فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
161 - 195
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه مسکن حداقل باهدف استطاعت پذیری طراحی می شود، عموماً مؤلفه های کمی و کیفی در آن توأمان لحاظ نمی شود. لذا هدف از این پژوهش، تحلیل رابطه ی بین کمیت و کیفیت در مسکن حداقل است. ابتدا مؤلفه های کمی و کیفی مسکن حداقل و فراوانی و وزن آن ها با روش توصیفی و آنتروپی شانون استخراج شد. سپس از طریق روش پیمایشی (مصاحبه ساختاریافته) راهبرد های طراحی ذیل هر مؤلفه مشخص شد که بر اساس آن، مجموعه ی ضوابط نمره دهی در تحلیل پلان تنظیم گردید. در گام بعد، 9 تیپ پلان برگزیده در شهر جدید پرند طبق ضوابط توسط متخصصین نمره داده شدند. درنهایت، رابطه ی بین مساحت و کیفیت در پلان های برگزیده کیفی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد در واحد های یک و سه خوابه برگزیده، فضای عمومی و در واحد های دو خوابه فضای خدماتی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر فضاها برخوردارند. نتایج نشان می دهد که برخلاف تصور عموم، الزاماً با افزایش مساحت، کیفیت واحد مسکونی افزایش نمی یابد.
ارزیابی جهت گیری حیاط های مرکزی در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و مرطوب ایران از منظر مصرف انرژی و آسایش حرارتی ساکنین (شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
1 - 14
حوزههای تخصصی:
در معماری عصر حاضر سعی بر این است که ساختمان بتواند با توجه به الگوهای طراحی خویش، نیازهای حرارتی ساکنین را با استفاده از حداقل مصرف انرژی تأمین نماید. در این میان ساختمان های سنتی و بومی در اقلیم های مختلف ایران نمونه های بسیار مناسبی برای بررسی الگوهای طراحی بکارگرفته شده در آن ها می باشند. در این جهت، مقاله حاضر، باهدف بررسی نقش جهت گیری حیاط های مرکزی خانه های سنتی در اقلیم گرم و مرطوب ایران، از دیدگاه بهینه سازی مصرف انرژی ساختمان و همچنین ایجاد آسایش حرارتی ساکنین انجام شده است. در این راستا از مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات آب و هواشناسی و شبیه سازی رایانه ای به کمک نرم افزار دیزاین بیلدر استفاده شده است. در نهایت نتایج تحقیق نشان داده است؛ استفاده از الگوی حیاط های مرکزی به شکل مستطیلی با هندسه نسبت عرض به طول یک دوم با جهت گیری شرقی غربی توانسته است تا حدود 12 درصد در کاهش مصرف انرژی در ساختمان نقش داشته باشد. همچنین عوامل موثر در آسایش حرارتی همچون؛ دمای و سرعت هوا، دمای تشعشعی را نیز به طور قایل قبولی در آستانه آسایش کاربران قرار دهد و به نوعی هم شرایط ایجاد آسایش حرارتی کاربران در فضا فراهم آید و هم میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش یابد.
تحلیل کتاب سنجی و مرور ادبیات شهر اسفنجی به عنوان مفهومی نوظهور در مدیریت پایدار آب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر اسفنجی رویکردی جامع از مدیریت پایدار آب شهری است که در چند سال اخیر به منزله راهبردی اساسی در راستای حل چالش های آبی و زیست محیطی مورد توجه پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روند پیشرفت تحقیقات مرتبط با شهر اسفنجی به روش کتاب سنجی انجام شد.
روش: جامعه آماری کلیه اسناد مرتبط با شهر اسفنجی است که در پایگاه استنادی WOS نمایه شده اند. در این راستا به منظور دستیابی به تعداد پژوهش های انجام شده، جستجوی اصطلاح "Sponge City" بدون محدودیت زمانی و یا نوع سند صورت گرفت و در نهایت اسناد گردآوری شده با استفاده از نرم افزار Vosviewer تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 614 سند در سال های 2005 تا 2023 در حوزه شهر اسفنجی منتشر شده که پژوهش ها به طور مستمر افزایش داشته است. 8/99 درصد اسناد به زبان انگلیسی است. از طرفی با افزایش تعداد اسناد، تعداد استنادهایی هم که توسط مقالات کسب شده، افزایش یافته که پراستنادترین مقاله با 260 استناد در سال 2018 منتشر شده است. همچنین مجله Water با انتشار 88 سند، پژوهشگری با نام Jia, H. F. با انتشار 17 سند و کشور چین با انتشار 388 سند بیش ترین تولیدات علمی مرتبط با شهر اسفنجی را داشته اند. بر اساس نقشه هم رخدادی کلمات کلیدی؛ شهر اسفنجی، مدیریت، توسعه کم اثر، کارایی و عملکرد و مدیریت رواناب رگبارها، پرتکرارترین کلمات کلیدی شدند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر توانسته است با شناسایی روندهای نوظهور و در حال رشد حوزه شهر اسفنجی راه گشای سایر پژوهشگران برای انجام پژوهش های کاربردی بیش تر و موفقیت مدیران و متخصصین شهری در به کارگیری مفهوم شهر اسفنجی به عنوان زیربنای اندیشه فراگیر مدیریت پایدار آب شهری باشد.
جایگاه زیبایی شناسی و هنر حِکْمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی گاهی از سنخ احساس و گاهی از سنخ ادراکِ لذت و خوشایندی و رضایت درونی است که در هر مرتبه از مراتب انسانی، به صورت فطری بروز و ظهور پیدا کرده و می کند. زیبایی انسان به نسبت تشابه و تقرب او به حق تعالی بستگی دارد که با حکمت یعنی با پرورش عقل به وسیله علم صائب و عمل صالح و حاکم کردن عقل بر وهم و خیال و بدن به دست می آید و نتیجه آن برخورداری از تندرستی در مرتبه بدن، زیبایی و هنر در مرتبه خیال، فضائل اخلاقی در مرتبه وهم و راه یابی به باطن عالَم در مرتبه عقل و فراتر از آن است. پیوند حکمت با علم و هنر به معنای آن است که عالِم و هنرمند، دانش، بینش، انگیزش، گرایش، منش، روش و کنشِ خود را بر اساس حکمت بیاراید. نظریه نظام انقلابی که در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و دارای سه رکنِ خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی است بر اساس شعارهای جهانی و فطری انقلاب اسلامی، یعنی برگرفته از حکمت حاصل خواهد شد و با توجه به تأثیرپذیری عموم مردم از امور خیالی، هنر حِکْمی در جهت دهی مردم جامعه به سمت سه رکن یادشده از اهمیت و نقش بی بدیلی برخوردار است و به منظور دستیابی به این امر، ضرورت ایجاد حکمرانی حِکْمی بیش از پیش آشکار می شود.
سیر تحول نمادهای خورشید و ماه در هنر ایران باستان (با تأکید بر هنر ساسانی)
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶)
117 - 141
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تحلیل و بررسی سیر تحول نمادهای خورشید و ماه در هنر ساسانی می پردازد. از دیرباز، انسان ها برای تجسم مفاهیم و باورهای خود از نمادها و نشانه های تصویری استفاده می کردند. در این میان، خورشید و ماه به عنوان دو پدیده طبیعی مهم، جایگاه ویژه ای در هنر و فرهنگ ایرانی داشتند. خورشید به عنوان نماد زندگی، روشنایی و قدرت، و ماه به عنوان نماد باروری و رشد شناخته می شد. در طول تاریخ، این نمادها در هنرهای مختلف ایرانی، به ویژه در دوران ساسانی، تحولاتی را تجربه کردند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - -تحلیلی و بررسی منابع کتابخانه ای و آثار باستان شناسی، سعی دارد تا سیر تحول این نمادها را در دوره ساسانی موردمطالعه قرار دهد. روش تحقیق به کاررفته، تحلیل محتوای هنری و نمادشناسی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مستندات تاریخی انجام شده است. داده ها از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و بررسی آثار باستان شناسی جمع آوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند که در سکه های ساسانی، نمادهایی مانند دایره با پرتوهای خورشید، بال عقاب و هلال ماه به چشم می خوردند. دایره و پرتوهای خورشید به عنوان نمادهایی از قدرت و شکوه شاه، و بال عقاب به عنوان نمادی از عظمت، در کنار هلال ماه که نمادی از باروری و رشد است، نمایانگر پیوند معنایی میان خورشید و ماه در هنر ساسانی بودند. این نمادها در کنار هم نمایانگر عظمت سلطنت ساسانی و اهمیت باورهای مذهبی در آن دوره بودند.
بررسی نقش مروارید در نقاشی های فتحعلی شاه
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶)
143 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی دلایل فراوانی استفاده از مروارید در نقاشی های دوره فتحعلی شاه قاجار انجام شده است و با تحلیل دقیق آثار هنری این دوره، به ویژه نقاشی های مهرعلی، نقاش باشی فتحعلی شاه، به این پرسش پاسخ داده می شود.در طول تاریخ هیچ پادشاه قاجاری مانند فتحعلی شاه خود را با انواع جواهرات به ویژه مروارید نیاراسته است. علاقه به جواهرات و استفاده از آن ها در نقاشی های فتحعلی شاه توسط مهرعلی پژوهشی بود تا به جستجوی این پرسش که علل فراوانی مروارید در نقاشی های در این دوره چه بوده و عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی چه تأثیری در این روند گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که فراوانی استفاده از مروارید در نقاشی های این دوره ریشه در عوامل متعددی دارد. دسترسی آسان به مروارید در خلیج فارس، ارزش نمادین مروارید به عنوان نمادی از ثروت، قدرت و پاکی در فرهنگ ایرانی و علاقه ویژه فتحعلی شاه به جواهرات، از جمله مهم ترین دلایل این پدیده هستند. علاوه بر این، استفاده فراوان از مروارید در نقاشی ها به عنوان ابزاری برای نمایش شکوه و عظمت حکومت قاجار و تبلیغ قدرت ایران در سطح بین المللی قابل تفسیر است. باتوجه به شواهد موجود در نقاشی ها و اسناد تاریخی، می توان نتیجه گرفت که جواهرات مرواریدنشان موجود در نقاشی ها، تا حد زیادی انعکاسی از واقعیت تاریخی هستند و نشان از ثروت و قدرت دربار قاجار دارند.
رابطه بین محرک های اطلاعاتی و قضاوت زیبایی شناختی در میان افراد غیر متخصص در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
63 - 74
حوزههای تخصصی:
متغیرهای روانشناختی در میزان درک و لذت افراد از یک اثر هنری نقش اساسی دارند. لذت از اثر هنری نه تنها به خود اثر بلکه به مخاطب آن نیز بستگی دارد. ابعاد شخصیتی و دانش هنری از جمله عواملی هستند که بر لذت، درک و قضاوت زیبایی شناختی افراد اثرگذار هستند. تأثیر این عوامل بر افراد مختلف اعم از متخصصین و غیرمتخصصین در هنر سنجیده شده است اما چیزی که در این میان مغفول مانده، تأثیر کوتاه مدت یک محرک اطلاعاتی بر تجربه هنری افراد غیرمتخصص است. در این پژوهش افرادی با تجربه و دانش هنری پایین در دو گروه آزمایشی مورد آزمون قرار گرفتند. گروه اول بدون هیچ محرک اطلاعاتی و گروه دوم با محرک اطلاعاتی (متنی درباره ی ماهیت اثر هنری) میزان ترجیح خود را از پنج جفت اثر واقع گرا-کلاسیک و مدرن-انتزاعی اظهار کردند. نتایج پژوهش حاکی از این بود که با وجود عدم تفاوت دو گروه در دانش زیبایی شناختی، گروه دوم که در معرض محرک اطلاعاتی قرار داشتند، آثار مدرن و انتزاعی را به صورت معناداری بیشتر پسندیدند. بنابراین حتی ارائه اطلاعات کوتاه در مورد شیوه های درک هنر به طور بافتاری به افراد می تواند روی انتخاب و ترجیح آثار هنری تأثیر بگذارد. یافته های این پژوهش نقش متغیرهای بافتاری و روانشناختی در تجربه زیبایی شناختی افراد غیرمتخصص را تأیید می کند.
خوانش پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور در بافت های ناکارآمد در جهت ارتقاء زیست پذیری شهری؛ مطالعه موردی: محله انجیراب گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
141 - 157
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به مرور دستخوش تغییرات شده و به لحاظ کالبدی و عملکردی دچار فرسودگی می شوند. در این راستا به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای شهری رویکردهای متعددی ارایه شده، که برآیند سیر تکاملی آن ها بازآفرینی بوده است. بازآفرینی شهری دربرگیرنده برنامه هایی با اهداف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی می باشد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور محله انجیراب گرگان در جهت ارتقاء زیست پذیری آن را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، با 44 نیروی پیشران در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، و نهادی- مدیریتی و زیست محیطی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیستم نشان داد که 218 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران ها در بخش مستقل است. از مجموع 44 نیروی پیش برنده توسعه، 9 پیشران کلیدی شامل تشکل های محلی سازمان یافته، جذب اعتبارات برای بازآفرینی، نگرش و دانش مدیران شهری، توجه به بازآفرینی اجتماع محور در طرح های شهری، وضع قوانین خاص بازآفرینی اجتماع محور، انطباق طرح ها با نیازها و سبک زندگی ساکنین، تقویت جایگاه شورایاران محله، ارتقاء موقعیت و ارزش اقتصادی زمین و تخصیص بودجه دولت، پیش برنده های کلیدی و بایسته های بازآفرینی اجتماع محور در محله انجیراب است که باید از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوای طرح های بازآفرینی فراهم آید.
مروری بر گذار از پارادایم تاب آوری اثباتی به گفتمان یکپارچه تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفکر تاب آوری به عنوان یک مفهوم لغزنده و مملو از فراز و نشیب ها، در دستگاه های فکری مختلف، اصول و مولفه های متفاوتی به خود دیده است، که ادغام رهیافت های نظری، منجر به ابهام در نحوه درک، تفسیر و کاربرد این تفکر گردیده است.هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی سیر تکاملی چارچوب های نظری تاب آوری از گذشته تا حال در دستگاه های فکری مختلف، جهت به دست آوردن درک دقیقی از گفتمان تاب آوری در حوزه شهرسازی معاصر است.روش شناسی: در این راستا مبنی بر پارادایم تفسیرگرایی و با اتخاذ راهبرد استقرایی و با مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل آرای نظری و بهره گیری از روش تحلیل موقعیت، مرور نظام مند مطالعات انتخاب شده (28 متن) به صورت فعالانه با هدف روشن ساختن عناصر موقعیتی به عنوان واحدهای تحلیل انجام شد.یافته ها و بحث: یافته ها گویای آنست که چهار زاویه معرفت شناسی یا چهار نسل از مفهوم تاب آوری قابل تبیین است. نسل اول در ذیل چتر پارادایمی اثبات گرایی، به دوران آغازین ابداع مفهوم تاب آوری در علم بوم شناسی بازمی گردد که با بازخورد بازیابی و حفظ اصالت ارتجاعی سیستم ها شناخته می شود. نسل دوم که در پارادایم پسا اثبات گرایی تبلور می یابد، بر اصل انطباق پذیری تاکید دارد. نسل سوم در پارادایم پراگماتیسم با پافشاری بر آنچه در عمل به کار می آید، برجسته می شود. نسل چهارم نیز، با نگاه برساختی-تفسیری، به تولید و بازتولید فهم خود از تاب آوری می پردازد.نتیجه گیری: هر چند در روند این صورت بندی، سعی شد پتانسیل های هر یک از این نسل های چهارگانه در قیاس با یکدیگر از منظر جهت گیری، مولفه های بنیادین، نقاط تمرکز و سیر تغییرات برجسته شوند، اما چنین به نظر می رسد که در موقعیت فعلی جوامع، بهره گیری از رهیافت نسل چهارم، بیش از سایرین پاسخگوی انتظارات حال و آینده باشد. تکامل مفهوم تاب آوری که از دریچه نسل های مختلف برجسته شد، تعدادی از درس های نوظهور را برای سیاست گذاران شناسایی کرده است که اکنون در حوزه های سیاست گذاری و در مقیاس های فضایی مختلف به کار گرفته می شوند.
درون بودگی و حدوث آن در فضای داخلی شهری
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
10 - 32
حوزههای تخصصی:
درون و بیرون و ارتباط آنان با یکدیگر، از موضوعاتی هستند که همواره مورد علاقه صاحب نظران بوده اند. در نگاهی جامع، درون اغلب به عنوان فضای خصوصی و بیرون به عنوان فضای عمومی قلمداد شده است. حال آن که امروزه، این مفاهیم از تعاریف گذشته خود فاصله گرفته اند و دوگانگی و مرز میان آن ها به صورت بنیادین در حال تغییر و بازنگری است. جامعیت این مفاهیم باعث شده تا این تغییر و بازنگری به حوزه های فضای شهری و فضای داخلی نیز راه یابند. هدف این مقاله بازتعریف فضای شهری _به عنوان فضای عمومی_ از دیدگاه فضای داخلی _به عنوان فضای خصوصی_ و چگونگی تجلی کیفیت درون ذیل مفهوم «درون بودگی» در فضای شهری است. در این راستا، ابتدا درون بودگی و تعاریف آن از دیدگاه صاحب نظران این حوزه بیان گردید؛ و در ادامه مفاهیم «فضای داخلی عمومی» و «فضای داخلی شهری» ذیل مفاهیم درون و بیرون و حوزه های عمومی و خصوصی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفتند. در ادامه به ارتباط فضای داخلی شهری با درون بودگی از دیدگاه صاحب نظران پرداخته شد؛ و در آخر با استفاده از مولفه های به دست آمده از بررسی منابع کتابخانه ای در رابطه با درون بودگی و عوامل موثر بر ادراک آن، نحوه حدوث آن به شیوه های مختلف در فضای شهری، در چند عکس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. لذا به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، به چگونگی تجلی درون بودگی در فضای بیرونی و شهری پرداخته شد و این نتیجه حاصل آمد که در تلاقی مفهوم درون بودگی و فضای شهری، دو بعد کالبدی و روانی نمودار می شود. از هم افزایی درون بودگی و ابعاد کالبدی، فضای داخلی شهری معنا می یابد؛ و از هم افزایی درون بودگی و ابعاد روانی، درون بودگی شهری معنا می یابد؛ که هر دو وسیله ای است در جهت التیام گمگشتگی انسان در جهان پیرامون از طریق بازتعریف خود و هویت خود، در دنیایی که انسان در آن غریب است.
بازشناسی فرآیند طراحی در معماری داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
88 - 108
حوزههای تخصصی:
فرآیند طراحی به عنوان موضوعی گسترده و دارای جنبه ها، معانی و تفاسیر گوناگون همواره مورد بحث و تبادل نظر اندیش مندان این حوزه بوده است و هریک سعی در ارائه نظریات گوناگون برای فرآیند طراحی از دیدگاه خود داشته اند. جایگاه فرآیند «طراحی داخلی» طی چند دهه گذشته معمولاً برگرفته از فرآیند «طراحی معماری» دیده شده است. اما «معماری داخلی» به دلیل تمایزات ساختاری با «معماری»، می تواند فرآیند طراحی متفاوتی داشته باشد. بنابراین می توان فرآیند طراحی در معماری داخلی را در مقیاسی متفاوت با معماری تعریف نمود. از این رو بازشناسی فرآیند طراحی در «معماری داخلی»، مسئله مقاله حاضر است. این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «نسبت فرآیند طراحی در معماری و معماری داخلی چیست؟». هدف از این پژوهش آگاهی از نقش مسئله یابی و تفکر طراحی در معماری داخلی و پیوند آن با فرآیند طراحی معماری در لحظه های همپوشانی و جدایی است. بدین منظور در مرحله نخست فازهای فرآیند طراحی به طور کلی بررسی شده است و شمای کلی طی مسیر در معماری و معماری داخلی با مشابهت های بسیار بدست آمده است. در مرحله دوم، تمایزات میان «معماری» و «معماری داخلی» در کلیات فرآیند طراحی نشان داده است که «همپوشانی ها» و «تمایزات» معماری و معماری داخلی در فرآیند طراحی به صورت «همگرایی» و «واگرایی» بروز می کنند. در مرحله سوم، با بررسی تحلیلی هر کدام از جزء مراحل و گام های فرآیند طراحی در «معم اری» و «معماری داخلی» مصداق هایی از تفاوت های محتوایی و مؤلفه های واگرایی فرآیند طراحی در این دو یافته شده که این تفاوت ها از جنس موضوع طراحی، روش های تعریف مسئله، ابعاد یافتن مسئله، راهکارهای حل مسئله و تفاوت زبان طراحی بودند. بدین ترتیب، این پژوهش ارکان تفاوت محتوایی میان فرآیند طراحی داخلی در نسبت با فرآیند طراحی معماری را روشن می سازد.
ارزیابی مولفه های اثرگذار در فضاهای کودک محور مبتنی بر ارتقاء خلاقیت کودکان از دیدگاه متخصصین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
56 - 67
حوزههای تخصصی:
کودکان جزء حساس ترین گروه سنی جامعه میباشند و در این دوره از سال های زندگیشان یعنی زمانی که ریشه های رشد شخصیتی، ذهنی، جسمی و اجتماعی آنها در حال شکل گرفتن است نیازمند این هستند تا زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه کنند و این امر مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است. محیط به صورت های مختلفی بر کودک و شخصت او و بر افزایش خلاقیت او تاثیر میگذارد. گفته میشود از طریق اثر متقابل با محیط فیزیکی و اجتماعی، کودکان دانش و فهمیدن را می آموزد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاثیر فضاهای کودک محور در ارتقا خلاقیت کودکان شکل گرفته است. از این رو این پژوهش به روش آمیخته کمی و کیفی خواهد بود. در ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی تاثیر فضاهای کودک محور در ارتقا خلاقیت کودکان پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. سپس مولفه های موثر بر ارتقاء خلاقیت کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. داده های بدست آمده در نرم افزار spss26 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد عواملی چون، تشویق به تجربه های جدید، حمایت از علاقه ها، تعامل با هم سن و سالان و ... از مولفه های موثر بر موثر بر ارتقاء خلاقیت کودکان خواهد بود. والدین، نقش بسیار مهمی را در خلاقیت کودک خود دارند. والدین برای پرورش خلاقیت در کودک خود باید جو مثبتی را در خانواده ایجاد کنند و اجازه بدهند که کودک آزادانه به "کشف جهان" پرداخته و به بروز خلاقیت کودک خود کمک کنند. در نتیجه والدین می توانند با حمایت از علایق و استعدادهای خاص کودکان، خلاقیت آن ها را تقویت کنند. بازی پذیری یکی از ابزارهای مهم برای تقویت خلاقیت کودکان است. بازی پذیری نه تنها باعث سرگرمی کودکان می شود، بلکه نقش مهمی در تقویت خلاقیت و توسعه مهارت های آن ها دارد.
طبیعت در قاب دیوارنگاره های خیابان ولی عصر تهران برآمده از هویت محیط یا نگرشی صرفاً تزئینی؟ ارزیابی حضور و جایگاه طبیعت در دیوارنگاره ها در پیوند با هویت محیطی بستر آثار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
64 - 69
حوزههای تخصصی:
اولین ردّ تغییر ساختارهای زندگی ناشی از تحولات دنیای جدید در شهر، در جداافتادگی انسان از محیط طبیعی پیرامون او پدیدار شد. مترتب بر آن، بخشی از جبران این خلأ به ویژه در ارتقاء کیفیت زندگی شهری و در راستای ارتباط میان این دوگانه فوق، بر عهده توانایی های هنر گمارده شد. در این میان، دیوارنگاری از جمله کارآمدترین هنرهای شهری است که بیش تر با مخاطب عمومی سروکار داشته و به عنوان یک اثر هنری در شهر در تلاقی شرایط بستر اثر، ذهنیت و برداشت هنرمند و ادراک مخاطب شکل می یابد. از میان تعداد نامتناهی موضوع متنوع نقش بسته بر دیوارهای شهر، «طبیعت» به عنوان یک رکن منظرین با تأکید و تکیه ویژه خود بر ذهنیت جامعه مخاطب و جاری شدن در اندیشه و ناخودآگاه جمعی مخاطبان، یکی از نقش آفرینان اصلی موضوع دیوارنگاره ها به شمار رفته که جایگاه و ارتباط آن با ذهنیت و مطالبه شهروندان به درستی تبیین نشده است. بررسی ها حاکی از آن است که پس از نضج یافتن رویکرد تزئینی در نگاه متولیان هنر دیوارنگاری، طبیعت و ارکان آن در دیوارنگاره های شهری تهران به ویژه در خیابان ولی عصر بیش تر مبتنی بر بهره مندی از اصول رویکرد تزئینی در نمایش آثار بوده و به دور از پیوند با محیط بصری و الهام از هویت منظرین بستر، به عنوان محمل تجربه زیسته طبیعت گرا در ذهنیت شهروندان شکل گرفته است.
در جست وجوی خیال از منظر حکمت و نقش آن در هنر و معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
45 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خیال از مضامینی است که همواره مورد توجه حکماء و فلاسفه ایرانی بوده است. تا جایی که بدون شناخت نقش خیال نمی توان به تحلیلی صحیح از تجلیات حکمت در معماری ایرانی دست یافت. مسئله پیش رو این است که در بسیاری از مطالعات، محققان بدون در نظر گرفتن بینش و حکمت ایرانی به عنوان پشتوانه هنر و معماری ایرانی به دنبال فهم آثار هستند. درحالی که شناخت معماری ایرانی مبتنی بر فلسفه غرب، نه تنها ما را به شناختی صحیح نمی رساند، بلکه تصویری نادرست از آن را پیش روی ما قرار می دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال شناخت مفهوم خیال از منظر حکمتِ ایرانی و نقش آن در هنر و معماری ایرانی است تا به شناختی صحیح از جایگاه و نقش خیال و تأثیر آن در بخش های مختلف معماری ایرانی دست یابد. ازین رو ابتدا جایگاه خیال را در بینش (خداشناسی، انسان شناسی و عالم شناسی) مبتنی بر حکمت مورد مداقه قرار داده و سپس به شرح خیال متصل و خیال منفصل و ویژگی های آن ها پرداخته خواهد شد و در نهایت نقش خیال را حول دو رکن اصلی در شکل گیری و خوانش یک اثر هنری یا معماری، یعنی هنرمند (معمار) و مخاطبِ اثر، تبیین خواهد شد.روش پژوهش: پایگاه نظری و تئوریک این مقاله مبتنی بر حکمت ایرانی است. طرح تحقیق از نوع کیفی و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با راهبرد منطقی انجام می پذیرد.نتیجه گیری: در جمع بندی مبتنی بر آراء حکما چهار اصل «بازآفرینی حقیقت»، «جمع اضداد»، «انعکاس حقیقت» و «معماری، همواره بی انتها»، مبتنی بر خیال در هنر و معماری ایرانی پیشنهاد می شود و سپس الگوهای هنری و معماری این چهار اصل و مصادیقی ذیل آن ها ارائه خواهد شد.
تحلیل تجربه گردشگران از فنون معماری در حمام های سنتی کویر ایران: بررسی برداشت های بازدیدکنندگان از راهکارهای صرفه جویی انرژی و جلوگیری از اتلاف حرارت
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تجربه و برداشت گردشگران از فنون معماری به کاررفته در حمام های سنتی کویر ایران با تمرکز بر راهکارهای صرفه جویی انرژی و کاهش اتلاف حرارت می پردازد. در عصر حاضر و با توجه به نگرانی های فزاینده در مورد تغییرات اقلیمی و حفاظت از منابع طبیعی، اهمیت استفاده از اصول معماری سنتی به عنوان راهکاری مؤثر در بهینه سازی مصرف انرژی و حفظ منابع بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. حمام های سنتی ایران، به ویژه در اقلیم های گرم و خشک، به عنوان نمونه های برجسته ای از طراحی های خاص و تکنیک های پیشرفته در سیستم های گرمایشی شناخته می شوند. این بناها نه تنها در پاسخ به چالش های اقلیمی موفق عمل کرده اند، بلکه به عنوان نمادهایی از تاریخ و فرهنگ معماری ایران نیز مطرح اند. روش تحقیق این مقاله شامل تحلیل های کیفی و کمی است که از طریق مصاحبه های عمیق با گردشگران و کارشناسان انجام شده است. این روش به پژوهشگران امکان می دهد تا برداشت های گردشگران از ویژگی های فنی و عملکردی حمام ها را بررسی کرده و درک عمیق تری از تجربیات آن ها به دست آورند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که درک عمومی گردشگران از ویژگی های معماری سنتی، به ویژه در زمینه صرفه جویی انرژی و کاهش اتلاف حرارت، هنوز به طور کامل شناخته نشده است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا گردشگران به جنبه های فنی این بناها توجه دارند یا بیشتر بر جنبه های زیبایی شناختی آن ها متمرکز هستند. همچنین عواملی که از دیدگاه گردشگران در ارزیابی کارایی انرژی و عملکرد حرارتی این بناها اهمیت دارند، مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج این تحقیق می تواند به تدوین استراتژی های نوآورانه برای بهره برداری بهتر و مؤثرتر از حمام های سنتی ایران به عنوان بخشی از میراث فرهنگی و تاریخی کشور منجر شود. شناخت بهتر از دیدگاه ها و برداشت های گردشگران می تواند به حفاظت و بازسازی بهینه این بناها کمک کرده و به نگاهی جامع تر به تأثیرات معماری سنتی بر عملکرد حرارتی آن ها بیانجامد.
مطالعه طرح و تکنیک «نقش دوزی» در کاربردهای متفاوت و با توجه به پوشش زنان از دوره صفوی تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش دوزی، از شیوه های تزیین پارچه محسوب می شود که در پیکرنگاری زنانِ دوره زندیه، بر روی شلوار، به تصویر آمده است. مسئله تحقیق حاضر، واکاوی در اساس طرح و نقش، تکنیک و کاربرد های سوزن دوزی، با توجه به شلوار زنان در نگارگری و پیکر نگاری ها از دوره صفوی، زند و قاجار است. پرسش های پژوهش عبارت هستند از: طرح و روش اجرا در «نقش دوزی» چگونه بوده است؟ کاربردهای متفاوت نقش دوزی، با توجه به پوشش زنان، در پیکرنگاری ها از دوره صفوی تا قاجار، چه بوده اند؟ این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی به پرسش ها پاسخ می دهد. نتایج نشان می دهد که سوزن دوزی نقش با دو طرح اجرا می شده است. در طرحِ «نقش دوزی»، گل و گیاه به صورت هندسی در ردیف های اریب، سوزن دوزی شده و با الگو برداری از طرح پارچه محرمات کجراه، در اصفهان رواج پیدا کرده و تا اوایل قاجار ادامه داشته و در جلیقه مردانه، بقچه، رومیزی و کیف زنانه نیز کاربرد داشته است. گونه دیگر، با توجه به ظرافتِ کمترِ سوزن دوزی، «مُسَیّف» نام دارد. تکرار نقوشِ شمسه و سواستیکا، انسان و حیوان محصور شده در طرح هندسی، با الگو از 1- نقشه فرشینه ها و 2- پارچه های نقش انسانی و هندسیِ دوره صفوی، در اصفهان و آذربایجان سوزن دوزی شده است. مسیّف در پوششِ سطوح و سربند کاربرد داشته است. با توجه به بررسی (4 نگارگری و 4 پیکرنگاری) از دوره صفوی، زند و قاجار و تطبیق آن ها با شلوار زنان، مشخص شد که «نقش دوزی» در شلوار با الگوی چسبان در دوره صفوی کاربرد داشته است و «نقش دوزی» و «مسیّف دوزی» در شلوار های گشاد در دوره زند و اوایل قاجار استفاده می شده است. وجه مشترک تصاویر، توجه زنان مهم و درباری به شلوار سوزن دوزی است. در دو طرح سوزن دوزی، کوک-های کوچکِ ابریشمی و پشمی، اریب و فشرده با شمارش تار و پود، بدون اثر طرح اولیه برروی پارچه اجرا شده اند. این نقوش با خوانش نقشه بر روی پارچه پنبه ای ساده بافت سوزن دوزی شده اند.
Comparative Study of the Living Structure Theory in Historical Gardens of Tehran (Case Study: Niavaran, Esharat Abad, Eyn Al Doleh Gardens)
حوزههای تخصصی:
Gardens are one of the most important built environments throughout the history of Iran in terms of symbolism, semantics, social construction, mythical elements and physical and functional spatial relationships. The coexistence of natural and built environments is more obvious in the Persian garden compared to any other functions. In this research, the nature of Persian gardens is analysed in terms of physical and functional structures and spatial and natural relationships based on a qualitative approach and a comparative-analogous method and the data is collected through library research and field investigations. Then, the components of the living structure theory, introduced by Christopher Alexander, are surveyed as research theoretical framework. The components are analysed and scored using AHP and the comparative analogy is done by 15 scholars. The data reveal that the physical, functional and natural structures are prioritized in order of importance with weights of 0.428, 0.334 and 0.238, respectively. The total interaction of components demonstrates that Ein-al-Doleh Garden possesses a living structure better than Eshrat-Abad Garden for all three structures, but it is weaker in natural structure, the same in functional structure and stronger in physical one in comparison to the Niavaran Garden. The local symmetries (0.125), strong centres (0.214) and roughness in the cultivation system (0.194) represent the most effective factors. For today, In consequence, it is possible to revitalize living structures in historical gardens through the revival of strong centres, attendance of green spaces, spatiality of Kushks and intense relationships between gardens and the Kushks.
شناسایی پیشران های اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 115
حوزههای تخصصی:
اهداف: تغییر شیوه زندگی، ظهور مسایل جدید در عرصه های متنوع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بروز و تشدید مسایل کالبدی و محیط زیستی در شهرها، مدیریت شهری را وادار می کند تا واکنش هایی مؤثر و فعال نشان دهند. تحولات گسترده در کلان شهر تهران، منجر به توجه بیشتر به زیر ساختهای سبز شهری و فضاهای سبز شهری شده و برنامه ریزی برای مدیریت توسعه و حفاظت عرصه های سبز شهری را در دستور کار خود قرار داده. لذا سیاست توسعه این عرصه یا کاربری در آینده در کانون توجه قرار گرفته است. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی پیشران های اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران با بهره گیری از پایه فکری آینده پژوهی و آینده نگاری سعی دارد گامی موثر در این مسیر بردارد.
روش ها: مطالعه پیش رو با ماهیت تحلیلی و اکتشافی و بهره گیری از روش پویش محیطی بر اساس مدل STEEP، مطالعه اسنادی، برگزاری جلسات هم اندیشی و توزیع پرسشنامه بین کارشناسان و نخبگان انجام شده است.
یافته ها: در این پژوهش 32 پیشران اثرگذار بر آینده فضای سبز شهر تهران در 6 رسته شامل 3 پیشران در حوزه فناوری، 6 پیشران در حوزه جمعیتی و اجتماعی، 8 پیشران در حوزه زیست محیطی، 6 پیشران در حوزه اقتصادی، 4 پیشران در حوزه سیاسی- نهادی و 5 پیشران در حوزه کالبدی و شهرسازی شناسایی گردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اساس اهمیت و تعداد پیشران ها نشان داد؛ به ترتیب محورهای محیط زیست، اقتصادی و اجتماعی نقش اثرگذارتری را در آینده فضای سبز شهر تهران دارند.
شاخص های موثر در بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
Transformations in Pahlavi II House Architecture in Sanandaj (A Case Study Comparing Modern Adaptations and Traditional Spaces)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
75 - 86
حوزههای تخصصی:
This article presents a case study exploring the intersection of tradition and innovation in Pahlavi II architecture, focusing on buildings from the Pahlavi II period in Sanandaj. The research investigates incorporating traditional spaces and introducing innovative design approaches during this architectural period. By analyzing the added and removed spaces compared to the traditional period, the study seeks to identify the key factors influencing the transformation of architectural features. The research methodology involves site visits, interviews with architectural experts and residents, and archival research to gather data on the architectural design choices and motivations. The findings reveal a harmonious integration of traditional and innovative spaces in Pahlavi II buildings in Sanandaj. The analysis of added and removed spaces sheds light on the dynamic nature of architectural evolution, providing insights into the influence of cultural and historical factors on design decisions. The study highlights the importance of preserving cultural heritage while embracing innovation and modernity in architectural design. It also emphasizes the need for a holistic approach to design that considers social, cultural, and environmental factors. Overall, this study contributes to a deeper understanding of the intricate relationship between tradition and innovation in Pahlavi II architecture and its impact on built environments. The research provides valuable insights for architects, designers, and policymakers seeking to create sustainable and culturally sensitive built environments.