مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
شهداد
حوزههای تخصصی:
نبکا یکی از اشکال تراکمی ماسه های بادی است که تحت تأثیر پوشش گیاهی و به دام انداختن ماسه های بادی در محیط های بیابانی و نیمه بیابانی به وجود می آید. این پژوهش به بررسی ویژگی های اکوژئومورفولوژیکی نبکاهای گیاهان جنس Tamarix و Prosopis koelziana در غرب دشت لوت پرداخته است. به این گونه که پس از شناسایی محدوده ی مورد مطالعه با استفاده از ترانسکت، نبکاهای مورد نظر انتخاب و ویژگی های مورفومتری نبکاها و نوع گیاه بررسی شده و با نمونه برداری از رسوبات نبکاها، به گرانولومتری نمونه های رسوب در آزمایشگاه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در بین 30 نبکای انتخاب شده، 4 گونه ی گیاهی وجود دارند که نبکاها با توجّه به نوع گیاه، ویژگی های مورفومتری متفاوتی دارند. نتایج به دست آمده از تحلیل همبستگی عوامل مورفومتری نبکاها (ارتفاع تپّه ی نبکا، ارتفاع تاج گیاه از سطح زمین، مساحت نبکا، محیط و پهنای نبکا) نشان می دهد که همبستگی در رابطه با گونه های Tamarix aphylla و Prosopis koelziana ، در سطح 99 درصد معنادار هستند. بیشترین میانگین ارتفاع نبکا در گونه ی Tamarix aphylla 8/7 متر و میانگین ارتفاع تاج گیاه 09/11 متر است. در مورد میانگین مساحت، محیط و پهنای نبکا، بیشترین مقدار مربوط به Tamarix aphylla است که به ترتیب 39/322، 3/68 و 24/18 متر است. همچنین نتایج به دست آمده از گرانولومتری نشان می دهد که از دید درشتی رسوبات، درشت دانه ترین رسوبات، مربوط به گونه ی Tamarix aphylla بوده و گونه های دیگر در جایگاه های بعدی قرار می گیرند. تحلیل همبستگی گرانولومتری رسوبات نشان می دهد که نوع گونه ی گیاهی، در اندازه ی رسوبات هر یک از نبکاها تأثیر شایانی دارد، به طوری که در سطح یک منطقه که وزش باد و رسوبات مشترک زیادی دارند، ویژگی های رسوبات نبکاها با توجّه به نوع گونه ی گیاهی با یکدیگر متفاوت است.
بررسی ترکیب خصوصیات شیمیایی ریزگردهای شهداد توسط آنالیز XRF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات طبیعی در مناطق خشک و بیابانی ایران و جهان به-حساب می آید. این پدیده از نظر زیست محیطی و تاثیر بر سلامتی اهمیت داشته و نقش مهمی در تشکیل لس ها و فرآیند های ژئومورفیک در مناطق خشک و نیمه خشک ایفا می کند. منطقه شهداد به علت موقعیت جغرافیایی و نزدیکی با بیابان لوت در معرض پدیده گرد و غبار بیابانی قرار دارد. از این رو شناخت خصوصیات گرد و غبار این منطقه می تواند جهت مقابله با کاهش اثرات زیانبار پدیده گرد و غبار مفید واقع شود. این مقاله برای اولین بار خصوصیات شیمیایی گرد و غبار شهداد را توسط نمونه گرد و غبار جمع آوری شده در پنج ایستگاه واقع در منطقه شهداد در بهار و تابستان 1392 مورد آزمایش قرار داده است. بعلاوه سه نمونه خاک سطحی از عمق 5-0 سانتی متری سطح زمین از نقاط مختلف منطقه نیز جمع آوری و مورد آزمایش قرار گرفت. آنالیز XRF نمونه های گرد و غبار و خاک منطقه، SiO2، LOI، CaO، Al2O3، Fe2O3، Na2O و MgO را به عنوان ترکیب اکسیدهای مهم منطقه معرفی کرد. ایستگاه D واقع در بخش مرکزی شهداد، به علت فاصله داشتن از منطقه غبار خیز شرق شهداد، نسبت به دیگر ایستگاه ها کمتر تحت تاثیر طوفان های گرد و غبار قرار می گیرد؛ از این رو ترکیب عنصری متفاوتی با دیگر ایستگاه ها دارد. Sr و Ba مقدار قابل توجهی از عناصر کمیاب را در بین نمونه ها به خود اختصاص داده اند. همچنین بررسی فاکتور غنی سازی نشان می دهد که گرد و غبار رسوب کرده در تمامی ایستگاه ها به غیر ایستگاه D منشاء طبیعی دارد.
بررسی شرایط محیطی دیرینه کلوت های تخم مرغی شکل دشت لوت با استفاده از دانه سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت لوت در جنوب شرقی کرمان و یکی از بیابان های بزرگ جهان می باشد که از گرم ترین نقاط دنیا است. دانه سنجی رسوبات می تواند نشان دهنده ویژگی های فرایند های پیشین و مورفولوژی اشکال ناهمواری باشد. کلوت های دشت لوت دارای مورفولوژی بسیار جالب توجه و منحصر به فردی در ایران و جهان می باشند که شناخت ارتباط بین خصوصیات دانه سنجی آنها با شکل ناهمواری آن که مجموعه ای از تپه های مورب و یا رشته های کم و بیش موازی هستند می تواند اطلاعات مفیدی را نشان دهد. در این مطالعه دو نمونه یاردانگ یا کلوت از دشت لوت در شمال شرق شهر شهداد در شمال کلوت ها انتخاب و تعدادی نمونه رسوب از ارتفاع های مختلف آن مطابق با اصول نمونه برداری برداشت شد. نمونه های رسوب در آزمایشگاه با روش پیپت مورد اندازه گیری قرار گرفت. این روش اولین بار توسط نویسندگان در دانشکده جغرافیا طراحی و انجام شده است. در نمونه یاردانگ های مورد مطالعه مشخص شد که فرسایش آبی و بادی جزء فرایندهای غالب تشکیل دهنده اشکال یاردانگ های شمال دشت لوت می باشد. در این تحقیق آزمایش کلسیمتری، تعیین رنگ رسوبات انجام و پارامترهای آماری نظیر میانگین دانه ها، انحراف معیار، کورتوسیس و اسکیونس داده ها نیز محاسبه شده است، طبق نتایج حاصل از دانه سنجی و پارامترهای مربوط به آن نتیجه گرفته می شود که یاردانگ های بخش شمالی دشت لوت در تمامی ارتفاع این شکل ناهمواری عمدتاً دارای رسوبات گلی می باشد، همچنین نتایج میزان بیشتر رسوبات سیلتی را در ارتفاع های بالاتر این دو یاردانگ نشان داده است. این تحقیق نشان می دهد که مورفولوژی تخم مرغی یاردانگ های مورد مطالعه در ارتباط با رسوبات سیلتی بخش بالایی و رسوبات رسی بخش پایینی این اشکال ناهمواری می باشد. لازم به ذکر است که این مقاله از یک طرح تحقیقاتی گرفته شده و با حمایت مالی دانشکده جغرافیا- دانشگاه تهران به انجام رسیده است.
ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران: گاهنگاری مطلق (14C) و نسبی تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازلحاظ مطالعات باستان شناختی، نیمه ی شرقی ایران کمتر موردتوجه باستان شناسان قرار گرفته است و ازاین رو، ابهامات و پرسش های فراوانی در رابطه با جدول گاهنگاری این بخش از ایران و به ویژه جنوب شرق وجود دارد. عمده اطلاعات ما از فرهنگ های پیش ازتاریخ و جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران بر شالوده مطالعات میدانی دهه هفتاد میلادی استوار است. به طور ویژه، اطلاعات گاهنگاری رایج برای دوره مس سنگی جنوب شرق ایران بر اساس گاهنگاری دو محوطه تپه یحیی و تل ابلیس است که از زمان انجام آنالیزهای سالیابی این دو محوطه، حدود نیم قرن می گذرد و طبیعی است با توجه به روش های مورداستفاده در گذشته، گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران نیاز به بازنگری داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن است بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق به دست آمده از منطقه شهداد به ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران پرداخته شود و یک جدول گاهنگاری به روز برای این دوره زمانی ارائه شود. در این پژوهش با استفاده از سالیابی مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS) تعداد 10 نمونه ذغال جهت تاریخگذاری مورد آنالیز قرارگرفت که نتایج به دست آمده توانست ضمن به چالش کشیدن گاهنگاری های پیشین، به برخی از ابهامات جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران پاسخ دهد. بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق، دو محوطه دهنو و دهنو شرقی شهداد تاریخ اوایل هزاره پنجم تا اوایل هزاره سوم ق.م را دربر می گیرند. در این مقاله، برای ارائه جدول گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران، علاوه بر نتایج سالیابی مطلق به دست آمده از تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد، گاهنگاری دیگر محوطه های دوره مس سنگی جنوب شرق که به تازگی کاوش شده اند؛ نظیر محوطه محطوط آباد و محوطه ورامین جیرفت نیز موردتوجه قرار گرفته اند.
ارزیابی مجدد محوطه شهداد (2): گاهنگاری، مُهرها، اشیای فلزی و گِلی
حوزههای تخصصی:
محوطه شهداد یک، عنوان یکی از مراکز بزرگ شهری عصر مفرغ جنوب شرق ایران از اهمیت فراوانی در مطالعات باستان شناختی خاور نزدیک برخوردار است. با توجه به این مهم که حدود نیم قرن از آغاز کاوش های شهداد گذشته است، این ضرورت احساس شد تا نگاهی تازه به محوطه شهداد و اشیای به دست آمده از آن انداخته شود. پیش از این، در مقاله ای به اشیای سنگی (کلوریتی و مرمری)، سفال ها و گورهای بدست آمده از کاوش محوطه شهداد توسط نگارنده پرداخته شده است. در اینجا نیز بر آن هستیم تا دیگر مواد فرهنگی به دست آمده از کاوش های مرکز شهری شهداد، یعنی اشیای فلزی، اشیای گِلی و مُهر ها را مورد مطالعه و بازیینی قرار دهیم. این مقاله اطلاعاتی نیز از وضعیت برهمکنش های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای شهداد ارائه می کند. همچنین گاهنگاری ارائه شده توسط کاوشگر محوطه شهداد، مورد بازنگری اساسی قرار گرفته است و درنهایت براساس مطالعات مقایسه ای گاهنگاری جدیدی برای محوطه شهداد ارائه شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آیا گاهنگاری ارائه شده برای محوطه شهداد پس از گذشت چند دهه کماکان مورد تأیید است و یا بایستی یک گاهنگاری جدید برای این محوطه مهم ارائه گردد؟ طبیعی است که اطلاعات و شناخت ما از باستان شناسی عصر مفرغ جنوب شرق ایران به واسطه انجام فعالیت های میدانی بیشتر و همچنین به روز شدن روش های سالیابی مطلق، مانند روش AMS، در مقایسه با گذشته، بیشتر شده باشد؛ از این رو با انجام مطالعه مقایسه ای محوطه شهداد با دیگر محوطه ها در مقایس منطقه ای و فرامنطقه ای، بدیهی است یک گاهنگاری دقیق تر برای آن ارائه گردد. پرسش دیگر این تحقیق، مشخص نمودن جایگاه محوطه شهداد در چرخه برهمکنش فرهنگی عصر مفرغ در جنوب غرب آسیا بر پایه مطالعه اشیای فلزی، گِلی و مُهرها بوده است. براساس داده های به دست آمده از کاوش های شهداد، تصور یک نقش مرکزی در شبکه گسترده مبادلات هزاره سوم قبل ازمیلاد جنوب غرب آسیا برای شهداد دور از ذهن نمی باشد.
بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا در منطقه شهداد کرمان پرداخته شده است. رسوبات نبکا که حاصل ترسیب رسوبات بادی در پای بوته های گیاهی در مسیر حمل رسوبات بادی است، می تواند شاخصی خوب در بازسازی تحولات محیطی باشد. این پژوهش در سطوح تراکمی بیابان لوت در منطقه شهداد صورت گرفت. در ابتدا با توجه به حجم رسوبات و ارتفاع نبکا، نبکا شاخص انتخاب شد. سپس در یک پروفیل طولی در فواصل نیم متری نمونه برداری با کمک دستگاه مغزی گیر صورت گرفت. مجوعا ده نمونه رسوب از عمق 10 سانتی متری برداشت و جهت اندازه گیری ویژگی های گرانولومتری، مورفوسکوپی و خصوصییات فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. میانگین جورشدگی ذرات 29/1 می باشد، عمده نمونه ها دارای جورشدگی نسبتاً خوبی هستند. کج شدگی ذرات در محدوده 16/0 تا 82/0 می باشد که نزدیک به طبقه سوم یعنی متقارن است. میانگین کشیدگی نمونه ها 74/1 می باشد که نشان می دهد کشیدگی وضعیت منحنی در طبقه کشیده تا بسیار کشیده می باشد. طبق نتایج بدست آمده pH نمونه ها کمی به سمت قلیایت است. با توجه به EC اندازه گیری شده مشخص شد که نمونه های زیرین دارای شوری بیشتری نسبت به نمونه های سطحی می باشند. تصویربرداری توسط میکروسکوپ پلاریزان انجام شد. وضعیت مورفوسکوپی دانه ها نشان دهنده عوامل تخریب و همچینن بیانگر فاصله منطقه برداشت و رسوب گذاری بود. نتایج نشان داد که اکثر ذرات دارای قطر کمتر از 200 میکرون می باشند که با توجه به رابطه بین مسافت حمل توسط باد و قطر ذرات، منطقه برداشت در فاصله ای حدود 50-20 کیلومتری قرار دارد.
تحلیل مورفومتری پیکان های ماسه ای حاصل از گونه خارشتر (Alhagi maurorum) در غرب دشت لوت (شرق شهداد)
حوزههای تخصصی:
وسعت زیادی از پهنه ایران را سطوح نسبتاً هموار و کم ارتفاعی تشکیل می دهد که به دلیل ارتفاع اندک و سایر عوامل اقلیمی، از شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک برخوردارند. فقر پوششگیاهی و همواری نسبی، موجب غلبه فرآیندهای کندوکاو و تراکم بادی در این مناطق شدهاست. میزان فرسایش بادی و حجم نقل و انتقال مواد، وابسته به ویژگی های باد اعم ازسرعت، جهت و فراوانی آن است. قدرت حمل مستقیم باد محدود به ذراتی می گردد که قطرآن ها کمتر از 2 میلی متر باشد. این پژوهش سعی دارد که به بررسی ویژگی های ژئومورفولوژیکی پیکان های ماسه ای گونه گیاهی خارشتر (Alhagi maurorum) در غرب دشت لوت (شرق شهداد) بپردازد. تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش های میدانی و کتابخانه ای است. بدین صورت که پس از مشخص کردن محدوده مورد مطالعه، با استفاده از ترانسکت، پیکان های ماسه ای مورد نظر مشخص و سپس به بررسی مورفومتری، و گرانولومتری نمونه ها در آزمایشگاه پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که همبستگی بسیار تنگاتنگی بین طول پیکان ماسه ای با ارتفاع گیاه و تپه ماسه ای وجود دارد، به طوری که در سطح 99 درصد معناداری می باشند. همچنین نتایج حاصل از گرانولومتری ماسه ها نشان می دهند که در هر سه نمونه گرفته شده از قاعده، وسط و راس پیکان، رسوبات درشت دانه با اندازه های بیشتر از 250 میکرون وجود ندارد. در بین رسوبات با اندازه 250 میکرون ملاحظه می گردد که در قاعده پیکان نسبت به وسط و راس آن، رسوبات درشت دانه بیشتری وجود دارد.
بررسی جاذبه های مورفودینامیک و ویژگی های آسایش اقلیمی اکوسیستم های بیابانی جهت توسعه ی اکوتوریسم مطالعه ی موردی: حاشیه ی غربی دشت لوت (شهداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۶
203 - 225
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موثر بر آسایش انسان، شرایط جوی و اقلیمی است. انسان از ابتدابه طور مستقیم و غیر مستقیم متأثر از این شرایط بوده است. امروزه مطالعه ی تاثیر وضعیت جوی و اقلیمی بر روی زندگی و آسایش و رفتار انسان در قالب یکی از شاخه های علمی به نام زیست اقلیم شناسی انسانی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. رابطه ی بین هوا، اقلیم و توریسم به اشکال گوناگونی وجود دارد، از یک سو با شرایط آب و هوایی سروکار داریم که از مکانی به مکان دیگر و در مقاطع زمانی، بسیار متغیر است و از سوی دیگر توریسم نیز پدیده ای چند جانبه است. اثرهای متقابل این دو بسیار پیچیده است. علت اصلی فصلی بودن پدیده توریسم آب و هواست. این پژوهش سعی دارد که به بررسی جاذبه های مورفودینامیک و ویژگیهای اقلیم آسایش در غرب دشت لوت، به عنوان یکی از مناطق بیابانی ایران که پتانسیل بسیار بالائی جهت توسعه اکوتوریسم را دارا می باشد، بپردازد. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روشهای آماری، میدانی و مدل سازی می باشد، بدین صورت که با استفاده از مدل های آسایش اقلیمی ماهانی، گیونی و اوانز، به بررسی اقلیم آسایش در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد و سپس با توجه به ماه های دارای آسایش اقلیمی و جاذبه های اکوتوریستی منطقه، پیشنهاداتی در راستای مناسب ترین ماه، جهت فعالیتهای اکوتوریستی در منطقه ارایه گردید. نتایج نشان می دهد که ماه های آبان، آذر و اسفند در محدوده آسایش اقلیمی قرار داشته که این ماه ها پتانسیل بسیار بالائی را در راستای توسعه اکوتوریسم در منطقه دارند و بررسی های میدانی نیز نشان می دهد که بیشترین تعداد اکوتوریسم نیز در این ماه ها به این منطقه سفر می کنند. علاوه بر این، منطقه مورد مطالعه با داشتن جاذبه های اکوتوریستی منحصر به فرد در ایران و حتی در دنیا، از قبیل کلوت های بسیار زیبای لوت، تپه های ماسه ای متنوع، نبکاهای بسیار زیبا و غیره، پتانسیل بسیار بالائی را جهت توسعه اکوتوریسم دارا می باشد.