فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، حرکت اجرام آسمانی و آنچه که در آسمان اتفاق می افتاد برای آدمی حیرت آور و سوال برانگیز بود و ذهن جستجوگر او همواره در پی پاسخی روشن برای کشف ارتباط بین سرنوشت خود با رخدادهای آسمان بوده است، تا آنجاکه وقایع مهم تاریخی خود را با رخدادهای آسمان مرتبط دانسته است. توجه به این موضوع در اغلب ادیان و اسطوره های ثبت شده بشر نیز دیده می شود و همین ارتباط در تاریخ بعد از اسلام سبب به وجود آمدن یکی از زمینه های مهم فعالیت های علمی مسلمانان شد و کتاب های بسیاری در زمینه نجوم به نگارش درآمد. نقش عناصر کیهانی در آثاری هنری از جمله نگارگری یادآور اهمیت توجه به تغییرات اجرام آسمانی است که انسان باور به تاثیر و نقش آن ها در سرنوشت خود داشته است. تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به پرسش هایی است که ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات آسمان را با معنایی جدید روشن سازد. بنابراین با بررسی چند نگاره از فالنامه فارسی توپکاپی به دنبال دلایل اعتقاد به ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات و وقایع آسمان است و به این سوال پاسخ می دهد که مفاهیم و معنای نقوش کیهانی به کار رفته در این نگاره ها چه بوده است و چه عواملی در پیدایش و تولد عناصر کیهانی و باور به تاثیرشان بر سرنوشت انسان نقش داشته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عناصر نجومی و کشف علت باور پیدایش آن ها در ارتباط با سرنوشت انسان است که در مسیر رسیدن به این هدف نظریه های فلاسفه با رویکرد کهن الگویی مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی می باشد و روش گردآوری مطالب اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. همچنین داده ها از روش تجزیه و تحلیل کیفی بررسی شده است. با توجه به نتایج تحقیق می توان به این باور دست یافت که عناصر شکل گرفته کیهانی بر اساس مفهوم و تاثیرات مشهود و مشخص در سرنوشت نسل های بشر پدیدار شده اند و به واسطه اهمیت و تکرار آن در طول قرن های متمادی، نسل به نسل توسط ناخودآگاه جمعی به ارث رسیده اند و در نهایت به دست هنرمندان برای انتقال مفهومی مطابق با کهن الگوی تاثیرگذار در سرنوشت انسان ها بازآفرینی شده و به صورت نگاره ها درآمده است. شناسایی و تحلیل رموز و عناصر بکار گرفته شده در نگاره های تحقیق حاضر شاهدان زنده این نظریه می باشند.
کاربرد نظریه ادراک دیداری گشتالت در صفحه آرایی کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴۰
33 - 40
حوزههای تخصصی:
تبارکاوی یک صحنه ی اسطوره ای-تاریخی: فانتزیِ مهمانی زلیخا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف یکی از داستان هایی است که در تاریخ هنر و ادبیات ایران بسیار مورد نوگویی قرار گرفته است. مجلس مهمانی زلیخا یکی از نقاط اوج داستان بوده و مکرراً در تاریخ نقاشی ایران تصویرگری شده است. این صحنه ی دراماتیک، به مثابه یک فانتزی اجتماعی در بازنمایی جنسیت در ادبیات پساقرآنی و خاصه در ایران بسیار مورد توجه و به نحو مبالغه آمیزی بسط یافته است. بنابراین می توان چرایی این اهمیت و کارکرد دیداری آن را به پرسش کشید. این مقاله با یک روش توصیفی و تحلیِل ترکیبی، می کوشد این صحنه را در یک رویکرد روانکاوانه ی اجتماعی و در ساحت ناخودآگاه جمعی، مورد تبارکاوی-که یک ترکیب روش شناختی از اسطوره کاوی، روانکاوی و تحلیل گفتمان فراهم می آورد- قرار دهد. نتایج حاکی از آن بودند که صحنه ی اسطوره ای آفرینش در بندهش، تبار مجلس مهمانی زلیخا و همچنین نرسه و جهی شخصیت های کهن الگوییِ یوسف و زلیخا با همان کارکردها و ویژگی ها هستند. نقاشی های این صحنه، با داشتن یک سناریوی متراکم و چندگانه، مورد فرافکنی و فانتزی سوژه-مخاطب جمعی قرار گرفته و در نتیجه گردش چندجانبه ی امیال و نیز اضطراب او را به شکلی ناخوداگاه موجب می شود. از این منظر، یوسف پیش الگوی کاملی به جهت داشتن منبع قدرت (فره) و زیبایی (امر جنسی) محسوب شده است.
از کلاسیک به فراکلاسیک:جستاری در جایگاهِ مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
19 - 26
حوزههای تخصصی:
در جستارِ حاضرْ دو بعد از ابعادِ چندگانه ی مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِسْ استخراج و معرفی شده اند. این دو بعد که به منزله ی دو نوع مخاطبِ تصویریِ متمایز و هم زمان درهم تنیده معرفی می شوندْ نشان می دهند که سیرِ مواجهه ی کلاسیک به مواجهه ی فراکلاسیک، و درنتیجه مخاطبِ کلاسیک به مخاطبِ فراکلاسیک، یک طیفِ تبدیلیِ ملایم است که از مؤلفه های ادراکی آغاز می شود، به تدریج حاملِ مؤلفه های درکیِ بیشتر می شود، و تا آستانه ی سیستم های تصویری پیش می رود. نگارشِ جستارِ حاضر ازاین رو ضرورت داشت که فلسفه ی آنگلوآمریکایی به شکلِ کلی، و جایگاهِ هنرهای تصویری و تصاویرِ غیرهنری در آن به شکلِ جزئی، در کشورمان تقریباً ناشناخته است. روشِ پژوهشمان یک روشِ مرتبه اولِ مؤلف محور است که پیروِ آنْ تمامیِ آثارِ لوپِس مطالعه شده و بخشی از الگویی که آرای تصویری اش را منسجم می کند در قالبِ بخش بندی های جستارِ حاضر صورت بندی شده است؛ یعنی جستارمان با نگاهی به جایگاهِ تام وتمامِ تصویر در نگاهِ لوپِس نگاشته شده است. نتایجِ حاصل شده نشان می دهد مخاطبِ کلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی اش را بر آن ها بار می کند، اما مخاطبِ فراکلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی و نیز پیشرفته اش را بر آن ها بار می کند. لذا بااینکه هردو مخاطبینی منفردند، مخاطبِ فراکلاسیک، مخاطبی است دارای حالاتِ ذهنیِ پیچیده تر.
مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
101 - 113
حوزههای تخصصی:
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
پژوهشی در سنگ نگاره های نهبندان، نمونه موردی سنگ نگاره نخلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49 - 60
حوزههای تخصصی:
اغلب پژوهشگران سنگ نگاره ها را جزء هنرهای تجسمی محسوب می کنند. یکی از سنگ نگاره های ارزشمند در خراسان جنوبی، سنگ نگاره نخلستان در نهبندان است. این مجموعه دارای نقوشی تجریدی و فیگوراتیو با مضامین متعدد، بر چهار قطعه سنگ منفرد، پراکنده و نزدیک هم می باشند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات، با شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از جمله اهداف پژوهش، بررسی و معرفی نقوش نخلستان، مقایسه تطبیقی با نقوش دیگر در داخل کشور و تحلیل صورت و معنای برخی نقش مایه های حجاری شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که چهار قاب سنگ نگاره های نخلستان، اگر چه دارای تفاوت هایی در نقش، فرم و نشانه هستند؛ ولی با مقایسه تطبیقی به عمل آمده میان نقوش این سنگ نگاره ها با نقوش سفال ، اثر مُهر و سنگ نگاره های دیگر، می توان گفت به احتمال تمامی نگاره ها متعلق به عصر مفرغ(۳۰۰۰تا۱۵۰۰ق.م) هستند. از نظر موضوعی نقوش سنگ نگاره های نخلستان به گیاهی، جانوری، انسانی و نشانه طبقه بندی می شوند. در مبحث نشانه ها پیشنهاد گردید که نماد آنخ (زندگی جاوید) در مصر باستان، با تحولاتی که داشته، به شکل کوبه های ویژه زنان و مردان در درب خانه های سنتی ایرانی تا دوره قاجاریه برجای مانده است.
تحلیل خودنگاره با رویکرد انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد این مقاله؛ تحلیل خودنگاره در نقاشی و عکاسی است؛ تحلیلی که خودنگاره را با دیدگاه انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف"مطرح می سازد. نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت از آرای مهم و پر استناد به ویژه در نقد هنری است. با توجه به این که "خودنگاره"، هنری فردگرا و معطوف به شخص مؤلف است؛ در اینجا به مثابه نمودی از مؤلف فرض می شود و سؤال هایی مطرح می شود از جمله: آیا می توان نظریه "مرگ مؤلف"را در همه آثار هنری تعمیم داد؟ آیا این نظریه در تحلیل تصاویر خودنگاره اعم از نقاشی یاعکاسی، همچنان کارایی لازم را در حذف مؤلف دارد ؟ در پاسخ به این سوال ها؛ نخست به توصیف نظریه "مرگ مؤلف"پرداخته و سپس با روش تطبیقی، ضمن نقد نظریه، محتوای بصری آثار انتخابی نیز تحلیل می شود. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است. جامعه آماری شامل 20 خودنگاره از حوزه نقاشی و عکاسی بوده، اما به اجمال 6 نمونه از آثار به گونه ای گزینش شده که برای اثبات فرضیه و نیز تعمیم آن به هر دو هنر نقاشی و عکاسی نیز کفایت کند. نتیجه حاصل از یافته ها؛ عدم تعمیم نظریه "مرگ مؤلف"در آثار خود نگاره است.
لباس به مثابه اثر هنری: رویکرد هنرمندان ایرانی در نمایشگاه های دهه ی 1380(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
69 - 82
حوزههای تخصصی:
لباس از دیرباز در زندگی بشر حضور داشته ولی در دوران معاصر علاوه بر کارکردهای سنتی ، کارکرد رسانه ای و ارتباطی نیز پیدا کرده، به طوری که هنرمندان از آن به مثابه اثر هنری در بیان مفاهیم مورد نظر خود بسیار بهره می جویند. در ایران نیز در دهه های اخیر شاهد برگزاری نمایشگاه هایی در این زمینه بوده ایم و از آن ا که هنرمندان فعال این رشته در ایران بسیار محدود می باشند و هیچ بایگانی منسجمی از عملکردشان وجود ندارد، پژوهش حاضر تلاش داشته تا پس از شناسایی هنرمندان ایرانی برگزار کننده ی نمایشگاه در این حوزه در طی دهه ی 1380، با استفاده از روش های کیفی، دیدگاه ها، رویک ردها و آثارشان را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، روش انتخاب شرکت کنندگان از نوع هدف مند بوده و داده های جمع آوری شده از طریقِ مصاحبه ها ی نیمه طراحی شده، پس از ضبط و تبدیل به متون نوشتاری، کدگذاری، مقوله بندی و الگویابی شده اند و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ضعف این حوزه از هنر در ایران، علاوه بر عدم شناخت کافی هنرمندان مورد مطالعه که موجب تبدیل آثارشان به تقلیدی ناقص و سطحی از آثار لباس مفهومی در غرب می شود، به عدم ارتباط موثر هنرمندان با مخاطب و محدودیت در شیوه ی ارائه ی آثارشان برمی گردد.
درآمدی بر نحوه شکل گیری نقوش در سنگ گورهای منطقه سفید چاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای تجسمی دوره اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳۹
95 - 102
حوزههای تخصصی:
مطالعه و تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
171 - 189
حوزههای تخصصی:
طبق منابع تاریخی خاتم کاری یکی از هنرهای چوبی ایرانی بوده که با استناد به رحل چوبی محفوظ در موزه متروپولیتن، آغاز آن از دورهٔ آل مظفر شکل گرفته است. خاتم کاری در هر دوره ویژگی های منحصر به فردی داشته و همین مسئله سبب شده آثار شاخصی که از هر دوره بر جا مانده بخش مهمی از هنر ایرانی را شکل دهد. این پژوهش با هدف تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر علاوه بر تبیین ویژگی های این شیوه به واکاوی آثار به جای مانده نیز پرداخته است. سؤالات این پژوهش عبارتند از : 1-ویژگی های فنی شیوهٔ خاتم معرق چیست؟ 2-چه عواملی در تداوم خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر مؤثر هستند؟ به منظور پاسخ دهی به سؤالات مطرح شده و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از تبیین شیوهٔ خاتم معرق و تحلیل چگونگی تداوم آن تا دههٔ اخیر، 6 اثر خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر به عنوان جامعه هدف پژوهش تحلیل و واکاوی شدند. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن از نظر روش شناختی، مبتنی بر رویکرد ساخت گرا است. مطالعات و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده که شیوهٔ خاتم معرق به گونه ای است که براساس آن در یک اثر خاتم کاری می توان علاوه بر تفکیک رنگی بین خاتم ها، زیبایی، تنوع طرح و نقش نیز ایجاد نمود. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان نتیجه گرفت شیوهٔ خاتم معرق یکی از روش های پر اهمیت در خاتم کاری دوره قاجار بوده که تا دههٔ اخیر تداوم یافته و نمونه های موجود بررسی شده گواهی بر این امر است.
صورت بندی مؤلفه های ساختارشناسی نقاشی طبیعت بیجان در دوره فتحعلی شاه قاجار (1250- 185 ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
107 - 126
حوزههای تخصصی:
طبیعت بیجان از موضوعاتی است که دردوره اول قاجار درنقاشی ها دیده می شود ولی درسایه پیکرنگاری دربار هنررسمی این دوران کمتر دیده شده است. طبیعت بیجان به عنوان موضوعی مستقل درحاشیه نقاشی های دوران اول قاجاردیده می شود. این نقاشی به صورت تزیینی بوده و هم به صورت مستقل و هم در ترکیب با پیکرنگاری زنان دیده می شود. در نقاشی طبیعت بیجان در سفره های رنگین غذا و میوه ها با رنگ های متنوع ترسیم شده اند و گاه حیوانی همچون گربه، خرگوش و کبک در کنار سفره دیده می شود. هدف این پژوهش برای پی بردن به ویژگی های نقاشی طبیعت بیجان در دوره اول قاجار و ویژگی های تجسمی آن درترکیب با موضوعات دیگر درهنراین دوره است. سوال نقاشی طبیعت بیجان درهنر دوران اول قاجار دارای چه ویژگی های تجسمی است؟ به صورت مستقل و ترکیب با عناصر دیگر چگونه کار می شده است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های نقاشی دوره اول قاجار است و شیوه تحلیل براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کاررفته درهنر طبیعت بیجان درنقاشی است. نتایج این پژوهش نشان می دهدطبیعت بیجان درنقاشی های این دوران هم به صورت مستقل کار شده که تعداد محدودی با ویژگی های مشخص است و هم با پیکرنگاری به ویژه زنان و حیوانات ترکیب شده است.
بررسی تطبیقی هنرهای تزیینی داخل کاخ صاحبقرانیه و بناهای روسیه قرن 18 و19میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
1 - 13
حوزههای تخصصی:
بشر اولیه دیواره های غارها را با توجه به حس زیبایی شناسی خود؛ برای برآوردن نیاز شکار و تأمین غذا نقاشی کرد. به تدریج رنگ آمیزی و تزیینات، جزیی از فضای داخلی خانه شد و البته به محل سکونت پادشاهان نیز وارد شد. تزیینات داخلی کاخ ها با توجه به فرهنگ، هنر و آداب و رسوم هر تمدن متفاوت است. با روابط سیاسی بین کشورها تغییرات بیشتری در فضای داخلی کاخ ها دیده می شود. مولفه های بسیاری مانند ترکیب بندی داخلی، گچبری، نقاشی، آیینه کاری، تزیینات سنگی و چوبی در کاخ صاحبقرانیه وجود دارد که قابل مقایسه با تزیینات داخلی معماری روسیه است. هدف این پژوهش یافتن شباهت ها و تفاوت های هنرهای تزیینی معماری داخلی روسیه با هنرهای تزیینی داخل کاخ صاحبقرانیه تهران است. شیوه تحلیلی، توصیفی با استفاده از جمع آوری اطلاعات و تحقیق میدانی از کاخ صاحبقرانیه؛ انجام شد که با توجه به مدارک و اسناد موجود تاکنون پژوهشی در این زمینه صورت نگرفته و تنها اشاره های کوتاهی به کاخ صاحبقرانیه شده است. هنرهای تزیینی معماری داخلی روسیه تحت تأثیر کشورهای اروپایی قرار داشت. معمار ایرانی با ذوق و سلیقه خود و الهاماتی که از نقاشی و ترکیب بندی کاخ های اروپایی و روسی گرفته بود، صاحبقرانیه را بازسازی کرد. بنابراین تأثیر هنر روسی در کنار هنرهای اروپایی در این کاخ را نمی توان نادیده گرفت
بازشناسی تشابهات معماری بودایی با مقابر و عودسوزهای مفرغیِ سده های آغازین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی تعاملات متقابل آثار هنریِ مرتبط با آیین های مختلف، یکی از مهم ترین مصادیق مطالعات تطبیقی جهت دستیابی به اطلاعات تازه در خصوص تکوین و تحول این آثار در سرزمین های مختلف است. مصادیق چنین مطالعاتی نشان می دهند که چگونه جریان های هنری در پی تکوین و توسعه ی آیین ها در جوامع، پدید آمده و گسترش می یابند و تا چه حد موجب کمیت و کیفیت های جدید هنری می گردند. تشابهات زیاد، فرم ها و نقوش معماری بودایی با آثار فلزی اسلامی، خصوصاً عودسوزهای سده های آغازین و همچنین معماری مقابر اولیه ی اسلامی، یکی از همین تعاملات متقابل است. مقاله ی پیش رو کوشیده است تا به روش کتابخانه ای و به شیوه ی تاریخی-اسنادی و تحلیل محتوا و ارائه ی نمونه هایی مستند، و همچنین با بازشناسی این عناصر و مصادیق آن، احتمال وجود نمونه هایی از تأثیرات عناصر هنری وابسته به آیین بودا را بر روی هنر مناطق اسلامی، شناسایی و معرفی نماید. حاصل این بررسی، روشن کننده ی این حقیقت است که عناصر به کار رفته در بدنه ی این عودسوزها تا حد زیادی برگرفته از نمادهای بودایی است. البته ریشه ی نقوشی همچون شیر، گل لوتوس و ... را باید در هنر پیش از اسلام (هخامنشی و ساسانی) که به نحوی از انحا مورد تقلید هند واقع شده است جست.
کاربرد دانش تریز جهت تبیین جایگاه طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
99 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تغییرات گسترده ای که در سبک زندگی مردم ایجاد شده ، شاهد دگرگونی های زیادی در درک زیبایی شناسانه از مصنوعات و کارکرد آنها هستیم که نیازمند شکلی خلاقانه در طراحی و تولید محصولات هنرهای کاربردی، خصوصاً سرامیک های کاربردی که دارای حضوری پررنگ در خانه و آشپزخانه مردم است می باشد. در این مقاله با بهره گیری از روش تریز ، به تبیین شاخصه های طراحی خلاقانه و کارکردهای آن در سرامیک های کاربردی معاصر ایران پرداخته شده است. برای این منظور 25 نمونه سرامیک کاربردی از میان 5 کارگاه تولید نیمه ماشینی سرامیک انتخاب و بر اساس زمینه های چهارگانه: مولفه های فنی، عناصر بصری، مواد اولیه و اهداف کاربردی، جهت تعیین تناقضات حل شده در روش تریز تحلیل شد. این پژوهش از جنبه هدف زیر مجموعه پژوهش های کاربردی و از جنبه ماهیت جزو تحقیقات توصیفی تحلیلی قرار دارد. نتایج، وجود 4 شاخصه اصلی و 7 شاخصه فرعی که منجر به بهبود 14 خصیصه شده اند را نشان می دهد. نام گذاری این شاخصه ها بر اساس پارامترهای 39گانه آلتشولر صورت گرفته است. جداول حل تناقضات نمونه ها، جدول تعیین سطوح خلاقیت و نمودار پراکندگی راه حل های مبتکرانه در هر زمینه، جایگاه طراحی خلاقانه را روشن تر ساخته و نهایتاً بر اساس یافته های فوق، فضاهای بکر طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران شناسایی شده است.
تکوین معیارهای زیبایی شناسی صفحات وب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بررسی زیبایی در محیط تعاملی وب به معنای توجه به مخاطب به مثابه ی دریافت کننده ای منفعل نیست بلکه به معنی نیاز به روشی برخط است تا بتوان مخاطب را در فرایند طراحی وارد نمود. هدف از پژوهش، پیشنهاد روشی برای اخذ بازخورد مخاطب و تحلیل نتایج به منظور دست یافتن به معیارهای زیبایی شناسی مخاطب محور است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی، همراه مطالعات کتابخانه ای، پژوهش میدانی و مصاحبه است. جهت تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از روش پیشنهادی «میرینگ»، در سه مقوله؛ وضعیت حرفه ای، مسایل فنی و ویژگی های زیبایی شناسی استفاده شده است. نتایج نشان داد که آنچه سبب تفاوت رفتارها می شود، ناشی از اختلاف فرهنگی است. از این رو، جهت سازماندهی نظام ادراک بصری و ابزار سنجش سطوح انطباق فرهنگی، سه نظریه ی نشانه شناسی، گشتالت و افردنس که به تحلیل نشانه شناسانه ی عناصر بصری، تشریح قوانین حاکم بر ادراک ذهنی و نحوه ی تعامل مخاطب با صفحات داخلی وب گاه می پردازد، مورد استفاده قرار گرفت. تطبیق این سه سطح مشخص کرد که مخاطبان ایرانی قادر به شناسایی الگوهای نشانه ای برگرفته از فرهنگ بومی هستند. اما تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با وب گاه های ساده ی طراحی شده بر مبنای قوانین گشتالت و الگوهای تکراری مشخص دارند. در مقابل از توانایی پایینی در کشف ویژگی های تعاملی افردنس برخوردار هستند.
تحلیل بازنمایی دریا در نقاشی واقع گرا مبتنی بر مفهوم امر والا در فلسفههکانت (مورد مطالعاتی: آثار برگزیده قرن نوزدهم اروپا و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی طبیعت یکی از موضوعات مهم در نقاشی به شمار می رود. یکی از مواردی که معنای وسیعی از بازنمایی طبیعت را بر ما عیان می کند، فلسفه است. از ارزنده ترین مباحث فلسفی، مفهومی به نام امر والا می باشد. در این اثنا، دریا به مثابه ابژه ای که می تواند نشانی از امر والا باشد، در جنبش های هنری قرن نوزدهم مجالی برای بروز یافت. پژوهش حاضر در جست وجوی شاخصه های امر والا از دیدگاه کانت، در نقاشی های رئال بازنمایی امواج دریا در قرن نوزدهم اروپا می باشد. در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، و بهره گیری از روش گردآوری کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات، و با نمونه گیری گزینشی از میان آثار نقاشی دریا در سده نوزدهم اروپا و امریکا، پنج اثر انتخاب شده و به شیوه تجزیه وتحلیل کیفی، مورد بررسی قرار گرفته اند. الگوی بازنمایی دریا در نقاشی رئال قرن نوزدهم، بنا بر نوع امر والا متفاوت است. امر والای پویا در آثار مورد بررسی، از طریق نمایش قدرت و قهر دریا تصویر شده است. برای نمایش والای ریاضی نیز هنرمند عظمت و وسعت و گستردگی دریا را ترسیم کرده است. با نگاهی دقیق تر به آثار تحلیلی درمی یابیم که سبک رئالیسم، بستری برای نمایش مسائل سیاسی، و بعضاً نمایش طبیعت بدون اغراق و به دور از احساسی گری رمانتیسم بود.
گونه شناسی نشانه های سنگ مزار ارامنه گورستان های خویگان علیای فریدون شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
183 - 195
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، سرزمین ایران همواره پذیرای اقوام و ادیان گوناگون بوده است. این مجاورت در خصوص مسیحیان ارمنی به ویژه از دوره صفویه به این سو، به خوبی در هنر حجّاری آن ها نمودار گشته و سبب آفرینش عناصر هنری مشترک گردیده است. شاهد این مطلب، سنگ قبور تصویری و نگاره دار تاریخی ارامنه روستای خویگان علیای فریدون شهر اصفهان است. گنجینه نقوش بکر چهار آرامستان تاریخی ارامنه این روستا به دودسته تصویرنگار و کتیبه نگار قابل تقسیم است. هدف، شناخت انواع نشانه ها، نمادها و نمودهای روزگار وقت است که در قالب نقوش حکاکی شده بر سنگ قبور، حاوی ناگفته هایی از عمق تاریخ است. این پژوهش تلاشی است برای یافتن پاسخ هایی به این پرسش ها: 1. نشانه های تصویری سنگ مزار ارامنه گورستان های خویگان علیای فریدون شهر شامل چه گونه هایی می شود؟ 2. سنگ مزارهای ارامنه خویگان علیا از منظر فنی، زیبایی شناختی و مفهومی از چه ویژگی های برخوردارند؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، ترکیبی از منابع میدانی و کتابخانه ای- اسنادی است و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات، کیفی است. نتایج تحقیق نشان داد نقوش این مزارها شامل انواع نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی، نمادین و ابزار معاش مردمان روزگار است که در فضایی معماری گونه احاطه شده اند. نقش زوج (مرد و همسرش) و نقش مشاغلی مانند قالی بافی نیز به وفور یافت می شود. از منظر فنی، سنگ قبور حجیم و یکپارچه با ارتفاع گاه نیم متر بر سطح خاک و به صورت افقی مشاهده می شود. عنوان پرتره های سنگی برای تصاویر قبور منطقه بدون اغراق است و مفاهیم در نگاره های سنگ مزارها، از پیرامون زندگی متوفی الهام گرفته و درواقع بازتابی از زندگی دنیوی و اخروی فرد است.
مقایسه تطبیقی پیکره های ایستاده فتحعلی شاه قاجار به رقم مهر علی با پیکره های انسانی در هنر سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
مهرعلی، یکی از نگارگران عصر فتحعلی شاه قاجار، در برخی از آثار خود، پیکره ایستاده پادشاه را با کمر باریک، شانه های پهن و عصای مرغ نشان در دست راست می نمایاند. سغد، از سرزمین های ایران باستان نیز در آثاری مانند سکه، سپر چوبی و نقاشی های دیواری، پیکره هایی مزین به جواهرات، کمر باریک، شانه های پهن و عصای مرغ نشان در دست راست معرفی می کند که شیوه روایی برخی از آنها متأثر از ادبیات حماسی شاهنامه است. تحقیق حاضر در پی پاسخ گویی به این سوال است: معناشناختی عناصر نمادین یکسان بکار رفته در آثار مورد پژوهش چیست؟ نوشتار ﺣاﺿر به شرح هشت تصویر و تطبیق آنها با متن دینی- اخلاقی گاهان و شاهنامه می پردازد و تلاش دارد تا با بررسی جنبه های گوناگون خشَترویریه، مظهر سیطره قدرت خدا نزد ایرانیان باستان و فّره کیانی یکی از نمادهای قدرت و عطیه الهی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات به طریق اسنادی و کتابخانه ای بوده و با روش تحلیلی و توصیفی– تاریخی، بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که الگوهای بصری و مفهومی پیکره نگاره های فتحعلی شاه قاجار به رقم مهرعلی و پیکره های انسانی هنر سغدی، تلفیقی از ادبیات حماسی شاهنامه فردوسی با اندیشه فلسفی ایران باستان است و بر اقتدار و مشروعیت حکومت ایزدی پادشاه دلالت دارد.
تحلیل ساختار روایت در متن و نگاره جنگ تیمور با سلطان محمود والی هندوستان بر مبنای الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
41 - 51
حوزههای تخصصی:
در نشانه معناشناسی، تحلیل نظام های روایی، چگونگی کارکرد و دریافت معنا اهمیت دارد. از ساختارگرایانی که الگویی برای شناسایی ساختار روایت ارائه داد، گریماس بود. براساس نظریه گریماس هر روایت دو سطح اصلی و ظاهری دارد که سطح اصلی مبنای تحلیلِ روایت است. الگوی کنشی براساس تحلیل تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی تحقق می یابد و هر نظام روایی به شش جز تقسیم گشته و یک محورکنشی را شامل می شود. در این پژوهش نگاره ای از ظفرنامه تیموری 935 با استفاده از روش تحلیل الگوی کنشی گریماس از طریق روش اسنادی و به صورت توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. در این تحقیق، طرح اصلی در ساختار روایت با استفاده از تقابل های دوگانه، زنجیره های روایی و الگوی کنشی در تصویر و روایت متنِ مرتبط با نگاره تحلیل شده است که از نظر ساختاری به متنی واحد تعلق دارد و در هر نگاره روایت خاص خود را داراست. همچنین شباهت ها و تفاوت های حاکم بر الگوی کنشی در مقایسه با متن و در نهایت ارزیابی میزان ارتباط ساختار روایی متن و نگاره با یکدیگر انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این الگو قابل انطباق با نگارگری است و نگاره با دارا بودن دو سطح زیربنایی و روبنایی در ساختار تحلیل می تواند یک متن یا روایت مستقل باشد.
گونه شناسی و نمادشناسی زیورهای لرستان در دوران مفرغ و آهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر زیورهای بازمانده از لرستان باستان، به گونه شناسی و نمادشناسی این هنر ارزشمند بپردازد. مهم ترین اهداف این پژوهش، بررسی تکنیک های ساخت و تزیین زیورهای لرستان و دسته بندی زیورهای لرستان برپایه شکل، جنس، کاربرد و نقشمایه ها است. پژوهشگران، این دست ساخته ها را حاصل هنر بومی منطقه می دانند که در فرآیندی دراز و با درآمیختن تجربه محلی با هنر فرهنگ های همجوار (آشور، بابل، ایلام، میتانی و اورارتو) و هنر اقوام مهاجری چون کاسیان، گوتیان، لولوبیان، هوریان و سکاها شکل گرفته است. زیورهای بررسی شده، دستکم دوازده جنس گوناگون دارند: مفرغ، آهن، شیشه، عقیق، لاجورد، صدف، سنگ های گوناگون، خمیرشیشه، عاج، استخوان، طلا و نقره. در بررسی این زیورها از دید فرم و کاربرد دستکم به دوازده گونه متفاوت برمی خوریم: سنجاق سر، دستبند، گردنبند، گوشواره، آویز، بازوبند یا پای آذین، انگشتر و مهر، پیشانی بند، سنجاق قفلی، دکمه، آینه و موبند. گستره تاریخی آثار موزه ای بررسی شده، دوران برنز و آهن در ایران (هزاره سوم تا هزاره نخست پ.م) را دربرمی گیرد. داده های پژوهش در یک بررسی کتابخانه ای و موزه ای گردآوری شده اند. روش پژوهش، مقایسه تطبیقی ساختار زیورها و گونه شناسی و دسته بندی آنها بوده است.