فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۸۱ تا ۸٬۰۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل ماشینی شدن امور شاهد کاهش تعاملات اجتماعی شهروندان هستیم. عدم توجه به نیازهای روانشناسانه، کاهش روابط اجتماعی، کمرنگ شدن قرارگاه های رفتاری، کاهش گره های جمعیتی پویا و سرزنده، کاهش حس تعلق و دلبستگی مکانی-جمعی و تغییر مفهوم پیاده راه ها نسبت به گذشته از آثار کاهش تعاملات اجتماعی است. در این بین هنوز گذرهایی دیده می شوند که به دلیل وجود کاربری های متنوع و به هم پیوسته به جذب جمعیت پرداخته و با خلق مسیرهای پرتردد انسانی محملی برای تعاملات اجتماعی به وجود می آورند. خیابان ستارخان از فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه با توجه به تراکم فضاهای متنوع به خصوص فضاهای تجاری و میزان بالای عبور و مرور روزانه شهروندان از هر طیف و فرهنگی به صورت پیاده و برخورداری از پتانسیل بالا به دلیل حضور جمعیت جهت برقراری تعاملات اجتماعی، به عنوان مورد پژوهشی انتخاب شده است. روش تحقیق از نوع کمی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی است و از تکمیل 200 پرسشنامه بهره گرفته شده است. در ابتدا در بخش مبانی نظری به تعربف مفاهیم مربوطه پرداخته و سپس با تکمیل پرسشنامه توسط شهروندان نتایج توسط نرم افزار SPSS تحلیل می شوند. یافته ها نشان می دهند که در این مسیر اجتماع پذیر، تعاملات و رفتارهای اجتماعی به نسبت متوسط در میان شهروندان مشاهده می شود؛ ولی وجود کاربری های متنوع همچون فضاهای تجاری به جذب جمعیت و افزایش ناخودآگاه سرزندگی و تعاملات اجتماعی پرداخته است.
نقش های پارچه در شهریاری ساسانی برپایه گزارش عربی حمزه اصفهانی از نگاره های کتاب ملوک بنی ساسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
69 - 78
حوزههای تخصصی:
حمزه اصفهانی در فرازی از کتاب سَنی مُلوک الأرض والأنبیا (4ه.ق) به زبان عربی، تن پوش های 26 شه بانو/شهریار ساسانی را از روی نسخه نگاره های صورملوک بنی ساسان باز گو کرده است. او برای توصیف جامه ها، واژگانی در 5 گروه (بِلَون، مُوَشَّح، وَشْیْ بِالذَّهَب، وَشْیْ مُدَنَّر، وَشْیْ بِلَون) برگزیده، و هر کدام را با همنشینی یکی از این گروه ها و رنگی ویژه بازنمایانده است. معانی این واژگان عربی در سده های پی درپی، دستخوش دگرگونی هایی شده است. گوناگونی توصیف تن پوش ها در شرح و برگردان های امروزی، برخاسته از همین دگرگونی هاست. پژوهش پیش رو، برپایه معانی واژگان پیش گفته در عربی کهن، بازخوانی دیگر گزارش های تاریخی، کنکاش در شیوه بازنمایی جامه های شاهانه بر فلزکاری ها و سنگ تراشیده های ساسانی، و بررسی پارچه های آن دوران می کوشد مفهوم مناسب را برگزیند؛ گروهی از پارچه های ساسانی را بربنیان بازنمایی های الصور بشناسد؛ و ریزبینی و درستی گزارش اصفهانی را در سنجش با یافته های باستان شناختی بیازماید. از این پویه برمی آید بِلَون، پارچه هایی بی آرایه و رنگین است؛ مُوَشَّح، دو شیوه بازنمایی جامه های گوهردوخت را در خود دارد؛ وَشْیْ بِالذَّهَب همان بافته های زرین است؛ وَشْیْ مُدَنَّر، آشناترین نقش اندازی پارچه های ساسانی (قاب بندی های گِرد) را بازمی نماید؛ و وَشْیْ بِلَون، منقش های رنگ اندازی شده و مخططی است که امروزه، نه چندان دقیق، پارچه های یمنی نامیده می شود. پژوهش، رویکردی تاریخی دارد و در فرازهای گوناگون، برای بررسی داده ها، شیوه توصیفی تطبیقی و تحلیل را پی می گیرد. گردآوری داده ها، کتابخانه ای؛ و بررسی آن ها، کیفی است.
تأثیر فضای سبز و طراحی منظر بر ارتقاء احساس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
19 - 28
حوزههای تخصصی:
امروزه در طراحی مجتمع های مسکونی هدف اصلی صرفه اقتصادی و تأمین سرپناه مدنظر است طراحی فضاها بیش از آنکه بر اساس نیاز ساکنان باشد متکی بر ایده طراحان است، از چالش های مهم به کارگیری معیارهایی است که احساس تعلق به مکان را ارتقاء داده و به حرفه کمک کند طرح های ارائه شده با خواسته ها، سلایق و اقلیم تطابق بیشتر داشته باشد. در این پژوهش به نقش فضای باز و سبز مجتمع های مسکونی در ارتقاء حس تعلق به مکان پرداخته شده است که با روشی تحلیلی و از طریق موردپژوهشی ابتدا معیارهای احساس تعلق به مکان از متون نظری استنتاج و سپس در چند مجتمع مسکونی به آزمون گذاشته شد. بین نحوه ی اظهارنظر و احساس تعلق مکانی دو گروه ساکنان تفاوت معناداری موجود بود، ساکنان برخوردار از محیط مطلوب و واجد فضای سبز طراحی شده، دیدگاه مثبت و احساس تعلق بیشتری نسبت به محیط خود داشته اند.
Greenway Pedestrian Design in order to Rejoin the divided Urban Zones through the Brownfield Regeneration (Case Study: Tehran District 17- from Shahid Bradaran-e-حسینi St. to Yaft Abad St.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The existence of brownfields in cities, and their common disadvantages, such as pollution and their detriment to natural habitats, have damaged local communities and their environment over time. Whereas the renovation and regeneration of these brownfields and transforming them into centers of activity could assist the economy and society to flourish. At the same time improving the quality of the environment could allow us to attain healthier, more attractive and safer communities. A neighborhood is a social network with a social and regional identity and a place where social interactions occurs. Focusing on enriching the neighborhood, nourishing social life and meeting the social and intellectual needs of the individual. The renovation of the defunct strip of land where the Tehran-Tabriz railway existed and its transformation into a linear park does not only have a positive effect on the local economy and environment but also connects the northern and southern sections of Yaftabad, by increasing safety and social interactions and enriches the local community. This research aimed to answer the following questions: 1- What are the guidelines of improving urban development and the quality of life of the people in regarding restoration and renovation of useless lands? 2- Is the construction of a ‘Green’ Pathways on the borders of brownfields could integrate neighborhoods? In order to address these questions, a descriptive-analytical method was used. In addition to library research and analysis of previously tested procedures in this field, by the help of a questionnaires, which was distributed through local population to specify their requested standards and quality requirements. The results showed that the people greatly desired this brownfield regeneration to a new improved environment and community. In the planning segment, with attention to standards set by the people, suggestions were presented.
The Optimization of Open- Space Based on Social Theory in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The usage of social theories in the human-built environment caused to enhance life quality. It may consist of human needs in residential areas. Sometimes, building codes can help to exist accepted life space, but the building codes do not have basic theory such as actual open space in residential plots. The study was an attempt to represent a new approach in urban land subdivision and the relationship between social theories and built up area. The research question was how to determine the open- space ratio. Main indicators were related to residential areas in urban areas in Iran which the lot size and urban density appear. The study tried to represent optimum open- space ratio based on Edward Hall's theory. The method was based on mathematical model and social theory. Finally, it resulted in optimum OSR in lot and it was not enough open- space ratios in existing situation. This study came to this conclusion that existing open- space measure was not enough for any Lot in new residential areas based on mentioned theory. In addition, investigation showed that the human distances effected on open and built up space ratio in a new residential layout. It was concluded that every residential area can have an optimum open- space ratio based on its situation. The results can use new residential layouts for enhancing human-built environments, but it noticed that there are not certain tools for making high-quality environments based on social theories.
اصول شهرسازی ایرانی بر اساس «صد میدان خواجه عبدالله انصاری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
37 - 48
حوزههای تخصصی:
ش هر و معماری هر جامعه ای در پس ظاهر خود دارای معانی برگرفته از جهان بینی و فرهنگ مردم همان جامعه اس ت. بنابراین شناسایی معانی و اصول بی زمان و بی مکان برای شهرسازی و معماری ایران، از مکتب فکری حاکم بر آن که در متون اصیل آمده اس ت، نخستین گام برای تدوین اصول شهرسازی و معماری ایرانی- اسلامی است. گام بعدی که تبدیل این اصول و ارزش ها به احان و برنامه ریزان است. هدف از این نوشتار توجه دادن شهر سازان ّ وجه ظاهری برای درک و بهره گیری عموم است، بر عهده طر و معماران به متون ارزش مند در تولید علم این رشته ها اس ت. مقاله با انتخاب کتاب «صد میدان»، از خواجه عبدالله انصاری، که فی نماید؛ و سپس، در حد ّ یکی از کتاب های فارس ی در حوزه عرفان اس لامی است، سعی کرده تا گامی را که خواجه برداشته، معر بضاعت، گام بعدی را برای تبدیل آن اصول به وجه ظاهری در حوزه شهرسازی و معماری بردارد.
بررسی تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفر در محله های شهری (نمونه موردی محله های 5 و 6 شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال فراگیر شدن پارادایم های جدید در برنامه ریزی شهری مقوله اختلاط کاربری های زمین به عنوان اقدامی مهم جهت نیل به اهداف توسعه پایدار شهری مطرح شده است. با توجه به مزایای متعدد اختلاط کاربری های زمین در یک منطقه شهری از جمله کاهش نرخ تولید سفر، کارشناسان در تلاشند با روش های گوناگونی تناسب اختلاط کاربری های زمین را ارزیابی نموده و به عنوان یک مؤلفه محوری در برنامه ریزی شهری از آن بهره گیرند. بر این اساس در تحقیق حاضر قصد بر آن است تا به بررسی مزایا و تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفر در محله های شماره 5 و 6 شهر بانه پرداخته شود. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی بوده و به روش کمّی انجام شده و داده های تحقیق به روش پیمایش و توزیع پرسشنامه همچنین برداشت های میدانی به دست آمده است. به لحاظ کالبدی تفاوت اصلی این دو محله در درجه اختلاط کاربری هاست . بنابراین ارزیابی تناسب اختلاط کاربری های دو محله یاد شده می تواند در سطح محلی، راهنمای مناسبی در جهت برنامه ریزی شهری بانه باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که اختلاط کاربری ها در محله 6 بیش از محله 5 بوده و در پی آن تولید سفر درون محله ای محدوده شماره 6 بیشتر از محدوده شماره 5 است. همچنین میزان تولید سفر برون محله ای در محدوده محله 5 با اختلاط کاربری کمتر بیشتر از میزان تولید سفر برون محله ای محدوده محله 6 باترکیب کاربری بالاتر بوده است. بنابراین جهت گیری اصلی برنامه ریزی در محله 5 می باید افزایش اختلاط کاربری ها باشد و در محله 6، حفظ و ارتقای کیفیت اختلاط کاربری ها مدنظر قرار گیرد.
تجربه آموزشی طراحی عناصر معماری با نگاه «جزءِ کُلْ بین» (طراحی پنجره در تمرینات مقدماتی طراحی معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر طراحی عناصر معماری بدون توجه به کلیت مکان استقرار آنها، امری ناقص و مواجه نمودن دانشجویان با فهم کل، پیچیده و دارای عوامل مداخله گر است. بنابراین نوشتار با پرسش از چگونگی میانداری بین دو امر، زمینه ای قابل احاطه برای دانشجویان سال اولی را انتخاب می نماید تا در آن، دانشجویان به طراحی عناصر معماری بپردازند. این نظر، با عنوان«جزء کل بین» در تمرین باز-طراحی پنجره سرسرای دانشکده معماری و شهرسازی شهید بهشتی با دانشجویان درمیان گذاشته شد که در قالب تجربه میدانی و مطالعات کتابخانه ای خواهد آمد. یافته های تحقیق بیان می کند که نگاه «جزء کل بین»، از مبدا طراحی اجزاء آغاز می شود و با نیم نگاهی به کل؛ به مقصد طراحی اجزاء ختم می شود. چرخه غیرخطیِ جزء-کل-جزء، بیخ باز و قابل ارتقاست و امکان بازبینی کل و برگشت به اجزاء را در سطحی بالاتر دارد. مزیت تجربه این نگاه آنست که به مرور دانشجویان را، صاحبِ ذهنِ جامع نگر می نماید. همچنین نوآموزان را در جهت شناخت کلیت قرارگیری عناصر و ارزش های زمینه طراحی یاری می رساند. آنها درمی یابند که لزوماً نمی بایست بیشترین مداخلات در زمینه انجام شود تا کارِ معمار دیده شود؛ بلکه فضیلت طرح او در این است که بر اساس تشخیص نیازها، سنجیده سخن بگوید و با نگاهی به فهمِ کلْ به طراحی و ادراکِ نقشِ اجزا بپردازد.
بررسی تاثیر خانه های دوم بر جدایی گزینی فضایی در شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید صدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
35 - 56
حوزههای تخصصی:
امروزه، پدیده خانه های دوم به یکی از مهمترین دلایل تغییر چشم انداز حومه های شهری و مناطق شهری و روستایی پیرامون کلانشهرها تبدیل شده است. این خانه ها به منظورگذراندن اوقات فراغت،گاهی برای دوران بازنشستگی، تعطیلات آخرهفته و گاهی برای سرمایه گذاری خریداری می شوند. یکی از مهمترین پیامدهای این پدیده، خوشه ای شدن و جدایی شهر در زمینه فضایی و اجتماعی می باشد. در ایران با رونق شهرنشینی، سکنه شهرها برای گذران اوق ات فراغ ت و کس ب آرام ش به ساخت مسکن ویلایی در مناطق اطراف شهرها پرداخته ان د. شهر جدید صدرا یک نمونه بارز از شکل گیری خانه های دوم در قالب الگوی باغ- مسکن از پیش اندیشیده شده می باشد. از اینرو بررسی دلایل و پیامدهای این الگوی سکونت و جدایی گزینی فضایی اجتماعی ناشی از آن از ابعاد مختلف ضروری به نظر می رسد. رویکرد حاکم بر این پژوهش، تحلیلی-توصیفی می باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی-کتابخانه ای و همچنین آمار و داده های پرسشنامه های طرح ساماندهی باغشهرهای صدرا، استفاده شده است. به منظور بررسی جدایی گزینی و میزان هم پیوندی محدوده باغشهرها نسبت به سایر عرصه های شهری، از روش ماتریسی گولر استفاده شده است. یافته های تحقیق نیز بیانگر این است که بیش از نیمی از افراد، انگیزه اصلی از تهیه باغ مسکن را گذران اوقات فراغت در ایام پایان هفته و تعطیلات بیان نمودند. نتایج حاصل از بررسی میزان هم پیوندی باغشهرها با سایر عرصه های شهر حاکی از آن است که باغشهرهای صدرا از منظر شاخص طبیعی و محیط زیستی با 77.5% بیشترین و از لحاظ شاخص اقتصادی با 28.13% کمترین میزان هم پیوندی و یکپارچگی را با سایر عرصه های شهر صدرا دارا هستند. و در نهایت میزان هم پیوندی کلی این محدوده ها، برای باغشهرهای صدرا نسبت به سایر نقاط شهری برابر 43.05% می باشد. براساس اطلاعات حاصله، باغشهرها موجب ساخت ناموزون و نامتعادل در شهر شده و گرایش به قطبی شدن یا جدایی گزینی فضایی و ناهنجاری های ساختاری در این شهر در حال رشد و گسترش می باشد. بنابراین باید توجه داشت که آث ار مثب ت گردش گری خان ه ه ای دوم به خودی خود به وقوع نخواهد پیوست و به منظور تحقق آن می بایست به شیوه صحیح برنامه ریزی و مدیریت شود.
ارائه مدل ارزش مبنا به جهت کاربست ارزش های میراث معماری در اتخاذ شیوه های حفاظت، مطالعه موردی: مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش های میراث فرهنگی را می توان کلیدواژه جامعه معاصر در رابطه با مداخلات حفاظت از میراث فرهنگی نامید؛به طوری که امروزه نقش ارزش در حوزه های مختلف میراث،بهخصوص میراث معماری، از جمله مهم ترین مسائلی است که رویکردهای حفاظت را تحت تأثیر قرار می دهد. در کنار مفهوم ارزش و در ارتباط با آن، مفهوم حفاظت مطرح است؛ مفهومی که قدمت آن به بلندای فرهنگ و تمدن بشری است. نظر به وجود تعدد و تنوع بین ارزش ها و تفاوت های بین جوامع در این رابطه، حفاظت از ارزش ها نیازمند شناخت درست و متناسب با جامعه هدف بوده و بدون توجه به این موضوع، امکان حفاظت صحیح محقق نخواهد شد. این پژوهش برای یافتن پاسخ به این سؤال که "چه رابطه ای بین ارزش های نهفته در میراث معماری ایران و شیوه های حفاظت از آن وجود دارد؟"، انجام شده و با این فرض که رابطه ای مستحکم بین شیوههای حفاظت و ارزش های میراث معماری برقرار است، تلاش دارد نسبت به بررسی و معرفی گونه های مختلف ارزش های میراث و شیوههای حفاظت اقدام نماید. هدف اصلی پژوهش، دست یافتن به مدلی است تا بر اساس آن بتواند بر مبنای ارزش های موجود در میراث، روش یا روش های متناسب حفاظت را اتخاذ کند. این مدل که با عنوان "مدل سه بخشی ارزش محور" معرفی میشود، ضمن ایجاد شرایط لازم برای استحصال و ارزیابی و اولویت بندی ارزش های مختلف میراث، امکان کاربست ارزش ها جهت اتخاذ روش های متناسب حفاظت را نیز فراهم می کند. به جهت آزمون، این مدل در مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان به کار گرفته شده است. بهره گیری از این مدل می تواند بستر مناسبی در راستای تدوین منشور حفاظت معماری و شهرسازی در ایران فراهم آورد. نوع پژوهش حاضر، بنیادی-عملی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادی است.
کاربست مدل های ارزش نسبی در انتخاب و اولویت بندی پروژه های شهری با رویکرد مدیریت سبد پروژه؛ بررسی موردی: معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۱
101 - 122
حوزههای تخصصی:
مدیریت سبد پروژه رویکردی نو و برگرفته از دانش مدیریت پروژه است که برای بهره وری هرچه بهتر و مؤثرتر مجموعه پروژه ها و طرح ها در سازمان های پروژه محور مورد تأکید است. از اجزای اصلی تشکیل دهنده مدیریت سبد پروژه می توان به چارچوب یا مدل فرآیندی، معیارهای تصمیم گیری و ابزارها و تکنیک های انتخاب سبد پروژه اشاره کرد. تصمیم گیری مناسب در مورد انتخاب این اجزا متناسب با ویژگی های هر سازمان از اقدامات اصلی و تأثیرگذار در مدیریت سبد پروژه به شمار می رود. این مقاله با ارائه چارچوب مدیریت سبد پروژه، به دنبال شناسایی ابعاد و معیارهای مؤثر در انتخاب سبد پروژه های معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران و ارائه روش ترکیبی برای انتخاب آن است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی است و از حیث گردآوری داده ها، یک تحقیق توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. فرآیند مدیریت سبد پروژه از چهار گام انتخاب سبد، تصویب، اجرا و نظارت تشکیل می شود که برای انتخاب سبد پروژه های معاونت شهرسازی و معماری پیشنهاد می شود با لحاظ کردن معیارهای فنی، مالی، اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی، رقابتی و ریسک، از ترکیب روش های دلفی برای شناسایی این معیارها، از فرآیند تحلیل شبکه ای برای امتیازدهی آنها و از تکنیک تاپسیس برای رتبه بندی پروژه ها و انتخاب سبدی بهینه از آنها استفاده شود.
الزامات طراحی و اجرای مسکن دائم پس از زلزله (مطالعه موردی: منطقه 3 شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۱۲۰-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
منطقه 3 شهری در بخش جنوبی ساری، در معرض خطرپذیری بالای زمین لرزه قرار داشته و رخداد زمین لرزه می تواند نیاز گسترده به بازسازی مسکن را به دنبال داشته باشد. با توجه به اهمیت برنامه ریزی پیش از وقوع زلزله برای بازسازی مسکن دائم و همچنین فقدان دستورالعمل های راهنما برای چگونگی طراحی و اجرای مسکن در شهر ساری، مقاله حاضر به بررسی و شناسایی ابعاد کلیدی طراحی و اجرای مسکن در منطقه مورد مطالعه می پردازد. نتایج این تحقیق می تواند با اتخاذ تصمیمات کلیدی و تأمین الزامات تأمین مسکن دائم به کاهش خطرپذیری پیش از وقوع زلزله و نیز تسریع و ارتقای کارایی بازسازی مسکن دائم در شرایط آشفته و پیچیده پس از وقوع زلزله کمک نماید. مقاله حاضر پس از بررسی نظریه های موجود و شناسایی مهم ترین ابعاد و چالش های تأمین مسکن دائم، به سنجش آن ها از طریق مصاحبه با متخصصین و مسئولین برنامه های بازسازی و نیز مطالعات میدانی در منطقه مورد مطالعه می پردازد. در ادامه نتایج حاصل از مطالعات میدانی مجدداً از طریق نظرسنجی متخصصین اولویت بندی و اعتبارسنجی شده تا در تدوین چارچوب طراحی مسکن دائم در منطقه 3 شهر ساری مورد استفاده قرار گیرد. این تحقیق با روش نمونه موردی و با استفاده از ابزار مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. انتخاب نمونه ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. از مجموع بررسی ها دوازده مقوله به عنوان عوامل کلیدی طراحی و اجرای مسکن دائم در منطقه 3 شهر ساری شناخته شده است. این عوامل شامل مکانیابی سکونتگاه، تعمیر و مقاوم سازی مسکن، مراحل اسکان پس از زلزله، فرصت اصلاحات و توسعه، تسریع بازسازی مسکن، تکامل تدریجی مسکن، تکنولوژی مقتضی، تأمین مسکن توان پذیر، نقش مسکن در معیشت خانوار محلی، الگوی سکونت، هویت و انتظارات ساکنین می باشند که در قالب چهار مضمون الزامات اجرایی، رویکرد طراحی، پاسخ های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی-فرهنگی دسته بندی شده است.
ساختارشناسی ملاط های تاریخی در آرایه های معماری و اندود داخلی معبد صخره ای ورجووی مراغه، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه شواهدی جدید مبنی بر استفاده از ملاط در آرایه های معماری و اندودهای بدنه داخلی معبد صخره ای ورجووی در دوره اسلامی است. معبد ورجووی ازجمله بناهای با تاریخ نه چندان دقیق در پیش از اسلام و با الحاقاتی منسوب به دوره ایلخانی است که در نزدیکی قبرستان تاریخی روستای ورجووی در فاصله 6 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این معبد جزء مجموعه سازه های زیرزمینی است که در بستر سنگی کنده شده و دارای بخش های مختلفی ازلحاظ معماری در زیر روستای کنونی ورجووی است. تنها بخش معبد اصلی به واسطه تداوم استفاده در دوره اسلامی هیچ گاه مدفون و پوشیده نشده است. مابقی این مجموعه بزرگ، هم اکنون در زیر لایه های خاک پوشیده شده است. تداوم استفاده از معبد، با تغییراتی در پلان ها و همچنین آرایه های معماری در دوره های مختلف همراه بوده که از مظاهر آن حجاری های روی بدنه و استفاده از نقوش و خطوط اسلامی، با آیات قرآنی و همچنین استفاده از آرایه های معماری در قالب ملاط بسیار سخت و مقاوم ساروج و دیگر ملاط های آهکی به همراه رنگدانه بوده است. با توجه به عدم شناسایی ترکیب و روش ساخت آرایه های معماری این بنا در گذشته، در این مقاله ساختارشناسی و معرفی آرایه های ساخته شده از ملاط های بسیار سخت و فناوارنه معبد ورجووی انجام شده است. از جمله سؤالات این تحقیق عبارت اند از اینکه: در کدام بخش های معبد ورجووی از ملاط استفاده شده است؟ ملاط های استفاده شده از چه نوعی هستند و از چه ساختار و ساختمانی برخوردارند؟ در همین راستا بر اساس مطالعات میدانی اقدام به نمونه برداری از نواحی شناسایی شده و مشکوک به ملاط و بدنه سنگی گردید که با استفاده از آنالیزهای ساختارشناسی (پتروگرافی مقطع نازک-در شناسایی سنگ-XRD, XRF) اقدام به ارزیابی و مقایسه میان ملاط های بدنه و آرایه ها و بستر سنگی آن گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم است که در اندود بدنه ها از ملاط گچ و آهک به همراه پرکننده پودر سنگ توف و خاکستر و همچنین الیاف گیاهی استفاده شده است و برای پوشش سطحی آرایه قطاربندی در فضای V6، از ملاط ساروج مهره خورده استفاده شده است.
سلاح هایی از نور و فرّ «بررسی موردی ستاره های هشت ضلعی آیینه ای در نگاره های شاهنامه صفوی والترز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
حرمت تصویرگری جانداران، موجب اعتلای هندسه اسلامی گردید؛ زمانی که تصویرسازی قرون وسطی به باروک منتهی می شد، هنر اسلامی به نقش ونگارهای آیینه کاری ها سوق پیدا می کرد. امتزاج آیینه کاری با نقوش هندسی و مشبک پنجره ها، روزن ها و درب ها باعث نمی شد بیننده از ورای آن ها به جهان بی روح، هندسی نگاه بیندازد، بلکه همان جهانی بود که در نگاه عارفانه شرقی، تجلی حضور مالامال و معطر یزدان بود. نگاه معناشناختی به این اشکال را می توان فلسفه مستتر در نهان و نهاد هندسه دانست که غیر از هندسه ایرانی-اسلامی کمتر سراغی از آن را می شود در هنر سایر نقاط جهان یافت. این جستار تلاش دارد با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، به شناسایی رموز به کاررفته در نقش هندسی ستاره هشت پری بپردازد که در نگاره هایی از شاهنامه 602W موزه هنر والترز به عنوان سلاح و سپر رزم آوران دیده می شود. فارغ از کارکرد نظامی ستاره هشت پر، این نماد در هندسه اسلامی دارای مفهوم معنوی بوده و نماد یادشده، جدای از کارکرد فیزیکی خود به عنوان سلاحی که از نور بهره می گرفت، در هندسه اسلامی تلاشی برای بُعددِهی به انوار ساطعه خورشید حقیقت و تکاپویی برای انجماد انوار فرّار زمان و غلبه بر گذار آن نیز بوده است. خورشیدی که در اندیشه اسلامی، هم قرینگی ماوراءطبیعی با حقیقت ازلی داشته و دارد.
تبیین فرآیند و مزایای حاصل از طراحی خدمات با رویکرد مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
119 - 129
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه مشارکت در طراحی خدمات، اهمیت رویکرد مشارکتی در این حوزه روز به روز افزایش می یابد. اما در رابطه با روند طراحی مشارکتی در حوزه ی طراحی خدمات و فواید حاصل از بکارگیری رویکرد طراحی مشارکتی در این حوزه، مواردی وجود دارد که به بررسی و مطالعه ی بیشتر نیاز دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی روند طراحی خدمات با رویکرد مشارکتی و تاثیرات مثبت حاصل از این رویکرد در چنین پروژه هایی می باشد. در این نوشتار روش تحقیق از نوع تحلیل کیفی مبتنی بر مطالعه ی موردی است؛ که در این راستا چهار پروژه ی طراحی خدمات به عنوان مطالعه های موردی انتخاب شده است. مهم ترین نتیجه ای که در راستای تحلیل این پروژه ها بدست آمد نشان می دهد که می توان فرآیندی سه مرحله ای را در اجرای کلیه ی پروژه های طراحی خدمات که در قالب رویکرد طراحی مشارکتی به انجام می رسند، شناسایی و به طراحان در این حوزه معرفی کرد. همچنین با بررسی تاثیر ابزارهای طراحی مشارکتی در ارتقای حوزه های نوآوری در طراحی خدمات، این نتیجه بدست آمد که بکارگیری این ابزارها در حوزه های نوآوری می تواند تاثیرات مثبتی در پی داشته باشد. در انتها جهت ارزیابی فرآیند پیشنهادی در این نوشتار، روند یک پروژه ی اجرایی و نتایج حاصل از آن مورد ارزیابی و مقایسه ی تطبیقی قرار گرفت.
زیبایی، دشمن سخاوتمند هنر! درآمدی تحلیلی بر مقاله «هنر پس از فلسفه» اثر جوزف کُسوث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
103 - 114
حوزههای تخصصی:
جوزف کُسوث در مقاله خود، «هنر پس از فلسفه»، نه تنها زیبایی شناسی به مثابه فلسفه هنر بلکه تمامی فلسفه پیش از ویتگنشتاین را سزاوار نفی و دورشدن از هنر می داند. کُسوث در این مقاله به طرح هنری می پردازد که فارغ از هر مدیوم و بی توجه به ظاهر و ریخت، از فلسفه گذر کرده و با تکیه بر کارکرد خود، زبانی فلسفی یافته است: هنری با عنوان «هنر مفهومی» که جایگزین فلسفه و هنر پیش از خود خواهد شد و تاریخ و تعریف هنر را دگرگون خواهد ساخت. در چنین هنری، «زیبایی» که تا پیش از این جزئی لاینفک از اثر هنری تلقی می شد، دیگر مورد ضمانت و تعهد هنر قرار نخواهد گرفت و هنر پس از این تلاش خواهد کرد با علم و گزاره های قابل استدلال تولید و تبیین شود. این مقاله با رویکردی تحلیلی، به بررسی سیر تطور تعاریف زیبایی شناسی و ارتباط آن با علم، فلسفه و هنر می پردازد تا بتواند مولفه های نظری کُسوث در مقاله «هنر پس از فلسفه» و نگرش نقادانه وی درباره زیبایی و هنر پیشادوشانی را مورد ارزیابی قرار دهد و تعریف محدود هنر ذیل گزاره های تحلیلی زبان و ماهیت پرسشگر آن نزد کسوث را آشکار کند. گزاره های منطقی ای که باید از زمینه خود جدا شوند تا امکان تبدیل شدن به اثر هنری را پیدا کنند.
گذر معنا از نگاره به فرانگاره: گذر معنا از نگاره به فرانگاره تنها بر مَرکَب خیال میسر است.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
13 - 20
حوزههای تخصصی:
تفسیر، فرایندی است که هدف از آن رسیدن به فهم است. هدف از تفسیر، درک معنای اشکال و یافتن پیامی است که آن ها می خواهند به انسان منتقل سازند. از نقطه نظر گادامر، ایماژها بیانی مبتنی بر مشارکت بیننده/تاویل گر در روند شکل گیری تصویر هستند و از این رو امکان جدایی ابژه و تاویل گر وجود ندارد. هم تصویر و هم بیننده هنگام تجربه تولید ایماژ تغییر می یابند. ایماژ موضوعی ثابت و ایستا نیست بلکه ادراکی است که خود را طی تجربه ی «مشاهده» شکل می دهد. در روند دیدن، زمینه های فرهنگی و تجربه های دیداری بیننده در پردازش تصویر دخالت کرده و از این رو تجربه های دیداری او دارای ساختاری تاریخی-فرهنگی می گردد؛ داده ها و داشته های پیشین برنوع دیدن و درک بیننده تاثیر می گذارند. از این رو ناظر تحت تاثیر فرانگاره ها تصویر را می بیند، می سازد و معنا می کند. این مقاله به واکاوی نقش خیال در بازتولید تصویر در ذهن بیننده پرداخته و قصد دارد برای وجود فرانگاره و کیفیت تاثیر آن روشی علمی و قابل سنجش کمی پیدا کند. در نهایت نمونه پژوهشی نشان می دهد بیننده اثر بیش از آنکه نگاره ها را ببیند تحت تاثیر فرانگاره های ذهن خود قرار دارد و تصاویر را پیش از دیدن و فهمیدن تفسیر کرده و فرم را تنها به واسطه تجربه دیداری خود می فهمد وکامل می کند.
شناخت و معاصر سازی کاربری فضاهای داخلی حمام های تاریخی (نمونه موردی: حمام تاریخی حسن خان کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
حمام ها ازجمله بناهای غیرمذهبی ایران هستند که در فرهنگ ایرانی پیش از ظهور اسلام و پس ازآن موردتوجه قرار می گرفتند. ازاین رو همواره معماری منحصربه فردی داشته اند و آثار به جامانده از آن ها در گوشه و کنار ایران حاکی از این میزان توجه است. با توجه به این امر که حمام ها از دیرباز اهمیت فراوانی داشته اند و استحمام شامل مراحل مختلفی بوده است، بنابراین حمام های سنتی ایران همواره دارای فضاهایی با عملکردها و خصوصیات متفاوت بوده اند که قرارگیری این فضاها در کنار یکدیگر و نسبت ها و تناسبات در کالبد معماری حمام ها تابع موقعیت اقلیمی و جغرافیایی حمام، موقعیت شهری و ... بوده است. این مقاله پس از بیان تاریخچه حمام ها و ویژگی معماری آن ها در دوره های مختلف با بررسی نمونه موردی حمام حسن خان کرمانشاه در تلاش است تا کاربری فضاهای آن را به گونه ای معاصر سازی کند که علاوه بر آنکه فرهنگ گذشته را زنده نگه می دارد با توجه به نیازهای امروز نیز قابل استفاده باشد.
پوسته های سازگار و انطباق پذیر ساختمان با الگوپذیری از گیاهان در طبیعت
حوزههای تخصصی:
پوسته های ساختمان در تقابل بین محیط خارجی و فضاهای ساخته شده داخلی هستند که ما اغلب آن ها را به عنوان مانع یا حفاظ در نظر گرفته ایم و راه حل های محدودی در تطابق با تغییرات محیطی در ساختمان ها لحاظ کرده ایم. نماها نقش مهمی در اتلاف انرژی در ساختمان ها دارند. این مصرف انرژی برای تأمین راحتی فضای داخلی است. طبیعت راه حل های زیادی در جهت انطباق پذیری دارد که در طرح های معماری و به خصوص طراحی پوسته های ساختمانی قابل اجرا است. سازگاری های زیست محیطی راه حل های پیچیده، چند عملکردی و بسیار پاسخگویی هستند. این مقاله در نظر دارد راه حل هایی بین سازگاری زیست شناختی و معماری مطرح نماید و هدف یافتن راهکاری جهت ایجاد نوآوری در طراحی نمای ساختمان هاست. تمرکز این تحقیق بر روی گیاهان هست زیرا مانند ساختمان ها فاقد حرکت هستند و در یک مکان خاص باقی می مانند. آن ها خود را با محیط اطرافشان منطبق کرده و در مقابل عوامل خارجی تغییر می کنند. این پژوهش مروری است بر تحقیقات انجام شده بر اساس تئوری ها، مفاهیم، موضوعات و جمع آوری اطلاعات از گیاهان سازگار و نقشه و برنامه هایی برای هدایت این اصول به منظور استفاده در طرح های معماری است. همچنین چند ایده طراحی که می توانند راهگشای دریچه های جدیدی از راه حل های تکنولوژیکی در انطباق با شرایط اقلیمی متفاوت بر اساس انطباق پذیری و سازگاری گیاهان با محیط اطرافشان باشد، نشان داده شده است.
منظر مردمی شهر
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
شهر، عالی ترین محصول تمدن انسان است. عده زیادی از متفکران و صاحب نظران بر سر این عبارت، اتفاق نظر دارند. شهر، «مکانی» است که انسان ها در «آن» گردهم می آیند، زندگی می کنند و به واسطه «آن» با یکدیگر «تعامل» دارند. در نتیجه تعامل میان انسان ها، عملی مشروط به واسطه «شهر» است. از این رو است که شهر، هم هدایت کننده نحوه تعامل انسان ها و هم مولود آن است. موجودی دوگانه که در عین حال که فاعل است، مفعول نیز هست. «رابطه» انسان ها با این موجود نیز دوگانه خواهد بود؛ آنها هم مؤثر بر شهر هستند و هم متأثر از شهر. لذا پرسش از «چیستی و کیستی» دو سؤال اصلی تعیین کننده نحوه ارتباط انسان با شهر خواهد بود. اینکه ماهیت شهر چیست و چگونه موجودی است، صرف نظر از مؤلفه های تاریخی آن و با اتکای صرف به «موجودیت» شهر، پرسش هستی شناسانه برای طرح اندازی رفتار انسان ها با یکدیگر و با شهر است. پرسش از کیستی و هویت شهر، سؤالی معرفت شناسانه و وابسته به صیرورت تاریخی آن است؛ از چه زمان پدید آمده و نسبت آن با رویدادهای تاریخی چیست؟ این دانایی نیز برای مداخله و مدیریت امر شهر ضروری است. از چنین منظری، شهر پدیده ای آمیخته با انسان و جامعه انسانی است که نقش آفرینی بارزی در تربیت و ساخت شخصیت بشر دارد. لذا معیارهای وابسته به دو عنصر کالبد و انسان در مداخلات شهری، مهم ترین جایگاه برای تعیین حدود اهمیت هر یک و تعیین نقش آنها در سناریوی شهر را برعهده دارد. مظهر شهر برای انسان، منظر آن است. شهر -سوای آنچه در واقع هست- در ذهن انسان بازنمایی و خوانده می شود و آنچه می خواند، منظر شهر نام دارد. منظر شهر، حقیقت یکپارچه شهر، مرکب از کالبد و انسان های درون آن در نظر شهروندان است. چنین پدیده ای موضوع مطالعات شهری است. از جمله سؤالاتی که در اقدامات مختلف مدیریت کالبد شهری پیش می آید، حد ظهور فردیت شهروندان در کالبد شهر است. دنیای مدرن با کاستن حداکثری از این اثر فاعلی، شهر را بستر حقوقی جامعه ای تعریف کرد که فردیت ها در آن امکان بروز چندانی ندارند. در تفسیر بلوک شرق از مدرنیسم، که شهرهای کمونیستی را پدید آورد، فردیت به کلی، حتی در مقیاس واحد مسکونی نیز نادیده گرفته شد. تفسیر غربی مدرنیسم نیز در لوای جهانی شدن، سبک واحد و اصالت کارکرد به مبارزه بی امان با فردیت پرداخت و جز فردیت های سرمایه سالار، آحاد اجتماع فرصت بروز فردی در منظر شهر را به دست نیاوردند. در مقابل، منظر شهرهای دنیای اسلام، علی رغم وحدت سیمای کالبدی، جایگاه بروز فردیت های شهروندی و در مقیاس های بالاتر، تنوع محله ای، قومی و صنفی بود که تشخص و هویت خاص به شهرها می بخشید. چنین شهرهایی، مبین مشارکت گسترده ساکنان در تولید و اداره شهر به شمار می آیند. دیوار خانه، سردر، پیاده روی مجاور بنا و کاشت درختان جلوی خانه از جمله مظاهر نقش آفرینی فردی شهروندان برای تولید کلیت شهر بود. این روند نانوشته تا کنون نیز در شهرهای ایران جاری است و تنها در مواردی که شهرداری ها، بدون پرسش از ضرورت و درستی عمل، با تفسیر حداکثری اختیارات خود به احداث پیاده روهای سرتاسری، کاشت درختان همگون در طول خیابان و اخیرا صدور مجوز نما برای دیوار و سردر می پردازند، مخدوش می شود. به نظر می رسد سنت اقتدار گرایی و تمرکز مدیریت شهری و حذف مشارکت ها به قدری قدرتمند است که در زمانه رواج گفتمان مشارکت هم، به کار خود ادامه می دهد. آذین کردن عرصه جلوخان منازل شخصی در مراسم ویژه، از جلوه های رویداد محور مشارکت اجتماعی در تولید منظر شهر است. چراغانی موسم جشن ها و نصب علائم ایام عزا و بزرگداشت حماسه ها مظاهر حضور فردیت در منظر روایی شهر است. از مهم ترین نمونه های منظر روایی، طراحی و نصب تابلوهای یادبود شهروندان شهر در بدنه خانه آنهاست. این اقدام، اگر با رویکرد مشارکت جویانه و با بیان اختصاصی خانواده شهید همراه شود، ارزش های معنایی عمیقی در منظر شهر ایجاد می کند. آمیخته شدن این رویه با بزرگداشت یادبودهای دینی و آئین های مذهبی از جمله عاشورا، بر اهمیت کانونی محل می افزاید و تدریجاً محله های شهر دارای نقاط عطفی می شوند که به واسطه منظر مردمی آنها در ذهن ساکنان شناخته می شود. این رویکرد به سامان دهی منظر شهر، بی آنکه بر مدار ویژگی های کالبدی و تضادهای متعارف تولید کننده نشانه های شهری باشد، با نرمی، لطافت و معنای عمیقی منظر شهر را واجد هویت، زیبا و خوانا می کند. «غزال نفیسی» این رابطه را در عکس خود از خانه شهیدان محمد و علی همایون پور در خیابان حبیب الله تهران ثبت کرده است.