فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
211 - 231
حوزههای تخصصی:
یزد از اوایل قرن پنجم هجری که حکومت شیعی آل بویه در آن مستقر شد تا حکومت آل مظفر یک نوع استمرار وتداوم در فعالیتهای اجتماعی ، اقتصادی آن وجود داشته ، بطوری که کمتر دچار فراز ونشیب های اجتماعی گردیده ، ودر نتیجه بستری آرام را برای فعالیتهای شهری موجب شده است. وجود چنین زمینه هایی بود که باعث گردید عرفا وشیوخ صوفیه مانند شیخ دادا ، شیخ علی بنیمان، شیخ احمد فهادان و... در این منطقه سکنی گزینند ویزد بعنوان یکی ازکانونهای جذب متصوفه مشهورگردید. بنابراین با توجه به کاربرد زیاد خانقاه درمتون تاریخی یزد و همچنین عدم انجام پژوهشی مستقل درباره معماری خانقاه های یزد ،دراین مقاله به این موضوع پرداخته شده است.در این پژوهش، ابتدا به معرفی خانقاه های ذکرشده درمنابع تاریخی، یعنی در سده های میانی ( ازدوره اتابکان تا دوره تیموری ) در یزدپرداخته شده است. ولی باتوجه به اینکه بخش عمده ای از خانقاه های مذکور درمتون تاریخی متعلق به دوره آل مظفر هستند این مقاله با تاکید بردوره آل مظفر نگاشته شده است. این مقاله بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات میدانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی-تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب تاریخ یزد وتاریخ جدید یزدوجامع مفیدی است. مقاله پس از معرفی ویژگی های معماری خانقاه ها درمتون تاریخی به معرفی ومقایسه تطبیقی فضاهای معماری خانقاه های موجود پرداخته شده است . فضاهای مورد بررسی دراین مقاله شامل ورودی،صحن،ایوان،گنبدخانه وچله خانه هست. ازاین مقایسه تطبیقی جهت رسیدن به دسته بندی الگوهای معماری خانقاه دریزد استفاده شده است. درنهایت این مقاله به معرفی سه گونه معماری خانقاه های یزد می پردازد.الگوی اول به گونه ترکیب گنبدخانه وایوان ورودی بوده والگوی دوم به صورت خانقاه هایی باحیاط های هشت ضلعی هستند. درآخر گونه سوم خانقاه ها برگرفته از الگوی مدارس بومی هستند.
توانمندی اقتصادی امپراطوری هخامنشی با تکیه بر شبکه های ارتباطی و انعکاس ان بر سنگ برجسته های تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
652 - 670
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهی هخامنشی یکی از وسیع ترین امپراتوری ها در طول تاریخ ایران باستان بوده است؛ این امپراطوری از یک طرف از جانب شرق به رود سند و از جانب غرب و جنوب غربی تا دریای مدیترانه و رود نیل در شمال آفریقا و از شمال به دریاچه آرال و از جنوب تا سواحل جنوبی دریای عمان و خلیج فارس امتداد داشت. این وسعت سرزمین و گوناگونی فرهنگ و جمعیت، ضرورتِ داشتنِ شبکه ارتباطی منظم و ایمن را ایجاب می کرد. شاهان هخامنشی اقدامات زیادی را جهت توسعه راه های ارتباطی انجام دادند. بهترین شاهد برای اثبات این موضوع، شواهد باستان شناختی به جا مانده از آنان در طول این مسیرها است. وجود شواهدی نظیر بقایای جاده ها، ترعه ها، پل ها، بندها، قلعه ها، چاپارخانه ها، آتشکده ها و...، گواه بر وجود جاده هایی پر رفت و آمد در این عصر است. از سوی دیگر ساخت تخت جمشید با بزرگ ترین سنگ برجسته ها، در نوع خود نمودی از پویایی اقتصادی این دوره است. در این پژوهش سعی بر آن شده است تا با کمک متون، نقشه ها و تصاویر به جا مانده، و نیز با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی، جایگاه مهم شبکه ارتباطی و نقش آن در توسعه بازرگانی و تجارت را در دوره هخامنشی بررسی شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که راه های ارتباطی امپراتوری هخامنشی، خصوصاً جاده شاهی با عنوان شریان های حیاتی این سرزمین، تمامی پایتخت ها و مراکز مهم شاهنشاهی را به هم وصل کرده است و حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی این مراکز در گرو امنیت این راه ها بوده است. بخشی از این امنیت اقتصادی را می توان در سنگ برجسته های تخت جمشید مشاهده کرد.اهداف پژوهش:بررسی جایگاه شبکه ارتباطی و نقش آن در توسعه بازرگانی و تجارت در دوره هخامنشی.بررسی توانمندی اقتصادی امپراطوری هخامنشی.سؤالات پژوهش:توانمندی اقتصادی امپراطوری هخامنشی چه نقشی در ساخت تخت جمشید داشته است؟شبکه ارتباطی چه نقشی در توسعه بازرگانی و تجارت در دوره هخامنشی داشته است؟
بازکاوی مجسمه های پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانه شارل مورون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرویز تناولی یکی از هنرمندان مجسمه ساز ایرانی و از بنیانگذاران جنبش سقاخانه است. آثار او به عنوان هنرمندی پیشرو و خلاق، پیش تر ها باید به نقد روان شناسانه درمی آمد. شارل مورون از بانیان نقد روان سنجی، برای مطالعه آثار هنری و ادبی، چهار مرحله معرفی می نماید: گام اول، گردآوری و مطالعه آثار یک هنرمند و بررسی عناصر مشترک آن ها؛ گام دوم، یافتن تصاویر ثابت در آثار هنرمند؛ گام سوم، شناسایی اسطوره شخصی هنرمند؛ و گام آخر، مطالعه سرگذشت هنرمند با هدف ارزیابی نتایج به دست آمده از مراحل قبلی. با این رویکرد در مقاله پیش رو، پرسش آن است، ذهنیت هنرمند چه تأثیری در انتخاب غالب و محتوای آثارش دارد؟ هنرمند با آگاهی شخصی به سوی ضمیر درونی و ناخودآگاهش هدایت می شود؟ این پژوهش به روش مطالعه موردی که یکی از رایج ترین روش های تحقیق کیفی است و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. این خوانش علاوه بر، بازیابی اسطوره شخصی تناولی، امکان شناخت بهتر آثار و نگاه پنهان هنرمند به دنیای اطرافش و ضمیر ناخودآگاه مؤثر در خلق آثارش را آشکار می نماید؛ ناخودآگاهی که بیانگر تعلق خاطر و جست وجوهای درونی هنرمند به ریشه های بومی و ملی است و هم چنین عمق گفت وگوی درونی هنرمند با خودش را نمایان می سازد.
مطالعه تطبیقی نوآوری تزئینات دو مسجد مدرسه سردار قزوین و سپهسالار تهران
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷
127 - 153
حوزههای تخصصی:
تزئینات و آرایش بناها از عوامل مؤثر در شکوه و زیبایی معماری دوره قاجار است. در این دوره، شاهد نوآوری و تحولات جدیدی در هنر و معماری هستیم. معماری مسجد-مدرسه ها نیز در این عصر پرتحول، دارای نوآوری های درخور توجهی هست که کم تر به آن پرداخته شده است. مسجد-مدرسه سپهسالار (مطهری) و مسجد-مدرسه سردار قزوین از لحاظ تزئینات به ویژه نقوش کاشی کاری، جزء بناهای شاخص این دوره هستند، لذا بررسی تزئینات و تفاوت نقوش به کار رفته در این دو بنا، از اهداف اصلی این پژوهش می باشد و در این راستا، سؤالات زیر مطرح می گردد: 1. تزئینات دو مسجد-مدرسه سردار قزوین و سپهسالار تهران از چه ویژگی هایی برخوردار هستند؟، 2. نحوه تأثیرپذیری تزئینات این دو مسجد-مدرسه سردار و سپهسالار از غرب به چه صورت بوده است؟ شیوه پژوهش حاضر، تحلیلی-توصیفی است. در گام اول، از طریق مطالعات کتابخانه ای پیشینه مرتبط با تزئینات دوره قاجار مورد مطالعه قرار گرفته، در گام دوم، از طریق مشاهدات میدانی، به بررسی تزئینات در نمونه های موردی پرداخته شده و در گام آخر، با تطبیق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، نوآوری در نقوش دو مسجد-مدرسه سپهسالار و سردار مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تزئینات هر دو بنا، تحت تأثیر هنر و فرهنگ غربی بوده اند. در تزئینات مسجد-مدرسه سپهسالار، برخی از نقوش به طور کاملاً مستقیم و بدون تغییر از هنر غرب اقتباس شده اند؛ ولیکن تزئینات مسجد-مدرسه سردار قزوین به طور هم زمان تحت تأثیر معماری ایرانی، فرهنگ بستر و عناصر غربی شکل گرفته اند.
به سوی چارچوبی برای مفهوم پردازی از منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منفعت عمومی مفهومی پرمناقشه در نظریه های برنامه ریزی فضایی بوده است. این مناقشات، با دلالت بر نبود وفاق بر سر چیستی (و بودونبود) مفهوم منفعت عمومی، منجر به توسعه ی نظریه های مختلفی در و درباره ی برنامه ریزی فضایی شده و گاه تا جایی پیش رفته اند که مشروعیت برنامه ریزی را به چالش بکشند. این مقاله با تأکید بر ضرورت پرداختن به این مفهوم بنا نداشته که پاسخی قطعی و غایی به پرسش چیستی منفعت عمومی بدهد، بلکه با مقدم دانستن درک این مناقشات، در پی صورت بندی پاسخ هایی بوده است که به پرسش منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی داده شده اند. به این منظور این مقاله، با به کارگیری روش فراترکیب کیفی، بر درک چشم اندازهای هستی شناسانه ی مختلف درباره ی رابطه ی بین امر اجتماعی و امر فردی تأکید کرده و بر آن بوده است تا رد این چشم اندازها را بر شکل گیری مفهوم منفعت عمومی در نظریه و عمل برنامه ریزی فضایی در دوازده سنت فکری اثرگذار در برنامه ریزی بگیرد. این دوازده سنت نشان از غلبه ی چهار رهیافت فردگرا، جهان شمول، تکثرگرا و انتقادی به منفعت عمومی در برنامه ریزی فضایی دارند. در چارچوب این چهار رهیافت این مقاله به سه پرسش پرداخته است: چه پیوندی میان فرد و اجتماع وجود دارد؛ آنچه مشترک و شکل دهنده ی منفعت عمومی است چیست؛ و چگونه می توان آن را تحقق بخشید؟
پژوهشی در فرم و محتوای قالی های چهارفصل ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : چهارفصل یکی از ساختارهای طراحی در قالی های ایران است که ظهور آن به نیمه اول قرن بیستم و همسو با تحولات فرهنگی و اجتماعی تبریز در دوره قاجار و پهلوی اول می رسد. تلفیق مناظری از صحنه های زندگی روستایی و آثار و ابنیه تاریخی با انواع طرح ها و نقوش سنتی در ساختار چهارفصل باعث شده است این قالی ها به مثابه متن های تصویری، بازتاب دهنده شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان تولید خود باشند. بنابراین این مسئله که شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه چگونه و در قالب کدام نشانه های تصویری در طرح چهارفصل بازتاب یافته، محل پرسش است. سؤال اصلی پژوهش بر شناخت موضوعات غالب و زمینه های اجتماعی مؤثر در شکل گیری طرح چهارفصل در جغرافیای قالی ایران تمرکز دارد. هدف پژوهش : هدف پژوهش شناسایی موضوعات غالب در منظره پردازی، گستره جغرافیایی تولید و زمینه های اجتماعی مؤثر در شکل گیری طرح چهارفصل است. روش پژوهش : روش پژوهش به صورت کیفی و تحلیل محتوای طرح هاست. ابتدا جامعه نمونه تحقیق به صورت نمونه گیری حداکثری و هدفمند شامل 26 نمونه قالی با طرح چهارفصل شناسایی شد. سپس محتوای این نمونه ها بر اساس سؤالات و اهداف پژوهش مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان دادند که تمامی نمونه های شناسایی شده در جغرافیای شهر تبریز طراحی و تولید شده اند. در طرح این قالی ها مفاهیم ملی گرایی، باستان گرایی و آیین های فرهنگی و اجتماعی جامعه در قالب نشانه های تصویری و نوشتاری بازتاب یافته اند.
نقش نظامِ آب در ماندگاری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان جلوه ای از منظر ایران، مانند آینه ای، افکار، باورها و فرهنگ انسان ایرانی-اسلامی را در طولِ تاریخ، در خود منعکس کرده است. این الگوی باغسازی دارای مشخصه هایی است که آن را در طول تاریخ از سبک های دیگر باغسازیِ دنیا متمایز کرد است. یکی از این مشخصه ها نظام آب در باغ ایرانی است. در سرزمین ایران با مناطق گرم و خشک وسیع، به شاهد نمونه های تاریخی-از قدیمی ترین نمونه آن در پاسارگاد تا دوره معاصر- آب حضور جوهری داشته و از عوامل هویت باغ ایرانی به حساب می آمده است؛ هرچند نمود ظاهری نظام آب و ماهیتش در باغ ایرانی به عنوان محصول تعامل انسان با محیط به فراخور زمان تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین نقش نظام آب در ماندگاری باغ ایرانی بوده است. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا مفهوم ماندگاری تعریف شده و معیارهای آن استخراج شد تا الگوی نظری پژوهش شکل بگیرد. این الگوی نظری که شامل معیارهای عملکردی، اقلیمی، فرهنگی-اجتماعی و معنایی-زیبایی شناسی بوده با شاخص های نظام آب که از مطالعات حاصل آمده اند در باغ ایرانی انطباق داده شد. برای رسیدن به این اهداف، از ترکیب روش های تحقیق توصیفی-تحلیلی و تاریخی استفاده شده است. روش های جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای، مطالعات میدانی و مصاحبه با خبرگان بوده تا شناخت جامعی از ماندگاری، باغ ایرانی و نظام آب صورت بگیرد. روش ارزشیابی اطلاعات با توجه به محتوای مطالب به صورت کیفی بوده و نتایج از طریق روش تحلیلی-استقرایی حاصل شدند. بر این اساس به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده و نتیجه نهایی حاصل آمد که استفاده از آب در باغ ایرانی ابزاری نبوده و داشتن پیوند ذهنی و قائل شدن نقش معنایی برای آن عامل ماندگاریِ باغ ایرانی بوده است؛ چراکه آب در باور ایرانیان چه در دوران قبل از اسلام و چه بعد از آن، مایه طهارت و دارای نقش قدسی و معنایی بوده و به باغ حیات بخشیده است.
بوم شناسی گیاهی و جانوری در سفال نگاره های قرون 11 تا 13 هجری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
131 - 147
حوزههای تخصصی:
کرمان در عصر صفوی و در طی قرون 11 تا 13 ه.ق (16 تا 18م) یکی از مهمترین پایگاه های تولید سفال در ایران بود و تولیدات کارگاه های آن علاوه بر مصارف داخلی به بازارهای اروپایی نیز صادر می شد. به طور کل مصنوعات سفالی این دوران متاثر از چینی های وارداتی و پر طرفدار مینگ و یوان است و بسیاری از الگوها و نقوش آن را تکرار می کند. با این حال سفال نگاره های کرمان با پرهیز از تقلید گری و مثنی سازی صرف، برخی از مولفه های فرهنگ بومی و نیز جلوه هایی از جغرافیای زیستی منطقه را تصویر و تلفیق کرده است. هدف این مقاله پی جویی تاثیر محیط جغرافیایی و زیست بوم گیاهی و جانوری در سفال نگاره های صفوی کرمان است. از این رو پرسش اصلی این پژوهش چنین طرح شده است: جغرافیا و زیست بوم جنوب شرق ایران چه تاثیری بر طرح و نقش سفال نگاره های صفوی کرمان داشته است؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده وداده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و سفال نگاره ها و کاشی نگاره های صفوی کرمان، با نمونه های طبیعی گیاهی و جانوری منطقه مقایسه و تحلیل شده اند. ضرورت انجام این پژوهش شناسایی بخشی از تاریخ نقاشی ایران و آگاهی از مولفه های اثر گذار در شکل گیری آن است؛ نتایج حاصل آشکار می سازد هنرمندان از جغرافیای زیستی به طریق مستقیم و گاه تلویحی متاثر بوده اند؛ از جمله نقش گل های قرنفل وحشی و برگ های تاک و درختان سرو و بید و پرندگان مهاجر و نقش پر تکرار آهوان متاثر از زیست بوم گیاهی و جانوری منطقه است.
معماری و مسیریابی: تحلیل اثر دسترسی بصری بر فرایند مسیریابی در فضاهای اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
159 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مسیریابی را در محیط های پیچیده اداری بررسی کرده است. مسیریابی موضوع پرچالشی است و تحقیقات بسیاری از دهه هفتاد میلادی تاکنون بدان پرداخته اند. مرور ادبیات ناظر بر مفهوم مسیریابی نشان می دهد که تاکنون دسته بندی دقیق و جامعی از عوامل مؤثر بر مسیریابی که منتج به ارائه الزامات طراحی در محیط های اداری پرمراجعه شود، ارائه نشده است؛ لذا توجه به عوامل محیطی و به ویژه دسترسی بصری به دلیل تعامل قوه دیداری با سناریوهای رفتار در کاربری های اداری از محور های اصلی این پژوهش است. این پژوهش ضمن بازبینی مؤلفه های مؤثر بر مسیریابی و تأکید بر اهمیت دسترسی بصری، به ارزیابی چهار مؤلفه گشودگی مسیر، نوع اتصال، عرض مسیر و شکل و زاویه تقاطع ها در فضای اداری پرداخته است. ارزیابی میزان دسترسی بصری، از طریق مفهوم میدان دید و تحلیل رفتار مسیریابی انجام شده است. این پژوهش از نه نفر از مردان و زنان ناآشنا با یک محیط اداری درخواست نمود تا مسیری تعیین شده در ساختمان اداری شهرداری کرج را طی نمایند. داده ها از طریق پرسش نامه، مصاحبه، مشاهده و روش های آنالیز میدان دید، جمع آوری و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد مسیریابی با دسترسی بصری در محیط اداری، رابطه مستقیم دارد؛ به عبارت دیگر، هرچه میزان هم پوشانی سطح دید از نقاط مختلف بیشتر باشد، عملکرد افراد در مسیریابی، سریع تر و خطای ناشی از یافتن مسیر درست کاهش می یابد. همچنین بررسی اولویت افراد در انتخاب گره هایی که به لحاظ ویژگی های دسترسی بصری متفاوت بوده اند، نشان داد مسیری که سطح دید و اطلاعات محیطی بیشتری ارائه می دهد، در اولویت انتخاب قرار می گیرد. نتایج پژوهش می تواند الگوی مناسبی برای بازاندیشی مؤلفه های طراحی فضاهای اداری برای طراحان و معماران باشد.
کاشی نگاره ای از عصر قاجار؛ سندی بر تحکیم اقتدار ملی ایران در عرصه بین الملل (موجود در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
173 - 187
حوزههای تخصصی:
اقتدار ملی گونه ای قدرت مشروع و ناظر به مجموع توانمندی های یک ملت است که بخش عظیمی از اعتبار و هویت خویش را در فرهنگ آنها و به واسطه مکانیسم های متعدد همچون هنر حاصل می کند. زیرا هنر اگرچه در سوی ظاهری اش مبتنی بر عناصر زیبایی شناختی، نوعی لذت خوشایند دیداری فراهم می نماید. لیکن در سوی پنهان و در لایه های معنایی عمیق تر این قابلیت را دارد تا حامل پیام و اندیشه ای گردد. همانند کاشی نگاره ای از عصر قاجار که هنرمندش، علی محمد اصفهانی به دلیل شرایط خاص تولید سفارشی و متناسب با تحولات همان اوان، آن را سرشار از آرایه های تزئینی و نگاره های روایتگر می کند تا در چینش های بصری متوالی، بیانگر اقتدار ملی ایران در عرصه بین الملل باشد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر آنست تا با تحلیل این کاشی نگاره در بُعد ارتباط با سیاست موضوع مورد مطالعه و در مقطعی تاریخی، تجربه ای واقع بینانه از نقش مکانیسمی هنری در تحکیم و توسعه اقتدار ملی ارائه دهد. همچنین بدین سؤال پاسخ دهد که: این اثر در لایه های محتوایی آرایه ها و نگاره هایش به چه نحوی و با چه مشخصه هایی خلق گردیده تا به مثابه سندی بصری، چنین بار معنایی را بازنمایاند؟ بررسی ها به روش نقد شمایل شناختی، با استناد به منابع کتابخانه ای- الکترونیکی و تحلیل های کیفی انجام پذیرفت تا نحوه معنادهی به نگاره های میز کاشی تبیین گردد. نتایج نشان می دهند که هنرمند نخست جهت بسترسازی اثرش آگاهانه دست به گزینش داستان ها و تمثال شخصیت هایی زده که دارای بار نمادینی از مؤلفه های هویتی ایران بوده اند. سپس درصدد بر آمده تا این مؤلفه ها اعم از تاریخ، جغرافیا، میراث نهاد دولت و میراث فرهنگی و علمی را که هریک جزئی از تعلقات پایدار و غنی این سرزمین هستند بر قواعد و اصول تجسمی بنشاند و آنها را با استفاده از گونه ای رنگ گذاری، چهره پردازی، پرسپکتیو مقامی و نشانه های فرمی و پوششی مطرح گرداند. چنانکه در کل تعمیم دهنده اقتدار ملی به فراسوی مرزهای ایران باشند.
محله به مثابۀ امکانی برای جذب گردشگر (همبستگی اجتماعی در محلات سنتی، عامل قوام حیات محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
54 - 57
حوزههای تخصصی:
تحولات اساسی سبک زندگی در تمام جهان، بر صنعت گردشگری نیز تأثیر گذاشته است. مقاصد گردشگری از موزه ها و اماکن تاریخی دور شده و به ورطه ای جدید پا گذاشته که انسان را دمی از زندگی روزمره (و شاید کسالت بارش) رها کند. تنوع طلبی و کمال گرایی بشر را شاید بتوان مهم ترین ابزار وی دانست که منجر به پیشرفت های او شده است. انسان همواره به وضع خود نقد دارد و به دنبال تجربه متفاوتی است که وضع موجود او را ارتقا بخشد. این اصل در گردشگری نیز دیده می شود. گردشگران نسل جدید به کشورها و شهرهای گوناگون با تنوع فرهنگی-زیستی سفر می کنند تا تجربه زندگی متفاوت در بستر فرهنگی متفاوت را تجربه کنند. در هتل های بوم گردی اسکان یابند، همراه محلی ها در طبخ غذا مشارکت کنند، در آیین و جشن های ایشان شرکت کرده و به طورکلی از نزدیک تجربه فرهنگی-زیستی متفاوتی را تجربه کنند. در حال حاضر شهرهای جدید و سبک زندگی ما همانند دیگر مردمان جهان شده و گردشگر را کمتر به خود جذب می کند. زندگی جاری در محلات سنتی و روستاهای ایران، برگرفته از فرهنگ و شرایط محیطی، جذاب و متنوع است که می تواند گردشگر را به تجربه خود وسوسه کند. سؤالی که مطرح می شود این است: عاملی که حیات را به محلات بخشیده و گردشگران را از دور دنیا برای لمس آن ها به محلات کشانده چیست؟
گونه شناسی کالبد خانه های مسکونی دارای حیاط مرکزی در دوره پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
حیاط مرکزی به منزله دستگاهی کارآمد و پاسخ ده، وظیفه خود را در حفاظت ساکنین از شرایط زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق مختلف ایران به خوبی انجام داده است. گونه شناسی کالبدی حیاط مرکزی در مناطق مختلف کشور به خصوص بناهای مربوط به دوره پهلوی اول مبحثی است که این پژوهش در پی پاسخ به آن است. بدین منظور خانه های سنتی حیاط دار از شهرهای مختلف کشور به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. این پژوهش قصد آن دارد که با بررسی ساختار کالبدی، الگوها و گونه های متنوع حیاط مرکزی در مساکن سنتی، به گونه شناسی این خانه ها بپردازد. به منظور اجرای پژوهش بیش از 60 نمونه از خانه های سنتی در محدوده تاریخی شهرهای مختلف ایران شناسایی و تعداد 23 خانه که واجد اطلاعات و مدارک کامل بودند جهت گونه بندی، برگزیده شدند. داده های پژوهش با توجه به ماهیت آن ها از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و برداشت های میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از گونه بندی موقعیت قرارگیری حیاط در بنا نشان می دهد که یک جبهه ساخت (با توده ساختمانی در وجه شمالی حیاط) دارای بیشترین و بناهایی با دو حیاط در دو طرف ساختمان دارای کمترین میزان فراوانی در میان نمونه های موردمطالعه هستند همچنین در گونه بندی طولی، 15.1 - 25 دارای بیشترین فراوانی می باشد این در حالی است که در گونه بندی عرضی، بیشینه فروانی متعلق به 15.1 - 20 می باشد. حیاط های با مساحت 100 الی 400 مترمربع دارای بیشترین میزان فراوانی در بین نمونه های موردمطالعه هستند. در گونه بندی تناسبات، بیشترین فراوانی مربوط به تناسبات 1.1 می باشد و کمترین میزان مربوط به 1.5 است که نشان دهنده کشیدگی حیاط ها به سمت مربع می باشد. پس از دسته بندی و مقایسه صورت گرفته خانه طوسی زاده به عنوان نماینده گونه های با بیشترین فراوانی و خانه گنجعلی زاده به عنوان نماینده گونه های با کمترین فراوانی در بافت مطالعاتی برگزیده شده است.
سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
بازنماییِ کارکرد اجتماعیِ عزاداریِ امام حسین (ع) در معماری حسینیه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کالبد هر اثر معماری متأثّر از روحی است که شرایط طبیعی، اجتماعی، سیاسی و ... بدان می دمد. لذا در یک زمان واحد در جوامع مختلف شاهد ویژگی های کالبدی متفاوت برای بناهایی با کارکرد یکسان هستیم. بررسی میزان و چگونگی تأثیر هر یک از این عوامل می تواند منجر به درک بهتر از علل شکل گیریِ گونه خاصی از بنا، ویژگیهای خاص و وقوع تحولات فرمی و کارکردی در آن شود. حسینیه ها به عنوان گونه ای از فضای جمعی برای برگزاری آیین عزاداریِ امام حسین و سیر تحولات کالبدیِ آنها در ایران موضوع اصلیِ این مقاله قرار گرفته اند. در این راستا تلاش شده تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که تاثیر کارکرد اجتماعی-سیاسیِ آیین عزاداریِ امام حسین در ایران، در تحولات کالبدی-فضاییِ مکان های برگزاریِ این آیین به خصوص در شهرهای مرکزی ایران (اقلیم گرم و خشک) چیست؟ این مقاله رویکردی کیفی دارد که فنِّ گردآوریِ داده های آن بررسیِ اسناد و مشاهده است. پژوهش از نظر شیوه تحلیل داده ها نیز یک پژوهش تاریخی محسوب می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد همانطور که کارکرد اجتماعیِ آیین عزاداریِ امام حسین در ایران از آغاز تا پایان حکومت قاجار در چهار مرحله، دچار تحولاتی بنیادین شده ، مکان برگزاری این مراسم و کالبد معمارانه آن نیز تحت تاثیر کارکرد اجتماعیِ مراسم، دچار تحولاتی اساسی گشته است.
شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا در کارگاه های طراحی بر اساس توانایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
51 - 62
حوزههای تخصصی:
در طراحی محیط های یادگیری کلاسی براساس اصول و فرض های سازنده گرایی باید به فرایندهای شناختی مرتبط با دانشجو توجه کرد. هدف پژوهش، تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر اساس توانایی شناختی دانشجویان معماری در آموزش کارگاه های طراحی بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش دانشجویان معماری دانشگاه فنی و حرفه ای دختران همدان به تعداد 600 نفر بود. نمونه با حجم 120 نفر با استفاده از نرم افزار محاسبه حجم نمونه بصورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و توانایی های شناختی استفاده شد. آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه جهت تحلیل داده ها محاسبه شد. نتایج رگرسیون به روش همزمان نشان داد که توانایی شناخت اجتماعی و توانایی شناخت غیراجتماعی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند. از ابعاد توانایی شناخت غیراجتماعی فقط تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند.
تعیین منطقه شهری با استفاده از روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) و تحلیل تاب آوری مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه شهری سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 103
حوزههای تخصصی:
توسعه و گسترش شهرنشینی در قرن بیستم باعث شکل گیری سازمان های فضایی متفاوتی در الگوهای شهری و منطقه ای شده است. این پژوهش با بکارگیری روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) به تعیین محدوده منطقه شهری سمنان پرداخته است و هدف آن مشخص کردن مرز منطقه شهری سمنان براساس روابط عملکردی می باشد. از مرکز شهر سمنان حریمی به شعاع 20 و50 کیلومتر در GIS زده شده، شهر سمنان به عنوان شهر اصلی و شهرهای درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر به عنوان شهرهای پیرامونی انتخاب گردیدند. در روش اندازه گیری جریان ها، میزان جمعیت جابه جا شده بین دو شهر و میزان کالای جابه جا شده محاسبه گردیده و نمره نهایی (iT) هر شهر محاسبه گردید. شهرهای سرخه و درجزین با همبستگی متوسط، مهدیشهر با همبستگی بالا و شهمیرزاد با همبستگی خیلی بالا با شهر سمنان می باشند. در روش فاصله از مرکز برای تعیین محدوده منطقه شهری سمنان فاصله مناسبی برای حداکثر مسافتی که شهر سمنان می-تواند با حفظ ماهیت شهر- منطقه ای خود بر نقاط شهری پیرامونی تاثیر گذار باشد (فاصله راحت ترین زمان برای رسیدن به شهر اصلی) مشخص و شهرهایی که حد مطلوبی از امتیاز را داشته باشند با استفاده از این روش در محدوده منطقه شهری قرار می گیرند. از هم پوشانی نقشه های حاصل از روش های اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز در GIS، منطقه شهری سمنان، درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر تعیین گردید. سطح تاب آوری کل در محدوده منطقه شهر سمنان برابر با 3/21 و پایین تر از میانگین 3/5 می باشد.لذا محدوده شهر-منطقه در این ابعاد از تاب آوری لازم برخوردار نمی باشد.
تحلیل روان کاوانه فضای خالی در عکاسی انتزاعی مبتنی بر فضای بالقوه (مورد مطالعاتی: اوتا بارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر انتزاعی، به عنوان بخش مهمی از هنر مدرن شکوفا شد و تأثیر زیادی بر آثار هنرمندان در رشته های مختلف گذاشت و سبب پیدایش آثار متنوعی گردید. انتزاع به عنوان یکی از مفاهیم هنر، در هنرهای تصویری، همان طور که انتظار می رود، اثری بصری دارد، اما در آثار عکاسی به واسطه دوربین وجوه نمایه ای و شمایلی، با چالش روبرو است. این مقاله با بهره گیری از روش گردآوری اسنادی و تحلیل کیفی، به دنبال معنای فضای خالی در تصاویر عکاسی مبتنی بر مفهوم روان کاوانه فضای بالقوه است. برای توضیح مفاهیم روان کاوانه، مدل های مختلفی از انتزاع در تصاویر بررسی می شود. در نهایت، یافته های بخش نظری در آثار عکاس معاصر آلمانی، اوتا بارت به دقت مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان می دهد که فضا در آثار بارت همان مناظر شهری و داخلی است که بر وی تأثیر روانی دارند، از این رو، با آن ها روبرو می شود و در آن ها فانتزی ها و خواسته های ناخودآگاه خود را نشان می دهد و با درونی کردن آن ها در قالب تجسم بخشی وارد شده و برای رسیدن به حالت یکپارچگی با آن ها، تلاش می کند. می توان گفت که کار بارت همانند آن چه وینیکات مطرح کرده، بازی با واقعیت است. این کار از اجرای شخصی او با فضای اطرافش، یعنی دنیای واقعی شروع می شود و به بازی بین جنبه های شمایلی و نمایه ای عکاسی تبدیل می گردد.
مطالعه تطبیقی تصوف در دو نگاره از صوفیان اثر بهزاد و سلطان محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
97 - 107
حوزههای تخصصی:
هنرنگارگری ایرانی ریشه در اعتقادات دینی ومذهبی دارد و بسیار تحت تأثیر عرفان قرارگرفته است. نقش کردن اعمال صوفیان یکی ازمشترکات نقاشی های دوهنرمند، بهزاد(نگارگر مکتب هرات)و سلطان محمد(نگارگر مکتب صفوی) می باشد. شباهت این دونگاره از هنرمندان در ترسیم صوفیان این گمان را تقویت می کند که سلطان محمد نگاره سماع درویشانِ بهزاد را ازنظر گذرانده و با دیدگاه خود نگاره متفاوتی را ترسیم کرده است. هدف این پژوهش مقایسه ی تطبیقی آثار این دوهنرمند با نگاه به صوفی گری درنگارگری ایرانی می باشد. سوال پژوهش این است که چه تحولات تجسمی در نگاره صوفیان با فاصله اندک زمانی دیده می شود؟ و چه شباهت و تفاوت هایی تجسمی بین این دونگاره وجود دارد؟ این پژوهش بنیادین بوده و به روش تطبیقی، باماهیت تاریخی و به صورت کیفی انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات بااستفاده ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته و درج تصاویر به روش اسکن وبارگیری ازنسخه های اینترنتی می باشد. جامعه آماری این پژوهش دو نگاره از صوفیان می باشد که بهزاد در سماع درویشان و سلطان محمد در مستی لاهوتی و ناسوتی به تصویر کشیده اندو این آثار و ویژگی های بصری آنها مورد تطبیق قرارمی گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد سلطان محمد درترسیم صوفیان به نگاره ی بهزاد وفاداربوده ولی با توجه به درآمیزی تصوف و سیاست درروزگار صفوی و فاصله گرفتن صوفیان ازعالم عرفان، جنبه طنزی به اثر اضافه شده است.
بازخوانی تاریخ نقاشی از خلال سینمای روی اندرسون
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
53 - 64
حوزههای تخصصی:
سینما ازآنجاکه بر پایه تصویر است ریشه در سنت های کهن تصویرپردازی پیش از خودش به ویژه نقاشی دارد؛ در این میان فیلم سازانی نیز هستند که آگاهانه به منظور خلق مفاهیم مورد نظرشان ارجاع به آثار نقاشی را دستمایه خلق آثارشان قرار می دهند و با این کار یک رابطه بینامتنی قدرتمند بین فیلم و نقاشی به وجود می آورند. یکی از این فیلم سازان روی اندرسون فیلم ساز سوئدی است؛ پرسش اصلی این مقاله چگونگی تأثیرپذیری روی اندرسون از آثار نقاشی در خلق سکانس های فیلم هایش است و با این هدف که به شناخت بیشتری به رابطه بین سینما و نقاشی در فیلم هایش دست پیدا کرد. ازاین رو با رویکرد توصیفی و به شیوه مشابهت یابی به نسبت میان تاریخ هنر نقاشی و فیلم های او پرداخته می شود. با توجه به فضاسازی، صحنه پردازی و پرداختن به شخصیت ها در فیلم های اندرسون می توان گفت که در فیلم هایش به آثار طیفی از نقاشان مهم تاریخ هنر ارجاع می دهد و به شیوه های مختلف از آنها تأثیر می گیرد. میزان تأثیرپذیری او از نقاشی حدفاصل رنسانس تا الهام از هنرمندان معاصری مانند فرانسیس بیکن و هاکنی را در برمی گیرد، هرچند غالب ارجاع او به نقاشان جریان مدرنیسم است. نحوه تأثیرپذیری او از هر نقاشی متفاوت است، از شیوه صحنه پردازی های پیچیده ای که از بروگل ارشد تأثیر گرفته است تا وفاداری به بازسازی آثار برخی نقاشان که به تناوب در فیلم هایش دیده می شود. این حجم از ارجاع به تاریخ نقاشی در آثار اندرسون باعث می شود تا زبان مفهومی و کیفیت هنری فیلم هایش بدون شناخت از تاریخ نقاشی آن گونه که باید درک نشود.