زمینه های پژوهشیِ هنرهای صناعی ایران از منظر جامعه شناسی هنر (مطالعه موردی: قالی)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، با توسعه رشته های دانشگاهی در حوزه هنرهای صناعی و آشکار شدن پیوندهای ناگسستنی میان مسائل اجتماعی و هنر، لزوم توجه به زمینه های اجتماعی موثر در شکلگیری، تحول یا ثبات در هنرهای صناعی ایران اهمیت یافته است. هدف از این پژوهش تحلیل جامعه شناختی دنیای هنرهای صناعی ایران با تاکید بر قالی دستبافت، به منظور شناسایی عوامل موثر در شکل گیری ویژگی های فرهنگی و هنری این مصنوعات می باشد. مساله اصلی پژوهش، شناختِ نسبتِ میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر در دنیای قالی دست بافت ایران و جایگاه طراحان قالی در آن می باشد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- نسبت میان جامعه شناسی هنر و صنایع دستی چگونه است؟ 2- حوزه های اجتماعی موثر در دنیای تولید قالی کدامند؟ 3- طراحان چه جایگاهی در دنیای تولید قالی دارند؟ در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی محورهای اصلی دنیای تولید قالی ایران بر اساس رویکرد «الماس فرهنگی» ویکتوریا الکساندر شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. نتایج نشان دادند، الف)صنایع دستی ایران به علت مقبولیت هنری داشتن در بین عامه مردم جزو آثار فرهنگی و هنری بوده و ارزش مطالعات جامعه شناختی را دارند. ب)محورهای پنجگانه دنیای هنر شامل، هنرها یا آثار فرهنگی، پدیدآورندگان، مخاطبان، توزیع کنندگان و جامعه، که در مدل الماس فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند، قابل انطباق با بخش های مختلف دنیای قالی ایران می باشند. ج)از منظر جامعه شناسی هنر، طراحان قالی در جایگاه عاملان محوری دنیای قالی ایران به عنوان هنرمند و آثار تولیدی آن ها به عنوان اثر هنری شناخته می شوند. این پژوهش به لحاظ روش از نوع پژوهش های کیفی و به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که به شیوه توصیفی –تحلیلی به انجام رسیده است.