
مقالات
حوزههای تخصصی:
سیدحسین نصر و آنه ماری شیمل هر دو نزد اهل تحقیق شناخته شده اند و هر دو مباحثی درباره خوش نویسی اسلامی نگاشته اند که مورد توجه پژوهشگران حوزه هنر اسلامی بوده است. نصر در شمار فیلسوفان سرشناس معاصری است که منادی فلسفه جاویدان است و در برابر او شیمل فیلسوف و محققی است که در شمار پدیدارشناسان هرمنوتیک شناخته می شود. هر دو محقق در حوزه معنویت اسلامی تحقیقات مهمی دارند که مرجع پژوهش های دانشگاهی است. در نگاه نخست به نظر می آید این دو دانشمند در یک دسته بندی قرار دارند، لیکن تدقیق و ژرف نگری در آثارشان تفاوت ها و تشابه هایی را آشکار می کند که می شود آن را نمونه ای از تقارب و تباعد مناظر پدیدارشناختی و فلسفه جاویدان دانست. هدف تحقیق، تطبیقِ آرای نصر و شیمل درباره خوش نویسی و ابعاد معنوی آن است. پرسش این است: تفاوت و تشابه آرای نصر و شیمل درباره وجوه معنوی خوش نویسی اسلامی در چیست؟ تقارب و تباعد آرای ایشان تا چه حد است؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج بحث حاکی است علیرغم مطالعه کیفی و معنایی و تشابه در پافشاری بر کارکرد نمادین و معنوی خوش نویسی اسلامی در تحقیقات هر دو محقق، با توجه به این که رویکرد شیمل بر بافت فرهنگی، تکامل تاریخی و تحقیقات بین رشته ای تأکید دارد، نتیجه مطالعات وی به تفسیر مبتنی بر اذهان و تجربه انسان ها در جوامع اسلامی تکیه دارد. در حالی که رویکرد نصر بیشتر مبتنی بر تفاسیر متافیزیکی است که سرچشمه اصلی سنت و عامل رسیدن به کمال و درک زیبایی است؛ ازاین رو، نصر بر جنبه های متافیزیکی و کیهانی خوش نویسی که ریشه در آموزه های قرآنی و وحیانی اسلام و نیز فلسفه اسلامی دارد، تأکید می کند؛ درحالی که تمرکز شیمل در مطالعه خوش نویسی عمیقاً با تظاهرات عرفان اسلامی و بافت فرهنگی مسلمانان در هم آمیخته است.
مطالعه تطبیقی نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام بختیاری و سیستانی (با تاکید بر بررسی آیین های سوگواری گاگِریوَه و اَرده خوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی بومی به عنوان یکی از انواع موسیقی، نمودی است از احوالات مردم و آداب و رسوم مخصوص هر قوم و به نوعی تاریخ شفاهی آن سرزمین محسوب می شود و حضور زنان در موسیقی اقوام می تواند بیانگر بخشی از بینش مردمان نواحی مختلف باشد. موسیقی بومی با توجه به محتوا، مضامین و کاربردشان، دارای اقسام مختلفی است و موسیقی سوگ به عنوان یکی از اقسام موسیقی بومی به مجموعه ای از موسیقی و آوازهایی اطلاق می شود که در مدح و غم از دست دادن فرد متوفی و در مراسم سوگواری خوانده شوند. هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش است که در آیین های سوگواری«گاگِریوَ» در اقوام بختیاری و «اَرده خوانی» در اقوام سیستانی، در اجرای آواها و برگزاری مراسم توسط زنان، چه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد؟ از علل انتخاب این دو قوم می توان به پیشینه فرهنگی، قدمت آداب و رسوم و نیز شباهت آیین های قومی این اقوام به یکدیگر اشاره کرد. در این راستا، به روش کتابخانه ای و بررسی مقالات منتشر شده و مصاحبه از چند تن از اقوام بختیاری و سیستانی، نقش زنان در این سوگ آواهای بومی به شیوه تطبیق مضمونی و روش تحلیلی، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافته های انجام شده، به نظر می رسد، زنان در هر دو قوم به عنوان اجرا کننده سوگ آواها، نقش مهمی را در زنده نگه داشتن فرهنگ بومی و مذهبی این اقوام ایفا می کنند و در مجموع دارای وجوه مشترکی در محتوا و مفاهیمی نمادین چون روایی بودن و شیوه اجرای موسیقی سوگ، وزن و قالب ابیات سوگ سرود ها، هستند. پژوهش در راستای موسیقی بومی و مکتوب نمودن آنچه به عنوان باورهای یک قوم در قالب موسیقی بیان می شود، می تواند سبب حفظ و گسترش موسیقی اقوام شده و از نابودی آداب و رسوم، باورها، فرهنگ اصیل و زبان بومی هر قوم، جلوگیری کرده و سبب ماندگاری هویت بومی و فرهنگی و تاریخ شفاهی آن اقوام گردد.
مصداق یابی فلسفه راستین هنر کوماراسوامی از طریق تحلیل تطبیقی بازنمایی حیات پس از مرگ در معراج نامه میرحیدر و کلیسای بیت لحم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سنت گرایی به صورت گستره در مطالعات مربوط به هنرهای جوامع سنتی و ابتدایی و همچنین هنر ادیان (ازجمله هنر اسلامی و هنر مسیحی در دوران میانه) وارد گردیده و به یکی از گفتمان های مهم در خوانش و پژوهش هنر بدل شده است. از جمله کاستی های سنت گرایان آن است که معمولاً بدون ارائه هیچ گونه دلیل، مدرک و مصداقی، مفاهیم و ایده های خود را در باب هنر پرورش داده و به آثارِ هنریِ دیگر جوامع تعمیم می دهند. این پژوهش توصیفی - تطبیقی باهدف بررسی فلسفه راستین هنرِ کوماراسوامی در کتاب «فلسفه هنر مسیحی و شرقی» و ارائه نمونه ای در جهت تصدیق آن، به مطالعه تطبیقی بازنماییِ حیات پس از مرگ در اسلام و مسیحیت پرداخته است. بر مبنای مجموعه اطلاعات جمع آوری شده به صورت کتابخانه ای، در گام اول اصلی ترین مفاهیم در فلسفه راستین هنر کوماراسوامی تشریح گردیده و براساس آن در گام دوم، معیارهای رویارویی، فهم و داوری آثار هنر سنتی ارائه شده است؛ در ادامه بر اساس این معیارها و بهره جستن از تفسیر ترکیب محور، تصاویر بهشت و جهنم در دیوارنگاره های کلیسای بیت لحم اصفهان با نگاره های موجود در معراج نامه میرحیدر مربوط به مکتب نگارگری هرات، به صورت تطبیقی مقایسه گردیده است. اصلی ترین نتایج این تطبیق که مصداق هایی از فلسفه راستین هنر هستند، عبارت است از اینکه نخست، هنر دینی الهیات بصری است؛ دیوارنگاره های کلیسای بیت لحم اصفهان و نگاره های معراج نامه میرحیدر، هر دو پایبندی بسیاری به متون مقدسی که مبنای آنان هستند، دارند. دوم آنکه هنرهایی با سرچشمه الهی، اگر در کارکرد و مفاهیم روحانی ای که پیش زمینه های آن ها است، شباهت داشته باشند، شباهت هایی در اشکال ظاهری و ساختار کلی آن ها وجود خواهد داشت و سوم اینکه شیوه نمادپردازی در تصاویر مورد بررسی، شباهت بسیاری داشته و موید این برداشت است که نمادها زبان جهانی هنر هستند.
مقایسه نحوه شکست طرح زندگی دو شخصیت محوری فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هامون اثر کارگردان ایرانی، داریوش مهرجویی است. او از جمله هنرمندان مؤلف در سینمای ایران و از چهره های موج نوی این سینما به شمار می رود. مهرجویی دانش آموخته رشته فلسفه و همچنین دل مشغول تصویر بود. فیلم هامون که از جمله آثار قابل توجه او است، می تواند از وجوه مختلفی مورد تأمل و مداقه قرار گیرد. این اثر که به صورت فیلمی رئالیستی و در بخش هایی سورئالیستی به نمایش درمی آید؛ روایتِ اندیشه های خاصِ زوجی است که علی رغم بلندپروازی های اندیشمندانه و هنرمندانه، به دلیلِ سختی و صلبیِ جهانِ پیش رویشان با شکست و ناکامی دردناکی در طرح زندگی مواجه می شوند. هامون درگیر جهان توسعه تکنیکی و تبلیغی می شود و علی رغم باور خویش تبدیل به ماشین تبلیغ جهانِ مبتنی بر توسعه یا مدرنیزاسیون می گردد. مهشید هم با وجود دل بستگی به هنر و فرهنگ در دام جهان مصرف گرایی می افتد. در این اثر همچنین شاهد شخصیت های دیگری چون روانشناس، دوستان، همکاران، اقوام و وابستگان هامون و مهشید هستیم که در تبدیل شخصیت مطلوب مورد نظرشان به آنچه دوست نداشتند، موثر هستند. هدف این پژوهش آن است تا با تکیه بر روش نشانه شناسی، در دو محور هم نشینی و جانشینی، ضمن مقایسه دو طرح متفاوت زندگی هامون و مهشید، نحوه شکست هامونِ اندیشه مدار و مهشیدِ هنرگرا را نشان دهد و تبیین نماید که علی رغم تفاوت دو افق متفاوت، آن دو چگونه با ناکامی مواجه می شوند. این نوشتار به این نتیجه منتج می شود که در جامعه ای توسعه گرا، تکنیک مدار و مصرفی، هامون و مهشید، به منزله سوژه هایی به انقیاد در می آیند و در هژمونی مسلط گرفتار می شوند و طرح و نحوه سلوک فکری و هنری شان در هم شکسته می شود.
تحلیل تطبیقی طرح جلد دو نسخه فارسی و انگلیسی کتاب تصویریِ «بغلم کن» اثر چیرائولو، بر اساس استعاره شناسی فورسویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فورسویل از زبان شناسانی است که با الهام از نظریه استعاره های مفهومی، دسته بندی متفاوتی را در حوزه استعاره های تصویری ارائه داده است. در دسته بندی وی، استعاره تصویری یا محصول تصویر است یا محصول برهم کنش تصویر با نوشتار. درنتیجه، طرح روی جلد اگر استعاری باشد یا محصول تصویر روی جلد است یا محصول برهم کنش تصویر با عنوان کتاب. پژوهش پیش ِرو می خواهد بررسی کند که مقایسه طرح جلد نسخه زبان اصلی کتاب تصویریِ «بغلم کن» اثر چیرائولو و نسخه بازطراحی شده فارسی آن، بر اساس نوع شناسی فورسویل چه نتایجی را در بر خواهد داشت. مقاله پیش ِرو به سه پرسش پاسخ می دهد: 1- در طرح جلد کتاب های مذکور از چه نوع استعارات و تشبیهاتی استفاده شده است؟ 2- تایپوگرافیِ عنوان چگونه استعارات بصری روی جلد را مفهوم سازی می نماید؟ 3- آرایه های بصریِ طرح جلد نسخه انگلیسی و فارسی اثر چه اشتراکات و تمایزاتی دارند؟ در همین راستا، این پژوهش با به کارگیری روش تحلیلی-تطبیقی، تعامل سازه های طرح روی جلدِ هر کدام را در چهار محور بررسی می کند: 1- تعامل درون تصویری، 2- تعامل تصویر با وجه خوانداری عنوان، 3- تعامل تصویر با وجه تایپوگرافیک عنوان و 4- تعامل درونی دو وجه خوانداری و تایپوگرافیک عنوان. ازآنجا که تصویر روی جلد نسخه زبان اصلی و همچنین معادلِ معناییِ عنوان کتاب همواره در ترجمه فارسی آن پایا می ماند؛ ولی تایپوگرافیِ عنوان، در فرایند ترجمه دچار دگردیسی می شود؛ لذا مقایسه طرح روی جلد این دو کتاب می تواند کارکرد استعاریِ تایپوگرافیِ عنوان را تبیین کند. پژوهش حاضر برای نخستین بار در ایران برای تحلیل استعاره های تصویری-کلامی، نه تنها به وجه خوانداری، بلکه به وجه تایپوگرافیک سازه های کلامی نیز التفات دارد. نتیجه پژوهش پیش ِرو بیانگر این نکته است که به لحاظ نوع شناسی فورسویل، اگرچه تعامل تشبیهی و استعاریِ تصویر با وجه خوانداری عنوان در هر دو طرح جلد هم نوع است؛ رابطه تشبیهی و استعاریِ تصویر با تایپوگرافیِ عنوانِ هر یک از این دو با دیگری هم نوع نیست.
مطالعه ویژگی های سینمای پست مدرن ایران بر اساس نظریه نشانه شناسی امبرتو اکو (مطالعه موردی: فیلم «شیرین» ساخته عباس کیارستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مطالعه سینمای پست مدرن ایران با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو می پردازد و ویژگی های کلیدی آن را مورد بررسی قرار می دهد. یکی از محورهای اصلی تحقیق بررسی این موضوع است که چگونه می توان ویژگی های سینمای پست مدرن ایران را با استفاده از نظریه نشانه شناسی اکو تحلیل کرد. نشانه شناسی اکو بر دال و مدلول، تفسیر، فرهنگ و مجموعه ای از شاخص ها متمرکز است که در این سینما بارز است. سینمای پست مدرن ایران با روایتی غیرخطی و فراروایتی، بر بستر فرهنگی خاصی شکل گرفته که خود الهام بخش معانی چندلایه ای است. درک این معانی بستگی به آشنایی مخاطب با زمینه های فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی فیلم دارد. بر اساس نظریات اکو، تصاویر در سینما حامل رمزگانی هستند که مخاطب از طریق ادراک و تفسیر فعال می تواند آن ها را رمزگشایی کند. فیلم هایی نظیر شیرین عباس کیارستمی با استفاده از رمزگان بصری و نشانه شناسی پیچیده، مخاطب را در فرایند تولید معنا شریک می کنند. عناصر کلیدی این سینما شامل تکثرگرایی، بریکلاژ، بینامتنیت و فراداستان است. این پژوهش از منظر هدف، نظری - کاربردی و از منظر شیوه انجام، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل آثار سینمای پست مدرن جهان و ایران با تأکید بر فیلم شیرین است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانه ها و شاخص ها در فیلم شیرین نه تنها ابزاری برای بیان معانی عمیق تر هستند، بلکه به درک بهتر تجارب زنان در جامعه معاصر ایران نیز کمک می کنند. علاوه بر این، عناصر نشانه شناسی در این فیلم به ایجاد تعاملات معنادار بین تماشاگر و فیلم ساز منجر شده و بستر مناسبی برای طرح پرسش های بنیادین درباره هویت، تجربه های اجتماعی و مناسبات فرهنگی فراهم می آورد. این تعامل به ویژه در زمینه بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر، حائز اهمیت است. نتایج نهایی نشان می دهد که سینمای پست مدرن ایران، از طریق ایجاد ساختارهای پیچیده معنایی، نه تنها به ارائه دیدگاه های نوین می پردازد؛ بلکه فضایی برای تأمل فرهنگی و اجتماعی در اختیار مخاطب قرار می دهد.