فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۶۱ تا ۴٬۸۸۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مقوله فناوری نانو آنچه که در وهله اول به نظر می رسد دوستدار بودن محیط زیست و صرفه جویی در انرژی است که آن را در زمره پیشرفت های بسیار عالی بشر قرار می دهد. استفاده از فناوری های نوین از جمله نانو تکنولوژی در ساخت و ساز می تواند از عوامل موثر در ویژگی های عملکردی معماری از جمله پایداری و مسائل ایمنی باشد. فناوری نانو به دلیل توانایی دگرگون کردن ویژگی های بنیادین مواد و حل مشکلات ساختاری، زمینه ساز ایجاد مصالحی جدید با ویژگی های نوین شده که افزون بر کارایی و بازدهی بیشتر عملکردی، از دوام بیشتری نیز برخوردارند. از همه مهم تر اغلب انگاره های مبتنی بر پایداری زیست محیطی، مصالح و سازه های هوشمند و مواد و مصالح چند عملکردی از رهگذر این فناوری نوین میسر می شود. نانو تکنولوژی در احداث و بهبود کیفیت ساختمان ها بسیار موثر بوده و از مزایای آن می توان به افزایش کیفیت مصالح، صرفه جویی در مصرف انرژی و به تبع آن معماری پایدار و پایداری زیست محیطی اشاره کرد. هدف از این پژوهش ارایه الگوهای طراحی پژوهشکده نانوفناوری با رویکرد معماری اکوتک با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی می باشد. از دست آوردهای این پژوهش می توان معرفی و اصول طراحی و راهکارهای حفاظت از انرژی در ساختمان و دستیابی به معماری پایدار با استفاده از مصالح و تکنولوژی نانو را نام برد.
تحلیل نقش روابط تعاملی در ساختار سایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
21-33
حوزههای تخصصی:
اغلب سایه در رابطه با نور مطالعه می شود و نور بر سایه مقدم است. در این دیدگاه، سایه پدیده ای ثانویه فرض میگردد. در این روش سایه ها را پدیده "نور نیست" می پنداریم در حالی که سایه ها با موجودیتی مستقل و تاثیر گذار در آثار معماری قابل تحلیل هستند. در این مقاله ضمن معرفی تکنیک هایی برای فهم سایه ها، رویکردی متفاوت به سایه ها در معماری ارائه می گردد تا با این بصیرت، به فهمی تازه از کیفیت فضایی تحت تاثیر سایه ها بپردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت معماری و سایه ها رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد و شناخت تعامل میان این دو از اهمیت ویژه ای در بالا بردن بهره وری معماری دارا می باشد. این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است و یک تحقیق کیفی محسوب می گردد.روش تحقیق این پژوهش، روش استدلال منطقی است و مسیری برخواسته از تحلیل داده ها تا مدل سازی مفهومی را پی می گیرد. تلاش بر این است تا از این طریق به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چگونه می توان با شناسایی و تحلیل و ارزیابی نوین روابط متعامل عناصر متغییر معماری، الگوهایی هوشمند تر ارائه گردند.
بررسی جایگاه مصالح در نمای شهری با استفاده از رویکرد توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
49-57
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابان ها یا میدان ها می گذارد. از ابتدای دهه 1980 میلادی،گستره طراحی و ساخت ساختمان ها در زمینه مصالح کارآمدتر و پربازده هر روز شاهد نوآوری های جدید تر بوده است. در توسعه پایدار شهری یکی دیگر از عواملی که در انتخاب مصالح نما ساختمان مطرح می شود موضوع پایداری نما به ویژه سازگاری مصالح مورد استفاده در نما با محیط می باشد.امروزه اکثر مصالح به کارگرفته شده در نمای ساختمان ها، تنها با نگاهی ظاهر بینانه و اقتصادی بدون هیچ توجهی به محیط زیست و اجتماع ساخته می-شود. لذا تولید و استفاده ناآگاهانه این مصالح در دراز مدت پیامدهای بسیاری دربر دارد. با توجه به اهمیت حفاظت محیط زیست از اثرات مخرب و مطرح شدن مفهوم توسعه پایدار باید راه حلی برای استفاده از مصالح ساخت بشر ارائه شود. از آنجا که تا به حال کمتر به موضوع مصالح نمای پایدار پرداخته شده است؛ در این نوشتار سعی شده است تا با آشنایی شکل گیری مصالح در فرایند برداشت(شامل:استخراج،پردازش،بسته بندی،حمل)، تولید (شامل:ساخت،نصب،اجرا،نگهداری)و نصب (شامل:بازیافت،استفاده مجدد)در ساختمان از میزان انرژی مصرفی آن ها در هر یک از مراحل، آگاهی پیدا کرد. سپس با شبیه سازی یک ساختمان در اقلیم تهران با نرم افزار اکوتکت ،تفاوت مصالح مختلف نما در میزان انرژی نهفته ساختمان بررسی شود و به این ترتیب میزان سازگاری با محیط زیست و پایداری هر یک از مصالح ارائه شود، تا نمای پایدار که لازمه داشتن ساختمان پایدار است، شکل بگیرد. با توجه به نتایج به دست آمده آجر از لحاظ پایداری نسبت به بتن و سپس آلومینیوم از جایگاه بهتری برای استفاده در نمای ساختمان های شهر تهران برخوردار است.
کاربست نظریه نوشهرگرایی در شهرسازی: موافقان و مخالفان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
101 - 117
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر نوشهرگرایی به عنوان موضوعی بحث برانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومه ها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت. نوشهرگرایان، همانند حامیان باغ شهرها و پیش از آن ها مدرنیست ها، کار خود را با امید بسیار به برطرف کردن نیاز های اقشار آسیب پذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند. در این راستا این پژوهش درپی پاسخ به این سؤالات می باشد که نوشهرگرایی تا چه حد توانسته به برنامه ریزی یک اجتماع خوب منجر شود؟ چگونه نوشهرگرایی نظریه مرتبط با خود را توسعه داده و به درک ما از این نظریه کمک می کند؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه ها و ایده های مختلف درزمینه نوشهرگرایی و شکل گیری آن از نظریه تا کاربست و انتقادات وارد بر آن پرداخته می شود و درنهایت در رابطه با معایب و مزایای اجرای آن در ایران بحث می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد اگرچه نوشهرگرایان خواستار تغییر وضعیت پیرامون خود بودند و تصور شهرهایی بدون حومه را در سر داشتند، اما در عمل هنوز نتوانسته اند اصول ارزشی ای را که این نظریه هنجاری بر آن پایبند بود به گونه ای مناسب در ساخت جوامع خوب به کاربندند و منتقدان آن ها می گویند نوشهرگراها به جای نجات شهرها، درنهایت در خدمت منافع فرآیند توسعه در آمدند و انتخاب هایی که فرم های نوشهری پیشنهاد می کنند بیش از آن که مرتبط با خواست مردم باشند، به فکر تولید و پایداری فعالیت های اقتصادی در بازار فروش هستند. طراحان نوشهرگرا به منظور رعایت تنوع شهری از گوناگونی اشکال طرفداری می کنند، اما تاب تحمل دیدگاه های مخالف درباره ی شکل و ویژگی محیط های شهری را ندارند و رویکرد نوشهرگرایی مشارکت دموکراتیک را در تضاد با تصمیم های تخصصی طراحان واجد شرایطی قرار می دهد که اصول فرمی اجتماع خوب را می دانند. از نظر آن ها دموکراسی ممکن است کیفیت طراحی شهری را تقلیل دهد.
مکان یابی پارک های بزرگ مقیاس برای مراکز شهری با استفاده از فرایند سه مرحله ایِ تحلیل سلسله مراتبی- شبکه ای (مطالعه موردی: منطقه 8 (تاریخی – فرهنگی) شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز به عنوان جزئی از نظام عملکردی، واجد ارزش های اجتماعی و اکولوژیکی برای بافت مرکزی شهرها می باشند و مکان یابی صحیح آنها برای برخورداری از یک مرکز شهری سرزنده اهمیت بسیاری دارد. امروزه قابلیت روش های مختلف تصمیم گیری چندمعیاره از جمله فرایندهای تحلیل شبکه ای و سلسله مراتبی در حوزه مکان یابی به اثبات رسیده است. پژوهش حاضر، توسعه فضای سبز شهری را در مرکز شهر شیراز با استفاده از سیستم پشتیبان تصمیم گیری متشکل از فرایند سه مرحله ای تحلیل سلسله مراتبی-شبکه ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی بررسی می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ترکیب دو فرایند تحلیل سلسله مراتبی-شبکه ای ضمن رفع مشکلات تحلیل سلسله مراتبی، مدل مناسبی را برای تعیین میزان اهمیت معیارها، بررسی قابلیت اراضی و انتخاب موقعیت مکانی بهینه فضای سبز برای مناطق شهری به ویژه بافت تاریخی که دچار کمبود اراضی وسیع و مناسب است، فراهم می آورد. این پژوهش می تواند در جهت تحقق توسعه پایدار شهری از طریق پایه گذاری شیوه های استاندارد تصمیم گیری در برنامه ریزی فضاهای سبز مورد استفاده قرارگیرد.
تبیین سیاست های فرهنگی تاثیرگذار بر بازآفرینی شهری فرهنگ محور (با تاکید بر تجارب بازآفرینی شهری استانبول ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
95 - 109
حوزههای تخصصی:
در بیست سال اخیر، سیاست های فرهنگی تأثیرگذار بر برنامه ریزی شهری، نیاز به بازآفرینی مناطق بی رونق شهری و حرکت به سمت فعالیت های خلاق فرهنگی در جهت پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش به روش کیفی صورت پذیرفته و ابزار جمع آوری اطلاعات، منابع کتابخانه ای و اسناد بوده است. هدف این پژوهش تبیین مولفه های فرهنگی تأثیر گذار بر بازآفرینی شهری فرهنگ محور می باشد که مولفه هایی چون «کاربری های فرهنگی»، «فعالیت های فرهنگی درفضای عمومی شهری»، «ترکیب فعالیت های فرهنگی با طراحی شهری خلاقانه»، «حفاظت میراث فرهنگی» و «گردشگری فرهنگی» را به عنوان معیارهایی کلیدی معرفی نموده و در سه پروژه بازآفرینی شهری در شهر استانبول ترکیه مورد مقایسه و این نتیجه حاصل گردید که بازآفرینی شهری با بهره گیری از صنایع خلاق فرهنگی منجر به احیای اقتصادی مناطق مورد نظر گردیده و همگرایی اقتصاد و فرهنگ تأثیرات بسزایی بر بازآفرینی بناهای تاریخی داشته است.
کیفیت انعطاف پذیری در سنت معماری ایرانی الگوی اتاق شکم دریده در خانه ایرانی (مطالعه موردی: خانه لاری های یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۱۳۲-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
خانواده در فرهنگ انسانی اولین و اصیل ترین نهاد اجتماعی است که برای کارکرد بهینه نیازمند آرامش می باشد. همچنین وجوه فردی آرامش نیز به عنوان یک نیاز روانی برای ه ر انسان، روشن و مورد انتظار از فض ای خانه است. تنظیم رابطه انسان، طبیعت و معماری از اصلی ترین عوامل تعیین کننده در دستیابی به آرامش می باشد. قابلیت تنظیم رابطه مذکور در چارچوب یک محیط ساخته شده به انعطاف پذیری به عنوان یکی از کیفیات فضا بستگی دارد. این کیفیت (انعطاف پذیری) به عنوان یکی از سنن معماری ایرانی-اسلامی در غالب فضاهای موجود در معماری ایرانی دوره اسلامی قابل شناسایی است، وجهی که به نظر می رسد در معماری امروز کمتر به آن پرداخته می شود. مطالعه نگارندگان بر روی اتاق شکم دریده که در بسیاری از خانه های ایرانی متعلق به طبقه اعیان طراحی و ساخته شده، نشان می دهد که این فضا یکی از مصادیق انعطاف پذیری معماری به شمار می رود. درجه انعطاف پذیری این فضا به حدی است که شاید بتوان آن را یکی از ابداعات معماری ایرانی به شمار آورد. در این مقاله چگونگی کارکرد انعطاف پذیری فضا در اتاق شکم دریده تبیین گردیده و در نهایت در مورد نسبت بین کیفیت انعطاف پذیری و فضای مجرد معماری نتیجه گیری شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش بر اساس شناخت حاصل از مطالعه منابع مکتوب و مصور و انجام پیمایش محیطی(شناخت کالبد فضا و مصاحبه با استفاده کنندگان از این فضا در گذشته)، ابتدا عناصر و جزییات سازنده فضا شناسایی می شود و سپس به منظور تبیین کیفیت های موجود در این الگوی فضایی ( با به رسمیت شناختن تنوع آن )، برای تنظیم رابطه سه گانه انسان-طبیعت-کالبد، مورد تحلیل قرار می گیرد.
منظر؛ مفهومی در حال تغییر؛ نگاهی به سیر تحول مفهوم منظر از رنسانس تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
33 - 44
حوزههای تخصصی:
منظر، مفهومی نو در ادبیات تخصصی شهر و محیط به شمار می رود. مفهومی که از اروپا وارد ایران شد و امروز در حوزه های متنوع مورد استفاده قرار می گیرد. مفهوم منظر به عنوان گونه ای نوین از واقعیت در جهان، در اروپای دوره رنسانس شکل گرفت و با تغییر جهان بینی انسان غربی تا امروز ابعاد متنوعی از معنا را به خود دیده است. مفهوم چندبعدی منظر که فهم و بیان آن را در ابعاد فلسفی نیز مشکل می نماید اگرچه از جهان هنر آغاز شد اما مرزهای جهان فلسفه را پیموده و با تأثیرپذیری از دستاوردهای نوین بشر در ارتباط انسان با محیط امروز در حوزه برنامه ریزی و طراحی محیط های انسانی به صورت فراگیر مورد توجه قرار دارد. با این وجود مفهوم چندوجهی آن در میان متخصصین و عوام در ایران و جهان عموماً مورد غفلت است. نوشتار حاضر تلاش می کند با ترسیم سیر تحول مفهوم منظر در اروپا از آغاز تاکنون، ابعاد شکل دهنده به این مفهوم چندوجهی را مورد کاوشی محتوایی قرار داده، زمینه شکل گیری مفهوم منظر به صورتی که امروز می شناسیم مورد واکاوی قرار دهد و آینده تحول در مفهوم و حوزه نفوذ آن را ترسیم و پیش بینی کند. در این پژوهش به شیوه کیفی و با روش تحلیل مقایسه ای، مفهوم منظر از دوره رنسانس تاکنون از میان پژوهش های صورت گرفته، نظرات و تعاریف موجود استخراج، طبقه بندی و مورد مقایسه قرار می گیرد. درنهایت با شیوه ای آینده پژوهانه به مفهوم منظر و جایگاه آینده آن در جهان غرب پرداخته می شود. نتایج طبقه بندی و سنجش مفهوم متغیر منظر در اروپا از قرن 15 میلادی تاکنون نشان داد که «منظر» اگرچه پا بر شانه های دوقطبی عین و ذهن و جدا شدن جهان فیزیک از جهان پدیده به مفهوم نگاه فردگرایانه به طبیعت دارد اما با رد این دوقطبی و پذیرش عدم قطعیت جهان به عنوان پدیده ای عینی ذهنی و رابطه ای بین سوژه و ابژه تعریف می شود. در قرن 21 به عنوان حوزه ای نو از دانش مورد توجه و تعریف چهارچوب های علمی قرارگرفته و به عنوان دیسیپلینی رهایی بخش در دوره بحران تک بعد نگری در رابطه انسان و محیط مورد توجه است.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان سواد کوه از نظر معماری و سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
معماری بومی هر منطقه تحت تأثیر شرایط اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی آن منطقه به وجود می آید. خانه های بومی هر منطقه بیانگر قرن ها تجربه در استفاده بهینه از مصالح، روش های ساخت و ملاحظات اقلیمی و.... می باشد و بی توجهی به این مسئله می تواند باعث از بین رفتن این نوع معماری و همچنین فراموشی تجربه های معماران بومی شود. بنا به اهمیت این موضوع در این پژوهش به بررسی گونه شناسی معماری و سازه مسکن روستایی شهرستان سوادکوه پرداخته شده است. از آنجا که منطقه سواد کوه دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در دامنه و سرد وکوهستانی در کوه های اطراف آن است چنین به نظر می رسد که تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن های روستایی در منطقه مورد مطالعه شده است. بدین جهت در این مقاله به بررسی گونه های مختلف مسکن روستایی از نظر ترکیب فضایی (پلان) و سازه های بومی مورد استفاده درآن ها پرداخته شده و هدف نهایی، مستند سازی گونه های سازه و معماری مسکن بومی این شهرستان بوده است. این مقاله قصد دارد به سؤالاتی چون شناسایی انواع پلان مسکونی و رابطه معناداری بین آن ها همچنین شناسایی مصالح غالب در ساخت و ساز خانه های روستایی و نوع سازه هایی که در این مناطق استفاده شده است، بپردازد. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخواسته از داده ها و مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و ... را که موجب بوجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. در پایان این تحقیق مشخص گردیده است که پلان های مسکونی به صورت خطی، U و L شکل و در جهت شرقی- غربی اجرا شده، مصالح مصرفی آن بوم آورد بوده و بیشتر از چوب، سنگ و خاک استفاده شده است. همچنین از نظر سازه به چهار گونه کلی، لارده ای، چینه ای و ترکیبی تقسیم بندی می شود.
عوامل کالبدی مؤثر بر ادراک تراکم در محیط های مسکونی، نمونه موردی: محلات مسکونی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، در اغلب کشورهای توسعه یافته، توسعه متراکم به عنوان راهبردی برای دستیابی به پایداری اجتماعی موردتوجه دست اندرکاران قرار گرفته است. این در حالی است که در کشورهای درحال توسعه، مناطق متراکم شهری عمدتاً حاصل نگرش اقتصادی به محیط های مسکونی بوده و با هدف اسکان جمعیت بیشتری در یک مکان به وجود آمده اند. هرچند تراکم به عنوان معیاری کمّی بر میزان فشردگی واحدهای مسکونی و جمعیت ساکن در آن ها دلالت می کند، در عمل، شرایط زندگی ساکنان، ازجمله شرایط زندگی اجتماعی، امنیت در فضاهای مشترک و همچنین شیوه ادراک محیط را تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو علاوه بر کمیّت، توجه به تأثیرات ذهنی و وجوه دیگر تراکم، از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان میزان تراکم موجود در محیط را نه بر مبنای تراکم های عددی آن محیط، بلکه براساس قضاوت ذهنی ادراک می کنند. این ادراک و قضاوت ذهنی، به نشانه ها و عواملی وابسته است که عوامل کالبدی از مهم ترین آن ها به حساب می آیند. با شناخت این نشانه ها و اولویت بندی و طراحی در جهت کاهش آثار منفی آن ها، می توان از تأثیرات منفی تراکم های مسکونی بالا کاست. این تحقیق با هدف توسعه دانش طراحی در خصوص شیوه انتظام واحدهای مسکونی، بعد کمّی کیفی تراکم را موردتوجه قرار داده و ازطریق مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با صاحب نظران، تنظیم پرسش نامه و پیمایش در سه محدوده مشابه به لحاظ پایگاه اجتماعی اقتصادی ساکنان، تراکم مسکونی و تراکم جمعیتی در شهر مشهد، به مطالعه مهم ترین عوامل کالبدی مؤثر بر ادراک تراکم می پردازد. از تحلیل داده های حاصل از 110 پرسشنامه تکمیل شده، با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی، هشت عامل استخراج گردید که فاصله و ارتفاع ساختمان ها، دید از درون واحدهای مسکونی و اشراف، از مهم ترین آن ها به حساب می آیند. نتایج نشان می دهد ادراک تراکم در محیط های مسکونی وابسته به پیکره بندی توده و فضا، انتخاب گونه مسکن و شیوه انتظام اجزا و فضاهای باز مشترک در مجموعه هاست.
اصول طراحی زمین بازی کودکان براساس تصورات کودکانه؛ نمونه موردی : پارک های منطقه یک شهر زنجان
حوزههای تخصصی:
فضای شهری جایی است که زندگی روزمره شهروندان هرروز به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه ادراک می شود. در این بین کودک و فضاهایی در مقیاس و نیاز او که جزئی خاص از شهروندان است، مورد بی توجهی قرار گرفته است. نوشتار حاضر برآن است تا ضمن بررسی وضعیت زمین های بازی موجود در پارکهای منطقه یک شهر زنجان، انتظارات کودکان محدوده مورد نظر را بررسی نماید. هدف این پژوهش شناخت و بررسی وضعیت زمین های بازی کودکان در سطح منطقه یک شهر زنجان با توجه به نیازها و انتظارات کودکان و افزایش سطح حضور اجتماعی گروههای کودکان در فضای شهری می باشد. پرسش اساسی در این زمینه این است که تصورات و انتظارات کودکان امروزی از زمین های بازی چیست؟ جهت پاسخ به این پرسش فرض بر این بود که با شناخت و درک نیازها و انتظارات کودکان می توان کیفیت زمین بازی کودکان را ارتقاء بخشید. بدین منظور از روش تحقیق توصیفی – تبیینی استفاده شد که در آن شیوه گردآوری اطلاعات به دو روش میدانی و کتابخانه ای بوده است. در روش میدانی با استفاده از مشاهده و الگو برداری از ترسیم ذهنی و مصاحبه کودکان، داده های حاصل استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد بین شناخت نیازها و انتظارات و ارتقاء کیفیت زمین های بازی رابطه معنادار وجود دارد.
بازتعریف عرصه میانه در مسکن آپارتمانی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
145 - 156
حوزههای تخصصی:
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسان های دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدوده های مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی می باشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحد های مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده می شود. امروزه به دلیل محدودیت های زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصه های واسطی که به عنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب می شوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شده اند. این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصه های زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکل گیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته می شود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانه ی خانه های سنتی و خانه های حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمان های مسکونی نشان می دهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخش ها به همراه ارائه راهکارها نشان می دهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچه ای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.
تبیین شاخص های فرم شهری در مقیاس میانی براساس تئوری و رهیافت تغییر تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
51 - 63
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تأکید بر ضرورت ارزیابی هنجاری فرم، هدف اصلی پژوهش، استخراج و تبیین شاخصهای فرم منطبق با اصول تغییر تدریجی تعریف شده است. در این پژوهش که شاخصها با استفاده از روش سه سطحی «بعد« ،»مؤلفه» و «شاخص » استخراج شدند، اکولوژی بهعنوان نظام پایه و مفسر مؤلفههای تغییر تدریجی انتخاب گردید. با بررسی عمیق مفاهیم اکولوژی بهعنوان مؤلفههای تغییر تدریجی و با استفاده از روش تحلیل مقایسهای تطبیقی و با استناد به یک معیار معتبر )نظام پایه(، نقاط لنگرگاهی آنها استخراج و مفاهیم پایه بهمنظور تعمیم به محیطهای شهری بازتعریف شدند. درنهایت «همجواری« ،»تسلسل مکانی« ،»سازواری گونه عناصر با محیط برحسب تعداد گونه« ،»سازواری گونه عناصر با محیط برحسب جمعیت عناصر ،» «سازواری گونه عناصر با یکدیگر« ،»تنوع گونه پهنه« ،»تنوع گونه عنصر« ،»کلیماکس« ،»گذار» و «دگردیسی عناصر» بهعنوان شاخصهای ارزیابی هنجاری فرم مبتنی بر تغییر تدریجی و براساس معیار «کاراکتر شهری» تبیین گردیدند
تحلیل رفتار باد در تهویه طبیعی مسکن بومی روستای قلعه نوی سیستان به کمک CFD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۳۶-۲۱
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش آلودگی های زیست محیطی در اثر استفاده از سوخت های فسیلی برای تأمین آسایش حرارتی، یکی از معضلات این حوزه به شمار می رود. با رجوع به معماری گذشته می توان دریافت که تأمین تهویه طبیعی با بهره گیری حداکثری از نیروهای طبیعی (در این مقاله: باد) صورت می گرفته است. بنابراین می توان این گونه برداشت کرد که استفاده از روش های بومی به نوبه خود می تواند حل کننده مسائل و معضلات به وجود آمده در حوزه تهویه مطبوع بناهای جدید گردد. این مقاله گونه های مختلف اتاق در مسکن بومی موجود در روستای قلعه نوی سیستان را (که در نتیجه مطابقت با شرایط طبیعی منطقه و تأمین آسایش حرارتی در نسبت با فضای بیرون شکل گرفته اند) شناسایی کرده و رفتار باد در هریک از گونه ها را به لحاظ تهویه طبیعی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و در نهایت گونه بهینه از نظر تهویه طبیعی انتخاب نموده است. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر برداشت های میدانی از خانه های بومی روستای قلعه نو، به شناسایی و بررسی روش های استفاده از باد در مسکن بومی پرداخته شد و در ادامه به کمک مدل سازی CFD، با انتخاب گونه های غالب اتاق از نظر نحوه تهویه طبیعی، تحلیل رفتار باد در این گونه ها با استفاده از روش تحقیق شبیه سازی به وسیله نرم افزارهای Gambit 2.4.6 (جهت ساخت هندسه مسکن و ایجاد شبکه مش) و Ansis fluent 15 (جهت تحلیل رفتار باد) انجام گرفته است. به منظور اعتبارسنجی پژوهش، به کمک بادسنج دیجیتال، اندازه گیری های محیطی در محل انجام شده است. در نتیجه تحلیل ها، اتاق هایی که دارای کشیدگی شمال شرقی- جنوب غربی و در جهت عمود بر باد غالب منطقه بوده و از تمام عناصر بومی مانند «کُلَک» در سقف، دریچه های مشبک و «صورک» در دیوار جبهه شمال غربی با پراکندگی مناسب در سطح دیوار، جهت تهویه مطبوع بهره برده است به عنوان گونه بهینه اتاق در مسکن بومی انتخاب می شود ولی با توجه به محدودیت در ساخت کلک، در مسکن جدید تنها می توان از صورک و دریچه های مشبک استفاده کرد.
ارایه الگوی مفهومی انسجام بخشی شبکه فضاهای شهری و به کارگیری آن در منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه مفهوم فضای شهری به عنوان یک عنصر ساختاری در شهرها، در حال توسعه و گسترش است. فضاهای عمومی را می توان عنصری مهم در نظر گرفت که توانایی افزایش نظم شهری، خلق و حفظ مرکزیت محلی قوی، ارتقاءکیفی محیط زیستی برتر و افزایش حس شهروندی را در اختیار دارند. از طرفی، انسجام شهری همواره از اساسی ترین کیفیت های ساختاری و از اصول و مفاهیم محوری در شهرها بوده است. شبکه منسجم فضاهای شهری ساختار یکپارچه سازمان فضایی یک شهر را نشان م یدهد که در آن نه تنها پیوند و اتصال فرم و عملکرد فضاها مد نظر است، بلکه معنا نیز جایگاه خود را در کل یک سیستم پیچیده شهری پیدا می کند. از این رو فرایند های برنامه ریزی، طراحی و ساخت فضاهای شهری را باید مورد توجه قرار داد تا بتوانند در یافتن راه حل های مفید برای حل مسایل ساختاری در الگوی شهری مثل فقدان انسجام در شهرها که شامل تجزیة مکانی در آنها می شود کمک کننده و مفید باشند. در این راستا هدف پژوهش، شک لدهی الگوی مفهومی از شبکه منسجم فضاهای شهری در فرآیند تصمیم سازی است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار شهر، رشد و ترقی حیات اقتصادی-اجتماعی و شکوفایی شهر را در پی خواهد داشت. لذا پژوهش حاضر در پی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر شبکه فضاهای منسجم شهری از یکسو و ارایه الگوی مفهومی در شک لدهی آن از سوی دیگر است. پژوهش از نوع اکتشافی-تبیینی بوده و در فرآیند تصمیم سازی آن، از مقایسه تحلیلی استفاده شده است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایه های فکری تحقیق است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که فضاهای شهری در یک منطق شبکه ای جای دارند که جهت ایجاد انسجام فضایی شاخص ههای اجتماع پذیری، کالبدی، معنا، عملکردی هر فضا با خود و سایر فضاها از طریق شاخصه های انسجام از جمله امتزاج، پیوستگی، سلسله مراتب، سازمند و ... یکپارچه می شوند.
Analyzing and Specifying the Mechanism of Temporary Landscape(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although it has physical effects, temporary landscape as a new issue provides various potential as a place events that can’t be ignored because of wide range effects on promoting and upgrading the quality of space. The purpose of this study is to analyze the status and mechanism of temporary landscape. As a basic and practical research, it is done by using the correlation method and descriptive-analytic approach using documents and the researcher’s studies. The mechanism of temporary landscape is specified by logical reasoning. The results of the research show that the components of temporary landscapes include fixed, semifixed and nonfixed (moving) components. Temporary landscapes in various range types as events, disasters and second elevations, by their enriched or corrosive functions can create a new experience, as a stimulus. Therefore they leads to conscious and unconscious social actions. So they can affect people's perception of the space. On the other hand temporary landscapes can create the meaning of space and affects the quality of space. Therefore they can cause a space distinction that lead to create a unique space.
گونه شناسی رویکردهای نظری و تجربی نابرابری های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
153 - 169
حوزههای تخصصی:
نابرابری منطقه ای در زمینه درآمد از دهه 1950 وارد مباحث علمی و آکادمیک شد. با وجود این، بررسی مطالعات و تحقیقات این حوزه نشان می دهد که مباحث تجربی و تئوری پاسخ روشنی به ارتباط رشد درآمد و نابرابری منطقه ای ارائه نداده اند. برخی از صاحب نظران معتقدند نابرابری های منطقه ای در طول زمان روند کاهشی خواهند داشت و برخی دیگر روند آن را افزایشی در نظر می گیرند. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با روش فراتحلیل، نوعی گونه شناسی از مجموعه مطالعات صورت گرفته در این حوزه به دست دهد. نگاهی به پیشینه نظریه های اقتصاد منطقه ای نشان می دهد که رابطه رشد مناطق و نابرابری را می توان در سایه نظریه های رشد اقتصادی توضیح داد. دو نظریه اقتصادی که پایه نظریه های نابرابری منطقه ای را تشکیل می دهند عبارت اند از نظریه «نئوکلاسیک» و نظریه «جغرافیای اقتصادی نوین». نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک معتقد به کاهش نابرابری های منطقه ای در طی زمان است درحالی که نظریه اقتصاد جغرافیایی نوین پل کروگمن معتقد به افزایش نابرابری است. بنابراین با توجه به این دو نظریه اقتصادی، مطالعات نابرابری های منطقه ای در سه دسته جای گرفتند: (1) رویکرد تعادل فضایی؛ (2) رویکرد عدم تعادل فضایی؛ و 3) رویکرد بینابینی. رویکرد تعادل فضایی به نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک و رویکرد عدم تعادل فضایی به نظریه اقتصاد جغرافیایی پل کروگمن رجوع می کنند. رویکرد بینابینی نیز روند افزایشی یا کاهشی نابرابری را متأثر از سطح توسعه منطقه و مقیاس منطقه مورد بررسی می داند. بنابراین مقاله حاضر تلاش دارد تا نوعی گونه شناسی را از نظریات و مطالعات تجربی نابرابری های منطقه ای ارائه دهد تا از این راه درک جامع تری از موضوع به دست آید.
نقش دلالت های فرهنگی اجتماعی بر شکل خیمه (مطالعه موردی: سیاچادر بختیاری و آغچ اوی ترکمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
43 - 52
حوزههای تخصصی:
انسان برای تجلی بودن با بهره از طبیعت و کنش فرهنگ «خانه» را بنا نهاد و در بنیادیترین شکل آن سازه«خیمه» برپا شد. این مقاله با بهره از مفهوم نشانه شناسی در حیطه«وجه کاربردی» ، « نحوی» و « معنایی» نشانگی با روش تحلیل کیفی ناشی از تطبیق دو گونه خیمه با بسترهای ناهمگون، بر چگونگی تأثیر وزنی وجه فرهنگی اجتماعی نسبت به علیت کارکردی اقلیم، مصالح ، تکنیک و تظاهراتش در شکل (دال) می پردازد. نتایج معلوم می دارد که نه تنها«دلالت های» فرهنگی و آرمانی بر تکوین شکل خیمه، با وجود تأثیر علل محسوس طبیعی نقش«محوری» داشته بلکه فراتر از آن علل طبیعی، در بستر هر فرهنگی در مفهوم «چرخه فرهنگ_ طبیعت» به ماهیت فرهنگی بر می گردد بنابر این هیچ علیت طبیعی مؤثر بر شکل خانه در ماهیت خود، طبیعی صرف نبوده بلکه در این چرخه معنا و هیئت فرهنگی اجتماعی به خود می گیرد.
بررسی میزان انطباق پذیری پارک های شهر تهران با رویکرد شفابخشی باغ ها
حوزههای تخصصی:
باغ های شفابخش به عنوان باغ های موثر در سلامت جسمی و روانی در محیط های مصنوع به دور از بیم زندگی پرمخاطره امروزی، افزون بر خدمات آموزشی، درمانی، طب سنتی و گیاهان دارویی، برای مراجعه کنندگان خود آرامش روحی و روانی به ارمغان می آورد. اثرات منفی جسمی – روانی محیط های بسته، تاریک و شلوغ شهری بر انسان، به مانند: اضطراب، افسردگی، خستگی روانی و... لزوم طراحی و اجرای باغ های شفابخش را در محیط های مصنوع مسلم و محرز می نماید. در این پژوهش از طریق تحلیل و تفسیر منابع متعدد و معتبر، سعی شده است تا عوامل موثر در شفابخشی باغ ها شناسایی گردد، تا اولاً تأثیرات و چارچوب این شاخصه ها و مولفه های شفابخشی در هر گونه از کاربری ها و عرصه ها، تدوین شده و دوماً با توجه به شاخصه ها و مولفه های شفابخشی باغ ها، از طریق مشاهده محقق و پرسشنامه انطباق پذیری، در 8 پارک شهر تهران مورد ارزیابی و نظرسنجی کاربران قرار گیرد، تا نقاط قوت، ضعف، انطباق پذیری و رضایت مندی کاربران از پارک ها شناسایی شده و برای بهبود سطح کیفیت و عملکرد پارک ها، این موارد را در طراحی و بازطراحی لحاظ نمود. همچنین نتایج این تحقیق بیانگر آن است پارک های شهر تهران از نظر میزان شاخصه های شفابخشی و نیز اکولوژیکی در اکثر سطوح، در موقعیت ضعیف و یا بسیار ضعیف قرار دارند. از اینرو، مطالعات این تحقیق، ضرورت طراحی و بازطراحی پارک ها را براساس اصول علمی روشن می سازد.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر دلبستگی به مکان از منظر گروه نوجوان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
5 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، سنجش مؤلف ههای اثرگذار بر دلبستگی به مکان و تبیین معناداری یا عدم معناداری آنها در محل ههای منتخبی از شهر تهران است. این تحقیق با تبیین شاخ صهای اثرگذار بر دلبستگی به مکان که دربرگیرنده هویت مکان، وابستگی به مکان و پیوندهای اجتماعی است، به انداز هگیری و مقایسه آنها پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و داد هها با توزیع 475 پرسش نامه در میان نوجوانان رده سنی 12 تا 16 ساله از میان محل ههای الهیه، نارمک، هاشمی و یافت آباد که به روش طبق های سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شد. درمجموع نتایج آزمون Tukey نشان داد که ازنظر شاخص دلبستگی، دو محله یافت آباد و هاشمی در یک خوشه و محل ههای نارمک و الهیه در خوشه دیگری قرار گرفتند به گونه ای که نوجوانان دو محله نارمک و الهیه به طرز معناداری نسبت به نوجوانان دو محله یافت آباد و هاشمی دلبستگی بیشتری به محل هشان داشتند.