فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۳۲۱ تا ۸٬۳۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
4 - 17
حوزههای تخصصی:
تزیینات گچ بری محراب هفتشویه با توجه به طرح و فرم، در ردیف محراب های شاخص دوره ایلخانی قرار دارد. اکثر بررسی های صورت گرفته به توصیف کلی این محراب، تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آن پرداخته و کمتر به نقشمایه های تزیینی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی در به کارگیری آنها، توجه کرده اند. سؤال هایی که برای دستیابی به هدف می توان مطرح کرد عبارتند از: «انواع نقشمایه های به کارگرفته شده در این محراب کدامند؟ این محراب و نقشمایه های آن، بر اساس چه ساختار و تناسباتی طراحی و اجرا شده است؟». در این نوشتار تلاش بر آن بوده تا با روش توصیفی تحلیلی، محراب مسجد جامع هفتشویه از لحاظ نقشمایه های گیاهی و هندسی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی توصیف و تحلیل شود. یافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که طرح ها و نقشمایه های گچ بری شده، با ضخامت، برجستگی و پیچیدگی اجراء شده اند. در این محراب از انواع اسلیمی ها مانند دهان اژدری، خرطومی، اسلیمی های قاب بند و گردش های اسلیمی بسیار استفاده شده است. فرم کلی محراب و هم اکثر نقشمایه ها دارای ساختار و روابط هندسی ویژه و بر پایه نسبت های طلایی می باشد. ارتفاع بلند، جزو شاخصه های این محراب است. نقشمایه های این محراب از جهت ارزش های بصری و زیباشناختی، شیوه طراحی و اسلوب منحصربه فرد بوده است.
ملائک التحفه؛ بررسی فرشته نگاری در نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
79 - 87
حوزههای تخصصی:
چاپ سنگی، زاده گسترش سواد و نیاز به منابع خواندنی ارزان قیمت و همه گیر است و تصاویر کتاب های چاپ سنگی، به عنوان جلوه گاه هنر مردمی، ابعاد اجتماعی را به هنر می افزایند. در راستای بررسی این آثار ارزشمند، پژوهش پیش رو بر آن است، تا دریابد که در تصاویر نسخ چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس ، آیا فرشتگان حاضر در موقعیتی واحد، با سیمایی واحد تصویر شده اند؟ جهت بررسی این مساله، دو سویه موقعیت واحد، یعنی حضور در معجزه ای واحد و نیز ایفای نقشی واحد، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت؛ بستر این مطالعه، نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس محفوظ در کتابخانه های تهران خواهد بود. جهت بررسی پرسش مذکور، شیوه توصیفی- تحلیلی به کار گرفته شده، و این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. در این جستار، از پی یک مقدمه و توضیحی کوتاه پیرامون مفهوم فرشته، کتاب شناسی نسخه های چاپ سنگی کتاب تحفه المجالس گردآوری شده از کتابخانه های تهران می آید و بیست و دو کتاب چاپ سنگی معرفی می شود که از آن میان، هشت تحفه المجالس مصور هستند. سپس، با مرور جدول فرشته نگاری نسخ مذکور، تقسیم بندی انواع فرشتگان حاضر در این نسخ، در چهار گروه اصلی ارائه می شود و دستِ آخر ،با مطالعه بصری فرشتگان آمده در تصویرسازی مجلس بدرقه فاطمه(س) و نیز باشندگانی که در نقش فرشته نجات بخش (مَلِکِ ناجی) به تصویر کشیده شده اند، در می یابیم که، فرشتگان به تصویر کشیده شده در تصویرسازی معجزه ای واحد، انواعی متفاوت و متنوع دارند و ایفای نقشی واحد، الزاما منجر به هم سانی یا تشابه فرشتگان ایفاگر آن نقش نمی شود.
بررسی پیوند حیاط مرکزی و طبیعت در پایداری محیطی ابنیه سنتی اقلیم گرم و خشک ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات رایج در عصر حاضر توسعه پایدار می باشد. حیاط مرکزی به عنوان یکی از عناصر معماری سنتی ایران واجد ویژگی هایی است که از منظر مبانی و ارکان توسعه پایدار قابل بررسی می باشد. حیاط مرکزی نشاندهنده رابطه ای حکیمانه میان انسان و طبیعت است که با نگرش احترام به طبیعت و حفاظت از محیط زیست شکل گرفته است. تاکنون مطالعات بسیاری در خصوص حیاط مرکزی در معماری سنتی ایران انجام شده است که موید ویژگی های ارزنده این فضای شاخص ابنیه اقلیم گرم و خشک ایران می باشد. پژوهش حاضر بر آن است تا این عنصر معماری را از منظر رکن محیطی توسعه پایدار مورد مداقه قرار دهد. در این راستا به شیوه توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانه ای، ابتدا توسعه پایدار و ارکان آن تشریح گردید و سپس با معرفی حیاط مرکزی و پیوند آن با عناصر طبیعت به ارزیابی این رابطه حکیمانه در قالب پایداری محیطی پرداخته شد. نتایج بررسی های انجام شده نشان می دهد که حیاط مرکزی در پیوند با عناصر طبیعی کاملا با اهداف محیطی توسعه پایدار همگرا می باشد.
مقایسه تطبیقی فضای معماری کاروانسراهای عصر صفوی با رویکرد کالبدی
حوزههای تخصصی:
نیاز به وجود یک سرپناه باعث شده است انسان ها همواره حتی در طول سفر از آن غافل نباشند. امروزه با ورود صنعت به کشور و بهره گیری از وسایط نقلیه موتوری، کاروانسراها رونق اولیه خود را از دست داده و در اثر متروک ماندن رو به ویرانی نهاده اند و تعدادی دیگر تغییر کاربری داده و به پاساژ، پارکینگ، انبار و... تبدیل شده اند. این در حالی است که در گذشته به ویژه عصر صفویه که مقارن با عصر طلایی و شکوفایی احداث کاروانسراهای ایران است، کاروانسراها مسکن و مأوای امنی برای مسافران و بازرگانان بوده اند. بررسی کاروانسراها در عصر صفوی ازآن جهت دارای اهمیت است که این دوران حاوی ویژگی های منحصربه فردی است که از بارزترین آن ها فعالیت فراوان عمرانی در زمینه راه ها و به ویژه ساخت این بناهاست. پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی می باشد. با استفاده از روش قیاسی به بررسی گونه شناسی کاروانسراها و مبنای ساختار فضایی آن ها، در پاسخ دهی به نیازهای فردی و اجتماعی و ویژگی های کالبدی آن پرداخته شده است. نمونه های موردی شامل هشت عدد از کاروانسراهای دوره صفویه بوده که با روش تصادفی انتخاب شده اند. در نهایت می توان در دستیابی به الگوهای فضایی و کالبدی در جهت توسعه و باز زنده سازی کاروانسراهای در حال تخریب کمک نمود و در جهت باز زنده سازی و احیاء مجدد این کاروانسراها اقدامات مؤثری صورت داد.
بررسی چگونگی تاثیر معماری پایدار و بومی بر منطقه اورامانات؛ نمونه موردی: روستای اورامان تخت
حوزههای تخصصی:
نگاهی گذار به معماری بومی مناطق مختلف ایران، حکایت از شناخت خصوصیات محیطی، به خصوص اقلیمی پهنه های مختلف ایران، و مخصوصاً منطقه اورامانات چاره اندیشی هوشمندانه نیاکان ما برای استفاده هر چه بیشتر از مواهب طبیعی و مقابله با مشکلات و ناهنجاری های اقلیمی محیطی آن دارد. در این مقاله سعی بر آن است ضمن نگاهی کلی بر معماری و معماری بومی، به شناسایی نقش آن در دستیابی به توسعه پایدار و اهداف آن نیز اشاره مختصری شود. در این پژوهش سعی بر آن است که روستای اورامان تخت از روستاهای صاحب سبک توابع استان کردستان، که نمونه ای از معماری بومی، طراحی شده بر اساس چرخه زیستی و ارزش های انسانی، استفاده از منابع موجود در طبیعت منطقه بدون آسیب رسانی به محیط، همزیستی با طبیعت با توجه به ارزش های معنوی، زیبایی شناسانه و انسانی که در نهایت احترام به طبیعت را الگوی شکل گیری بافت خود قرار داده است را مورد بررسی قرار داده و به ارائه راهکارهایی برگرفته از معماری بومی ایرانی در قالب معماری پایدار و خواهد رسید و این پژوهش بر اساس روش توصیفی و تطبیقی انجام یافته است.
باززنده سازی بافت تاریخی شهر فاس با اولویت حفظ منظر بومی آن
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
31 - 36
حوزههای تخصصی:
بررسی شاخصه های مؤثر در طراحی مدارس اجتماعی روستایی با استفاده از روش های مشارکتی (مطالعه موردی: روستای زیرکن مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۱۴۰-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های مشارکتی در طراحی مدارس در قرن حاضر مورد توجه قرارگرفته اما با وجود مطالعات مختلف در زمینه طراحی با استفاده از مشارکت کاربر، در مدارس و محیط های یادگیری کمتر از تجربه و دخالت مستقیم کاربران در طراحی استفاده گردیده و در اکثر نمونه ها به استفاده از سطوح اولیه و پایین مشارکت بسنده شده است. مشارکت طبقات پایین اجتماعی در حوزه معماری یکی از ویژگی های عمومی رویکردهای مشارکتی بوده است. بنابراین پژوهش حاضر در یک مدرسه روستایی با هدف ارتقای کیفی مدارس روستایی و تجربه سطوح بالاتری از مشارکت به دنبال ارائه راهکاری عملیاتی برای مشارکت کاربران و توجه به نیازها و خواست های آن ها در طراحی مدرسه روس تایی در یک منطقه مشخص از ایران بوده است. منطقه انتخابی روستای زیرکن در شهرستان مشهد می باشد. پژوهش از نوع کیفی و کابردی بوده و از روش تحقیق تحلیل محتوا استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق برگزاری گروه های بحث و با استفاده از روش های مشارکتی به دست آمده است. در بخش سنجش و تحلیل آزمون، از تحلیل همبستگی و آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است، تحلیل نتایج نشان می دهد که کاربران در مورد غیر رسمی بودن فضای راهرو مدرسه و داشتن زمین های بازی مختلف با بالاترین امتیاز (96% ) دارای کمترین اختلاف نظر هستند و بتن با کمترین امتیاز( 44%) آخرین انتخاب آنان برای مصالح مدرسه شان است. نتایج نشان می دهد استفاده از مشارکت می تواند مزیت های مثبتی به همراه داشته باشد. روش های مشارکتی به کار رفته در این پژوهش، در جذب و مشارکت طیف های مختلفی از جامعه مدرسه کارا و موفق بوده و توانسته دیدگاه های متنوعی را مورد بررسی قرار دهد. اما الزاماً نتایج، دقت کافی را نخواهد داشت و لازم است برای رسیدن به نتایج دقیق تر و گسترده تر، متغیرهای بیشتری تحلیل شوند و از طیف وسیع تری از روش های مشارکتی و مکمل استفاده گردد.
منظر کوه در شعر نو پارسی؛ مقایسه جایگاه کوه در اسطوره های ایرانی با شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۲
32 - 37
حوزههای تخصصی:
کوه نزد ایرانیان از دوران های کهن تا کنون دارای جایگاه ویژه ای بوده است. قبل از اسلام بواسطه شخصیت اسطوره ای آن و از جمله محل زندگی الهه آناهیتا ستایش شده است و بسیاری از اسطوره های دیگر نیز در ارتباط تنگاتنگ با کوه جاودان شده اند. به همین واسطه شخصیت کوه نیز از ارزش ویژه ای برخوردار بوده و این مهم در خلق آثار معماری، شهری و هنری ایران تاثیر گذار بوده است. مقابر، بقعه ها، نقاشی ها، میناتورها و همچنین سازمان فضایی شهرها از جمله آثاری هستند که رد پای کوه را در شکل گیری آنان می توان مشاهده نمود. اما امروزه با گذر تاریخ، این ارزش ها تغییر کرده و شخصیت کوه دگرگون شده است. این مقاله در صدد است به تحلیل ابعاد منظرین کوه و تغییرات آن در اندیشه معاصر ایرانی بپردازد. به همین منظور، مقاله با مطالعه آثار برجسته شعر نو – به مثابه یکی از تجلی گاه های اندیشه معاصر – به طبقه بندی تحولات مفهومی کوه خواهد پرداخت.
تحلیل راهبردی مبتنی بر عقلانیت اکولوژیک برای توسعه فضاهای زیرسطحی شهری با رویکرد زیست پذیری (مطالعه موردی: شهر کویری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمای سرزمین شهری همراه با تعاملی بهینه با بستر اکولوژیک خود می تواند پتانسیل های بالقوه در ایجاد جامعه ای پویا و زیست پذیر داشته باشد. فضاهای زیرزمینی یا زیرسطحی شهرهای کویری می توانند نوعی فضاهای مبتنی بر عقلانیت اکولوژیک تلقی شوند که انعکاس دهنده ادراک اجتماعی-اکولوژیکی بوده و تعهد فرهنگی افراد نسبت به تعامل صحیح محیط طبیعی و محیط مصنوع را ایجاد نماید . هدف مطالعه پیش رو تحلیلی بر نقش فضاهای زیرسطحی در ارتقاء زیست پذیری شهرهای کویری و تأکید بر برنامه ریزی مبتنی بر عقلانیت اکولوژیک به منظور ایجاد فضاهای شهری سازگار با بستر اکولوژیک است. روش تحقیق در این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر روش کیفی و استدلال منطقی است. به منظور بررسی میزان تأثیرگذاری کارکردهای فضاهای زیرسطحی بر معیارهای زیست پذیری شهرهای کویری، از آزمون T-test و تحلیل آماری SPSS و به منظور تحلیل راهبردی فضاهای زیرسطحی، از تکنیک سوات و تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شد و در نهایت راهبردهای انطباقی، تدافعی، تهاجمی و اقتضایی ارائه گردید. نتایج حاکی از آن است که بازآفرینی اصول عقلانیت اکولوژیک در فرایند برنامه ریزی راهبردی توسعه فضاهای زیرسطحی، مستلزم نوعی برنامه ریزی مشارکتی و ارتباطی میان افراد جامعه از یک سو و همچنین، جامعه و طبیعت از سویی دیگر است. چنین بازآفرینی ای می تواند زمینه ای را برای پایداری، تاب آوری و زیست پذیری اکوسیستم های شهری، فراهم آورد.
بازشناسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در معماری کوچ (مطالعه موردی: عشایر بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
معماری کوچ و زندگی عشایر، جنبه های نهفته بسیار دارد که متأثر از شیوه زندگی کوچ نشینان و فرهنگ و اجتماع آن ها می باشد. کوچ نشینی شیوه ای از زندگی با جابه جایی سالانه و موسمی است که گروهی ازمردم همراه با چهارپایان خود، از محل چادرهای زمستانی تا چراگاه های تابستانی نقل مکان می کنند و در فصل سرما دوباره به اردوگاه زمستانی خود باز می گردند. پدیده کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی است که تا حدودی تحت تأثیر جبر محیطی نیز قرار دارد. بر این اساس می توان چنین پنداشت که زندگی کوچ نشینی یک نوع امرار معاش و بالطبع یک مسئله فرهنگی است که شیوه زندگی خاصی را معرفی می کند. در این خصوص مفهوم قلمرو به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در مطالعات انسانی و محیطی، در شکل گیری نظام فضایی این نوع معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مفهوم بیش از آن که یک ویژگی کالبدی باشد، مفهومی ذهنی بوده که هم در ساختار کالبدی محیط و هم الگوهای رفتاری ساکنین و معانی که ساکنین از محیط زندگی خود ادراک می کنند، نمود دارد. با این حال چنین به نظر می رسد که بررسی این مفهوم در معماری کوچ، با توجه به نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر ضمن بررسی نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد و نیز سازمان فضایی این نوع زندگی، به بررسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در ایل سادات محمودی از طوایف بویراحمد سفلی به عنوان نمونه موردی می پردازد. بر این اساس با مراجعه حضوری به محل زندگی این عشایر و تهیه نقشه و کروکی از سازمان فضایی ایل و همچنین انجام مصاحبه و مشاهده، به گردآوری اطلاعات لازم پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قلمرو در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی در معماری کوچ ، نمود دارد و این مفهوم هم از بعد عینی و هم از بعد ذهنی قابل مشاهده است.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزههای تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.
مفهوم حقیقت در عکاسی از دیدگاه سه نظریه پرداز عکاسی در مقایسه با مفهوم حقیقت در هنر از منظر افلاطون
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
33 - 43
حوزههای تخصصی:
ظهور طغیانگر عکاسی و مباحث نظری و انتقادی که به دنبال آن در جهان شکل گرفت، بی تردید رویکردها و نگاه های جدیدی را در مورد مفهوم هنر، چیستی آن، رابطه اش با جهان پیرامون و مباحث فلسفی دیگر مطرح نمود. این مقاله در صدد است تا ضمن توصیف و تفسیر سه رویکرد نو و البته غالب در دوران معاصر در مورد عکاسی و ماهیت آن، به مقایسه آنها با مفهوم حقیقت نزد افلاطون بپردازد. ازاین رو، ابتدا آراء صاحب نظران این تفکرات جدید یعنی «جان سارکوفسکی»، «سوزان سانتاگ» و «رولان بارت» را درباره عکاسی و رابطه آن با حقیقت و واقعیت بررسی کرده و نظریات هر یک را با توجه به زمینه فکری شان تحلیل می کند؛ سپس دیدگاه افلاطون درباره هنر و ارتباطش با حقیقت معقول که در رساله «جمهور» بدان پرداخته را بیان کرده و در آخر با مقایسه نگرش این سه نظریه پرداز با آراء افلاطون به روش توصیفی-تحلیلی نسبت عکاسی و حقیقت مثالی را روشن می سازد. در این مقاله سعی شده است که خود عکاسی به عنوان یک پدیده مستقل با استناد به نظریات سارکوفسکی، بارت و سانتاگ تعریف و تأویل شود. چرا که در عین یکسانی موضوع، آنچه که سه منتقد بدان می پردازند در سه بستر مختلف مطرح گشته که در عصر حاضر، جامع تمامی نظریات بیان شده است.
تبیین ویژگی های نقش مایه بته با توجه به نظریات و آراء پژوهشگران در باب اصل و منشأ آن در هنر اسلامی و نقدی بر نظرگاه درخت سرو به عنوان منشأ این نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
62 - 81
حوزههای تخصصی:
نقش مایه بته در میان نقوش هنر اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. تنوع شکل و گستره حضور این نقش مایه پژوهشگران بسیاری را بر آن داشته است که طی سده اخیر در خصوص چیستی آن مطالعه و پژوهش نمایند. این پژوهش ها هنوز هم ادامه داشته و محققان هنر اسلامی هر از چند گاهی شاهد ارائه نظریه جدید درباره سرچشمه و اصل این نقش هستند. دلیل این تشتت آراء و ظهور فرضیه های جدید در خصوص این نقش را می توان جامع و قابل تعمیم نبودن آن ها به همه نقوشی دانست که تحت عنوان نامی واحد بته قرار گرفته اند. پرسش های پژوهش حاضر عبارت اند از: 1 علت پراکندگی و عدم جامعیت آراء در خصوص منشأ و چیستی بته چیست؟ 2 ویژگی های متمایزکننده نقش بته از سایر نقوش مشابه کدام اند؟ 3 چه شواهد تاریخی، فرهنگی و هنری در دست هست که بتوان درخت سرو را منشأ و اصل این نقش مایه دانست؟ روش تحقیق تاریخی تحلیلی بوده و شیوه گردآوری داده ها، به روش مطالعه کتابخانه ای و جستجوی میدانی و اینترنتی بوده است. بررسی اجمالی مهمترین آراء پژوهشگران حوزه مطالعات هنر اسلامی و طبقه بندی آن ها در سه گروه گیاهی، جانوری و غیر این دو نشان دهنده آن است نقوشی با منشأهای گوناگون تنها به جهت مشابهت در صورت کلی، یکسان پنداشته شده اند. ویژگی هایی از قبیل شکل کلی مخروطی، گیاهی بودن، جهت دار بودن، مستقل بودن و ... بته را از سایر نقوش مشابه متمایز می نماید. همچنین بررسی منابع مزدیسنایی، آثار هنری، تاریخی و ... پیش از اسلام نشان دهنده آن است که دلیل محکمی که نشانده قداست درخت سرو در اندیشه ایرانیان باستان باشد وجود ندارد.
بازشناسی تزئینات مسجد-مدرسه های دوره قاجار اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
30 - 43
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار، تزیینات به دلیل تلفیق سنت و مدرنیته و تنوع نقش، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بهره مندی گسترده از بنای مسجد-مدرسه ها در این دوره، سبب شد هاست تزیینات این ابنیه حائز اهمیت گردد. در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی سه مسجد-مدرسه سپهداری، آقاضیاءالدین و خوانساری، واقع در اراک، با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش که تزیینات این ابنیه شامل چه گونه ها و نقوشی می باشند، پاسخ مناسبی ارائه گردد. به این منظور نگارندگان به بررسی منابع تاریخی پرداخته و با حضور مستقیم در بنا و عکسبرداری، اطلاعات لازم را گردآوری و سپس تحلیل نمود هاند. نتایج این بازشناسی نشان م یدهد که تزیینات این ابنیه شامل کاشی کاری، آجرکاری، گچبری و حجاری می باشد. کاشی کاری در این ابنیه خود را در نقوش ختایی، اسلیمی، معقلی و کتیبه به نمایش گذارده که بیشترین تنوع نقوش را دارا می باشد. تزیینات آجرکاری علاوه بر این که از حیث تکنیک و محل قرارگیری متنوع است؛ از حیث شکل آجرها نیز دارای تنوع بوده و بیشترین سطح تزیینات را به خود اختصاص داده است. همچنین نتایج پژوهش در برگیرنده این موضوع است که تزیینات گچبری با طرح گیاهی و تزیینات حجاری با طرح های هندسی و گیاهی انتزاعی، مورد استفاده قرار گرفته است. در نهایت یافته های پژوهش نشان میدهد تزیینات ابنیه مورد بررسی دارای 48 نمونه مختلف می باشد.
استفاده از قالب گیری دوپوسته در مرمت و بازسازی سرستون های خانه صدقیانی تبریز جهت حفظ و ارتقاء کیفیت جزئیات فرمی نمونه اصلی
حوزههای تخصصی:
قابلیت های ویژه گچ باعث گردیده تا در معماری ایران در دوره های مختلف تاریخی به عنوان یکی از مصالح پرکاربرد مورداستفاده قرار گیرد. ویژگی هایی همچون قیمت پایین نسبت به سایر مصالح، مقاومت مطلوب در برابر عوامل محیطی، زودگیر بودن و شکل پذیری و رنگ پذیری عالی را می توان از دلایل اصلی به کارگیری گچ در سطح گسترده در معماری ایران دانست. این قابلیت ها باعث گردیده تا در اکثر دوره های تاریخی، گچ به عنوان ماده اصلی تزیینات داخلی بناها مورداستفاده قرار گیرد، از طرفی شکل پذیری آسان و زودگیر بودن باعث گردیده تا معماران ایرانی در تزیینات مختلف نمای بیرونی بناها نیز از گچ بهره گیرند. اما آسیب پذیری گچ در مقابل رطوبت و تغییرات سریع آب و هوایی در مناطق کوهستانی باعث کاهش عمر مفید و آسیب پذیری آن در تزیینات بیرونی بناها می شود لذا مرمت و بازسازی تزیینات بیرونی بناهای تاریخی در دوره های زمانی کوتاه مدت لازم و ضروری است. مجموعه خانه صدقیانی تبریز یکی از بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی به شماره 7498 در تاریخ 12/11/1381 است که در تزیین نمای بیرونی بنا و سرستون ها از گچ استفاده شده است. این مجموعه در اواسط دوره قاجار ساخته شده که بخش اعظم آن در اثر عوامل مختلف تخریب شده بود که سرستون های گچی مجموعه نیز به صورت کامل آسیب دیده بودند. مرمت این مجموعه پس از تغییر کاربری و واگذاری آن به دانشگاه هنر اسلامی تبریز از سال 91 آغاز گردید. پس از بازسازی بخش های مختلف بنا معدود نمونه های باقیمانده سرستون ها مرمت و بازسازی گردید. ساخت مجدد سرستون های تخریب شده دارای عناصر فرمی پیچیده و جزئیات زیاد، مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی بود. ازاین رو به کارگیری روش های جایگزین و استفاده از پتانسیل شیوه های مورداستفاده در حوزه های مرتبط ضروری می نمود. به همین منظور جهت تکثیر سرستون های مرمت شده با حفظ ویژگی های فرمی و جزئیات ساختاری نمونه از روش قالب گیری Hard-Shell Molding استفاده گردید که برای قالب گیری قطعات و آثار هنری و صنعتی که دارای عناصر فرمی پیچیده و فضاهای منفی در ساختار آن است، مناسب است. این روش به دلیل دارا بودن پوسته سخت که معمولاً از مواد کامپوزیت پایه پلیمری FRP استفاده می شود دارای استحکام خوبی بوده در قالب ریزی، مونتاژ و نصب قالب بر روی موقعیت تعیین شده و همچنین استفاده از هسته منعطف که عموماً با رزین سیلیکون ساخته می شود، تعداد بخش ها یا لته های قالب را کم کرده و جزییات فرمی و فضاهای منفی را با کیفیت مطلوب ایجاد می نماید. بر همین اساس یکی سرستون های باقیمانده با جزییات فرمی کامل تر انتخاب و مراحل مرمت و تکمیلی بر روی آن اجرا و سپس مراحل قالب گیری و تکثیر نمونه اصلی انجام گردید. استفاده از این روش در قالب گیری و بازسازی نمونه های تخریب شده باعث ارتقاء کیفیت، استحکام و تسریع فرآیند مرمت و بازسازی بنا گردید که در یادداشت فعلی به صورت خلاصه مراحل کار گزارش شده است.
بررسی کاربرد رنگ بر افزایش خلاقیت کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمی، فکری، عاطفی و رفتاری با سایر انسان ها متفاوت هستند، بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهایشان نیازمند محیط های ویژه ای می باشند. از این حیث، مطالعات بسیاری در رابطه با کودکان کم توان ذهنی و به تبع آن محیط ها، که بیشترین اثر و نقش را بر این کودکان به عهده دارند، انجام شده است. معماری فضا با آگاهی از روانشناسی محیطی، فضایی را پدید می آورد که کودک در آن با توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری و همچنین ضعف های ارتباطی می تواند، روانی بدون استرس و دور از تنش را با یادگیری بالا سپری کند. رنگ به عنوان اساسی ترین جلوه فضاهای آموزشی و پرورشی می تواند در کارایی درونی کودکان کم توان ذهنی مؤثر باشد. وجود رنگ مطلوب در فضاهای مورد استفاده تأثیر مثبتی در افراد داشته و موجب پیشرفت زندگی اجتماعی و نشاط آنان می گردد. رنگ های مختلف تأثیرات متفاوتی بر افراد می گذارند و می توانند سبب ایجاد هیجان و یا آرامش و در این کودکان، سبب رغبت و حس علاقه مندی به محیط و در نتیجه خلاقیت گردند. از این رو بر آن شد تا به بررسی و ارزیابی تأثیر رنگ در فضاهای مخصوص کودکان کم توان ذهنی پرداخته شود، چرا که رنگ به عنوان عنصری تفکیک ناپذیر از طبیعت معماری تأثیری فراوان بر روحیه و رفتارکاربران فضا دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. روش تحقیق کیفی می باشد و اطلاعات تحقیقی از طریق بررسی مدارک و شواهد، منابع و اسناد کتابخانه ای، اطلاعات شبکه های اینترنتی و مصاحبه با والدین و کودکان گردآوری شده است. در این پژوهش توانایی رنگ ها و تأثیر آن بر فضای مورد استفاده این کودکان و همچنین تأثیرات آن بر تفکر و خلاقیت آنان مورد بررسی قرار داده شده است. بدین صورت که استفاده از رنگ آمیزی متناسب با ویژگی های روان شناختی آنان، نگرش و دیدگاه مثبتی به فضا داشتند. نتیجه حاصل از این پژوهش بیانگر این است که فضاهای آموزشی و توان بخشی برای کودکان معلول ذهنی باید دارای پتانسیل های لازم برپایه شناخت ویژگی های روحی روانی و رشد آن ها بوده و از فضاهای متنوعی برخوردار باشد و استفاده از عناصر رنگ ها و شکلهای متنوع وگوناگون درطراحی فضاهای داخلی و خارجی برای به چالش کشیدن ذهن کودک معلول ذهنی بیش ازیک کودک نرمال ضرورت دارد. نتایج حاصل از تحقیق منجر به ارایه راه حل های بصری در طراحی رنگ برای فضاهای کودکانه با کارکرد متفاوت در جهت رشد بهتر ذهنی، جسمی و روحی این دسته از کودکان شده است.
نقش تعلق مکانی بر تاب آوری اجتماعی ناشی از جابجایی سکونتگاه (مطالعه موردی: روستای داهوییه، زلزله 1383 زرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی جابه جایی جوامع روستایی آسیب دیده از زلزله با هدف کاهش آسیب پذیری در سوانح آتی، به دلیل وابستگی این پدیده به مکان، عدم توجه به ساختارهای موجود و تنزل کیفیت رابطه انسان-محیط همواره سبب اختلال در حس تعلق به مکان با پیامد مهم کاهش سطح تاب آوری اجتماعی خواهد شد. با توجه به اهمیت حفظ و ایجاد تاب آوری اجتماعی در برنامه های بازسازی، مطالعه حاضر نقش جا به جایی و تعلق به مکان در جامعه روستایی داهوییه پس از زلزله 1383 زرند و تأثیر آن بر تاب آوری جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش با رویکرد کیفی و کمی می باشد که با روش آماری پارامتریک و تکمیل پرسشنامه با 32 سنجه، سه شاخص اصلی حس تعلق به مکان به عنوان متغیر مستقل و همچنین با 18سنجه، دو شاخص اصلی تاب آوری اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، توسط جامعه جابه جا شده پس از زلزله و جامعه ساکن در شهرک( که پیش از زلزله به صورت اختیاری جابه جا شده اند) مورد سنجش قرار گرفته است. فرضیه های تحقیق نیز با استفاده از روش های تحلیل آماری، آزموده شدند. سپس با انجام مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه نیمه ساختارمند با مسئولین وقت بازسازی، مطلعین و دهیاری روستا و همچنین براساس شاخص های مؤثر در نتایج کمی حاصله، فرضیه ها به روش کیفی توصیف و تبیین گردیدند. اینک با گذشت 12 سال از زلزله، تمایل بالای روستاییان به اجبار جابه جاشده در بازگشت به روستای قبلی نشان از عدم تعلق به مکان فعلی دارد که از مقولاتی همچون از بین رفتن مکان اجتماع روستا، خدشه در روابط اجتماعی و همسایگی ها، جدایی از عناصر محیطی دارای ارزش و دلبستگی خاطر مانند امامزاده، قبرستان، قنات و چشمه، منظر طبیعی ضعیف روستای فعلی در مقابل ظرفیت های غنی منظر طبیعی داهوییه قدیم و نیز تعارض شرایط کالبد و مسکن با ویژگی های اقلیمی، اجتماعی و فعالیت خانوار حادث شده است. به دنبال آن کاهش سطح تاب آوری آن ها نسبت به روستاییانی که در کنار جریان پیوسته زندگی در گزینش و ایجاد ساختارهای اجتماعی و کالبدی، آزادی انتخاب داشته اند، آشکار شد. مشارکت دو جامعه مذکور در مسائل و مناسبات مشترک اجتماعی روستا منجر به تقویت دلبستگی اجتماعی خواهد شد و این رویکرد در کنار بهبود منظر طبیعی، در ایجاد و تقویت تعلق به مکان و تا ب آوری اجتماعی مؤثر واقع می شود.
بررسی عوامل موثر در طراحی مسیریابی نابینایان (مطالعه موردی: ساختمان های عمومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
7 - 14
حوزههای تخصصی:
با اینکه افراد نابینا، قشری از جامعه را تشکیل می دهند و تلاش های بسیاری برای مناسب سازی محیط های مختلف برای آنان صورت می گیرد، اما همچنان برای حضور در جامعه با مشکلات مختلفی روبه رو هستند. از آن جمله، می توان به مسیریابی آنان در ساختمان های عمومی اشاره کرد. در راستای حل این مساله، شناسایی عوامل موثر، بسیار مهم و ضروری می باشد. حال این سوال پیش می آید که: عوامل موثر در طراحی وسیله ای برای مسیریابی نابینایان در ساختمان های عمومی کدامند؟ مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی با هدف کاربردی به بررسی عوامل موثر در مسیریابی نابینایان پرداخته است. ساختمان های عمومی به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفت. پس از مشاهده چگونگی جهت یابی 5 فرد نابینا و مصاحبه با 9 نفر دیگر، به روش تصادفی ساده نمونه گیری شد- هنگامی که دیگر هیچ اطلاعات جدیدی به دست نیامد- اطلاعات از طریق تحلیل محتوای مصاحبه با استفاده از روش جدول های کد گذاری باز و محوری و همچنین بررسی مشاهدات مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش و در راستای پاسخ های مصاحبه شوندگان، مشخص شد که حواس باقی مانده، نوع مصالح و معماری ساختمان، سطح تحصیلات نابینایان، نوع تجهیزات توانبخشی، قدرت یادگیری نابینایان و فرهنگ عمومی جامعه، از مهم ترین عوامل موثر در طراحی محصول یا سیستم مسیریابی برای نابینایان هستند. همچنین ضروری است در طراحی، علاوه بر عوامل یاد شده، به بازخورد روانی نابینا در استفاده از محصول یا سیستم، توجه ویژه ای شود. مقاله حاضر، صرفا براساس مطالعات و تحقیقات انجام شده در ایران، نگاشته شده است. شرح و بسط هر یک از مقولات ذکر شده و بیان آراء سایر کشورها به بحث های دقیق تری نیاز دارد.
فرش به مثابه نماد؛ بررسی شکل مصرف فرش دستباف در اروپا از سده های میانه تا قرن 18 میلادی(12 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
74 - 96
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف در طول تاریخ به واسطه داشتن ظرفیت های گوناگون هنری، اقتصادی و مفهومی جلوه های ویژه ای در کنار ابعاد کاربردی و مصرفی خود یافته است. در تاریخ نگاری ها و سفرنامه ها همواره از فرش های گران قیمت و نفیس به نشانه شکوه و عظمت کاخ ها یاد شده است. این امر نشان میدهد فرش ها به مرور کارکردی فراتر از ارزش مصرفی خود یافته اند. این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است که بررسی ها در آن برپایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی تصویری نقاشی های باقی مانده از سده های میانه تا قرن 18 میلادی/12 قمری و همچنین لیست اموال برخی از پادشاهان- به منظور بررسی شکل مصرف و زمینه های بروز انواع مصرف آن- می باشد. از آنجا که بررسی اسناد تاریخی تمامی کشور های اروپایی میسر نبود، به عمده ترین نمونه ها به صورت پراکنده در کشورهای مختلف و پر اهمیت به لحاظ اقتصادی، تجاری و هنری خواهیم پرداخت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در پی رواج مصرف منسوجات و اهمیت آن ها در تزیینات و با رواج فرهنگ مصرف نمایشی از قرون میانه به بعد در اروپا و در میان طبقات بالای جامعه و سپس در میان طبقات متوسط جامعه، نوعی ارزش نمادین و غیر کارکردی برای فرش دستباف به وجود آمد. یافته ها نشان می دهد در سده های میانه و همچنین دوران رواج سرمایه داری در اروپا، فرش عنصر و نمادی از ثروت و مظهر تفاخر و عنصری هویت بخش برای صاحبان آن بوده است. به طوری که فرش به عنوان عنصری مهم در تزیینات کاخ ها، مساجد، کلیساها و نقاشی ها به کار گرفته شد و "کاربرد مصرفی" آن به عنوان کف پوش، جای خود را به "کاربرد نمادین" داده است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستای عباس آباد شهرستان شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۵۴-۴۱
حوزههای تخصصی:
روستاها اولین شکل از حیات جمعی انسان در یک عرصه طبیعی و پایه تولید نیازهای زیستی می باشند که مبتنی بر فعالیت گروهی و تولیدات جمعی هستند. چنین جامعه ای جهت ایجاد زمینه رویارویی و مشارکت افراد، تبادل اطلاعات و نظرات و تقویت تعاملات اجتماعی، نیازمند فضاهای جمعی است. این فضا ها با نقشی که در ارتقای کیفیت زندگی روستاییان دارند، به عنوان محرکی در تداوم حیات روستایی محسوب می گردند. هدف این پژوهش، ارزیابی عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی در سکونتگاه های روستایی می باشد که در قالب نمونه موردی در روستای عباس آباد شاهرود انجام گرفته است. روستای عباس آباد و کاروانسرای آن به گونه ای با هم تلفیق شده اند که با وجود عملکردهای ویژه خود، در حیات یکدیگر نقش مستقیم دارند و حیاط کاروانسرا، میدانگاه و فضای جمعی روستا را شکل داده و به عنوان نمونه ای منحصر به فرد از کاروانسراهای ایران برگزیده شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی و در دو بخش اسنادی و میدانی انجام شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد و از مصاحبه ژرفکاوانه نیز در راستای تکمیل پرسشنامه ها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، مردم ساکن در روستای عباس آباد می باشند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای با حجم 209 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده است. پایایی پرسشنامه نیز با آزمون آلفای کرونباخ عدد 9/0 به دست آمد که نشان دهنده اعتبار بالای آن است. داده ها با نرم افزار SPSS و با روش های آماری شامل میانگین داده ها، آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که ارتقای کیفیت فضای باز جمعی روستای عباس آباد با 4 مؤلفه «عملکردی»، «تجربی- زیباشناختی»، «اجتماعی» و «زیست محیطی» و 23 معیار کیفی قابل دستیابی است. با کاربست این معیارها در حیاط کاروانسرا و برقراری دوباره حیات جمعی در آن می توان نقش این بنا را در زندگی روزمره روستاییان پررنگ تر نمود.