فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۶۱ تا ۸٬۴۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۱
15 - 22
حوزههای تخصصی:
زمینه های پژوهشیِ هنرهای صناعی ایران از منظر جامعه شناسی هنر (مطالعه موردی: قالی)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با توسعه رشته های دانشگاهی در حوزه هنرهای صناعی و آشکار شدن پیوندهای ناگسستنی میان مسائل اجتماعی و هنر، لزوم توجه به زمینه های اجتماعی موثر در شکلگیری، تحول یا ثبات در هنرهای صناعی ایران اهمیت یافته است. هدف از این پژوهش تحلیل جامعه شناختی دنیای هنرهای صناعی ایران با تاکید بر قالی دستبافت، به منظور شناسایی عوامل موثر در شکل گیری ویژگی های فرهنگی و هنری این مصنوعات می باشد. مساله اصلی پژوهش، شناختِ نسبتِ میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر در دنیای قالی دست بافت ایران و جایگاه طراحان قالی در آن می باشد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- نسبت میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی چگونه است؟ 2- حوزه های اجتماعی موثر در دنیای تولید قالی کدامند؟ 3- طراحان چه جایگاهی در دنیای تولید قالی دارند؟ در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی محورهای اصلی دنیای تولید قالی ایران بر اساس رویکرد «الماس فرهنگی» ویکتوریا الکساندر شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. نتایج نشان دادند، الف)صنایع دستی ایران به علت مقبولیت هنری داشتن در بین عامه مردم جزو آثار فرهنگی و هنری بوده و ارزش مطالعات جامعه شناختی را دارند. ب)محورهای پنجگانه دنیای هنر شامل، هنرها یا آثار فرهنگی، پدیدآورندگان، مخاطبان، توزیع کنندگان و جامعه، که در مدل الماس فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند، قابل انطباق با بخش های مختلف دنیای قالی ایران می باشند. ج)از منظر جامعه شناسی هنر، طراحان قالی در جایگاه عاملان محوری دنیای قالی ایران به عنوان هنرمند و آثار تولیدی آن ها به عنوان اثر هنری شناخته می شوند. این پژوهش به لحاظ روش از نوع پژوهش های کیفی و به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که به شیوه توصیفی –تحلیلی به انجام رسیده است.
تفسیر نشانه شناختی رنگ از منظر حکمی در نگارگری ایرانی- اسلامی
حوزههای تخصصی:
در هنر نگارگری ایرانی- اسلامی، رنگ نشانه ای از جهان قدسی و ملکوتی است، که در آن نور الهی نقش اصلی را ایفا می کند. حضور رنگ در این نقاشی ها پیامد باز شدن چشم دل هنرمند و دیدار او از عالم مثال و خیال می باشد. عنوان مقاله ی حاضر تفسیر نشانه شناختی رنگ از منظر حکمی در نگارگری ایرانی- اسلامی است، و هدف از آن تأویل معنا شناسانه ی رنگ به عنوان نشانه ی نمادین (بنابر تلقی پیرس) در این هنر است. نشانه شناسی علمی است که هدف خود را شناخت و تحلیل نشانه ها و نمادها می داند. بنابر تعریف پیرس نشانه چیزی است که جای چیزی دیگری می نشیند و بر معنا و مفهومی دلالت دارد. پیوند نشانه با معنامندی اصطلاح متن را پیش می کشد. بنابر تعریف متن عبارت از پیامی ثبت شده است و هر متن را می توان نظامی از نشانه ها دانست. در مقاله حاضر نگارگری ایرانی - اسلامی به منزله ی متنی فرهنگی منظور نظر قرار گرفته است، که در آن رنگ ها نظامی از نشانه هایی با معنا و دلالت های معنوی و حکمی برگرفته از عرفان ایرانی - اسلامی و رمز و نمادی از عالم مثال می باشند. روش پژوهش توصیفی و با استفاده از اسناد و مدارک کتابخانه ای است. نتیجه مقاله روشن می نماید که تأثیر بینش معنوی عارفان اسلامی و حکمت فرهی در ایران باستان، نگارگران را بر آن داشته تا از مفاهیم مینوی رنگ به عنوان نشانه هایی از عالم مثال در آثار خود بهره بگیرند. رنگ در نگارگری ایرانی - اسلامی نماد و رمزی برای محاکات حقیقت عالم مثال است. فرضیه ی مقاله این است که از طریق نشانه شناسی «پیرس» و تعریف او از نشانه های نمادین می توان به تاویل دلالت های نشانه شناسانه ی رنگ در نگارگری ایرانی - اسلامی با توجه به مفاهیم حکمی و عرفانی پرداخت.
روایتِ خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۲۵-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زندگی در خانه، موضوعی است که به روشی منطبق با ویژگی های خاصِ فهم و بازنمایی این تجربه نیاز دارد. کیفیتِ تجربه زیسته در حضور هم زمان ساکنِ خانه و کالبد آن آشکار می شود و روشی که برای تحقیق درباره آن انتخاب می شود هم باید به این یکپارچگی فاعلِ شناسایی و موضوعِ شناسایی ملتزم باشد تا بتواند کیفیتِ منحصر و زنده تجربه را عمیقاً دریابد و آن را به دیگری منتقل کند. این یکپارچگی در وجوه مختلفی از تجربه زیسته در خانه قابل شناسایی است؛ این نوشتار با رجوع به آرای پدیدارشناسان معماری آن وجوه را معرفی می کند تا روشی مناسب برای فهم و بازنماییِ کیفیتِ تجربه زیسته در خانه بیابد. ویژگی هایی چون پیوستگی زمانِ درونی و بیرونی در تجربه زیسته، ملموس و مخیل بودنِ آن باعث می شوند که فهمِ روایی به عنوان بستری مناسب برای تحقیق درباره تجربه زیسته مطلوب در خانه معرفی گردد و حفظ کیفیتِ زنده آن به این ترتیب ممکن باشد. سپس با توجه به وجوه اساسی تجربه زیسته و کیفیتِ خاصِ هر تجربه مکانی، روند تحقیق درباره مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه و نکات قابل توجه در آن، از ابتدای جمع آوری اطلاعات تا ارائه نهایی روشن می گردد و دو شکل از روایت که متمرکز بر اثر مکان در تجربه زیسته مطلوب در خانه هستند، برای بازنمایی مطلوبیتِ تجربه زیسته در خانه با عنوان «روایتِ خانه» معرفی می شوند. یکی روایتِ خانه به بیانِ ساکنان و دیگری روایتِ خانه به بیانِ محقق که هریک قابلیت ها و محدودیت هایی خاص خود دارند. در انتها و به عنوان مورد پژوهی، استفاده از این روش در تحقیقی نمونه بر خانه های برهه گذار معماری تهران می آید.
مطالعه بصریِ پیکره های نگاره "کاوه، طومار ضحاک را پاره می کند" از شاهنامه طهماسبی براساس نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
18 - 31
حوزههای تخصصی:
مکتب روان شناسی گشتالت، از مهم ترین مکاتب روان شناسی دهه های ابتدایی قرن بیستم است که، به دلیل توسعه قلمرو و ارتباط آن با فرآیند ادراک بصری، عرصه هنر نیز از تأثیرات آن بی بهره نمانده است. بر اساس نظریه گشتالت، در جریان ادراک بصری، ذهن انسان تمایل دارد عناصر تشکیل دهنده یک تصویر را، با در نظر گرفتن برخی قواعد، ساده سازی و سازمان دهی نماید، به طوری که سازمان بنیان یافته، ماهیتی متفاوت با اجزا و عناصر آن پیدا خواهد کرد. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای جمع آوری گردیده است، نگاره ای از شاهنامه طهماسبی که با موضوع مورد نظر در این پژوهش تناسب دارد، گزینش و پیکره های انسانی آن بر اساس نظریه گشتالت، مورد مطالعه قرار گرفته است. مقاله حاضر که با هدف آشنایی با جنبه های کاربردی نظریه گشتالت در هنر و به طور خاص، نگارگری ایرانی صورت پذیرفته، به این سوال پاسخ داده است که سازمان دهی این پیکره ها بر اساس نظریه فوق در نگاره مورد نظر، دارای چه ویژگی هایی به لحاظ بصری است. نتایج این پژوهش نشان می دهد نحوه قرارگیری و سازمان دهی پیکره ها در نگاره مورد بحث، مطابق با چهار مورد از قوانین گشتالت شامل قانون مشابهت، قانون مجاورت، قانون تداوم، و قانون یکپارچگی یا تکمیل، قابل مطالعه و ارزیابی است که با به کار بستن هرکدام از این اصول، فرآیند ادراک بصری شکل می گیرد.
سنجش تاریخی و تطبیقی ویژگی های فنی و نقش پردازی دَرهای چوبی موزه بزرگ خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
104 - 115
حوزههای تخصصی:
در میان آثار تاریخی چوبی مجموعه حرم رضوی، درهایی وجود داشته که با اجرای طرح گسترش و توسعه حرم، در دوره معاصر به انبار سازمان میراث فرهنگی خراسان در آرامگاه فردوسی منتقل شده است. این درها، در اثر آتش سوزی انبار، در سال 1391 و سوختن قسمتی از آنها، به مجموعه مصلی و در طی سال اخیر به مخزن موزه بزرگ خراسان راه یافته است. بررسی ها نشان از آن دارد که از چهار دَرِ مورد مطالعه، یک دَر، دارای کتیبهٔ شعر بوده و با استناد به یافته های برنارد اوکین متعلق به مدرسه بالاسر است و سه دیگر، فقط دارای تزیینات است. دَرها، کتیبه تاریخی ندارد و سوال اصلی، پیرامون سنجش تاریخی دَرهای چوبی محفوظ در موزه خراسان بزرگ با تکیه بر اطلاعات فنی و هنری ای آثار است. با مطالعات تطبیقی در اسناد و مدارک تاریخی و تزئینات وابسته به معماری دارای تاریخ (به ویژه کاشی، از آن جهت که شیوهٔ طراحی، با آثار چوبی همانندی داشته و تاریخ ساخت مشخص دارد) ، فرضیه پژوهش بر این امر بنیان گرفته است که ساخت آثار مذکور به دوران شاهرخ تیموری برمی گردد. پس از بررسی های دقیق روشن شد که شباهت بین شیوهٔ منبت جَست، در آثار مورد بررسی با سایر آثار چوبی منتخب در خراسان و مازندران دوره تیموری،حروف و پیکره بندی کتیبهٔ روی دَرِ مدرسه بالاسر (دَرِ شماره 1) و عناصر تزئینی دَرِ مذکور، به همراه سه دَرِ دیگر، با کتیبه ها و عناصر تزئینی کاشیکاری مسجد گوهرشاد، مسجد شاه، مدرسه غیاثیه خرگرد، آرامگاه شیخ ابوبکر تایبادی و همچنین دَرِ مسجد جامع طرقبه، صندوق موزه ویرانی مشهد، دَرِ مسجد بالاسر، به عنوان آثار شاخص دارای تاریخ، در حوزه تزئینات وابسته به معماری عصر تیموری، به یافتن جواب در تایید فرضیه کمک می کند. گردآوری اطلاعات عمدتا بر شیوه میدانی استوار و عکس ها توسط نگارنده جمع آوری شده است. تدوین مقاله به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی در دو بخش است:پس از معرفی و مطالعه نوع روسازی و شیوهٔ منبت آثار،به بررسی و تطبیق نوع نوشتار کتیبه دَرِ مدرسه بالاسر پرداخته شد و سپس مطالعه اشتراکات عناصر تزیینی چهار دَرِ مذکور با تزئینات وابسته به معماری، در حوزه کاشی و چوب در آثار شاخص دارای تاریخ دوره شاهرخ تیموری، مدّ نظر قرار گرفت با مطالعه تطبیقی این سه بخش، نوشتار به این منتج شد که تاریخ دَرهای چوبی مدرسه بالاسر، محفوظ در موزه کوهسنگی، به سه دهه اول قرن نهم هجری برمی گردد.
تحلیل مؤلفه های «تصویر ذهنی ارزیابانه» شهروندان از دروازه قرآن شیراز و بافت پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی ارزیابانه حاصل توسعه مفهوم تصویر ذهنی لینچ است که مؤلفه «معنا» را به نحوی به دو مؤلفه «هویت» و «ساختار» اضافه نموده و بدین ترتیب جنبه های احساسی را نیز در نظر می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی مؤلفه های تصویر ذهنی ارزیابانه شهروندان از محدوده دروازه قرآن شیراز شامل منطقه ای وسیع از ویژگی های تاریخی، طبیعی، خاطره ای و اجتماعی را می پردازد. راهبرد این پژوهش ترکیبی شامل کیفی و مورد پژوهی است. ارزیابی شهروندان بر روی عکس هوایی رنگی منطقه به دست آنان در قالب نواحی «دوست داشتنی» و «غیر دوست داشتنی» ترسیم شده است. همچنین مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیقی نیز با هر یک انجام شده است. در مجموع 53 نفر از شهروندان به عنوان «مشارکت کنندگان بالقوه» و با در نظر داشتن میزان آشنایی با محدوده انتخاب شدند. نتایج به شیوه تحلیل محتوا و در رویکردی استنتاجی و انتقادی ارزیابی و تحلیل شدند. نقشه های ترکیبی حاصل از پاسخ های ترسیمی و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان دادند که «آرامگاه حافظیه» و «باغ جهان نما» و «دروازه قرآن و محدوده پیرامون آن» به ترتیب دوست داشتنی ترین مکان ها بوده اند. مؤلفه های ابراز شده در مصاحبه ها نیز به ترتیب به «واکنش های احساسی و عاطفی»، «عناصر طبیعی»، «عناصر تاریخی»، «خاطره انگیزی»، «مدیریت شهری مناسب» و «عوامل اجتماعی» قابل طبقه بندی هستند. نواحی غیر دوست داشتنی در نقشه نهایی به «لبه های کالبدی خیابان های شهری پیرامون» و «بافت مسکونی هفت تنان» محدود شده است. تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان می دهند که «ضعف مدیریت شهری»، «معضلات اجتماعی»، «ذهنیت و خاطرات نامناسب» و «واکنش های احساسی منفی» از دلایل اشاره به محدوده های غیردوست داشتنی هستند. عناصر تاریخی و عناصر طبیعی تأثیری در ترجیح و انتخاب محدوده های غیر دوست داشتنی نداشتند. بر این اساس در انتها پیشنهادات و راهکارهایی در دو بٌعد 1) طراحی و 2) کالبدی و عملکردی ارائه شده است.
تعیین اولویت حواس در ادراک ساکنان مجتمع های مسکونی؛ بررسی موردی: ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت واژگان فلسفی همچون (ادراک)، به صورت اعم در مباحث معماری و مفهوم (سکونت) در رویکرد ادراک حسی، به عنوان زیرمجموعه ای از آن، به صورت اخص تدوین گردیده است. سابقه تاریخی مبحث ادراک حسی، دیدگاه های فلاسفه، با تأکید بر نظریه بدنمندی ادراک فیلسوف پدیدارشناس، مرلوپونتی جزء پایه های فکری مطالعه بوده اند. تأثیرات حواس انسانی در فرآیند ادراک و ترتیب بزرگی و اهمیت آنها از نظر ساکنان، پرسشی است که پژوهش بر اساس آن شکل گرفته است. در این مسیر از روش تحقیق آمیخته (کمّی و کیفی) و روش استدلال منطقی بهره گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه و جامعه آماری، ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان بوده اند. برای تأیید همبستگی از لیزرل (تحلیل چندمتغیره) بهره برده شده است. کلیدواژگان به دست آمده در سؤالات مطرح شده و میزان تأثیر از طریق قضاوت معناداری انجام گرفته است. مطالعه آشکار کرد فضای هر مجتمع مسکونی افزون بر جلوه های بصری حاوی ویژگی های دیگری هستند که می توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و ایجاد مطلوبیت گردند. یافته های تحقیق وجود رابطه معناداری را بین مؤلفه های ادراک حسی و معیارهای کیفیت فضای مجتمع های مسکونی نشان می دهد. از نظر میزان تأثیرگذاری مؤلفه ها، اهمیت شاخص حس شنوایی بیش از دیگر شاخص ها است و پس از آن به ترتیب حواس بویایی- چشایی، بساوایی، بینایی و تجربه حرکتی قرار دارند.
پارادایم نوین برنامه ریزی برای پایداری و مدیریت یکپارچه منطقه کلان شهری تهران، ساماندهی یا تغییر پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
133 - 158
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد که ما در مسئله شهر تهران، پایتخ ت از هماهنگی با تغییرات جامعه به دورمانده ایم. ما اغلب با آنچه کاول اونز [1] یک نقص اجرایی می نامد مواجهیم. دنبال کردن روش هایی که آشکارا غیرمفید و ناکارآمد هستند و آن طور که باربارا تاچمن [2] می نامد، سرچوبی [3] و در ناتوانایی خارج شدن از جبر ساختاری و نهادی غالب گرفتار آمده ایم. این جبر ساختاری و نهادی، نیاز به تغییر نگرشی و پارادایمی در این زمینه را گوشزد می کند. به جای توجه به فرایند شکل گیری تهران و تبدیل شدن آن به یک مسئله، برخورد پروژه ای با آن داریم. درحالی که بسیاری از عوامل تبدیل شهر تهران به یک کلان شهر مسئله دار همچنان عمل می کند. ما نیازمند نگرش فرایندی و یک مهندسی معکوس در فرایندی هستیم که در طی بیش از دو سده منجر به شکل گیری تهران امروز شده است. ما نیازمند تغییر نگرش اساسی به رویه و روش های مرسوم برنامه ریزی به نگاه کلی، سیستمی، فرآیندی و دورنگر هستیم. به جای جزئی نگری و نگرش انتزاعی، دورنگری به جای نزدیک بینی، برخورد فرایندی به جای پروژه ای، نگاه برنامه محور به جای روزمرگی و ...، راه های حل معضل تهران و ساماندهی مسئله پایتخت را گوشزد می کنند. نتایج تحلیل بر راهبرد مدیریت یکپارچه و سیستمی در چارچوب پیوندهای منطقه ای و فرامنطقه ای و نگرش اکولوژیکی به توسعه کلان شهر، ایجاد تعادل بین محیط طبیعی و محیط انسانی، تعادل منطقه ای و توجه به ظرفیت های اکولوژیکی منطقه کلان شهری تأکید می کنند. <br clear="all" /> [1]. Cowell Owens [2]. Barbara Tuchman [3]. Wooden headedness
اثر هنری به مثابه کالای هنری در مواجهه با امر تکنولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
21 - 28
حوزههای تخصصی:
در قرون اخیر رشد تکنولوژی به نحوی بوده که بطور پیوسته برای بشر معیشت بهتر را در پی داشته و توانسته خود را در بسیاری از وجوه زندگی ازجمله هنر به منصه ظهور برساند. همچنین در به چالش کشیدن هنر از مفاهیم سنت گرایانه به مفهومی نو تأثیر تأمل برانگیزی داشته است. به گونه ای که به مدد آن آثار هنری قابلیت بازتولید یافته و از این طریق در دسترس توده مردم قرارگرفته است. این مقاله در جهت تبیین مسئله نفوذ تکنولوژی در هنر و کالایی شدن اثر هنری از طریق تولید انبوه و بازتولید مکانیکی به طرح موضوع پرداخته و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بازخوانی روابط جامعه ی تکنولوژیک و هنر از طریق اختلاط هنر و زندگی روزمره، می پردازد. بازتولید اثر هنری در جامعه ای رخ می دهد که تکنولوژی و نظام سرمایه داری در آن فراگیر شده است پس در چنین جامعه ای تولید برای مصرف صورت می گیرد و در پی فرآیند تولید نظام مبادله و بازار شکل می یابد. این مکانیسم متأثر از تکنولوژی، منجر به تغییر در ماهیت هنر و کیفیت تولیدات هنری می گردد تا به آنجا که هنر با زندگی روزمره پیوند ناگسستنی خورده و جزء لاینفک آن محسوب می شود و نتیجتاً هنرمند به عنوان یک تولیدکننده کالای هنری با تکثیر و انبوه سازی، قالب اثر هنری را دگرگون می سازد.
تبیین چهارچوب مفهومی خلاقیت اجتماعی و کاربست آن در نظریه شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
در نظریه شهر خلاق، خلاقیت امری در انحصار نوابغ و هنرمندان است. این رویکرد فردگرایانه به خلاقیت سبب نادیده انگاشتن ابعاد، س طوح و کارکردهای اجتماعی خلاقیت شده است. مطالعات صورت گرفته بیانگر نمود اجتماعی خلاقیت در بستر گروه های اجتماعی، سازمان ها و شهر است. لازم است تا خلاقیت به عنوان پدیده ای اجتماعی که حاصل تعامل افراد با محیط پیرامون است، مفهوم پردازی گردد. در این مقاله با بهره گیری از متون تخصصی، چهارچوبی تحلیلی برای خلاقیت اجتماعی پیش نهاد شده است. روش تحقیق بهره گیری از ابزار کتابخانه ای با تکیه بر تحلیل محتوای اس ناد اس ت. یافته ه ای تحقیق دربردارنده تحلیل نمودار مفهومی س طوح و فرایند خلاقیت اجتماعی و تفسیر ارتباط میان کنش گران، بستر و نتایج خلاقیت است. بروز خلاقیت اجتماعی در نظریه ش هر خلاق نیازمند نگرش به شهرسازی به مثابه کنشی اجتماعی و اتخاذ فرایندی مبتنی بر ارتقای گفتمان، مشارکت و تجارب روزمره است. در انتها پیشنهاد هایی جهت کاربست خلاقیت اجتماعی در نظریه شهر خلاق ارائه شده است.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
بررسی عوامل مؤثر بر تجلی حس زیبا شناختی سکونتگاه های روستایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۹۰-۷۵
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی مجموعه ای واحد و به هم پیوسته می باشند که در طی زمان، مطابق با شرایط محیطی و زندگی اجتماعی، اقتصادی مردم شکل گرفته اند. مجموعه این هماهنگی ها باعث شده تا اصالت و زیبایی مشخصه بارز سکونتگاه های روستایی گردد که نمونه آن را می توان در نقاط روستایی سیستان مشاهده نمود. بر این اساس شناخت مؤلفه های اثرگذار بر حس زیباشناختی روستایی و بکار گرفتن آن در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها امری ضروری به حساب می آید، زیرا می تواند به عنوان نقشه راهنما در اختیار سیاست گذاران و برنامه ریزان کالبدی کشور قرار گیرد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی – تحلیلی است که بخش عمده داده های آن از طریق مصاحبه و تنظیم پرسشنامه (35 نفر از کارشناسان و مدیران روستایی و 344 نفر از روستاییان) جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و روش تحلیل رتبه رابطه خاکستری (GRA) استفاده شده است. نتایج روش تحلیل سلسه مراتبی فازی نشان می دهد که در بین عوامل چهارگانه، عامل کالبدی – فیزیکی با ضریب تأثیر (0.59) درصد رتبه اول و عامل اجتماعی – فرهنگی با ضریب تأثیر(0.29) درصد، رتبه دوم را بدست آورده است. همچنین ابعاد اقتصادی و طبیعی به ترتیب با ضریب (0.07) و (0.05) درصد، رتبه های سوم و چهارم را به خود اختصاص دادند. با هدف رتبه بندی جاذبه های زیباشناختی روستاهای مورد مطالعه، با استفاده از تکنیک (GRA)، مشخص گردید که از بین 15 روستای مورد مطالعه، تعداد 6 روستا دارای ضریب مطلوبیت بالای 0.50 درصد به ایده آل مثبت هستند که در این بین، روستاهای قلعه نو، سه کوهه و سه قلعه با ضرایب (1.000)، (0.810) و (0.658) درصد بالاترین پتانسیل های زیبا شناختی روستایی را دارند. از طرف دیگر، 9 روستا ضریب نزدیکی به 50 درصد ایده آل مثبت داشته اند که در این بین روستا های لوتک، شهرک گلخانی و قرقری به ترتیب با ضرایب (0.286)، (0.304) و (0.324) درصد، بیشترین فاصله را با ایده آل مثبت دارند و از نظر مدیران روستایی دارای جاذبه زیباشناختی پایینی نسبت به سایر روستاهای نمونه می باشند.
بررسی سنجش نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت ها در محوطه میراث جهانی تخت جمشید و نقش رستم با تاکید بر موضوع مدیریت بحران و حفاظت پیشگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مدیریت بحران و حفاظت پیشگیرانه یکی از مهمترین چالشهای آثار تاریخی به ویژه در محوطه های میراث جهانی که در فهرست یونسکو ثبت شده شده اند است. این مقاله به شناسایی پتانسیل ها و تهدیدات درزمینهی مدیریت بحران و حفاظت پیشگیرانه در محوطه میراث جهانی تخت جمشید و حرایم سه گانه آن که در سال 1979 در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسیده است به طور خاص پرداخته و نقاط قوت، ضعف فرصت ها و تهدید ها پیش رو در محوطه میراث جهانی تخت جمشید و نقش رستم را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. در این پژوهش از روش SWOT به بررسی عوامل بیرونی و درونی اعم از نقاط ضعف، قوت، تهدید ها و فرصت ها استفاده شده است. این پژوهش با ترسیم ماتریس SWOT به بررسی و ارایه استراتژی (WT) استراتژی در برابر نقاط ضعف داخلی و تهدیدات بیرونی،(ST) استراتژی در برابر نقاط قوت داخلی و تهدیدات بیرونی، ( WO) استراتژی نقاط ضعف داخلی و فرصت های بیرونی و بالاخره (SO) به استراتژی نقاط قوت داخلی و فرصتهای بیرونی می پردازد. قابل ذکر است که نتایج مذکور جهت استفاده در چگونگی مدیریت بهینه در سایت های تخت جمشید و نقش رستم پیشنهاد می گردد و با توجه به روند مطالعات انجام شده در سایر محوطه های تاریخی نیز قابل استفاده خواهد بود.
تحلیل عکس با گونه های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به خصلت بازنمودی و ماهیت ارتباطی عکس و از دیگر سو، قابلیت بیان گرایانه و زیبایی شناسانۀ عکاسی، می توان اظهار داشت همان طور که انسان از زبان به شیوه های مختلف بهره می گیرد و بدین وسیله یکی از گونه های زبانی یعنی نثر، نظم و شعر را می آفریند، عکاس نیز به واسطۀ قوای فکری و احساسی خویش و به کمک امکانات فنی و قابلیت های بیانی دوربین و ویرایش عکس، می تواند عکس هایی با کارکردها و کیفیت هایی شبیه گونه های زبانی خلق نماید. به عبارت دیگر، عکس نیز به مانند زبان می تواند کارکردها و نقش های استنادی، ارتباطی، حدیث نفس و هنری به خود بگیرد. از این رو، تحلیل عکس با گونه های زبانی، هدف این پژوهش است. هم چنین پرسش مطرح شده این است که عکاس، به واسطۀ چه عواملی می تواند عکس هایی شبیه گونه های زبانی خلق نماید؟ روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و تطبیقی و شیوۀ جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برخی خصلت های گونه های زبانی، در عکس قابل شناسایی است؛ بدین شکل که برخی از عکس ها به مانند نثر، کارکردی ارجاعی، گزارشی و استنادی داشته و اطلاعاتی به مخاطب عرضه می کنند؛ برخی دیگر، شبیه نظم، به واسطۀ فرم و صورت خود، حظی بصری به او می بخشند و دسته ای دیگر، هم چون شعر، کیفیتی مبهم داشته، مخاطب را به تأمل و تفکر وا می دارند. عکاس، به واسطۀ قاب (افقی یا عمودی)، زاویۀ انتخابی (بالا یا پایین و چپ یا راست) و به مدد سایر قابلیت های بیانی دوربین (دیافراگم، سرعت شاتر و ...) و از دیگر سو، چگونگی ویرایش عکس (کنتراست کم یا زیاد، کلوین رنگ و ...) می تواند عکس هایی با خصوصیات و حالت های گوناگون شبیه گونه های زبانی خلق نماید.
مقایسه تطبیقی نقش برجسته های ساسانی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته های ساسانی که بر سینه کوه ها اجرا شده اند، بخش مهمی از میراث هنری این دوره باستانی را تشکیل می دهند اما با ظهور اسلام و ورود آن به ایران، هنر نقش برجسته سازی از میان رفت تا آن که بار دیگر سلسله قاجاریه (به خصوص فتحعلی شاه) پس از 1200 سال این هنر را احیا کردند؛ در نتیجه نقش برجسته هایی نیز از دوره قاجار به یادگار مانده است که شباهت های معنی داری با آثار ساسانی دارد. هدف این پژوهش علاوه بر معرفی دقیق مختصات نقش برجسته ها، مقایسه ای تطبیقی است میان نقش برجسته های دو دوره تاریخی، تا همسانی ها و تفاوت های آنها آشکار گردد. این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا قاجاریه نقش برجسته های خود را متأثر از ساسانیان خلق کرده و از ایشان الگو برداری کرده اند؟ هم چنین این الگوبرداری احتمالی آیا فقط در قالب آثار بوده یا در محتوا نیز تحت تأثیر ساسانیان هستند؟ پژوهش به روش تطبیقی_توصیفی انجام گرفته و اطلاعات ارائه شده در آن، ترکیبی از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی است. یافته ها نشان می دهند که قاجاریه از هنر ساسانی تأثیری همه جانبه گرفته و با ایشان اهداف مشترکی داشته اند که از جمله؛ تبلیغات جهت تثبیت قدرت مرکزی و ایجاد نوعی هم گرایی ملی پیرامون شخصیت شاه بوده است. اما هدف واحد در زمان های مختلف الزاماً نتایج یکسانی به بار نمی آورد؛ از همین رو علی رغم شباهت های بسیار میانِ نقش برجسته های ساسانی و قاجاری، تفاوت های قابل ملاحظه ای نیز به چشم می خورد.
ارزیابی آسیب پذیری ریخت های شهری در برابر حملات هوایی با رویکرد پدافند غیرعامل؛ بررسی موردی: منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت سلاحهای دوربُرد نظامی، نقش شهرها در ایجاد امنیت ناشی از جنگ بیش از پیش اهمیت یافته است. رعایت ملاحظات پدافند غیرعامل در طراحی و ساماندهی عناصر شکل دهنده شهرها می تواند به میزان قابل توجهی از آسیب پذیری آنها بکاهد. هدف این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری ریخت های مختلف شهری در برابر حملات هوایی از منظر ملاحظات پدافند غیرعامل است. به عنوان نمونه مطالعاتی، منطقه 6 شهر تهران به دلیل وجود کاربری های ارزشمندی همچون وزارتخانه ها، ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی متعدد انتخاب شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. بدین ترتیب با جمع آوری ادبیات نظری رویکرد پدافند غیرعامل و همچنین ریخت شناسی شهری به روش اسنادی- کتابخانه ای، معیارهایی جهت سنجش میزان آسیب پذیری تعیین و با مصاحبه از متخصصان تدقیق گردید و به روش دلفی متخصصان توسط تکمیل 20 پرسش نامه وزن دهی شد. اطلاعات به دست آمده به همراه مشاهدات و برداشت های میدانی به روش سلسله مراتبی معکوس (IHWP) و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که پهنه شرقی و شمال شرقی منطقه و محدوده خیابان کارگر آسیب پذیری بالایی دارند و قسمت جنوبی و شمال غربی منطقه از این نظر مناسب هستند. در کل می توان مهم ترین ویژگی های ریخت شهری مناسب از منظر پدافند غیرعامل را بلوک های کوچک تر با فشردگی شکلی کم، تراکم پایین، قدمت و کیفیت مناسب ابنیه در نظر گرفت.
بازتاب نقش پنج ضلعی منتظم در نقوش هندسی معماری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
15 - 40
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اساسی معماری و تزئینات دوره ی اسلامی، استفاده از الگوهای هندسی در قالب سطوح تزیینی تحت عنوان "تزیینات هندسی" (گره ها) به منظور پوشش و فضاسازیِ بناهای اسلامی، طی قرون مختلف می باشد که بدون توجه به علم هندسه، اعداد و ریاضیات، ترسیم چنین گره هایی مقدور نمی باشد. یکی از این اعداد مقدس که نماد شکوفایی و زندگی بوده و همچنین به واسطه ی مفهوم و هندسه ی خویش، نقش مهمی در ساخت گره ها داشته است، عدد پنج می باشد. از این رو، مقاله ی حاضر، درصدد بررسی مفهوم هندسه، کاربرد و ارتباط آن، با اعداد و ریاضیات است. تا پس از بررسی عدد مقدس پنج، گره هایی را که به واسطه ی پنج ضلعی منتظم قابل ترسیم می باشند، شناسایی کرده و نحوه ی قرارگیری و میزان حضور آلت های تزیینی دیگر را در این گره ها بیابد. در انتها، با بررسی آثار موجود در بناهای اسلامی ایران، سعی در، یافت نمونه های موردی موفق از آن گره ها می باشد. لذا باتوجه به هدف نهایی، این مقاله به واسطه ی بررسی های کتابخانه ای و به کمک منابع متعدد و مطالعه ی اسناد خطی-تاریخی، با روش توصیفی-تحلیلی، سعی در بازتاب هندسه و عدد پنج در نقوش هندسی اسلامی را دارد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مجموعاً حداقل 10 نوع گره دارای آلت پنج ضلعی منتظم وجود دارد. که این آلت به دلیل زوایای کند خود، در هیچ یک از "گره های تند" حضور ندارد. بر خلاف زوایای کند پنج ضلعی منتظم، شاهد حضور آلت شمسه ی تند 10، در دوگره، در کنار پنج ضلعی منتظم می باشیم و در "گره تند و کند گیوه (موریانه)"، آلت شمسه ی تند و شمسه ی کند، بر خلاف عدم هماهنگی زوایای داخلی، به صورت همزمان در یک زمینه، قرار گرفته اند.
فرش به مثابه نماد؛ بررسی شکل مصرف فرش دستباف در اروپا از سده های میانه تا قرن 18 میلادی(12 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
74 - 96
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف در طول تاریخ به واسطه داشتن ظرفیت های گوناگون هنری، اقتصادی و مفهومی جلوه های ویژه ای در کنار ابعاد کاربردی و مصرفی خود یافته است. در تاریخ نگاری ها و سفرنامه ها همواره از فرش های گران قیمت و نفیس به نشانه شکوه و عظمت کاخ ها یاد شده است. این امر نشان میدهد فرش ها به مرور کارکردی فراتر از ارزش مصرفی خود یافته اند. این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است که بررسی ها در آن برپایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی تصویری نقاشی های باقی مانده از سده های میانه تا قرن 18 میلادی/12 قمری و همچنین لیست اموال برخی از پادشاهان- به منظور بررسی شکل مصرف و زمینه های بروز انواع مصرف آن- می باشد. از آنجا که بررسی اسناد تاریخی تمامی کشور های اروپایی میسر نبود، به عمده ترین نمونه ها به صورت پراکنده در کشورهای مختلف و پر اهمیت به لحاظ اقتصادی، تجاری و هنری خواهیم پرداخت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در پی رواج مصرف منسوجات و اهمیت آن ها در تزیینات و با رواج فرهنگ مصرف نمایشی از قرون میانه به بعد در اروپا و در میان طبقات بالای جامعه و سپس در میان طبقات متوسط جامعه، نوعی ارزش نمادین و غیر کارکردی برای فرش دستباف به وجود آمد. یافته ها نشان می دهد در سده های میانه و همچنین دوران رواج سرمایه داری در اروپا، فرش عنصر و نمادی از ثروت و مظهر تفاخر و عنصری هویت بخش برای صاحبان آن بوده است. به طوری که فرش به عنوان عنصری مهم در تزیینات کاخ ها، مساجد، کلیساها و نقاشی ها به کار گرفته شد و "کاربرد مصرفی" آن به عنوان کف پوش، جای خود را به "کاربرد نمادین" داده است.