فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
59 - 70
حوزههای تخصصی:
از دیرباز نمادها و نشانه هایی در بناهای کشور ایران نقش بسته و در آثار معمارانش در نسل های بعد نمودار گشته است. این موضوع ذهن بشر امروز را به روزگاران کهن معطوف می دارد. امروزه ردپای بسیاری از علوم در معماری مشهود است. یکی از این علوم، نشانه شناسی است که نوعى دانش در جهت درک پدیده هاى جهان است. در این تحقیق، نشانه شناسی کهن الگوها که الگوهای پایدار و حاصل تجربه جمعی بشرند، مطالعه ویژگی های معماری کهن الگویی و نحوه ی بهره گرفتن از مفاهیم آن در معماری مناره های ایران موردبررسی قرار خواهد گرفت. هدف از این تحقیق دستیابی به مشترکات معنایی و چگونگی حضور نشانه های کهن الگویی در معماری مناره ها و میل های گذشته و بهره مندی از این نشانه های منطبق بر فرهنگ و تاریخ کشورمان، ایران، در بناهای امروز است. بر اساس هدف پژوهش، ضمن بهره گیری از روش محتوای کیفی و تحلیلی و اسنادی است از رویکردهای مطرح در ادراک نشانه ها استفاده شده است.
واکاوی اثرگذاری دگرگونی و تغییرات شهری بر دلبستگی مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مسئله ی اصلی پژوهش، تصور کاهش احساس پیوند میان شهروندان و محیط زندگی آن ها است. در واقع اگر به شهر، سرعت و میزان تغییرات شهری در ابعاد گوناگون کالبدی، عملکردی، اجتماعی و... دقت شود، عدم تطابق این تغییرات با فرآیندهای ادراکی انسان ها، تصور اولیه را تایید می کند. تغییرات محیط شهری به واسطه ی پیامدهای خواسته و یا ناخواسته گوناگون، باعث ایجاد چالش های بسیار می شوند. بررسی ها حاکی از آن است که تاثیر پیامدهای مذکور غالبا از جنبه های کمّی مورد مطالعه و برنامه ریزی قرار گرفته است. اما به تاثیر این پیامدها بر فرآیندهای اجتماعی و تعاملی انسان ها با محیط شهری به-خصوص دلبستگی مکانی، کمتر پرداخته شده است. هدف: بازیابی و معرفی نقش اجزای شکل دهنده ی دگرگونی، تغییرات شهری و دلبستگی مکانی و هم چنین تاثیر و رابطه آن ها بر یک دیگر را می توان به عنوان هدف اصلی پژوهش تعریف نمود. روش: برای پیشبرد پژوهش، به روش توصیفی و بر پایه مطالعات اسنادی، به بررسی آراء و نظرات صاحب نظران در ارتباط با تغییرات شهری و دلبستگی مکانی پرداخته می شود. در تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی و نیز روش فراترکیب استفاده می گردد. منظور از روش فراترکیب، ترکیب تفسیرهای داده های مطالعات منتخب به منظور کشف مفاهیم و استعاره های جدید است. یافته ها: پی بردن به تفاوت ها و جایگاه هر یک از مفاهیم دگرگونی، انتقال و تغییرات شهری، به انواع فرآیند تغییرات شهری و روابط آن ها با یک دیگر، به عوامل موثر بر ادراک فرد از تغییرات محیط شهری، به مفهوم دلبستگی مکانی و عوامل موثر و اثرپذیر از آن و در نهایت ارائه مدل و چارچوبی برای پی بردن به چگونگی تاثیر مفاهیم مذکور، از یافته های پژوهش می باشد. نتیجه گیری: دگرگونی و تغییرات شهری بر رابطه افراد با مکان به خصوص بر دلبستگی مکانی تاثیرگذار است، و همچنین کیفیت، میزان و سرعت تغییرات با دلبستگی مکانی ساکنان شهر، ارتباطی خاص و معنادار دارد.
واکاوی مفاهیم طنز، حماقت و روزمرگی در دو نقاشی «بازی کودکان» و «جنگ بین کارناوال و روزه داران» اثر پیتر بروگل
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
26 - 37
حوزههای تخصصی:
در قـرن شـانزدهم میلادی، در پی گسـترش تفکـرات پروتستانیسـم و نگـرش اومانیسـتی در جوامـع اروپایـی و رویکـرد ادبـی متفاوتـی کـه بـا انتشـار هر چه بیشـتر آثـار طنزپـردازان همراه بـود، مفاهیمـی از قبیـل حماقت و تمسـخر در زندگـی روزمـره افـراد جامعـه، مـورد توجـه قرار گرفـت و گروهـی از نقاشـان در منطقه فلانـدر نیز از سـنتهای مرسـوم در سـبک ایتالیایـی فاصلـه گرفتنـد و بهصـورت بـارزی بـه ترسـیم ایـن مفاهیم در آثـار خود پرداختنـد. نقاشـان ایـن منطقـه برای بیـان مطالب اخلاقـی و مذهبی، برخلاف گذشـته از انسـانهایی با بدنهای ایـدهآل و صورتهـای زیبـا اسـتفاده نمیکننـد بلکـه انسـانهایی در آثـار آنها ترسـیم شـدهاند که زندگیشـان را در شـکل متفاوتـی از گذشـته و در تقابـل با اندیشـه کلیسـای کاتولیک شـکل دادهاند. بـدن این انسـانها، غالباً از ریخـت افتـاده و از حالـت طبیعـی خارج شدهاسـت و با توجه بـا آرای متفکرانی چون اراسـموس، بـر وجه حماقت و طنـز در زندگـی روزمـره خـود تأکیـد بیشـتری دارنـد. ازجملـه نقاشـان فلانـدری کـه بـا درنظر گرفتن شـرایط آن روزهـای اروپـا، ایـن مفاهیـم در آثارشـان نمـود یافته اسـت، هیرونیمـوس بوش و پیتـر بروگل مهتـر بودند که به بیـان طنـز مضامیـن اخلاقـی و مذهبـی و ترسـیم انسـانهایی پرداختنـد کـه از نمونههـای شناختهشـده در نقاشـی اروپایـی فاصلـه داشـتند و تصاویـر متفاوتـی از صحنههـای زندگی روزمـره افـراد جامعه را نقـش زدند. در ایـن پژوهـش، تلاش شـده تا بـا درنظر گرفتـن دادههای تاریخـی و مطالـب مرتبط با وقایـع ایـن دوره از اروپا، به سـوال چگونگـی بازتـاب مفاهیـم طنـز و حماقت و روزمرگی در بسـتر وقایع شـکلگرفته در آثـار هنرمندانی چون بـروگل مهتـر پاسـخ داده شـود و بـرای بررسـی این امـر، دو اثر بازی کـودکان و جنگ بیـن کارنـاوال و روزهداران بـروگل کـه از نمونههـای شـاخص و مهـم در ایـن زمینـه هسـتند، مدنظر قـرار گرفته و بـه توصیـف و تحلیل آنها خواهیـم پرداخت.
نورِ درونِ یخچال
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
129 - 132
حوزههای تخصصی:
چگونه یکی از تصاویرم را رسم کردم: یا مؤلف هنر مولد بودن
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
57 - 65
حوزههای تخصصی:
تاثیر اماکن اسلامی بر ساختار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرهای ایران،(منطقه3 شهر اصفهان)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
113-127
حوزههای تخصصی:
شکل گیری و توسعه بسیاری از شهرهای سنتی ایران برپایه اعتقادات دینی و باورهای مذهبی و عقیدتی بوده است. این فرآیند پس از ورود اسلام به ایران با شدت بیشتری دنبال شد و اماکن مذهبی مانند مساجد، امامزاده ها و حسینیه ها که مشخصه اصلی مذهب تشیع بودند به عنوان عامل محرک شکل گیری و رشد و توسعه شهرهای ایرانی – اسلامی مطرح شدند. بنابراین شناسایی تاثیرات اماکن مذهبی، امری ضروری در تحلیل مؤلفه های اثرگذار بر شهرها تلقی می شود. برای دستیابی به این هدف ابتدا با مطالعه متون نظری شاخص های اصلی اثرگذار توسط هریک از اماکن مذهبی بر شهرها شناسایی شد. سپس میزان تاثیرات اماکن مذهبی بر شهر از دید ساکنان منطقه3 شهر اصفهان سنجیده شد. جامعه آماری در این تحقیق جمعیت 110هزار و 368 نفری منطقه 3 شهر اصفهان است که با استفاده از روش کوکران 383 نمونه برای انجام پرسشنامه بصورت تصادفی انتخاب شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش والتز و باسل و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که بر مبنای نظر ساکنان منطقه، مساجد با تفاوت میانگین 0.805، امامزاده ها با تفاوت میانگین 0.690 و حسینیه ها با تفاوت میانگین 0.545 نسبت به میانگین معیار، بر مؤلفه های اجتماعی،اقتصادی و کالبدی منطقه3 شهر اصفهان تأثیر می گذارند.
مطالعه ی تحلیلی روایت درمانی در نمایشنامه های روایی برایان فریل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد روایت درمانی روشی روایی برای درمان است که اولین بار توسط مایکل وایت و دیوید اپستون ارائه گردید. این رویکرد، به درمان از طریق روایات زندگی افراد توجه دارد و مشکلات افراد را در نوع نگاهشان به روایات و گفتمان فرهنگی غالب می داند و بر شعار "فرد مشکل نیست بلکه مشکل، مشکل است" تأکید دارد. روایت درمانی فرایندی است متشکل از شش مرحله که شامل توصیف سرشار از مشکل، نام گذاری مشکل، برونی سازی، گفتمان فرهنگی، اتصال پیامدهای یگانه و روایت جایگزین است. برایان فریل نمایشنامه نویس ایرلندی، در آثارش غالباً به تأثیر جامعه و گفتمان فرهنگی غالب بر زندگی افراد می پردازد. فریل به پشتوانه ی تجارب خود از معلمی و کشیش بودن بهره برده است و در نمایشنامه هایش با استفاده از نگاه روایت محور آثار روایی خلق کرده است. بررسی عناصر و فرایند روایت درمانی همچون بیان روایی مشکلات، گفتمان فرهنگی و استفاده از زبان در آثار منتخب فریل نشان از اشتراکات بین نظریات روایت درمانی و نمایشنامه های فریل با یکدیگر است. ازاین رو دو اثر مالی سویینی و شفابخش از نگاه روایت درمانی بررسی می گردد. با بررسی مراحل روایت درمانی در این دو نمایشنامه می توان دریافت چون این مراحل به طور کامل درروند روایت شخصیت ها طی نمی شود، درنهایت پروسه درمان به انجام نمی رسد.
تبیین نسبت میان مفهوم پرسه زنی و تجربه مدرنیته در فضا_مکان چهارباغ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
79 - 93
حوزههای تخصصی:
خیابان همواره دارای حیات ذهنی و مفهومی بوده است که آن را به ابژه ای خواندنی و مملو از نشانه بدل می کند. دراین بین صورت پیدا و علنی در آن، سوژه پرسه زن است که به مشاهده و ادراک خیابان به مثابه صحنه نمایش وجوه مدرن می پردازد. خیابان چهارباغ اصفهان نیز با شواهدی مرتبط با تجربه «مدرنیته» همراه بوده است که جریان پرسه زنی در آن را قابل تأمل می سازد. بر این مدار هدف از پژوهش حاضر چگونگی تجربه مدرنیته در خیابان چهارباغ در قالب روایت تاریخی است که مطابق با آن دو روایت اصلی با تأکید بر دو محور خیابان و پرسه زن توصیف و تبیین می گردد. حاصل آنکه تجربه آشکار چهارباغ از مدرنیته در دوران پهلوی متحقق گشت و مظاهر کالبدی چون تئاتر، سینما، کافه، مغازه و پاساژ و انواع پرسه زن عامه، خریدار و آوانگارد نمایان شد؛ پس از انقلاب اسلامی تجربه مدرنیته در قالب فضاهای تجاری بزرگ و ارزان سراها و همچنین نوع جدیدی از کافه ها و سینما شکل گرفت که منجر به رشد پرسه زن خریدار به ویژه در قامت زنان شد و اجازه بروز هویتی جدید و مستقل را به آنان داد. بعلاوه حضور پررنگ پرسه زنِ عامه و پدید آمدن پرسه زنِ در حال مقاومت را در هیئت جوانان و نوجوانان تا به امروز در پی داشته است.
واکاوی تأثیر فرهنگ بر مسکن بلوچ ها از طریق سپهر نشانه ای یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوری از مرکز سیاسی کشور و شرایط جغرافیایی بلوچستان سبب گردیده مسکن بومی بلوچ ها حتی پس از یکجانشینی الگویی ثابت را که در پیوند با فرهنگ این قوم بوده، تا سال های بسیاری حفظ کرده و با تغییر و تحولاتی اندک به حیات متوازن خود ادامه دهد. خانه ی بلوچ همواره در حکم بازنمودی از فرهنگ قوم بلوچ، از یک سو در مناسباتی نزدیک و درهم با ویژگی های مبتنی بر بافت قبیله ای این مردمان بوده و از سوی دیگر، قائم به قواعد سیستمی درون ماندگار معماری مسکن بومی پدید آمده است. اما در سال های اخیر شرایط مخدوش حاکم بر پیکره ی معماری و شهرسازی کشور توازن آن را بر هم زده و ناهمسازی هایی را ایجاد نموده است. بدیهی است ادامه ی این روند، هویت معماری بومی منطقه ی بلوچستان را بیش از پیش دچار خدشه می نماید. هدف پژوهش حاضر یافتن نشانه هایی است که مسکن بومی بلوچ ها را در پیوندهایش با آنچه در مرکز و پیرامون فرهنگ بلوچ رخ می دهد، پدید آورده و به همین منظور از سپهرنشانه ای به عنوان ابزار تحلیل سازوکار عملکرد نشانه ای فرهنگ استفاده می نماید. سپهرنشانه ای در این پژوهش کارکردی دوگانه دارد، هم به عنوان یک ابرمفهوم و روشی کل گرا در تحلیل مسکن بومی بلوچ ها به کار می رود و هم مسکن بومی بلوچ را به عنوان فضایی که در آن همه ی اشکال ارتباطی رخ می دهد، در مقام یک سپهرنشانه ای در نظر گرفته و مورد واکاوی قرار می دهد. نتیجه آنکه ساختار فضایی خانه ی بومی بلوچ ها در پیوند بسیار محکم با فرهنگ و ساختار اجتماعی قومی/قبیله ای آن ها است که بدون دخالت معماران بر پایه ی نظام خویشاوندی، نظام طبقاتی و سنت های کوچ نشینی این قوم بنا نهاده شده و بازگوکننده ی زیست مردمانی است که در یک سپهر نشانه ای زیسته و بهترین پاسخ ها را برای مسائل خویش یافته اند. با یافتن نشانه های فرهنگی مسکن بومی بلوچ و معاصرسازی آن ها در ساخت وسازهای جدید می توان هم حیات را در این نوع مسکن جاری ساخت و هم هویت آن را که برساخته ی حافظه ی جمعی این قوم است، حفظ نمود.
تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان (مورد مطالعه؛ مجتمع مسکن مهر مُکریان مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57-39
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد. هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد. روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با 946/0 با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی 531/0 می باشد. نتیجه گیری : همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.
بررسی شباهت ها و تفاوت های هنر اجرا (هنر پرفورمنس) با آئین های عاشورایی و جایگاه مشروعیت تصویرگری پیشوایان دینی در نمایش و اجرا بر اساس فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
121 - 129
حوزههای تخصصی:
هنر پرفورمنس از جمله نمایش های اجرایی در هنر پسا مدرن هست که دارای مولفه های خاصی است. ویژگی هایی همچون جایگزینی اجرا به جای نمایش، بداهه، نبود طرح و سناریوی پیشین، اتفاقی بودن پاره ای از عناصر نمایش نامه، نامتعین بودن زمان و گاه مکان، تقلیل فاصله میان نمایش و واقعیت و حضور جدی مخاطب از خصوصیات این نوع اجرا است. میان عناصر هنر پرفورمنس و اجراهای عاشورایی که توسط شیعیان و عزاداران عاشورایی شکل می گیرد، نوعی نزدیکی و قرابت به چشم می خورد. در اجراهای عاشورایی ای که توسط گروه ها و هییت های عزاداری اجرا می گردد، نخل گردانی، علم گردانی، زنجیرزنی، سینه زنی، قمه زنی، گل مالی، سنگ زنی، مراسم جوش، شام غریبان، دسته های عزاداری و امثال آنها که عزاداران خود در حال انجام کنشی آئینی هستند، از جمله مصادیق اجرا است. در واقع این اجراها نه جهت نمایش بلکه نوعی اجرا هست که گویی برای اجراکنندگان یک عمل عبادی و آءینی است و صرفا وجه نمایشی، تصنعی و ساختگی ندارد. این مقاله کوششی است که شباهت ها یا تفاوت ها میان اجراهای پرفورمنس آرت و اجراهای عاشورایی را بیان کند و گونه ای خاص از ادبیات نمایشی معاصر را که مخاطبان خاص خود را در دوران پسا مدرن به همراه دارد، در سنجه مقایسه با یک هنر آیینی شیعی قرار دهد و به علاوه مشخص سازد که آیا به نمایش کشیدن شخصیت و چهره معصومین و پیشوایان دینی در هنرهای نمایشی و اجرایی از منظر فقهی مشروعیت دارد یا خیر.
مطالعۀ ویژگی های ساختاری و نقوش فرش روتشیلد کاشان محفوظ در موزۀ هنر اسلامی دوحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش بافی و طراحی فرش چون دیگر هنرهای ایران در دوره ی صفوی از تجلی و شکوفایی برخوردار شد. چنان که دست آوردهای بدیع و برجسته ای در جنبه های مختلف آن از هنر صنعتگری تا هنر بصری و نقش داشت که از بارزترین آن ها نقوش گیاهی پرمایه بر فرش است. این نقوش در تمام دوره های بعد تا به امروز تصویر بسیاری از فرش ها را تشکیل می دهند. همچنین قاب بندی ها متنوع تر و رنگ های طبیعی درخشان بر تار و پود فرش بارز هستند. در این مقاله نقوش، رنگ، جنس و بافت فرشی با نقوش گیاهی از دوره ی صفوی بررسی می شوند؛ نوشتار حاضر به مطالعه ی ساختار بصری و فیز یکی فرش روتشیلد کاشان دوره ی صفوی در موزه ی دوحه ی قطر می پردازد. در دوره ی صفوی از عناصر تصویری ترکیبی و جدید استفاده می شود و فن فرش بافی با ابریشم نیز در تولید فرش برای اشراف رونق بسیار می گیرد. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: نقوش فرش روتشیلد کاشان چه ویژگی هایی دارند؟ نقوش این فرش به چه پیشینه ای باز می گردد؟ بافت، جنس و رنگ آن چه ساختار و ویژگی هایی دارد؟ روش این تحقیق از نوع توصیفی-تاریخی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است. تحلیل نقوش نشان می دهد که آرایه های استفاده شده در فرش روتشیلد عموماً شامل نقش گل های مختص دوره صفوی مانند گل شاه عباسی و چندپر و آرایه هایی تزیینی از دوره ی تیموری مانند ابرهای چینی است که با اقتباس از نقوش تاریخی گل و نقوش خاور دور تصویر شده اند. این گل ها، برگ ها و اسلیمی ها بر بندهای ختایی در حالات و زوایای تصویر از بالا و نیم رخ، با اندازه های گوناگون و رنگ هایی همچون زرد، کرم، سرمه ای و قرمز نقش شده اند. هنرمند بافنده و طراح این فرش ناشناس بوده و در ساختار این فرش از رنگ های روشن و اصلی بهره می گیرد. جنس این فرش از ابریشم خالص بوده که رنگ ها بر آن درخشان هستند.
بررسی شخصیت گزینی در تصویرسازی انبیاء الهی در کتاب چاپ سنگی مثنوی الاطفال
منبع:
فردوس هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
70 - 99
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: چاپ سنگی از دوره قاجار (1249ق) به ایران وارد شد و متعاقباً نقش مهمی در هنر و به ویژه حوزه تصویرسازی داستانی برجای نهاد. در این بین یکی از آثار برخوردار از تصویرسازی کتاب مثنوی الاطفال است. این اثر که تلخیصی از روایت های مولوی بود، در دوره قاجار توسط مفتاح الملک تغییراتی در آن ایجاد و در 1309ق از سوی هنرمندی به نام میرزا مصطفی تصویرسازی و سپس منتشر شد (محفوظ در کتابخانه آستان قدس رضوی با شماره ثبت ۳۵۵۹۴).هدف پژوهش: مثنوی الاطفال با برخورداری از 44 تصویر ازجمله کتاب های مصور ارزشمند است که تا حد زیادی بازتابی از باورها و خواست جامعه زمانه خود را نمایش می دهد. این پژوهش بر آن است با بررسی شخصیت گزینی در تصویرسازی روایت های مربوط به انبیاء الهی و تطبیق بین متن مکتوب و تصویرسازی تولیدی، میزان تأثیر متن مکتوب و نیز باورهای جامعه که میرزا مصطفی نماینده بروز آن محسوب می شود را مورد واکاوی قرار دهد.سؤال پژوهش: وجوه اشتراک و افتراق از منظر شخصیت گزینی در تصاویر تا چه میزان است؟روش پژوهش: این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته و جامعه موردمطالعه از میان 44 تصویرسازی مربوط به 39 داستان، صرفاً 8 تصویرسازی مربوط به 7 داستان است که مبنی بر مطالعه تحلیلی-تطبیقی در تاریخِ هنر، سرانجام یافته است.یافته ها: مبنی بر بررسی صورت پذیرفته، یافته ها حاکی از آن است که تصویرساز مثنوی الاطفال (میرزا مصطفی)، شخصیت های داستان های مربوط به انبیاء الهی را تا حدودی مطابق با ویژگی هایی مذکور در داستان های کتاب، تصویرسازی کرده است (وفاداری به متنِ اولیه). بااین حال، در قسمت هایی فراتر از شعر و با استفاده از هنجارهای حاکم بر جامعه و ذوق و ایده های شخصی تصاویری در کنار شخصیت های اصلی داستان به تصویر درآورده است (افزایش شخصیت های بصری) و گاه با کاهش بعضی از شخصیت ها یا انتخاب بخشی خاص از داستان، به تصویرسازی واقعه مذکور پرداخته است (کاهش شخصیت های بصری).
تحلیل تصاویر کتاب چاپ سنگی دله مختار مبنی بر نقد تکوینی (مطالعه موردی: نسخه 1330ق)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله
با آغاز چاپ سنگی در ایران (۱۲۴۹ ه.ق)، انتشار کتاب به ویژه در موضوعات عامیانه رواج یافت. از نمونه های کتاب مصور به روش چاپ سنگی در دوره قاجار، داستان عامیانه "دله مختار" است که در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی (شماره ثبت 2132) محفوظ است. این نسخه در ۱۳۳۰ ه.ق منتشر و دارای ۲۳ تصویر در متن داستان است.
جهت دستیابی به اهداف پژوهش، با بهره گیری از روش نقد تکوینی - که در قرن بیستم میلادی شکل گرفته و مهم ترین هدف آن بررسی مراحل شکل گیری و آفرینش اثری هنری است - تصاویر مذکور بررسی خواهد شد.
هدف پژوهش
هدف پژوهش بررسی سیر تکوینی، شکل گیری و خلق تصاویر نسخه مذکور و واکاوی عوامل و هنجارهای تأثیرگذار (پیرامتن) است. این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که هنرمند تا چه اندازه تحت تأثیر پیشامتن تصاویر (متن داستان) بوده و این عوامل به چه میزان در شکل گیری و خلق تصاویر تأثیرگذار بوده اند.
سؤال پژوهش
مراحل شکل گیری و آفرینش تصویرسازی های کتاب چاپ سنگی "دله مختار" (۱۳۳۰ ه.ق) بر اساس رویکرد نقد تکوینی و نگاره ویژه بر پیشامتن مکتوب (روایات) چگونه است؟
روش پژوهش
این پژوهش با گردآوری داده ها بر اساس مطالعه کتابخانه ای و آرشیوی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی انجام می شود.
نتیجه گیری
هنرمند تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و جنگ بین سنت و تجدد در زندگی روزمره قرار گرفته و در تصاویر، به خصوص از غرب، به ترسیم شکل های انسانی و حیوانی پرداخته است. پوشش افراد کاملاً قاجاری و متناسب با شأن و منزلت اجتماعی شان ترسیم شده و تزئینات متفاوتی برای لباس آنان به کار رفته است. با توجه به پیشامتن، تصویرگر برای پیکره ها در موقعیت های مختلف حالات روحی متفاوتی را طراحی کرده و با ایجاد تغییرات در حالات چهره و حرکات بدن شخصیت ها، احساسات مختلف را به نمایش گذاشته است. شخصیت ها نقش اصلی را در تصاویر دارند و فضاسازی ها بسیار محدود است. وجود رابطه قرینه بین متن و تصویر مشاهده می شود و پیرامتن ها هنجارهای موجود نیز نقش مهمی در خلق تصاویر داشته اند.
شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
نسبت سنت و صنعت در قرآن و عرفان (تأملی در مبانی نظری صناعت در تمدن اسلامی)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ ایرانی اسلامی، سه اصطلاح در بردارنده مفهوم هنر بوده و هست: هنر، فن و صناعت.هنر یک اصطلاح بسیار دیرپای اوستایی است که قدمتی به تاریخ اوستا در این سرزمین دارد یعنی چیزی بیش از سه هزار سال. اما دو اصطلاح دیگر یعنی فن و صناعت اولاً بالاصاله عربی هستند و ثانیاً ترجمه یک اصطلاح یونانی هستند:Techne همان واژه ای که ریشه یونانی technique امروزی است.از میان این سه اصطلاح، کلمه صناعت کاربرد قرآنی نیز دارد آن دو خیر. هنر که نمی توانست در قرآن مورد استفاده قرار گیرد چون از زبان اوستایی ِدین دبیره بود(گرچه اصطلاحاتی با ریشه فارسی در قرآن موجود است همچون فردوس، دین، سرابیل، برزخ و.....) و فن نیز گرچه اصطلاحی عربی است اما در قرآن کاربردی نداردلیک چنان که گفتیم صناعت در چند آیه قرآن، مورد استفاده قرار گرفته است.این مقاله با روش تحلیلی تفسیری، مفهوم صناعت در قرآن را مورد واکاوی قرار داده و به ویژه نسبت آن با سنّت و امر را مورد توجه قرار داده است. دو مفهوم بنیادینی که نسبت هستی را با خالق و پروردگار آن تبیین و تعیین می کنند. امر، اراده الهی است در ظهور خالقیت حق و سنت، قانون مستمر و مستدام جاری در خلقت،که بیان ربانیت یا پروردگاریِ حق در هستی است. این مقاله به ویژه با تحقیق در آرای شیخِ اکبر عرفان اسلامی، یعنی محیی الدین ابن عربی، نسبت این دو مفهوم را با صناعت روشن می سازد آنجا که شیخ اکبر در فتوحات و در تبیین حقیقت عالم از نسبت صنعت و سنت چنین می گوید: بالصنعه ظهر الحق فی الوجود. از دیدگاه ابن عربی، صنعت، ظهور سنت و امر الهی در عالم است. این معنا در جهان هنر، بسیار آشناست. هنر، ظهور ایده در فرم است (فرم به معنای مصطلح هنری آن و نه الزاماً فلسفی) یا ظهور معنای مکنون در قالب محسوس. و این همان تعبیر یکی از بزرگ ترین مفسران ابن عربی یعنی سید حیدرآملی در جامع الاسرار و منبع الانواراست: فانّ الخیال ینزل المعانی العقلیّه فی القوالب الحسّیّه(جامع الأسرار و منبع الأنوار :490) بنابراین در مقاله مفهوم هنری صناعت در تمدن اسلامی نیز مورد توجّه بوده است مفهومی که به صناعت در این فرهنگ، مفهوم جدید و تازه ای می بخشد یا به یک عبارت مفهوم تازه ای را از بطن آن کشف می کند.
بنیادهای عرفانی هنر باغ سازی چین
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
179 - 216
حوزههای تخصصی:
باغ سازی که جلوه ای بس آشکار و کارکردی بس ملموس در میان هنرهای چین دارد، از اقبال فراوانی در جهان برخوردار بوده، هرچند به حکمتی که در پس پشت این هنر دلپذیر غنوده، کمتر پرداخته شده است. با این وجود، حتّی در میان محقّقانی که باغ چینی را از نظرگاهی صرفاً تاریخی و زیبایی شناختی بررسی کرده اند، شکّ نبوده است که مبنای نظری باغ چینی، فلسفه ای ژرف است که حتّی در دائویی دانستن آن هم تردیدی به خود راه نداده اند. ما در این نوشتار می کوشیم که جلوه هایی از تجلّی اندیشه دائویی را در باغ چینی نشان دهیم. از آنجایی که در میان اندیشه های چینی، تعلیم دائویی ماهیتی اساساً طریقتی و عرفانی دارد، حکمت باغ چینی را نیز حکمتی با ذوق عرفانی باید دانست، باغی که با یادکردِ پردیس های آسمانی دائویی، و با تعبیّت از اصول معرفتی دائویی، در پی آسمانی کردن مکانِ کیفیِ باغ های زمینی است.
گذشته در اندیشه معمار؛ وارطان هوانسیان، گذشته دور، گذشته نزدیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
133 - 154
حوزههای تخصصی:
فهم ما از معماری معاصر و نسبت آن با گذشته پیشینه ای دارد که به واسطه افراد و عوامل زمینه ای گوناگون شکل گرفته است. یکی از کسانی که می توان او را نماینده نوعی از تفکر در این باره دانست وارطان هوانسیان است که به سبب چند دهه فعالیت متنوعش در سه حوزه نقد و تألیف، فعالیت صنفی، و طراحی ابنیه جایگاهی متمایز از سایرین دارد. در این مقاله به این پرسش پاسخ می دهیم که وارطان هوانسیان درباره نسبت معماری زمانه اش با گذشته چه مواضعی داشته است. در حین این بررسی به شبکه اندیشه ها، افراد، اتفاقات، ارتباطات و دیگر عوامل زمینه آگاهانه توجه داریم تا تصویری فراتر از تک نگاشت یک معمار ارائه دهیم. پاسخ به پرسش تحقیق را با تمرکز بر منابع دست اول خصوصاً مقالات او پیش برده ایم، و به روش تاریخی روایتی از چیستی مواضع او حدفاصل دهه بیست تا چهل به دست داده ایم.این تحقیق نشان داد گذشته در اندیشه وارطان به دو صورت ظاهر شده است، گذشته دور و گذشته نزدیک. در هر دو برهه، یعنی دهه بیست و چهل شمسی، گذشته دور بر تمامی دوره های تاریخی تا دوران اوج آن یعنی دوره صفویه دلالت دارد. گذشته نزدیک چند دهه پیش از انتشار مقاله است که مدت و دلالت آن در دو برهه با هم شباهت ها و تفاوت هایی دارد. مواضع وارطان در نسبت با گذشته در هر یک از دو برهه در نسبت با شیوه نوین معنی دار است. همچنین مواضع او با تصویری از آینده که متأثر از آرمان های معماری مدرن در اروپا و غرب پیوند دارد.
پست مدرن در ادبیات داستانی و نقاشی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
205 - 220
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت رمان در شکل نهایی و تکامل یافته آن یعنی ادبیات پست مدرن در شناخت ابعاد مختلف یک جامعه و روابط انسانی که به عنوان راهی جهت شناخت معضلات و نابسامانی ها و یافتن راه حل هایی جهت برون رفت از این مشکلات مطرح می باشد، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی نقش پست مدرن در ادبیات داستانی و نقاشی معاصر ایران پرداخت. این پژوهش با بررسی نمونه های برتر از رمان های معروف ایرانی و خارجی در تحقق به این هدف صورت پذیرفت. به دلیل عدم ارائه پژوهش های کافی از کارکرد این فرم ادبی، مقاله حاضر کاریست به شیوه تحلیلی-توصیفی در طرح مقوله رمان از آغاز تا به امروز در قالب ادبیات پست مدرن در ادبیات داستانی ایران و تأثیر آن در پیشبرد افکار از راه نقد نظری و نیل به فرهنگ پایا که از طریق پیوند منطقی با گذشته و رویکرد سازنده با تحولات فکری روز دنیا حاصل می شود. ادبیات داستانی در اصل از نیاز روح بشر به روایت ماجراها و رویدادهایی که با آن سروکار داشته سرچشمه می گیرد. بررسی زندگی بشر در جوامع مختلف نشان از وجود انواع روایت های داستانی دارد که باتوجه به موقعیت تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، باورها و اعتقادات آن ها شکل گرفته است. این مختصات در نقاشی معاصر که به سبک پست مدرن خلق شده است نیز دیده می شود.اهداف پژوهش:ارزیابی نقش پست مدرن در ادبیات داستانی ایران.ارزیابی نقش پست مدرن در نقاشی معاصر ایران.سؤالات پژوهش:بهرام صادقی واحمد سعداوی با تاکید بر فرم های ادبی پسامدرن به خلق آثار داستانی خود پرداخت؟نقاشی معاصر ایران دارای چه مختصاتی از رویکرد پست مدرن است؟
خوانش وجوه تصویری گروتسک در نقاشی «پیروزی فقر» اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
۴۱-۲۳
حوزههای تخصصی:
نیکول آیزنمن نقاش فیگوراتیو معاصر، به نسلی از استادان هنر تعلق دارد که منابع خود را از کاریکاتورهای روزنامه ها و نقاشی های دوران رنسانس به طور یکسان اقتباس کرده و در پی ستردن مرز میان هنر عالی و فرهنگ عامه است. اثر "پیروزی فقر" که یکی از گزنده ترین آثار این هنرمند است، برداشتی معاصر از اثری به همین نام است که توسط هانس هولباین نقاشی شده و دارای فضایی چندلایه، گفت وگویی، تمثیلی، هجوآمیز و گروتسکی است. میخائیل باختین از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم محسوب می شود که به مطالعه زبان به عنوان یک سیستم و نحوه عملکرد گفت وگو در رابطه با اثراتی پرداخت که از طریق ارتباط ایجاد می کند و پیوندی میان هنر و این برقراری رابطه مشاهده کرد. او کارناوال را که عرصه ای محبوب جهت رها کردن خود در زیاده روی های جسمانی است، واجد فضایی گفت وگویی و یک سنت گروتسکی و مردمی دانست که تصاویر آن در پیوندی تأثیرگذار بین نشاط و خشونت یا کیفیت پایین ماتریالیسم هستند. وی بدن مشترک و تحریف شده گروتسک را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار داده و اذعان داشت چنین بدنی پتانسیل ایجاد بی ثباتی در هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی، سیاسی و زیباشناسی را دارا است. در این راستا و با عطف به ویژگی های خاص رئالیسم گروتسک، این پژوهش به خوانش و تحلیل وجوه تصویری نقاشی پیروزی فقر اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین پرداخته و از نظر هدف، توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی- تحلیلی است. یافته های تحقیق آشکارکننده این واقعیت هستند که این هنرمند با به کارگیری هنر خود، به نشان دادن پیروزی طعنه آمیز فقر پس از تصمیم گیری های ضعیف دولت امریکا پرداخته است که مسبب اصلی بحران اقتصادی سال 2008 در این کشور است و به این ترتیب، اعتراض خود را نسبت به سیاست گذاری های غلط، مدیریت ناکارآمد وقت، بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.