفته اند. این پژوهش بر آموزش رفتار این سازه ها در سطح مقدمات متمرکز است و در پی پاسخگویی به این مهم است که چگونه می توان نحوه رفتارسازه های با مصالح بنایی را برای دانشجویان کارشناسی معماری بیان نمود؟ و مدل این آموزش چگونه می تواند شکل گیرد؟ راهبرد اتخاذ شده در مسیر، مطالعه تجربی و از طریق مشاهده حرکت (مطالعه سینماتیک) مدل بلوک های صلب در قالب تحلیل و طراحی در حالت حد نهایی می باشد. اثر دو عامل ناپایدارکننده نشست و زلزله بر روی مجموعه قوس و پایه، با رویکردی مبتنی بر جابجایی، در این مسیر مورد بررسی قرارمی گیرد. مشاهده شد که در راستای هدف آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی، برخی ازمفاهیم پایه و مسائل تحلیل حدی، چون تسلیم، وقوع مفاصل پلاستیک و وابستگی حدنهایی و محل مفاصل پلاستیک به تناسبات هندسی سازه، از طریق بررسی حرکتی مدل های بلوک صلب قابل طرح هستند. مدل آموزشی پیشنهادی مبتنی بر آزمایش دانشجویان بر روی مدل های فیزیکی و دنبال کردن مرحله به مرحله پرسش های هدایت شده مدرس است که بر مشاهده تأکید دارند. نتایج این نوشتار می توانند به مدرسان برای تلاش در زمینه بهبود آموزش این حوزه توجه دهند.
تبیین نقش عناصر بیوفیلیک بر میزان بهره وری و بهبود عملکرد کارکنان در محیط های اداری از منظر کارکنان
حوزههای تخصصی:
از بین بردن گسست انسان و طبیعت و حضور مطلوب آن در زندگی وی از نیازهای انسان معاصر است؛معماری بیوفیلیک روشی موثر جهت حضور طبیعت در کاربریهای متفاوت است. محیطهای کاری از جمله کاربریهایی است که در زندگی انسان شهرنشین رو به افزایش است ودانشگاهها نمونه ای از این مصداق می باشند؛توجه به عناصربیوفیلیک در دانشگاه ها می تواند موجب سلامت روحی و جسمی کاربران آن به خصوص کارکنان (کارمندان واساتید) گردد،که خود عاملی بسیار موثر در بهبود عملکرد و افزایش بهره وری کارکنان می باشد. بنابراین پژوهش، میزان حضور عناصر طراحی بیوفیلیک و ارجحیت عناصر در محیط های دانشگاهی در بهبود عملکرد و افزایش بهره وری از منظر کارکنان را مورد ارزیابی قرار داد.تحقیق از نوع کمی و به روش توصیفی-کاربردی انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی انجام گرفته است.عناصر بیوفیلیک و نقش آن بر بهره وری کارکنان از منظر کارکنان دانشکده فنی و حرفه ای شهید رجایی توسط پرسشنامه محقق ساز با جامعه آماری 50نفر و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق حاکی از آن است که از منظر کارکنان ارتباط بسیار نزدیکی میان حضور عناصر بیوفیلیک و افزایش بهره وری کارکنان وجود دارد و در این میان حضور گیاه و پوشش گیاهی دارای ارجحیت بیشتر ،رنگ و مصالح از ارجحیت کمتری برخوردار است.