فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۲۱ تا ۷٬۶۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نیاز به سکونت به منزله ی اساسی ترین رکن زندگی بشر مطرح است، تامین چنین نیازی مستلزم فضا و محملی است، و از آنجایی که امروزه تمایل به شهرنشینی افزایش یافته و در قبال چنین مهاجرتی شهر با کمبود زمین برای تامین فضای سکونت افراد مواجه است و نیز راهکار تامین سرانه ی سکونت افراد به دو صورت اتفاق می-افتد، نخست گسترش در سطح، سپس گسترش فضای سکونت در ارتفاع است، با نظر به آنکه امکان گشترس شهر در سطح محدود بوده، راهکار دوم (گسترس در ارتفاع) مورد توجه قرار می گیرد، به این ترتیب بلندمرتبه سازی از اهم مسائل روز معماری مسکونی محسوب می شود؛ و از آنجایی که در بلندمرتبه سازی نمی توان از نیروهای جانبی چون باد و زلزله چشم پوشید، توجه به امنیت افراد امری ضروری به شمار می آید، لذا در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و مستندات به استخراج مبانی نظری، تعریف و دیدگاه نظریه پردازان پرداخته شود، سپس به دسته بندی ساختمان ها مبادرت ورزیده و به این ترتیب مفاهیم مستخرج، در قالب دیاگرامی تحت لایه های دفاعی تهیه و تنظیم شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد سپس با نمونه ی مورد مطالعه (برج بین المللی تهران) مطابقت می یابد. ترتیب لایه اول (فضای خارجی)، لایه دوم (فضای داخلی) و لایه سوم (ساختمان) در ایمنی فضاهای پیرامون ساختمان های بلند مرتبه علی الخصوص ساختمان های بلندمرتبه مسکونی نقش بسزایی دارد. این پژهش از نوع کاربردی بوده و نتایج آن می تواند در مسکن و شهرسازی در بازنگری مبحث پدافند غیرعامل در مبحث 21 مقررات ملی سازمان نظام مهندسی ساختمان مورد استفاده معماران و شهرسازان قرار گیرد.
بررسی تاثیر رویکرد سبز در زمین های بازی بر دستاوردهای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
125-134
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رویکرد سبز (آب، خاک و گیاه) زمین های بازی بر دستاوردهای کودکان بود. دستاوردهای حضور کودک در فضای طبیعی شامل ارتقای مهارت های پرورشی، ذهنی و شناختی، تسهیل کنندگی آموزش و قابلیت احیای ارتباط کودک و طبیعت است. در این بین تسهیل کنندگی آموزش و احیا ارتباط گسسته شده کودک و طبیعت به عنوان فاکتورهایی که تنها با قرارگیری کودک در محیطی با رویکرد سبز حاصل می شود، از دستاوردهای کودک انتخاب شده و چگونگی دستیابی کودک به این دو مهم مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار و روش ها: جامعه آماری پژوهش شامل روان شناسان و والدین کودکان ۵ تا ۱۲ساله در تهران بودند که اطلاعات آنها با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش های تجزیه و تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که رویکرد سبز در زمین بازی بر دستاوردهای کودکان تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان دادند که میزان تاثیر زمین بازی طراحی شده بیشتر از زمین بازی بکر و طبیعی بر دستاوردهای کودکان است. نتیجه گیری: علی رغم حضور بازی در تجربه تاریخی بشر و نقش آن در رشد کودک، همچنین آگاهی از تاثیر قرارگیری کودک در فضای بازی طبیعی، امروزه شاهد کاهش کیفیت فضاهای بازی و بی توجهی به رویکرد سبز در آن هستیم. براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت استفاده از زمین بازی طراحی شده با رویکرد سبز تاثیر معنی داری بر دستاورد کودکان خواهد داشت.
نمادگرایی مفهوم امامت از منظر شیعه در نقوش تزییناتی امام زاده روشن آباد گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
233-243
حوزههای تخصصی:
ﻧﻘﻮش ﻫﻨﺮ اﺳﻼﻣﯽ در ﻋﯿﻦ داراﺑﻮدن زیﺒﺎیﯽ ﺑﺼﺮی ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺰیﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ در ذات ﺧﻮد ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ارزﺷﻤﻨﺪی دارﻧﺪ. ایﻦ ﻫﻨﺮ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﻧﻤﺎدﭘﺮدازی، اﻣﮑﺎﻧﺎت زیﺎدی دارد ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ آن ﻫﻨﺪﺳﻪ اﺳﺖ، اﻣﺎ در آن ﻧﻘﺶ ﺣﯿﻮان ﮐﻤﺘﺮ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﺣﻀﻮر اﻧﺪک ایﻦ ﻧﻘﻮش ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﺠﺎل ﺧﻮدﻧﻤﺎیﯽ یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﻧﻤﺎدی اﺳﺖ ﮐﻪ اﺷﺎره ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﺧﺎﺻﯽ دارد. در ﺑﻨﺎی آراﻣﮕﺎﻫﯽ روﺷﻦآﺑﺎد ﮐﻪ ﺑﻘﻌﻪای ﮐﻮﭼﮏ در ﮔﺮﮔﺎن اﺳﺖ، ﺣﻀﻮر ﺗﺼﺎویﺮ ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺮﻧﺪه و ﻣﺎﻫﯽ در ﻣﯿﺎن ﻧﻘﺶﻣﺎیﻪﻫﺎی ﺗﺰیﯿﻨﯽ، ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻠﺐ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻧﻤﺎدیﻦ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻨﺎ دارای ﻧﻘﻮش اﻧﺘﺰاﻋﯽ در ﺑﺴﺘﺮ ﻫﻨﺪﺳﯽ دﻗﯿﻖ و ﻣﻨﺴﺠﻤﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺼﻠﺖﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ آن را ﺣﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس ﺗﻼش ﻣﯽﺷﻮد ﺗﺎ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎی اﻧﺠﺎمﺷﺪه در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻤﺎدﮔﺮایﯽ ﻧﻘﺶﻣﺎیﻪﻫﺎی ﺗﺰیﯿﻨﯽ ﺑﻨﺎ ﺑﺮاﺳﺎس ﺣﮑﻤﺖ اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن از اﺑﺰار ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪﺻﻮرت اﺳﻨﺎدی و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻧﯿﺰ ﺷﻮاﻫﺪ ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﺑﻬﺮه ﺑﺮده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎی اﻧﺠﺎمﺷﺪه در ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﻣﯽﺗﻮان ﭼﻨﯿﻦ اﻇﻬﺎر داﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﺑﺎزﺗﺎب ﻋﻘﺎیﺪ ﻋﺎرﻓﺎﻧﻪ و ﺷﯿﻌﯽ در ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻤﺎدﻫﺎیﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم اﻣﺎﻣﺖ و راﻫﻨﻤﺎیﯽ و دﺳﺘﮕﯿﺮی اﺷﺎره ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، در ﻧﻘﻮش ﻧﻤﺎدیﻦ ﺑﻨﺎی روﺷﻦآﺑﺎد ﭘﺮرﻧﮓﺗﺮیﻦ دﺳﺘﺎویﺰ ﺗﺰیﯿﻨﺎت ﺑﻮده اﻧﺪ.
اقناعِ سخنورانه در موسیقی یوهان سباستین باخ، با نگاهی بر پرلود سوییت شماره ی 3 ویُلن سِل در دو ماژور BWV 1009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی موسیقی با زبان از دیر باز امری معمول بوده است. در دوران رنسانس و با رشد انسان گرایی، موسیقی نه تنها به صورت دانشی ریاضی بلکه به عنوان علمی در ارتباط با کلام و انتقال مفاهیم و معانی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مهم عاملی شد تا در گذر زمان، پیوند عمیقی بین موسیقی و فنِ سخنوری (رتوریک) ایجاد شود. در این میان آهنگسازان آلمانی، جهت استفاده از قدرت اقناعیِ نهفته در فن رتوریک؛ اصول ساختاری، فیگورها و تزئینات رتوریکی را در فرآیند آفرینش یک اثر موسیقی به کار بستند. یوهان سباستین باخ نیز به پیروی از سنت آهنگسازی موسیقی بارُک براساس اصول و قواعد رتوریک آثار فراوانی به رشته ی تحریر درآورد. بنابراین، برای دست یافتن به فهم و تفسیری عمیق از موسیقی وی، نمی توان شناسایی جنبه های رتوریکی بکار رفته در آثار او را نادیده گرفت. مطالعه ی توصیفی- تحلیلی حاضر پس از بررسی تاریخی و تبیین ارتباط موسیقی با رتوریک، کاربرد اصول رتوریک در موسیقی را شرح می دهد. سپس به بررسی پرلودِ دو ماژور BWV 1009، از منظر اصول رتوریک پرداخته و نشان می دهد که باخ چگونه با به خدمت گرفتن عناصر موسیقی مانند سکوت، فواصل، هارمونی و
ﺑﺎزﺗﺎب جایگاه ﻧﻘﺶ ﺗﯿﺮ و ﮐﻤﺎن در ﺗﺎریخ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
۴۶-۳۳
حوزههای تخصصی:
قدمت تیر و کمان در ایران، فراتر از تاریخ، به عصر اسطوره ها بازمی گردد. این سلاح نه تنها به عنوان ابزاری کاربردی در امر شکارورزی و نظامی در ساختار سیاسی و اقتصاد معیشتی جوامع کهن ایرانی به شمار می رفت، بلکه در پیوند با مفاهیم نمادین، جایگاهی ویژه و قابل تأمل در تاریخ و فرهنگ گذشته این سرزمین داشته است. در فرایند تاریخ، تجلی چشمگیر و معنادار این ابزار در آثار ارزشمند و فاخر هنری و ملی به نمایش درآمده به اهمیت این ابزار در بیان ایدئولوژی و ساختار سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی می پردازد. این مقاله سعی دارد با مطالعه بازتاب نقش تیرو کمان در آثار هنری به پرسش؛ هویت و جایگاه نمادین تیر و کمان در روند تاریخ و فرهنگ سرزمین ایران از پیش از تاریخ تا دوره اسلامی چگونه جلوه نموده است، پاسخ دهد. روش انجام پژوهش تاریخی- تحلیلی است و یافته اندوزی داده ها با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. هدف از این پژوهش شناخت و تبیین چگونگی مفهوم نقش تیر و کمان در آثار بجای مانده از ادوار گذشته ایران است. نتایج مطالعات نشان می دهد، نقش تیر و کمان در آثار دوره پیش از تاریخ و نیز آثار هنری و ارزشمند دوره تاریخی در نقش برجسته ها، مهرها، پلاک ها، نقوش دیواری و سکه ها، افزون بر تأثیر حیاتی بر فنون و عملیات نظامی، در پیوند با آیین و مفاهیم نمادین و فرهنگی زمان خود تجلی یافته است. در دوره اسلامی کهن الگوی تیر و کمان به دلیل تجلی فرهنگ و اندیشه اسلامی، از معنا و مفاهیم نمادین ادوار قبل از خود فاصله گرفته و اغلب ساختار هویتی خود را در قالب مفاهیم سمبلیک به ویژه در ارتباط با نجوم جلوه می کند. ارائه ایدئولوژی جدید توسط اسلام نه تنها از بعد ماهوی، بلکه از نظر ساختاری نیز بر نوع دست ساخته های هنری تأثیرگذار بود. در این دوره تیر و کمان اغلب در نگاره ها، ظروف فلزی، کاشی و منسوجات جلوه می کند. هرچند ساختار سیاسی و فرهنگی جوامع طی ادوار مختلف دسخوش تغییرات می شود، اما آنچه مهم می نماید حفظ بُعد معناشناسانه و جایگاه مفاهیم نمادین تیر و کمان در روند تحولات تاریخی و فرهنگی سرزمین ایران بوده است.
نقش و عملکرد ظروف سفالی عصارخانه های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
۵۹-۴۷
حوزههای تخصصی:
عصارخانه به عنوان یکی از مراکز صنعتی مهم در شهرهای بزرگ، از گذشته تا کنون، دارای ابعاد مختلفی است که در آن محیط کالبدی، ابزار و ادوات و دانش و علوم مرتبط با این صنعت، دست به دست هم داده تا محصولاتی از عصاره دانه های روغنی با چندین کاربرد تولید شوند. از آنجایی که تولید محصولات روغنی نیازمند زمان طولانی و نیروی کارآمد بوده و طی مراحلی طاقت فرسا حاصل می شده است، بنابراین، محصولاتی ارزشمند و نیازمند شرایط و وسایل نگهداری مناسب بوده اند. در این راستا، با توجه به نقش بسزایی که ظروف سفالی در عصارخانه ها داشته اند، پژوهش پیش رو جهت پاسخ گویی به این سؤالات انجام گرفته است؛ 1. ویژگی ظروف سفالی عصارخانه ها چیست؟ 2. ظروف سفالی در عصارخانه ها چه نقش و کاربردی داشته اند؟ 3. در طبقه بندی سفالینه ها، ظروف عصارخانه در کدام دسته قرار می گیرند؟ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تاریخی و با تکیه بر منابع مکتوب و مشاهده تعدادی عصارخانه در استان اصفهان، ضمن برشمردن ویژگی های ظروف عصارخانه ها به ویژه سفال ها و خمره های بزرگ حمل و ذخیره روغن، اشاره ای نیز به نمونه های مشابه این ظروف از گذشته تا کنون داشته است. نتیجه پژوهش چنین حاصل آمد که ظروف سفالی عصارخانه ها، دارای ویژگی هایی همچون نوع متفاوت لعاب، شکل و اندازه و خصوصاً کاربردهای متنوع در قسمت های مختلف عصارخانه هستند؛ به گونه ای که برخی جهت روغن گیری، داخل زمین و برخی جهت نگهداری، درون دیوارها جای گذاری می شده و برخی، ظروف ذخیره و حمل روغن بوده اند. بنابراین این ظروف، نوع خاصی از ظروف سفالی بوده که فقط برای مجموعه های کارگاهی تولید می شده و می توانند به عنوان سفالینه های محلی برای مجموعه های کارگاهی معرفی شوند.
نقش مهندسان آلمانی در معماری معاصر ایران (با تأکید بر دوره پهلوی اول بین سال های 1304 تا 1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلمان همواره یکی از شرکای مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران بوده است. در دوران حکومت پهلوی اول کشور آلمان نقش ملموسی در شکل گیری برخی مراکز دانشگاهی، اقتصادی و صنعتی در ایران داشت. از این رو عده ای متخصص و صاحب نظر آلمانی در حوزه های مختلف نظیر صنعت، اقتصاد و اساتید برجسته دانشگاه، زمینه را برای بنیان کردن کشوری مدرن فراهم کردند، بالطبع معماری نیز در کنار سایر پدیده های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دستخوش تغییرات اساسی شد و معماران آلمانی در این جریان نقش ویژه ای ایفا کرده اند.هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش متخصصان آلمانی در معماری معاصر ایران است تا در نهایت به تبیین دستاوردها و ویژگی های آثار معماران و متخصصان آلمانی ای بپردازد که در ایران حضور داشته اند.چارچوب نظری تحقیق: با قدرت گرفتن رضاشاه روابط ایران و آلمان به تدریج از مرحله سردی که جنگ جهانی اول موجبات آن را فراهم کرده بود خارج شد، و از طرف دیگر در سال های دهه سوم قرن بیستم آلمان دوباره درصدد برآمد تا روابط خود را با ایران گسترش دهد، از همین رو مراوده بین دو کشور، زمینه حضور متخصصان و مهندسان آلمانی را در ایران فراهم کرد.روش تحقیق: در این پژوهش از روش تحقیق تاریخی تفسیری و همچنین روش توصیفی و تحلیلی به صورت آمیخته استفاده شده است. بر این اساس با بهره گیری از منابع تاریخی و منابع اسنادی به شناسایی و معرفی متخصصان آلمانی و نقش آنها در ایران و بازتاب آن بر جنبه های مختلف معماری معاصر پرداخته خواهد شد.نتایج تحقیق: تأثیر مهندسان آلمانی بر معماری ایران را می توان در سه بخش دسته بندی کرد:1. افزایش کیفیت ساخت و تحول در روند معماری سنتی ایران از طریق به کارگیری مصالح نوین؛2. زمینه طراحی عملکردهای جدید؛ و 3. بخش زیبایی شناسی و نمادپردازی.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
طراحی محله با رویکرد شهر دوستدار کودک؛ نمونه موردی: محله سرجنگلداری2 کرمان
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون شهرها که فاقد فضاهای شهری مناسب برای کودکان هستند. ازآنجاکه کودکان تنها ارتباط دهنده نسل های گذشته با آینده می باشد و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند. به همین دلیل طراحی فضاهای مناسب برای کودکان از اهمیت بالایی برخوردار می باشد تا کودکان در آن رشد کنند و نیازهای خود را برطرف کنند. در این چند سال کامل ترین پژوهش در خصوص کودکان در قالب شهر دوستدار کودک بوده ولی بیشتر مسائل حقوقی را بررسی کرده که در این پژوهش سعی شده توجه حداکثری به شرایط محیطی تأثیرگذار بر زندگی کودک در شهر صورت پذیرد. با روش های کمی، پرسشنامه و مصاحبه و نظرهای کودکان و فضاهای محله بررسی گردیده. برای پیاده سازی محله سر جنگلداری2 را به عنوان نمونه موردی انتخاب کردیم. کودکان 5 تا 11 سال و والدین در پرسشنامه و مصاحبه مشارکت داشتند و در آخر به تحلیل نظرها با توجه به معیارهای شهردوستدار کودک پرداخته شده، تابه محله ایی دارای ویژگی های منطبق بر رویکرد شهردوستدار کودک برسیم.
Evaluating Urban Maps Efficiency in Historical Pedestrian routes; Case Study: Isfahan Historical Bazaar
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Nowadays, enhancing the aspects of tourism industry is considering as one of the most important pillars of countries financial improvement. While urban spaces in different cities of Iran have wide verity of cultural and historical attractions which can attract considerable number of tourists to these cities, they have not meet special needs of tourists and as an obvious result these attractions could not play their key role in approaching to economical sustainability. One of the most important urban tourism attractions is historical pedestrian paths, which can have significant effect in enhancing tourists’ embracement of visiting path’s surrounded attractions if their qualities are improved. In this essay, the pedestrian paths’ qualities are introduced and "security and safety" and "readability" qualities are selected as the most important urban qualities in eliminating these paths from “must-see list” for tourist thorough analyzing questionaries’ data. Then, as the role of different urban maps (on-line, off-line and printed maps) in improving readability and safety qualities have been proved, the efficiency of these maps evaluated and their weakness and strength points investigated.
واکاوی نقش و اهمیت رویکرد توانمندسازی در مواجهه با اسکان غیر رسمی از نگاه صاحب نظران و حرفه مندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده اسکان غیررسمی به عنوان یک دغدغه توسعه ای، در برنامه ششم توسعه کشور مورد اشاره قرار گرفته است. رویکردهای مختلفی در مواجهه با آن تجربه شده که رویکرد توانمندسازی، متأخرترین آن هاست. این رویکرد از دهه 70 در کشور تجربه شده اما ارزیابی ها نشان از عدم توفیق کامل آن دارد. همین امر، زمینه ساز طرح این سؤال شده که آیا این رویکرد از کارآیی لازم برای ساماندهی سکونت گاه های غیررسمی، برخوردار است؟ پیگیری پاسخ سؤال با تکیه بر نظرات خبرگان، انجام شد. این پژوهش از نوع کیفی است و از رویکرد روشی نظریه مبنایی تبعیت می نماید. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش مطالعات اسنادی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تحلیل یافته ها با روش کدگذاری سه گانه داده ها، انجام شد. یافته های اولیه نشان داد که بررسی نقش رویکرد توانمندسازی، نیازمند نگاهی عمیق تر به ریشه های پیدایش پدیده است. با تدقیق سؤالات و تکمیل فرایند، مقوله "مهاجرت" به عنوان پرتکرارترین مقوله که توان برقراری ارتباط با سایر مقولات و بسط قضایای نظری را داشت، انتخاب و به عنوان مقوله مرکزی برای تدوین مدل علّی، استفاده شد. یافته ها نشان داد که ریشه های اسکان غیررسمی در سطوح خرد، میانی و کلان قابل رصد است، بنابراین راهبردها و راهکارهای مدیریت مسئله نیز می بایست در سطوح مختلف دیده شود. تفکیک راهبردهای کلان – مبدأ، میانی – مقصد و خرد – مقصد ازجمله یافته های پژوهش است. در این پژوهش تأیید شد که رویکرد توانمندسازی در صورت اجرای کامل، در مواجهه با پدیده اسکان غیررسمی مؤثر بوده که در سطح خرد – مقصد، قابل اجراست.
پدیده شناسی زمان در حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
8 - 18
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پدیده شناسی زمان به عنوان بعد چهارم و اصل موجودیّت اجسام در حفاظت و مرمت انجام شده است. مسأله این است، بعد زمان در آثار چیست؛ چگونه مورد شناسایی قرار می گیرد؛ چه نقشی در حفاظت و مرمت دارد. برای حل مسأله با راهبرد پدیده شناسی زمان انحای پدیدار شدن آن بر آگاهی انسان تحلیل شده است؛ بدین قرار زمان با رویداد، فرهنگ مادّه ای ، لایه های فرسودگی، مکان و انسان معادل است و بر آگاهی پدیدار و تقویم می شود. در نتیجه بر مبنای شناخت پدیده شناسانه ی زمان و ارتباط آن با اصل موجودیّت اثر، حفاظت سطوح فرسوده به عنوان انباشت لایه های اکنون ضروری است؛ سنجش فرسودگی ها بر مبنای اصول زمان مندی مادّه و ارتباط آن با حرکت و دگرگونی امکان زمان سنجی، تحلیل های آسیب شناسی، اتّخاذ روش های مناسب حفاظت بهینه را فراهم می کند. پدیده شناسی زمان، انسان را در افق اهداف فرایندهای مداخله ای اثر قرار داده و پاسخگوی سؤالات اساسیِ حفاظت و مرمت پست مدرن است و افزون بر آنالیز مادّه ا ی، آنالیز فرامادّه ای اثر را نیز مقرّر می کند. با تمرکز بر مفهوم فرهنگ مادّه ای، زمان بدن مند یا زمان انسانی نیز علاوه بر زمان ساخت، زمان سپری شده، زمان مواجهه با اثر، در مرمت مطرح میشود. حفاظت بقایای گذشته، سبب فهم گذشته در زمان حال و آغاز فرایند انتقال گذشته از حال و هم زیستی آن با آینده است.
عکاسی و مدرنیته ی ایرانی(بررسی نقش دوربین عکّاسی و عکس در فرآیند مدرنیته ی ایرانی مابین انقلاب سفید و انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 116
حوزههای تخصصی:
پیوند تنگاتنگ عکّاسی و مدرنیته ی غربی امری انکار ناپذیر است. در واقع، این ابزارِ بیانی را یکی از حاملین اصلی فرهنگ مدرنیستی غرب می دانند. لذا، با توجّه به ارتباط دو سویه ی مدرنیته ی غربی و شرقی و حضورِ بلافاصلِ عکّاسی در دورانِ قاجار، پژوهش حاضر به بررسی نقش این ابزار در مدرنیته ی ایرانی طی دهه های چهل و پنجاه شمسی، دورانی که مدرنیزاسیون به شدّت به ساختار این جامعه ی رو به توسعه تزریق می شد، خواهد پرداخت. لذا، عطف به ریشه یابی مدرنیته ی غربی در چهار تغییر مسیر تفکّر غربی یا همان نیهیلیسم و همچنین ارتباط هستی شناختی دوربین عکّاسی با این چهار تغییرِ مسیرِ حیاتی در سیر تفکّر غربی در حکم چهار نیروی نابود کننده ی نظام های ارزشی دوران پیشامدرن، نگاهی اجمالی به نقاط تلاقی چهار اصل فوق و گفتمانِ غالبِ " بازگشت به اصل " در دوره ی مورد نظر، با توسّل به ژانر عکّاسی خانوادگی و عکّاسی هنری و به شیوه ای استقرایی و تاریخ مدارانه، صورت خواهد گرفت. از این حیث، با توجّه به نقش کم رنگ عکّاسی در فرآیند مدرنیته ی ایرانی، فقدان تجربه نیهیلیسم مدرن و متعاقباً عدم حصول فرهنگ مدرنیستی در مدرنیته ی ایرانی، شاهد فقدان تجربه ی جامعه ای مدرن در ایران خواهیم بود.
تبیین مؤلفه های موثر در احیاءگری مسکن (مورد پژوهی بالکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
93 - 107
حوزههای تخصصی:
زندگی در نواحی شلوغ شهری و خانه های حداقلی، و مواجهه با استرس در طولانی مدت، سلامتی جسمی و روانی شهروندان را تهدید می کند. در این راستا، محیطی که با دور کردن فرد از زندگی روزمره امکان استراحت، پاک سازی ذهن و تمدد اعصاب را فراهم آورد، محیطی مطلوب بشمار می آید که علت آن برخورداری از قابلیت «احیاء» است. مطالعات بسیاری بر قابلیت احیاءگری «طبیعت» اشاره دارد چراکه تماس با طبیعت می تواند موجب بهبود استرس و تجدید قوای ذهن شود. پژوهش حاضر به روش کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 100 نفر از ساکنین دو مجموعه مسکونی در تهران، نشان می دهد بالکن در عرصه مسکن به عنوان یک فضای نیمه بازِ پیونددهنده درون و بیرون، در صورت برخورداری از برخی کیفیت های فضایی ، می تواند از قابلیت احیاءگری بالایی برخوردار باشد. بر اساس نتایج این پژوهش وسعت بالکن -- به شرط امکان استقرار مبلمان کافی و امکان انجام فعالیت در آن، عمق بالکن -- به شرط تامین محرمیت نسبی—و موقعیت بالکن از سطح زمین—به شرط تامین دید و منظر مناسب، قابلیت احیاگری بالکن را بطور قابل توجهی افزایش می دهد نتایج این پژوهش ضمن آشنا کردن معماران و طراحان محیط با موضوع احیاءگری، آنان را نسبت به لزوم ارتباط با طبیعت از طریق تخصیص سطوح مناسب به بالکن در ساختمان های مسکونی حساس می نماید.
بررسی سیر تحولات مداخله شهری در محدوده آبکوه مشهد
حوزههای تخصصی:
محله قلعه آبکوه مشهد قبل از توسعه فیزیکی شهر، به صورت روستایی در فاصله ۶ کیلومتری غرب آن قرار داشته که با انجام مطالعات طرح جامع شهر در سال ۴۹-۱۳۴۶ و تصویب آن در سال ۱۳۵۱، اراضی بایر پیرامون آن در مسیر توسعه قرار گرفت. به دنبال آن طرح تفصیلی مجزایی برای اراضی بایر تهیه شد و درواقع محلات جدید شهر شامل "شهر جدید" و "آبکوه" به وجود آمدند. به منظور پیوند بافت قلعه آبکوه با نقشه جدید شهر، چگونگی توسعه به سمت این روستا در طرح تفصیلی مشخص گردید که در سال ۶۲-۱۳۶۱ با اجرای بخشی از آن به منظور پیوند محله "شهر جدید" با محدوده مرکزی شهر مشهد، بافت قدیمی آن با احداث محور ارتباطی ازهم گسیخته شد و بافت به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد که در طول زمان با تحولی عمده، به یک محور ارتباطی- اقتصادی پرتردد تبدیل شد؛ اما بعدازاین اقدام به دلایل اجتماعی، سیاسی و مدیریتی گوناگون سایر پیشنهاد ها طرح تفصیلی اجرا نشد و در نتیجه بافت قدیمی در شرایط نیمه اصلاحی سنتی و حالت روستایی خود باقی ماند که امروزه به یک محدوده ویژه در دل شهر مشهد تبدیل شده است. از نگاه نویسندگان با توجه به ویژگی های محله (آبکوه) بایستی نگاه متفاوت و منطبق با شرایط آنجا مدنظر قرار گیرد. با نگاهی به گذشته می توان دریافت که استفاده از پیشنهادات کارشناسان مجرب و بومی حوزه شهرسازی، تطبیق راهبردهای اجرایی طرح با نیازهای واقعی شهروندان، بهره گیری مداوم از نظرات و مشارکت ساکنین از طریق مدیریت ویژه توسط مشاور متخصص مقیم از اصلی ترین عوامل در به انجام رساندن موفق طرح های توانمندسازی بافت های فرسوده در مشهد به خصوص محدوده آبکوه بوده و بایستی به طور مستمر مورد توجه دست اندرکاران امور شهر باشد. در این مقاله سعی شده با بررسی روند تحولات نحوه مداخلات شهری در محدوده آبکوه از گذشته تا اواسط دهه اخیر، ضمن اشاره به تفاوت ها و شباهت ها اصول مندرج در طرح های بالادستی به روش قیاسی-تحلیلی به مدلی ترکیبی و کارآمد اشاره شود.
ترکیب بندی در نگارگری ایرانی با تأکید بر مضمون و اصول سنت های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
دغدغه بازنمایی دقیق عناصر جهان پیرامون، در یک اثر نقاشانه تحت لوای تبحر تکنیکی هنرمند، گاهی تعامل میان این عناصر را برای حصول کلیتی مطلوب پس می زند؛ نتیجه آن که، تکیه صرف بر بازآفرینی دقیق عناصر صحنه و عدم پرداختن به اصول طراحی در اثر، برای نیل به تهییج احساس مخاطب، وافی به مقصود نخواهد بود. هنرمند با کاربست تمهیدات بصری لازم، حلول حس صحنه در جسم و جان نظاره گر را ممکن می سازد و به مدد تدابیر لازم، حس مضمون را منتقل می نماید. نمود اصول انتظام بصری و تمهیدات هنرمندانه در نگارگری ایرانی بالاخص مکاتب هرات و تبریز، نمایانگر آگاهی هنرمند ایرانی از اصول طرح بوده است و مطالعه بصری آثار ارزشمند هنر نگارگری ایرانی، گواه قابل رؤیتی از کاربست اصول طراحی در این حوزه است. لیکن، در نگارگری ایرانی برخلاف نقاشی در غرب، چنان تمهیدات بصری، تدابیر لازم هنرمندانه و ساختار کلی در آن نخست، مرئی نیست. مساله این که هنرمند نگارگر در مصور نمودن مضامین چندگانه، چه تمهیدات و ترفندهای هنری را برگزیده و کدام ساختار را متناسب با محتوای اثر تشخیص داده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن است تمهیدات لازم، در جایگاه تدابیری هنرمندانه، قراردادی، نهادینه و اصیل از زاویه آفرینش حس مضمون در حوزه نگارگری ایرانی، مورد بحث قرار گیرد.
سیر شکل گیری میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
113-131
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد درباره روند و تاریخچه شکل گیری میدان نقش جهان، همچنان پرسش های متعددی در این زمینه وجود دارد که جواب دقیقی به آن ها داده نشده است. این پرسش ها به موضوعاتی از قبیل پیشینه میدان ، تاریخ دقیق ساخت و اتمام اجزای میدان، ترتیب شکل گیری اجزای میدان و... مربوط است. در این مقاله تلاش شده پاسخ های دقیقی در حد منابع و اسناد تاریخی موجود به این پرسش ها داده شود. روش پژوهش، تحلیلی تاریخی مبتنی بر متون تاریخی شامل کتب تاریخی دوره صفویه و نیز سفرنامه های آن زمان و برداشت های میدانی از قبیل مطالعه متن کتیبه های تاریخی ابنیه موجود در مجموعه و دیگر شواهد موجود است. هدف از این بررسی ها تدقیق و تکمیل پیشینه تاریخی یکی از مجموعه های تاریخی مهم معماری و شهرسازی ایران است. درباره دستاوردهای مقاله می توان به این موارد اشاره کرد: 1. پاسخ به ابهامات و پرسش های مرتبط با موضوع پژوهش و ارائه تصویری روشن از فرایند تاریخی شکل گیری میدان نقش جهان و اجزای آن، 2. گردآوری مهم ترین اسناد تصویری و متون تاریخی مرتبط با موضوع تحقیق، 3. تدوین چند سند تصویری از پیشینه و فرایند شکل گیری میدان در دوره صفوی که برای اولین بار در خصوص تاریخچه سیر تحول و شکل گیری میدان نقش جهان ارائه می شود و بیانگر پیشینه و نحوه توسعه میدان نقش جهان در دوره صفوی است.
تحلیل عوامل محیطی در توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ بخش جنوبی حوزه فرهنگی هلیل رود؛ مطالعه موردی: دشت های کهنوج، قلعه گنج و رودبار جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی و توزیع مکانی سکونت گاه های انسانی داشته اند و مطالعه روابط متقابل انسان و محیط، یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. شناخت روابط انسان و محیط در مطالعه حوزه های جغرافیایی با اقلیم های چندگانه اهمیت بیشتری می یابد. حوزه فرهنگی هلیل رود نیز از جمله حوزه های جغرافیایی با سه اقلیم «سرد کوهستانی و معتدل»، «گرم» و «گرم وخشک» است و این چندگانگیِ اقلیمی، الگوهای خاصی را در مکان گزینی و توسعه سکونتگاه های دائمی و موقت در پی داشته است. این در حالی است که مطالعات باستان شناسی پیش از تاریخ در این حوزه، بیشتر بر استقرارهای عصر مفرغ تمرکز یافته و سهم استقرارهای مس و سنگ در چنین مطالعاتی بسیار اندک است. بر این اساس، مطالعه نقش عوامل محیطی در توزیع مکانی، زیست پذیری و شکل یابی استقرارهای دوره مس و سنگ نقش مهمی در شناخت فرهنگ های پیش از تاریخی، پیش از ورود به عصر مفرغ دارد. زیرا برخی از زمینه های شکل گیری فرهنگ های عصر مفرغ را می توان در دوران مس و سنگ جستجو کرد. پرسش اصلی اینست که تأثیر و نقش عوامل محیطی بر نحوه توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ در بخش جنوبی حوزه هلیل رود چگونه است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر پایه داده های حاصل از بررسی های باستان شناختی است. عواملی محیطی مانند ارتفاع از سطح دریا، جهت و میزان شیب زمین، منابع آب، ساختار زمین و کاربری اراضی در ارتباط با 69 استقرار مس و سنگ با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS) ) تحلیل شد. بر پایه نتایج، ارتفاع از سطح دریا و نحوه دسترسی به منابع آب بیشترین نقش را در مکان گزینی و شکل سکونتگاه ها داشته اند. بر این اساس، نقش عوامل محیطی در سنت کوچروی و تغییر مکان درون منطقه ای نیز حائز اهمیت است و بررسی پراکنش استقرارها بر اساس گاهنگاری مس و سنگ، بیانگر افزایش جمعیت در این حوزه است.
تبیین و تطبیق نگاه اشراقی به زیبایی و جلوه های منطبق با آموزه های قرآن (با تأکید بر رساله مونس العشاق سهروردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
95 - 110
حوزههای تخصصی:
شها ب الدین سهروردی بنیانگذار حکمت نوریه و اشراقی است؛ حکمتی که وی با بهر هگیری از منابع غنی اسلام به ویژه قرآن کریم مباحث حکمی را در جهتی نوین پیش برده است. سهروردی با تبیین اشراقی خود از نور و بازبینی آن به زبان رمزی در رساله مونس العشاق تحقق کثرت در عوالم هستی را به اقانیم سه گانه حسن، حزن و عشق منسوب می داند. وی با تکیه بر حقیقت حسن )مسأله محوری زیبایی شناسی( در قرآن به تبیین اشراقی از زیبایی در حکمت اشراقی خود و همبستگی با معرفت دست می یابد. در این پژوهش کوشش می شود با تبیین مفهوم زیبایی در رساله مونس العشاق و بازخوانی رمزهای حزن و عشق در نظام جهان شناسی اشراقی به عنوان محورهای زیبایی شناسی در مونس العشاق و تطبیق همین رمزها در آیات قرآن، لوازم آن مفاهیم پی گرفته شود و پیوند میان حقیقت و هنر آشکار شود برای رسیدن به این هدف، شواهد مثالی از آثار شاخصی در هنر اسلامی آورده می شود. لازم به ذکر است تمامی نمونه های تصویری از آثار فاخر ایرانی موزه فریر گالری نیویورک گرفته شده است.
بررسی شیوه تصویرگری فرشتگان «اسرافیل، جبرئیل و میکائیل» در سه نسخه از کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات قزوینی (نسخه کتابخانه ملی فرانسه،463؛ کتابخانه ملی 3443-46 وچاپ سنگی طهران، 1283)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عجایب المخلوقات قزوینی کتابی بسیار جامع و کامل است در حوزه معرفی موجودات عجیب و غریب و ماورایی که نام این موجودات در مذاهبی همچون مسبحیت و، اسلام در قالب داستان ها و رهنمودهای عرفانی اورده شده است. عجایب المخلوقات قزوینی به باورها و داستان های مذهبی که در گذشته توسط پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) گفته شده است را به صورت تصویری ارائه داده است. یکی از این باورهای اشاره شده در این کتاب، وجود و نقش فرشتگان و جایگاه آنان در طبقات آسمان است. در این مقاله به بررسی شیوه تصویرپردازی سه فرشته اعظم خداوند، اسرافیل، جبرئیل و میکائیل در سه نسخه از کتاب های عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات قزوینی می پردازیم. این سه نسخه شامل: نسخه کتابخانه فرانسه،463، نسخه کتابخانه ملی 46-3343 و نسخه چاپ سنگی طهران، 1283می باشد. سه نسخه مذکور در دوره های مختلفی به تصویر کشیده شده اند و شامل باز تعریف های جدیدی در مورد این سه فرشته می باشند. روش تحقیقی به صورت توصیفی -تطبیقی انجام گرفته است. می توان مشاهده کرد در تصویرپردازی فرشتگان مدل انسانی برای آن ها قائل شده اند.