فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرایند ادراک فضای شهری امروز، بیشتر برگرفته از داده های حس بینایی است؛ چراکه دیگر محرک های حسی محیط در ذهن و روان کاربر فضا انگیزشی پدید نمیآورند. پیشفرض این پژوهش این است که اگر محرکهایی، در محیط بهکار گرفته شده باشند که بتوانند تجربه ای چندحسی پدید آورند، بر کیفیت و غنای فضای شهری افزوده می شود. هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای بهبود کیفیت فضای شهری با افزودن به غنای حسی محیط و برانگیخته شدن همه حواس، برای همه گروه های گونه گون اجتماعی، سنی و جنسی و کم توان از نظر ادراک و حواس است. راهبرد این پژوهش، کیفی است؛ و روی نمونهای از محیط شهری کار شده که در شهر رودسر است و گذر هوسم نام دارد. مسیر پژوهش بدینگونه است که پس از بازشناسی گونههای محرک های حسی محیط بر پایه نگرش پدیدارشناسی و راهکارهای افزایش غنای گذرهای محلی در نمونه، معیارهای ارزیابی کیفیت محیط در سه سطح برای آن استخراج می شود. سپس بر پایه معیارهای سطح سوم، پرسشنامه لیکرت تنظیم میگردد؛ و با مشاهده میدانی، مطالعات حسگردی، مصاحبه و پرسشنامه، کیفیت این محرک ها در گذر هوسم، برداشت، ارزیابی و تحلیل میشود. یافتهها نشان میدهند که کیفیات فضایی گذر هوسم با داشتن محرک های حسی غنی، خشنودی و رضایت بالایی فراهم میکنند؛ و کیفیت هایی چون آرامش و سکوت، ایمنی، احساس و ادراک چندگانه، برانگیختن تخیل و خاطره، تجربه فضا و تصویر ذهنی وحدت بخش در فضا را بیشتر می کنند. از نظر میزان تأثیرگذاری، محرک های چشایی بیش از دیگر محرک های حسی و سپس محرک های بساوایی، شنوایی، بویایی، عضلات و بینایی مؤثرتر هستند. نتایج نشان میدهند که راهکارهایی چون پیونددهی مناسب کوچه و بن بست به گذرگاه اصلی، نورپردازی کوچه های پنهان فضا در شب، کاستن از سر و صدای خودروهای عبوری، کف سازی مناسب گذرگاه برای حرکت پیاده و نابینا و ایجاد کاربری ها و فعالیت در زمان مختلف در این گذر، توصیه هایی سودمند هستند.
نقش عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین (مطالعه موردی: سکونتگاه های غیر رسمی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگیری پدیده ی اسکان غیررسمی در پی نابرخورداری قشر ضعیف جامعه شهری از مزایای قانونی کالبد شهر بوجود می آید. از این رو، با توجه به متنوع بودن دلایل حاشیه نشینی در شهرهای مختلف، شناخت عوامل مؤثر در پیدایش و توسعه این مناطق بیش از پیش لازم و ضروری به نظر می رسد. ازدیاد جمعیت در رشت به عنوان یکی از کلانشهرهای مهاجرپذیر، موجبات گسترش افقی شهر به صورت ناموزون را فراهم نموده است. لذا شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این مناطق و گسترش آن جهت تأمین حقوق شهروندی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان این مناطق، اهمیت می یابد. معیارهای مورد سنجش در ارتباط با این موضوع شامل مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و قانونی، مدیریت شهری و زیست محیطی است. در این راستا، این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیقی موردی، سعی در بازشناسی عوامل مؤثر در شکل گیری و گسترش چهار سکونتگاه های غیررسمی شهر رشت شامل مناطق پاسکیاب، نخودچر، جماران و عینک را دارد. از این رو، در بخش کمّی پس از استفاده از ابزار پرسشنامه، به منظور اولویت بندی یافته های حاصل از آن، از روش عاملی اکتشافی استفاده شده است. این روش به بررسی همبستگی درونی مابین گویه های متعدد پژوهش می پردازد و در نهایت آن ها را در قالب عامل های کلی محدودتری دسته بندی می نماید. همچنین، حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 عدد محاسبه گردید. در بخش کیفی پژوهش نیز، از ابزار مشاهده غیرمشارکتی، تصاویر و نقشه ها استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش زیرمعیارهای قومیت، میزان ارتباط ساکنین این مناطق با خویشاوندان و همسایگان خویش و فقدان عدالت اجتماعی در ارتباط با معیار اجتماعی- فرهنگی به عنوان مؤثرترین معیار در شکل گیری و گسترش این مناطق به شمار می روند. پس از آن زیرمعیارهای قیمت ارزان زمین (مسکن) و میزان اجاره بهای پایین در ارتباط با معیار اقتصادی بیشترین سهم را در شکل گیری این مناطق برعهده دارند. در نهایت اجرای پروژه های بهسازی جهت تأمین فضاهای عمومی و قانونمند شدن ساخت و سازها در ارتباط با معیار مدیریت شهری که ناشی از سوء مدیریت یکپارچه در شهرستان رشت به شمار می رود، کمترین تاثیرگزاری را در شکل گیری و گسترش مناطق حاشیه نشین داراست. بر این اساس، معیارهای اجتماعی-فرهنگی با یک سوم واریانس کل به عنوان شاخصه اصلی در پیدایش و گسترش اسکان غیررسمی در مناطق ذکر شده در شهر رشت مطرح می شود.
مبانی طرح تغییر کاربری میراث صنعتی با بهره گیری از جان مایه اسناد بین المللی- تحلیل موردی کارخانه نساجی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصول مرتبط با تغییر کاربری میراث صنعتی راهکارهایی را پیشنهاد می کنند که به منظور حفظ مهم ترین خصیصه های میراث تدوین می شوند؛ اما در طراحی برداشت های متفاوتی از آنها صورت می گیرد. در این پژوهش اسناد بین المللی جان مایه استخراج اهداف، سیاست ها، راهبرد ها، و راهکار های طراحی در تغییر کاربری میراث صنعتی شده و روابط میان آن ها با رویکرد ترکیبی کمی و کیفی و روش استدلال منطقی تبیین شده است. مؤلفه های پیشنهادی پس از تحلیل محتوای گزاره های اسناد ایکوموس و فراوانی کلید واژه های مرتبط، در ۱۳ دسته تمامیت، اصالت، ارزش، مردم-جامعه، وجوه تاریخی، اهمیت و خاطرات جمعی، سنت و شخصیت و وجوه ملموس یا ناملموس، فرهنگ، اقتصاد و روح مکان جانمایی و ارتباط میان آن ها تفسیر و ارائه شده است. همچنین با بررسی کمی، "شبکه ارتباطی" میان دسته های مختلف به مثابه مبنای مدیریت منابع واکاوی شده است. به طورمثال مجموع حجم شبکه ارتباطی دسته بندی ارزش، با ۳۹ واحد، بیشترین تأثیر را بر سایرین دارد. برای سنجش یافته ها، طرح تغییر کاربری کارخانه نساجی شیراز تحلیل کمی شده و میزان پاسخگویی راهکارهای طراحی در دسته های 13 گانه یافت شده سنجش شده است؛ این طرح با حدود 75% امتیاز تجربه موفقی محسوب می شود. بدین ترتیب این پژوهش نتایج خود را در تحلیل طرح تغییر کاربری میراث صنعتی به بحث گذاشته است.
بررسی تطبیقی تزئینات بازشوهای قاجاری در شاه نشین بناهای تاریخی شهر اردبیل (مطالعات موردی: شاه نشین خانه های ابراهیمی، خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسی ها و درهای دولنگهٔ خورشیدی دار، از عناصر مهم در تزئینات کاربردیِ فضای شاه نشین ها در معماری دورهٔ قاجار است. استفاده از نوشتار با مضامین مذهبی، به صورت مشبک، پارچه بری و یا نقاشی پشت شیشه، در اردبیل بیش از سایر مناطق ایران رواج داشته است. در اغلب بناهای تاریخی این شهر، ارسی های بزرگ دوجداره وجود دارند و معمار با قراردادن درست آن در بناهایی با پلان نعلی شکل یا ایوان دار، از ارسی ها در این اقلیم بهره مند شده است. این مقاله برگرفته از گزارش های پژوهشی مربوط به تزئینات بناهای تاریخی شهر اردبیل است. سه نمونهٔ موردی بازشوهای خانهٔ ابراهیمی، خانهٔ خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد، به دلایلی هم چون پُرکار بودن، سالم بودن، قابل دسترس بودن برای تصویربرداری، و تنوع در روش های تزئینات چوبی انتخاب شده اند. بازشو های موردمطالعه در این سه مکان در بافت قدیمی شهر اردبیل، مربوط به دورهٔ قاجار هستند. پرسش اصلی مقاله این است که تفاوت ها و شباهت های این بازشوها در چیست و آیا عبارت «هنر ارسی سازی در دوره قاجار رو به افول گذاشت» قابل تأیید است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته و داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده اند. یافته ها نشان می دهند استفاده از گره چینی برای تزئین ارسی ها و بازشوها در اوایل دورهٔ قاجار، در اولویت قرار داشته و به تدریج سبک تزئین ارسی ها متفاوت شد؛ قطعات پارچه بری جای خود را به قطعات آینه ای داد و شیوهٔ قواره بری جای گره چینی را گرفت.
نقاشی در اندیشه مانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 16
حوزههای تخصصی:
مانی نقاش، خطاط و پیام آور ایرانی در سومین سده میلادی، مسیحیت ثنویت گرای ملهم از آرای ایران باستان را گسترش داد. بر این مبنا، دو نیروی خیر و شر، به گونه ای مجزا و مستقل مدّ نظر قرار می گیرند که در این باور، نور و روشنی، «خیر»، و ظلمت و جهل، «شر» محسوب می شوند. ازآنجاکه در آئین وی نور مقدس است، حس بینایی جایگاهی ویژه دارد. زیرا در فقدان نور، بینایی مؤثر نیست. به عبارتی نور آشکار کننده حقیقت است و چشم دریافت کننده آن. مانی نخستین پیام آوری است که خود اقدام به مکتوب نمودن آراء آیین نموده و به نقاشی مزین ساخته است. بنابراین نقاشی و کتابت در میان مانویان واجد پایگاهی اساسی بوده است. کتب مصور میراث مانی پیام آور آن آیین بود که میان آنان فرهنگ هنری را رواج داد. این مقاله با رویکردی فلسفی بر اساس آرای مانی مدلل می دارد که بهره گیری از نقاشی در آئین وی، تنها، وسیله انتقال اندیشه اش به افرادی فاقد آشنایی به نوشتار و خواندن و ابزاری جهت تبلیغ دین نبوده، بلکه دلایلی غامض و پیچیده در ورای آن را شامل می شده است که برخاسته از تفکر ثنویت گرا است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است و نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه ثنویت گرای مانوی-گنوسی نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ لذا در این تفکر حس دیداری بر حس شنیداری ارجح است. بر این اساس مانی برای تبلیغ آیین خود از نقاشی سود جسته است.
معماری بومی در طراحی پایدار سکونتگاه های روستایی (نمونه موردی روستاهای وِنان و کهندان قم)
حوزههای تخصصی:
هنوز در روستاهای ایران با توجه به قدمت بالای آن و دارا بودن بافت باارزش می توان مجموعه ای متناسب و همگن را دید که در آن ارتباطات، عملکردها و کارکردهای فضاها در مسکن یک نظام اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متناسب را در برگرفته باشد. روستاهای ونان و کهندان بافت نسبتاً ارزشمند ازنظر معماری بومی و درخور مطالعه هستند که گونه های موجود مسکن روستایی در این مقاله ازجمله نمونه های بررسی شده در این پژوهش محسوب می شوند. در این تحقیق ازآنجاکه می بایست به بررسی ویژگی های روستا پرداخته شود، روش کیفی برای توصیف داده ها و بررسی نمونه موردی و روش تحلیلی برای نتیجه گیری از داده های گردآوری شده است. در این بررسی روستاها ازنظر استقرار و سیما و منظر و بافت و مسکن موردمطالعه قرارگرفته اند و از دو دیدگاه ارزیابی الگوی اقلیمی و ارزیابی الگوی فضایی-عملکردی مورد تحلیل قرارگرفته اند. همچنین بررسی ها نشان می دهد ویژگی های برجسته معماری بومی این روستاها شامل هماهنگی بافت با شیب زمین، تنظیم فضاهای مسکونی روستایی بر اساس نیازهای خانواده، توجه به عوامل اقلیمی و فرهنگ مردم روستا است. علاوه بر این، ثبت و مستندسازی این سکونتگاه ها باعث شده تا اسناد و مدارک مربوط به آن ها تهیه شود و در حفاظت از روستا و توسعه ساخت وسازهای آینده کمک کند.
بررسی آینده محتمل در تجاری سازی پژوهش های مقطع کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها علاوه بر تولید محتوای علمی، ترویج دانش و انتقال آن به دانشجویان و فضای جامعه، رسالت دارند تا بتوانند در جهت اجرایی کردن و بهره برداری از همان دانش تولیدشده، نقش بسزایی در حوزه تجاری سازی ایفا کنند. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی موانع تجاری سازی در پایان نامه های کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اصفهان؛ در راستای پاسخ به این پرسش است که آینده محتمل در جهت تجاری سازی پژوهش های مقطع کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اصفهان چیست و چه تأثیری می تواند بر دانشگاه و آینده صنعت فرش دستباف داشته باشد؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش آسیب شناسی از نوع آینده نگاری است. جامعه ی موردمطالعه در این پژوهش، اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان و 46 پروپوزال ثبت شده بین سال های 1394 لغایت 1398 است. این پژوهش جزو پژوهش های ترکیبی و آمیخته است. روش نمونه گیری در مباحث کمی به صورت تصادفی به کمک جدول کرجسی و مورگان 40 نفر و در مباحث کیفی به صورت هدفمند موردی نمونه شاخص و برمبنای اشباع نظری 12 نفر از خبرگان آموزش عالی فرش بوده اند. نظرات اساتید در چارچوب نظری و الگوی سه شاخگی بررسی شد و داده های موردنیاز این پژوهش به کمک ابزار مصاحبه غیرسازمان یافته با اساتید و اعضای هیئت علمی این دانشگاه جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش منجر به شناسایی 48 عامل مانع در تجاری سازی پژوهش ها و انتخاب عامل ساختاری (سازمانی) به عنوان تأثیرگذارترین عامل مانع در دانشگاه هنر اصفهان شد. در ادامه به کمک علم آینده پژوهی و ابزار سناریونویسی، سناریویی برای آینده محتمل، در قالب سناریوی بحران ارائه گردید. لذا سناریوی بحران مشخص می کند؛ که ادامه فعالیت با همین متد و روش در دانشگاه ها و بازارهای هدف، نه تنها مشکلات را در این عرصه حل نخواهد کرد بلکه وضعیت صنعت فرش دستباف در بازارهای هدف و دانشگاه ها روبه زوال خواهد رفت و ضعف ها و آسیب های موجود به حداکثرترین حالت خود خواهند رسید.
بازشناسی مؤلفه های مسکن بومی از نظرگاه زیست پذیری( نمونه مورد مطالعه: شهر املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
96 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: دردنیای معاصر نمایانی معماری بومی کم رنگ شده و بافت شهرها، شکلی متفاوت و مدرن را پذیرفته اند، زیست پذیری بر کیفیت زندگی، قابلیت پایداری، کیفیت مکان و اجتماع سالم تمرکز دارد و مسکن زیست پذیر به عنوان پیشنهاد صاحب نظران برای دستیابی به مکان مناسب زندگی است. هدف: این پژوهش، شناخت مولفه ها و دست یابی به راهکارهایی به منظور ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر با توجه به عناصر ساختاری مسکن بومی است.مقاله با بررسی بناهای بومی شهر املش، به عنوان نمونه های واجد ارزش در استان گیلان، به اثرگذاری عناصر معماری این بوم، بر زیست پذیری پرداخته است. پرسش پژوهش عبارتست از: عناصر مسکن بومی شهر املش چه تاثیری بر زیست پذیری دارند؟ چه ویژگی هایی از معماری بومی املش، برای ارتقای زیست پذیری مسکن معاصر، قابل دستیابی است؟.روش: روش توصیفی-تحلیلی و در پارادایم ساختارگرایی، در زمره پژوهش های کاربردی کیفی قرار دارد.چارچوب محتوایی تحقیق متکی بر آرای راپاپورت مبنی بر تاثیرپذیری شکل معماری از فرهنگ است. ابزار پژوهش در بخش نظری بر مطالعات اسنادی و در بخش موردپژوهی بر مطالعات میدانی استوار است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که خصوصیات زیست پذیری در مسکن بومی، متاثر از عناصر و فضاهای کارکردی این معماری بوده که درنمونه های موردی و عملکرد اجزای ساختاری مشهود است.از نتایج این تحقیق می توان به خصیصه های زیست پذیریِ مشاهده شده در معماری خانه های شهر املش از جمله سازگاری ساختار فیزیکی خانه با محیط پیرامونی، تامین رفاه و راحتی، حس تعلق به مکان و هویت مندی، رضایت ساکنان، و نیز کیفیت مناسب زندگی، اشاره کرد که عمدتاً بر ویژگی های ذهنی تاکید دارد.نتیجه گیری:نتایج حاصل از این پژوهش ، خصوصیات کیفی زیست پذیری مسکن بومی، با ارایه تمهیداتی برای رسیدن به کیفیت مناسب، برای مسکن معاصر پیشنهاد شده استنکات برجسته:زیست پذیری در حل چالش های پیش رو شهروندان به معنای آینده پُر رونق ، زنده و پاسخگو و تامین کننده کیفیت مناسب زندگی است. این امر مستلزم تحقق سه هدف ، اجتماعات سرزنده، اقتصاد پویا و محیط زیست پایدار است.
نقاشی خودآگاه در عصر صفوی (نمونهٔ مطالعاتی: آثار صادقی بیگ کتابدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ نقاشی ایرانی نقاط عطفی وجود دارد که در آن ها تحولات شایان توجهی در نقاشی ایرانی پدید آمده و اغلب در سایهٔ تاریخ تحولات سیاسی، یا مطالعات توصیفی و زیبایی شناسانه واکاوی شده اند. حال آن که توجه به مفاهیم سوبژکتیو دخیل در خلق آثار هنری و رویکردهای میان رشته ای می تواند درک تحولات این بستر را به نحو بهتری فراهم کند. در این پژوهش که حول یکی از نقاط عطف نقاشی ایرانی یعنی دورهٔ صفوی انجام شده، با تمرکز بر مفهوم خودآگاهی سعی بر آن بود که فرضیه خودآگاهی به مثابه یکی از دلایل تحول نقاشی صفوی و شکل گیری ژانرهای تصویری نو در این دوره به عنوان یکی از ثمرات آن مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد. به همین منظور صادقی بیگ کتابدار، یکی از پیشروترین هنرمندان دورهٔ صفوی، به عنوان نمونهٔ مطالعاتی این نوشتار انتخاب شد تا با راهبردی کیفی و با روش تحقیق توصیفی، تاریخ نگارانه و موردپژوهی مطالعه شود. پرسش این مطالعه عبارت بود از این که صادقی بیگ به عنوان یکی از متفاوت ترین و شاخص ترین هنرمندان دورهٔ صفوی در زمینهٔ خلق آثار بصری، خودآگاهی خویش نسبت به کنش هنرمندانه اش را چگونه تبیین می کرد؟ که درنهایت به این نتیجه رهنمون شد که صادقی بیگ از راه های مختلفی چون تغییر سجع رقم، شیوهٔ ارائه آن، شرح نویسی بر آثار و درگیرکردن مخاطب با اثر، بهره گیری از سبک واقع گرایانه به خاطر تأثیرگذاری عمیقش در فرهنگ ایرانی، واردکردن موضوعات انسانی، فانی و آن چه در فرهنگ سنتی در سمت مقابل الهیات قرار می گرفت، و با کسب جایگاه حامی هنری که به دربار و بزرگان تعلق داشت، خودآگاهی نسبت به هنر و هنرمندی خویش را نشان می داد.
مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ قاجاری عطروش در شیراز به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیراز در دورهٔ قاجار در زمینه کاشیکاری صاحب سبک بود. حضور خانواده های هنردوست و کاشی نگاران هنرمند در دورهٔ قاجار باعث خلق کاشیکاری های زیبایی در این شهر شد و کاشی هفت رنگ به وفور در تزئین بناهای مختلف ازجمله خانه ها به کار رفت. از میان خانه های قاجاری دارای کاشیکاری در شیراز، خانهٔ عطروش نمونه های متنوع و بااهمیتی از کاشیکاری هفت رنگ دارد که برخی از آن ها در حال ازبین رفتن هستند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ عطروش به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش در دورهٔ قاجار و ارائه تصاویر خطی این نقوش برای کمک به بازآفرینی کاشیکاری های خانه است که در حال نابودی هستند. پرسش پژوهش عبارت است از این که کدام نقوش و به چه شکلی در کاشیکاری های هفت رنگ خانه عطروش به کاررفته اند؟ روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است و داده ها به روش کیفی تجزیه وتحلیل شده اند. به منظور انجام پژوهش، 10 تابلوی کاشیکاری هفت رنگ در خانهٔ عطروش بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد نقوش متنوعی مانند نقوش گیاهی، جانوری، انسانی، اسطوره ای، نظامی، نقوش بیانگر مضامین روایتی- مذهبی، روایتی- ادبی و روایتی-روزمره در کاشیکاری ها به کاررفته اند. نقوش گیاهی به صورت گل و گلدان، و درخت و نقوش انسانی در قالب شخصیت مذهبی، ادبی، روحانی، فرد عادی و شکارچی تصویر شده اند. جانوران به صورت جانوران اهلی و وحشی و پرندگان عمدتاً در ترکیب با نقوش گیاهی دیده می شوند. نقوش اسطوره ای به شکل فرشته های بالدار و شیر و خورشید هستند. نقوش بیانگرِ مضامین روایتی به صورت اشاراتی به قصص قرانی، داستان های شاهنامه و پنج گنج نظامی و یا فعالیت های روزمره هستند و نقش نظامی به شکل سرباز ترسیم شده است.
بازخوانی پرده غمنامه رستم و سهراب حسین قوللر آغاسی از منظر هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
75 - 86
حوزههای تخصصی:
خیالی نگاری اصطلاحی است که برای توصیف نوعی نقاشی به کار می رود که با تکنیک رنگ روغن و با محتوای مذهبی، حماسی، بزمی و رزمی و عامیانه به سفارش و خواست مردم کشیده شده است. حسین قوللر به عنوان یکی از بنیان گذاران این شیوه، با تکیه بر عنصر خیال و تصویرسازی های ذهنی خویش، روایت کشته شدن سهراب را به تصویر درآورده است. پژوهش حاضر با هدف بازخوانی نقاشی مذکور توسط دیدگاه هرمنوتیک گادامر، این اثر را در شش بخش مورد نظر این رویکرد، یعنی بافت و زمینه اجتماعی و تاریخی، زبان مشترک، گفتگو، پیش داوری و امتزاج افق ها، بررسی و خوانش می کند. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف بنیادی است و رویکردی کیفی دارد. اطلاعات و داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و به صورت اسنادی جمع آوری شده است. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که نقاشی قهوه خانه ای مرگ سهراب، اثر حسین قوللر آقاسی، از دیدگاه هرمنوتیک گادامر چگونه می تواند مورد خوانش قرار گیرد؟ و به چه نتایجی منجر خواهد شد؟ نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق پرده غمنامه رستم و سهراب اثر حسین قوللر آقاسی با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. حسین قوللر آقاسی به عنوان یک طرف مکالمه، با دانش بر این موضوع که تمام حقیقت را نمی داند و بهره گیری از هنر سنتی ایرانی و زبان مشترک فارسی، بر اساس پیش داوری هایی که نتیجه افق معنایی روزگار اوست، به مکالمه و گفتگو با اشعار فردوسی و نگارگری ایرانی می پردازد و با اخذ تأثیرات از آن، از دریچه افق معنایی خویش که رواج پهلوانی ها و مشروطیت طلبی مردم است، سعی دارد این فاصله را از میان بردارد که در انتها به خلق اثری منجر می شود که در راستای هویت ملی و متعلق به عصر اوست.
تحلیلی بر ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خاک، یکی از فنون ساخت در معماری با غنای تاریخی چندهزارساله است که ردپای آن در معماری ملل مختلف جهان ازجمله کشور ایران نمایان است. علی رغم پیشینه و ظرفیت های غنی موجود؛ روند استفاده فراگیر و مقبولیت معماری خاک در دوره معاصر بنا بر رشد فناوری در مصالح رقیب صنعتی و تغییرات فرهنگی ساخت وساز با افول محسوسی همراه بوده است. هدف از این پژوهش، شناخت تنگناها و راه های ارتقای معماری خاک با تأکید بر بستر شهر تاریخی یزد است. روش این پژوهش، کیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و همراه با استدلال قیاسی همراه با ماهیت دوگانه نظری - کاربردی است. ابزارهای جمع آوری داده های پژوهش؛ تحلیل محتوای ادبیات نظری تحقیق و یک پرسش نامه خبره محور با رجوع به ده کارشناس خبره معماری و شهرسازی شهر یزد است. یافته های پژوهش نشان می دهد معماری خاک علی رغم برخورداری از مجموعه ای از مزایا و معایب همانند دیگر فنون و سبک ها در معماری؛ دارای مجموعه ای از چالش ها، موانع و پیش ران هایی است. گروه بندی و اولویت بندی چالش ها، موانع و پیش ران های معماری خاک در بخش ادبیات تحقیق و خبرگان شهر یزد نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است که نشانگر «مکان مند» بودن دامنه مقبولیت عمومی معماری خاک است. براین اساس، «پذیرش اجتماعی معماری خاک»؛ «برنامه ها و دوره های کم دانشگاهی» و دو مقوله «نوآوری و فناوری» و «تدوین استاندارد و معیارهای کنترلی» به ترتیب چالش ها، موانع و پیش ران های اولویت مند شهر یزد می باشند. این اولویت بندی می تواند در بسترهای معین کالبدی به صورت تجمیعی به منظور اعمال سیاست گذاری معمارانه مورد شناسایی و کاربرد واقع شود. همچنین، این سیاست گذاری جدید زمینه ساز توجه عام بیشتر به مقوله «مقبولیت عمومی» بوده و می تواند به صورت عملی و خاص نیز در ارتقای مقبولیت عمومی معماری خاک در شهر یزد تأثیرگذار باشد.
تبیین رابطه اختلاط کاربری و استرس شهری؛ نمونه مطالعاتی: ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شهری به عنوان عامل مهم ایجاد بیماری های جسمی و روانی در شهرها و اختلاط کاربری به عنوان یکی از اصول مهم شهرسازی، بسیار مهم بوده و لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود به آنها توجه ویژه داشته باشند. اما با وجود مطالعه مجزا این دو موضوع، تاکنون هیچ مطالعه ای در راستای تبیین رابطه آنها انجام نشده است. در حالی که شناسایی این رابطه می تواند در طراحی و برنامه ریزی شهری درمانگر استرس و برنامه ریزی کاربری اراضی بسیار موثر باشد. به همین منظور این پژوهش با هدف تبیین رابطه استرس شهری و اختلاط کاربری در ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و برمبنای هدف از تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کمی و کیفی مانند پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای و برای تحلیل آنها از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مقدار ضریب همبستگی بین متغیر مستقل و وابسته 0.738 می باشد که نشان می دهد بین اختلاط کاربری و استرس شهری همبستگی بالایی وجود دارد. همچنین ضریب تعیین تعدیل شده و یا اصلاح شده نشان می دهد 54 درصد از کل تغییرات میزان استرس زا بودن محیط زندگی افراد وابسته به اختلاط کاربری محدوده زندگی آنهاست. همچنین این دو متغیر رابطه عکس با یکدیگر دارند. در نتیجه هرچه اختلاط کاربری بیشتر باشد استرس شهری کاهش پیدا می کند. پس با ارتقا آن می توان استرس شهری را تا حد چشمگیری کاهش و سلامت روانی شهروندان را ارتقا داد.
پدیدارشناسی آموزه های شعر حافظ در فرایند یادگیری معماری براساس رویکرد ون منن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
74 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختار آموزش معماری امروز و آموزه های ارائه شده در این نظام بیشتر به چگونگی ساخت کالبد معماری (محوریت کالبد) و آفرینشگری اثر معماری کوشیده که این موضوع منجر به اقتدار اَبَرهای ساختگی و خودشیفتگی انسان معاصر شده است. معماری پدیده ا ی محلی است که ذات و ریشه آن را بایستی در انسان محلی و تجربه های زیسته آن جست و جو کرد. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به چیستی آموزه های زیست شده شعر حافظ و پدیدارشناسی تأثیر این تجربه ها در فرایند یادگیری معماری است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناخت و بازاندیشی تجربه های زیست شده انسان در ارتباط با خوانش شعر حافظ جهت ارتقاء آموزه های انسان ساز در فرایند یادگیری معماری است.روش پژوهش: به لحاظ مطالعات انسانی به کار رفته، این تحقیق، پژوهشی کیفی است که با روش پدیدارشناسی و رویکرد ون منن (توصیفی- تفسیری) یکی از جریان های فکری در حوزه تعلیم و پرورش انسان؛ کوشیده است با عنایت به تجربه های زیست شده انسان در عالم شعر حافظ از طریق افرادی که با ادبیات و شعر حافظ آشنایی دارند به عنوان مشارکت کنندگان تحقیق به جست و جوی آموزه های درونی و ذهنی بپردازد. در روند پژوهش 18 آموزه اصلی از طریق مصاحبه با هشت نفر از متخصصین فلسفه، ادبیات، علوم انسانی و معماری که دارای تجربه زیست شده در عالم شعر حافظ بوده استخراج و سپس به کمک نرم افزار مکس کیودا ( MAXQDA) مضامین اصلی افقی سازی و جمع بندی شده است.
نتیجه گیری: شعر حافظ به عنوان «فضای میانجی» پدیده ای است که هم به جنبه های ساخت انسان می کوشد و هم تکنیک های برقراری روابط گسترده با دیگر پدیده ها را ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش در قالب مدل نهایی (دایره مینا) به معنای پالایشگری انسان و خود درمانی جهت تغییر نگرش سلطه جویانه پدیده های ایستا، چگونگی تعلیم انسان و نگارش معماری از طریق تجربه های زیست شده حافظ با زبان استعاری ترسیم شده است.
سیر تحول حیاط در خانه های یزد از دوره آل مظفر تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
225 - 247
حوزههای تخصصی:
یزد شهری تاریخی است که قدیمی ترین ساختمان های مسکونی را در خود جای داده است. در دوره 77 ساله حکومت آل مظفر، یزد به عنوان مرکز حکومتی وسیع با قلمروی گسترده شد و شکوه و رونق برای این شهر به وجود آمد. در دوره صفوی نیز به مانند حکومت مظفری به واسطه امنیت و آرامش شهر یزد، شاهد افزایش ساخت وساز خانه ها هستیم. یکی از اجزای لاینفک خانه ها در دوران آل مظفر و صفوی، حیاط است. در لابه لای تحولات معماری مسکونی در این دوران شاهد گونه های متفاوت و متنوعی از فضای حیاط در این خانه ها هستیم؛ به گونه ای که تحول حیاط یکی از جلوه های عملی و نظری دگرگونی اندیشه های معماری است. به واسطه تنوع خانه در دوران آل مظفر و صفوی و صورت نگرفتن پژوهشی جداگانه درباره کرونولوژی حیاط و سیر تحول آن از دوره آل مظفر تا صفوی، در این تحقیق به آن پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات میدانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد برای دوره آل مظفر و جامع مفیدی و جامع جعفری برای دوره صفوی است. در این پژوهش ابتدا به تبیین ویژگی های خانه در متون تاریخی و سپس سعی در معرفی اجمالی معماری خانه های موجود شده است. مقایسه تطبیقی بین حیاط ها از جنبه های کالبدی، مرحله بعدی تحقیق است که به صورت گزارش های کمی بیان شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوره آل مظفر سه گونه حیاط به صورت های اندرونی، باغچه پشتی (باغ خلفی) و سرابستان به کار می رفته است. در دوره صفوی حیاط های اندرونی و سرابستان به حیات خود ادامه دادند و خبری از حیاط های مشجر کوچک در پشت ایوان نیست. در نهایت می توان بیان کرد که حیاط خانه باغ های صفوی برگرفته از الگوی سرابستان مظفری و وفادار به طرح خانه باغ های مظفری بوده و با تغییرات درون آن به روزشده الگوهای پیشین خود است.
شناسایی و تحلیل کیفیات فضایی موثر بر خلاقیت دانشجویان در محیط آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
42-24
حوزههای تخصصی:
اهداف: مبتنی بر عوامل بیرونی مؤثر بر خلاقیت و ازآنجاکه خلاقیت عملی است که از محیط آموخته می شود و تحت تأثیر شرایط محیطی است، محیط آموزشی به عنوان ظرفی که آموزش و یادگیری در آن اتفاق می افتد در آموزش و پرورشِ خلاقیت بسیار حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی کیفیات فضایی مؤثر بر خلاقیت دانشجویان در محیط آموزشی از دیدگاه دانشجویان و تحلیل آن مبتنی بر مرور مبانی نظری است. روش ها: روش تحلیل محتوای کیفی عرفی و نرم افزار MAXQDA به عنوان ابزار تحلیل، برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانشجویان و تدوین مؤلفه های فضایی مؤثر بر خلاقیت، انتخاب گردیده است. یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی هفت کیفیت فضایی شامل تحریک کنندگی، انعطاف پذیری، پیوند با طبیعت، گوناگونی قلمروهای رفتاری، وحدت، آسایش و غنای حسی به عنوان مؤلفه های مؤثر بر بروز، ارتقا و تداوم خلاقیت و شاخص های تبیین کننده آنان انجامیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد خلاقیت تابع زمان و مکان مشخص و نیازهای از پیش تعیین شده نیست و افراد بر اساس روحیات و نیازهای خاص خود برای هرکدام از مراحل فرایند خلاقیت کیفیاتی را ترجیح می دهند. آنچه در این میان حائز اهمیت است وجود طیف وسیعی از قابلیت های محیطی است که بتواند پاسخگوی نیاز دانشجویان در پیمایش فرایند خلاقیت باشد. محیطی که بتواند امکان کنجکاوی، ایده پردازی، تفکر، تعامل، ابتکار، سیالیت، انعطاف پذیری و سایر مؤلفه های خلاقیت را برای آنان فراهم آورد.
مروری سیستماتیک بر تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
مسکن موقت پس از سانحه یکی از چالش های آمادگی در برابر سوانح در هر کشور است؛ چراکه، نیاز اساسی به مسکن موقت پایدار، مقرون به صرفه و کارآمد وجود دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تولیدات علمی حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری و با استفاده از روش علم سنجی و تحلیل محتوا، تکنیک بررسی سیستماتیک و هم رخدادی واژگان کلیدی انجام شد. جستجو بر اساس منابع پایگاه های اطلاعاتی «اسکوپوس»، «ساینس دایرکت» و «گوگل اسکولار» انجام گرفت. پس از بازبینی تمامی 176 منبع به دست آمده توسط مرور سیستماتیک، 71 منبع با متن کامل وارد مرحله ارزیابی شدند. مصورسازی و ترسیم نقشه های حاصل از اتصال داده های مستخرج از پایگاه ها، نقشه های حاصل از همکاری نویسندگان و هم تألیفی کشورها با بهره گیری از نرم افزار «وی.او.اس.ویوئر» خوشه بندی و ترسیم شدند. یافته های حاصل از نقشه هم رخدادی واژگان کلیدی، درمجموع 4 خوشه را در این حوزه شناسایی نمودند که واژگان «مدیریت بحران»، «سوانح طبیعی»، «توسعه پایدار»، «زلزله»، «تصمیم گیری» جزء واژگان پرتکرار و واژگانی نظیر «آسیب پذیری»، «برنامه های مسکن»، «بهره وری انرژی»، «طراحی» و «تحقیق رفتاری» در زمره واژگان با بسامد پایین بودند. مجلات برتر با بیشترین انتشار در حوزه فعالیت مسکن موقت پس از سانحه از ابعاد مختلفی همچون تعداد انتشار، درجه تأثیرگذاری هر مجله، رتبه مجلات در نظام رتبه بندی سایمگو در سال 2020 و شاخص هرش موردبررسی قرار گرفتند. کشورهای «آمریکا»، «اسپانیا»، «ایتالیا»، «ترکیه» و «ایران» بیشترین تعداد انتشار را داشتند. عوامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با درصد فراوانی 30%، 24% و 22% بیشترین عوامل بررسی شده در میان تولیدات علمی بودند. بیشترین رویکردهای به کاررفته، رویکرد مدیریتی و تکنیکی با درصد توزیع 41/54% و 83/32% بودند. یافته های این پژوهش علاوه بر نشان دادن نقش کم رنگ معماران در فرایند مسکن موقت، بر لزوم پرداخت به حوزه طراحی، دانش برنامه ریزی، علوم رفتاری و بهینه سازی انرژی در ایران و سطوح جهانی و آغاز تولیدات علمی برای معماران و شهرسازان در مطالعات آتی در برنامه ریزی های مدیریت بحران تأکید می نمایند.
ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
142 - 155
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: افزایش روزافزون جمعیت شهری و کاهش جمعیت روستاها به دلیل پایین آمدن تمایل به ادامه زندگی در این مکانها سبب شده است محققان بسیاری در جستجوی راهکاری مناسب، به بررسی دو اصل توسعه پایدار و کیفیت زندگی بپردازند. در این میان زیست پذیری که خود لازمه رسیدن به این دو اصل است بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بهترین افراد جهت بررسی زیست پذیری روستاییان و ملموس ترین بعد کالبدی است به همین دلیل مقاله حاضر به ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری پرداخته است. هدف: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و به دنبال شناسایی و ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری در روستاهای شهرستان لاهیجان(23 روستا) می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی-پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز به کمک داده های اسنادی و تهیه چک لیست(سرشماری و طرح هادی) و میدانی و تهیه پرسشنامه(دهیار و سرپرستان خانوار)جمع آوری شده است. روش های مورد استفاده کوپراس و رگرسیون خطی می باشند. یافته ها: پس از بررسی های انجام شده 5 مولفه(مسکن، حمل و نقل، خدمات ، گردشگری و تغییر کاربری) و 71 متغیر شناسایی که پس از طی مراحل شاخص سازی اثرات آنها بر زیست پذیری بررسی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد در محدوده مورد مطالعه شاخص مسکن موثرترین و شاخص گردشگری کم اثرترین شاخص ها بر زیست پذیری بوده است . همچنین به کمک تکنیک کوپراس روستاهای مورد مطالعه بر اساس بهره مندی از شاخص های کالبدی رتبه بندی شده و مشخص شد روستاهای بازکیاگوراب و سوستان به ترتیب بهترین و بدترین رتبه را به خود اختصاص داده اند و در نهایت به کمک تحلیل رگرسیون مشخص شد که شاخص های کالبدی منتخب بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه موثر است.
واکاوی چالش های هویت نماهای ساختمانی و نقش گروه های موثر در شکل گیری آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
78-63
حوزههای تخصصی:
اهداف: موضوع هویت نماهای شهری یکی از مهم ترین مسائل شهرسازی در ایران است که نظیر آن در کشورهای اروپایی و آمریکایی کم تر دیده می شود. علی رغم تبیین مسئله بحران هویت در نماهای شهری تهران در محافل نظری و مدیریتی، هم چنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین گروه های موثر در فرایند شکل گیری هویت نماهای مسکونی در شهر تهران است. روش ها: مقاله حاضر مبتنی بر مصاحبه با برخی صاحب نظران، بحثهای گروهی و مطالعات کتابخانه ای است. از طریق مباحثه با برخی متخصصین در حوزه معماری و شهرسازی در دانشگاه های مختلف تهران و نهادهای مدیریتی، عوامل و کنشگران اثرگذار بر هویت جداره های شهری تهران شناسایی شد و نحوه اثرگذاری آن ها تحلیل گردید. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، چهار گروه شهروندان، سرمایه گذاران، طراحان و مدیریت شهری به عنوان ذی نفوذان اصلی در فرایند شکل گیری هویت نما شناسایی شدند و سهم هریک از آن ها در ایجاد چالش های هویتی در نماهای شهری تهران تشریح گردید. نتیجه گیری: به منظور بهبود فرایند تولید نماهای با هویت می توان برنامه و سیاست هایی را متناسب با هر یک از چهار گروه ذکر شده تدوین نمود. افزایش آگاهی عمومی و فرهنگ سازی اولین گام مهم در زمینه حل این چالش است. از دیگر چالش های مهم عدم تناسب دستمزد و کار حرفه ای به علت عدم تناسب بین عرضه و تقاضا در عرصه طراحی است. در حوزه مدیریت شهری نیز بی توجهی به مباحث طراحی شهری مانند ترکیب توده و فضا از جمله مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
کاربست رهیافت قراردادهای اجتماعی در توانمندسازی محلی با تأکید بر روش نظریه ی زمینه ای؛ نمونه موردی: محله آبکوه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه پایداری شهرها بر مدار شهروندی و مشارکت شهرها استوار بوده و با تعهد جامعه شهروندی در اجتماعات سکونتی تحقق می یابد. قراردادهای اجتماعات محلی با معرفی از سوی سازمان هبیتات به عنوان فرآیندی مردمی معرفی شده اند که در تمامی برنامه های محلی به حضور مردم تأکید ویژه دارند. این رویکرد چند سالی است که مورد توجه بسیاری از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته به منظور توانمندسازی و بهبود مدیریت محلی قرار گرفته است. هدف: با توجه به نوآوری موضوع در ایران قصد بر آن است؛ تا با انتخاب محله آبکوه در شهر مشهد به عنوان مورد پژوهی به معرفی و امکان سنجی رهیافت قراردادهای اجتماعی در توانمندسازی محلی و با استفاده از روش نظریه ی زمینه ای پرداخته شود. روش: تبیین چارچوب موضوعی این پژوهش به روش کتابخانه ای و امکان سنجی اجرای رویکرد به روش میدانی همراه با مصاحبه و پرسشنامه است. روش پژوهش با توجه به هدف بیرونی کاربردی و ماهیت آن توصیفی – تحلیلی می باشد. نمونه گیری در مصاحبه و پرسشنامه به روش هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع انجام شده است. شیوه ی تحلیل یافته ها بر اساس تحلیل محتوای جهت دار است. یافته ها: نتایج تحلیل نشان از 193 کد باز، 12 زیر مقوله، 2 مقوله اصلی و یک هسته اصلی دارد که در تحقق پذیری رویکرد قراردادی در محله آبکوه مشهد نقش کلیدی دارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، اگرچه اجرا و پیاده سازی رویکرد قرارداد اجتماعات محلی در سطح محلات به ظاهر سهل و ممکن است، اما تحقق این رویکرد در محله آبکوه نیازمند یکپارچگی و همسو نمودن سازمان های دخیل در بافت است. از طرفی فقدان بودجه برای واگذاری اقدامات ساماندهی محله به شهروندان، ضعف یکپارچگی در امر مدیریت، تصمیم گیری و نظارت بر ساماندهی بافت های فرسوده و نیز ضعف فرهنگ مشارکت در مردم و مدیران شهری از مواردی است که پیش از پیاده سازی رویکرد باید در نظر گرفته شود.