مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سفالگری
حوزه های تخصصی:
آثار و شواهد به دست آمده از تپه های باستانی پیش از تاریخ نشان می دهد که شهر ساوه از قدمت تاریخی زیادی برخوردار است. وجود قلعه بسیار بزرگ آسیا آباد ساسانی در جوار شهر، قدمت آن را به دوره ساسانی می رساند. جغرافی نویسان اسلامی نیز شهر ساوه را از آثار دوره اسلامی نامیده اند. ساوه در قرون اولیه اسلامی توسط حکام عرب و در اوایل قرن چهارم هجری قمری به دست حکام ایران اداره می شد. مطالعات انجام شده توسط مورخان نشان می دهد که این شهر در دوران اسلامی تا اوایل قرن هفتم و بعد از حمله مغول تا اوایل قرن دهم دوران درخشان خود را گذرانده است.
در شهر ساوه کتابخانه بزرگی وجود داشت که به دست مغولان به آتش کشیده شد. وجود بیمارستان ها، مدارس و رباط ها در این شهر نشان از اهمیت و اعتبار آن است. در این شهر میوه های انجیر، سیب و انار به فراوانی یافت می شد همانگونه که اکنون نیز انار ساوه از شهرت خاصی برخوردار است. قبر امام زاده اسحق برادر امام رضا (ع) نیز در ساوه قرار دارد. مسجد جامع این شهر با کتیبه های متعدد مربوط به دوره های مختلف معماری خود از زیبایی خاصی برخوردار بوده که در حال حاضر نیز شاهد آن هستیم. در چهار فرسخی شهر ساوه مقبره شموئیل پیغمبر قرار دارد. حمدالله مستوفی نیز از شاهراه های ارتباطی این شهر نام برده است. شهر ساوه تا دوره صفویه از نظر صنعت سفالگری رقیب بزرگی برای شهرهای ری و کاشان محسوب می شد. خزف هایی که قدیمی ترین انواع آن مربوط به قرن چهارم هجری قمری است در این شهر کشف شده که نشان دهنده رونق صنعت سفالگری در این شهر است. سفال های مکشوفه در ساوه مربوط به دوره ساسانی، اوایل اسلام تا دوره صفویه است.
سفالگری عصر آهن (حدود 1100-1450پ – م ) تپه هفتوان ,دشت سلماس, حوزه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفتوان تپه واقع در شمال دریاچه ارومیه پس از کاوشهاى گسترده در تپه حسنلو واقع در جنوب این دریاچه ودر جهت سنجش و آزمایش نتایج کاوشهاى این محوطه مهم باستانى عصر آهن ایران بین سالهاى 1960 تا 978 1 مورد کاوش قرار گرفته است. در این مقاله مجموعه سفالهاى کشف شده از دوره 5 هفتوان (عصر آهنI) با روش تحلیل کیفى و توجه به دو متغیر عمده در زمینه سفالگرى (تکنولوژى، فرم و شکل ظروف سفالى) مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته است. سپس نتایج به دست آمده با سفالگرى دوره ماقبل عصر آهن (مفرغ متاخر) (دورهVI) هفتوان مقایسه شده است، تا بتوان تغییرات در سفالگرى بین دو دوره فرهنگى را در تسلسل لایه نگارى یک محوطه باستانى به اثبات رساند. افزون بر این، نتایج این مطالعه با محوطه همزمان تپه حسنلو (دوره V) با روش تعمیم نتایج مورد بررسى قرار گرفته است. در این زمینه آنچه که بیشتر جلب توجه مى کند ماهیت متفاوت تغییرات سفالگرى در دو محوطه همزمان در دوران آهن است. نتایج این مطالعه مى تواند بعضى ابهامات موجود در باستان شناسى عصر آهن شمالغرب ایران را روشن نماید.
عوامل موثر بر فرم های مجسمه های سفالی مجوف در ایران پیش از تاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به عوامل موثر بر فرم مجسمه های سفالی مجوف ایران در دوران پیش از تاریخ می پردازد....
تعامل سفالگری آرت دکو و باهاوس با عوامل اجتماعی و شاخصه های تشخیص آثار سفالی از میان دیگر نمونه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سفالگری سبک «آرت دکو» و نیز سبک «باهاوس» هر یک، دارای خصایصی است که با توجه به تفاوت های زیاد با یکدیگر علی رغم همزمان بودن و اشتراک خاستگاه – قابل توجه بوده و مقایسه سفالگری این دو سبک و تاثیر عوامل اجتماعی بر آنها، علاوه بر اهمیت وجود تعامل بین این هنر با عوامل اجتماعی، برای تشخیص این آثار سفالی از میان دیگر نمونه ها نیز ضروری است....
سفالگری در مند گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفالگری در گناباد که حداقل پیشینه ای سه هزارساله دارد، با مراکز هم عصر خود از شیوه ای یکسان پیروی می کرد. سفال مند با مصالح و تزئینات متفاوت، به عنوان پدیده ای نوظهور از اواخر قرن یازدهم هجری در مند رایج شد. این سفال که با سفال میبد یزد و شهررضای اصفهان شباهت زیادی دارد، درطول زمان از محیط نیز تأثیر پذیرفته است. سفال مند به دلیل داشتن نقش مایه های سنتی و رنگ های گرم و شاد، همواره جذاب و در مجامع هنری مطرح است. هدف مقالة حاضر، بررسی سفالگری در مند گناباد است. در این پژوهش، مواد اولیه و تکنیک سفالگری مند، چگونگی رنگ و لعاب کاری سفال های مند و نقوش به کاررفته در آن ها را بررسی می کنیم.
این مقاله ازنوع توصیفی است و اطلاعات آن را با روش میدانی (عکس، گزارش و مصاحبه) و کتابخانه ای (یادداشت نویسی و گردآوری اطلاعات از منابع) جمع آوری کردیم. همچنین، از پژوهش های باستان شناسی، اطلاعات تاریخی، جمع بندی ها، نتیجه گیری ها و تحلیل های به دست آمده استفاده کردیم. بخش های اصلی مقاله شامل طرز تهیة مواد سفال، نقوش و لعاب است. مهم ترین ویژگی سفال مند عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است که در چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی جای می گیرند و نشان دهندة آیین ها و باورهای کهن ایرانی در خاستگاه آن نگاره ها هستند.
واکاوی چالش های فراروی صنعت سفال شهر لالجین با به کارگیری تئوری بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: صنعت سفال شهر لالجین که به عنوان یکی از مهم ترین نقاط تولید سفال در کشور به شمار می رود با مشکلات عمده ای روبروست، به طوری که در سال های اخیر بسیاری از تولیدکنندگان دیروزی به مشاغل دیگری روی آورده اند و یا تبدیل به واردکننده و فروشنده شده اند. از این رو هدف از مطالعه حاضر، ارائه تصویری روشن از چالش های فراروی صنایع دستی این منطقه در قالب یک مدل، با استفاده از روش تئوری بنیانی است. روش: رویکرد کلی تحقیق، کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل سفالگران و کارشناسان خبره در زمینه سفالگری و صنایع دستی می باشد. فرآیند نمونه گیری به صورت هدفمند و ضابطه مند بر اساس تسلط و آگاهی افراد به موضوع با استفاده از تکنیک گلوله برفی انجام شد. روش اصلی گردآوری داده های تئوری بنیانی، مصاحبه عمیق با جامعه مورد مطالعه بود که پس از مصاحبه با ۳۰ نفر از افراد (۱۰ نفر از کارشناسان و ۲۰ نفر از سفالگران) اشباع تئوریک حاصل شد. در این تحقیق برای اطمینان از روایی و پایایی داده ها علاوه بر حساسیت نظری محقق در گردآوری داده ها، از معیارهای خاص پژوهش کیفی شامل مقبولیت و قابلیت تأیید استفاده شده است. یافته ها/نتایج: پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها از طریق تحلیل محتوایی طی مراحل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی طبقه بندی گردیدند و در نهایت مدل چالش های فراروی صنعت سفال منطقه لالجین استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده صنعت سفال لالجین با ۹ مشکل عمده مواجه است که عبارت اند از: مشکلات مربوط به تجهیز منابع و مواد اولیه مورد نیاز، مشکلات فنی و تکنولوژیکی، مشکلات ساختاری و زیربنایی، مشکلات مربوط به تبلیغات و اطلاع رسانی، مشکلات حقوقی و قانونی، مشکلات اجرایی و مدیریتی، مشکلات مالی واعتباری، مشکلات آموزشی، ترویج و تحقیق و مشکلات مربوط به نظام عرضه و بازایابی.
صنایع عمدﮤ نیشابور در سده های 3تا6ق/9تا12م برپایﮥ داده های باستان شناختی و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده های سوم تا ششم قمری/نهم تا دوازدهم میلادی، صنایع نیشابور هم پایﮥ کشاورزی و تجارت آن رونق بسزایی داشت. برای آگاهی از شمار، کیفیت و دگرگونی این صنایع باید از دو دسته آثار بهره برد: منابع مکتوب و کشفیات باستان شناسی از محوطه های تاریخی نیشابور. اطلاعات به دست آمده از هریک از این دو دسته، به صورت جداگانه، تنها زوایای محدودی از صنایع این شهر را روشن می کند و ﺗکیﮥ جداگانه بر آن ها، پژوهش دربارﮤ این موضوع را بی ثمر و ناقص خواهد کرد؛ اما با قرارگرفتن اطلاعات آن دو دسته در کنار یکدیگر و یکپارچه شدن آن ها، بخش چشمگیری از خلأ اطلاعاتی هریک دراین باره مرتفع می شود. مقاﻟﮥ حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و برپایﮥ تلفیق اطلاعات یادشده، می کوشد پس از معرفی صنایع مهم نیشابور در این دوره، زمان رونق و رکود آنها را بررسی کند. یافته ها نشان می دهد بافندگی، سفالگری، فلزکاری و شیشه گری به ترتیب مهم ترین صنایع نیشابور در این دوره بوده است و سده های سوم تا پنجم قمری و سدة ششم قمری، به ویژه ﻧیﻤﮥ دوم آن، به ترتیب اوج رونق و رکود نسبی صنعت در این شهر بوده است.
تأثیر سفالگری اسلامی بر سفالگری جنوب ایتالیا (سیسیل) از قرن سوم ه.ق. همزمان با ورود اسلام به این سرزمین
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
41 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله آن است که سفالگری اسلامی چه تأثیری بر نمونه های سیسیلی آن در طول دوره ورود و پذیرش اسلام در قرن سوم ه.ق در این سرزمین، تا حداقل چند قرن بعد داشته است و اینکه آیا این فرایند تأثیرپذیری به صورت متقابل بوده و یا فقط یک جانبه بوده است. این پژوهش با استفاده از جمع آوری اطلاعات به شیوه تاریخی و کتابخانه ای و با ارائه نمونه های تصویری، ابتدا به مطالعه سیر تاریخی ورود اسلام به جزیره سیسیل و سپس به بررسی و تحلیل تأثیرات متقابل ورود اسلام بر زندگی ساکنین مسلمان پرداخته است. هدف آن است که با مطالعه ویژگی های هنر سفالگری اسلامی در قرون اولیه اسلامی و به ویژه از قرن سوم هجری قمری و بررسی مشخصه های هنر سفالگری در سیسیل از قرن نهم میلادی (مصادف با ورود اسلام) و با توجه به ویژگی های مشترک و نقاط افتراق، تأثیرپذیری سفالگری سیسیل از سفالگری اسلامی با ارائه چند نمونه از هنر این مناطق در قرون یاد شده مورد استدلال واقع شود. نتایج این پژوهش در راستای شناخت چگونگی و میزان تأثیرگذاری اسلام و هنر و فرهنگ اسلامی بر فرهنگ سرزمین های مفتوحه و شیوه های زندگی آن ها اعم از تولیدات هنری و صنایع دستی، راهگشا خواهد بود.
مطالعه تطبیقی نقوش سفال های قرون میانه اسلامی با صورت های فلکی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
123-141
حوزه های تخصصی:
شواهد باستان شناسی و مطالعه آثار به جای مانده از دوران تاریخی تا دوران اسلامی نشان می دهد علم نجوم از هزاران سال پیش در بین مردمان باستان رایج بوده است. نجوم در دوران اسلامی پیشرفت بسزایی داشت و از آن در دو بُعد علمی و طالع بینی استفاده می شد. در قرون میانه اسلامی نقوش به کار رفته بر روی سفال ها بسیار متنوع بود؛ به طوری که منشأ نقوش سفال ها از یک سو، و تفسیر مفاهیم آن از سوی دیگر، ذهن پژوهشگران را به چالش کشیده و باعث اختلاف نظر و چندگانگی در بین آن ها شده است. به طوری که گروهی آن را به تأثیرات پیش از اسلام بالأخص ساسانیان اطلاق می کنند و گروه دیگر در پی تفسیر آن با اندیشه های بستر جامعه ای که این نقوش در آن شکل گرفته، هستند. از این رو ضرورت تحقیق پیش رو از خلاء احساس شده توسط نگارندگان در منشایابی مضامین نقوش سفال ها با رویکرد نجومی است. جستار پیشِ رو با طرح پرسش هایی ریشه یابی شده است که عبارتنداز: آیا منشأ مضامین نقوش سفال های قرون میانه اسلامی را صرفأ باید در دوران قبل از اسلام جستجو کرد؟ بازتاب صورت های فلکی بر نقوش سفال های این دوران چگونه بوده است؟ روش کار مقاله پیشِ رو، از نوع تاریخی با رویکرد تحلیلی-تطبیقی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. در روند انجام پژوهش، ابتدا اقدام به جمع آوری نمونه های آماری از موزه ها، طراحی نقوش با نرم افزار «کورل دراو» و تطبیق نقوش سفال ها با صورت های فلکی گردید و سپس در ادامه پژوهش به مطالعات کتابخانه ای در جهت منشأیابی مضامین و معانی صورت های فلکی در اسناد تاریخی پرداخته شده است. دستاورد مطالعه تطبیقی نقوش سفال ها با صورت های فلکی نشان داد، مباحث مربوط به نجوم و صورت های فلکی بخشی از اعتقادات و باورهای مردمان دوره میانه اسلامی را شکل می داد، که اغلب با خرافات و موجودات فرا زمینی تلفیق شده بود؛ بنابراین، می توان منشأ برخی از مضامین نقوش سفال ها را به باورهای خرافی صورت های فلکی اطلاق کرد.
دراسه أسباب استمرار الموتیفات الساسانیه فی الآثار الفنیّه بعد الإسلام (مع التأکید علی موتیف صناعه الفخّار فی العصور الإسلامیّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
من الجدیر ملاحظه التکافؤ وفی بعض الأحیان؛ عملیّه النسخ من قِبل فنانّی الحقبه الإسلامیه لموتیفات الآثار الفنیّه والثقافیّه فی العصر الساسانی؛ وهی تعکس –وبوضوح- مدی سعه التأثّر الکبیر من ثقافه الساسانیین وفنّهم. ینهج بحثنا هذا المنهج التحلیلی من حیث الماهیّه والجوهر، وقد استخدمنا الوثائق المکتبیه فی جمع المعلومات حتّی یتهیّأ لنا المجال لدراسه علل الموتیفات الفنیّه فی العصر الساسانی فی آثار العصور الإسلامیّه وتناولنا أیضاً الأسباب المؤثّره فی البحث حول علل استمرار الموتیفات فی غضون العصور المعنیّه؛ لأنّه لا یتهیّأ لنا النظره الصحیحه بالنسبه إلی الآثار الفنیّه فی العصور الإسلامیّه إلّا من خلال الاستیعاب العمیق بالنسبه إلی جذور هذه الآثار ومضامینها. ترجع استمرار توظیف واستخدام الموتیفات التی تتعلق بفتره ماقبل الإسلام، فی العصر الإسلامی، لعدّه أسباب؛ وهذا الخلاف یتبیّن من خلال الظروف التأریخیه والجغرافیه الّتی تمّ فیها خلق العمل الأدبی، یمکن فی هذا الصدد الإشاره إلی توغّل الأشراف والعوائل والحکومات الإیرانیه ووجود الأدب وتأریخ إیران الشفهی إلی جانب ما تبقّی من المستوی الأعظم من آثار الدوله الساسانیه بعد الإسلام، بحیث أصبح کلّ ذلک أرضیّه خصبه لانتقال الأدوار والمضامین من تلک العصور إلی العصر الإسلامی.
مطالعه تطبیقی منسوج دوره ایلخانی و آثار سفالین دور ه های سلجوقی و ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران اسلامی، شکوفایی هنرهای مختلف از جمله پارچه بافی و سفالگری را شاهد هستیم که بنا بر مقتضیات زمان، به یک یا هر دوی آنها اهمیت داده شده است. در برخی موارد، شواهد حاکی از آن است که طراحان یکسانی برای هنرمندان صنایع مختلف طراحی می کرده اند. این پژوهش، با نگاهی به شباهت یک نمونه پارچه زربفت نخ گلابتون، مربوط به دوره ایلخانی و ظروف زرین فام، مینایی و زیرلعابی دوران سلجوقی و ایلخانی، قصد پاسخ به این سؤال را دارد که آیا در این فاصله زمانی، دو هنر سفالگری و پارچه بافی بر هم تأثیر گذار بوده اند و تأثیر کدامیک بر دیگری بیش تر بوده است؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی- تاریخی انجام، و جمع آوری اطلاعات آن با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مطالعه تصویری آثار محفوظ در موزه های داخلی و خارجی صورت گرفته است. محور این پژوهش، بررسی نمونه ای از پارچه های دوره ایلخانی است که از نظر فرم و نقش، مشابه ظروف زرین فام و مینایی کاشان می باشد. هم چنین، در این تحقیق به بررسی کامل نقوش و شباهت های پارچه موردبحث و سفالگری سلجوقی و ایلخانی پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد به رغم مصادیق موجود از تأثیرات نقوش پارچه بر سفال به ویژه در اوایل دوره اسلامی، در گذر زمان و سده های بعد، سفال به اعتباری دست یافت که بر پارچه بافی تأثیر گذاشت، تا جایی که نقوش و ساختار سفالینه ها، مایه و منبع الهام هنر پارچه بافی شدند. پارچه مذکور از نظر ترکیب بندی کلی و رعایت تقسیمات هندسی شباهت های آشکاری به تزیینات ظروف سفالین سده های 6 تا 8 هجری دارد که مصادیق این مهم، کم تر مورد توجه پژوهشگران بوده است و این مقاله در نتایج خود آن را یادآور می شود.
سفالینه های ایرانی به روایت میتسوکنی یوشیدا نقدی بر کتاب In search of Persian pottery (در جستجوی سفال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
میتسوکنی یوشیدا، استاد و مدیر اسبق دانشگاه کیوتو، از محققان ژاپنی در حوزه ی مطالعات سفالگری ایران است که در دهه ی شصت میلادی به مناطق مختلف تاریخی، سایت های باستان شناسی ایران و جزیره ی هرمز سفر کرده است. او ماحصل یافته های خود درباره ی تاریخچه و تکنیک های خلق سفالینه های ایرانی را در قالب کتابی با عنوان در جستجوی سفال ایران به نگارش درآورده است. در این نوشتار با مرور کتاب حاضر به عنوان منبعی در خور مطالعه در زمینه ی تاریخ سفال و سفالگری ایران، نحوه ی تلقی مولف در باب روند تحولات این هنر کهن و نیز نوع مواجهه ی او با مقوله ی سبک شناسی سفالینه های ایرانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. بر این مبنا، منظور نظر یوشیدا نه فقط شرح مشاهدات خود از سفالینه های ایران، بلکه سبک شناسی و نیز مطالعه ی آثار سفالگری ایرانی به لحاظ شناخت خاستگاه فرهنگی و زبانی آن ها بوده است. همچنین با در نظر داشتن عضویت او در انستیتوی انسان شناسی ژاپن، پرداختنش به وجوه انسان شناسانه ی هنر سفال گری در این اثر چندان دور از انتظار نیست. چنان که نقش مشترکات فرهنگی کشورهای مشرق زمین در شکل گیری نگرش او به سفال و سفالگری ایران در مقام یک پژوهش گر شرقی حائز اهمیت است.
مطالعه تطبیقی سفالینه های مراکز سفالگری مِند گناباد و شَهرِضای اصفهان
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۶
37 - 54
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی سفالگری در روستای «مِند گناباد» و شهرستان «شهرضای اصفهان» به عنوان مراکز سنتی فعال سفالگری در شرق و مرکز ایران دارای اهمیت است. بهره گیری از شیوه های سنتی تولید و نقش اندازی، حضور سفالگران پیش کسوت در کنار سفالگران جوان و تکیه بر اصالت های فرهنگی این مناطق، امکان بررسی تطبیقی سفالینه های این دو مرکز را فراهم کرده است که دارای وجوه مشترک و گاه افتراق در تولید محصولات و نقش اندازی بر روی آن می باشد. با هدف شناخت بهتر سفالینه های این مراکز سفالگری و همچنین مقایسه سفالینه های آن، پژوهش پیش رو به طرح سوال های زیر پرداخته است. 1- سفالینه های دو مرکز سفالگری «مِند گناباد» و «شهرضای اصفهان» دارای چه ویژگی هایی است؟ 2- در مطالعه تطبیقی سفالینه های «مِند گناباد» و «شهرضای اصفهان» وجوه اشتراک و افتراق کدام است ؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده ها به شیوه میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است و در تحلیل داده ها، مصاحبه های سفالگران پیش کسوت دو مرکز سفالگری، طبیعت مناطق و باورهای سفالگران مورد توجه قرار گرفته است. با پژوهش صورت گرفته معلوم شد، وجوه اشتراک زیادی در شیوه تولید، اعمال لعاب و نقش اندازی بر روی سفالینه های دو مرکز وجود دارد، تلاش در جهت دست یابی به نوعی بدنه های معروف به «خمیر سنگی» و موفقیت در زمینه تولید آن، رواج نقاشی زیر لعابی و انواع لعاب تک رنگ شفاف و قهوه ای و بکارگیری نقوشی مانند ماهی، پرنده و انواع نقوش گیاهی و هندسی متناسب با وضعیت فرهنگی و اقلیمی این مناطق سفالگری از جمله جنبه های مشترک هنر آنان می باشد. همچنین وجود افتراق در شیوه نقش اندازی مانند ترسیم دقیق و ظریف نقوش در سفالینه های شهرضا که به نوعی تداعی کننده قلمگیری های نقاشی ایرانی است و کاربرد آزادنه و خلاقانه نقش و رنگ گذاری های خارج از چهارچوب طرح در مند گناباد بر ویژگی های منحصر به فرد سفالگری این مراکز افزوده است و در جایی تفاوت در ساختار آرایه های بکار رفته و رواج لعاب سبز آبی در شهرضا و بکارگیری مستمر لعاب شفاف بی رنگ در مند گناباد به عنوان وجوه تمایز سفالینه های این دو مرکز نشان می دهد، این مراکز سفالگری در عین شباهت های موجود، اصالت های منطقه ای و فرهنگی خویش را حفظ کرده و دارای هویت و شاخصه های منحصر به فردی می باشد که دارای تأمل است.
تأثیر عناصر زیبایی شناسی و تحولات تاریخی خوارزمشاهیان بر ابعاد ادبی نفثه المصدور زیدی نسوی و سفالینه های این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
26 - 42
حوزه های تخصصی:
نفثهالمصدور زیدی نسوی ازجمله آثار مهم و ارزشمند نثر فارسی است که از ابعاد مختلفی همچون نوع نثر، گفتمان های طرح شده در آن، زیبایی شناسی و دوره تاریخی خاصی که اثر در آن پدید آمده، حائز اهمیت فراوان است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد، ماهیت تأثیر تحولات تاریخی و زیبایی شناختی معاصر با خلق کتاب نفثهالمصدور و سفال های دوره خوارزمشاهی است. مبنای نظری این پژوهش، تطور فلسفه ادبیات و تعاریف مختلف از ماهیت ادبیات است، تعاریف مختلفی که در نقد و پژوهش به نظریه ها و بینش های متفاوتی منجر می شود. اگر ادبیات و هنر را ابزاری بدانیم که اجتماع را به طور مستقیم بازتاب می دهد و تأثیراتی در اوضاع جامعه دارد، بررسی این آثار حائز اهمیت می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شرایط نامطمئن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوره خوارزمشاهی بر آفرینش یک اثر ادبی چون نفثهالمصدور و سفالینه های این دوره از حیث ساختار و زیبایی شناختی تأثیرگذار بوده است. اهداف پژوهش: بازشناسی تأثیر تحولات زیبایی شناختی و تاریخی دوره خوارزمشاهی بر کتاب نفثهالمصدور نسوی./واکاوی ارتباط تحولات تاریخی دوره خوارزمشاهی بر سفالگری در این دوره. سؤالات پژوهش :تحولات زیبایی شناختی و تاریخی دوره خوارزمشاهی چه بازتابی در کتاب نفثهالمصدور نسوی داشته است؟/تحولات تاریخی دوره خوارزمشاهی چه تأثیر بر سفالگری این دوره داشته است؟
مدل توسعه نوآوری در صنعت سفال لالجین: یک نظریه داده بنیاد با تحلیل چرخه عمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
25 - 50
حوزه های تخصصی:
شهر لالجین، از مهم ترین مراکز تولید سفال در ایران است و همین قابلیت باعث شده است علاوه بر کسب رتبه اول صادرات سفال در کشور، جایگاه سوم در جذب گردشگر در استان همدان، پس از شهر همدان و غار علی صدر را به خود اختصاص دهد؛ اما صنعت سفال لالجین علی رغم مزیت های خود، در حال حاضر، در خلق و تجاری سازی نوآوری فاقد یک ساختار سیستمی است و معدود نوآوری های موفق سالیان اخیر این صنعت متکی به ابتکار عمل تعداد اندکی از بی شمار سفالگر خوش ذوق این شهر بوده است. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد و با انجام مصاحبه های عمیق با 59 نفر به نمایندگی از بازیگران درگیر در این صنعت و خبرگان مرتبط با آن، ساختار فعالیت های نوآورانه صنعت سفال لالجین، در طول چرخه عمر آن بررسی و راه کارهایی جهت احیا و رونق بخشی به آن ارائه گردد. در این پژوهش سه مدل، بر مبنای مدل پاردایمی نظریه داده بنیاد، برای تشریح و تحلیل زیست بوم نوآوری سفال لالجین از سال 1315 تاکنون و یک مدل نیز برای احیای آن ارائه گردیده است. نتایج نشان می دهد مهم ترین راه کارهای پیشنهادی در این خصوص ایجاد پژوهشکده سفال و سرامیک، ایجاد مراکز تحقیق و توسعه صنعتی، راه اندازی شتاب دهنده تخصصی سفال و تعمیق همکاری ها بین بازیگران این صنعت است.
بازشناسی ارزش های بومی سفالگری منطقه لارستان با تأکید بر نوع سفال و روش های ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
279 - 327
حوزه های تخصصی:
بر اساس شواهد موجود قدمت سفالگری در منطقه لار به دوره مس سنگی و هزاره چهارم قبل از میلاد می رسد. اشیاء سفالی این منطقه با هدف رفع نیازهای ضروری زندگی روزمره ساخته می شوند. لذا ضروری است که جهت حفظ و ثبت این هنر اقداماتی صورت پذیرد. هدف از این پژوهش کاربردی، مستند نگاری سفالگری شهرستان لار و بازشناسی ارزشهای بومی آن است که با کمک گرفتن از سفالگران قدیمی این منطقه به عنوان بخشی از فرهنگ سفالگری لار و استفاده از روش توصیفی برای محافظت از میراث فرهنگی منطقه و ثبت این میراث ارزشمند انجام شده است. این پژوهش درصدد پاسخ دادن به این سوال ها است که سفالگری امروز لار به چه شیوه هایی کار می شود و شامل چه فرم ها، نقوش و کاربردهایی است؟ ویژگی های فن شناسی، گونه شناسی سفالینه های منطقه، ابزارها، تزئینات، معرفی سفالگران فعال، اصطلاحات محلی و بومی رایج مربوط به حرفه ی سفالگری این منطقه از جمله موضوعاتی است که در این پژوهش به آن ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکیست که در گذشته فرم هایی مانند غُمب ، کوزه ی چهل و چهار گوشه، قلیان باده گیری و ... تولید می شده اما امروزه عمده ی تولیدات به سمت ساخت قلیان، سرقلیان، کوزه های آب و خمره های نگهداری مواد غذایی سوق یافته است.
تحلیل کارکردهای اجتماعی موسیقی ایران بر اساس اشعار شاعران و مطابقت آن با آثار سفالگری دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی یکی از هنرهای ارزشمند دوره سلجوقی است که در جامعه آن عصر، به ویژه در میان طبقات بالای اجتماع، جایگاهی والا داشته است. برخلاف دیگر هنرها، اطلاعات زیادی از موسیقی این دوره وجود ندارد، اما بر اساس هنر سفالگری و متون ادبی می توان گفت که موسیقی در حیات اجتماعی دوره سلجوقی نقش مؤثری داشته و در موقعیت های گوناگون همچون رزم و بزم، مراسم آیینی و جشن ها، عنصری کلیدی به شمار می آمده است. پژوهش حاضر کوشیده است با استناد به آثار سفالگری و دیوان هشت تن از شاعران عصر سلجوقی، کارکردهای اجتماعی موسیقی این دوره را تحلیل و تبیین نماید. هدف این پژوهش، شناخت موسیقی دوره سلجوقی بر اساس آثار سفالی و اشعار این دوره است که به روش تاریخی – تحلیلی سامان یافته است. یافته های پژوهش نشان داده که میان نقوش سفالینه های سلجوقی و اشعار شاعران این دوره همبستگی وجود داشته است.
مطالعه تطبیقی سفال دست ساز روستای برجک و جیرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد با مطالعه تطبیقی سفالینه های برجک و جیرده، به وجوه اشتراک، افتراق و شاخصه های مهم سفالگری این سرزمین بپردازد. هدف در این پژوهش، شناخت و پی بردن به جایگاه سفال های دست سازِ تولیدشده در دو روستای نام بُرده در بستر مطالعات تطبیقی است. همچنین بررسی شاخصه های هویتی و ارتباط سفالینه ها در این دو روستا مدنظر بوده است. از این رو، به طرح این پرسش ها پرداخته است: 1- چه ارتباطی بین دست سازه های سفالی دو روستای «جیرده شفت» و «برجک خمین» وجود دارد؟ 2- شاخصه های دست سازه های سفالی دو روستای «جیرده شفت» و «برجک خمین» کدام است؟ پژوهش پیشِ رو با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی به مقایسه و تطبیق تولید سفال دو روستای جیرده و برجک پرداخته است. در جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، میدانی و مکاتبه از راه دور با سفالگران پیشکسوت استفاده شده است. درنهایت، این نتیجه حاصل شد که در میان آثار سفالی جیرده ظروف موسوم به «گَمَج و نوخون» از همه شاخص تر است، و از سفال های معروف روستای برجک «دو گُوله» را می توان نام برد که هر دو برای طبخ و پخت وپز استفاده می شوند. در دو روستا محصولات سفالی بدون استفاده از تکنیک چرخ سفالگری، بسیار ساده و گاهی با تزئینات ابتدایی و نقش های بومی و به فرم های مُدوّر، کشیده، استوانه ای و تخت تولید می شوند؛ ویژگی ها یی که قدمت فرهنگی هر یک از این روستاها را می رسانَد. ازسویی دیگر، به خاطر عجین شدن زندگی مردمِ روستا با طبیعت و تأثیر سلایق دیرینه نیاکان هنر خویش را این گونه به نمایش می گذارند؛ و از همه مهم تر اینکه بانوان سفالگر دو روستا هستند که هنری مشابه می آفرینند که درعین حال منحصر است و سالیان بی شماری است که سعی در حفظ سنت های خویش کرده اند. تفاوت میان سفالینه ها ی دو روستا هم ناشی از سلیقه ها و تفاوت ها ی فردی و علائق و باورهای سفالگران و هم ویژگی ها ی فرهنگی و جغرافیایی محیط است.
بررسی خاستگاه، فرم و مضمون در کتیبه های دارای صورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 149
حوزه های تخصصی:
کتیبه های دارای صورت در قرون میانه دنیای اسلام با شکل های مختلف به خصوص در اشیای فلزی به کار رفته اند. مسئله اصلی این است که نگاه به آن ها بیشتر به شکل نوعی خوشنویسی تفننی یا جزیی از نقش واق بوده و هیچ گاه به شکل جامع و دقیق به نمونه های گوناگون و تفکرات احتمالی بانیان و هنرمندان توجه نگردیده است. هدف این پژوهش بررسی خاستگاه، مضامین و فرم های گوناگون آن جهت پی بردن به دلایل احتمالی استفاده از این نوع خطوط و بررسی نام های گذاشته شده بر روی این کتیبه ها است. بر این اساس پرسش هایی مطرح گردید: 1. طبقه بندی شکلی کتیبه های دارای صورت در آثار غیر معماری چگونه است؟ 2. مضامین کتیبه های دارای صورت چیست و آیا ارتباطی بین فرم و مضمون در این کتیبه ها و دلایل استفاده از آن وجود دارد؟ روش تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز بصورت اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد عنوان "کتیبه های صورت دار" برای نام گذاری این خطوط می تواند مناسب تر بوده و به پنج دسته تقسیم بندی می شوند: کتیبه های صورت دار۱. پرنده نما ۲. انسان سر۳. جانورنما ۴. ترکیبی ۵. متحرک. در بررسی مضامین، دو مضمون اصلی شامل مفاهیم و عبارات مذهبی و دعاهای مرتبط با طالع خوش، درکنار دو مضمون فرعی شامل امضا و نام هنرمند و اشعار خاص مشخص گردید. همچنین هماهنگی فرم با مضمون طالع بینی و خوش یمنی و نیز نام مبارک پیامبر در بسیاری از نمونه ها شناسایی شد. علی رغم نمونه های به تازگی معرفی شده در شوش و بصره، می توان نیشابور را به عنوان خاستگاه این نوع از کتیبه ها در جهان اسلام معرفی کرد که زمانش به استناد سکه ها به قرن 8 میلادی (نیمه دوم قرن دوم هجری) تا زمان سامانیان و به احتمال بیشتر به پیش از سامانیان بازمی گردد.
بررسی وجوه تشابهات بین فرهنگی ایران و مصر بر مبنای مطالعات سفالینه های زرین فام قرون میانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
68 - 79
حوزه های تخصصی:
با گسترش اسلام در قرون میانی و قرارگیری ایران در موقعیت خاص جغرافیایی، ارتباطات فرامنطقه ای ایران و دیگر کشورها از جمله مصر از طریق راه های تجاری، زمینی و دریایی گسترش یافت که علاوه بر تجارت، باعث مهاجرت بسیاری از افراد به ایران و بالعکس شد و به برقراری و تعاملات فرهنگی بین منطقه ای دامن زد. سفال یکی از مهم ترین و فراوان ترین داده های مادی در باستان شناسی است؛ از انواع مهم سفالینه های تولیدی در قرون میانه اسلامی، سفال زرین فام است. این گونه از سفال به علت تجملی بودن و به کارگیری نقوش فراوان در تزئیناتش غالباً موردتوجه مردم قرار دارد و از کالاهای مبادلاتی است؛ بنابراین، با مطالعات شمایل نگاری آن می توان به میزان تعاملات فرهنگی دو منطقه پی برد. این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اطلاعات موزه های جهان انجام شده است، در پی پاسخ به این پرسش است که چه تشابهاتی بین سفال های زرین فام مصر و ایران وجود دارد و چطور می توان تبادلات سیاسی - فرهنگی مصر و ایران را توجیه کرد؟ نتایج حاصل نشانگر آن است که بسیاری از نقوش سفالینه های زرین فام مصر و ایران مشابه هم هستند و بخشی نیز مشترک است که بر پایهه دو عامل انجام شده است: 1- تجارت 2- مهاجرت سفالگران به ایران. درواقع تولید سفال زرین فام در ابتدا به عنوان یک کالای فاخر، تحت تأثیر عوامل سیاسی و متکی به حاکمیت بوده است و به مرور مورداستفاده اقشار متوسط جامعه قرار گرفته و فراوانی نسبی بالایی دارد؛ بنابراین فراوانی این سفال در یک منطقه بیانگر قدرت تجاری و رونق اقتصادی یک حکومت است.