اقناعِ سخنورانه در موسیقی یوهان سباستین باخ، با نگاهی بر پرلود سوییت شماره ی 3 ویُلن سِل در دو ماژور BWV 1009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی موسیقی با زبان از دیر باز امری معمول بوده است. در دوران رنسانس و با رشد انسان گرایی، موسیقی نه تنها به صورت دانشی ریاضی بلکه به عنوان علمی در ارتباط با کلام و انتقال مفاهیم و معانی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مهم عاملی شد تا در گذر زمان، پیوند عمیقی بین موسیقی و فنِ سخنوری (رتوریک) ایجاد شود. در این میان آهنگسازان آلمانی، جهت استفاده از قدرت اقناعیِ نهفته در فن رتوریک؛ اصول ساختاری، فیگورها و تزئینات رتوریکی را در فرآیند آفرینش یک اثر موسیقی به کار بستند. یوهان سباستین باخ نیز به پیروی از سنت آهنگسازی موسیقی بارُک براساس اصول و قواعد رتوریک آثار فراوانی به رشته ی تحریر درآورد. بنابراین، برای دست یافتن به فهم و تفسیری عمیق از موسیقی وی، نمی توان شناسایی جنبه های رتوریکی بکار رفته در آثار او را نادیده گرفت. مطالعه ی توصیفی- تحلیلی حاضر پس از بررسی تاریخی و تبیین ارتباط موسیقی با رتوریک، کاربرد اصول رتوریک در موسیقی را شرح می دهد. سپس به بررسی پرلودِ دو ماژور BWV 1009، از منظر اصول رتوریک پرداخته و نشان می دهد که باخ چگونه با به خدمت گرفتن عناصر موسیقی مانند سکوت، فواصل، هارمونی و