فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۸۱ تا ۶٬۱۰۰ مورد از کل ۲۸٬۹۸۴ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
119-128
حوزههای تخصصی:
با مروری بر مطالعات گذشته و بررسی وضعیت موجود شهرها و نوع اثر فن آوری های نوین بر شهرهای پیشرفته، می توان رد پای تولد نسل جدید از شهرهای هوشمند را در ادبیات علمی و حرفه ای جهان مشاهده کرد. پیشرفت فن آوری و ظهور امکانات جدید برآمده از آن، منجر به تولد مفاهیم نوینی در مفهوم شهر هوشمند و در نتیجه تغییر فرآیند طراحی و برنامه ریزی برای شهر هوشمند شده است. لاکن، به واسطه ارتباط مفهومی و ماهیتی مفهوم شهر هوشمند با فن آوری و دستاوردهای آن، می توان بیان نمود که مفهوم شهر هوشمند، در طول زمان تغییر کرده و واجد ماهیتی پویا است و هم گام شدن با این تغییرات در فرایند شهرسازی ضروری است. بدین مبنا، نوع و رویکرد به طراحی و برنامه ریزی شهر هوشمند در طول زمان دستخوش تغییرات بنیادی شده و شهر هوشمند نوین با رویکردی متفاوت به تبیین هوشمندی در شهر و شهر مشارکتی بدل شده است. بدون شک این تعریف جدید از شهر هوشمند، اثرات قابل توجهی در فرم و فرآیند طراحی شهری خواهد داشت. در این نوشتار مفهوم شهر هوشمند از بررسی و ارزیابی مفاهیم متاخر مطرح شده از شهر هوشمند در تعامل با نتایج بدست آمده از ارزیابی طرح های شهری برای شهرهای هوشمند، برگرفته شده است. بر این اساس، ضمن شناسایی و بررسی مفاهیم نوین مرتبط و اثرگذار، مفهومی نوین از شهر هوشمند از دو منظر تجربی و مفهومی معرفی و فرآیند د گردیسی محیط های شهری به سمت تسری هوشمندی همه جانبه ارائه شده است تا راهگشا و مبنای طراحی ها و مطالعات برای دگردیسی شهرهای ایران به شهرهای هوشمند باشد.
تعامل نظری اصول و شاخص های طراحی شهری در انطباق با تغییر اقلیم و بازتعریف جایگاه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مقوله تغییر اقلیم و پایداری، پس از دهه ۱۹۷۰ میلادی، تبدیل به بزرگترین چالش عصر حاضر شده است. از بین عناصر انسان ساخت موثر در تغییرات اقلیمی، شهرها در اولویت اول می باشند. بااین حال مبانی نظری در خصوص شهرسازی پایدار بسیار محدود بوده و از طرفی مسئله افزایش سرعت تغییراقلیم، این چالش را به عنوان بزرگ ترین دغدغه جهان باقی گذاشته است. هدف: لذا هدف این نوشتار باز تعریف اصول تعاملی طراحی شهری و پدیده تغییر اقلیم و معرفی شاخص های آن در ساختار طراحی می باشد. روش:پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی است که در آن از رویکرد تفسیرگرایی کمک گرفته شده است. تکنیک های به کار رفته در این رویکرد، تحلیل محتوای کیفی با استفاده از روش دلفی در دو مرحله توسط پرسشنامه های نیمه ساختاری و بسته از جمعبندی نظرات 25 متخصص و ارزیابی کمی با استفاده از تحلیل شبکه ای می باشد. یافته ها: دستاورد پژوهش حاضر باز تعریف اصول طراحی شهری در عناصر شهری (ساختمان ها/ فضاهای باز طبیعی، فضاهای باز عمومی، خیابان ها و معابر به عنوان فضای شهری/ فضای تبادل و حمل و نقل)، معرفی شاخص ها و سنجه های طراحی برای هر اصل شامل آسایش اقلیمی، کاهش آلودگی، هماهنگی بستر و زمینه، استفاده از انرژی تجدیدپذیر و حفظ محیط زیست می باشد. نتیجه گیری: این مقاله بحث می نماید که تغییر اقلیم و طراحی شهری دارای تعامل دو جانبه می باشد و جهت کنترل تغییر اقلیم می بایست در طراحی شهرها به شاخص های آن توجه نمود.
بررسی تطبیقی ویژگی های هنری و تاریخی شش تیغ سلطنتی محفوظ در خزانه جواهرات ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خزاین سرزمین ایران، هرگاه استقلال و دولتی قوی داشته، مالامال از جواهر، نفایس و سکه بوده است. حتی در دوره های ضعف و حاکمان بی کفایت نیز آن قدر از این قبیل داشته اند که چشم ناظران و سیاحان خارجی را خیره کند و ایشان را به تحسین و اعجاب وادارد. این ثروت و دارایی دربارهای ایران، همواره به منزله قدرت و پشتوانه ای برای کشور محسوب می شده است، از این رو در حفظ و صیانت آن کوشش می کرده اند. خزانه جواهرات ملی ایران، نمایشگاهی از جواهرات درخشانی است که در طول ادوار مختلف تاریخ به خصوص دوره قاجار، جمع آوری شده اند و هر بیننده ای را مجذوب شکوه و زیبایی خود می کند. از نفیس ترین اشیایی که در این خزانه به چشم می خورند، شمشیرهای مرصع به جواهراتی هستند که هر کدام، جذابیت شگفت آوری دارند. مقاله حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و مشاهده مستقیم آثار خزانه جواهرات ملی ایران انجام گرفته است، به بررسی 6 نمونه از این شمشیرها پرداخته است. این تحقیق در تلاش است ویژگی های هنری و نمادین این شمشیرها را بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که آیا این شمشیرهای آراسته و تجملی، جنبه کاربرد در میدان جنگ داشته اند یا تنها سمبلی برای نشان دادن قدرت و شکوه شاهان و قدرتمندان بوده اند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که شمشیرهای این دوره گذشته از نفاست و ارزش های فوق العاده مادی که به دست صنعتگران ساخته و پرداخته می شد، برخوردار از نشانه های رمزی و آیینی و نیز مرتبط با اعداد و ادعیه ای می باشند که از باورها و اعتقادات مذهبی و به خصوص اعتقادات شیعی برگرفته شده اند.
واکاوی تعارض ذی نفعان در نواحی تاریخی شهری مورد پژوهی طرح حریم حفاظتی محله سنگلج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
197-218
حوزههای تخصصی:
نواحی شهری تاریخی تبلور کالبدی ارزش ها، سنت ها و ایدئولوژی ساکنان و بیانگر تاریخ اجتماعات، تکامل جامعه و هویت فرهنگی آن هستند. این نواحی به مثابه بخشی از شالوده شهر از یک سو عرصه فعالیت، سکونت و کسب و کار گستره وسیعی از ذی نفعان با منافع و تقاضاهای مختلف و بعضاً متضاد و از سوی دیگر، عرصه اعمال ضوابط حفاظت از میراث فرهنگی هستند که محدودیت هایی را برای ذی نفعان ایجاد می کند و زمینه ساز بروز تعارض منافع خواهد بود. بنابراین وجود تعارض ذی نفعان در چنین نواحی اجتناب ناپذیر خواهد بود و مدیریت تعارض آن به مثابه بخشی از مأموریت های برنامه ریزان شهری ضرورت می یابد. با توجه به اینکه شناخت ذی نفعان موجود در نواحی شهری تاریخی و تحلیل الگوی تعارض آن ها بستر لازم برای مدیریت تعارض ذی نفعان را فراهم می سازد، نوشتار حاضر در پی آن است با انتخاب طرح حریم حفاظتی محله سنگلج به عنوان نمونه مطالعاتی، به شناخت ذی نفعان دخیل در این طرح، سنجش موضع آن ها به طرح و در نهایت تبیین الگوی ساختار تعارضات پیش روی آن بپردازد. این مقاله در چهارچوب پارادایم پژوهش کیفی تدوین و داده های موردنیاز آن با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و انجام مصاحبه های عمیق گردآوری و در چهارچوب نظریه زمینه ای در نر م افزار Nvivo10 کدگذاری و تحلیل شده است. بر پایه یافته های پژوهش، ذی نفعان درگیر در طرح حریم حفاظتی محله سنگلج در دو دسته «عمومی و خصوصی» و موضع آن ها نسبت به طرح نیز در چهار گروه «قدرت گرایانه، تقابل گرایانه، تعاملی و بی طرفانه» قابل دسته بندی است. موضع تقابل گرایانه ذی نفعان شامل «تعارض ارزشی»، «تعارض منافع اقتصادی» و «تعارض رویه ای» است که در دو دسته کلان «تعارض منافع عمومی و خصوصی» و «تعارض سازمانی» دسته بندی شده است. ماهیت اقتدارگرایانه نظام برنامه ریزی حفاظت، مشارکت گریزی و غیرواقع بینانه بودن طرح های حفاظتی، عدم یکپارچگی برنامه ریزی شهری و برنامه ریزی حفاظت و فقدان مکانیسم های جبران خسارت مالکان، از مهم ترین عوامل بروز تعارض در این طرح به شمار می روند.
شیوه بازنمایی دیداری و شنیداری فضا و زمان در آثار چند رسانه ایِ «رومن اوپالکا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
46 - 53
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در هنر جدید فضا و زمان از عناصر مهم مورد توجه هنرمندان این عرصه است. یکی از این هنرمندان «رومن اوپالکا» است که از این عناصر در آثار خود استفاده کرده است. در این میان مسئله این پژوهش، نخست طبقه بندی انواع هنر چندرسانه ای و سپس چگونگی بازنمایی دیداری و شنیداریِ فضا و زمان در آثار چندرسانه ایِ رومن اوپالکا است. هدف: هدف این پژوهش، شناسایی مفهوم فضا و زمان در آثار چندرسانه ای رومن اوپالکا به عنوان مورد مطالعه و تبیین تأثیر کیفیات بصری آثار چند رسانه ای این هنرمند است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. یافته ها: اوپالکا با فعال کردن حوزه نشانه های نمایه ای چه به صورت دیداری و چه به صورت شنیداری، سعی در تقویت ارتباط هنر با جهان به شیوه ای شبه علمی دارد و آثار را از حوزه صرفاً توهمی بیرون می راند. اوپالکا با معطوف کردن توجه مخاطب و هنر به وجود و آگاهی، بر آن است تا حس بی اعتباری زمان را با ایجاد خوانش های چند وجهی فراهم کند. خوانش زمان در آثار اوپالکا به صورت خطی و غیر خطی است. همچنین فضا و زمان در آثار اوپالکا سیال و پویا و دارای مفاهیمی استعاری نظیر مفهوم مرگ و میرایی است.
رویکرد هنری دوره قاجار و تأثیر آن بر فعّالیّت هنرمندانِ پس از مشروطه مطالعه موردی مقاله «فتوای من» از عارف قزوینی
منبع:
فردوس هنر سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
104 - 121
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در مباحث جامعه شناسیک درباره موسیقی ایرانی، پژوهشگران معمولاً رویدادهای 'پس از مشروطه' را نقطه عزیمت خود در نظر می گیرند؛ درحالی که هنرمندان قاجار در بطن ساختار اجتماعی آن دوره که به پیش از مشروطه نیز می پیوندد، جهان بینی و رویکردهای هنری خاصّی داشته اند. بررسی این ساختار به درک بهتر فعّالیّت های هنرمندان پس از مشروطه -و در این پژوهش خاص، موسیقی دانان ایرانی- بسیار یاری می کند. هدف مقاله: هدف مقاله بررسی تأثیر ساختار جامعه شناسیک خلقِ هنری در دوره قاجار، بر نوع رویکرد هنرمندان، در بزنگاه تاریخی پسامشروطه است؛ بنابراین، پس از تشریح بستر جامعه شناسیک تولید موسیقی در دوره قاجار، یکی از اوّلین و مهم ترین جدال های هنری در حوزه موسیقی – یعنی جدال عارف قزوینی و علی نقی وزیری که در مقاله «فتوای من» از عارف اوج می گیرد – با رویکردهای جامعه شناسیِ احساس و جامعه شناسی موسیقی بررسی می شود؛ تا ردّپای این شیوه از خلقِ هنری در رویکرد هنری عارف شناخته شود. سؤال مقاله: رویکرد هنری غالب در دوره قاجار چه تأثیری بر واکنش هنری عارف قزوینی داشته است؟ روش تحقیق: پژوهشِ بینارشته ایِ حاضر می کوشد با بهره گیری از روش جامعه شناسی تاریخی، رویکرد هنرمندان پس از مشروطه را تبیین کند؛ بنابراین روش تحقیقِ ما مطالعه موردی در حوزه جامعه شناسی تاریخی است. بر پایه این روش، رویداد و یا شخصیّتی خاصّ محور پژوهش قرار می گیرد؛ داده های موردنیاز این پژوهش نیز به یاری متون تاریخی این دوره – از جمله روزنامه ها، سرگذشت ها و خاطرات – جمع آوری می شود. نتیجه: پژوهش حاضر مشخّص می کند که ' گفتمان حال و قال ' نقشی محوری در تعیین رویکردهای هنری این دوره داشته است؛ و پس از مشروطه، این گفتمان هنری منجر به بسیج احساسی عارف قزوینی علیه رویکرد خاصّ علی نقی وزیری می شود.
گونه شناسی فرم و نقش قاب های نهفته در تزئینات گچ بری قرن هشتم هجری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
۲۶-۱۳
حوزههای تخصصی:
تزئینات گچ بری در قرن هشتم هجری، یکی از شاخص ترین تزئینات معماری این عصر به شمار می روند که سبب شده تا دوره ایلخانی، به عصر گچ نیز شهرت یابد. این گچ بری ها در اکثر قسمت های بناهایی با کاربری های مختلف اعم از؛ نمای خارجی، لچکی و طاق نمای محراب، سطوح دیوارها و حاشیه ها به اجرا درآمده و به گونه ای باشکوه به لحاظ طرح ها و تکنیک های ساخت، اجرا شده اند. با نگاهی موشکافانه درمی یابیم که این گچ بری ها، دارای ویژگی های بصری متعددی بوده که می توانند مبین ویژگی های سبکی تزئینات گچ بری در دوره مذکور باشند. این پژوهش، با هدف معرفی و بررسی انواع قاب ها یا فرم های نواری شکل در لابه لای تزئینات گیاهی و کتیبه ها در گچ بری های قرن هشتم هجری آغاز شد تا به بررسی ساختار کلی و تزئینات موجود بر این فرم قاب مانند بپردازد. لذا، مهم ترین پرسش این پژوهش این است که انواع قاب های نهفته در تزئینات گچ بری بناهای قرن هشتم هجری کدام بوده و این قاب ها از حیث تنوع فرم/شکل و تزئینات، چه ویژگی هایی دارند؟ گردآوری اطلاعات، با استناد به مطالعات میدانی گسترده (عکاسی- طرح خطی تصاویر) و منابع مکتوب انجام شده است که روشی تاریخی- توصیفی و رویکردی تطبیقی دارند. نتایج حاصله، که از بررسی 11 بنای متعلق یا منسوب به قرن هشتم هجری از 5 استان کشور به دست آمده، حاکی از آن هستند که یک فرم دالبُری نواری شکل و قاب مانند، در لابه لای تزئینات پُرکار و پیچیده گیاهی پنهان شده که حضور مستمر و متنوع آن سبب شده تا بتوان آن را به عنوان یکی از ویژگی های سبک شناختی تزئینات گچ بری در قرن هشتم هجری قلمداد کرد. این فرم که به اشکال محرابی، مُداخل، قاب قابی، دالبُری با چین و شکن ها و زوایای گِرد یا تیز طراحی شده است، علاوه بر آنکه به تقسیم بندی کادری (حاشیه، طاق نما و ...) که در آن قرار گرفته کمک نموده، گاه به صورت ساده و فاقد تزئین و عمدتاً با استفاده از کتیبه های کوفی تکرارشونده ای، حاوی عبارت/ شعار «الملک لله» تزئین شده که جلوه بصری منحصری را ایجاد نموده است.
مستندنگاری ﺧﺎنه قاجاری «قدیمی» ﺩﺭ شهرستان ﮔﺰ و ﺑﺮﺧﻮاﺭ و مطالعه تطبیقی تزئینات بنا با خانه های شاکری و همایی در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۸)
91-66
حوزههای تخصصی:
معماری و بافت تاریخی شهرستان گز و برخوار، باوجود ارزش های نهفته در آن، همچنان ناشناخته باقیمانده است؛ یکی از خانه های تاریخی این منطقه، خانه منسوب به خانواده «قدیمی» است. به دلیل توجه ناکافی سازمان میراث فرهنگی، ناتوانی صاحبان خانه در مرمت و نگهداری آن و هم چنین واقع شدن خانه در محدوده خیابان در طرح تفصیلی، همچون بسیاری از خانه های تاریخی شهرستان گز و برخوار، در آینده ای نزدیک تخریب خواهد شد. از این رو معرفی بنا و مطالعه تزئینات آن ضروری به نظر می رسد؛ بنابراین هدف مقاله حاضر به مستندنگاری خانه قدیمی و مقایسه تزیینات این خانه روستایی با نمونه های شهری مشابه -خانه همایی و خانه شاکری- در راستای شناخت دوره تاریخی آن اختصاص دارد. در این پژوهش از روش توصیفی- تاریخی استفاده شده است و رویکردی تطبیقی دارد. در این راستا از مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته در سطح بنا و هم چنین تکیه بر تاریخ شفاهی-خاطرات وراث- استفاده شده است. در ادامه با نگاهی دقیق تر دو فضای اصلی این بنا که به دلیل غنای تزئینات معماری، شاخصه این بنا هستند، به تفصیل تشریح شده و تزئینات آن ها معرفی می گردد. مهم ترین تزیینات این بنا شامل انواع گچ بری با نقوش گیاهی، آینه کاری، کاربرد شیشه رنگی در گچ و نقاشی می شود. با تطبیق تصاویری مشابه از تزئینات و پلان این خانه ها به نظر می رسد بخشی از خانه قدیمی که دارای تزئینات معماری غنی است و قدیمی ترین بخش خانه محسوب می شود، در دوره زمانی مشابه با خانه همایی و شاکری، یعنی دوره قاجار ساخته شده است و بخش های دیگر خانه الحاقاتی است که در دوره های بعدی اضافه شده اند.
مفهوم نیستی در حکمت دائو و تجلی آن در نقاشی منظره چینی با رویکرد آثار مایوآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
68 - 91
حوزههای تخصصی:
اگر واژه ی اندیشیدن را در معنای کامل آن، یعنی فکرکردنی همراه با پروا و بیم در پیش چشم آوریم، آنگاه می توانیم بگوییم هیچ ایده ای چون نیستی و عدم، جانِ آدمی را اندیشناک نکرده است. کمتر نظام فرهنگی و معرفتی است که در بنیاد ساختار معنابخشی خود، در جست وجوی پاسخی برای پرسمانِ (Problem) نیستی نباشد. در آیین دائوئیسم، نیستی به مفهومی بنیادین بدل گشته است. آیین دائو، تأمل در مَغاکِ نیستی را، راهی برای درک هستی می داند. متفکران دائوئیست همواره در تلاش هستند تا زندگی و هستی را در ارتباط با تهی بودن و نیستی به فهم در آورند؛ در حقیقت در این آیین، نیستی محملی است برای درنگ هستندگان در مفهوم هستی. اندیشه های دائوئیسم و نیستی اندیشی این اندیشه ها در طول تاریخ چین توانسته اند در صورت های فرهنگی گوناگونی نفوذ کنند. به طور مشخص ردپای این اندیشه در مکتب هایی از نگارگری چینی وجود دارد و می توان طنین تأملات دائوئیستی این نقاشان را در آثارشان پیدا کرد. هدف ما در این پژوهش پی گیری نشانه های نیستی اندیشی دائویی در آثار یکی از بزرگترین نقاشان عصر حکومت دودمان سونگِ جنوبی (1279-1127 میلادی )، یعنی مایوآن ( 1225-1160 میلادی) است. در این پژوهش 10 اثر از مایوآن به صورت انتخابی برگزیده شده و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که آموزه های دائویی درباره ی نیستی در نقاشی دوره ی سونگ جنوبی عمیقا نفوذ کرده است و در قالب یک سنت هنری شاخص به دوره های بعدی منتقل شده است. اهداف پژوهش: بررسی مفهوم نیستی و تهیگی در آیین دائو و تأثیر آن بر نقاشی چینی. بررسی مفهوم نیستی یا تهیگی در خلال آثار مایوآن. سؤالات پژوهش: مفهوم نیستی دائوئیستی، چه تأثیری بر هنر نقاشی چینی نهاده است؟ مفهوم نیستی چگونه در آثار مایوآن تجلی پیدا کرده است؟
بررسی نمونه های اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو بر اساس نقاشی دیواری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
87 - 99
حوزههای تخصصی:
ساختمان عالی قاپو در طی مراحل متوالی از هسته کوچک اولیه به وضع فعلی مبدل گردیده و عقاید و نظرات شاهان به عنوان سفارش دهنده بر شکل گیری این کاخ تاثیر بسزایی داشته است. عالی قاپو با عنوان دولتخانه علاوه بریک مکان حکومتی محل حل و فصل امور مردمی نیز بوده است. از این جهت در تزیینات و اجرای شیوه های طبقات تفاوت بسیاری دیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی سیر تحول و تغییرات نقوش اسلیمی در طبقات کاخ عالی قاپو است. همچنین به شناسایی انواع مختلف اسلیمی و روش اجرایی آن ها در طبقات عالی قاپو پرداخته است و در پی آن پاسخ گو به سوالات زیر می باشد. تفاوت و تشابه انواع اسلیمی در طبقات مختلف این بنا چیست؟ شیوه های اجرایی در طبقات کاخ عالی قاپو چه می باشد؟ آیا در این نقشمایه از یک الگوی کلی در تمام طبقات استفاده شده است؟ بدین منظور داده های مقاله با روش میدانی از تمام طبقات، عکسبرداری و با جستجوی کتابخانه ای گردآوری شده سپس با روش توصیفی تطبیقی داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد شیوه های اجرایی در طبقات دوم، سوم و ششم از نقاشی به همراه کشته بری بهره گرفته درحالی که در طبقات دیگر فقط از نقاشی استفاده شده است. همچنین مشخص شد که طبقات اول و دوم که در رفت و آمد مردم و در پیوند با بازار بوده نقوش و شیوه-های اجرایی آن ها ساده تر و از تنوع کمتری برخورداراست اما در طبقات سوم و ششم با توجه به کاربرد شاهانه آن ها نقوش پیچیده تر و با شیوه های متنوع اجرا شده است.
بازطراحی معماری داخلی مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهرجدیدگلبهار با رویکرد ارتقاء تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مساجد مهمترین بناهای مذهبی شهرهای اسلامی هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اجتماع درمسجد، سبب محبت و الفت دلها و تحکیم پیوندها و روابط و آگاه شدن از حال یکدیگر و تبادل افکار در مسائل دینی و دنیائی و همدردی در غم و شادی یکدیگر است فلذا حضور بیشتر مردم در مسجد موجب افزایش تعاملات اجتماعی است.بطور کلی یکی از عواملی که موجب اشتیاق مضاعف انسان به حضور در اماکن عمومی می شود زیبایی آن و راحتی و آسودگی وی در آنجاست. مسجد نیز از این نظر مستثنی نیست. لذا معماری مطلوب مسجد از نظر عملکردی و زیبایی می تواند به این مهم یاری رساند.در این راستا، این تحقیق که باروش توصیفی – تحلیلی صورت گرفت، در خصوص یکی از مساجد شهر جدید گلبهار(در نزدیکی مشهد) انجام شد. ابتدا با بازدیدهای میدانی و مصاحبه مشکلات معماری آن در دو بخش عملکردی و زیبایی عناصر داخلی بررسی و احصاء وبا روش میانگین گیری وزنی ارزیابی کمی گردید و پس از آن نسبت به باز طراحی آنها اقدام شد. بازطراحی پلان با رویکرد بهبود کمی وکیفی فضاهای عملکردی و بازطراحی عناصر داخلی از جمله محراب،گنبد داخلی، سقف، دربها ، پنجره ها، ستونها و طاق و غیره با ایده استفاده از طرحها و نقوش اصیل اسلامی و اندکی نوگرایی بدون خدشه دار کردن اصول انجام شد. همچنین نورپردازی داخلی با رویکرد ارتقاء جاذبه های بصری و مفاهیم معنوی صورت گرفت. پس از بازطراحی و شبیه سازی سه بعدی ، نسبت به ارزیابی مجدد مسجد با روش قبلی اقدام و همچنین نظر سنجی در خصوص میزان موفقیت آن انجام شد که نهایتا نتیجه مثبت ارزیابی گردید .
کمینه سازی مصرف انرژی از طریق بهینه یابی مصالح پوسته خارجی د ر مقیاس بلوک شهری نمونه موردی: بافت فرسوده همت آباد (منطقه 6 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
95 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: وسعت زیاد بافت های فرسود ه د ر کشور و د رصد بالای هد ررفت انرژی از پوسته و جد اره خارجی ساختمان از مهمترین موضوعات مطروحه شهرهاست. از این رو بهینه سازی مصرف انرژی د ر مقیاس یک بلوک شهری به واسطه بهینه یابی مصالح پوسته خارجی با استفاد ه از الگوی حیاط مرکزی ضروری به نظرمی رسد . هد ف پژوهش: مقایسه سه گزینه ارایه شد ه د ر راستای کاربست اصول طراحی همگام با اقلیم است که د ر مقیاس محد ود یک بلوک شهری و با ثابت نگهد اشتن تناسبات تود ه و فضای طرح مصوب (مد اخلات حد اقلی)، با راهکارهایی مانند حیاط مرکزی می تواند به کاهش مصرف انرژی بیانجامد .روش پژوهش: رویکرد روش شناختی این پژوهش کمی و راهبرد آن شبیه سازی و مد ل سازی با استفاد ه از نرم افزار «د یزاین بیلد ر» است. همچنین از روش بررسی مقایسه ای برای مقایسه مصرف انرژی سه گزینه (وضع موجود ، طرح مصوب و طرح پیشنهاد ی) برای طرح بلوک شهری واقع د ر بافت فرسود ه همت آباد استفاد ه شد ه است. نتیجه گیری: د ر بررسی مقایسه ای سه گزینه شامل وضع موجود ، طرح مصوب و وضعیت بهینه (الگوی جایگزین) مشاهد ه می شود که د ر یک بلوک شهری حتی با پایبند ی حد اکثری به تود ه و فضا و جهت گیری طرح مصوب، امکان صرفه جویی بیشتر د ر مصرف انرژی با تأمین کیفیات طراحی از جمله تأمین عرصه های خصوصی مانند حیاط های مرکزی وجود د ارد و گزینه پیشنهاد ی با الگوی حیاط مرکزی با پوسته خارجی متشکل از بلوک های هبلکس کمترین میزان مصرف انرژی را د ارد .
بازشناسی طرح و نقش کاشی کاری های ازدست رفته ضلع شرقی ارگ کریم خان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
87 - 99
حوزههای تخصصی:
به جز شماری معرق و کاشی کاری اسلیمی، سه دسته کاشی کاری برفراز درگاه میانسرای ارگ در ضلع شرقی شامل طاق نمای میانی و دو طاق نمای شمالی و جنوبی در امتداد محور اصلی ارگ و روبروی ایوان شاه نشین قرار داشته که در دهه های گذشته و به دلایل نامعلومی از دست رفته است. شناسایی آنها می تواند بر درک موجود از معماری ارگ تأثیرگذار بوده و گوشه ای از میراث کاشی کاری زندیان را نیز آشکار نماید. پژوهش کنونی با هدف بازشناسی این آثار، در پی پاسخ به پرسش هایی بدین شرح است: 1- «طرح»، «محتوا» و «نقش» کاشی کاری های یادشده چه موضوعات و مفاهیمی را در بر دارند؟ 2- این کاشی کاری ها چه تأثیراتی بر کیفیت فضایی ارگ و درک موجود از الگوی معماری آن داشته است؟ روش تحقیق، تفسیری- تاریخی است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که کاشی های طاقنمای میانی، نشان دهنده ایوانی آجری با فرشی افشان است که به لحاظ هندسی، قرینه ای از ایوان اصلی ارگ بوده و شامل یک مقرنس نیم کاسه در مرکز به همراه ملازمانی با لباس های زندیان در طرفین خود است. در لچکی های این طاق نما، منظره ای طبیعی با درختان، مرغان و حیواناتی نظیر شیر و خرگوش در زمینه ای صخره ای نقاشی شده که برخلاف نقش ایوان، پویا است. کاشی کاری های دو طاقنمای شمالی و جنوبی قرینه یکدیگرند و هرکدام شامل سه خدمتکار با دستار و عمامه و ظروفی از نوشیدنی و میوه در دست هستند که در طرحی شبیه به مقرنس های داخلی اتاق های ارگ ترسیم شده اند. افزون بر این، کاشی های مورد بررسی را به طورکلی می توان «به مثابه بازتاب حضور خدمت کاران ارگ»، «آینه ای دوبعدی در برابر اندام های سه بعدی بنا»، بازتانی از «جهان آرمانی در برابر جهان واقعی موجود در ارگ» و در نهایت به مثابه «الگوی زیبایی شناختی رجال دیوانی- حکومتی روزگار زند و قاجار در بناهای دیوانی و سکونتی» تلقی کرد.
معماری و نوستالژیا، پویشی بر یادآوری مفاهیم عاطفی معطوف به گذشته در فضای معماری (مطالعه موردی: خانه سنتی شکوهی در شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التفات به مفاهیم کیفی مرتبط با گذشته هر متنی، ارتباط پررنگ تر با مفاهیم عاطفی در آن را به دنبال دارد. درحوزه معماری نیز ارتباط با گذشته بستر، می تواند بر اختلالات ناشی از عدم پیوند روانی با مکان، تا حد زیادی فائق آید. در این مقاله، عطف به بروز احساس نوستالژیا در فضای معماری، به عنوان یکی از دغدغه های کیفی فضای معماری در راستای یک طراحی ادراکی مطرح می گردد؛ زیرا موجب تازه شدن روحیه و احساسات کاربر، به علت ظهور یاد و خاطره برخی مولفه های کیفی و لذت بخش در مکان می شود. توجه به احساس نوستالژیا در حوزه معماری، علاوه بر ایجاد آشنایی ضمنی با مکان، بیدار کردن روان جمعی بشر برای نگه داشتن رشته اتصال به ریشه های کهن زمان است. فضای معماری حاوی حس نوستالژیا به تجربه عاطفی مفاهیم توجه دارد. نوعی از تجربه مکان های معاصر که به علت یاداوری خاطرات خوش گذشته و برانگیختن برخی معانی واکنشی، انسان را به دلتنگی شیرین وا می دارد. این پژوهش با تمرکز بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی در زمینه مفهوم نوستالژیا، در حوزه های مرتبط از جمله ادبیات، روانشناسی و روانشناسی محیط، به تجزیه و تحلیل تفسیری از درک پدیده مذکور پرداخته است. همچنین باتوجه به هدف عمده پژوهش، یعنی هدایت به سمت بروز این احساس با یادآوری برخی مفاهیم ضمنی در مکان، درعملیات میدانی تحقیق از تکنیک آزمون میدانی مصاحبه ها و پرسش نامه های نیمه ساختار یافته بهره گرفته شده است. مهمترین پیامد بروز نشانه های این احساس در فضای معماری، پدیدار شدن احساس تجربه یک فضای صمیمی، ملموس و تاثیر پذیر از بستر فرهنگی-اجتماعی است و در واقع تلاشی در جهت غنابخشی و معنادهی عاطفیبه فضای معماری با التفات به گذشته محسوب می گردد. بر این مبنا، معنی اولا می بایست از سطح معنی تجسمی به سطح واکنشی ارتقاء یابد؛ دوما مخاطب مکان را به واکنش عاطفی مثبت (در پی ارتباط با گذشته) ترغیب کند. لذا لایه های معنی بایستی طوری در محیط عملیاتی گردند که تداعی معانی عاطفی در عطف به گذشته، نسبت به محیط ایجاد گردد.
تاثیر شیوه زندگی بر سازمان فضایی خانه (مطالعه موردی: شهرستان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
197 - 221
حوزههای تخصصی:
محققان مسکن را چیزی بیش از نیاز انسان به سرپناه می دانند و معتقدند که از جمله مولفه های اصلی تاثیرگذار بر شکل و فرم آن فرهنگ است. اما از آنجایی که فرهنگ مفهومی پیچیده و بسیار عام می باشد، نیاز است که به مولفه هایی قابل سنجش و اندازه گیری مانند شیوه زندگی بسط پیدا کند. نادیده انگاشتن مطالعات فرهنگی و مردم شناسانه در سال های اخیر باعث کاهش رضایت مندی و از بین رفتن هویت فرهنگی مسکن شده است. دگرگونی سبک زندگی در طول دوره های تاریخی مختلف و ارتباط مستقیمی که میان آن با شکل و فرم مسکن وجود دارد، امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه را در دوره های مختلف تاریخی فراهم می کند. این پژوهش به دنبال یافتن سیر تغییر سازمان فضایی خانه های کرمان از طریق مطالعه سیر تغییر تحول سبک زندگی است. شیوه توصیفی-تحلیلی روش کار این پژوهش است. در مرحله اول با مطالعات کتابخانه ای، ادبیات موضوع و در مرحله دوم با مطالعات میدانی برداشت نمونه های موجود در شهر کرمان که شامل خانه هایی در دوره های قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم، اوایل انقلاب و معاصر می باشد بدست آمده است. سپس خانه های هر دوره بر اساس مصاحبه و پرسشنامه هایی که از طریق ساکنین آنها جمع آوری شده است، انطباق کالبدی پیدا کرده اند، تا تاثیر سبک زندگی بر ساختار کالبدی مشخص شود. در آخر و به منظور نتیجه گیری از طریق تحلیل نمونه های کالبدی مبتنی بر سبک زندگی، سیر تغییرات تاریخی آنها معلوم می شود. نتایج نشان می دهد که دگرگونی سبک زندگی ارتباط مستقیم و قابل مشاهده ای بر کالبد خانه دارد و عدم شناخت و مطالعات کافی در این زمینه باعث شده است که در دوره های متاخر خانه ها متناسب با زندگی کاربران نباشد.
کاربرد دانش تریز جهت تبیین جایگاه طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
99 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تغییرات گسترده ای که در سبک زندگی مردم ایجاد شده ، شاهد دگرگونی های زیادی در درک زیبایی شناسانه از مصنوعات و کارکرد آنها هستیم که نیازمند شکلی خلاقانه در طراحی و تولید محصولات هنرهای کاربردی، خصوصاً سرامیک های کاربردی که دارای حضوری پررنگ در خانه و آشپزخانه مردم است می باشد. در این مقاله با بهره گیری از روش تریز ، به تبیین شاخصه های طراحی خلاقانه و کارکردهای آن در سرامیک های کاربردی معاصر ایران پرداخته شده است. برای این منظور 25 نمونه سرامیک کاربردی از میان 5 کارگاه تولید نیمه ماشینی سرامیک انتخاب و بر اساس زمینه های چهارگانه: مولفه های فنی، عناصر بصری، مواد اولیه و اهداف کاربردی، جهت تعیین تناقضات حل شده در روش تریز تحلیل شد. این پژوهش از جنبه هدف زیر مجموعه پژوهش های کاربردی و از جنبه ماهیت جزو تحقیقات توصیفی تحلیلی قرار دارد. نتایج، وجود 4 شاخصه اصلی و 7 شاخصه فرعی که منجر به بهبود 14 خصیصه شده اند را نشان می دهد. نام گذاری این شاخصه ها بر اساس پارامترهای 39گانه آلتشولر صورت گرفته است. جداول حل تناقضات نمونه ها، جدول تعیین سطوح خلاقیت و نمودار پراکندگی راه حل های مبتکرانه در هر زمینه، جایگاه طراحی خلاقانه را روشن تر ساخته و نهایتاً بر اساس یافته های فوق، فضاهای بکر طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران شناسایی شده است.
آسیب شناسی پایداری محله های شهری با تأکید بر آسیب های اجتماعی (مطالعه موردی: منطقه یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بهآسیب شناسی پایداری محله های 26 گانه منطقه یک تهران با تأکید بر آسیب های اجتماعی پرداخته است. هدف اصلی توزیع فضایی آسیب های اجتماعی در سطح محلات و بسترسازی برای مدیریت کنترل، کاهش توسعه پایدار محله ای است. هویت شهری از شاخص های توسعه پایدار است. روش پژوهش اکتشافی–تحلیلی است. داده ها و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و میدانی گردآوری شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Super Decisions در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. نمونه آماری 30 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری و تعداد 372 نفر از ساکن محلات با استفاده از فرمول کوکران است. یافته های پژوهش نشان دادند که محلات منطقه یک شهرداری تهران با آسیب های اجتماعی روبه رشدی روبرو هستند. آسیب های اجتماعی مشترک در سطح منطقه طلاق، دختران فراری، تکدی گری، اعتیاد به مواد مخدر و کارگران فصلی است. ازلحاظ توزیع فضایی بیشتر در میدان ها ازجمله میدان تجریش محله های پرتراکم قابل توجه است.
الگویابی نحوه استقرار ابنیه یادمانی، در دو محور شهری قرون نهم و دهم ه.ق.، بر مبنای گزارش های دو متن تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول قرن هفتم تا دهم هجری، هرات و قاهره، دو شهر مهم اسلامی در منطقه خاورمیانه محسوب می شده اند. قاهره به عنوان پایتخت دولت مملوکان در مقابل هرات به عنوان پایتخت دولت تیموریان. در این مقاله، مسئله ساخت و ساز مجموعه های یادمانی و ابنیه مهم شهری، در محدوده دو شریان اصلی؛ خیابان هرات (قسمت جنوبی آن) و خیابان قصبه قاهره، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. هدف از این مقایسه، ارزیابی و تحلیل شباهت ها و تفاوت های ساخت و ساز در این دو شریان مهم شهری و در نتیجه آن، درک درست از تأثیرات احتمالی هر یک از آنها بر یکدیگر است. پرسش اصلی تحقیق آن است که ساخت و ساز های انجام شده در طول دو محور خیابان هرات و خیابان قصبه، چه وجوه اشتراک و افتراقی با یکدیگر داشته اند؟ پژوهش، به روش تحلیلی- تاریخی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بر مبنای دو منبع اصلی و مقایسه و تحلیل اطلاعات آن با منابع فرعی دیگر انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که مجموعه های یادمانی ساخته شده در امتداد خیابان قصبه و قسمت جنوبی خیابان هرات، دارای مشابهت بوده اند. در بیشتر این ساخت و ساز ها، مجموعه های وقفی با کاربری مذهبی- خدماتی به همراه مقبره واقف، در کنار مسیر خیابان ها واقع بوده و این استقرار ها، علاوه بر تزئین بدنه های شهری، به مسیر، صورت یک خیابان- مزار را نیز می داده اند. همین طور، در نحوه استقرار ابنیه در طول محور خیابان هرات بر خلاف خیابان قصبه، یک نظم به نسبت تعریف شده شهری نیز قابل مشاهده بوده است. در نهایت، از پژوهش فوق می توان نتیجه گرفت که در قرون هفتم تا دهم ه.ق.، نوعی از طراحی محورهای شهری که در آنها به نوع استقرار و تعریف کاربری ابنیه در راستای محور توجه می شده، در منطقه خاورمیانه رواج داشته است.
مطالعه تطبیقی نمادگرایی در زیورآلات اقوام ترکمن و بلوچ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم ماشینی شدن زندگی، هنوز زنان و مردانی هستند که با دستان هنرپردازشان، هنرهای دستی کم نظیری را خلق می کنند که حاصل ذوق و ابتکار آنان است. از دیرباز، زیورآلات بین اقوام مختلف ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده زیرا این گونه هنرهای صناعی، زاییده ذهن خلاق و مبتکر آنان و نیز انعکاس دهنده فرهنگ، آداب و رسوم و سنت های آنها بوده است. شاید بتوان با مطالعه تطبیقی زیورآلات اقوام مختلف ایران و بررسی وجوه تشابه و افتراق بین آنها و هم چنین با رمزگشایی زیورآلاتی که مفاهیم خاصی را تداعی می کنند، گامی در جهت اعتلای این هنر برداشت. بیان و معرفی مفاهیم خاص زیورآلات این اقوام می تواند مؤثرترین راه در احیای دوباره این هنر رو به فراموشی برای ترکمن ها، بلوچ ها و حتی اقوام دیگر باشد. پژوهش حاضر به روش تاریخی- تحلیلی انجام گرفته و از شیوه های کتابخانه ای و میدانی جهت گردآوری داده ها استفاده کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مفاهیم نمادین زیورهای ترکمن و بلوچ است. زیورآلاتی که زنان، دختران و حتی مردان به وفور از آنها استفاده می کنند. این پژوهش بر این فرض استوار است که باورها و اعتقادات اقوام ترکمن و بلوچ، همواره در ساخت زینت آلات آنها دخیل بوده است. هم چنین این سوال مطرح است که با وجود فاصله جغرافیایی این اقوام، آیا تشابهات به دست آمده می تواند به تأثیرپذیری باورهای آنها از یکدیگر مرتبط باشد یا خیر؟ این تحقیق به بررسی زیورآلات اقوام ترکمن و بلوچ ایران پرداخته و تلاش نموده است زیورآلات این دو قوم را با رویکرد نمادگرایی مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. از نتایج تحقیق، می توان به تشابه این دو فرهنگ در باورها و اعتقادات و نیز اهمیت استفاده از زیورآلات با دلایل آیینی اشاره کرد.
بازنگری بر تناظر میان پرده ی سینما و آینه ی ژاک لکان با توجه به ماهیت تصویر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشابه دانستن آینه ی ژاک لکان با پرده ی سینما یکی از محوری ترین نگره های نقد روانکاوانه ی فیلم را رقم زد. کاربرد تمثیل آینه برای لکان این بود که او از طریق جدایی عینی میان نوزاد و تصویر او در آینه، انشقاق میان وجود فی نفسه(امر خیالی ناخودآگاه) و وجود برای دیگری(هویت اجتماعی خودآگاه) را تبیین می کرد. اما کاربرد تناظر میان آینه و پرده ی سینما نزد نظریه پردازان این بود که آن ها جدایی ماهیت بیننده(ساحت واقع) از هویت بیرونی(هویت تماشاگر سینمابودن) را دستمایه می ساختند تا نشان دهند که ساختارهای دیگری بزرگ(دستگاه سینمایی) چطور به هویت سوژه ها شکل می دهند یا اینکه سوژه ها چطور در برابر این امر مقاومت می کنند. جستار پیش رو در نظر دارد تا از طریق بازنگری بر فرایند رویت تصویر سینمایی، یکبار دیگر به گسست سوبژکتیو لکانی میان امر درونی و امر بیرونی بپردازد و شیوه هایی را بنماید که از طریق آن ها می توان عدم وجود این گسست را از خود مدل نتیجه گرفت. به این منظور، دربحث از تصویر سینمایی ه دو انگاشت هستی شناسانه اشاره میشود که آن را از تصویر آینه مجزا می سازد. بنابه فرض نورنگاشت بودن تصویر و تابیدن از پرتوافکنی در پشت سر بیننده، هستی مستقلی به تصویر آینه میبخشد که فرایند رویت آن را به شیوه ی متفاوتی از تصویر آینه رقم می زند.