مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقاشی معاصر


۱.

قدرت و مقاومت در بازنمایی پیکره زن در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت نگاه خیره نقاشی معاصر انجمن هنرمندان نقاش ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۳ تعداد دانلود : ۵۹۶
تعاریف متعدد از "" قدرت "" ، دو رویکرد متفاوت برای آن در نظر می گیرد، رویکردی جهت دار و از بالا به پایین که در آن فاعل قدرت، عامل اعمال آن بر مفعول قدرت بوده و در مقابل، رویکرد فوکویی قدرت است که فاقد جهت بوده و سوژه در یک زمان می تواند فاعل و مفعول قدرت باشد. در این رویکرد، راه برای مقاومت در برابر قدرت باز است و این شکل از قدرت، شکل دهنده زندگی انسانی خواهد بود. در اعمال قدرت به ویژه قدرت جنسیتی می توان از ابزار متعددی بهره گرفت، یکی از این ابزارهای بسیار قوی، نگاه است. تئوری های خیره نگری که به بررسی چگونگی اعمال قدرت به ویژه قدرت مردانه بر پیکره زن می پردازند، بامطالعه نگاه خیره به ویژه نگاه خیره مردانه لذت جویانه، راهی برای چگونگی بیان قدرت در آثار بصری و تجسمی ایجاد می کنند. در این پژوهش، نگارندگان با استفاده از تئوری "" نگاهِ خیره "" و در نظر گرفتن رویکرد فوکویی قدرت، ضمن گردآوری اطلاعات اسنادی به تحلیل محتوا با کمک منابع دیجیتال متکی بر شیوه های کمی و کیفی پرداخته اند، تا با بررسی پیکره های زن بازنمایی شده در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران و مطالعه نگاه خیره در آثار، تحلیل چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن انجام شود. هدف این پژوهش، پاسخ به پرسش اصلی چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن در آثار نقاشی و نیز بررسی چگونگی بازنمایی زن در موقعیت قدرت و ارتباط آن با نگاه این پیکره به مخاطب است. بر مبنای فرضیه پژوهش، هنرمند نقاش با مقاومت در برابر سلطه نهاد قدرت ناظر، با دلایل فرهنگی و مذهبی با استفاده از تکنیک های تجسمی از سوژه کردن زن در برابر کلیشه های قدرت جنسیتی امتناع کرده است. در این پژوهش با مطالعه انواع نگاه خیره مطرح شده از سوی چندلر، در بازنمایی پیکره زن، ارتباط عوامل تجسمی، نگاه و قدرت و مقاومت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، هنرمند نقاش، زن بازنمایی شده را به عنوان موجودی منفعل و تحت سیطره به تصویر نکشیده است، به این معنا که زن، سوژه کنشِ در معرض نگاه قرار گرفتن واقع نمی شود. در رویکردی که با مسئله مقاومت مطرح شده از سوی فوکو در روابط قدرت منطبق است، زن با بازگرداندن نگاه، به ویژه نگاه خیره به سوی مخاطب، در جایگاهِ فاعلِ قدرت قرار می گیرد. در این بازنمایی، هنرمند از کلیه عوامل و مبانی تجسمی بهره گرفته و به خصوص با قرار دادن زن در زاویه دید هم تراز با خود و مخاطب، او را در موقعیت قدرتی برابر قرار می دهد. اما رابطه هنرمند و مخاطب رابطه رایج قدرت است، مخاطب فرصتی برای اعمال قدرت بر هنرمند نداشته و این هنرمند است که با مهارت فنی خود، بیننده را به چگونه دیدن هدایت می کند. ممانعت های فرهنگی که متأثر از فرهنگ اجتماعی و مذهبی هنرمند است، از احساسات بصری لذت جویانه تأثیر بیشتری ایجاد می کند و باعث می شود علیرغم اینکه هنرمند، زن را اغلب بدون پوشش سر بازنمایی می کند، با نهاد قدرت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ناظر بر فعالیت انجمن نقاشان هم راستا شده و از نمایش زن برهنه به عنوان سوژه نگاه لذت جویانه امتناع ورزد.
۲.

سیر تطّور شمایل نگاری اسلامی ایران از تنزیه تا تشبیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمایل تشبیه تنزیه نگارگری نقاشی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸۹ تعداد دانلود : ۵۷۴
شمایل نگاری مذهبی در ایران اسلامی از مهم ترین مآثر هنر شیعی است. پیشینه این هنر در ایران نشانگر رویکرد تنزیهی در آن با هدف بی پیرایه نشان دادن اولیای الهی و منزه دانستن آنان از تشبیهات این جهانی است. این رویکرد در آثار اصیل نگارگری و پس از آن در آثار خیالی نگاری قابل مشاهده است. با سیطره یافتن تجربه گرایی (اثبات گرایی) بر اندیشه هنرمند معاصر از یک سو و تبادلات فرهنگی و هنری میان جوامع از سوی دیگر، روند تشبیه گرایی و عینیت بخشیدن به شمایل ها در هنر معاصر ایران فزونی یافته است. این مقاله با اتخاذ روش تحلیلی و توصیفی، ضمن مروری بر تاریخ شمایل نگاری و مبانی نظری آن نزد هنرمندان شیعی، می کوشد تا وضعیت حال حاضر این هنر را در ایران بررسی کند. 33 نمونه مصادیق شمایل نگارانه در این مقاله از آثار پیشین نگارگری، آثار هنرمندان نقاش و نگارگر معاصر و نیز آثاری بدون امضا انتخاب شده اند که روند این هنر را بازمی نمایانند.
۳.

نمایش عالم مثال و عالم واقع متأثر از نگارگری در نقاشی معاصر ایران (مطالعه موردی آثار محمود فرشچیان، ایران درودی و مهدی حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری نقاشی معاصر عالم مثال محمود فرشچیان ایران دروردی مهدی حسینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۴ تعداد دانلود : ۳۵۳
بیان مسئله: نگارگری ایرانی سراسر نمایانگر عالم مثال است. دلیل آن شوق نگارگران گذشته برای کشف و نمایش این عالم ملکوتی از طریق  قوه خیال و با دستمایه هایی مانند داستان ها و روایت هاست. نمایش عالم مثال تنها محدود به دوران گذشته نبوده و در عصر معاصر نیز هنرمندان همچون گذشته در پی نمایش عالم مثال در آثار خود هستند و زمینه مناسبی را برای خلاقیت هنرمندان بوده است. مسئله پژوهش حاضر چگونگی خلق عالم مثال در آثار گذشته و معاصر و نیز تفاوت بازنمایی آن در آثار هنرمندان معاصر چون فرشچیان، درودی و حسینی در قیاس با گذشته نگارگری ایرانی است. هدف:  هدف این پژوهش بررسی و تحلیل چگونگی نمایش عالم مثال در نگارگری گذشته و شناخت چگونگی بروز آن در آثار برخی از نقاشان معاصر ایرانی است. روش پژوهش: یافته های این تحقیق کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه می شود. اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در گذشته هنرمندان برای ترسیم عالم مثال به قوه خیال توجه داشتند و هنرمندان معاصر نیز از آن بهره برده اند. با این تفاوت که امروزه هر هنرمند از شیوه بیانی خود را برای بیان قوه خیال را بهره می گیرد، در حالی که در گذشته به طور معمول هنرمندان از شیوه و سبک مشخصی پیروی می کردند. به طور مثال فرشچیان با حذف واقعیت و توجه به قصه و روایات، درودی با به هم ریختن واقعیت و خیال و ایجاد فضاهای ناشناخته و در آخر حسینی با نمایش واقعیت اما به شکلی که هنرمند آن را تصور می کند، قوه خیال خود را نمایش داده اند.
۴.

نسبت وجوه بازنمایانه سبک کمال الملک با نقاشی دهه ۸۰ و۹۰ ایران بر اساس نظام سبکی ولفلین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی کمال الملک نقاشی ایران نقاشی معاصر ولفلین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۱
بیان مسئله: پس از کم رنگ شدن هژمونی جریان مدرنیسم از اواخر دهه ۷۰ شمسی، نقاشی بازنمایی در ایران به محور اصلی تولیدات نقاشی دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی تبدیل شد. بی شک ظهور مجدد این جریان بعد از سنت کمال الملکی، دلایل بیرونی و داخلی خاص خود را داشت؛ اما آنچه در این حضور مجدد، نیازمند مداقه است، واکاوی ویژگی ها و مختصات این نوع نقاشی نسبت با سنت تصویری کمال الملک می باشد که خود وامدار نقاشی بازنمایی اروپایی است. پرسش های مطرح شده در این پژوهش، این است که از منظر نظام سبکی هاینریش ولفلین، در نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰ ایران، چه مؤلفه های فرمی از سبک کمال الملک وجود دارد؟ این مختصات سبکی با روش های بازنمایی در تاریخ نقاشی اروپا چه نسبتی دارد؟ هدف: پژوهش پیش رو با هدف بررسی و تحلیل ویژگی های سبکی مسلط در نقاشی بازنمایی معاصر ایران و نسبت آن با سبک تصویری کمال الملک صورت گرفته است. روش پژوهش: این پژوهش بنیادی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای موجود، انجام شده است. مبنای این پژوهش بر اساس رویکرد فرمالیستی و با استفاده از نظریه های فرم و سبک توسط هاینریش ولفلین در باب اصول متضاد دوگانه (خطی / نقاشانه، سطحیت / عمق، تکثر / وحدت، فرم باز / فرم بسته، وضوح نسبی / مطلق) بوده است. یافته ها: استفاده از رویکرد سبکی ولفلین در تطبیق با نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰ ایران نشان داد بسیاری از وجوه تصویری نقاشی کمال الملک که بر پایه عکس، پرداخت جزییات، نظام متکثر فضا، نماهای رو به رو و هم راستا با سطح کادر و حاکمیت کیفیت خطی است، در زیرساخت بنیادین نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰، حضوری قاطع و چشمگیر دارد. این مختصات، بیش از آنکه با نگرش نقاشانه و مفهوم فضا در تاریخ نقاشی غرب، نسبتی داشته باشند، بر الگویی خطی (در مقابل نقاشانه) استوار هستند که بن مایه های آن ها را می توان تا سنت نگارگری ایرانی (فرم مثالی) جست وجو کرد.
۵.

نقاشی رئالیستی معاصر در ایران و شرایط اجتماعی ظهور آن (1376- 1388)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ایران بسیج منابع تحلیل گفتمان تولید هنر رئالیسم (واقع گرایی) نقاشی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۷
این پ ژوهش شرایط ظهور نقاشی رئالیستی معاصر از 1376تا 1388در ایران را بررسی می کند و با طرح یک مدل نظری ترکیبی، به بررسی تح ولات اجتم اعی و ف رهنگی ایران در دوره زمانی مورد نظر پرداخته و می کوشد نش ان ده د که اگرچه «به وجود آمدن بحران در نظم گفتمان جامعه»، «بسیج منابع» و «شکل گیری زنجیره های تعامل» برای شکل گیری فرایند تولید هنر (نقاشی) ضروری است، فرم و محتوای محصولات هنری (آثار نقاشی) تحت تأثیر عواملی همچون «ماهیت بافت گفتمانی مسلط در جامعه»، «افق اجتماعی» و همچنین «منازعات گفتمانی درون میدان نقاشی» تعیین می شود. این پژوهش از طریق بررسی آثار، به تحلیل بافت گفتمانی جامعه و ارتباط آن با گفتمان های جاری در میدان نقاشی می پردازد و بدین وسیله به تبیین راه ها، شیوه ها و مکانیسم هایی می پردازد که از طریق آن، شرایط اجتماعی مزبور، نوآوری و تولید هنری را در سال های مزبور ممکن می سازد و در نهایت به رابطه ی دیالکتیک هنر و ساختار اجتماعی اشاره می کند.
۶.

خاستگاه و دگرش مفاهیم در نمادپردازی های تصویری هنر فلسطین، با تاکید بر نقاشی معاصر و نقش مایه ی کاکتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر فلسطین نقاشی معاصر نماد نقش مایه کاکتوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
هنر فلسطین در دهه های اخیر، خاصه در حوزه ی نقاشی، با گرایش به «نمادگرایی» به ارائه ی مفاهیم ارزشی پرداخته، هرچند تأثیرات غیرمستقیمِ مدرنیسمِ غرب را هم تجربه نموده است. نمادهای نقاشی فلسطین که طیف گسترده ای از عناصر و پدیده ها را شامل می شوند، در مواردی همسو با مضامین رایج و در مواقعی به دلیل شرایط خاص اقلیمی، سیاسی و مذهبی، مختص هنرمند فلسطینی اند. در این میان نقش مایه ی «کاکتوس»، از ظرفیت های بیانیِ ویژه ای برخوردار است و نحوه ی استفاده از آن در چند پرسش مطرح می شود: نقش مایه ی کاکتوس در نقاشی معاصر فلسطین چه مفاهیم نمادینی دارد و این مسأله در هنر اسرائیل چگونه است؟ نحوه ی ارائه و نمود این نقش به چه صورت و اصالت آن تا چه اندازه است؟ دستاوردهای پژوهش، که به روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی انجام گرفته، مبیّن آن است که از زمان تولد اسرائیل، کاکتوس به صورت نقش مایه و حتی فراتر از یک نگاره، به مثابه سمبل و مظهری پویا در هنر فلسطین وجود داشته و فلسطینیان آن را تجسمی از سلب مالکیت ملی و مصادره ی اموال می دانستند. اما اهمیت این گیاه به مرور توسط استعمارگران تصاحب و به عنوان نامی به این فرزندِ تازه متولدشده در فلسطین اعطا شد که نوعی «از آنِ خود سازی» یا تصرّف در سنن محسوب می شود. 
۷.

پدیدار شناسی تصویر هنری در نقاشی معاصر( شناخت نقاشی معاصر بر مبنای نظریه تصویر شعری گاستون باشلار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی تصویر هنری تصویر شعری نقاشی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۱۲
این تحقیق به مطالعه پدیدارشناسی تصویر هنری در نقاشی معاصر بر اساس نظریه تصویر شعری گاستون باشلار می پردازد. هدف آن تبیین پدیدارشناسی تصویر هنری معاصر در آفرینش، وجود و تعالی آن است و مبتنی بر سه محور می باشد؛ نخست به آفرینش تصویر هنری، به عنوان ترکیبی از عینیت و ذاتیت، می پردازد. سپس تصویر هنری را کوششی برای هستی شناسی مستقیم می پندارد، سپس به بررسی وجود آن به عنوان کوششی برای پدیدارشناسی روح می پردازد. نتایج بحث چنین است: 1. پیدایش تصویر هنری حاصل تبادل وظائف بین ماده و اندیشه (عینیت و ذاتیت) است؛ یعنی پدیدارگرایی و تصویر هنری معاصر، هم ذات پنداری بین تعبیر و معنا است. 2. تصویر هنری معاصر، اتفاق لحظه ای و اوج آگاهی و کوشش در جهت هستی شناسی مستقیم است؛ مستقل از قانون علیت؛ ارتباط بین تصویر هنری جدید و صورت مثالی ناخودآگاه آن، علّی نیست؛ نه جای گزین ساده ای برای واقعیت عینی است و نه نماد آن؛ تصویر هنری تبیین می کند، زیرا بدون تاریخ است؛ اما نمادگرایی تأکید می کند، زیرا مملو از تاریخ است. 3. نقاشی معاصر بیش تر بر پدیدارگرایی روح تمرکز می کند تا برپدیدارگرایی عقل؛ زیرا ناخودآگاه، منشأ آگاهی و مقدم بر آگاهی و نیز دارای ماهیتی پدیدارشناختی است؛ یعنی ماده اثر هنری در آن واحد همان علت مادی و صوری است.
۸.

پژوهشی پیرامون شیوه های متأثر از نگارگری در آثار نقاشان معاصر ایران

تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۲۰۴
دوران معاصـر، بـا ارج نهـادن اقتبـاس از سـنت، بسـتری مناسـب را جهـت خلـق آثـار هنـری، بـرای هنرمنـدان کشـورهای بـا غنـای سـنتی، مهیـا کـرده اسـت. نقاشـان ایرانی نیـز در همین راسـتا، بـا اقتباس از نگارگـری، بـه خلـق آثـار معاصـر پرداخته انـد. پژوهـش حاضـر، در تـاش اسـت تـا بـا شـناخت ویژگیها و کارکـرد نگارگـری و راهکارهـای هنـر معاصـر جهـت برقـراری ارتبـاط بـا سـنت، بـه ایـن پرسـش پاسـخ دهـد کـه هنرمنـد چگونـه از شـیوههای متأثـر از نگارگـری در بیـان هنـری معاصر خـود اسـتفاده می کند؟ ایـن پژوهـش بـه شـیوه توصیفی-تحلیلـی، بـه بررسـی شـاخصههای نگارگـری و خصلتهـای آفرینـش هنـری معاصـر پرداختـه؛ بـا روش اسـتقرایی و مطالعـه مـوردی آثـار هنرمنـدان معاصر ایـران، بسـتر فراهم آمـده، جهـت خلـق اثـر معاصـر مبتنـی بـر سـنت و ارتبـاط آنهـا را روشـن میسـازد. نتایـج ایـن پژوهش نشـان میدهـد کـه، شـناخت قابلیتهـای سـنتی نگارگـری و امکانـات هنـر معاصـر، میتوانـد منجـر بـه خلـق اثـر هنـری در تعامـل مناسـب بـا مخاطـب بومـی و غیـر بومـی گـردد. فضـای چندسـاحتی، رنگ گـذاری تخـت، ساده سـازی فـرم، قلمگیـری، کادربنـدی، پیکرسـازی خـاص و تکـرار الگوواره هـا، از خصلتهـای سـاختاری نگارگـری هسـتند، کـه نقاشـان میتواننـد از دگرگونـی آنهـا، در راسـتای اهـداف و بیـان مفاهیـم شـخصی، بـا راهکارهایـی، جهـت بیـان معاصـر خویـش در خلـق آثـار بهـره ببرنـد.
۹.

خوانش وجوه تصویری گروتسک در نقاشی «پیروزی فقر» اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیکول آیزنمن نقاشی معاصر پیروزی فقر میخائیل باختین گروتسک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
نیکول آیزنمن نقاش فیگوراتیو معاصر، به نسلی از استادان هنر تعلق دارد که منابع خود را از کاریکاتورهای روزنامه ها و نقاشی های دوران رنسانس به طور یکسان اقتباس کرده و در پی ستردن مرز میان هنر عالی و فرهنگ عامه است. اثر "پیروزی فقر" که یکی از گزنده ترین آثار این هنرمند است، برداشتی معاصر از اثری به همین نام است که توسط هانس هولباین نقاشی شده و دارای فضایی چندلایه، گفت وگویی، تمثیلی، هجوآمیز و گروتسکی است. میخائیل باختین از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم محسوب می شود که به مطالعه زبان به عنوان یک سیستم و نحوه عملکرد گفت وگو در رابطه با اثراتی پرداخت که از طریق ارتباط ایجاد می کند و پیوندی میان هنر و این برقراری رابطه مشاهده کرد. او کارناوال را که عرصه ای محبوب جهت رها کردن خود در زیاده روی های جسمانی است، واجد فضایی گفت وگویی و یک سنت گروتسکی و مردمی دانست که تصاویر آن در پیوندی تأثیرگذار بین نشاط و خشونت یا کیفیت پایین ماتریالیسم هستند. وی بدن مشترک و تحریف شده گروتسک را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار داده و اذعان داشت چنین بدنی پتانسیل ایجاد بی ثباتی در هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی، سیاسی و زیباشناسی را دارا است. در این راستا و با عطف به ویژگی های خاص رئالیسم گروتسک، این پژوهش به خوانش و تحلیل وجوه تصویری نقاشی پیروزی فقر اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین پرداخته و از نظر هدف، توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی- تحلیلی است. یافته های تحقیق آشکارکننده این واقعیت هستند که این هنرمند با به کارگیری هنر خود، به نشان دادن پیروزی طعنه آمیز فقر پس از تصمیم گیری های ضعیف دولت امریکا پرداخته است که مسبب اصلی بحران اقتصادی سال 2008 در این کشور است و به این ترتیب، اعتراض خود را نسبت به سیاست گذاری های غلط، مدیریت ناکارآمد وقت، بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۱۰.

پست مدرن در ادبیات داستانی و نقاشی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی نقاشی معاصر پست مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۱
نظر به اهمیت رمان در شکل نهایی و تکامل یافته آن یعنی ادبیات پست مدرن در شناخت ابعاد مختلف یک جامعه و روابط انسانی که به عنوان راهی جهت شناخت معضلات و نابسامانی ها و یافتن راه حل هایی جهت برون رفت از این مشکلات مطرح می باشد، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی نقش پست مدرن در ادبیات داستانی و نقاشی معاصر ایران پرداخت. این پژوهش با بررسی نمونه های برتر از رمان های معروف ایرانی و خارجی در تحقق به این هدف صورت پذیرفت. به دلیل عدم ارائه پژوهش های کافی از کارکرد این فرم ادبی، مقاله حاضر کاریست به شیوه تحلیلی-توصیفی در طرح مقوله رمان از آغاز تا به امروز در قالب ادبیات پست مدرن در ادبیات داستانی ایران و تأثیر آن در پیشبرد افکار از راه نقد نظری و نیل به فرهنگ پایا که از طریق پیوند منطقی با گذشته و رویکرد سازنده با تحولات فکری روز دنیا حاصل می شود. ادبیات داستانی در اصل از نیاز روح بشر به روایت ماجراها و رویدادهایی که با آن سروکار داشته سرچشمه می گیرد. بررسی زندگی بشر در جوامع مختلف نشان از وجود انواع روایت های داستانی دارد که باتوجه به موقعیت تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، باورها  و اعتقادات آن ها شکل گرفته است. این مختصات در نقاشی معاصر که به سبک پست مدرن خلق شده است نیز دیده می شود.اهداف پژوهش:ارزیابی نقش پست مدرن در ادبیات داستانی ایران.ارزیابی نقش پست مدرن در نقاشی معاصر ایران.سؤالات پژوهش:بهرام صادقی واحمد سعداوی با تاکید بر فرم های ادبی پسامدرن به خلق آثار داستانی خود پرداخت؟نقاشی معاصر ایران دارای چه مختصاتی از رویکرد پست مدرن است؟
۱۱.

مقایسه اشعار انتقادی حافظ و اندیشه انتقادی هابرماس در تطبیق با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندیشه انتقادی یورگن هابرماس حافظ شیرازی نقاشی معاصر عقلانیت و کنش ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۹۳
بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش ها و شیوه های نوین در نقد آثار ادبی است. از آنجایی که این نوع روش، روشی بینارشته ای و جامع است، می تواند به صورت علمی و دقیق، بسیاری از مؤلفه های اندیشه و دیدگاه شاعران، نویسندگان و نظریه پردازان را تبیین و تحلیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، بر آن است تا اندیشه و جهان بینی انتقادی حافظ شیرازی به عنوان شاعر شرقی و کلاسیک را در تطابق با آراء یورگن هابرماس، نظریه پرداز غربی عصر جدید، در چهارچوبی علمی به مخاطب ارائه و اندیشه انتقادی حافظ را با نظریه عقلانیت، کنش ارتباطی و بحران مشروعیت هابرماس با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر مقایسه نماید و در نهایت جامعه آرمانی مورد نظر آن ها را مورد بررسی و انطباق قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین وجه اشتراک حافظ به عنوان شاعر شرقی و هابرماس به عنوان نظریه پرداز غربی معاصر این است که هر دو مصلح اجتماعی اند و اصلی ترین ابزار آن ها که توانسته اند پیام خود را به مخاطب خود برسانند، زبان است.اهداف پژوهش:ارزیابی زبان و اندیشه حافظ براساس نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر.میزان قرابت اندیشه و تفکر یک شاعر برجسته ایرانی با یک اندیشمند غربی.سؤالات پژوهش:اساس ارتباط اندیشه حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه اصلی استوار است؟فصل مشترک اندیشه های حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه محوری نهاده شده است؟
۱۲.

زیباشناسی رنگ و نور در آثار ایران درودی با رویکرد ابن هیثم

کلیدواژه‌ها: ایران درودی رنگ و نور زیباشناسی نقاشی معاصر ابن هیثم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۸۱
نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم، کیفیات و ساختار بصری لازم در اثر هنری را مورد توجه قرار می دهد، ضروری است جنبه های بالقوه نظریاتش در حوزه زیبایی شناسی و ساختار بصری آثارش، مورد پژوهش قرار گرفته شود. ایران درودی با عناصر زیباشناسی به آثارش هویت ایرانی می دهد، او نور را هدف اصلی قرارداد تا به پندارهای فرهنگ ایران نزدیک شود و همچنین از نور برای القای بیان احساس خویش استفاده می کند تا مخاطب آن به مفهوم حس هنرمند پی ببرد و به این نتیجه رسیده است که هیچ رنگی خارج از تابش نور، رنگ نیست و رنگ ها فقط در مجاورت و تأثیرگذاری بر یکدیگر است که کیفیت و رنگ خود را بروز می دهند. باتوجه به ماهیت ساختاری نقاشی که زیبایی شناسی آن بر پایه اصولی است که کاملاً منطبق با 22 مواردی که در آرای ابن هیثم است، بررسی این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر نقاشی، هدف این مقاله است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور و رنگ از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی در آثار ایران درودی درک کرد، ابتدا ماهیت و ویژگی های آثار درودی را توصیف و تحلیل کرده و سپس آن آثار با آرای ابن هیثم را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. این مقاله که روش نظری آن، بر اساس نظریه پرداز فلسفه اسلامی ابن هیثم است. در این رویکرد زیباشناسی که به فرم اثر می پردازد ابن هیثم از زیباشناسی چنین تعریفی می کند: «زیبایی (حسن) را نه به عاملی بسیط، بلکه به تعامل پیچیده ای میان بیست ودو عامل تعریف کرد» و ابن هیثم تأکید زیادی به مفهوم دو مورد از 22 عواملی که نور و رنگ با یکدیگر نیروی انگیزش دارند، یعنی می توانند در نفس تأثیری ایجاد کنند که صورتی زیبا جلوه کند می پردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر منظر روش انجام توصیفی تحلیلی است و اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است.نتایج تحقیق بیانگر کارایی رویکرد ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی نقاشی معاصر است.
۱۳.

گفتمان تعهد اجتماعی در نقاشی معاصر با چارچوب نظریه روبرت وسنو «دوران مشروطه-پیروزی انقلاب اسلامی»

کلیدواژه‌ها: تعهد اجتماعی روبرت وسنو گفتمان چپ نقاشی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۲
بنابر نظر روبرت وسنو، جنبش های هنری و فرهنگی، بازتاب دهنده صرف ساختار اجتماعی نیستند؛ بلکه در نقاط عطف تاریخی تولید می شوند و در فرایند تولید خود، نیازمند منابع کافی برای خلق و فضای اجتماعی مناسب برای رشد هستند. پرسش مطرح شده آن است که چه شرایطی زمینه لازم برای شکل گیری گفتمان تعهد اجتماعی در هنر سال های پیش از انقلاب اسلامی را فراهم ساخته است و این آثار تا چه اندازه به اهداف این گفتمان نزدیک شده اند؟ هدف این پژوهش، مطالعه زمینه های تولید هنر اجتماعی (شرایط کلان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) و تأثیر آن بر نحوه بیان آثار هنری از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی در ذیل گفتمان چپ است. این پژوهش در چارچوب نظری جامعه شناسی فرهنگ «روبرت وسنو»، در مطالعه ای کتابخانه ای اسنادی و به روش توصیفی تحلیلی شرایط کلان اجتماعی و سیاسی حاکم بر زمانه و نحوه تأثیرگذاری این شرایط بر شکل گیری گفتمان هنر متعهد اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. شرایط حاکم بر زمانه، با ایجاد بحران در نظم گفتمان موجود، بسیج منابع و شکل گیری زنجیره های تعامل، موجبات تولید، گزینش و نهادینه شدن گفتمان تعهد اجتماعی در عرصه هنر و ادبیات را فراهم ساخته است. هرچند از یک سو گرایش چپ در میان هنرمندان و از سویی دیگر موج تجددخواهی سبب گردید، گفتمان تعهد اجتماعی در هنر ایرانِ پیش از انقلاب در محتوا به شدت شعاری و سیاست زده و در اجرا با عدم پیوند متناسب با ساختارهای هنری جامعه ایرانی از نهادینه شدن بازمانده و به گفتمان جاری در هنر زمانه تبدیل نشود.