فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۲۵۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.
رنگرزی الیاف پشم با رنگزای طبیعی گیاه آویشن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 67
حوزههای تخصصی:
گیاه آویشن یک منبع غنی از پلی فنول ها مانند فلاونوئیدها و آنتوسیانین ها است که می تواند به عنوان یک رنگزای طبیعی استفاده شود. در این تحقیق تاثیر پارامترهای رنگرزی از جمله نوع دندانه، نوع اسید، روش رنگرزی، دما و غلظت رنگزا بر فام و شدت رنگ جذب شده از رنگزای آویشن بر روی الیاف پشم بررسی گردیده است. همچنین ثبات شستشویی و نوری نمونه های رنگ شده بر اساس معیارهای خاکستری و آبی ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد در حضور دندانه های مختلف فامهای زرد طلایی، سبز، خاکستری تیره و قهوه ای روشن ایجاد شده است. همچنین نمونه های رنگ شده با گیاه آویشن در حضور دندانه های فلزی، دارای ثبات شستشویی و ثبات نوری قابل قبول می باشند. دندانه های آهن، مس و کروم بهترین ثبات شستشویی و دندانه های مس و کروم بهترین ثبات نوری را ایجاد نموده اند. تحلیل نتایج میزان رنگ جذب شده تعادلی در دماها و غلظت های مختلف نشان می دهد با افزایش دما میزان جذب افزایش می یابد ولی با افزایش غلظت رنگ، روند جذب در دماهای مختلف متفاوت است.
مطالعه تطبیقی نگاره پادشاهی جمشید و تصویر دربار او در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی از منظر شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای شاهنامه فردوسی، جمشید است. جمشید شاه و جزئیات حکومت او در برخی نگاره های دونسخه به تصویر درآمده است. نگاره پادشاهی جمشید در شاهنامه بایسنقری و نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی هردو بازنمایی تصویری پادشاهی جمشید و عملکردهای او است. اهمیت موضوع در هر دو نگاره ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب کرده و هدف پژوهش، شناسایی چگونگی بازنمایی شخصیت جمشید در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی و نیز شناخت وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های جمشید و نوع تصویرسازی صحنه ها در دو نگاره می باشد. بنابراین دو پرسش مطرح شده است: 1- شخصیت جمشید در دو نگاره پادشاهی جمشید و دربار جمشید در شاهنامه های بایسنقری و طهماسبی چگونه و با چه ویژگی هایی بازنمایی شده است؟ 2- چه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث شده جزئیات بیشتر و دقیق تری در نگاره شاهنامه شاه طهماسب نسبت به شاهنامه ی بایسنقری اعمال شود؟ شایان ذکر است پژوهش پیش رو با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده دو نمونه نگاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره شاهنامه طهماسبی نسبت به نگاره شاهنامه بایسنقری جزئیات دقیق تری از حکومت جمشید را ارائه کرده و حکومت جمشیدشاه مقتدرانه تر، پرتجمل تر و به صورت عناصر تصویری بیشتر و مفصل تر بازنمایی شده به طوری که تعداد عناصر انسانی در نگاره بایسنقری 15 نفر و در نگاره طهماسبی 28 نفر به همراه تصویر دو دیو می باشد.
بررسی دیدگاه بانوان نسبت به عوامل تیره پوشی و تاثیرات رنگ لباس فرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ ها نیروها و انرژی های درخشنده ای هستند که در ابعاد مختلف زندگی از جمله پوشش اجتماعی افراد نمود دارند و بسته به تیرگی، روشنی و خصوصیات درونی خود، میتوانند بر زندگی فردی و اجتماعی شهروندان تأثیر مثبت و یا منفی بگذارند. افراد به طور دقیق نمی دانند که رنگ لباس هایشان در ایجاد سرزندگی، سلامت روح و روان و نحوه ارتباط آنها نقش دارد. معمولا بیشتر انتخاب های رنگی در پوشش افراد به ویژه بانوان در اجتماع و محیط کار، به رنگ های تیره، تکراری و بی روح محدود می شود. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تیره پوشی افراد در جامعه و پرداختن به آگاهی سازی حول محور کاربرد الگوهای رنگی مناسب و متنوع در لباس افراد، به خصوص بانوان انجام شده است و میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که بانوان چه دیدگاهی نسبت به تاثیرکاربرد رنگ های متنوع در پوشش های خود دارند؟ همچنین چه عواملی در انتخاب رنگ پوشش های اجتماعی افراد مؤثرند؟ تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی است که از طریق بررسی منابع کتابخانه ای و گردآوری و تحلیل داده ها با استفاده از پرس شنامه انجام پذیرفته اس ت، از اینرو پژوهش موردنظر ماهیتی کمی دارد. جامعه آماری بانوان کارمند فروشگاههای زنجیره ای شهر تهران بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده های کمی با نرم افزار SPSS26 انجام شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بسیاری از بانوان باوجود اینکه معتقدند استفاده از رنگ های شاد و روشن در پوشش بر زندگی، روحیه و نحوه ارتباط آنها در اجتماع تاثیرگذار است، اما از نقش و تاثیر رنگ ها بر کیفیت شغلی خود در محیط کار آگاهی کافی ندارند. در نتیجه به دلیل برخی عوامل تاثیرگذار همچنان تمایل به تیره-پوشی در لباسفرم و پوشش های اجتماعی خود دارند. در نهایت با توجه به عوامل تیره پوشی و بررسی این عوامل از دیدگاه بانوان مشخص شد که سه عامل"کمتر دیده شدن آلودگی لباس های تیرهرنگ"، "نقش رنگ های تیره در لاغرتر و باریک تر نشان دادن اندام افراد"و "قابلیت راحت تر و بیشتر هماهنگی رنگ های تیره با رنگ سایر اجزای پوشش" در تمایل به تیرهپوشی بانوان تاثیر بیشتری دارند.
برنامه ریزی راهبردی در هنر فیروزه تراشی شهر مشهد و راهکارهای برای توسعه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان شهر جهانی سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی از سوی شورای جهانی صنایع دستی انتخاب شده است. معدن سنگ فیروزه نیشابور، در نزدیکی شهر مشهد قرار دارد. استفاده از سنگ فیروزه در ایران از عهد باستان رایج بوده و در دین اسلام نیز تأکید شده است. هنر فیروزه تراشی از هنرهای کاربردی بوده و هنرمندان فیروزه تراش شهر مشهد که با سعی و تلاش کار می کنند، پیشرفت چندانی نداشته اند. پژوهشی در زمینه پیشرفت این هنر ملاحظه نشده است. هدف از پژوهش حاضر، شناخت چالش های موجود در هنر فیروزه تراشی، بر اساس اصول برنامه ریزی راهبردی در شهر مشهد می باشد. بنابراین سؤال اصلی این چنین تبیین می شود. برای بهبود شرایط موجود در هنر فیروزه تراشی شهر مشهد و رسیدن به شرایط مطلوب چه راهکارهای وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی توصیفی-تحلیلی از نوع تحلیل محتواست؛ و با استفاده از ماتریس ارزیابی به بررسی هنر فیروزه تراشی در شهر مشهد پرداخته شده است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و تحقیق میدانی از نوع مصاحبه، و جامعه آماری با روش هدفمند، تعداد ده نفر از افراد آگاه بوده؛ مصاحبه ها کدگذاری شده و در جداول درج شده است. نتیجه این که در استخراج سنگ فیروزه با استفاده از متخصصین سنگ معدن، کمال بهره وری اتخاذ شود، آموزش و مهارت عملی، به طور همزمان باشد؛ و از پیشکسوتان این حرفه در بخش آموزش مهارت های عملی به دانش آموختگان، دعوت به عمل آید. برای رسیدن به شرایط مطلوب، ساخت زیورآلات فیروزه مطابق با استانداردهای جهانی را ارتقا بخشیده؛ با ایجاد بازارهای اینترنتی و اتصال به بازارهای جهانی می توان به جای صدور سنگ تراش خورده فیروزه، زیورآلات فیروزه را صادر کرد.
جهانی شدن در تولید و آموزش هنرهای سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی جدید با ایده دهکده جهانی همه تمدن ها را به سمت جهانی شدن سوق می دهد. آنچه اهمیت دارد تعامل میان ایده جهانی شدن و حفظ فرهنگ بومی و سنتی و هنرهای وابسته بدان با توجه به تغییرات پدیدآمده در نظام نوین آموزشی است. جهانی شدن بی شک تأثیرات مثبتی همچون همه فهمی مفاهیم موجود در فرهنگ و هنر و به نوعی گفت وگوی تمدن ها را در پی داشته است، لیکن حفظ هویت های بومی و ملی و نفاست آثار در حوزه هنرها سنتی همواره از موضوعات چالش برانگیز در مسئله جهانی شدن است. از آنجا که پدیده جهانی شدن و تأثیرات آن در دنیای امروز امری گریزناپذیر است، شناخت همه جانبه این پدیده و تأثیر آن بر هنرهای سنتی به منظور حفظ ارزش های موجود در هنرهای سنتی ضروری می نماید. این مقاله با این سؤال آغاز شد که پدیده جهانی شدن چه تأثیری بر تولید و آموزش هنرهای سنتی دارد، و به این نتیجه دست یافت که روند نظام مبتنی بر آموزش سنتی (نه کپی برداری از نظام سنتی) از مزیت های نسبی و مؤثر در برقراری ارتباط سازنده با مخاطبان و هدایت هنر متعهد برخوردار است و چنانچه جهانی شدن در برخورد با این هنرها صرفاً به معنای عام گرایی در نظر گرفته شود و درصدد برداشتن شاخصه های متمایزکننده این هنرها به فراخور ویژگی های بومی و فرهنگی عمل کند، نمی تواند در این حوزه کارآمد جلوه کند. لیکن تلفیق خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی که از واکنش های فرهنگی به امر جهانی شدن است، می تواند هنرهای سنتی را در کنار حفظ ارزش های بومی، فراتر از مرزهای محدود به ویژگی های جغرافیایی قرار دهد. این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است.
کالا شدگی به مثابه خشونت علیه هنر (مطالعه موردی: تابلو فرش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادیده گرفتن ارزش و جایگاه اثر هنری و تقلیل ارزش آن صرفاً به عامل انتقال هنجارها و ارزش های جامعه به عنوان یک کانال جامعه پذیری افراد، به منزله خشونت علیه هنر بوده و به مرور زمان باعث از بین رفتن اثر هنری و تبدیل آن به یک کالا می شود. هدف اصلی این تحقیق مطالعه مصادیق خشونت علیه هنر و پیامدهای آن است؛ در خشونت علیه هنر بحث کالایی شدن و استفاده ابزاری از هنر یا بحث سیطره بعد مادی هنر بر بعد معنوی آن قابل شناسایی است. در این پژوهش ضمن مطالعه موضوع خشونت علیه هنر، به مطالعه آسیب های ناشی از آن در زمینه کالای هنری تابلو فرش پرداخته شده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ دهی به این سوالات هستند که چه مواردی را می توان خشونت علیه هنر تلقی کرد؟ آیا در مورد تابلو فرش می توان ثابت کرد که خشونت علیه آن اتفاق می افتد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد در عصر حاضر خشونت علیه هنر در عرصه های مختلف رخ داده است. هنر برای لذت بردن و ارزش معنوی آن همواره مد نظر بوده و هنر برای هنر در طول سالیان مورد توجه واقع شده ولی امروزه در اثر برخورد مادی با آن ارزش هنر نادیده انگاشته شده و به نوعی مورد خشونت واقع شده است. ست کردن تابلو فرش ها با سایر لوازم منزل و داشتن دید سرمایه ای به آن و کالایی شدن آن از مصادیق خشونت علیه هنر است که منجر به تحولات معنادار در حوزه مصرف تابلو فرش شده است. به مرور بعد هنری در زمینه تابلو فرش کمرنگ شده و تقدم کالاشدگی بر جنبه فرهنگی تابلو فرش دیده می شود.
مثلث بالا و پایین در آثار معماری، مطالعه موردی: بقعه ی شیخ حیدر شهر مشکین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار معماری به خصوص آثار تزئینی معماری به وفور شاهد استفاده از نقش ها و طرح هایی هستیم که منشعب از نقوش هندسی، گیاهی یا اسلیمی می باشند. استفاده از این نقوش به دو دلیل عمده می باشد: اولاً صرفاً برای بحث زیبایی بخشی و چشم نوازی در بنا استفاده می شود؛ دوماً، هدفمند بوده و دارای مفهومی در دل خود می باشد؛ این نشانه ها که بعضاً دربر گیرنده تفکرات و عقاید خاصی از یک دوران مشخص هستند که با مکان و بنای مورد استفاده ارتباط تنگاتنگی دارند. یکی از این فرم ها، نقشی است مرکب از دو مثلث که در چندین جای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است؛ ترکیب مثلث ها در آیین های مختلف دارای تعابیری متفاوت هستند، در این مقاله کوشش بر آن است تا دریابیم که آیا این نماد از غیری سخن دارد یا خیر؛ اگر اینگونه است چه تفکر یا چه مهمی در پس آن نهفته است. فرم مورد مطالعه در دو طرف درب ورودی جبهه شمالی بقعه ی شیخ حیدر در شهر مشکین شهر حک شده است. هدف از این تحقیق، بازخوانی این نماد و مفاهیم کلی آن بر مبنای جزئیات عرفانی هم دوره خود می باشد؛ که برای یافتن این تفکراتِ تأثیرگذار نیاز به شناخت و درک عرفان آن دوره و میزان باور پذیریَش برای آن زمان خاص می باشد. در این مسیر، تلاش شده با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و تحلیل اطلاعات بر مبنای داده های زمانی و مکانی متوجه میزان اثر بخشی آنها در این راستا شده و با تحلیل هر مبحث به دریافت اثر آن مبادرت کرده ایم. در نهایت با تحلیل های دقیق و موشکافانه و با آنکه این نماد از دوران های قبل از اسلام هم مورد استفاده بوده است، کاربرد آن در دوران پس از اسلام و اوج تفکرات عرفانی مربوط به سهروردی و ابن عربی تنها به یک دلیل منطقی می باشد و آن نمایاندن این نماد برای بیان بازگشت به اصل در هر تولد و مرگ می باشد.
گونه شناسی ترکیب بصری و مضمونی گل و مرغ بر دیوارنگاره های کاخ های صفوی و الحاقات قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گل و مرغ از پیشینه ای کهن برخوردار بوده و در باورهای ایرانیان به درخت زندگی یا درخت همه تخمه می رسد که سیمرغی بر آن نگاهبان است. در دوره تیموری به نقوش گرفت و گیر من جمله هم نشینی گل های ختایی با مرغانی که وجهی طبیعت گرانه داشتند، توجه شد. در این زمینه پیش از صفوی، نقاشی دیواری های قابل توجهی در دست نیست. در دوره صفوی کاخ های شاهی علاوه بر نقاشی هایی از نبرد شاهان تا بزم و رزم عشاق، با نقاشی های گل و مرغ تزیین شد، این کاخ ها بعدها مورد توجه شاهان قاجار گرفت و تزیینات دیگری به آن اضافه شد. هدف پژوهش، گونه شناسی ترکیب بصری و مضامین نمادین نقاشی گل و مرغ به صورت موردی در دیوارنگاری کاخ های صفوی چهلستون قزوین و اصفهان، هشت بهشت و برج رکیب خانه در اصفهان و الحاقات قاجاری در آنهاست. پرسش مقاله اینست: ترکیب بصری نقاشی گل و مرغ در کاخ های صفوی مذکور با الحاقات قاجاری آن چیست؟ و این نقاشی ها حاوی چه مضامین نمادینی است؟ رویکرد تحقیق کیفی، از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی «توصیفی تحلیلی» دارد. جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و بویژه میدانی استوار است. یافته ها نشان دارد نقاشی های گل و مرغ کاخ های مذکور از منظر تجسمی، دانسته و با اندیشه بر جداره ها نقش بسته اند و ترکیب بصری آنها در پنج گونه مطالعه شده است: گلشن یا یله، گل و گلدان، گلبوته، ختایی و مرغان، افشان و گل و فرشته.
بررسی و مقایسه تطبیقی پوشش لیلی و مجنون بر اساس منظومه نظامی گنجوی و نگاره های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر فرهنگ و تمدنی یک هنر بنیادین و پایه وجود دارد که سایر هنرها بر اساس آن ایجاد می شوند. برخی هنرها پایه و منشا پیدایش هنرهای دیگر هستند و برخی برگرفته و تاثیر پذیرفته از سایر هنرها. در ایران، شعر نقش هنر بنیادین را در ایجاد سایر هنرها ایفا می کند. از میان هنرهای مختلف، نگارگری ارتباط فراوانی با شعر دارد و در بین آثار نگارگری، نقش داستان های عاشقانه قابل توجه است که حکایت لیلی و مجنون یکی از مشهورترینِ این داستان ها بوده و توسط حکیم نظامی گنجوی گردآوری شده است. اشعار در منظومه ی لیلی و مجنون رمزگونه هستند؛ بنابراین نیاز است که به تفسیر دقیق آن ها پرداخته شود. در این مقاله سعی بر آن است که توصیفات مرتبط با پوشش شخصیت های اصلی داستان لیلی و مجنون از منظومه استخراج، و به مقایسه ی آن با پوشش موجود در نگارگری های مرتبط بپردازد؛ در نهایت با بهره گیری از یافته های پژوهش به پاسخ این سوال دست یابد که اثرپذیری نگارگری از شعر چگونه است؟ در این پژوهش روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای بوده و جهت تدوین و تنظیم آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. از گزینه های مورد توجه شاعر در منظومه برای توصیف پوشش لیلی و مجنون، بیان چگونگی جنسیت پارچه ها شامل زربفت، پرند، دیبا، خز، خارا، پلاس و چرم است. برای رنگ، نیلی و کبود انتخاب شده و برای طرح، از عمامه، عصابه، سرپیچ، کَله بند، نقاب، پیراهن، دُراعه، پلاس، سَلَب و همچنین برای زیور از خلخال نام برده است. با بررسی 14 نگاره از سبک های طلایی نگارگری ایران، مشخص می شود که تاثیرپذیری نگارگر از متن، بیشتر در رنگ پوشش است.
کلاه قزلباشی، شاخصی پنهان در هنر نظامی محور صفویه
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 111
حوزههای تخصصی:
معمولاً تصور می شود که نگارگری هنری است صِرفاً درباری و جدا از حیات اجتماعی. همچنین این گزاره زیاد به گوش می رسد که نگارگران اسیر عالم خیال و حتی تخیل و توهم خود بوده و هستند و اصولاً کاری با جهان واقع ندارند و در پی خلق جهان مثالی- در معنای افلاطونی و اشراقی- خویش اند. اما شواهد و قرائنی وجود دارد که احکام فوق را به چالش کشیده و حتی آن ها را ابطال می نماید. مقاله حاضر در صدد است با واکاوی یک عنصر ویژه تصویری در نگاره های نیمه اول عصر صفوی که کلاه قزلباشی نام دارد اثبات کند نقش مذکور نماد نظامی محورانه خاص صفویه بوده و ظهور و بروز آن با تحولات اجتماعی و ساختاری نیروی نظامی این دوره ارتباط مستقیم دارد. اهمیت پژوهش پیش رو در این است که می توان از طریق واکاوی آثار هنری، مسیری به میان تفکرات اجتماعی مرسوم دوره ای خاص- که اغلب منابع مکتوب مربوط به آن زمان، درباره آن تفکرات خاموشی اختیار کرده اند- گشود و به نتایجی جدید دست یافت. هدف مقاله نیز پرتو افکندن بر اندیشه پنهانی است که در نگاره های نُسَخ مصور نیمه اول عصر صفوی مستتر بوده و به زعم نگارنده می توان از آن به نوعی هنر نظامی محور یا میلیت اریستی تعبیر کرد. حوزه موضوعی نوشتار حاضر نیز جامعه شناسی هنر بوده و به این موضوع اصلی می پردازد که چگونه تمایلات نظامی محورانه در هنر نگارگری صفوی نمود یافته است. این مقاله با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی تألیف شده و کوشیده مستندات تاریخی را با نحوه نمودیافتن نقش کلاه قزلباشی در نگاره های نیمه اول دوره صفوی (نگاره هایی از شاهنامه شاه تهماسبی، خمسه نظامی 954 ه .ق، شاهنامه 984 ه .ق و شاهنامه رشیدا) تطبیق داده و نشان دهد توجه نگارگران در میزان استفاده از این نقش، کاملاً معطوف به شرایط واقعی و حیات اجتماعی و نظامی دوره خود بوده است.
بررسی نقوش شاخص سفال گناباد و معنای نمادین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال گناباد و نقاشی های سرشار از حس و مفهوم زندگی منقوش بر پیکره آن، اینک در دالان زمان و در طی سپری شدن سال ها، معنا و مفهوم اولیه خود را از دست داده و به چند نقش نگاره تزیینی و خالی از مفهوم برای غالب سفالگران منطقه خلاصه و تفسیر می شود. این امر برای نگارندگان بیان مسئله نمود تا غبار نشسته بر هویت نگاره های موجود بر این سفالینه ها را که حاصل انتقال شفاهی و گذر تاریخ است، زدوده و بار دیگر به معرفی و شناساندن آن ها بپردازند. ازاین رو هدف متون پیش رو معرفی و اشاعه و بازگویی فلسفه پنهان نقوش بر دل سفالینه هایی است که هزاران سال آن ها را بر سینه خود حک کرده اند. این پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی بوده و روش جمع آوری اطلاعات و داده های آن به صورت کتابخانه ای اسنادی می باشد و در این زمینه غالب منابع مهم و مرتبط با نقوش گناباد در قالب کتاب و مقالات منتشرشده در پایگاه های داده های علمی مطالعه شده اند. نتایج بخش یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سفالینه های گناباد به طور کلی سه دسته نقوش حیوانی، گیاهی و هندسی حضوری پررنگ دارند که در نقوش حیوانی، نقش طاووس، گنجشک (مرغی ریز) و کبوتر (مرغی درشت) اهمیت بسزایی دارند که نقوش گنجشک و طاووس در سردر مسجدجامع گناباد به کار رفته است. در نقوش گیاهی، نقش درخت و در نقوش هندسی، نقش خورشید پررنگ تر است. از سوی دیگر نقوش فوق از حیث مضمونی، ریشه های معنایی شان در داستان ها و باورهای عامیانه قرار دارد که به صورت نمادین و در غالب تک نگاره در هنر سفال گری منطقه تجلی یافته است. علاوه بر این، نقوش فوق با وجوه معرفتی تنیده به الهیات دوره های خود و دوره های پیشین خود پیوند نزدیکی دارد، چنان که نقش طاووس از سویی در دوره هنر اسلامی پررنگ می شود و از سوی دیگر با محتوای درونی آیین زرتشت پیوند می خورد.
مطالعه تحلیلی نقوش جانوری در تزئینات آبگینه فاطمیان مصر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 49
حوزههای تخصصی:
سلسله فاطمیان، شیعه اسماعیلی بودند که خود را به حضرت محمد(ص) منسوب می کردند. بنیانگذاری این حکومت در تونس انجام شد و در مصر به پایان رسید. تأثیر این دوره را نمی توان در شکل گیریِ صنایع هنری همچون، آبگینه نادیده گرفت. هدف از پژوهش پیش رو شناسایی نقوش گونه های جانوری، مفاهیم و کارکرد آن ها در آثار آبگینه فاطمیان است. از این رو دو پرسش زیر صورت بندی شده است. الف: گونه های جانوری مورد استفاده در تزئینات آبگینه فاطمیان کدامند؟ ب: کارکرد وکیفیات زیباشناسانه نقوش جانوری آثار آبگینه این دوره چیست؟ این پژوهش، به روش تاریخی، با رویکردی توصیفی-تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، به سرانجام رسیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: گونه های جانوری اجرا شده بر آبگینه فاطمیان شامل پرندگان، آبزیان، چهارپایان و موجودات افسانه ای می باشند که تنها به دلیل جنبه زیبایی بر آثار اجرا نشده اند بلکه وجه نمادین آن ها نیز مورد نظر بوده است. این نقوش تداعی گر معانی و مفاهیم خاص بوده و ریشه در باورها و اعتقاداتِ فرهنگ این دوران داشته است که در قالب نقوش مذکور، نمود یافته و نیز یادآور الهه ها و نماد خانوادگی فاطمیان است. این نقوش غالباً در یک خط سیر متوالی بر پیرامون آثار دیده می شوند که گاه نقش جانوران به تنهایی یا در ترکیب با نقوش نوشتاری، هندسی و گیاهی نیز به شیوه تراش، قالب و رنگ گذاری اجرا شده است.
واکاوی سرامیک های گتومونو ژاپن بر مبنای معیارهای زیبایی مینگی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 88
حوزههای تخصصی:
سرامیک های «گتومونو»، همان سفالینه های دست ساز ژاپنی است که توسط سفالگرانی ناشناس ساخته می شوند و از لحاظ معیارهای زیبای شناختی «مینگی» از امتیاز ویژه ای برخوردارند. مینگی، جنبش پیشه ی هنرهای مردمی ژاپن است که، جهت حفظ آثار دستی ژاپن در مقابل تحولات مدرن ژاپنی پایه گذاری شد. مینگی، در هنر- صنعت سفال و سرامیک در دنیا بسیار شناخته شده است، اما متأسفانه در ایران، به علت کمبود پژوهش و منابع، عموماً ناشناخته مانده است. این مقاله ضمن بررسی نحوه ی شکل گیری جنبش مینگی و ارتباط آن با حوزه ی سرامیک، درصدد است، معیارهای زیبایی شناختی مینگی را جهت شناسائی و ریشه یابی زیبایی های نهفته در سرامیک های گتومونو بومی و مردمی ژاپن مورد استفاده قرار دهد، و با بهره گیری از مفاهیم فلسفی و فرهنگی ژاپن، به تفسیر آن ها بپردازد. در این تحقیق، از روش توصیفی-تحلیلی جهت تبیین مطالب استفاده شده و گردآوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای بوده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، نشان داده است: سرامیک های گتومونو که با هدف کاربرد روزانه، به صورت جمعی برای گروه های مختلف مردم ساخته می شود، از دیدگاه زیبایی شناختی از سایر نمونه هایی که به صورت فردی تولید می شوند، برترند؛ چرا که از نیروی سنت بهره مندند و زیبایی شان مدیون سادگی، طبیعت گرایی، کاربردی بودن و دارا بودن قابلیت تکثیر آن هاست، که تمام این موارد در طرح، فرم، و ساخت این آثار به صورت ناخودآگاه توسط سفالگر ناشناس برمبنای اعتقادات بومی، مذهبی و ملی گرایانه چون شینتوئیزم، تائوئیزم و بودیسم، فارغ از هرگونه ادعا و با نهایت خلوص حفظ شده است.
مقایسه تطبیقی فرم شناسی و نمادشناسی نقوش پرنده بر روی سفال های پیش از تاریخ و سفال های دوره اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفال پدیده ای فرهنگی است و نقش آن به عنوان بیانی نمادین و تمثیلی، وسیله ای برای انتقال اندیشه و اعتقادات بوده است. پرنده از جمله موجوداتی است که به علت حضور تنگاتنگ در زندگی انسان ها و مجاور بودن زیستگاه آن با زیستگاه انسان، نقش آن همواره توسط انسان ها ترسیم شده است. در این مقاله سعی بر آن است که به بررسی نقوش و مضامین پرندگان دوره پیش از تاریخ و همین طور پرندگان دوره اسلامی در ایران پرداخته شود. پرسش این است که نقوش پرندگان در دوره های پیش از تاریخ و همین طور در دوره اسلامی چه اعتقادات، مضامینی و باورهایی را بیان می دارند و آیا این مضامین در این دوره ها یکسان بوده است یا خیر؟ همچنین سعی بر این است که وجوه اشتراک و افتراق در طراحی فرم، نمادپردازی و انتقال پیام نقوش پرندگان در این ادوار بررسی گردد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام و اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که نقوش پرندگان در سفال های پیش از تاریخ فقط جنبه نمادین و تزیینی نداشته، بلکه بازتابی از اعتقادات معنوی و یاری جستن از نیروهای ماورایی پرنده در طبیعت بوده است؛ اما سفال های دوره اسلامی بیشتر نشان از نمادین بودن این نقوش دارد و جنبه تزیین در آن بسیار پررنگ است. در دوران پیش از تاریخ باآنکه هنرمند نقوش را به حالت طبیعی نزدیک ساخته است، آن ها بسیار انتزاعی اند و در نقوش اسلامی، هنرمندان این دوره کوشیده اند که عالم خیال را در آفرینش نقوش خویش به کار گیرند، به طوری که حتی طرح ترکیبی پرنده و انسان نیز به چشم می خورد. در کنار تضادها، اشتراکاتی نیز دیده می شود؛ از جمله اینکه این سفال ها به عنوان بستری برای ثبت اعتقادات روزمره برگزیده شده اند. در واقع کاربست باورهای بنیادین، در ظروف عامیانه قابل مشاهده است و در هر دوره، نقوش پرنده حامل پیام های نمادین و اعتقادی بوده اند.
بررسی و شناسایی سبک بافت، نوع الیاف و مواد به کاررفته درگلابتون استفاده شده در قالی بشریت عیسی بهادری موجود درموزه هنرستان هنرهای زیبا اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف سال های زیادی است به عنوان هنر کاربردی و تزیینی و اصیل ایرانی در زندگی مردم این خطه نقش و جایگاه ویژه دارد. ازاین رو در حال حاضر پژوهش در خصوص این شاخه از هنرهای سنتی، از وجوه مختلف صورت می پذیرد. در این بین، پژوهش های فن شناسانه در خصوص فرش دستباف نیز یکی از شاخه های تخصصی پژوهش در این حوزه است؛ به ویژه فن شناسی قالی های قدیمی و آنتیک یا آن گروه از فرش هایی که از لحاظ تکنیک بافت یا مواد اولیه حائز اهمیت و متفاوت هستند. به وسیله فن شناسی علمی می توان به تکنیک تولید و نوع مواد اولیه به کاررفته در فرش دستباف پی برد. این مقوله به ما کمک می کند که با مددگیری از یافته های به دست آمده و ارائه آن، در پیشبرد این هنر بکوشیم. پژوهش پیش رو با توجه به اهمیت قالی موسم به بشریت، به علاوه کاربرد متفاوت الیاف گلابتون در قسمت گلیم باف قالی به منظور شناخت بهتر ساختار لیف گلابتون مورد نظر و آسیب های واردشده بر آن، با رویکرد بررسی فن شناسی گلابتون های به کاررفته در قالی بشریت متعلق به دوران پهلوی صورت گرفته است. در این راستا با معرفی کلی قالی بشریت، به بررسی تکنیک بافت و نحوه تولید، ساختار و آسیب شناسی گلابتون های به کاررفته در این قالی با کمک روش های آزمایشگاهی از جمله تصویربرداری میکروسکوپی، EDS، طیف سنجی مادون قرمز و... پرداخته شده است. در نتیجه با استناد به داده های پژوهش می توان به دانش تولید گلابتون در دوران پهلوی پی برد؛ به علاوه با بررسی نوع و دلیل آسیب وارده به این الیاف می توان از وارد شدن آسیب به قالی یا حتی الیاف با شرایط مشابه جلوگیری کرد. و در نهایت به وسیله روش های آزمایشگاهی به کاررفته در این پژوهش، همچنین پژوهش های متناظر، می توان از روش های نوین و علمی در جهت شناخت بهتر و عمیق تر فرش دستباف یاری گرفت. از سوی دیگر با توجه به نوع کاربرد گلابتون در این قالی، می توان به نوآوری و خلق آثاری بدیع به کمک الیاف گلابتون پرداخت.
مطالعه بینامتنی قالیچه داستانی حضرت سلیمان و ملکه سبا
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 17
حوزههای تخصصی:
اگرچه امروزه ایران یک کشور اسلامی است، اما در دوره های مختلف تاریخی، مأمن مناسبی برای سایر اقلیت های مذهبی، بوده است. پیروان دین یهودی نیز مانند سایر ادیان و اقلیت های مذهبی از دوران باستان در ایران زندگی و کار کرده اند، که این امر در فرهنگ و هنر ایشان تأثیر گذاشته است. روایات و داستان های مذهبی همواره از جمله مسائل خوبی برای خلق آثار هنری هستند. به گواه اسناد و یافته های تاریخی فرش کهن ایرانی نیز، محملی جذاب و تأثیرگذار برای ثبت و ضبط باورها و حوادث مذهبی بوده اند. یکی از این نمونه ها، قالیچه منقوشِ موسوم به داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، با ترکیبی از باورهای دین یهود و فرهنگ و هنر ایرانی است. هدف از این تحقیق چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نیز نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است. این پژوهش با استفاده از نظریه بینامتنیت و به روش کتابخانه ای و مصاحبه و به صورت کیفی به مطالعه اجزا و کلیات طرح و نیز نقش قالی پرداخته و بر آن است تا با خوانش مفاهیم و محتوای قابل دریافت از نقوش، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم آنان را با فرهنگ و آیین یهود و هم چنین تطبیق آنان با آیات قرآنی و داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، تخت مشهور حضرت سلیمان و داستان هایی مربوط به پیامبران یهود از جمله حضرت ابراهیم، حضرت موسی و فرزندان یعقوب نبی بپردازد. هم چنین در پی یافتن پاسخ برای چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقوش بافته شده بر روی فرش مربوط به دین یهود است که از این بین می توان به تصویر ملکه سبا و حضرت سلیمان، دوازده فرزند یعقوب نبی و تصاویری مربوط به داستان از آب گرفتن حضرت موسی و قربانی کردن حضرت ابراهیم اشاره کرد. با مطالعه بینامتنی نقوش می توان به حضور آن ها در باور و کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن نیز پی برد.
صنایع دستی، حلقه اتصال هویت و برند در صنعت بسته بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از معرفی مفاهیمی نظیر برند و بسته بندی و نیز معرفی و بیان صنایع دستی و ویژگی های هنرهای سنتی و بومی ایران، تلاش شده با برشمردن توانمندی ها و پتانسیل این صنایع و هنرها، امکان استفاده آن ها در صنعت بسته بندی به منظور هویت مندی و ارتقای برند تبیین گردد. در این راستا و در عصر حاضر، رویکردهایی نظیر طراحی پایدار و سبز نیز از اهمیت بسیار زیادی در فرایندهای طراحی بسته بندی برخوردارند که توجه به این مهم نیز مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در بخش دیگری از این نوشتار، ضمن اشاره به اهمیت هویت در طراحی بسته بندی، به اهمیت مفهوم COO پرداخته و اهمیت استفاده از داشته های فرهنگی و سنتی هنر ایران مورد توجه قرار گرفته است، زیرا ارتقای صنایع دستی در دنیای امروز منفک از چالش های پیش رو نیست. در واقع به نظر می رسد صنایع دستی با حفظ ویژگی های اصیل خود، به خصوص داشتن بار فرهنگی، یگانگی و منحصربه فرد بودن، می تواند به عنوان یک بسته بندی کامل و با رعایت نکات کلیدی آن نظیر حفاظت از محصول، هویت سازی، جاذبه خرید و تشخص بخشی و... مورد استفاده صاحبان صنایع و مشاغل قرار گیرد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و برای تبیین هدف پژوهش، نمونه های طراحی شده از صنایع دستی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. سپس این نمونه ها بر اساس قیمت تمام شده و کاربردشان و همچنین، هزینه تولید تقسیم بندی شد و در پایان، بر اساس این تقسیم بندی، پیشنهادات پژوهشگران مبنی بر به کارگیری روش های مدیریتی و تشویقی به منظور توسعه امکان استفاده از صنایع دستی به عنوان بسته بندی ارائه گردید.
مطالعه تطبیقی طراحی و ساختار تزیینی کتیبه های کوفی آثار دوره آل بویه(درِ چوبی موجود در موزه ملی ایران و الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره آل بویه به لحاظ فرهنگی و هنری نقطه عطفی در تاریخ هنر ایران به شمار می آید. در این دوران انواع هنرها از جمله هنرهای چوبی، به شکوفایی چشمگیری رسیدند. از جمله آثار چوبی باارزش این دوران، الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره و مجموعه رابِنو، و درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران به شماره 3292 می باشد که طبق کتیبه موجود در آن، به دستور آخرین حکمران آل بویه ابومنصور فولاد ستون در منطقه فارس بین سال های 440 تا 448ق ساخته شده است. کتیبه های متعدد کوفی موجود در این آثار از لحاظ طراحی و ساختار قابل مقایسه است. هدف از این پژوهش شناخت ویژگی ها و ساختار تزیینی کتیبه ها و مفردات این آثار و مقایسه آن ها با یکدیگر است. سؤال های پژوهش عبارت است از: 1. ساختار تزیینی کتیبه های کوفی این آثار دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. ویژگی های مفردات کتیبه های کوفی این آثار چیست؟ 3. وجوه اشتراک و افتراق کتیبه های کوفی این آثار کدام است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی و میدانی با بررسی مقایسه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار کلی طراحی کتیبه ها از الگویی واحد پیروی می کنند. از وجوه اشتراک این آثار، نخست استفاده از مضامین شیعی است که از ویژگی های هنر آل بویه است. همچنین برجستگی یکسان نقوش گیاهی با کتیبه ها به طوری که در نگاه نخست، کتیبه ها از نوع کوفی گل دار به نظر می آیند اما در واقع حروف، پیوندی با نقوش گیاهی اطراف خود ندارند. از دیگر وجوه اشتراک این آثار، نوع خط کوفی ساده کتیبه هاست که از نظر ساختار شباهت قابل توجهی دارند.با استخراج مفردات کتیبه ها مشخص می شود اکثر حروف به شکلی مشابه طراحی شده اند. به جز بعضی از حروف مانند «ح»، «ک»، «ط»، «ع» و «ی» که به شکلی متفاوت طراحی شده اما پایه ساختار مشابه است. از دیگر وجوه افتراق این آثار، تنوع بیشتر در طراحی حروف درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران نسبت به لوح های آستان امام علی(ع) است. در کتیبه های این درِ چوبی، از دو نوع کوفی ساده و گل دار استفاده شده که باعث تنوع بیشتری در طراحی حروف شده است.
مطالعه تطبیقی سرپوش ها در تصاویر چاپ سنگی شاهنامه 1262 ق. (بمبئی) و شاهنامه 67-1265 ق. (تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود صنعت چاپ به ایران و هند سبب شد تا در کنار اشاعه زبان و ادب فارسی، تبادلات فرهنگی و هنری این دو سرزمین بیش از پیش گسترش پیدا کند. بدین ترتیب تصاویر کتاب های چاپ سنگی، رسانه بصری جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار داد تا بتوانند در کنار مصورسازی متن های فاخر ادبیات فارسی، تحولات و تغییرات اجتماعی را نیز بازتاب دهند. اولین شاهنامه چاپ سنگی در بمبئی و به سال 1262ق. (1846م.) به طبع رسید و تنها پنج سال بعد، تصاویر و متن این شاهنامه، به عنوان الگویی برای چاپ نخستین شاهنامه در تهران 1267ق. (1850م.) مورد استفاده قرار گرفت. این اثر که به دست علی قلی خوئی، تصویرگر مبدع دوره قاجار، مصور شده بود، از بسیاری جهات مشابه چاپ نخست هند است. با این حال هنرمند ایرانی، در موارد فراوانی تلاش کرده تا ویژگی های کار خود و جامعه قاجاری را در تصاویر منعکس کند و جامه ایرانی بر تصاویر هندی بپوشاند. این تحقیق از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، کاربردی طبقه بندی می شود، با هدف مطالعه بصری سرپوش در تصاویر دو شاهنامه چاپ سنگی در هند و ایران انجام شده است و در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که هنرمند تصویرگر شاهنامه 1265-1267ق. (طهران) در تصاویر خود برای شاهنامهاش چه تغییراتی را در جزییات و فرم سرپوش ها به نسبت تصاویر نخستین شاهنامه چاپ هند، ایجاد کرده و در زمینه طراحی چه ابداعاتی انجام داده است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشان دهنده شناخت و احاطه هنرمند نسبت به موارد استفاده سرپوش ها و به کارگیری انواع آن ها برای تفکیک اشخاص در طبقات مختلف اجتماعی است. در حالی که تنوع بالای سرپوش ها در مجالس شاهنامه علی قلی و دقت در ترسیم جزییات، کار علی قلی را به لحاظ هنری از هنرمند بمبئی متمایز می کند، این تغییرات، سبب شده معرفی بهتری از شخصیت های داستان در تصاویر صورت پذیرد.