فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۰۴۱ تا ۴۷٬۰۶۰ مورد از کل ۴۹۶٬۰۱۶ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 89
حوزههای تخصصی:
درماندگی مالی یکی از موضوعات مهم در بازارهای مالی بوده و می تواند در مدل تصمیم گیری سرمایه گذاران وارد شود تا بتوانند به تجزیه و تحلیل وضعیت مالی موارد سرمایه گذاری پرداخته و با مشخص شدن سطح درماندگی مالی، با اطمینان در موقعیت مناسب تصمیم گیری کنند؛ بنابراین در این پژوهش بررسی می شود که آیا می توان یک رویکرد محاسباتی نوین برای پیش بینی درماندگی مالی، با استفاده از شیوه های خوشه بندی و طبقه بندی ارائه کرد؟ جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1393 الی 1399 می باشد؛ که با استفاده از روش حدف سیستماتیک؛ اطلاعات 123 شرکت استخراج گردید؛ برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش از 6 علامت هشدار دهنده درماندگی مالی به همراه شیوه های داده کاوی تحلیل مؤلفه های اساسی و خوشه بندی، برای تعیین شرکت های درمانده مالی استفاده شد؛ سپس به منظور ارائه مدلی برای پیش بینی درماندگی مالی، از 23 متغیر مالی و غیرمالی (که در نهایت تعداد 13 متغیر به عنوان ورودی به علت داشتن ضریب همبستگی بالا با متغیر در ماندگی مالی انتخاب شدند) به همراه شیوه درخت تصمیم استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر این موضوع هستند که شیوه های داده کاوی امکان تفکیک شرکت های درمانده و غیر درمانده را فراهم می کند و بیانگر یک روش تحلیلی خودکار برای کشف درماندگی بالقوه می باشد.
تحلیل رفتار سرمایه گذاران حقیقی بر اساس تیپ شخصیتی 16گانه مایرز-بریگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
145 - 170
حوزههای تخصصی:
علاوه بر عوامل اقتصادی و مالی، عوامل دیگری همچون عوامل اجتماعی، عاطفی و روانی بر تصمیمات سرمایه گذاران حقیقی اثرگذار است. براین اساس ضرورت دارد موسسات مالی و سرمایه گذاری در هنگام ارائه خدمات مشاوره ای به سرمایه گذاران به تیپ شخصیتی مشتریان خود توجه لازم را داشته باشند. این عامل می تواند تاثیر بسزائی می تواند بر موفقیت آن ها داشته باشد. در همین راستا، پژوهش حاضر تلاش دارد تا رفتار سرمایه گذاران حقیقی را بر اساس تیپ شخصیتی 16 گانه مایرز-بریگز مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش حاضر از طریق توزیع پرسش نامه بین 250 سرمایه گذار حقیقی گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوئر و آزمون های تعقیبی (مقایسه های چندگانه) استفاده شده است. بنابر یافته های این پژوهش نحوه توزیع 16 تیپ شخصیتی نمونه مورد مطالعه با توزیع مورد انتظار (سایت مایرز-بریگز) متفاوت است. همچنین بین پروفایل سرمایه گذاران با تیپ شخصیتی درون گرا با برون گرا، منطقی با احساسی، قضاوتی با ادراکی تفاوت معناداری دارد. براساس آزمون مقایسه های چندگانه تفاوت های موجود عمدتاً ناشی از پروفایل تهاجمی است. در مقابل بین پروفایل سرمایه گذاران با تیپ شخصیتی حسی با شهودی تفاوت معناداری مشاهده نشد. درنهایت، موسسات مالی و سرمایه گذاری از طریق تمرکز بر جنبه های رفتاری و روانی سرمایه گذاران که قابل حصول از طریق تیپ شناسی شخصیتی 16 گانه MBTI است، می توانند به نحو مناسبی علایق و انتظارات مشتریان را شناسایی کنند.
شناسایی و ریشه یابی تصاویر ذهنی منفی از برند ملی صادراتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
35 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی مطالعات حوزه برند ملی، نشان از پژوهش های محدود در شناخت و بررسی تصاویر ذهنی منفی از برند ملی کشورهای صادرکننده دارد. هدف این پژوهش شناسایی تصاویر ذهنی منفی مخاطبان خارجی از وجه صادراتی برند ملی ایران در محصولات غیرنفتی و بررسی ریشه های شکل گیری این ذهنیت ها است. روش جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق و بدون ساختار بوده و بر اساس منطق روش نظریه داده بنیاد و با روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مطلع و فعال در صادرات به کشورهای عراق و سوریه بوده و با استفاده از نمونه گیری نظری و روش گلوله برفی، 28 مصاحبه تا دستیابی به حد اشباع نظری انجام شده است. تصاویر ذهنی منفی از برند ملی صادراتی ایران شامل 14 مفهوم و در قالب چهار دسته تصاویر مرتبط با محصول صادراتی ایرانی، صادرکننده ایرانی، فضای صادرات و تبعات صادرات شناسایی شدند. سه مقوله ریشه های سیاسی، ریشه های قومیتی و ریشه های مذهبی نیز عوامل زمینه ای موثر در تقویت این ذهنیت های منفی هستند. مفاهیم مرتبط با «محصول ایرانی» و «صادرکننده ایرانی» بیشترین تعداد تصاویر منفی از برند ملی صادراتی ایران را شامل می شود. ایجاد یک سیستم ارزیابی برای اهلیت سنجی صادرکنندگان، ایجاد برند های جمعی، تقویت اتاق های بازرگانی، ایجاد کنسرسیوم های صادراتی و توسعه شرکت های مدیریت صادرات از جمله پیشنهادات در جهت مقابله با ریشه های شکل گیری این ذهنیت های منفی است.
الگوی رفتارهای تعاملی هواداران لیگ برتر هندبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیگ برتر هندبال ایران برای حفظ هواداران، توسعه محصولات لیگ و توسعه استراتژی های مرتبط با لیگ نیازمند درک الگوی تعاملی هواداران لیگ می باشد. لذا این پژوهش با هدف توسعه الگوی رفتارهای تعاملی هواداران لیگ برتر هندبال ایران انجام شد. این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی بود که به روش مدل سازی انجام شد. مدل مفهومی اولیه پژوهش بر مبنای ادبیات معتبر موجود توسعه یافت و سپس با داده های حاصل از زمینه لیگ برتر هندبال ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. مقدار شاخص روایی محتوایی پرسشنامه 872/0 محاسبه شد و مقادیر پایایی مرکب برای تمامی سازه ها بالاتر از نقطه برش پیشنهادی 60/0 بود. 306 پرسشنامه وارد تجزیه و تحلیل نهایی شد. برای ارزیابی مدل مفهومی پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل مفهومی پژوهش برازش مناسبی با داده های حاصل از زمینه لیگ برتر هندبال دارد. هواداران لیگ برتر هندبال ایران بیشترین تمایل را به رفتارهای غیرتبادلی برون نقشی نشان دادند. بنابراین مدیران لیگ برتر هندبال ایران می توانند از طریق فراهم کردن فرصت های تعاملی برای هواداران، پایگاه هواداران خود و همچنین تبادلات اجتماعی بین هواداران را گسترش دهند.
شناسایی پتانسیل ها و پیشران های کلیدی در رونق گردشگری فرهنگی با تأکید بر فرش دستبافت آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
225 - 238
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری هنری یکی از بازارهای با علایق ویژه است که رونق آن می تواند در توسعهٔ گردشگری ایران بسیار تأثیرگذار باشد. در میان هنرهای کاربردی ایران، فرش دستبافت سابقه ای تاریخی و شهرت بالایی در جهان دارد. استان آذربایجان شرقی که یکی از کانون های تاریخی تولید فرش دستبافت در ایران است به منزلهٔ منطقهٔ موردمطالعه این پژوهش انتخاب شده است. پژوهش حاضر دو هدف اصلی را پی می گیرد که عبارت هستند از معرفی پتانسیل های استان آذربایجان شرقی برای رونق گردشگری فرهنگی با تأکید بر فرش دستبافت و شناسایی پیشران های کلیدی برای رونق گردشگری فرهنگی با تأکید بر فرش در استان آذربایجان شرقی.
روش کیفی (تحلیل مضمون) به همراه تحلیل ساختاری به منزلهٔ ابزار تجزیه وتحلیل در مطالعات آینده پژوهی با استفاده از نرم افزار میک مک در این پژوهش به کار گرفته شده است.
نتایج تحلیل مضمون نشان می دهد که استان آذربایجان شرقی دارای چهار مضمون اصلی نیروی انسانی، اهمیت تاریخی فرش تبریز، جاذبه ها و فرهنگ اجتماعی است و این نتایج گواهی است بر پتانسیل بالای منطقه برای رونق گردشگری فرهنگی با تأکید بر فرش دستبافت.
به علاوه، خروجی نرم افزار میک مک نشان می دهد که متغیرهای سامان دهی برنامه های آموزشی و توانمندسازی تجار و تولیدکنندگان فرش همگام با تورهای فرش، برگزاری و سامان دهی برنامه های آموزشی و توانمندسازی راهنمایان گردشگری در کنار تورهای فرش و ایجاد انگیزهٔ مالی برای آن ها و تبلیغات هدفمند و گستردهٔ دیجیتال از تأثیرگذارترین متغیرها در رونق گردشگری فرهنگی با تأکید بر فرش دستبافت است.
نقش لیتولوژی در شکل گیری اینسلبرگ های دشت صفی آباد در شمال خاوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
123 - 141
حوزههای تخصصی:
مورفولوژی هر منطقه با لندفرم های آن ارتباط دارد، مورفولوژی نواحی هموار با اینسلبرگ ها مرتبط است. وجود اینسلبرگ ها در نواحی بیابانی و خشک چهره خاصی به مورفولوژی این مناطق می دهد. مطالعه این لندفرم ها و عوامل موثر در شکل گیری آن ها ازنظر گردشگری، تغییرات اقلیمی، زیست محیطی و عمران منطقه ای یک ضرورت محسوب می شود. بر اساس مطالعات انجام شده عوامل و فرایندهای مختلفی در شکل گیری اینسلبرگ ها نقش دارند که نقش لیتولوژی در این زمینه برجسته تر به نظر می رسد. در این تحقیق که با روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده، ما با شناسایی و مطالعه 18 اینسلبرگ در دشت صفی آباد به این نتیجه رسیدیم که اینسلبرگ های این دشت، عمدتاً در سنگ های رسوبی ازجمله سنگ های آهکی، کنگلومرا و ماسه سنگ به وجود آمده اند، در بین سازندهای زمین شناسی، بیشترین و متنوع ترین اینسلبرگ های دشت صفی آباد در سازند کنگلومرای توده ای با سخت شدگی خوب (Mc) تشکیل شده اند زیرا این سازند بیشترین گسترش را در این دشت دارد اما تیپیک ترین اینسلبرگ های این دشت در سنگ آهک توده ای ضخیم لایه چرت دار (ماستریشتین) به وجود آمده اند. زیرا این سازند در مقابل فرایندهای فرسایشی مقاومت بیشتری دارد. سازندهای لار، واحد آپسین-آلبین شامل سنگ آهک اوربیتولینادار و آهک های ضخیم تا توده ای دولومیت و سازندهای دلیچای نیز نقش مهمی در شکل گیری اینسلبرگ های این دشت داشته اند. هرچند وسعت این سازندها قابل توجه نیست، اما به دلیل مقاومت زیاد در برابر فرایندهای فرسایشی سبب شکل گیری اینسلبرگ های تکامل یافته ای در این دشت شده اند
پیامدهای ژئوپلیتک خروج امریکا از افغانستان در فضا سیاسی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۸
157 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های سیاست های خارجی ایالات متحده پیرامون خاورمیانه و منطقه غرب آسیا بوده و کلیه استراتژ ی ها و سیاست های اعلامی و عملی آمریکا در خصوص تحولات منطقه و افغانستان با توجه به تحولات اخیر یعنی روی کار آمدن طالبان در این کشور اهمیتی وافر برای وضعیت منطقه خاورمیانه دارد. پس از دو دهه حضور آمریکا در افغانستان، انتقادات زیادی را در آمریکا به دنبال دارد. شعار «پایان جنگ های بی پایان» معطوف به افغانستان و عراق، در کمپین های تبلیغاتی اوباما و ترامپ، برآمده از همین خواست عمومی بود. اکنون دولت آمریکا در دوران بایدن اراده نموده تا به حضور نظامی در افغانستان پایان بخشد، این پرسش مطرح است که خروج امریکا از افغانستان چه پیامدهایی بر ژئوپلتیک منطقه ای غرب آسیا دارد؟در این راستا با استفاده از چارچوب نظری موازنه سازی استفن والت و روش توصیفی - تحلیلی به این نتیجه رسیدیم که بازتعریف اتحادها و ائتلاف های منطقه ای با حضور بازیگر جدید در منطقه و تلاش چین و روسیه برای پر کردن خلاء قدرت آمریکا در افغانستان از مهم ترین پیامدهای ژئوپلتیکی خروج آمریکا از افغانستان خواهد بود که دراین راستا، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از همسایگان افغانستان رویکرد همزمان مثبت و منفی به خروج آمریکا از افغانستان داشته است که در مسیر همراهی با چین و روسیه بر ژئوپلیتیک غرب آسیا تأثیرات زیادی نهاده است. این پژوهش کمکی است به سایر پژوهش ها در حوزه های مطالعات ژئوپلتیکی در منطقه غرب آسیا که توسط سایر پژوهشگران در آینده صورت می گیرد.
بررسی و تحلیل تأثیرات گردشگری روستایی بر معیشت پایدار روستاییان (مطالعه موردی: روستاهای وامنان و کاشیدار شهرستان آزادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل تأثیرات گردشگری روستایی بر معیشت پایدار روستاییان (مطالعه موردی: روستاهای وامنان و کاشیدار شهرستان آزادشهر) است. روش شناسی پژوهش توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. در گردآوری اطلاعات از روش اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را 3800 نفر از خانوارهای ساکن در روستاهای وامنان و کاشیدار شهرستان آزادشهر در سال 1401 تشکیل می دهند که حجم نمونه پژوهش براساس محاسبه فرمول کوکران 348 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری از نوع آسان (در دسترس) است و برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های استنباطی مرتبط با اهداف پژوهش، آلفای کرونباخ، تی دوجمله ای، کروسکال والیس استفاده شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که تأثیرات گردشگری بر بعد اقتصادی با میانگین 791/1، بعد اجتماعی با میانگین 829/1، بعد زیست محیطی با میانگین 244/2 و بعد نهادی با میانگین 355/2 مطلوب بوده است.
تحلیل محتوای مطالعات گردشگری شهری پایدار، با تاکید بر واژه شناسی مفهوم «چالش»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
122 - 143
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف
زبان از مهم ترین ابداعات بشر در برقراری ارتباط است که از طریق آن افکار و احساس ها منتقل می گردد. زبان حاصل هم زیستی طولانی مدت بشر و نقش با اهمیتی در فرآیند تکامل آن ها ایفا کرده است. هر معرفت از پارادایمی برخاسته و با واژگان مختص خود تعریف می گردد؛ چراکه واژگان امکان انتقال دانش را فراهم ساخته و مبین دیدگاه معرفتی خود هستند. لذا به نظر می رسد کاربست غیردقیق آن ها به ویژه در فعالیت های پژوهشی، می تواند منجر به انحراف در تشخیص پارادایم فکری پژوهشگر شود و متعاقباً طرح پرسش و اهداف، راهکارهای نظری و عملیاتی، یافته ها و به ویژه نتایج پژوهش ها را مورد تردید قرار دهد. از این رو پژوهش حاضر سعی در تعریف صحیح واژه «چالش» و تبیین چارچوبی از معیارهای آن در حوزه پژوهش های شهری به ویژه گردشگری پایدار و سپس تحلیل محتوا مقاله های داخلی و خارجی گردشگری پایدار و در نهایت مقایسه تطبیقی شیوه نگرش آن ها با این واژه می باشد.
مواد و روش ها
در این بخش به منظور کالبد شکافی پژوهش و تحلیل عناصر بنیادین ساختار روش شناسی آن ، از مدل اقتباسی پیازپژوهش، اثر ساندرز استفاده شده است. بر این اساس، پارادایم این پژوهش تفسیری انتقادی و منطق آن استفهام است؛ پژوهش از نوع کیفی و راهبرد گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است؛ روش پژوهش تحلیل محتوای سیستماتیک است که با هدف دستیابی به تعریفی جامع از واژه «چالش» در پژوهش های شهرسازان در حوزه موضوعی گردشگری پایدار، اطلاعات مورد نیاز خود را با مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری کرده و از روش تحلیل محتوای سیستاماتیک بهره برده است. به منظور تکمیل پرسشنامه ها، تعداد ده نفر خبره با روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی انتخاب شده اند. در واقع این پژوهش ابتدا با تلفیق اشتراک تعاریف پژوهش های داخلی و خارجی از واژه چالش، سعی داشته است تا به تعریفی جامع از این واژه دست یابد و معیارهای آن را استخراج نماید؛ سپس روایی آن ها را به تایید خبرگان برساند. در مرحله بعد بر اساس معیارهای مستخرج و با استفاده از روش تحلیل محتوای سیستماتیک به بررسی و تفسیر نظام مند و جامع محتوای پژوهش های گردشگری پایدار و تحلیل نگرش پژوهشگران در خصوص واژه «چالش» پرداخته است. لذا پژوهش حاضر مبتنی بر پنج مرحله شامل تعیین هدف مطالعه، جمع آوری داده های پژوهش، کدگذاری واحدهای تحلیل، طبقه بندی و ارزیابی تفسیری از مقوله های انجام شده است.
یافته ها و بحث
براساس نتایج این پژوهش تعریف مورد نظر واژه چالش در پژوهش های حوزه گردشگری عبارت است از: «چالش شرایط و موقعیت جدیدی است که مسائل و مشکلاتی را در حوزه های متعدد و ابعاد مختلف، از بیرون بر نظام شهری وارد می کند و مسیر آینده آن را تحت تاثیر قرار می دهد؛ چنان که با توجه به مقیاس آن، نظام شهری نیازمند به کارگیری مسئولانه و فعالانه کلیه توان های بالقوه و بالفعل خود به منظور ارائه راهکار های نویدبخش برای غلبه بر شرایط حاکم و رسیدن به اهداف مدنظر می باشد». درنهایت با توجه به واکاوی و مقایسه تطبیقی چهل مقاله داخلی و خارجی، براساس تعریف معیار، اینگونه به نظر می رسد که در حال حاضر، برای برخی از پژوهشگران داخلی فهم روشن و دقیقی از واژه چالش وجود ندارد.
نتیجه گیری
به نظر می رسد یکی از دلایل اصلی تفاوت نگرش به واژه چالش در پژوهش های داخلی و خارجی، ترجمه لغوی این واژه در زبان فارسی می باشد؛ که بایستی در پژوهش های آتی کلیه جوانب کاربرد مفهوم این واژه و معیارهای آن را در نظر بگیرند.
توسعه مدل سنجش عوامل کشش و رانش در گردشگری اسب سواری (مورد مطالعه: شهرستان گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۶
119 - 143
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش توسعه مدل سنجش عوامل کشش و رانش در گردشگری اسب سواری شهرستان گنبدکاووس است.روش شناسی: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه های جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل آن دسته از گردشگران ورزشی سفرکرده به شهرستان گنبد است که در بهار و پاییز 1400 در دسترس پژوهشگر قرار دارند و بر اساس فرمول کوکران در سطح خطای ۵ درصد، حجم نمونه برابر با ۱۶۸ نفر است. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار کتابخانه ای و میدانی شامل پرسش نامه محقق ساخته دارای ۸۹ سؤال برای متغیرهای عوامل کشش (۴۶ سؤال) و عوامل رانش (۴۳ سؤال) استفاده گردیده است. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی با استفاده از روایی محتوایی، تحلیل عاملی، روایی همگرایی و افتراقی تأیید شد. جهت یافتن روابط بین متغیرهای پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS و SPSS 24 استفاده شد.یافته ها: طبق نتایج معادلات ساختاری، عوامل رانشی شامل فرار از آلودگی و ترافیک، رهایی و گریز از فشارهای زندگی و روانی و کسب آرامش و کاهش استرس، آشنایی با افراد جدید، لذت بردن از جاذبه های گوناگون و کسب اطلاعات، تجربه زندگی جدید، اشتراک گذاشتن تجربیات، به دست آوردن شور، نشاط و هیجان، تمرین ورزش، طرفداری یا شرکت در مسابقه، جفت یابی اسب، جایگاه مذهبی، افزایش آگاهی از دستورالعمل ها و آشنایی با ورزش و همچنین عوامل کششی شامل امنیت مقاصد، پتانسیل ها و امکانات موجود در مقصد، آب و هوای مناسب، مطلوبیت زیاد خدمات ارائه شده، خدمات بهداشتی، مهمان نوازی، رویدادهای اسب، زیرساخت ها و امکانات سوارکاری، حمایت قانونی از اسب سواری، جاذبه های گردشگری با اسب، مسابقات سطح بالا اسب دوانی، خدمات درمانی ویژه اسب، برگزاری تورهای آموزش حوزه اسب، تجهیزات و خدمات مالی ورزش سوارکاری و معماری مجموعه سوارکاری تأثیر مثبت و معناداری بر گردشگری اسب سواری دارد.نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود ذی نفعان و مسئولان گردشگری استان گلستان با افزایش و بهبود زیرساخت های بهداشتی و اقامتی، طراحی رویدادهای جذاب و افزایش تبلیغات آگاهی بخش و ایجاد زیرساخت های حمل و نقل مناسب تر استقبال عمومی نسبت به بخش گردشگری اسب سواری در استان گلستان را بهبود بخشند.نوآوری و اصلات: پژوهش حاضر، به بررسی عوامل کششی و رانشی که گردشگران را به شرکت در رویدادهای اسب سواری جذب می کند، می پردازد؛ موضوعی که به ویژه در ایران به ندرت مورد توجه قرار گرفته است و اگرچه در حوزه گردشگری مورد مطالعه قرار گرفته اما به صورت تخصصی حوزه گردشگری اسب سواری مغفول مانده است. مهمترین دستاورد این پژوهش ارائه تصویری دقیق از عوامل موثر بر جذب گردشگر اسب سواری به استان گلستان است که می تواند در طراحی راهبردهایی برای بهبود این بخش در سطح نهادهای خصوصی و دولتی مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و سطح بندی مناطق مستعد بوم گردی روستایی (مطالعه موردی استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۶
145 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اهمیت بوم گردی، می تواند درگیرکردن جوامع محلی در فعالیت های گردشگری، توسعه گردشگری با رویکرد توسعه پایدار، قابل استفاده بودن در تمام فصول و افزایش طول مدت اقامت گردشگران را در بر داشته باشد. هدف کلی از پژوهش حاضر، شناسایی و سطح بندی مناطق اولویت دار بوم گردی روستایی استان چهار محال و بختیاری بر اساس مدل یکپارچه آنتروپی شانون فازی و روش آراس فازی است. روش شناسی این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از تحقیقات توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارشناسان و خبرگان در حوزه گردشگری و کسب وکارهای روستایی استان چهار محال و بختیاری می باشند که با بهره مندی از روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی، 10 نفر شناسایی شد. به منظور جمع آوری اطلاعات: الف) از مطالعات اسنادی اعم از کتب، پایان نامه ها و مقالات و ب) مطالعات میدانی با بهره مندی از ابزار پرسش نامه استفاده شد. پرسش نامه بر مبنای چارچوب مفهومی تحقیق طراحی و در اختیار پاسخ گویان قرار گرفت. به منظور اهمیت و وزن دهی شاخص ها از روش آنتروپی شانون فازی و جهت تعیین اولویت بندی مناطق (شهرستان های ده گانه استان) از روش آراس فازی بهره گرفته شد و در نهایت با بهره مندی از روش درون یابی کریجینگ عمومی در نرم افزار ARC GIS، با استفاده از داده های معلوم (اقامتگاه های موجود بوم گردی) پهنه بندی در گستره استان انجام گرفت که در ادامه با استفاده از فعال کردن لایه روستاها، امکان استخراج مناطق براساس استعداد آن ها نیز مهیا گردید.یافته ها: به طورکلی نتایج حاصل از وزن دهی شاخص ها با روش آنتروپی شانون فازی نشان داد که سه شاخص تناسب معماری احیاشده در بخش فیزیکی با وزن 0945/0، شاخص حداقل آسیب به محیط زیست و استفاده بهینه از منابع با محوریت مفاهیم توسعه پایدار در بخش زیست محیطی با وزن 0943/0 و شاخص تناسب معماری احیاشده در بخش زیرساختی با وزن 926/0، مؤثرترین شاخص ها در شناسایی مناطق بوم گردی روستایی استان چهار محال و بختیاری می باشند.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج اولویت بندی مناطق بوم گردی روستایی استان چهار محال و بختیاری نشان داد که روستاهای شهرستان فارسان با امتیاز قطعی 116/0 اولویت اول، بروجن با امتیاز قطعی 115/0 اولویت دوم، شهرکرد با امتیاز قطعی 113/0 اولویت سوم، سامان با امتیاز قطعی 112/0 اولویت چهارم، کوهرنگ با امتیاز قطعی 109/0 اولویت پنجم، لردگان با امتیاز قطعی 101/0 اولویت ششم، اردل با امتیاز قطعی 096/0 اولویت هفتم، کیار با امتیاز قطعی 095/0 اولویت هشتم، بن با امتیاز قطعی 094/0 اولویت نهم و خانمیرزا با امتیاز قطعی 087/0 اولویت دهم را کسب کرده اند؛ همچنین نقشه حاصل از سطح بندی گستره استان چهار محال و بختیاری نشان داد که روستاهای موجود در پهنه شمال شرقی استان از نظر فعالیت بوم گردی در اولویت بالاتر قرار دارند و هرچه به سمت غرب و جنوب غربی استان حرکت می کنیم، روستاها از نظر فعالیت بوم گردی در اولویت پایین تری قرار می گیرند.نوآوری و اصالت: با توجه به اینکه بوم گردی یکی از رویکردهای قابل توجه در بحث گردشگری می باشد، لذا توجه به این مقوله، حائز اهمیت بوده و در منطقه مورد مطالعه با توجه به توان طبیعی آن ضرورت می یابد. تنوع تکنیک های مورد استفاده در تحقیق می تواند به عنوان نوآوری این پژوهش محسوب شود.
واکاوی ارزش افزوده ایجادشده ناشی از اجرای طرح های توسعه و عمران شهری از منظر عدالت فضایی (نمونه مورد مطالعه: شهر گلپایگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 54
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طرح های توسعه شهری از طریق برنامه ریزی شهری و سرمایه گذاری در زیرساخت ها ارزش افزوده ایجاد می کنند. بسیاری از برنامه ریزان شهری با توجه به تغییراتی که در ارزش املاک و اراضی واقع در طرح های توسعه شهری ایجاد می شود، در صدد تنظیم و اجرای روش هایی بوده اند که در روند توسعه شهرها، بهره وران از منافع توسعه شهری را ملزم به پرداخت حداقل بخشی از این ارزش افزوده به مدیریت شهری کنند. در این خصوص توجه به مؤلفه های عدالت فضایی در جهت کاهش نابرابری ها مورد تأکید برنامه ریزان شهری است. در این پژوهش رویکردهای مختلف اخذ ارزش افزوده ناشی از اجرای طرح های توسعه شهری و جبران خسارت مالکان از منظر عدالت فضایی و روش های باز توزیع منافع خصوصی ناشی از هدایت توسعه شهرها مورد بررسی قرار گرفته است.برای دستیابی به یک برنامه ریزی صحیح در طرح های توسعه شهری باید شناخت کافی از ابعاد و میزان عوامل مؤثر بر ارزش افزوده ناشی از اجرای طرح های توسعه داشت. تحلیل ارزش افزوده اراضی شهری گویای تعدد و پیچیدگی عوامل مؤثر بر ارزش املاک و اراضی شهر از جمله سیاست های کلان مالی و پولی، سیاست های مدیریت شهری، گرایش های تورمی و میزان عرضه و موجودی مسکن و خدمات شهری و... است. در این پژوهش عوامل مؤثر بر ارزش اراضی و املاک شهری به متغیرهای درونی و بیرونی تقسیم شده است. متغیرهای درونی ارزش افزوده املاک و اراضی شهری دربرگیرنده موضوعاتی از جمله اندازه قطعات، موقعیت اراضی، وضعیت ملک و سرمایه گذاری مالک است. ارزش افزوده ناشی از اقدامات عمومی دربرگیرنده انواع طرح های توسعه شهری و ایجاد زیرساخت های شهری است. از آنجا که بررسی اثرگذاری طرح های توسعه شهری بر ارزش اراضی و املاک شهری در صورتی امکان دارد که اثر سایر عوامل بر ارزش اراضی شهری حذف شود، در این پژوهش وضعیت قیمت اراضی شهر مورد مطالعه (شهر گلپایگان در استان اصفهان) در سال تهیه طرح توسعه شهر بی وزن شده و عددی بین صفر تا یک را به خود اختصاص داد. در این روش مقایسه قیمت اراضی نسبت به سایر نقاط شهر به صورت نسبی مشخص شد. همین عملیات پس از اجرای طرح توسعه و عمران شهر و در سال تهیه طرح تفصیلی صورت گرفت. با توجه به نقشه های استانداردشده در این مرحله امکان تحلیل میزان تغییرات ارزش اراضی شهری از طریق نرم افزار GIS فراهم شد. مواد و روش هامقاله حاضر به لحاظ ماهیت و محتوا، از نوع توصیفی تحلیلی است. از طرفی، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، زیرا می تواند برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار گرفته شود و کاربرد عملی دارد. از نظر زمان نیز از نوع مقطعی است.در این پژوهش افزایش ارزش اراضی و املاک ناشی از طرح های توسعه و عمران شهری و رویکردهای مختلف در اخذ ارزش افزوده اراضی در طرح های توسعه مورد بررسی قرار گرفته و تغییرات ارزش اراضی شهری در شهر گلپایگان طی 10 سال (در سال 1390 هنگام تهیه طرح توسعه و عمران شهر و در سال 1400 پس از اجرای طرح و تهیه طرح تفصیلی شهر) بررسی و میزان تغییرات ایجاد شده در کاربری های مختلف و پراکنش آن ها در شهر نحوه توزیع از منظر عدالت فضایی مشخص شده است. ابتدا معیار های عدالت فضایی در طرح های جامع مورد شناسایی قرار گرفت و این معیارها از دیدگاه متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری و کارشناسان و دست اندرکاران حوزه شهرسازی دخیل در تهیه طرح های جامع شهری مورد سنجش قرار گرفت و 100 نمونه پرسشنامه ها تکمیل شد. مؤلفه های عدالت فضایی با ارزیابی بیش از 100 منبع علمی که بیشترین تناسب با موضوع را داشتند انتخاب شدند. درنهایت، با استفاده از فن کدگذاری واحدهای معنایی و مقوله ها در قالب اصول و معیارهای عدالت اجتماعی و فضایی تدوین شدند.با توجه به معیارهای عدالت فضایی پرسشنامه ای در قالب 20 گویه متناسب با معیارهای و سنجه های عدالت فضایی تکمیل شد.کفایت اندازه نمونه ها با توجه به تعداد متغیرها و با استفاده از آزمون های KMO داده ها برای تحلیل عاملی برابر با 0/773 است و عددی قابل قبول است.تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از تکنیک تحلیل عامل اکتشافی انجام شده است. معیار های عدالت فضایی با استفاده از تحلیل ثانویه در مؤلفه های تنوع فضایی و برابری و عدم تبعیض، توجه به نیاز شهروندان و تفاوت به نفع محرومان، مشارکت و رعایت حقوق شهروندی و شفافیت و توافق مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته هاپس از اجرای طرح توسعه و عمران شهر گلپایگان موارد متعددی در تغییرات ارزش افزوده املاک ﺷهری ﺗأثیرگذار بوده اند که از آن جمله می توان به تعیین کاربری اراضی شهری، تعیین محدوده شهر و ایجاد شبکه معابر، ضوابط و مقررات ساخت وساز و منطقه بندی استفاده از کاربری های مختلف اشاره کرد. در نمونه مورد مطالعه تعیین و تغییر کاربری اراضی شهری به صورت انتفاعی و غیرانتفاعی به صورت مستقیم بر ارزش افزوده اراضی شهری تأثیر گذار بوده است. در قسمت هایی از شهر گلپایگان که تراکم کاربری های انتفاعی پیشنهاد شده، تغییرات ارزش اراضی مثبت و بیشتر از سایر بخش ها است. از مقایسه تغییرات نسبی ارزش زمین نسبت به کاربری های انتفاعی (تجاری) به نظر می آید پس از اجرای طرح، افزایش قیمت زمین و املاک در محورهای اصلی شهر نسبت به سایر بخش ها رشد بیشتری داشته است. البته در محورهای تجاری قدیمی به دلیل فرسودگی و بی توجهی به نوسازی شاهد کاهش ارزش افزوده نسبت به سایر بخش ها هستیم. یافته پژوهش نشان دهنده آن است که طرح های توسعه شهری در چارچوب ضوابط طرح های جامع و تفصیلی، از طریق تدوین ضوابط ساخت وساز، تعیین حداقل یا حداکثر مساحت قطعات زمین، تعیین نسبت زیربنا به مساحت زمین و سطح پوشش همکف، تراکم می تواند به تحقق عدالت فضایی کمک کند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از بررسی و تحلیل طرح نشان می دهد معیارهای عدالت فضایی در طرح های توسعه شهری در سطح پایینی قرار دارند و برای درک نتایج اخذ افزایش ارزش زمین به چارچوبی برای تحلیل ارتباط بین رویکردهای برنامه ریزی و معیارهای عدالت فضایی نیاز است. همچنین ارتباط مؤلفه های ایجادکننده ارزش افزوده ناشی از اجرای طرح های توسعه شهری و معیارهای عدالت فضایی ارائه شده است.در ارتباط با شاخص های عدالت فضایی هرچند در شهر گلپایگان تفاوت چندانی وجود ندارد، اما نتایج رتبه بندی حاصل از تحلیل عاملی نشان می دهد تنوع فضایی و عدم تبعیض و برابری به عنوان شاخص هایی که رتبه اول را کسب کرده، شناخته شده است. تحلیل محتوای برنامه ها و سیاست های طرح توسعه شهر گلپایگان، آسیب شناسی وضع موجود و شناسایی کمبودها و مشکلات مربوط به توزیع خدمات در سطح شهر نشان دهنده عدم تبیین جایگاه عدالت فضایی در طرح های توسعه شهری و حوزه های تصمیم سازی جهت برنامه ریزی در شهر است. همچنین راهکارهای توزیع عادلانه منافع در طرح جامع شهر پیش بینی نشده و در مراجع تصویب کننده طرح نیز به آن ها اشاره نشده است.
مشارکت مردمی در بهسازی محیط های روستایی با مهاجرت معکوس، مطالعه موردی: روستای مهرآباد شهرستان اردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
122 - 142
حوزههای تخصصی:
برای ایجاد توسعه متوازن و پایدار، بررسی شرایط زیست و زندگی توأم با آرامش و رفاه چه در شهرها و چه در روستاها، می تواند اهمیت ویژه ای داشته باشد. هدف این پژوهش مطالعه مشارکت مردمی در بهسازی محیط های روستایی است. زمینه این مطالعه، بررسی اثرگذاری مهاجرت معکوس بر بهسازی محیط های روستایی است. روش پژوهش گرندد تئوری است. داده های حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 نفر از افراد مطلع اعم از شورای روستا، معتمدان و خیّران روستا، مدیران مدرسه در روستای مهرآباد شهرستان اردستان است. طریقه انتخاب، هدفمند و دردسترس و تعیین تعداد آن ها رسیدن به مرحله اشباع است. دو مدل پارادایمی محوری «تغییرات بافتاری-ساختاری» و «مهاجرت معکوس سالمندانه»، به عنوان دو پدیده محوری انتخاب شدند. پارادایم انتخابی این پژوهش، «آبادسازی مشارکتی» است. منظور از آبادسازی مشارکتی، درک و تجربه زیسته مشارکت کنندگان از بهسازی روستا و نقاط مثبت پدیده مهاجرت معکوس است. احساس تعلق خاطر به روستا و انتخاب نفع گرایانه و انتفاعی از عمده ترین شرایط علّی در پدیده آبادسازی مشارکتی به شمار می رود. انجام حمایت های دولتی و اختصاص وام های با نرخ سود کم، شرایط مداخله گر در این پدیده به حساب می آید. به زعم مشارکت کنندگان با شفاف سازی مبالغ مالی مشارکتی و همچنین با قدردانی و تشکر و برجسته کردن افراد مشارکت کننده از طریق شبکه های مجازی روستا، می توان بر کمّیت و کیفیت مشارکت در بهسازی روستا افزود. روستائیان دید مثبتی نسبت به مهاجرت معکوس و مشارکت های مردمی این مهاجرت ها دارند. به زعم آن ها، بهسازی در روستاها با افزایش جمعیت و افزایش مشارکت های مردمی چه ازنظر مالی، چه غیرمالی و همچنین جلب حمایت های دولتی صورت می گیرد.
ارائه مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال در صندوق بیمه کشاورزی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
197 - 226
حوزههای تخصصی:
صندوق بیمه کشاورزی در مدیریت ریسک بخش کشاورزی کشور نقش راهبردی و اساسی دارد. اگرچه مدیریت و انتقال بخش مهمی از ریسک های کشاورزی در حال حاضر توسط این صندوق انجام می شود اما ساختار و حیطه اختیارات این مجموعه تناسبی با نیازهای امروز کشور در حوزه کشاورزی ندارد و سطح نارضایتی در بیمه گذاران و کلیه لایه های ذی نفعان این سازمان بالا است. بررسی های مقدماتی نشان می دهد نظام فعلی بیمه های کشاورزی، ساختار صندوق، مأموریت ها و راهبردها، شیوه های تأمین مالی، قوانین و مقررات همگی نیازمند تغییر و بازنگری هستند؛ لذا ارائه یک مدل نوسازی استراتژیک دیجیتال برای صندوق در دستور کار این تحقیق قرار گرفته است. به منظور دستیابی به مدل از روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. ابزار تحقیق، مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان و ذی نفعان این صندوق در سراسر کشور بوده و از کدگذاری و تحلیل های دستی و نرم افزاری به صورت توأم برای تحلیل داده های مصاحبه ها استفاده شده است. مدل پارادایمی نهایی، عوامل تأثیرگذار بر نوسازی استراتژیک دیجیتال صندوق، شرایط مداخله گر و زمینه ای تأثیرگذار بر این نوسازی و در نهایت راهکارها و نتایج حاصل از نوسازی را نشان می دهد که در قالب مفاهیم و مقوله ها ارائه شده اند.
بررسی تطبیقی گفتمان سیاست خارجی دولت روحانی و دولت احمدی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
215 - 240
حوزههای تخصصی:
با فهم نظام و ساختار معنایی دولت ها، می توان به تحلیل، بررسی و حتی پیش بینی رفتار و سیاست خارجی آنان پرداخت. در پژوهش حاضر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره های دولت یازدهم و دوازدهم بر مبنای تحلیل گفتمان اعتدال و در مقایسه ای با گفتمان عدالت محور دولت احمدی نژاد مورد بررسی قرار می گیرد. به طور کل با به قدرت رسیدن حسن روحانی، شاهد حضور گفتمانی جدید بر ساختار معنایی دولت هستیم. بر این اساس این پرسش مطرح می شود که تغییر گفتمان عدالت محور دولت احمدی نژاد به گفتمان اعتدال روحانی، چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشته است و در پی کسب چه اهدافی است؟ یافته های پژوهش حاضر که برای پیشبرد مباحث خویش از روش ترکیبیِ توصیفی- تحلیلی بهره گرفته است، حاکی از آن است که سیاست جمهوری اسلامی ایران بر اساس گفتمان اعتدال، رویکرد مبتنی بر تعامل گرایی موثر و سازنده را در راستای بهبود و گسترش روابط با کشورهای منطقه و نظام بین الملل موجب گردیده است و رفتار مبتنی بر تعامل و تفاهم را جایگزین رفتار مبتنی بر تقابل و تهاجم کرده است.
Explanation of the Effective Factors in Measuring the Air Power of States(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
1 - 32
حوزههای تخصصی:
And variable elements located in the territory of a geographical-political unit called a state. It is one of the most effective elements in the national power of states, their air power, and in counting the factors that influence this power. Although this issue has always been one of the concerns of experts and geopoliticians, no effective action has been taken so far. Expressing the air power quantitatively and ranking the states from this point of view is of great importance in the international system because the states can adopt appropriate strategies to pursue national goals at the global level when they are aware of their air power and that of other states.This article tries to address the influential factors in measuring the air power of states in two "structural" and "functional" dimensions, using the descriptive-analytical method. For this purpose, a questionnaire was distributed at the internal and external levels (a statistical population of 116 experts and specialists in military and civil aviation) to make it clear that the most important factors affecting the air power of the states are fighter aircraft, intelligence, unmanned aerial vehicles, communication and information systems, bombers, active airports, interceptor aircraft, transport aircraft, navigation systems, helicopters, purpose-built tanker aircraft, fuel production, capacity and quality of runways, training, detection and early warning radars, range of equipment, and multiplicity of products in the aviation industry, respectively.
Comparing the Effects of Inflation on the Expenditure and Income of Urban and Rural Families in Iran Using a Panel Data(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
Purpose- After the beginning of a new round of sanctions against Iran in 2010-2011, many disorders were introduced in the Iranian economy including increased inflation and reduced purchasing power. It has significantly affected on the welfare of families and, hence. The study objective is to compare the effects of inflation on the costs of the social welfare and income among rural and urban families.Design/methodology/approach - The study adopts a descriptive-analytical methodology and urban and rural families in 31 provinces of Iran constitute its units of analysis. The data was comprised of family expenditure on food and non-food items in urban and rural areas during the period of 2011-2017 (at the height of sanctions) together with inflation. The panel data was analyzed using STATA 15 software package.Finding: The findings showed that inflation has increased income and, as a result, has increased costs and that a one percent increase in inflation has increased non-food costs as much as 0.43 and 0.35 and food costs as much as 0.18 and 0.22 for rural families. Similarly, by a one percent increase in inflation in urban areas of Iran, families’ non-food costs have increased by 0.20 and 0.16 and their food costs have increased by 0.11 and 0.24.Overall, inflation has led to a lower increase in the expenditure of rural families, so that a one percent increase in inflation has increased the costs for urban families as much as 0.32 and for rural families as much as 0.15. Therefore, the inflation caused by sanctions has increased the gap between urban and rural area and, as a result, increased macroeconomic instability. Considering the mutual effect of income distribution, unemployment, inflation and cost on each other, the policy of adjustment of income distribution and tax on income and wealth should be implemented in an exponential manner to reduce inequality. Also, in the face of inequality, in the early stages of development, politicians can control or reduce the upward trend in poverty and inequality by using the tools of transfer payments, social security insurances, unemployment insurances, etc.Originality/value: The results of this research can help organizations in charge of dealing with the effects of inflation in urban and rural areas to have a deeper insight into the existing conditions so that they can reduce the negative effects of inflation on life by using the solutions provided.
Livelihood Build-up through Micro-entrepreneurship in Rural Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
33 - 42
حوزههای تخصصی:
Purpose- Livelihood build-up is one of the most important pathways to improving the economic activities of rural areas. Despite an increasing call for diversification, through entrepreneurship, most rural households are challenged by limited means of livelihood. Consequently, the purpose of this study is to identify livelihood options for rural households through micro-entrepreneurship and analyze determinants and constraints to livelihood build-up in rural areas of Ogun State in the Southwest region of Nigeria.Design/methodology/approach-A two-stage sampling technique was used to select 900 rural households for the study. The required primary data for the study was collected through a structured questionnaire. The data on livelihood activities of rural households, micro-enterprises, and rural household characteristics were collected. Simpson index, multiple regression, and descriptive statistics were used to analyze the data.Findings-The results show that aside from agriculture and agribusiness-related activities (0.501), micro and retail business enterprises (0.619) are the dominant livelihood activities in the rural areas. Livelihood build-up in rural areas is significantly determined by factors including the size of the rural households (β = 0.458, t = 3.092, p < 0.05), and access to credit (β = 0.416, t = 2.895, P < 0.05). Also, the results show that the livelihood build-up of most rural households is constrained by lack of access to credit, risk-averse attitudes of most rural households, low level of awareness, poor rural infrastructure, and rural transportation problems.Originality/value- The study focuses on the pathway to building a better livelihood for the rural populace through entrepreneurship. The findings of this study provide insight into part of the policy strategy required to solve livelihood challenges in most rural communities.
Development of Impactful Scenarios for Smart Village Approaches on the Sustainability of Peri-Urban Settlements of the Metropolis of Tehran (Case Study: Villages of Islamshahr County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
99 - 124
حوزههای تخصصی:
Purpose- The "Smart Village" approach includes long-term social, economic, and environmental activities of the rural community that involve widespread participation in local governance processes, promoting entrepreneurship, preserving the rural environment and, ultimately, sustainable development of rural areas. Therefore, the development of scenarios that facilitate the realization of the smart village approach in the peri-urban settlements of the metropolis of Tehran should be emphasized.Design/methodology/approach-This research is a descriptive-analytical study from the perspective of its objectives it is applied. Data and information were collected through library research, documentary studies, and survey methods (interviews). By reviewing scientific sources and conducting interviews with experts, 57 influencing factors of the smart village approach on the sustainability of peri-urban settlements were identified, categorized into 5 dimensions, and a total of 35 people, including managers of relevant organizations and university experts, were interviewed. The analysis of data was based on futures studies techniques, including structural analysis and mutual effects analysis (done using Micmac and Scenario Wizard software).Finding- The research findings show that there are a very large number of possible scenarios for the impact of the smart village on the sustainability of peri-urban settlements in the metropolis of Tehran within the range of Islamshahr County. Among them, 14 scenarios have weak compatibility and only 1 scenario is in a state of strong and sustainable compatibility (zero incompatibility). The first scenario, which is a positive one, has a mutual effect score of 733 and a compatibility value of 13, while the second scenario, which indicates unfavorable conditions for the future impact of the smart village on sustainable development, has a mutual effect score of -144 and a compatibility value of 5. The third scenario also has a compatibility value of -2 and with a mutual effect score of 63, it can be one of the impactful scenarios for the smart village on the sustainability of peri-urban settlements in the metropolis of Tehran. At the end of the research, operational suggestions are presented to enhance the indices of a smart village to achieve sustainable development in the rural settlements of the studied area.Originality/Value - For the first time in Iran, scenarios have been developed on the impact of smart villages on the sustainability of peri-urban settlements, and from this perspective, it is innovative and among the first research in the field.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی در ارزیابی آلودگی هوای کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
167 - 184
حوزههای تخصصی:
تبریز که سریع ترین رشد شهری را در شمال غرب کشور داراست، از بزرگترین شهرهای ایران از لحاظ جمعیتی، اقتصادی، صنعت و حمل ونقلی است که توسعه فزاینده به موازات عدم رعایت برنامه ریزی اصولی کاربری های اراضی و فرسودگی حمل و نقل عمومی و بخش احتراق صنایع و عدم فیلترازسیون مناسب این صنایع به عنوان مثال نیروگاه حرارتی منجر به افزایش آلودگی هوا در سطح شهر شده است. بدین منظور پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از متغیرهای ورودی ( فاصله از مراکز صنعتی، رطوبت، دما، تراکم جمعیت، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از ایستگاه های اتوبوس، فاصله از مراکز آموزشی، تغییرات پوشش گیاهی، فاصله از آزاد راه ها، تراکم ساختمانی، جهت باد، دی اکسید کربن و مونوکسید کربن ) به ارزیابی آلودگی هوا با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی در کلانشهر تبریز بپردازد. در پژوهش حاضر سعی گردید متغیرهای مستقل موثر در توزیع احتمال آلایندگی در دو مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) و رگرسیون خطی در ارتباط گذاشته شود تا بتوان با تعریف تمهیداتی در مدیریت شهری و اثر گذاری و برنامه ریزی در متغیرهای یاد شده کنترل آلودگی را بهبود بخشد. نتایج نشان می دهد که عمده ترین آلاینده ها بیشتر مربوط به ذرات معلق (PM10)، گاز (CO2)، (SO2) و (NOx) می باشد. پراکندگی ذرات معلق در هوا بیشتر بر اثر تردد وسایط نقلیه، فعالیت های صنعتی، احتراق سوخت موتورهای دیزل و ساخت و ساز بی رویه و نیاز به تولید برق بیشتر می باشد. فعالیت های نیروگاه های حرارتی، پالایشگاه تبریز و سیستم های گرمایشی خانگی و تجاری درون شهری نیز از جمله عوامل تولید کننده SO2 بوده و بیشترین تولید CO2 مربوط به سوخت خودروهای بنزین سوز می باشد. شدت افزایش مقدار این آلاینده در تمامی ایستگاه های منتخب در فصل های پاییز و زمستان به مراتب بیشتر بوده به طوری که در این فصول آلاینده ها به بیش از دو برابر مجاز نیز می رسند. سهم آلاینده های هوای تبریز را می توان به سه دسته کلی تقسیم بندی نمود که بیشترین عامل متعلق به بخش نیروگاه حرارتی و حمل و نقل می باشد.