فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: با شروع Covid-19 در دنیا یکی از بحرانها در زمینه صنعت گردشگری است که به نوبه خود بر روی کیفیت و رفاه زندگی ساکنان مناطق گردشگری تاثیر گذاشته، که در این میان توجه به اثرات اجتماعی گردشگری بسیار ضروری است. هدف: هدف تحقیق حاضر سنجش تاثیرات اجتماعی گردشگری بر کیفیت زندگی با شروع Covid-19 در شهر تبریز می باشد. روش ها: تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق جمعیت بالای 18 سال شهر تبریز می باشد. تحلیل اطلاعات از معادلات ساختاری (EMS) با نرم افزار Amos و SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که اعتماد بین فردی، دلبستگی به مکان، درک اثرات اجتماعی و Covid-19 ﺑﺎ ﺿﺮیﺐ ﺗﺄﺛیر 825/0 و 801/0 و 735/0 و 711/0 بیشترین اثرات را بر کیفیت زندگی داشته است. نتیجه گیری: در نتیجه هنگامی که افراد به مکان وارد می شوند، رفتارهای طرفدار اجتماعی و طرفدار محیط زیست را برای حفاظت از مکان خود برای کمک به هدف کاربردی آن ( مزایای گردشگری) اتخاذ می کنند و از این رو از توسعه گردشگری حمایت می کنند. این امر به نوبه خود می تواند در برآورده کردن دیگر اهداف کلیدی پایداری و رفاه و ارتقای کیفیت زندگی ساکنان شهر تبریز در زمان ، کووید 19و پیماریهای همه گیر و پس از آن نقش بیشتری داشته باشد.
بررسی تطبیقی- انتقادی مبنا و روند تهیه طرحهای جامع؛ استراتژیک و ساختاری- راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
65 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم بررسی دقیق ماهوی طرح های جامع و ساختاری راهبردی و عدم اشراف بر میزان ظرفیت آن ها در ساماندهی بهینه شهرهای کشور و عدم توجه دقیق به طرح های مطلوبی چون استراتژیک در راه نیل به شهرسازی پایدار خلل ایجاد کرده است. از طرفی برخی طرح ها علی رغم اینکه داعیه نوین بودن دارند، عملاً چیزی جز روکشی نو بر همان طرح های کهنه نیستند، طرح هایی که (مشخصاً طرح ساختاری راهبردی) خود سدی در راه تهیه طرح هایی حقیقتاً نوین و مطلوب هم بشمار می روند.
هدف: مقاله حاضر کوشیده ضمن تبیین طرح های جامع؛ استراتژیک و البته ساختاری راهبردی و روند تهیه این سه طرح، در مطالعه ای تحلیلی تطبیقی این سه طرح را مورد مقایسه قرار دهد.
روش: مقاله حاضر از نوع تحقیقات بنیادی کاربردی و توسعه ای محسوب می شود و روش توصیفی و تطبیقی تحلیلی را برای دستیابی به اهداف خود مدنظر قرار داده است. مشخصاً تحقیق در قالب رویکردی تحلیلی و توصیفی، ابتدا با مطالعه سه طرح جامع؛ استراتژیک و ساختاری راهبردی آغازشده و با یک بررسی مفصل اسنادی، مقدمات ایده شکل می گیرد. سپس با بررسی تحلیلی طرح ها (تحلیل محتوا) و طی یک بررسی تطبیقی، شاخص ها و داده ها و نیز اصول و اهداف اصلی طرح ها استخراج شده، مقایسه می گردند.
یافته ها: طرح جامع طرحی است کالبدمحور در تلاش برای پیش بینی آینده بر مبنای گذشته و مبشر تفکری بالا به پایین و با روند تهیه ای خطی که مقوله ارزیابی در آن تقریباً مغفول مانده، اما طرح استراتژیک طرحی است منعطف، همه جانبه با روند تهیه ای چرخه ای که مقوله ارزیابی از ارکان غیرقابل تفکیکش محسوب می شود. طرح ساختاری راهبردی نیز با وجود داعیه نوین بودن، طرحی است تلفیقی و به بیانی ملغمه ای از سه طرح جامع، استراتژیک و ساختاری. روند تهیه آن هم با مطالعات وضع موجود شروع، با تهیه بخشی به نام برنامه راهبردی یا استراتژیک (که کاملاً منفک از کل طرح است) ادامه و با برنامه ریزی ساختاری به پایان می رسد. طرحی با ادعای داشتن روندی حلزونی (روند چرخه ای)، درحالی که مقوله ارزیابی در آن به نحوی کلی و به دوراز قابلیت اجرا مطرح شده است.
نتیجه گیری: ادامه تهیه طرح جامع به شکل کنونی و حتی در شکل اصلاح شده خود، نیز دل خوش نمودن به تهیه طرح هایی به اصطلاح نوین (طرح ساختاری راهبردی) که چیز چندان فراتری از طرح های سنتی پیشین نیستند، قادر به مرتفع ساختن مشکلات مزمن شهرهای کشور نیست و ناگزیر باید به تهیه و اجرای طرح هایی مناسب تر و راهگشاتر، مشخصاً طرح استراتژیک (پس از تحقق پیش شرط هایی) اقدام نمود.
Clarifying The Indicators of City Development S trategy with Approach Urban Good Governance (Case S tudy: Mallard City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
S trategic planning, as the las t s tage of the development of urban planning, s trives to create consensus among citizens regarding urban development adaptability and participative techniques. Urban residents are recognized as s takeholders in the planning process and will take part in its final formulation. In addition to discussing issues like reducing poverty, city planning, and environmental problems, the CDS prioritizes increasing economic competitiveness. This s tudy measured good urban governance, livability, bankability, and competitiveness indicators for Mallard. A descriptive-analytical approach has been used to accomplish this. The mos t crucial feature of this s trategy is that it views cities as the engine of economic growth and directly affects governance, local economic growth, and poverty alleviation.The purpose of this article is to review and evaluate the components of the city development s trategy in Mallard. The data were processed using SPSS and AMOS software, one-sample T-tes ts, and other tools. The results show that while the components of bankability (2.20) and competitiveness (2.42) are in a somewhat better position than the other components, the components of livability (1.70) and good urban governance (18.82) are in a much poorer position.
آسیب شناسی قواعد و رویه های منظر و نماهای شهری از منظر فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
181 - 215
حوزههای تخصصی:
بی نظمی و اغتشاش در مصالح نماها، فرم و سبک نماها، تعداد و فرم بازشوها، تابلوهای تبلیغاتی و الحاقات نماها، منظر شهرهای امروزی را از الگوی مطلوب اسلامی دور کرده است. آسیب های نما و ناایمنی آن، لزوم بررسی دقیق انطباق وضعیت نماها با توقعات فقه اسلامی را محرز می نماید. این پژوهش کیفی از طریق مطالعه کتابخانه ای، تحلیل محتوای متون فقهی شیعه و مشاهده میدانی، سعی در آسیب شناسی رویه های منظر و نماهای شهری، دارد. سنجش انطباق رویه های حاکم بر منظرسازی شهری با فقه شیعه هدف اصلی در این پژوهش بوده و با اشاره به قواعد حرمت الگوگیری از بیگانه، قاعده لاضرر، قاعده اتلاف، قاعده رعایت حق الناس و پرهیز از اشرافیگری، به نقد و آسیب شناسی نماهای شهری پرداخته است. این نوشتار نتیجه می گیرد کمیته ای متشکل از متخصصین نماسازی، منظرشهری و قواعد فقهی می بایست انطباق طرح ها و الگوهای نماسازی را با قواعد فقهی و قواعد اخلاقی منظر شهری بررسی نمایند. در سطح کارشناسی نیز آموزش مبانی فقهی حاکم بر منظر شهری به ناظران ساختمانی اهمیت دارد. همچنین هریک از مصالح به واسطه ویژگی های خود ممکن است با برخی از قواعد فقهی منافات داشته باشد که الزامی است طراحان نما مطابق با اخلاق منظرسازی و در انطباق با قواعد فقهی اقدام به ارائه الگوها نمایند.
ارتقاء کیفیت محیط فضای باز سالمندان در مجتمع های مسکونی شهر آینده با تاکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز عصر صنعتی، آهنگ شهرنشینی رشد پرشتابی گرفته و همچنان در مسیر حرکت بسوی آینده است. آینده انسان، شهرنشینی هست. بنابراین نیاز به آینده نگری و ایجاد محیط مطلوب سکونت در شهرهای آینده از ضرورت برنامه ریزی امروز می باشد. رویکرد بیوفیلیک از رویکردهای طبیعت گراست که از اوایل قرن بیست و یکم وارد حوزه معماری و شهرسازی شده است. از چالش های مطرح در شهر آینده، رشد جمعیت سالمند و تحولات زیست محیطی با در نظر گرفتن معضلات پیش روست. هدف این پژوهش ارتقاء کیفیت فضای باز محیط سکونت سالمندان با استفاده از رویکرد و شهرسازی بیوفیلیک در شهر آینده است. این پژوهش با نگاهی به آینده شهر و چالش های پیش روی آن و با روش تحلیل روند، انجام شد. گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها با روش ترکیبی(کمی و کیفی) و با استفاده از نرم افزار spss24 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی تک نمونه ای انجام شد. نتایج نشان داد که اکثریت روابط بین عناصر رویکرد بیوفیلیک با مؤلفه های کیفیت محیط دارای ارتباط معنادار و بیشترین تعداد ارتباط همبستگی بین عناصر بیوفیلیک با مؤلفه معنایی کیفیت محیط فضای باز می باشد. بیشترین تأثیر مربوط به فعالیت بیوفیلیکی(4/25) و کمترین تأثیر مربوط به سرشت فضا(2/282 است. در بین 44 گویه بررسی شده، عنصر فضای سبز، گیاهان و آب (4/53) بیشترین و عدم ترس از درختان متراکم (2/55) کمترین عدد میانگین را است. ضمن اینکه نتایج مشخص نمود که کیفیت محیط مطلوب تر، باعث علاقه مندی و افزایش فعالیت بیوفیلیکی سالمندان مانند ورزش،پیاده روی و باغبانی و افزایش تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع می گردد. نتایج بدست آمده می تواند در برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی در شهر آینده استفاده شود.
واکاوی نقش موسیقی خیابانی در سرزندگی فضای شهری (مطالعه موردی؛ خیابان خیام ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: هنر شهری، به عنوان رویدادی سیال درصدد کاهش تبعات ناشی از زندگی صنعتی و ایجاد رفتارهای مناسب اجتماعی و فرهنگی است. در فضای شهری انواع مختلف هنرها دیده می شوند؛ که از این بین موسیقی کمتر مورد توجه واقع شده است؛ به گونه ای که صحنه ی کالبدی- فضایی شهر اصولا" جایگاهی مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی ندارد. در این تحقیق بررسی خواهیم کرد که آیا علت کم توجهی به این هنر ناشی از کم اثر بودن آن در ارتقا کیفیت فضای شهری است یا اینکه علت را باید در عدم وجود زمینه مناسب جهت قدرت نمایی و نمایش آن جستجو کنیم؟
هدف: هدف پژوهش حاضر، توجه بر ایجاد حس تعلق مکان و سرزندگی به فضای شهری و تاثیر موسیقی خیابانی بر حضار در فضای شهری می باشد.
روش: روش تحقیق در این مقاله به صورت پیمایشی بوده و با تهیه پرسش نامه و انتخاب سه جامعه آماری متفاوت، تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری با انتخاب نمونه موردی (خیابان خیام ارومیه) بررسی می گردد.
یافته ها و نتیجه گیری: با بررسی دیدگاه ها، مهم ترین انتظار رهگذران و مشتریان از اجرای موسیقی خیابانی ایجاد سرزندگی و نشاط عنوان شده در حالی که کسبه خیابان بیشتر از آن که به شاد بودن فضای کسب و کار خود بیندیشند، به افزایش فروش خود اهمیت داده اند و این انتظار در نظر اساتید حفظ شان و جایگاه هنر موسیقی خیابانی، اصلاح دیدگاه از تکدی بینی به امری هنری، در کنار ایجاد راهی برای بهبود شرایط معیشت هنرمندان بوده است. لیکن با وجود این تفاوت انتظار، نظر هر سه گروه بر ارتباط و تاثیر موسیقی خیابانی بر سرزندگی فضای شهری بوده و لزوم تامین فضای مناسب به عنوان جزئی از فضای شهری جهت اجرای آن مورد انتظار همگان ذکر شده است. از طرف دیگر با توجه به عدم دسترسی افراد به اجرای زنده موسیقی در سایر نقاط شهری، تامین و مهیا نمودن امکان اجرای آن در سایر نقاط پرتراکم جهت سرزندگی آن فضا مورد انتظار رهگذران بوده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که، از نظر کسبه، رهگذران و اساتید موسیقی؛ بین موسیقی خیابانی و نقش آن بر فضای شهری رابطه معناداری وجود دارد و موسیقی به عنوان هنری خیابانی می تواند تاثیر مناسبی در سرزندگی فضای شهری و ارتقا حس تعلق مکان بر رهگذران و از طرفی ایجاد فضای شورانگیز و رونق کسب و کار و افزایش میل پیاده روی در افراد داشته باشد؛ به طوری که در بسیاری مواقع، انگیزه حضور مجدد رهگذران در آن مکان، از طریق خاطره انگیزی و درک غنای حسی مکان می باشد.
بررسی تأثیر نظریات دوران پسامدرن در حوزه فرآیند طراحی معماری با تأکید بر پارادایم زبان شناسی
حوزههای تخصصی:
تأثیر نگرش و جریانات دوران پسامدرنیسم در تمامی حوزه ها ازجمله معماری از سوی پژوهشگران موردبررسی و توجه قرار گرفته است. در این دوران، همچنین ترکیب و تأثیر متقابل حوزه هایی مانند فلسفه، روان شناسی و زبان شناسی بر نظریات معماری، باعث شکل گیری دیدگاه های جدید شده است ولی تاکنون، کمتر پژوهشی به طور مشخص به ارتباط بین حوزه فرایند طراحی و نظریات پسامدرن پرداخته است. از سوی دیگر در دوران پسامدرن با قوت گرفتن نظریات معناگرایانه و نفوذ آن در نظریات معماری زیر عنوان «پارادایم زبان شناسی» توجه به مفهوم معمارانه معطوف گردید. بر مبنای ضرورت فوق، هدف این مقاله، تقویت ایده پردازی در فرایند طراحی معماری است و می کوشد تا از رهگذر تبیین مدل های فرایند طراحی و پارادایم های دوران پسا مدرن به بررسی تطبیقی این دو پرداخته و با تأکید بر هم زمانی مطرح شدن و شکل گرفتن این نظریات که نقش اساسی در فرایند طراحی معماری دارند، روش هایی را ارائه نماید. این پژوهش از نوع کیفی است و مبتنی بر مطالعه اسناد مکتوب کتابخانه ای، بررسی کتب و پژوهش های پیشین و سپس توصیف و تحلیل آن ها است. مبانی نظری پژوهش شامل فلسفه پسامدرنیسم، نظریات و مدل های فرایند طراحی و در انتها پارادایم زبان شناسی است. برای تطبیق و نتیجه گیری نیز از روش استدلال منطقی استفاده شده است و یافته های حاصل از پژوهش در نموداری ارائه می گردد. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که توجه بیشتر به پارادایم زبان شناسی می تواند به تقویت معناپردازی در فرایند طراحی معماری یاری رساند و از این دیدگاه، معماری را به سوی غنای مفهومی بیشتر سوق دهد.
ارزیابی پیامد طرح های جامع شهری بر وضعیت پایداری مناطق با استفاده از روش ردپای اکولوژیک؛ نمونه موردی: شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی، آثار زیست محیطی مخربی به دنبال داشته است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه پایدار در دستورکار دولت ها و برنامه ریزان قرار گرفت. سابقه برنامه های توسعه فضایی تهیه شده در ایران نشانگر نادیده گرفتن ملاحظات پایداری در اکثر برنامه هاست. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات زیست محیطی «بازنگری طرح جامع شهرستان بروجرد» از طریق بررسی وضعیت پایداری شهر در سال افق (1410) نسبت به سال پایه (1394)، برحسب ردپای اکولوژیک و ظرفیت زیستی آن است. از این رو با پیمایش میدانی به روش پرسشنامه ای به تشخیص میزان ردپای اکولوژیک اقدام شد. سپس براساس مساحت هریک از انواع شش گانه زمین ، ظرفیت زیستی شهرستان در سال افق و پایه طرح محاسبه شد. نتایج نشانگر آن است که بیشترین درصد ردپا هم در سال مبدأ و هم در سال افق به ترتیب مربوط به کربن، زمین کشتزاری، زمین جنگلی، زمین ساخته شده، زمین آبی و زمین مرتع می باشد. شهرستان بروجرد در سال 1394 با کسری اکولوژیک در حدود 44/3- هکتار به ازای هر نفر روبه رو بوده است و در صورت اجرای طرح مذکور، وضعیت پایداری با اندکی تغییر تنزل خواهد یافت و کسری اکولوژیک به میزان 67/3- هکتار به ازای هر نفر خواهد رسید. در انتها به ارائه راهکارهایی جهت جبران کسری اکولوژیک و دستیابی به وضعیت پایداری در شهرستان بروجرد پرداخته می شود.
ضرباهنگ کاوی قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری؛ مطالعه موردی: بوستان بهارستان و ابن سینای زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های شهری بررسی اثر ریتمیک مصرف فضاهای عمومی شهری با نام ضرباهنگ کاوی مطرح است. قرارگاه رفتاری نوعی از تولید و مصرف فضا توسط گروه های اجتماعی مختلف است که در فضاهای عمومی مانند بوستان های شهری بیشتر نمود می یابد. این پژوهش با روش تحقیق کیفی، توصیفی_تحلیلی و با ماهیت اکتشافی به بررسی ضرباهنگ قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری با نمونه بوستان بهارستان و ابن سینای شهری زنجان پرداخته است. جمع آوری داده های مورد نیاز به صورت برداشت میدانی و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی مبتنی بر نمونه دسترس و بدون سوگیری و روش مشاهده و مصاحبه انجام گرفته است. با توجه به طبقه بندی شاخص ها به سه مؤلفه اصلی ساختاری، پویایی و محیط اجتماعی، داده های جمع آوری شده طبقه بندی شده و با روش مبتنی بر جداول کیفی، ماتریس ارتباط و ریتم ضرباهنگ تحلیل صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد قرارگاه های رفتاری مبتنی بر عملکرد ایستا و گروهی، ضرباهنگ مصرف فضای فصلی تابستانه و روزانه بعد از ظهری داشته و قرارگاه های مبتنی بر عملکرد های فردی پویا مانند ورزش عمدتاً مصرف فضای چهار فصل و روزانه صبح و عصر دارند. از طرفی موقعیت و مبلمان مکانی قرارگاه در شکل گیری نوع ضرباهنگ اثر گذار و ارتباط مؤلفه های ضرباهنگی عمدتاً دارای انسجام و همبستگی عملکردی است.
واکاوی علل بهره گیری از فضای کنترل نشده در پوسته حرارتی گرم خانه حمام های کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با وجود تخمین های مختلفی که در خصوص راهکارهای مؤثر در کاهش اتلاف حرارت و ذخیره سازی انرژی در پیکره حمام های سنتی ایران بیان شده، میزان کارایی به واسطه عدم امکان محاسبه کارکرد هریک، مشخص نشده است.
هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا با تدقیق بر راهکارهای مؤثر بر کاهش اتلاف حرارت موجود در گرم خانه های حمام های سنتی کاشان، میزان کارایی سه راهکار مشترک در پیکره حمام ها، یعنی «فشردگی در بافت و همسایگی»، «واردشدن در زمین» و «احاطه فضای گرم خانه در بین فضاهای کنترل نشده» را با یکدیگر مقایسه کند و مشخص شود که کدام یک اصلی ترین و بیش ترین کارایی را در جلوگیری از اتلاف حرارت از پوسته در حمام های کاشان داشته اند.
روش پژوهش: نوشتار حاضر از پارادایم کمی و راهکار شبیه سازی انرژی برخورداربوده که برای محاسبات خود، از نرم افزار دیزاین بیلدر و مبتنی بر شواهد برگرفته از خوانش کالبدی ساختار فضایی حمام های سنتی شهر کاشان به صورت نمونه گیری غیر تصادفی، استفاده کرده است.
نتیجه گیری: احاطه فضای گرم خانه در بین فضاهای کنترل نشده در حمام های کاشان، به میزان مرکزیت آن نسبت به پلان حمام، نتایج متنوعی در پی داشته است. لیکن در کم ترین حالت به طور میانگین حدود 94/ 13 درصد در سال در حمام سلطان احمد و حدود 74/ 46 درصد در حمام خان مؤثر بوده است. این رقم در مقایسه با هر چهار حمام به رقم میانگین 18/ 33 درصد رسیده که در مقایسه با سهم کارایی ناچیز راهکارهای قرارگیری حمام در «داخل زمین» و «بافت فشرده شهری جهت برخورداری از همسایگی» که به ترتیب حدود 44/ 5 و 6/ 0 درصد بوده، نشان از اهمیت و کارایی این راهکار دارد.
پرتره از پرتره: مطالعه شیوه های «ازآن خودسازی» پرتره های رنسانسی در نقاشی های آیدین آغداشلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آیدین آغداشلو از هنرمندان برجسته هنر معاصر ایران است. وی آثار چشم گیری از خود به جای گذاشته است که درخور توجه، بحث و بررسی است. وی از جمله هنرمندانی است که برای تولید و آفرینش آثار هنری خود همواره نگاهی به گذشته و هنر پیشینیان خود داشته است. بنابراین عمده فعالیت های هنری او دوباره کشی ها و آزمودن های پیاپی خود در نقاشی های هنرمندان پیشین بوده است. موضوع بخشی از فعالیت هنری گذشته نگر آغداشلو موضوعات هنر اروپایی و مخصوصاً اروپای دوره رنسانس است. اگرچه بازتولید پرتره های رنسانسی در نقاشی های آغداشلو همواره موضوع بحث و بررسی بوده، عمده این مباحث براساس نگاه ها و مفاهیم بومی و سنتی شکل گرفته است. این درحالی است که مفهوم پست مدرنیستی «ازآن خودسازی» بینش کاملاً جدید و نگاه متناسبی در اختیار ما می گذارد تا از دریچه آن بتوانیم خوانش تازه ای از شیوه کاری این هنرمند به دست آوریم.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که مهم ترین کارکردهای «ازآن خودسازی» پرتره های رنسانسی در نقاشی های آغداشلو کدام است؟
هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا، ضمن مطالعه پرتره های رنسانسی آیدین آغداشلو و نشان دادن ارتباط شیوه نقاشی او با مفهوم پست مدرنیستی «ازآن خودسازی»، برخی از مهم ترین وجوه معنایی نهفته در فراخوانی و بازخوانی این آثار کلاسیک را شناسایی و تبیین کند.
روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مفهوم «ازآن خودسازی» انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش نیز به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پرتره های رنسانسی آغداشلو را براساس کاربردهای شیوه «ازآن خودسازی» می توان ذیل سه دسته عمده طبقه بندی کرد: 1) تحسین پرتره های رنسانسی، 2) تحریف پرتره های رنسانسی، 3) تخریب و ترمیم پرتره های رنسانسی. ذیل کاربرد اول آیدین آغداشلو نکوداشت پیشینان و هنرمندان رنسانس را با ماننده کشی و ادای دین در عنوان اثر به جا آورده است. در قسمت دوم، دستکاری پرتره های رنسانسی به قصد اندکی تغییر و تحول در اصل اثر و دورشدن از واقعیت آن و چیزی بیش از دوباره کشی محض صورت گرفته است. تحت کارکرد سوم، کارهایی از آیدین آغداشلو قرار می گیرند که آثار هنرمندان پیشین رنسانسی را به دفعات و مکرراً بازتولید کرده اند. درنهایت گفتنی است آیدین آغداشلو در این آثار گاه دست به تخریب زده و گاه درصدد ترمیم برآمده است. آثار آیدین آغداشلو، ضمن فراخوانی آثار پیشینیان و هنرمندان مطرح تاریخ هنر، با کارکردهای «ازآن خودسازی» هماهنگ و تفسیرپذیر هستند.
مطالعهٔ هنر سرمه دوزی استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
103 - 120
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی، نمایانگر فرهنگ و هنر یک ملت هستند که در باورها و آیین های آن قوم ریشه دوانیده اند. رودوزی های سنتی از هنرهای ارزشمند ایرانی هستند که از شیوه ها و مواد اولیهٔ گوناگون بهره می برند. سرمه دوزی یکی از رودوزی های سنتی ایران است که در اصفهان تولید می شود و از پیشینه ای غنی در این شهر برخوردار است، به طوری که در گذشته در بسیاری از خانه ها زینت بخش اثاثیهٔ منزل بوده است. در سال های اخیر، استفاده از رودوزی های سنتی به دلایل گوناگون کم رنگ شده و رونق گذشته را ندارد. هدف این پژوهش مطالعهٔ وضعیت گذشته و حال هنر سرمه دوزی و برنامه ریزی برای اعتلای آن در آینده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان با روش آینده نگاری وضعیت این هنر را پیش بینی و برای دستیابی به یک آیندهٔ مطلوب برنامه ریزی نمود؟ این پژوهش که از نظر ماهیت کیفی است، با روش مردم نگاری از نوع سناریو نویسی و با رویکرد آینده پژوهی انجام شده است. داده های پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی از نوع مصاحبه جمع آوری شده اند. نمونه گیری در این پژوهش به روش هدف مند و برمبنای شیوهٔ گلوله برفی انجام شده است که مشتمل بر ۲۰ نفر شرکت کننده در چهار گروه صاحب نظران، فروشندگان، هنرمندان و مصرف کنندگان می باشد. در این پژوهش، سرمه دوزی از چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است و بر این اساس پیشران ها شناسایی شده اند و دو سناریو شامل درخت سرو، و گل نیلوفر ارائه شده است. ایجاد بازارهای صادراتی، تولید مواد اولیه در داخل کشور، خلاقیت در نقوش، کاربرد ایجاد بازارهای مستقیم برای فروش و گسترش آموزش، موجب تداوم رشد هنر سرمه دوزی می شود که می تواند برای هنر سرمه دوزی در استان اصفهان آیندهٔ مطلوبی را رقم بزند.
تکنیک های ساخت و تزیین درانگشتری ها و گوشواره های قرون 9-13 میلادی در ایران موجود در موزه متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جواهرات اسلامی بخشی از هنر و فرهنگ اسلامی است که متناسب با سرزمینی که اسلام در آن وارد شده است شکل گرفته، رشد کرده و بالنده شده است. در قرون نخست ورود اسلام به ایران، شهرهای نیشابور و گرگان (جرجان) از مهمترین مراکز فلزکاری اسلامی و ساخت جواهرات اسلامی بودند. از این مناطق نمونه هایی از انگشتری و گوشواره ها و گردنبند یافت شده است که تعدادی از آنها در موزه متروپولیتن نیویورک، جمع آوری شده است. هدف این پژوهش بررسی تکنیک های ساخت و تزیین جواهرات اسلامی در قرون اولیه ورود اسلام (قرون 9-11 م) و همچنین قرون نخست سده های میانه (11-13 م) موجود در موزه، به روش ترکیبی از توصیف تحلیل و تطبیق هست. نتایج حاکی از آن است که در دوران نخست اسلام در ایران، انگشتری ها و گوشواره ها دارای فرم های ساده بوده و در تکنیک ساخت و تزیین متأثر از صنعت جواهر سازی پیش از اسلام و روم می باشند. در قرون میانه در جواهرات به تدریج جهش بزرگی در فرم، تکنیک و تزیین ایجاد می شود. انگشتری های اسلامی از سده نخست به سمت میانه بسیار پیشرفته و مزین به نقوش حجمی هندسی، اسلیمی و موجوداتی همچون هارپی می شوند. گوشواره ها که در سال های نخست از یک حلقه و یک مهره تشکیل شده بودند، به تدریج به روش ملیله کاری (توری شکل) و یا با قرار گرفتن فرم-های بیست وجهی و دوازده وجهی منتظم و فرم های مثلث که شکل کروی را ایجاد می کند، ساخته شدند. این فرم ها یادآور گوشواره های بیزانسی است. روش های ساخت و تزیین اگرچه در قالب کلی تحت تأثیر فرهنگ بیزانس است، اما در جزئیات تکنیکی و نقوش، ایرانی است. همچنین ایرانی ها در این زمان به تکنیک های ساخت خاصی دست پیدا کرده بودند که در دوره سلجوقی به اوج می رسد.
بازآفرینی گنبد برج مقبرهسه گنبد ارومیه بر پایه مستندات معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
117 - 133
حوزههای تخصصی:
سه گنبد یکی از بناهای دوره سلجوقی است که به رغم داشتن ویژگی های خاص این دوره، چندان موردمطالعهقرار نگرفته است. تزیینات هندسی، کتیبه های کوفی در کنار سایر مشخصه های معماری، این بنا را به عنوان یکی از مصادیق بناهای آرامگاهی قرن ششم قرار داده است. اگرچه این بنا از حیث تزیینات و متن کتیبه ها توسط پژوهشگران پیشین تا حدودی مورد توجهقرارگرفته، اطلاعات محدودی در ارتباط با ساختار معماری آن در دسترس است. با توجه به اینکه برخی عناصر معماری مقابر، به ویژه پوشش خارجی آن ها، در اثر بی توجهی در طول سال ها دچار تغییراتی شده اند، سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که ویژگی های معماری گنبد خارجی برج مقبره سه گنبد به چه صورت بوده است؟ در این راستا هدف از این مطالعه، بررسی ساختار کالبد کنونی برج سه گنبد و بازشناسی ویژگی های شکلی، هندسی و تناسبات آن برایدست یافتن به ساختار اصلی بنا و درنهایتبازآفرینی بخش تخریب شده بنا یعنی «خود» گنبد است. در این مقاله، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای در قیاس با نمونه های هم عصر و همسان مورد ارزیابی قرار گرفت. ازطرفی با نگاهی جزئی تر، تحلیل های هندسی برای ارزیابی تناسبات سه گنبد در انطباق با برج مقبره های منطقه، در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی در این بناها و ویژگی های بارز پوشش خارجی آن هامؤثر واقع شد. بر همین اساس، بر مبنای تحولات کالبدی صورت گرفته در برج مقبرهسه گنبد و وجوه مشترک ساختار معماری و هندسی آن با نمونه های مشابه، می توان به این نتیجه رسید که این بنا نیز درگذشته دارای گنبد خارجی، احتمالاًبه صورت رُک، بوده است.
پدیدارشناسی تولید فضای شهری در تجربه زیسته شهروندان تهران از فضاهای عمومی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۴۳-۲۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: در تهران که شهری زاده دوران مدرن و همواره مهاجرپذیر است، برقراری رابطه معنادار میان فضای شهری/کالبدهای معماری با شهروندان، یکی از مهم ترین چالش های طراحی و برنامه ریزی بوده است. بافت جمعیتی و کالبدها با سرعت زیاد دچار تحولات چشم گیر می شوند و شهروندان نقاط اتکای کمتری می یابند تا خود و خاطرات شان را با آن ها بازیابند. روش ها: پارادایم تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کمی است. منطق استدلال مبتنی بر استدلال استنتاجی است. آنالیز داده ها از طریق طرح تحقیق توصیفی-تحلیلی و آزمون میانگین داده ها، تعیین ضریب همبستگی مؤلفه ها و نهایتاً تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. یافته ها: در بعد کنش فضایی، «فیزیک و ساختار فضا» و «ساختار نشانه ها» بیشترین امتیاز را کسب کرده اند. پاسخ دهندگان قادر به درک ساختار فضا و رابطه اجزا و فهم زبانی هستند که معانی را منتقل می کند. در بعد بازنمایی فضا، «ایدئولوژی و پیش داشته های ذهنی» بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. پاسخ دهندگان ذهنیت های خود را در تطبیق با تجربه های جدید در قضاوت ارزش های کیفی فضا، دخالت داده اند و نسبتی از آن را انتظار دارند. در بعد فضای بازنمایی، «ادراک اجتماعی» بالاترین میانگین را داشته است و این می رساند که افراد به پاسخ گویی فضا به نیازهای روانی آن ها از امر اجتماعی و تجربه فضا در کنار سایر شهروندان اهمیت داده اند. نتیجه گیری: ابعاد پدیدارشناختی فضا در روند تولید فضای عمومی شهری در قلمروی کاربری های فرهنگی، به نحوی قابل احصا و ارزیابی است که در تجربه زیسته افراد از فضا ملموس است. این امر می تواند به طرز معناداری برنامه ریزی فضاهای شهری و طراحی کالبدهای معماری را تحت تأثیر قرار دهد.
چارچوب عملیاتی برای رایانش یکپارچه در طراحی معماری انرژی- فرم کارا؛ نمونۀ مطالعاتی: مسکن اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۳۵-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارایی را به عنوان یک شاخص فرهنگی می توان آسایش حاصل از آرایش مناسب اجزاء و نقطه اتصال بین فرم و عملکرد تعریف نمود؛ که نقش مهمی در کیفیت بخشی به فضا دارد. چنین نگرشی به طراحی؛ تلاشی است به منظور دست یافتن به الگویی از معماری ارزشمند پیشین جهت سنجش پایداری و کشف دستور زبان فضا با هدف ماندگاری و اصالت بخشی به طراحی معاصر، تداوم حیات زمینه های ارزشمند شهری و خلق آثاری برای آینده معماری. روش: پژوهش حاضر نوعی پژوهش اسنادی، مبتنی بر استفاده از داده های الگوهای باارزش گذشته است که با اتخاذ رهیافت توصیفی- تحلیلی، به تحلیل مفهوم کارایی در ساختار عملکرد و فرم در خانه های بومی قاجار اصفهان می پردازد. یافته ها: عمده توده گذاری به ترتیب در جبهه های شمالی (فضاهای عمومی)، غربی (فضاهای خدماتی)، جنوبی (فضاهای خصوصی) و شرقی (فضاهای خدماتی) صورت گرفته است. همچنین داده های به دست آمده از نرم افزار اکوتکت نشان دهنده آن است که بهترین جهت در شهر اصفهان فاصله بین 5/17 درجه جنوب غربی تا 5/22 درجه جنوب شرقی می باشد. با این وجود فراوانی رون اصفهانی در خانه های بومی قاجار اصفهان بسیار کم و تاکید بر جهت گیری در راستای شمال-جنوب بوده و جنوب شرقی یا جنوب غربی آن چندان مورد توجه نبوده است؛ بلکه موقعیت زمین، نحوه دسترسی به آن و نیز راستای کوچه ها نقش تعیین کننده تری نسبت به پایبندی به راستای رون اصفهان داشته است. نتیجه گیری: پیکره بندی فضا، میزان انرژی دریافتی و ارتباط بصری محیطی (دید) از شاخصه های تاثیرگذار بر کارایی می باشد که با نحوه توده گذاری، روابط فضایی و تناسبات فضایی معنا می یابد.
Evaluation of the Flexible Elements Components in Housing Design to Determine their Priority according to Delphi Design Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
37 - 50
حوزههای تخصصی:
In a different context, the user's needs in a housing apartment are constantly changing; it is required that the provided house, by having flexibility, can always be responsive to the user's needs in various situations, which would be a challenge for specialized areas of housing, including design. To perform a flexible housing design, the architects face many different design solutions and variables, leading to confusion in this field. So, the objective of this study is to identify these variables and achieve an effective solution by considering their priority of them. The variables of this study were proposed in three scales of macro, medium, and micro according to the previous valid research studies in the field of flexible housing. Then, the variables have been evaluated using the specialist's idea through the Fuzzy Delphi method (FDM). The Friedman test has been used to analyze the data obtained from the questionnaires and achieve a valid ranking, which performs the ranking by calculating the mean rank for each variable. According to the results of data analysis, the characteristics of "spatial expansion and division," which means the possibility of space to be expanded (the expansion) or divided (the contraction), as the medium scale of housing design, has the greatest impact on the housing flexibility. On the macro scale, the "structure" component, and the micro-scale, the "use of flexible elements" provide the highest effectiveness in this regard. Moreover, as the medium scale, the modular design of space falls in the second place of influence compared to all other variables. Increasing the properties of spatial expansion and spatial division can be an effective design strategy for achieving flexibility in apartment housing. Also, modular space designing and flexible elements have been introduced as two solutions in the next priorities. All are considered small and medium scales and can be prioritized in designing flexible apartment housing.
تبیین تأثیر رویکرد باوهاوس بر آثار معماری دانشجویان هنرهای زیبا دانشگاه تهران (با تأکید بر دوره پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
75 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با قرارگرفتن ایران در آستانه مدرنیزاسیون و تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313 ه ..ش و شکل گیری تدریجی دانشکده هنرهای زیبا تا سال 1319 ه ..ش، آموزش هنر و معماری با رویکرد تازه ای به سمت روش آکادمیک گام برداشت. تجربه های آکادمیک طی حدود دو قرن نشان داده است که چگونگی آموزش معماری در شکل گیری شخصیت معماران و انعکاس آن در آثار معماری اثر بسزایی دارد.یکی از تأثیرگذارترین این مراکز آموزشی آکادمیک، مدرسه باوهاوس در آلمان است. دانشکده هنرهای زیبا نیز به عنوان اولین مرکز آموزش آکادمیک معماری در ایران، مانند بسیاری از مدارس مشابه خود و پیرو آموزش نوین با این مدارس، تعاملاتی آشکار داشته است که تأثیرپذیری رویکرد غالب از مدرسه باوهاس در بررسی آثار اساتید و دانشجویان قابل مشاهده است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، بررسی رویکرد باوهاوس آلمان و شناسایی الگوهای این سبک و بازیابی آن ها در بناهای دوره پهلوی است که از آثار اساتید و دانشجویان هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. روش پژوهش: در این مقاله، روش تحقیق از نوع تفسیری- تاریخی است و در پی آن، برای تحلیل نتایج و چگونگی تأثیرپذیری هنرهای زیبا، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به این منظور، چند نمونه از بناهای ساخته شده توسط اساتید و دانشجویان مدرسه باوهاوس بررسی و ویژگی های اصلی طراحی از طریق بررسی نمونه ها و مصاحبه استخراج شده و سپس از طریق وزن دهی به شاخص ها، با روشی سیستماتیک میزان تعلق هر اثر معماری به این سبک با استفاده از فرمول توسعه داده شده، مشخص شده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری هنرهای زیبا از رویکرد باوهاوس از دوره مدیریت امانوئل پونترمولی است و پارامترهای معماری پرکاربرد این سبک شامل: بام های تخت، استفاده از مصالح و فناوری مدرن، تعادل در ترکیب احجام و اجزای نما و زیبایی کارکردی است که نسبت به ویژگی های دیگر مانند نمای سفید و پیلوتی بیشتر است.
تحلیلی بر ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خاک، یکی از فنون ساخت در معماری با غنای تاریخی چندهزارساله است که ردپای آن در معماری ملل مختلف جهان ازجمله کشور ایران نمایان است. علی رغم پیشینه و ظرفیت های غنی موجود؛ روند استفاده فراگیر و مقبولیت معماری خاک در دوره معاصر بنا بر رشد فناوری در مصالح رقیب صنعتی و تغییرات فرهنگی ساخت وساز با افول محسوسی همراه بوده است. هدف از این پژوهش، شناخت تنگناها و راه های ارتقای معماری خاک با تأکید بر بستر شهر تاریخی یزد است. روش این پژوهش، کیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و همراه با استدلال قیاسی همراه با ماهیت دوگانه نظری - کاربردی است. ابزارهای جمع آوری داده های پژوهش؛ تحلیل محتوای ادبیات نظری تحقیق و یک پرسش نامه خبره محور با رجوع به ده کارشناس خبره معماری و شهرسازی شهر یزد است. یافته های پژوهش نشان می دهد معماری خاک علی رغم برخورداری از مجموعه ای از مزایا و معایب همانند دیگر فنون و سبک ها در معماری؛ دارای مجموعه ای از چالش ها، موانع و پیش ران هایی است. گروه بندی و اولویت بندی چالش ها، موانع و پیش ران های معماری خاک در بخش ادبیات تحقیق و خبرگان شهر یزد نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است که نشانگر «مکان مند» بودن دامنه مقبولیت عمومی معماری خاک است. براین اساس، «پذیرش اجتماعی معماری خاک»؛ «برنامه ها و دوره های کم دانشگاهی» و دو مقوله «نوآوری و فناوری» و «تدوین استاندارد و معیارهای کنترلی» به ترتیب چالش ها، موانع و پیش ران های اولویت مند شهر یزد می باشند. این اولویت بندی می تواند در بسترهای معین کالبدی به صورت تجمیعی به منظور اعمال سیاست گذاری معمارانه مورد شناسایی و کاربرد واقع شود. همچنین، این سیاست گذاری جدید زمینه ساز توجه عام بیشتر به مقوله «مقبولیت عمومی» بوده و می تواند به صورت عملی و خاص نیز در ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد تأثیرگذار باشد.
بررسی الگوی شکلی هندسی مجموعه نقش جهان اصفهان به واسطه ساختار حرکتی اقشار مردم از منظر مکتب شکل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
19 - 34
حوزههای تخصصی:
الگوی شکلی-هندسی ترکیب اشکال در مفهوم هندسه پنهان را معنا بخشیده که نیاز اقشار به واسطه حرکت در میدان نقش جهان منجربه شناسایی آن می شود. چنانچه از منظر مکتب شکل گرایی، عناصر اولیه بصری دوراند تا شناسایی اشکال پایه بصری کریر و نیز ابزار نقطه تا حجم هردگ را احصا می نماید. شناسایی این ابزار منجربه دسته بندی و کدگذاری ساختار شکلی-حرکتی اقشار (فرد،اجتماع،حاکمیت) در مجموعه شده که روند ساختار شکلی-هندسی مجموعه نقش جهان را در ادوار مختلف توجیه می نماید. لذا بهره از روش تفسیری-تاریخی، توصیف مدل مفهومی و جداول شکلی-تحلیلی به فراخور استدلال قیاسی-استقرایی منجربه شناسایی الگوی نام برده از طریق ساختار حرکتی اقشار می شود که پرسش:«چگونه می توان ازطریق بررسی الگوی هندسی و روش ساختار شکلی-حرکتی اقشار برآمده از آن به پیشبرد همزمان فرم و عملکرد در مجموعه دست یافت؟» می تواند به ترکیب ابزار بصری و کدگذاری ساختار شکلی-حرکتی از منظر عملکرد لایه ای فرد تا حاکمیت به الگوسازی ساختار شکلی-هندسی مجموعه نقش جهان دست یابد که به پیشبرد همزمان فرم و عملکرد نیز مبدل می گردد.