فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
91 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی دانش تولید شده درباره سکونتگاه های غیررسمی به شناسایی دو خلاء مهم نظری می انجامد؛ اولا باوجود اینکه زمینه گرایی در مباحث مخلتف شهرسازی ورود نموده اما جای آن به عنوان یک نظریه مستقل برای توضیح فرایند توسعه شهری غیررسمی خالی به نظر میرسد. ثانیا، گویا ادبیات نظری شهرسازی فاقد چارچوب اصولی منسجمی است که توسط تحلیلی زمینه ای از الگوی توسعه کالبدی این سکونتگاه ها بدست آمده باشد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل ابعاد زمینه به کمک دیدگاه زمینه گرایی به منظور توضیح توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی است. همچنین این پژوهش در تلاش برای تدوین چارچوب نظری منسجمی از اصول برنامه ریزی توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی در مطالعه ای زمینه ای می باشد.
روش: این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو بهره برده است طوریکه اولا 422 مقاله از طریق جستجوی نظامند بدست آمده که پس از غربالگری به کمک نرم افزار rayyan، 27 مقاله در فرایند پژوهش قرار گرفته اند. سپس مقالات منتخب به کمک نرم افزار MAXQDA بر اساس سوالات تحقیق مورد کدگذاری استقرایی قرار گرفته و در گام های بعدی به تحلیل و سنتز مفاهیم مستخرج پرداخته شده است.
یافته ها: انتزاع اطلاعات از منابع منتخب به شناسایی 1092 کد انجامیده است. همخوان یابی و ترکیب کدها به یک مقوله جانبی: اطلاعات توصیفی منابع و پنج مقوله اصلی: زمینه کلان، زمینه محلی، کارکرد زمینه، واکنش به زمینه، عوامل مداخله گر و در ادامه به چهار نوع اصل توسعه کالبدی سکونتگاه های غیررسمی یعنی اصول فرایندی، محتوایی، مدیریتی، ضوابط-مقرراتی و مشترک منتهی شده است.
نتیجه گیری: اولاً سکونتگاه های غیررسمی پدیده ای مبتنی بر زمینه بوده و برای درک منطق حاکم بر آنها نیاز به تحلیل زمینه در مقیاس های کلان و محلی است. ثانیاً اصول حاکم بر توسعه سکونتگاه های غیررسمی در فرایندی چرخه ای، دائما در حال تکامل و ارتقا هستند. در نتیجه، توسعه شهری غیررسمی، پویایی لازم را برای تطابق با دگرگونی نیازها و شرایط داشته و تاب آور، استطاعت پذیر، و پایدار عمل می نماید.
نور و قندیل در هنر اسلامی
حوزههای تخصصی:
نور در فرهنگ ایرانی همواره نمادی از عالم ملکوت و معنا بوده و از این روی جایگاهی اساسی در هنر اسلامی دارد. هنر اسلامی عنصر نور را اساساً به عنوان تمثیلی از جلوه وجود مطلق به کار می گیرد. هنرمندان با آگاهی از نقش نور، همواره به بهره مندی از آن برای مفهوم بخشیدن به آثار خود برآمده اند. از جمله هنرهایی که نور در آن به شکل زیبایی نمایان شده، هنر شیشه و به تبع آن قندیل بوده که به عنوان یکی از اشیای شیشه ای پرکاربرد در مساجد برای تأمین روشنایی کاربرد داشته است. این پژوهش با مطالعه جایگاه نور در هنر اسلامی سعی در پاسخ به این پرسش دارد که مفهوم نور با توجه به تعریف آن در هنر اسلامی در قندیل های شیشه ای چگونه نمایان شده است؟ با مطالعه مفهوم نور در فلسفه اسلامی و از طرف دیگر مطالعه انواع گوناگون قندیل، فرم ساختاری و نحوه بکارگیری آن نتیجه حاکی از آن است که برخلاف سایر وسایل روشنایی که صرفاً به عنوان ابزاری جهت تأمین روشنایی به کار رفته اند، قندیل نه تنها وسیله ای جهت روشنی بخشیدن به محیط اطراف خود بوده، در عین حال مفهومی معنوی، اندیشه و فلسفه ارزشمندی را نیز به همراه دارد که نمایانگر والاترین موهبت ها یعنی نور الهی شده است. همچنین کاربرد نقش این چراغدان در سایر هنرهای اسلامی همچون نگارگری، گچ بری و یا اشعار ادبی نیز می تواند تأییدی بر کاربرد معنوی این ظروف باشد.
ارزشیابی در الگوی فرایندی و دائمی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
23 - 31
حوزههای تخصصی:
مؤلفه های مختلفی در کیفیت الگوهای آموزش هنر نقش دارند. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان در این پژوهش ده نفر از اساتید باسابقه مدیرگروهی، تدریس یا مشارکت در طرح های بازنگری بودند که به صورت؛ نمونه گیری هد فمند از نوع موارد استثنائی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از مجموعه یافته های این پژوهش، پس از حذف کدهای مشترک، 210 کد مفهومی استخراج شد که بیانگر تجارب اساتید در شناسایی مراحل تدوین مدل ارزشیابی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان بود. در زمینه ارزشیابی الگوی فرایندی و دائمی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان چهار مؤلفه اصلی و دوازده زیرمؤلفه دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که این پژوهش به ارزشیابی و نظارت بازنگری برنامه درسی آموزش هنر براساس بازخورد به فرایند بازنگری (بازخورد از روند بازنگری، ارزیابی پاسخگویی، تشخیص، بازنگری جزیی و حذف انحرافات)، ارزشیابی فرایندی بازنگری بومی (ارتقا روش های بازنگری، پایش مبتنی بر آگاهی از نقاط ضعف و قوت برنامه، بازبینی مداوم فرایند بازنگری، ارزیابی و مداخله در فرایند کسب شایستگی ها)، ارزشیابی برونداد بازنگری بومی (ارزیابی مداوم دانشجویان فارغ التحصیل، پایش شایستگی های حرفه ای معلمی، پایش ویژگی های معلم شایسته) و استمرار در ارزشیابی هر 3 تا 4 سال می پردازد. اهداف پژوهش: بررسی تجارب اساتید از ارزشیابی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان.تبیین مؤلفه های مؤثر در ارزشیابی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان سؤالات پژوهش: تجارب اساتید از ارزشیابی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان چگونه است؟مؤلفه های موثر در ارزشیابی بازنگری برنامه درسی آموزش هنر دانشگاه فرهنگیان کدام است؟
بررسی ویژگی ها و ابداعات آثار خوشنویسی ملک محمد قزوینی (هنرمند دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
452 - 473
حوزههای تخصصی:
ملک محمد قزوینی یکی از هنرمندان دوره قاجار در شهر قزوین می باشد که وی را به عنوان خوشنویس معرفی کرده اند. باتوجه به کمبود منابع مکتوب درباره این هنرمند، تحقیقات علاوه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی به صورت میدانی نیز انجام شده است. تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است. پژوهش انجام شده حول محور این پرسش صورت گرفته است که ابداعات و نوآوری های آثار ملک محمد قزوینی دارای چه ویژگی هایی می باشند؟ با بررسی و تجزیه وتحلیل آثار به جامانده از ملک محمد قزوینی که در این پژوهش به آن پرداخته شده است، وی را نه تنها به عنوان خوشنویس بلکه بیشتر باید به عنوان هنرمندی که به خلق اثر اهمیت داده و دارای یک تفکر گرافیکی می باشد شناخت. آثار ملک محمد به دو دسته کتیبه ها و قطعات خط تقسیم می شوند. کتیبه ها شامل سنگ نوشته های مسجد شهید ثالث و دیگری کتیبه آب انبار مولاوردیخان در قزوین می باشد. قطعات خوشنویسی وی نیز که در این پژوهش توسط نگارنده جمع آوری و عکاسی شده است، 28 قطعه می باشند. نتایج حاصل از بررسی آثار این هنرمند مشخص شدن چند ویژگی بارز در آثار وی است ازجمله:1. استفاده از چند نوع خط در یک قطعه؛ 2. استفاده از نقطه های گرد؛ 3. اتصالات حروف و ابداع ترکیب های مختلف برای کلمات؛ 4. تغییر اندازه قلم در یک قطعه و یا یک جمله؛ 5.کم کردن وجه ادبی اثر و پرداختن به وجه بصری آن؛ 6. استفاده از تزئینات در داخل قطعه و کتیبه.اهداف پژوهش:شناخت ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی.شناسایی الگوهای نوآورانه در خوشنویسی.سؤالات پژوهش:ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی چیست؟الگوهای نوآورانه در خوشنویسی این هنرمند کدام است؟
تحلیل فرهنگی نقش «گل سرخ» در پوشش ستوران نگاره های عصر زندیه محفوظ در موزه بروکلین
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
49 - 60
حوزههای تخصصی:
رو کپلی و زین پوش با توجه به اهمیت چهارپایان از بافته های پررونق در ادوار گوناگون بوده است. تاریخ فرش بیشتر به زیراندازها پرداخته و سایر بافته ها کمتر مورد توجه بوده است. اسب به عنوان مرکب در نگاره های بسیاری دیده می شود و اسب پوش و اسامی مرتبط دیگری چون جُل، زین پوش، رو کپلی، رو اسبی و غاشیه بر روی جانور دیده می شود. متناسب با تحول نقش و طرح آثار هنری در عصر زندیه، پوشش ستوران نیز متحول شده است. سبک شناسی رو کپلی به عنوان یکی از جامگان پرکاربرد ستوران در نقاشی های مکتب شیراز عصر زندیه، از اهداف مقاله است. به نظر می رسد «گل سرخ» به مثابه نشانی معنادار بر پوشش فاخر ستوران عصر زندیه نقش بسته است. نقش «گل سرخ» چگونه به مثابه نشانی درباری، بر پوشش ستوران عصر زندیه جای گرفته است؟ آثار نقاشی محفوظ در موزه بروکلین نمایانگر نقش «گل سرخ» یا به عبارتی دیگر طرح «گل فرنگ» در عصر زندیه است. لایه های صریح و ضمنی نقش «گل سرخ» بر بستر پوشش ستوران عصر زندیه چگونه تحلیل می شود؟ معیار اطلاق صفت «فاخر» مضامین آثار است؛ آبتنی شیرین و نظاره خسروپرویز، رفتن شیرین به بیستون برای دیدن فرهاد، بهرام گور و آزاده، دادخواهی پیرزن نزد سلطان سنجر و شاهزادگان و رجال عصر زندیه. نقش «گل سرخ» یا «گل فرنگ» در رو کپلی های 6 نمونه مطالعاتی موجود در موزه بروکلین دیده می شود. پژوهش از انواع کیفی بوده و روشی توصیفی تحلیلی بر بستری تاریخی دارد. اطلاعات گردآوری شده، محصول مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات اسناد تصویری در تارنمای برخط موزه بروکلین است. دستاورد تحقیق آن که «گل سرخ» یا به اصطلاح مرسوم پژوهشگران حوزه بافته ها؛ «گل فرنگ» اصلی ترین نقش در میان پوشش فاخر ستوران عصر زندیه بوده است. به عبارتی دیگر نقش «گل سرخ» به مثابه نشانی تشریفاتی بر پوشش ستوران قرار گرفته و ارتباط معناداری با مضامین نگاره ها دارد. بنابراین در دوره زندیه، نقش گل سرخ(گل فرنگ) بر جامگان اسبان درباری بافته می شده است. نتیجه دیگر آنکه گل فرنگ نقشی وارداتی در میان نقوش بافته های ایرانی نبوده؛ بلکه همان گل سرخ است که متأثر از طراحی اروپایی تغییر نام یافته است.
تأثیرات شیوه زندگی زنان قوم لر بر تعریف عرصه های خصوصی و جمعی در خانه های تاریخی-قاجاری خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
77 - 107
حوزههای تخصصی:
خانه ها بیان فیزیکی «شیوه زندگی» هستند. خانواده، جایگاه زن و روابط اجتماعی از مهم ترین جنبه های اجتماعی تأثیرگذار بر الگوی خانه ها هستند. در این میان «شیوه زندگی زنان» از اهمیت خاصی برخوردار بوده، به طوری که محرمیت در معماری و عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی را در ارتباط با زنان تعریف کرده اند. جوامع بسته به ارزش ها، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی خود، عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی را تعریف می کنند. این پژوهش به ارتباط میان شیوه زندگی زنان شهر خرم آباد با چگونگی تعریف عرصه های خصوصی و جمعی در خانه های تاریخی-قاجاری خرم آباد می پردازد. روش این تحقیق از نوع کیفی است و با روش مردم نگاری تاریخی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های اسنادی و مطالعات میدانی و مصاحبه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد شیوه زندگی زنان قوم لر بر چگونگی تعریف عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی تأثیرگذار بوده است، به طوری که پررنگ بودن عرصه های زندگی جمعی را در معماری خانه های تاریخی دوره قاجار شهر خرم آباد می توان مشاهده نمود؛ چنان که برخی از عرصه های زندگی خصوصی کم رنگ تر شده و دارای ویژگی های عرصه های زندگی نیمه خصوصی بوده اند و برخی عرصه های زندگی نیمه خصوصی خانه ها به عرصه های زندگی جمعی تغییر کارکرد داده بودند. به عبارتی، زنان با به اشتراک گذاشتن برخی فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی خانه خود با همسایگان، نوعی عرصه های بزرگ تر زندگی خصوصی، نیمه خصوصی و عرصه زندگی جمعی ایجاد کرده اند. عرصه های زندگی خصوصی زنانه در مواردی نه تنها خلوتی زنانه بلکه فضایی برای برقراری روابط خانوادگی و اجتماعی نیز بودند.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
راهکارهای ارتقای جایگاه طراحان شهری در نظام ساخت سازهای شهری ایران
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
120 - 136
حوزههای تخصصی:
فرایند ساخت وساز در شهرهای ایران در وضعیت فعلی به طراحی و نظارت مهندسان عمران، معمار، تاسیسات برقی و مکانیکی محدود می شود. در این فرایند جایگاه چندانی برای رشته طراحی شهری در نظر گرفته نشده است. نابسامانی منظر شهری، فضاهای شهری آشفته یکنواختی و اغتشاش بناها و نادیده گرفته شده الگوها و زمینه های بومی و ساخت وسازهای با کیفیت پایین گواهی بر خلاء کیفیات طراحی شهری است. فعالیت مهندسان شهرساز دارای پروانه اشتغال نظام مهندسی محدود به انطباق کاربری زمین و تفکیک اراضی است. توجه صرف بر نیازها و ملاحظات فضاهای خصوصی در حداقل سطوح و کم توجهی به نیازها و ملاحظات عمومی مساله مورد تاکید این پژوهش می باشد. هدف این مقاله تبیین ضرورت ارتقای جایگاه طراحی شهری در نظام مهندسی ساختمان و ارائه راهکارهای پیشنهادی در این حوزه است که با روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با استفاده از شیوه های مطالعه اسنادی و میدانی انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که تدوین و تصویب قوانین و مقررات طراحی شهری می تواند با ایجاد نظم، هماهنگی و تنوع به ارتقای کیفیت های محیطی منجر شود. این قوانین می تواند در موضوعات تراکم، ارتفاع ساختمان ها، طراحی نما، لفاف حجمی ساختمان ها، طراحی فضاهای شهری و نظارت در اجرای آن، طراحی و ساماندهی منظر شهری، از طراحان شهری در نظام مهندسی ساختمان استفاده شود.
تحلیل روایی طراحی سنتی فرش «بشریت» عیسی بهادری از منظر رمزگان پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
58 - 71
حوزههای تخصصی:
طراحی سنتی، هنر طراحی نقوش اسلیمی و ختایی بر روی قوس های حلزونی و افشان بر اساس تعادل و انرژی بصری است. در این نقوش، دو وجه صورت و معنا جایگاهی توامان دارند که از این منظر، می توان آن ها را هم چون واژگانی در نظر گرفت که با هدف روایت مندی در محورهای هم نشینی و جانشینیِ معناداری حضور یافته اند. توجه بر بُعد معنایی نقوش، ترفیع جایگاه آن ها را از صور تزیینی به صور روایت مند و معناآفرین موجب می گردد که مغفول ماندن این مهم در بستر پژوهشیِ هنر طراحی سنتی ایران بر ضرورت بررسی آن می افزاید. شناخت و تحلیل این ویژگی به اتخاذ رویکردی منطبق با مباحث تحلیل روایت هم چون رمزگان روایی رولان بارت منوط می شود که بر مبنای روابط شبکه ای رمزگان های هرمنوتیک، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی محوریت یافته است. از همین رو، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه موردیِ هنر طراحی سنتی در فرش «بشریت» می پردازد و عناصر بصری آن را از منظر روایت مندی، با طرح این پرسش که: رهیافت های معنازایانه نقوش در روایت فرش«بشریت» بر اساس رمزگان روایی بارت کدامند؟ مورد مطالعه قرار می دهد. توجه بر روابط معناآفرین عناصر بصری حاکی از آن است که نقوش اسلیمی و ختایی با خاستگاه معناییِ ایران باستان و باورهای اسلامی به بازنمایی داستان آفرینش از هبوط تا زایش و تداوم نسل بشریت پرداخته اند. در این راستا، پیکر های مرد، زن و کودک در پیوند با یک دیگر از سویی و در ارتباط با نقوش حیوانی از سویی دیگر بر مواردی هم چون کنش محافظت، کمال یافتگی و نمادپردازی های جنسیتی که در مولفه های اصلی بشریت و تداوم نسل به اشتراک رسیده اند، اشاره دارند.
بررسی الگوواره های قضاوت ذهنی معماران در تأمین حرکت پیاده ساکنین مجموعه های مسکونی؛ نمونه موردی: منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی دیدگاه های متخصصین به منظور تأمین حرکت پیاده در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران انجام گرفته است. از آنجایی که پژوهشی در رابطه با بررسی تجربی دیدگاه های متخصصین به منظور حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران صورت نگرفته است، تحقیق از نوع اکتشافی و جدید است. بر حسب هدف بنیادی، به لحاظ ماهیت پژوهش اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. از روش تحقیق دلفی برای شناسایی دیدگاه های متخصصین و از روش تحلیل عامل کیو برای طبقه بندی دیدگاه های متخصصین استفاده شده است. در پیمایش دلفی، متخصصین به شیوه هدفمند و غیر احتمالی انتخاب گردید که حجم نمونه از طریق اشباع نظری در دستیابی به عوامل به دست آمده است. پرسشنامه ای براساس مقیاس لیکرت طرح شده در میان 20 نفر از متخصصین مربوطه توزیع گردید. داده های بدست آمده از پرسشنامه تحلیل عامل به روش کیو صورت گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، تا میزان 70.77% از عوامل مؤثر در حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران براساس مصاحبه با متخصصین با قطعیت شناسایی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که متخصصین بر اساس دیدگاه های فکری شان به هفت گروه یا عامل تقسیم می شوند که شش عامل آن دارای متغیرها و مفاهیم مشترک بوده است. این شش عامل بر اساس متغیرهای تشکیل دهنده شان، نام گذاری شده اند. که شامل پاسخدهی، قلمروگرایی، پویایی، نشاط، نفوذپذیری و خوانش پذیری در تبیین قضاوت متخصصین به منظور تشخیص وجود حرکت پیاده در فضاهای مسکونی مشاهده شده اند. براساس میزان بزرگی واریانس به ترتیب عامل های مؤثر عبارتند از: پاسخدهی 56/15%، قلمروگرایی 15.07%، پویایی 13.61%، نشاط بخشی 9.59%، خوانش پذیری 9.45% و نفوذپذیری 7.52% می باشد. براساس این نتیجه گیری، در حرکت پیاده ساکنین مجموعه های مسکونی توجه جدی به این شش عامل مؤثر خواهد بود.
مطالعه ی انتقادی نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی از منظر بازتوزیع محسوسات با تکیه بر آرای ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
85 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده درباره ی هنر، میزان انطباق و نزدیکی آن به مقولات جهان واقعی است. افلاطون هنر را تقبیح می کرد. در نظر او هنر تقلیدی صرف از عناصر جهان مادی بود و به همین خاطر مخاطب را از حقیقت دور می کرد. در مقابل این نظر، ارسطو هنر را تقلیدی خودآیین و پرداخت شده می دانست و عقیده داشت هنر می تواند محمل ساختاری از معنا باشد و بر ادراک و احساسات مخاطبانش تأثیر بگذارد. رانسیر این دو شیوه ی تفکر راجع به هنر را، که به ترتیب رژیم اخلاقی و رژیم بازنمایانه می نامد، نقد می کند. در نظر او این دو رژیم قائل به وضع و تثبیت نوعی نظام سلسله مراتبی در عرصه ی اجتماعی اند که با تعیین کارکرد و جایگاه برای افراد، تداوم نظم را در جامعه دنبال می کند. او این فرایند را نظام توزیع محسوسات می نامد. طبق نظریه ی رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست؛ و اثربخشی هنر تنها از طریق نوعی انقلاب حسی و بازتوزیع محسوسات میسر است که در رژیم استتیک اتفاق می افتد. پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی را به عنوان نمونه ی اثری که در چهارچوب رژیم استتیک قرار نمی گیرد، مورد بررسی قرار می دهد. این نمایشنامه با استفاده از منطق اجماع، جهان نمایشنامه را به دو گروه مجزا و متضاد تقسیم کرده است که می توان آن ها را متناظر با دوگانه های سلطه گر/ تحت سلطه و خوب/ بد دانست. اعضای هر گروه با هم یکدست اند و به شکلی هرمی تحت تأثیر و سیطره ی یک جزء استعلایی قرار دارند. این نمایشنامه بر مبنای طرحی منسجم کنش واحدی را پیش می برد و درنهایت به فرجام معینی می رسد که نمایشنامه نویس از طریق آن می خواهد آگاهی خاصی را به مخاطبان خود انتقال دهد. از همین رو می توان آن را پیرو رژیم بازنمایانه دانست.
تحلیل آسیب شناختی کتاب شناسی های توصیفی و تحلیلی حوزه اسطوره در ادبیات و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
757 - 771
حوزههای تخصصی:
کتاب شناسی ها در جایگاه اساسی ترین منابع جست و جو و پژوهش، یاری گر محقّقان هستند. آن چنان که در دهه گذشته در زمینه های گوناگون شاهد روی آوردن پژوهشگران به نوشتن کتاب هایی در این زمینه بوده ایم. در این بین کتاب شناسی هایی که درباره یک رشته نوپا در کشورمان نگاشته می شوند، اهمیت دوچندان می یابند. اسطوره پژوهی در سال های متأخّر در بین پژوهشگران، علاقه مندان بسیاری یافته و چه در تألیف و چه در ترجمه از نظر کمّی و کیفی رشد قابل توجّهی پیدا کرده است. استقبال مؤلّفان و مترجمان و روی آوردن به موضوعات اسطوره، باعث چاپ و تعدّد کتاب های بسیاری درباره اسطوره های ایران و دیگر کشورهای جهان گشته و به تبع آن، برخی از محقّقان برای آسان کردن کارِ علاقه مندان به این حوزه، به سوی کتاب شناسی اسطوره رفته و سعی کرده اند تا با معرّفی و تحلیل آثار نوشته شده در این زمینه، کمک بیش تری به رشد این شاخه ارزشمند از علوم انسانی داشته باشند. مسئله ای که پژوهش حاضر دنبال می کند آسیب شناسی این نوع پژوهش ها است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که با وجود ارزشمندبودن این کار، کتاب شناسیِ اسطوره، گرفتار آسیب های فراوانی شده است: رویکرد متفاوت و غیرعلمی در بخش توصیف، عدم تحلیل و یا تحلیل های غیرعلمی و گزینشی کتاب ها، عدم تسلّط نویسندگان بر موضوع اسطوره، کاستی های دانشگاهی و علمی و فرهنگی که مهم ترین آن عدم توجّه به این نوع از دانش سودمند می باشد و هم چنین حجم بالای کتاب شناسی ها که احتمال خطاهای محتوایی و نگارشی را بالا می برد- و از سویی نقطه قوّت آن به شمار می آید- از جمله این آسیب ها می باشد.اهداف پژوهش:آسیب شناسی در حوزه کتاب شناسی توصیفی- تحلیلی اسطوره و دلایل به وجود آمدن آن ها.شناسایی عوامل رشد و بالندگی کتاب شناسی حوزه اسطوره در ادبیات و هنر.سؤالات پژوهش:کتاب شناسی اسطوره در ایران چه کاستی ها، نابسامانی ها و آفت هایی دارد و را حل آن چیست؟آسیب شناسی در این حوزه چه تأثیری بر بالندگی کتاب شناسی در زمینه اسطوره خواهد داشت؟
هستی شناسی سینمای مستندنمایی؛ ارائه رویکرد تازه در تحلیل سینمای مستندنما بر اساس نظریات آلن بدیو: بررسی موردی چهار فیلم شاخص در سینمای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده با مطالعه نظریات معاصر و بررسی و جمع بندی آن، رویکردهای نو در سینمای معاصر بررسی و تحلیل شود. نظر به مطالعات پیشین که در این زمینه صورت گرفته، در این مقاله سعی شده تا علاوه بر توصیف این نظریات، زمینه های شکل گیری آن، و تمایز آن با رویکردهای اصلی فلسفه معاصر، راه برای ارائه یک رویکرد تحلیل فیلم هستی شناسانه باز شود و در نهایت چهار فیلم مستندنمایی بر این اساس با رویکردی توصیفی-تحلیلی بررسی شود. ابتدا با بررسی ریشه های نظری آلن بدیو در میان نظریات اصلی فلسفه معاصر، خاستگاه ها و تمایزات آن ها، سعی می شود یک صورت بندی کلی از فلسفه بدیو بر مبنای مفاهیم کلی هستی شناسی، ارائه شود؛ سپس مفاهیم و تقابل های اساسی در نظریه آلن بدیو و چگونگی تولید حقیقت، بررسی شده و قابلیت آن برای ارائه یک رویکرد نظری تحلیل فیلم در حوزه سینما بررسی می شود. در انتها نیز با بررسی موردی چهار فیلم شاخص در حوزه مستندنمایی، به عنوان یک عرصه نو در سینمای عصر حاضر، به وسیله ی این رویکرد تحلیلی، یک تحلیل کلی از سینمای مستندنما ارائه می گردد. نتایج نشان می دهد که الگوی به دست آمده از نظریات بدیو می تواند در تحلیل سینمای مستندنمایی به کار گرفته شود و برای توصیف و تحلیل عناصر ساختاری فیلم ها مؤثر واقع شود.
تحلیل مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت ساختمان های مسکونی لوکس در ایران با تاکید بر تاب آوری با رویکرد BWM فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
36 - 52
حوزههای تخصصی:
الگوهای کاربری اراضی نقش بسزایی در تاب آوری یک شهر ایفا می کنند. اما نباید از اهمیت ساختمان به عنوان یکی از عوامل اصلی شکل دهنده شهر و تأثیر آن در تاب آوری شهر غافل شد. یکی از موانع عمده در مسیر تاب آوری ساختمان ها، موضوع کیفیت آنها می باشد. که این موضوع با توجه به رشد شهر نشینی و تجمل گرایی در ساختمان های مسکونی لوکس نموده ویژه ای پیدا کرده است. از طرفی در سال های اخیر به دلیل تغییرات زیاد مفهومی، لوکس بودن به موضوعی بسیار پیچیده تبدیل شده است. این مطالعه عوامل تاثیر گذار بر کیفیت ساختمان های مسکونی لوکس را مورد بررسی قرار داده است. روش بکار گرفته شده BWM فازی می باشد که این روش یک مقایسه ساختاری سازگار با عوامل از طریق بهترین و بدترین معیارها را فراهم می کند. برای تعیین وزن معیارهای فازی شناسایی شده از مسئله بهینه سازی غیرخطی با محدودیت استفاده شده است. که این معیارها شامل: استحکام و پایداری، آسایش فیزیکی و آرامش روانی، تناسب بصری و زیبایی، ایمنی، امنیت و زیست محیط و رفاه و سلامت می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد که بهترین و بدترین معیار به ترتیب تناسب بصری و زیبایی و رفاه و سلامت می باشد که می توانند بهبود کیفیت را تسهیل کنند و همچنین وزن های بهینه تعیین شده در این مطالعه می تواند به عنوان یک راهنما برای ارتقاء کیفیت ساختمان های مسکونی لوکس با تأکید بر تاب آوری در مواجهه با چالش های محیطی و غیرعامل مورد استفاده در تحقیقات بعدی قرار گیرد.
تبیین الگوهای ادراک حسی مؤثر بر حس تعلق به مکان در طراحی مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط آموزشی، بعد از محیط خانه و خانواده، بیشترین سطح ارتباط با کودکان را به تعامل می گذارد. تاثیر کیفیت فضای آموزشی در تحقق حس تعلق به مکان که فرد را به مکان پیوند داده و هویت افراد و مکان را شکل می دهد این امر در محیط های آموزشی که دانش آموزان خصوصیات حسی، رفتاری و نیازهای ویژه دارند از اهمیت ویژه ای برخوردار است .در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های ادراک حسی بر حس تعلق همچنین تأثیر هر کدام از شاخص ها، اولویت بندی شاخص های تاثیرگذار بر حس تعلق دانش آموزان انجام پذیرفت. نسبت به هدف تعیین شده یکی از مهمترین سوالاتی که پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به آن است را چنین می توان بیان نمود؛ چگونه می توان عناصر شکل دهنده متأثر از الگوهای ادراک حسی در مدارس استثنایی را در قالب استانداردهای طراحی این مدارس به عنوان یک مدل فراگیر تدوین نمود؟ تحقیق حاضر، به روش کمی و کیفی می باشد، داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) روابط بین متغییرها و میزان تأثیر آنها در مدارس مورد مطالعه توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد. نمونه گیری نیز با روش خوشه ای دو مرحله ای انجام و سپس از یک نمونه ی تصادفی استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد که بین عوامل ادراک حسی، حواس بینایی نسبت به سایر حواس از اهمیت بیشتری برای این دانش آموزان برخوردار می باشند. همچنین در بین عوامل حس مکان وجود تعاملات اجتماعی در ایجاد حس تعلق به مکان و رضایتمندی مؤثر می باشند. در نتیجه الگوهایی در قالب استانداردهای طراحی در جهت بازآفرینی شاخص های ادراک حسی و تقویت روابط و تعاملات اجتماعی دانش آموزان که به عنوان عاملی مهم برای حس تعلق آنان به مدرسه تلقی می شود ارائه گردید تا راهنمای طراحان باشد.
بررسی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری معماری معاصر ایران مبتنی بر تغییرات اجتماعی (نمونه موردی: بنای فرهنگسرای نیاوران و موزه هنرهای معاصر تهران)
حوزههای تخصصی:
همواره جامعه تحت تأثیر عوامل مختلف در حال تغییر است و این تغییرات بر همه ابعاد زندگی ازجمله فرهنگ اثر می گذارد؛ بنابراین زمانی که تغییری ایجاد می شود نیاز به منطبق شدن و هماهنگی هست. شکل گیری کالبد معماری در ایران، علاوه بر سابقه طولانی با آثار قابل توجه، متأثر از تحولات، سریع و چندبعدی قرن بیستم بوده است. به شکلی که گاهاً تقابل میان آنچه بوده است و آن سویی که می خواهد برود باعث شده است تا در دوره هایی سردرگمی در جهت حرکت به وجود بیاید. هدف از این مقاله بررسی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری معماری معاصر ایران مبتنی بر تغییرات اجتماعی است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و بنا به هدف تحلیلی- تاریخی است. تحقیق تحلیل محتوا شامل سه مرحله است: مرحله اول آماده سازی و سازمان دهی است. مرحله دوم بررسی مواد و پیام ها است. این مرحله شامل رمزگذاری داده ها و دسته بندی آن ها است. مرحله سوم پردازش داده های استخراج شده و درنهایت نتیجه گیری می باشد. این مراحل توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. در مرحله آخر با توجه مؤلفه ها پژوهش به تولید گراف ها پرداخته می شود. در این خصوص، گفی یکی از نمونه برنامه های قابل توجه است. نتایج پژوهش نشان می دهد تغییرات اجتماعی، در طول زمان بر شکل گیری معماری معاصر ایران بسیار مؤثر بوده است. معیارهایی چون: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اقلیمی و محیط زیست در هر دوره زمانی به صورت مشخصی در شکل گیری معماری معاصر ایران نقش آفرینی کرده است.
بررسی نگاره های ورقه و گلشاه: یک تحلیل جامعه شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورقه و گلشاه منظومه ای عاشقانه سروده ی عیّوقی شاعر عهد غزنویست. نسخه ای از این منظومه متعلق به قرن ششم هجری محفوظ در موزه ی توپکاپی استانبول باقی مانده است. هنرمند این نقاشی ها محمد خویی است و به نظر می رسد نسخه جایی در آذربایجان در سال های پایانی قرن ششم و عصر فروپاشی سلسله ی سلجوقی (حک: 431 590 ه.ق) در ایران و به سبک نقاشی سلجوقی کشیده شده است. این پژوهش در پی تحلیل چگونگی بازتاب شرایط اجتماعی و تاریخی در نگاره های ورقه و گلشاه است؛ برای پاسخ به این دغدغه باید زمینه ی تاریخی و هنری و فرآیند رویدادهای معاصر با خلق اثر مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مقاله با رویکرد جامعه شناسی تأویلی و با روش پژوهش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به تحیلل نگاره ها به مثابه متن پرداخته است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد اگرچه نقاشی ها با هدف بهره مندی خواننده ی سوادآموز یا کم سواد کشیده شده اند اما وجود برخی ناهماهنگی ها میان متن و تصویر قصد و انگیزه ی دیگر هنرمند را بازتاب می دهند. در تصاویری که از جنگ های تن به تن وجود دارد، در حالی که شاعر توصیفی حماسی از نبردها و جنگ آوری قهرمانان داستان را ارائه می دهد، نگارگر کوشیده با بزرگنمایی صحنه های خون آلود، بر خشونت تصاویر بیافزاید. هنرمند به جای قبایل بادیه نشین عرب، تصویری از یک شهر با ویژگی های ایرانی را ترسیم کرده است. از این رو می توان نتیجه گرفت تلاش هنرمند برای ایجاد فضایی شهری و ایرانی و نشان دادن وضعیت نابسامان و خشونت آمیز جامعه ی ایرانی بازگوکننده ی قصد هنرمند در خلق تصاویری ناهماهنگ با متن هستند.
آموزش مفاهیم مرگ و زندگی به کودکانِ روستای آبکنار از طریق ساخت عروسک سنّتی «گِیْشِه» (با تکیه بر دیدگاه روان درمانی اروین یالوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایه های فکری و نوع شخصیت هر انسان حاصل چگونگی تعلیم و تربیت او در دوران کودکی و نوجوانی است. چنانچه ظرفیت های ذهنی انسان در دوران کودکی با مفاهیم فراگیری، جست وجوگری و اکتشاف در مسیری صحیح همراه باشد، نتایج درخشان آن در دوران بزرگ سالی در قالب تکامل و بلوغ فکری نمایان می شود. داستان گویی از دیرباز به عنوان ابزاری مناسب جهت انتقال مفاهیم فلسفی و بنیادین زندگی به نهاد پاک و بی آلایش کودکان مورد استقبال بوده است. روایت داستان های عامیانه و کُهن داستان های بومی و محلی که عموماً به صورت شفاهی و سینه به سینه از والدین به فرزندان منتقل می شوند؛ بیانگر آگاهی گذشتگان ما بر کارآمدی ابزار داستان گویی است. دراین بین، داستان های عامیانه ای که با نمایش، ساخت عروسک و شعرخوانی همراه بوده اند؛ علاوه بر افزایش جذابیت داستان در انتقال بهتر مفاهیم به کودکان نقش انکارناپذیری دارند. در این پژوهش، کُهن داستان «گِیْشِه» که سال های متمادی توسط ساکنان روستای آبکنار (در استان گیلان) برای کودکان روایت می شود، بازخوانی شده است. نکته ای که نامیرایی این کُهن داستان را از گذشته تا به امروز رقم زده ساخت عروسک سنّتی با نام گِیْشِه است که پس از پایان روایتش به کودکان هدیه داده می شود. هدف این پژوهش علاوه بر حفظ میراث فرهنگی ناملموس، پاسخ به سؤالات پیش رو است: (1) علت اصلی روایت کُهن داستان گیشه برای کودکان در روستای آبکنار چیست؟ (2) رمز ماندگاری این کُهن داستان با قدمتی بیش از 200 سال چه چیز است؟ روش پژوهش مقایسه ای تطبیقی مابین عناصر این داستان بومی با دغدغه های وجودی در مکتب روان درمانی هستی گراست. شیوه روایت داستان نیز از طریق مصاحبه حضوری با ریش سفیدان روستای آبکنار به دست آمده است. نتایج نشان می دهند که چهار دغدغه وجودی انسان «مرگ، تنهایی وجودی، آزادی (یا مسئولیت) و پوچی (یا فقدان معنا) » بر اساس روان درمانی هستی گرا در این کُهن داستان مشاهده می شود. علاوه بر این، کُهن داستان گِیْشِه راهکارهای ارزشمندی را جهت رویارویی انسان با دلواپسی های وجودی در جهان هستی پیشنهاد می کند که با دیدگاه های روان درمانگر مشهور این مکتب با نام اروین یالوم همسویی دارند.
واکاوی دلایل عدم وجود میدان مستقلِ سینمایی در نظام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نظام سینمایی هالیوود از بدو تولدش آکنده از قواعد نانوشته ای بوده است که شاکله اصلی آن را شکل بخشیده است. این قواعد که از ظاهری ترین امور، همچون مباحث فرمی تا زیرلایه ای ترین مباحث، همچون مباحث اقتصاد سیاسی، جامعه شناسانه و فرهنگی را در بر گرفته است، همواره سازوکاری را تنظیم نموده تا هیچ میدان دیگری خارج از قواعد آن ظهور و بروز نکند. در این پژوهش تلاش می شود تا در وهله نخست با دیدگاهی نسبت به فرهنگ توده وار به نظام هالیوود ورود کرده و از دیدگاه های تئودور آدورنو و دوایت مک دانلد جهت شرح و بسط آن استفاده شود. در مرحله بعد از نگاه کلی جامعه شناختی به مباحث درونی تری وارد شده و در این جهت از مسئله متن کلاسیک واقع گرا و رویکرد های نظری مربوط به آن استفاده خواهد شد تا تصادم فرم و ایدئولوژی نظام هالیوود تبیین گردد. در تمام طول مسیر پژوهش از آراء جامعه شناس فرانسوی، پی یر بوردیو، در جهت قوام دادن به طرح، یکپارچه سازی رویکرد پژوهشی و بسط مفاهیم جامعه شناختی موجود در دو رویکرد یادشده بهره گرفته خواهد شد و بر اساس آن این نتیجه مهم تبیین خواهد شد که صنایع فرهنگی، علی الخصوص مدیوم سینما با به تصویر کشیدن جهان به شیوه ای خاص برای مخاطبان، آنچه را باید و آنچه را نباید در دیدرس باشد، شکل می بخشند. آنها واقعیت را برای مصرف کنندگان خود می سازند و این تصویر از واقعیت معمولاً رابطه درستی با حقیقت ندارد.
محیط ساخته شده و اجتماعی و سلامت روان سالمندان در مقیاس محله، موردپژوهی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118-103
حوزههای تخصصی:
اهداف: رشد نرخ سالمندی در کشور و افزایش اختلالات مرتبط با سلامت روان از جمله مسائلی است که در دهه اخیر برنامه ریزان حوزه سلامت عمومی با آن مواجه شده اند. پژوهش ها نشان می دهد که اختلالات سلامت روان در میان سالمندان قزوینی شیوع داشته و پژوهش جامعی دررابطه با تأثیر محیط اجتماعی و ساخته شده بر سلامت روان انجام نشده است؛ بنابراین هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های تأثیرگذار محیط کالبدی و اجتماعی محله بر سلامت روان سالمندان (افسردگی، اضطراب و استرس) در شهر قزوین است. روش: پژوهش حاضر پژوهش کمی - مقطعی است که برای جمع آوری داده های روان شناختی از ابزارهای متداول سنجش سلامت روان نظیر (HADS) و (PSS) از طریق 361 پرسش نامه و از میان ساکنان محدوده بافت تاریخی شهر قزوین استفاده کرده و برای جمع آوری داده های محیط کالبدی و اجتماعی محله نیز پرسش نامه کیفیت های محیطی بهره برده است. تحلیل داده ها نیز با نرم افزار (SPSS-25) و روش رگرسیون سلسله مراتبی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل ها، سه دسته، عوامل فردی، مکانی و اجتماعی - فرهنگی بر سلامت روان سالمندان در شهر قزوین اثرگذارند. در میان عوامل فردی مؤلفه هایی نظیر سن، جنسیت، وضعیت مالکیت مسکن و وضعیت تأهل بر سلامت روان سالمندان تأثیر دارد. در میان عوامل مکانی مؤلفه های مانند رضایت از مکان، کاربری زمین، کیفیت سکونت، امنیت، پیاده مداری و فضای سبز دارای اهمیت هستند و در بعد اجتماعی - فرهنگی ابعاد فعالیت های اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر سلامت روان تأثیر گذارند. این مطالعه می تواند در برنامه ریزی و طراحی محلات در بافت تاریخی در راستای بهبود سلامت روان کمک کند.