فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
171 - 189
حوزههای تخصصی:
طبق منابع تاریخی خاتم کاری یکی از هنرهای چوبی ایرانی بوده که با استناد به رحل چوبی محفوظ در موزه متروپولیتن، آغاز آن از دورهٔ آل مظفر شکل گرفته است. خاتم کاری در هر دوره ویژگی های منحصر به فردی داشته و همین مسئله سبب شده آثار شاخصی که از هر دوره بر جا مانده بخش مهمی از هنر ایرانی را شکل دهد. این پژوهش با هدف تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر علاوه بر تبیین ویژگی های این شیوه به واکاوی آثار به جای مانده نیز پرداخته است. سؤالات این پژوهش عبارتند از : 1-ویژگی های فنی شیوهٔ خاتم معرق چیست؟ 2-چه عواملی در تداوم خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر مؤثر هستند؟ به منظور پاسخ دهی به سؤالات مطرح شده و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از تبیین شیوهٔ خاتم معرق و تحلیل چگونگی تداوم آن تا دههٔ اخیر، 6 اثر خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر به عنوان جامعه هدف پژوهش تحلیل و واکاوی شدند. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن از نظر روش شناختی، مبتنی بر رویکرد ساخت گرا است. مطالعات و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده که شیوهٔ خاتم معرق به گونه ای است که براساس آن در یک اثر خاتم کاری می توان علاوه بر تفکیک رنگی بین خاتم ها، زیبایی، تنوع طرح و نقش نیز ایجاد نمود. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان نتیجه گرفت شیوهٔ خاتم معرق یکی از روش های پر اهمیت در خاتم کاری دوره قاجار بوده که تا دههٔ اخیر تداوم یافته و نمونه های موجود بررسی شده گواهی بر این امر است.
تحلیل روایی طراحی سنتی فرش «بشریت» عیسی بهادری از منظر رمزگان پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
58 - 71
حوزههای تخصصی:
طراحی سنتی، هنر طراحی نقوش اسلیمی و ختایی بر روی قوس های حلزونی و افشان بر اساس تعادل و انرژی بصری است. در این نقوش، دو وجه صورت و معنا جایگاهی توامان دارند که از این منظر، می توان آن ها را هم چون واژگانی در نظر گرفت که با هدف روایت مندی در محورهای هم نشینی و جانشینیِ معناداری حضور یافته اند. توجه بر بُعد معنایی نقوش، ترفیع جایگاه آن ها را از صور تزیینی به صور روایت مند و معناآفرین موجب می گردد که مغفول ماندن این مهم در بستر پژوهشیِ هنر طراحی سنتی ایران بر ضرورت بررسی آن می افزاید. شناخت و تحلیل این ویژگی به اتخاذ رویکردی منطبق با مباحث تحلیل روایت هم چون رمزگان روایی رولان بارت منوط می شود که بر مبنای روابط شبکه ای رمزگان های هرمنوتیک، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی محوریت یافته است. از همین رو، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه موردیِ هنر طراحی سنتی در فرش «بشریت» می پردازد و عناصر بصری آن را از منظر روایت مندی، با طرح این پرسش که: رهیافت های معنازایانه نقوش در روایت فرش«بشریت» بر اساس رمزگان روایی بارت کدامند؟ مورد مطالعه قرار می دهد. توجه بر روابط معناآفرین عناصر بصری حاکی از آن است که نقوش اسلیمی و ختایی با خاستگاه معناییِ ایران باستان و باورهای اسلامی به بازنمایی داستان آفرینش از هبوط تا زایش و تداوم نسل بشریت پرداخته اند. در این راستا، پیکر های مرد، زن و کودک در پیوند با یک دیگر از سویی و در ارتباط با نقوش حیوانی از سویی دیگر بر مواردی هم چون کنش محافظت، کمال یافتگی و نمادپردازی های جنسیتی که در مولفه های اصلی بشریت و تداوم نسل به اشتراک رسیده اند، اشاره دارند.
صورت شناسی مزارع مسکون تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
431 - 448
حوزههای تخصصی:
اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران محل شکل گیری مزارع تاریخی از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی بوده است. در این اقلیم و در جریان پژوهش های اخیر، 42 باب مزرعه در پیرامون شهرهایی چون قم، اصفهان، کاشان و یزد شناسایی و مستند شده اند. این مزارع دارای قابلیت های کالبدی و کارکردی ویژه هستند و بخشی از زیست معیشتی و میراث کشاورزی ایران را شکل داده اند. مسئله تحقیق، کمبود پژوهش درباره ویژگی های شکلی و صورت های متنوع مزارع تاریخی است. هدف تحقیق، شناخت عمیق تر مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک مرکز ایران است. بر این اساس دو سؤال درباره عناصر شکل دهندهِ صورت و دسته بندی آن ها مطرح شده است. در ادامه، تعداد 10باب از مزارع اربابی، انتخاب شده و با رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی مورد تدقیق قرار گرفتند. یافته ها نشان داده است در مقیاس نظام پهنه بندی، هر مزرعه دارای سه نوع پهنه؛ کالبدی، کشتخوانی و عرفی (منظری) است. از نظر الگوی توزیع و هم نشینیِ عناصر، دو الگوی «خطی و متمرکز» وجود دارد و در مقیاس تنوع کاربری ها نیز مزارع به دو دسته «معتبر و محقر» تقسیم می شوند. براین اساس می توان مزارع مسکون تاریخی در ایران را به دو صورت الف)؛ قلاع کشتخوانی با الگوی متمرکز ب)؛ مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی دسته بندی نمود. اغلب مزارع شناسایی شده در این اقلیم دارای صورت «مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی» هستند و با دوره تاریخی شکل گیری شان ارتباط معنی داری دارند.
محیط ساخته شده و اجتماعی و سلامت روان سالمندان در مقیاس محله، موردپژوهی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118-103
حوزههای تخصصی:
اهداف: رشد نرخ سالمندی در کشور و افزایش اختلالات مرتبط با سلامت روان از جمله مسائلی است که در دهه اخیر برنامه ریزان حوزه سلامت عمومی با آن مواجه شده اند. پژوهش ها نشان می دهد که اختلالات سلامت روان در میان سالمندان قزوینی شیوع داشته و پژوهش جامعی دررابطه با تأثیر محیط اجتماعی و ساخته شده بر سلامت روان انجام نشده است؛ بنابراین هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های تأثیرگذار محیط کالبدی و اجتماعی محله بر سلامت روان سالمندان (افسردگی، اضطراب و استرس) در شهر قزوین است. روش: پژوهش حاضر پژوهش کمی - مقطعی است که برای جمع آوری داده های روان شناختی از ابزارهای متداول سنجش سلامت روان نظیر (HADS) و (PSS) از طریق 361 پرسش نامه و از میان ساکنان محدوده بافت تاریخی شهر قزوین استفاده کرده و برای جمع آوری داده های محیط کالبدی و اجتماعی محله نیز پرسش نامه کیفیت های محیطی بهره برده است. تحلیل داده ها نیز با نرم افزار (SPSS-25) و روش رگرسیون سلسله مراتبی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل ها، سه دسته، عوامل فردی، مکانی و اجتماعی - فرهنگی بر سلامت روان سالمندان در شهر قزوین اثرگذارند. در میان عوامل فردی مؤلفه هایی نظیر سن، جنسیت، وضعیت مالکیت مسکن و وضعیت تأهل بر سلامت روان سالمندان تأثیر دارد. در میان عوامل مکانی مؤلفه های مانند رضایت از مکان، کاربری زمین، کیفیت سکونت، امنیت، پیاده مداری و فضای سبز دارای اهمیت هستند و در بعد اجتماعی - فرهنگی ابعاد فعالیت های اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر سلامت روان تأثیر گذارند. این مطالعه می تواند در برنامه ریزی و طراحی محلات در بافت تاریخی در راستای بهبود سلامت روان کمک کند.
چالش فرم و محتوا و مقام تشبیه و تنزیه با رویکرد ابن عربی در نگارگری ایرانی: مورد مطالعه دو اثر از کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
368 - 379
حوزههای تخصصی:
تعامل فرمی و محتوایی یا به عبارت دیگر صورت و معنا در هنر اسلامی به ویژه نگارگری ایرانی - اسلامی هماره مورد پرسش محققان بوده است. آیا این دو مقوله اساساً همانند هنر مغرب زمین قابل تفکیک است؟ پارادوکس میان مقام تشبیه و تنزیه چگونه توسط نگارگر حل می شود؟ این پژوهش با طرح پرسش های مذکور صورت پذیرفته است و ذکر فرضیه هایی ازاین دست که وجود فرم های جزئی در نگارگری، برمبنای فرم های کلان و برگرفته از حکمت و فلسفه هنر اسلامی، شکل گرفته و موجودیت یافته است. منظور از فرم های کلان، فرم های کلی و یا به عبارت دیگر روح کلی است که بر فرم های جزئی تری ازقبیل ساختار، رنگ، طرح و هندسه مبنایی، دلالت دارد و این فرم های جزئی نیز برمبنای فرم های کلان، که برگرفته از جهان بینی اسلامی در بستری ایرانی- اسلامی است، استوار می شود. یافته ها: رسیدن نگارگر به فرم معنادارِ معقول و محتوایی است که جلوه خارجی و داخلی یک پدیده را توأمان به روش تعادل ایجاد کردن میان مقام تشبیه و تنزیه آشکار می سازد. نوع آوری پژوهش در پرداختن به چالش فرم ومحتوا در مقام تشبیه و تنزیه در نگارگری است. روش پژوهش: توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی و ابزار گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
Analytical Comparative of early Mosques of Iran and China: Inves tigation of Architectural, Cultural and Spatial S tructure Characteristics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
61 - 76
حوزههای تخصصی:
Mosques represent Islamic art and identity and have displayed themselves in each geographical region in a way compatible with the culture and identity of that society. The significance of this research lies in its meticulous examination of early mosques within two dis tinct cultural and societal contexts, Iran and China. By inves tigating these mosques' architectural, cultural, and spatial attributes, this s tudy sheds light on the divergent approaches of two communities facing the same religious, social, environmental, and cultural challenges during a comparable his torical period. Despite sharing the same religious foundation and featuring similar spatial arrangements within the mosques, the contras ting cultural affinities reveal the crucial need to comprehend and appreciate the dis tinctive qualities inherent to early mosques in these two dis tinct cultural spheres. This research endeavor is a pioneering exploration toward unraveling the complexities surrounding early mosques, thereby deepening our unders tanding of their his torical and cultural significance in disparate cultural contexts. The research methodology involves a comprehensive review of library sources, articles, and software analysis using Depthmap X. As a result, and mosques have been compared based on the four main dimensions of architecture: spatial, conceptual, and philosophical s tructural features. Iranian mosques demons trate a fusion of Saudi Arabian Islamic architecture and Iranian design, emphasizing entrance connectivity. Chinese mosques, on the other hand, blend Islamic elements with ancient Chinese architectural art, prioritizing courtyard connectivity and integrating environmental elements, resulting in a dis tinctly Asian flavor.
تبیین نقش ویژگی های جمعیتی- اجتماعی محله بر میزان تاب آوری اجتماعی (نمونه مطالعاتی: محله ناصرخسرو اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
39-50
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری در سال های اخیر به دنبال بروز بلایاء در بسیاری از محافل علمی مورد توجه قرار گرفته است. تاب آوری مفهومی چند جانبه است که سعی در به حداقل رساندن آسیب های ناشی از فاجعه دارد. در این میان توجه اغلب سیاست گذاران بر بعد کالبدی معطوف شده و اغلب سعی شده تا با مقاوم سازی بافت، خطرات ناشی از مخاطرات را کاهش دهند. این در صورتی است که عدم قطعیت از نوع و شدت مخاطرات، بروز بحران های انسان ساخت و همچنین مدنظر قراردادن ظرفیت اجتماعات در رویارویی با اختلالات و بهبود شرایط، کانون توجهات را به سمت بعد اجتماعی تاب آوری سوق داده است. در این میان برخی پژوهش ها ویژگی های جمعیتی-اجتماعی نظیر قومیت، جنسیت، سن و تحصیلات را به دلیل برخی از محدودیت ها، عاملی در جهت کاهش تاب آوری اجتماعی به حساب می آورند. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگی های جمعیتی- اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی می باشد. بدین منظور محله ناصرخسرو که جزء محلات حاشیه نشین شهر اصفهان می باشد و با توجه به ویژگی های جمعیتی-اجتماعی موجود به چهارچوب و اهداف پژوهش نزدیک است، به عنوان نمونه مطالعاتی پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و برای دستیابی به داده های تکمیلی از پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 5 درصد، 375 نفر برآورد شده و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل رگرسیون خطی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاکی از عدم ارتباط معنادار نوع جنسیت با تاب آوری اجتماعی می باشد و متغیرهای سن و تحصیلات نیز تاثیر ناچیزی بر تاب آوری اجتماعی داشته و به عبارتی دیگر سن و تحصیلات به ترتیب 7 و 8 درصد از واریانس تاب آوری اجتماعی را تبیین می کند. همچنین بررسی ارتباط هر یک از قومیت ها با تاب آوری اجتماعی نیز بیانگر عدم ارتباط و یا ارتباط بسیار کم با تاب آوری اجتماعی می باشد. به طور کلی نتایج این پژوهش علاوه بر نشان دادن عدم ارتباط معنادار و یا تاثیر بسیار کم ویژگی های جمعیتی-اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی، بیانگر ظرفیت و پتانسیل های کودکان و افراد سالخورده، بانوان، افراد با تحصیلات پایین و قومیت های مختلف و همچنین نقش و تاثیر مثبتی است که هر یک از اقشار و گروه های مذکور می توانند بر تاب آوری اجتماعات و همچنین مواجهه و مقابله با تهدیدات و بهبود و بازیابی شرایط بر جای گذارند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که هدف این پژوهش نفی تاثیر ویژگی ها و برخی محدودیت های جمعیتی- اجتماعی بر میزان تاب آوری اجتماعی نمی باشد، بلکه به دنبال پر رنگ کردن نقش و ظرفیت های هر یک از اقشار و گروه های مختلف و به کارگیری آن در رویارویی و مقابله با سوانح و تهدیدات است.
بازشناسی و تحلیل ابعاد صوری و ساختاری قالی مُهاجران (مارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشِ رو، حاصل جستجوی میدانی برای یافتن و مطالعه طرحهای بازمانده از زمان حیات و رونق قالیبافی در مهاجران و معرفی آنهاست. مهاجران از روستاهای ارمنی نشین و یکی از مهمترین کانونهای بافندگی اراک درگذشته بود که امروزه کالبد روستا و هنر قالیبافی آن از بین رفته است. قالی مهاجران ضمن تأثیرپذیری از نظام بافندگی اراک، دارای طرح و نقشهای باهویت است که تاکنون در منظومه پژوهش وارد نشده و جامعه پژوهش از مطالعه و معرفی آن غفلت ورزیده است؛ بنابراین بازشناسی و بررسی ابعاد فنی و زیباشناختی قالی مهاجران هدف این پژوهش است. از این رهگذر، با جستجو در پایگاههای دارنده قالی ایران، تعداد 31 نمونه متفاوت و متنوع از میان شمار زیادی از قالیهای مهاجران انتخاب و جهت تحلیل و معرفی، مطالعه و بررسی شدند. بر این اساس، پرسش اصلی این است که ابعاد فنی و زیباییشناختی قالی مهاجران کدام است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد در قالی مهاجران، صرفاً نقوش گیاهی انتزاعی و تجریدی در قالب گلدسته ها و بوته ها و همچنین گلدانهای گنبدی و محرابیشکل بهصورت ترکیب بندی انتشار، نقشپردازی شدهاند. همچنین سازه مرکزی یا نقشمایه ترنج بهصورت صلیبگون و شبیه به آنچه در قالی لیلیان دیده میشود، وجود دارد. به واقع ساختار و ماهیت قالی مهاجران بهویژه در طراحی و قاب بندی و فضاسازی نقشمایه ها بسیار شبیه و نزدیک به قالی لیلیان در خمین است و این نشاندهنده حفظ ویژگیهای صوری و دیداری طرحها و نقشههای قالیهای ارمنیباف ایران است که شاید ریشه در قالی ارمنستان بهعنوان خاستگاه نخستین این قالی ها باشد. این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. همچنین شیوه گردآوری داده ها، جستجو در بازار اراک و مجموعه های معتبر جهانی است.
بررسی ویژگی های برج پناهگاه های تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
223 - 235
حوزههای تخصصی:
برج پناهگاه ها گونه ای از عناصر کالبدی هستند که توسط کشاورزان و افراد محلی در کنار زمین های کشاورزی، مزارع و در مسیر راه ها ساخته شده اند. اهالی روستاها و شهرها برای حفاظت از محصولات باغی، پایش راه ها، استراحت، دیدبانی و اقامت کوتاه مدت از آن ها استفاده می کردند. مطالعات میدانی نشان می دهدکه این گونه ها در محدوده شهرهای یزد و کاشان در اقلیم گرم و خشک ایران وجود دارند و تا قرن14 شمسی مورد استفاده قرار گرفتند و سپس بلا استفاده مانده و رها شده اند. مسئله تحقیق روند رو به رشد ویرانی و تغییر ماهیت برج ها در اثر فشار توسعه و تغییر سبک زندگی و نیاز به پژوهش در این باره است. این مقاله سعی کرده است تا با انتخاب 10 نمونه از برج پناهگاه ها در امتداد شهرهای کاشان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران و مقایسه با یکدیگر به شناخت عمیق تری نسبت به آن هادست یابد. به این منظور از رهیافت تفسیرگرایی و روش تفسیری تاریخی استفاده گردید و با شناخت ویژگی های کالبدی و کارکردی آن ها به گونه بندی برج ها پرداخته شد.بررسی ها نشان می دهد که برج پناهگاه ها دارای دو ویژگی کالبدی و کارکردی هستند و بر اساس 4 معیار؛ موقعیت، مالکیت، کارکرد، ساختار و هندسه گونه بندی می شوند. نتیجه این پژوهش در شناسایی دقیق تر برج های بیشتری در نقاط دیگر کمک خواهد کرد. با توجه به تأثیر برج پناهگاه های تاریخی در تأمین امنیت مجموعه های کشتخوانی و زیستی درگذشته می توان آن ها را به همین نام و ویژگی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رساند و چون در ارتباط با سایر ساختارهای مرتبط با میراث کشاورزی قرار دارند از منظر (GIAHS) و قرارگیری در فهرست (میراث کشاورزی با اهمیت جهانی) نیز قابل تحلیل و بررسی هستند.
اصول تهیه پالت رنگ شهر خلاق جهت افزایش حضور شهروندان (نمونه موردی: پیاده راه 15 خرداد تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
106 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چهره شهر بیانگر هویت و فرهنگ مردم شهر است. همان طور که برنامه ریزان، تصمیم گیران و مدیران شهری روی شهر تاثیر می گذارند، شهر هم به صورت متقابل بر روی شهروندان تاثیر می گذارد. یکی از جنبه های مهم و تاثیرگذار بر کیفیت زندگی شهروندی، سیما و منظر شهری تهران است.هدف پژوهش: مهم ترین هدف این پژوهش، ایجاد هارمونی رنگی، افزایش حضور شهروندان، خاطره انگیزی و ماندگاری فضای شهری از طریق تدوین اصول پالت رنگ شهر تهران بوده است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه تلاش شده است به این موضوع پرداخته شود.روش شناسی: در این پژوهش روش بین المللی لوچر و کادول توسعه یافته است و روش پیاده سازی آن در یکی از مهم ترین مراکز شهر تهران (محدوده بازار پانزده خرداد شهر تهران) ارائه شده است. این مدل برمبنای ترجیحات بیان شده شهروندان و روانشناسی رنگ ها توسط آن ها می باشد و در نهایت پالت رنگی مناسب برای طراحی شهری محدوده را پیشنهاد می کند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. برای تعیین پالت رنگی مطلوب شهروندان در پیاده راه 15 خرداد تهران، از پرسشگری و روش های آماری استفاده شده است.یافته ها و بحث: بر اساس نتایج پرسشنامه عمده شهروندان از رنگ زرد، قرمز و فیروزه ای استقبال کرده اند. رنگ های مشکی، قهوه ای و خاکستری از نقطه نظر جامعه آماری چندان مطلوبیت نداشته اند. نتایج تحلیل روانشناسی بیانگر این مطلب است که عمده شهروندان برای برای جلب احترام تلاش دارند. گروه دیگری از نمونه آماری، ایده ها و احساسات را با هم ادغام و ترکیب می کنند. از این موارد در طرح ارائه شده برای بهسازی و اصلاح محدوده بازار تهران استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش به ارائه اصول تهیه پالت رنگ شهری خلاق محدوده پیاده راه پانزده خرداد شهر تهران با هدف افزایش حضور شهروندان پرداخته شد و ثابت شد به کارگیری رنگ اجزای سیما و منظر یکی از جلوه های مهم و ضروری در کیفیت فضاهای شهری است.
معیارهای نحو فضا در نوسازی معماری بافت ناکارآمد به عنوان نمودی از حیات پایدار اجتماعی در بافت همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
871 - 891
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری، ناهنجاری اجتماعی را در برابر ساکنین قرار می دهد. نوسازی بافت های ناکارآمد نیز همانند بسیاری دیگر از مسائل شهری امروزه تحت تأثیر مفاهیم پایداری قرار دارد. پایداری اجتماعی در مداخله با رویکرد اجتماعی در بافت های ناکارآمد ضروری است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آن ها در بافت ناکارآمد همت آباد بپردازد. هدف این پژوهش تبیین معیارهای نحو فضا در نوسازی بافت و همچنین ارائه اهداف کلان و خرد، راهبردها، سیاست ها و دست یابی به اهداف در جهت بهبود کیفیت از لحاظ شاخص های پایداری اجتماعی در فرآیند نوسازی بافت ناکارآمد همت آباد می باشد. در این پژوهش بافت همت آباد از نظر کالبدی و شکل به روش نحو فضا در نرم افزار UCL Depth map مدل سازی شده است و به روش استدلال منطقی رویکرد اسنادی- تاریخی در راستای رسیدن به یک منطق اجتماعی از تکنیک های تحلیلی و نقشه های خطی نحو فضا و روش های تحلیل آن در بافت استفاده شده است. به ارتباط بین الگوهای فضایی آن منطقه و تحلیل مفاهیم پایه نحو فضا (ارتباط، عمق، هم پیوندی) همچنین (فضای محدب، محوری و میدان دید) منطقه پرداخته شد. این الگو علاوه بر شناخت نحوه طراحی اجتماعی بافت همت آباد توسط معماران بومی می تواند به عنوان الگوی عملی در راستای طراحی های جدید مورد استفاده واقع گردد. از نتیجه پژوهش اینطور برمی آید که ارزش فضایی در راستای منطق اجتماعی در محله همت آباد در رابطه با شاخص های نحو فضا نظام می یابد.اهداف پژوهش:تشخیص، دسته بندی و تحلیل معیارهای نوسازی معماری در بافت همت آباد مؤثر بر پایداری اجتماعی.تبیین ارزش و کیفیت روابط فضایی در همت آباد، با بررسی عامل تفاوت فضا و نتایج حاصل از آن.سؤالات پژوهش:چگونه می توان معیارهای نوسازی معماری در بافت همت آباد مؤثر بر پایداری اجتماعی تشخیص، دسته بندی و تحلیل کرد؟چگونه می توان با به کارگیری روابط ریاضی نحو فضا به شیوه کمی و با استفاده از مفاهیم عمق فضا و ارتباط و هم پیوندی به شیوه کیفی روابط فضایی را در راستای منطق اجتماعی ارزشمند و نظامند ساخت؟
زیبایی شناسی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: چرا زیباانگاری برخی آثار انتزاعی برای بسیاری از مخاطبان عادی هنر پرسش برانگیز است؟
چه معیارها و شاخص هایی در زیبایی شناسی هنر مدرن دخیل هستند؟ اساساً چیستی و زیبایی شناسی هنر مدرن به عنوان پرسشی مهم در حوزه فلسفه هنر همواره چالش برانگیز بوده است، از سویی با توسعه مطالعات در حوزه علوم اعصاب شناختی درکی عمیق تر و گسترده تر از بنیان های عصب شناختی ادراک دیداری و فرایند تصمیم سازی در مغز فراهم آمده است که می تواند کاربردهای گسترده ای در زمینه های نظری و کاربردی مختلف از تبیین چگونگی شکل گیری تجربه زیبایی شناسی تا طراحی شناختی داشته باشد.
هدف پژوهش: در این مقاله ضمن تمرکز تحلیلی بر معیارهای زیبایی شناختی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب و تفسیر مهم ترین آزمون های تجربی در این حوزه و شرح نسبت آن با هنر مدرن، تحلیلی زیبایی شناختی از هنر مدرن بر اساس قوانین عصب-زیبایی شناختی ارائه خواهد شد.
روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ روش شناختی از نوع پژوهش های کیفی با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی است. بحث، یافته ها و نتایج این پژوهش براساس تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش های تجربی معتبر علمی در حوزه عصب-زیبایی شناسی است.
نتیجه گیری: تحلیل انجام یافته در این پژوهش حاکی از تأثیر برخی از قوانین عصب-زیبایی شناسی در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی هنر مدرن است، قوانینی که بر اساس مکانیسم های پردازش بینایی در مغز انسان و در واقع در پیوند بیشتر با مسیر ژن پایه ادراک زیبایی شناختی در مغز عمل می کنند. همچنین به نظر می رسد بخش عمده ای از آنچه که تجربه زیبایی شناختی مواجهه با آثار هنری انتزاعی را شکل می دهد نتیجه مفاهیمی برساخته سیستم استدلالِ نحوی مغز است که به مثابه برچسبی معنایی به آثار هنری مدرن منتسب می شود. دو مسیر غریزه ژن پایه زیبایی و سیستم استدلالِ نحوی مغز به شکلی درهم تنیده و در خلال نوعی برهم کنش دوسویه دیالکتیکی در فرایند ادراک زیبایی شناختی نقش دارند، همچنان که براساس تحلیل انجام یافته به نظر می رسد مسیر دوم – که بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و آموزش است – تأثیرگذاری بیشتری در زیباانگاری هنر مدرن نسبت به مسیر نخست دارد.
تجلی اراده مندی سایبورگ از منظر وربیک مطالعه موردی: چیدمان تعاملی باغ نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
120 - 136
حوزههای تخصصی:
اراده مندی در گذشته به عنوان معیاری برای تمییز انسان از غیرانسان به کار می رفت و این توانمندی صرفاً مختص به انسان بود. با ظهور فن آوری های نوین، دون آیدی رویکرد پدیدارشناسانه را برای بررسی روابط بین انسان و فن آوری ناکافی دانست و رویکرد پساپدیدارشناسانه را مطرح کرد که فراتر از رابطه سوژه-ابژه است؛ زیرا فن آوری با سوژه همراه می شود، تا جهان را تجربه کنند و دیگر نمی توان فن آوری را صرفاً ابژه یا حتی سوژه نامید. با خلق مفهوم سایبورگ، که هویتی متشکل از انسان و فن آوری است، بازنگری در برخی مفاهیم سنتی مرتبط با انسان ضروری به نظر می رسد. پیتر-پل وربیک مساله اراده مندی را مورد بازنگری قرار داده و «اراده مندی سایبورگ» را مطرح کرده که برای فن آوری انواعی از اراده مندی را قایل می شود؛ که شامل اراده مندی واسطه ای، پیوندی و مرکب هستند. از سوی دیگر، شاهد رشد روزافزون چیدمان های تعاملی هستیم که به سبب ظهور فن آوری های نوین امکان سایبورگ شدگی مخاطبی را که به تجربه آن پرداخته، فراهم می کنند. هدف از این پژوهش، مطالعه موردی «چیدمان تعاملی باغ نور» الهام گرفته از عناصر فرش و باغ ایرانی از منظر «اراده مندی سایبورگ وربیک» است؛ و این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش بوده که: تجلی اراده مندی در این چیدمان و تاثیر آن در سایبورگ شدگی انسان و نیز تاثیر تعامل با عناصر دیداری، شنیداری و بویایی این چیدمان چگونه است؟ نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز را از طریق مکاتبه با طراح این چیدمان و نیز منابع معتبر آنلاین کسب کرده اند. با توجه به مطالعات انجام یافته می توان گفت، هر سه نوع اراده مندی سایبورگ در این چیدمان به وقوع پیوسته و یک چیدمان تعاملی هنری می تواند مظاهر گوناگونی از سایبورگ را در خود جای دهد و طراحی جامع باغ نور توانسته با درگیر نمودن حواس چندگانه، اوج حس غوطه وری را در مخاطب ایجاد کند.
عشایر مکان مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
3 - 3
حوزههای تخصصی:
روستا و شهر تنها گونه های رسمی در طبقه بندی مکان زیست اجتماعی انسان است. این تقسیم دوره ای را شامل می شود که انسان اولیه از دوره گردی و غارنشینی دست کشید و به یکجا نشینی روی آورد. نام این دوره را انقلاب کشاورزی گذاشته اند که اساس آن بر استقرار و سکونت در محل ثابت است. از این پس، ثبات محل استقرار، جوهر رشد انسان و جامعه شناخته شده و نام محصول آن را تمدن گذاشته اند. تمدن به معنای دستاورد مدینه، مجموعه آدابی است که انسان شهرنشین به واسطه تقسیم کار و به دست آوردن زمان اضافی برای ارتقای فرهنگ و روابط خود تولید کرد. از آنجاکه حجم این آداب در شهر بیشتر از روستا بود، نام آن را تمدن گذاشت به تصور آن که محصول شهرنشینی اوست. در مقابل روستا و روستایی را نیز واجد نوعی عقب ماندگی و رشد نایافتگی دانست که مستند به محل زیست او بود. در این نوع نامگذاری، هر رفتار و ادب برآمده از محل شهر، چون حاوی سطح بالاتری از علم و تسلط بر طبیعت است، برتر از رفتارها و آداب روستایی است. می توان گفت که مقسم و جوهر تقسیم در این نامگذاری، نه امر کمالی که محل وقوع آن است. زیرا اطلاق تمدن به هر حرکت شهرنشینان در مقابل افعال روستانشینی مخالف عقل سلیم و درک کلی انسان است. این دقت روشن می سازد که اهمیت «محل» در طبقه بندی فهم بشر از امر کمالی و متعالی تا چه میزان زیاد است؛ طوری که به جای ارائه معیار مجرد و معنوی برای تبیین امر کمالی، از شاخصی استفاده کرده است که به معیار مادی (شهر یا روستا) منتهی می شود. در این رویکرد هر عمل برآمده از زندگی شهری مساوی برتری و نمود تمدن است؛ ولو با موازین عقلی و اخلاقی همسو نباشد. در مقابل این نوع نامگذاری، رویکرد قرآن در تفکیک قریه و مدینه است که به جای وابستگی آن به کثرت جمعیت یا نوع تولید، خصوصیات کمالی را مبنای تفکیک قرار داده است. «در قرآن واژه مدینه ۱۴ بار و قریه ۶۰ بار به کاررفته است ... در اصطلاح قرآنی همه آبادی های روی زمین با تابلوی قریه شناسانده می شوند، مگر این که با ملاک های ویژه ای سازگاری داشته باشند ... ملاک های قرآن در شناسایی شهر عبارتند از : صلاحیت فرهنگی اشخاص و حضور و سکونت پیامبری از پیامبران خدا» (رهبری، ۱۳۸۷). در منطق قرآن یک مکان در دو زمان مختلف با دو عنوان قریه و مدینه خطاب شده که تغییر عنوان ناشی از ماهیت عمل رخ داده در آن است. آن هنگام که رخداد ناقض رشد انسان و معیارهای کمالی بوده از عنوان قریه، و هنگامی که رخدادی کمالی در آن محل ذکر شده از نام مدینه بهره گرفته شده است. لذا مقسم قرآن در طبقه بندی مکان زیست انسان نه ناظر بر یکجانشینی یا اندازه محل، که مبتنی بر وضع اخلاقی آن است. اینجا می توان این نتیجه ضمنی را نیز به دست آورد که دو خطاب مختلف نسبت به یک محل به واسطه دو عمل مختلف منتسب به آن، مؤید ذی روح دانستن «محل» و به تعبیر امروزین آن، احتساب آن به عنوان «مکان» است؛ آن طور که دانش امروز، مکان و منظر را پدیده ای زنده، ذی روح و حامل معنایی می شناسد که ذهن ناظر از تفسیر و ادراک هم زمان«بیرون» به دست می آورد.تا اینجا دو منطق معارض برای بیان وجه تسمیه شهر و روستا معرفی شده است: اول اندازه و نوع اقتصاد، دوم عمل برآمده از اجتماع ساکن در آنها. اگرچه این بحث به خودی خود جذاب و واجد اهمیت و کارکرد فوق العاده است، اما دقت در انحصار مکان زندگی اجتماعی انسان به روستا و شهر، غفلت از یک گونه مهم و رایج سرزمین ایران و بسیاری سرزمین های دیگر است. نتیجه این خطا اتخاذ برنامه ها و انجام اقداماتی است که مخالف حقوق طبیعی، انسانی و ملی ساکنان آن است. کما این که در دوره معاصر ایران و از زمان رضاخان به این سو این خطا مستمراً تحت عنوان تخت قاپو یا اسکان عشایر جریان دارد. زندگی عشایری گونه سوم از زیست اجتماعی انسان است که بر خلاف شهر و روستا نه تنها وابسته به یکجانشینی نیست، بلکه شرط تحقق آن سیالیت «محل» زندگی این جامعه است. عشایر که بر مبنای اقتصاد مولد لبنیات شیوه سکونت و تولید خود را پایه گذاری کرده اند، به جای کشاورزی و وابستگی به زمین و نتایج قهری آن که یکجا نشینی و تولید وابسته به محل ثابت است، شیوه کوچ روی و بهره مندی از مراتع گسترده و پویا در پهنه سرزمین را مبنای نظام اجتماعی خود قرار داده اند. تولید لبنیات، گوشت، بافته ها و صنایع دستی معیشت آنها را سامان می دهد. روابط اجتماعی خود را با تعریف نظام ایلی و طایفه ای به شرحی که در مطالعات مختلف نگاشته شده سامان می دهند و بر اساس دو نظام اجتماعی و معیشتی مختص خود تمدن بزرگی را بنا کرده اند که مظاهر غیرمادی آن بر نمونه های عینی آن برتری دارد. خصائل سلحشوری، آزادگی، جوانمردی، طبیعت شناسی، وطن دوستی و بسیاری صفات اجتماعی و اخلاقی دیگر به حد کثیر در جامعه عشایری موجود است. با این وصف به دلیل بروز خطا در طبقه بندی مکان زیست انسان ها به شهر و روستا، و غفلت از گونه مکان های عشایری، گروه بزرگی از جامعه ایران در مسیر حذف قرار گرفتند. بلاهایی که تحت عنوان توسعه و عمران اما ناشی از انگیزه های قدرت مدار یا نادانی بر این جامعه تحمیل شده خسارت های انسانی و طبیعی بزرگی را رقم زده است. بیکاری و فقر فزاینده در مکان های عشایرنشین کشور که به ظهور آمار عجیب دو هزار نفر در انتظار حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر در شهرستان دلفان (ابراهیمی، ۱۴۰۲) انجامیده نتیجه این سیاست هاست. برای ملتی که هزاران سال تمدن کوچ رو را برپا کرده و در تعادل مثبتی با محیط طبیعی و انسانی خود به سر می برد، تحمیل یکجانشینی و آدابی که اساساً نمی شناسد، معنایی جز نابودی هستی و تمدن او ندارد. روش ارتقای زندگی عشایر، به رسمیت شناختن تمدن آنها و پرداختن به نیازهای آنان در تناسب با شرایط زندگی آنان است. عشایر ملت مکان مندی هستند که مکان را در گستره وسیع آن تجربه کرده و می شناسند و بر خلاف یکجانشینان، فهم عمیق تری از سرزمین و مکان دارند؛ چیزی که تمنای انسان امروز است.
تبیین ویژگی های کاربردی منظر در بازآفرینی بافت های تاریخی؛ مطالعه موردی: محله تخت گنبد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
32 - 45
حوزههای تخصصی:
تداوم حیات بافت های تاریخی موضوعی چالش برانگیز برای همه معماران، مرمت گران و سایر فعالان و مسئولان این حوزه بوده است. در این راستا مقالات، پژوهش ها و طرح های زیادی ارائه و اجرا شده است که راهکارهای پیشنهادشده در آن ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد. اول راهکارهایی که به کالبد و فیزیک بافت های تاریخی پرداخته اند و پیشنهاداتی در جهت رفع مشکلات مرتبط با بناها و ارتباطات فیزیکی بین آن ها پرداخته اند و دسته دوم با ارائه مطالعاتی رفتاری و جامعه شناختی و معنایی درخصوص بافت های تاریخی راهکارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. چنین به نظرمی رسد که هیچ کدام از دو دسته راهکارهای مذکور، که به نوعی نگاه گسسته عینی و ذهنی به این مکان های باارزش است، به تنهایی نتوانسته مؤثر واقع شود. از این رو چگونگی به کارگیری رویکرد منظرین در حفاظت و احیای ارزش های بافت های تاریخی و تقویت جایگاه خاطره جمعی به عنوان عاملی مؤثر در تداوم حیات این مکان ها در برنامه های مربوط به بازآفرینی و احیا، اصلی ترین مسئله این پژوهش است. در این پژوهش پس از تعریف منظر و ارتباط آن با مکان و شاخصه های مؤثر در تقویت این ارتباط، به تحلیل ویژگی های منظرین و مکانی بافت های تاریخی و هم چنین بررسی نظریات مختلف صاحب نظران در این حوزه و دسته بندی آن ها پرداخته شده است. این مهم در راستای شناسایی ارزش های منظرین و مؤثر بر هویت منظر بافت های تاریخی و دستیابی به یک نقشه راه کلی به منظور باززنده سازی و بازآفرینی پایدار این مکان ها است. امروزه رویکردها و راهکارهای مختلفی درباره مرمت، احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی در شهرها ارائه شده است. حال آن که به نظر می رسد در بیش تر آن ها جایگاه منظر و رویکرد منظرین به عنوان عاملی مؤثر در باززنده سازی و بازیابی هویت این مکان ها بسیار کم رنگ است. از این رو اصلی ترین هدف این پژوهش شناسایی و به کارگیری ارزش های منظرین و خاطرات جمعی در مدلی برای باززنده سازی و بازآفرینی پایدار بافت های تاریخی است که بتواند به صورتی مؤثر بر خوانش و ادراک روایت این مکان ها در تعامل با منظر اثر گذارد. در این نوش تار که با استفاده از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و مطالعه موردی انجام گرفته، با به کارگیری روش کتابخانه ای و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده و به م رور مس تندات مربوط به منظر و رویکرد منظرین و مکان، هویت مکان، حس مکان و س طوح مختلف آن پرداخته شده اس ت. نگاه منظرین به عنوان رویکردی نوین در احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی (به مثابه مکان) می تواند به حفاظت از ارزش های ملموس و ناملموس این مکان ها و تداوم حیاتشان کمک کند و البته در مقیاسی کلان تر، حفاظت از روایت تاریخ شهر را موجب شود. این مهم می تواند در افزایش حس تعلق شهروندان به شهر مؤثر باشد. حس تعلق عامل مؤثر در تداوم و پایداری مکان است. منظر مکان های تاریخی در اصل متنی غنی است که هرگونه دخل و تصرف، تغییر و تعامل با آن بدون قرائت و ادراک روایت مربوطه میسر نیست که از این حیث، به کارگیری نگاه منظرین به واسطه تقویت ارتباط با مکان می تواند مهم و ارزشمند به حساب آید. به کارگیری رویکرد منظرین در بازآفرینی و احیای بافت های تاریخی می تواند به تداوم امکان خوانش درست متن منظر و ادراک روایت تاریخی مکان در بافت های تاریخی کمک کند و تقویت پایداری شهرهای تاریخی را به همراه داشته باشد.
طرح و تزئینات رنگی در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی سده 8 تا 13 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاریان به منظور مکث و یا پایان تلاوت روزانه از علامت هایی بهره گرفتند و مذهبین به منظور زیباسازی آیات قرآنی این نشانه ها را تزئین کردند. هدف این پژوهش، مطالعه ساختار بصری طرح و تزئین در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی از سده 8 تا 13 ه.ق می باشد. حال این پرسش مطرح می شود که ویژگی های بصری تزئینی به کاررفته در نشان های آیات قرآن های موجود در موزه شیخ احمد جامی از سده هشت تا سیزدهم هجری چیست؟ رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و شانزده نمونه قرآن که دارای نشان بودند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که قرآن های خطی موزه شیخ احمد جامی دارای نشان های سرسوره، جزو، حزب، سجده، خمسه، عشره، ختم آیات و ترکیبی است. سیر تحول طرح و رنگ در نشان های مختلف قرآن های خطی موزه شیخ جام از شکل ساده و بدون تزئین به سوی انسجام گراییده است. این آرایه ها در بادی امر با رنگ مایه های محدود و به ویژه زرِ ناب شروع گردید و از قرن ششم هجری به بعد عناصر رنگی متنوع دیگر به آن اضافه شد و با حفظ زمینه طلا، رنگ های پرمایه و موثّر همچون لاجورد، شنجرف، سفیدآب، زرنیخی (زردروشن)، سرنج، سبز زنگاری پا به عرصه خودنمایی گذارده است. زیبایی و ظرافت تذهیب در قرون دهم و یازدهم به اوج رسیده و این تعالی و تکامل تا اواخر قرن سیزدهم تداوم یافته است.
اسطوره پنهان در نقد هنر و ادبیات با روش شناسی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبور از ساختارگرایی به پساساختارگرایی و دگرگونیِ پارادایم حاکم بر جامعه، حوزه نقد را دستخوش تغییر می کند و در عصر حاضر، رویکردهای اسطوره ای از روش های مهم نقد ادبی و هنری محسوب می شوند. نظریه ها و روش های نقد نزد ژیلبر دوران، این حرکت را از اسطوره سنجی به اسطوره کاوی در نیمه دوم قرن بیستم، نشان می دهد. در هدف پژوهش، چگونگی شکل گیری تعریف اسطوره و روش شناسیِ او در ترکیبی سازنده از تلاقیِ نقدهای ادبی و هنریِ قدیم و جدید و هم گرایی آن ها در یک سه وجهیِ دانش نقد، مد نظر قرار می گیرد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات با ترجمه و ارجاع به مآخذ اصلی صورت گرفته و مبانی نظریه های مورد بحث را به عنوان اسطوره پژوهیِ روشمند در هنر و ادبیات معرفی کرده است. بنابر نتیجه، ژیلبر دوران اساس درک ساختار متن را در کشف اسطوره های پنهان می داند که مؤثرتر از اسطوره های آشکار و صریح عمل می کنند و زنجیره تعاریف واژگان در مرز مفاهیم نظریه-روش های مورد نظر او طی مراحلی چند گانه مشخص می گردد. همچنین نشان داده شده است که از چهره ها و صورت های اسطوره ایِ اثر ادبی و هنری تا اسطوره پنهان آن، چه مسیری طی می شود تا مورد تحلیل و اسطوره کاوی قرار گیرد. روش آن در سه مرحله قابل تعریف است: 1. یافتن اسطوره های هسته ای؛ 2. زمان شناسیِ فرهنگ و جامعه 3. کشف اسطوره های جایگزین. با چنین روندی می توان به وسیله تطبیق و کاربرد روش ژیلبر دوران در ادبیات، در جهت پایه ریزی ساختاری مناسب در نقد هنر بهره گرفت.
فهمِ عناصر غریب وش در متن اثر هنری؛ نمونه موردی: عنصر «صندلی» در عکس های درباریِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه نوآوری و بدعت در خلق اثر هنری، بهره بردن از عوامل ناشناخته و به وجودآوردنِ مفهومی بدیع است که تا آن زمان در بسترِ سنتی که اثر در آن پدیدار شده، «دیده» و «اندیشیده» شده نباشد. با ظهور مدرنیته در قرن هجدهم، عنصر اگزوتیک در هنر غرب، و نیز غریب وش در هنر غیرِ غربی، به تبعِ آشناییِ اولیه ی شرقیان و بومیانِ محلی با هنر مدرن، در برساختِ آثار هنری به مثابه خاستگاهی در جهتِ ظهورِ بدعت و خلاقیت، بسیار شرکت نمود. در فرایند رخدادِ فهمِ اثر هنری توسطِ مخاطب، طبق اصولِ فلسفه ی هستی شناختیِ فهم در هرمنوتیک مدرن، حضور دو عنصرِ آشنایی و بیگانگی، و به بیانِ هرمنوتیکی، «الفت و بیگانگی» در بستر سنت است که وقوعِ فرایند فهم را میسر می سازد. تدقیقِ در این دو مؤلفه ضروری است: الفت، که در آشناییِ پیشینیِ مخاطب با عناصر مقوم در بسترِ سنت حاضر است، و مؤلفه ی بیگانگی، که به دلیل عدم آشناییِ اولیه ی او و فاصله ی زمانی و تاریخی که با عناصر دارد، به وجود می آید؛ این بیگانگی، در بستر سنت هضم شده و به صورتِ عنصری غریب در متنِ اثر نمایان می گردد. چگونه اما می توان فرایند بدعت و نوآوری را در خلق اثر هنری به بهره گیری از عناصر اگزوتیک و غریب نسبت داد؟ از روش تحلیل هرمنوتیکی بهره می بریم تا جایگاه عنصر «الفت و بیگانگی» را در فرایند فهم روشن کنیم. نمونه ی پژوهشی عکس های اولیه دورانِ قاجار است که در آن نمونه های فراوانی از استفاده ی عناصر، ژست گیری ها و مفاهیمِ جدید و غریب قابل مشاهده است. نتیجه آن که در فرایند مواجهه ی مخاطب با اثر، هنرمند، هنرمند با بهره گیری از برخی الگوهای برخاسته از سنتِ تاریخیِ خود، مفهومِ غریب وش گونگی در متن را به عنوان عنصری بیگانه و ناآشنا در سنت، بدل به خلاقیت یا نوآوری می کند.
تبیین قابلیت نقوش قالی در هویت بخشی ایرانی به بسته بندی کالاها (مطالعه موردی: نقوش قالیِ بندیِ یلمه بروجن و میناخانی ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
179 - 192
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر توجه به هویت هر ملتی از جایگاه خاصی برخوردار است. یکی از مواردی که می تواند معرف هویت ملت در سطح ملی و بین المللی باشد، بسته بندی محصولات است. پژوهش حاضر با هدف توسعه تأثیرگذاری هویت ایرانی در طراحی بسته بندی کالا به تحلیل قابلیت های گرافیکی نقوش دو طرح قالی ایرانی پرداخته و به دنبال پاسخ به این پرسش ها بوده است که آیا استفاده از این نقوش در بسته بندی می تواند موجب توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد؟ و در صورتی که پاسخ به این سوال مثبت است، با چه روش هایی می توان از قابلیت های زیباشناختی نقوش قالی ایرانی در طراحی بسته بندی محصولات ایرانی استفاده نمود؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده و در آن، با تحلیل بصری نقوش قالی طرح شکسته بندی یلمه بروجن و نیمه گردان میناخانی ورامین، 12 نمونه طراحی بسته بندی با بهره گیری از طرح و نقش این دو قالی ارائه شده است. درنهایت این نتایج به دست آمد که استفاده از نقوش سنتی قالی در بسته بندیِ کالاهای ایرانی، برای مخاطب ایرانی آشنا بوده و برای مخاطبینِ خارجی نیز تداعی کننده و یادآور نقوش ایرانی هستند، بنابراین تکرار تماشای یک نقش در ذهن مخاطب می تواند یکی از راه های دستیابی به توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد. ضمن این که یک بسته بندی محکم و زیبا می تواند سالیان سال در خانه افراد نگهداری شود. هم چنین نقوش قالی های ایرانی این قابلیت را دارا بودند تا به روش های کلی و کاربردی شامل استفاده از طرح کلی و نقش و نگارها به طور مستقل، طرح و نقوش در ترکیب با سایر عناصر، و یا طرح کلی قالی و نقوش با ایجاد تغییراتی در فرم اصلی، در طراحی بسته بندی مورد استفاده قرار گیرند و بدین ترتیب طرح های متفاوتی خلق شوند.
پژوهش تحلیلی کاشی های زرین فام ستاره ای شکل بنای امام زاده یحیی ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
191 - 204
حوزههای تخصصی:
آرامگاه امام زاده یحیی ورامین یکی از بنا های شاخص و معتبر دوره ایلخانی است. سابقاً در این بنا تزئینات گسترده ای به صورت گچ بری و کاشی کاری زرین فام وجود داشته که امروزه فقط گچ بری های آن باقی مانده است؛ اما کاشی های زرین فام آن از اواخر دوره قاجاریه به بعد، از پیکره بنا جدا شده و بتدریج وارد موزه ها یا مجموعه های مختلف خارجی شده اند. در این بنا سه گروه مختلف کاشی کاری زرین فام وجود داشته که شامل کاشی های محراب، سنگ قبر و کاشی های ستاره ای هستند. در ارتباط با کاشی های محراب و سنگ قبر اطلاعات زیادی در منابع مختلف منتشر شده اما هیچ مطالعه جامعی در مورد کاشی های ستاره ای شکل صورت نگرفته است. نظر به اینکه این کاشی ها در برخی موزه ها هم چون ارمیتاژ، از فراوانی زیادی برخوردار بوده، لازم بود که در پژوهش مستقلی به آنها پرداخته شود. در ارتباط با این کاشی ها دو پرسش مهم وجود دارد: اول اینکه شاخصه های مهم ظاهری و تزئینی این کاشی ها چیست؟ دوم اینکه سازنده یا سازندگان احتمالی این کاشی ها چه کسی یا کسانی بوده اند؟ بر همین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ویژگی های ظاهری و تزئینی این کاشی ها است که با روش توصیفی – تحلیلی صورت پذیرفت. برای انجام پژوهش حاضر علاوه بر مطالعه منابع کتابخانه ای، از تصاویر و اطلاعات موجود در آرشیو موزه های مختلف خارجی نیز استفاده شده است. در نتیجه این پژوهش چنین مشخص شد که کاشی های ستاره ای شکل امام زاده یحیی را می توان از جنبه هایی هم چون ابعاد، تنوع رنگ ، نقوش و مضامین کتیبه ها، نسبت به سایر نمونه های مشابه در دیگر بنا ها، بسیار شاخص و منحصر به فرد دانست. این کاشی های طی یک بازه زمانی پنج ماهه و احتمالاً توسط علی بن محمد بن ابی طاهر در شهر کاشان ساخته شده و سپس برای اولین مرحله پوشش بنای امام زاده یحیی با کاشی زرین فام، مورد استفاده قرار گرفته اند.