فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
195 - 206
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «توسعه ی درون زا» یک دیدگاه بهینه در توسعه شهری قلمداد می شود. مقیاس مداخلات در این رویکرد، آن را با دانش طراحی شهری پیوند داده است. یکی از ابعاد شاخص در طراحی شهری، «منظر شهری» است، ولی در فرآیند توسعه، تحت عنوان تفکیک اراضی، غالباً این بُعد به محوطه آرایی زمین تنزل یافته است. در حالی که رویکرد «منظر شهری پایدار»، با تأکید بر توانمندی های مناظر راهبردی (مناظر گسترده، خطی، رودخانه ای، سیمای شهری و بالکنی) و همچنین محیط اکولوژیک؛ توجهات فرای دو بُعد و مقیاس بالاتر را مطرح می سازد.
هدف پژوهش: هدف پژوهش تدوین اصولی است که به واسطه آنها «جانمایی عناصر نشانه ای و عرصه ی عمومی» در توسعه های درون زا به نحوی واقع شود که دارای بیشترین پتانسیل در دریافت و ارائه مناظر باشند.
روش شناسی: این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی است، در ابتدا با روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای مبانی رویکرد منظرشهری پایدار را بازشناسی می کند، در ادامه بر پایه کشف ساختار پنهان اسناد بالغ مدیریت مناظر شهری پایدار اصول مدنظر را تدوین می کند؛ در نهایت با استفاده از روش جمع آوری داده های جغرافیایی، اصول بدست آمده در محدوده پادگان ارتش بجنورد موردپژوهی و موقعیت بهینه مدنظر تعیین می شود.
یافته ها و بحث: در این پژوهش پنج اصل راهبردی زیر تعیین شد: «قرارگیری عناصر نشانه ای در تسلط های ارتفاعی»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل تلاقی بیشترین کریدورهای دید از معابر متصل»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل گشودگی و شکاف طبیعی یا مصنوع»، «قرارگیری عرصه عمومی در بالاترین تسلط ارتفاعی» و «قرارگیری عرصه عمومی در مجاورت پهنه های سبز و اکولوژیک موجود».
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موقعیت قرارگیری عناصر نشانه ای و عرصه عمومی مستلزم توجهی فراتر از آنچه بطور معمول برای آن ها در نظام تفکیک اراضی در نظر گرفته می شود، هستند. همچنین این اصول اهمیت بیش از پیش توجه به محیط اکولوژیک شامل فرم زمین و پوشش گیاهی و آبی در فرآیند برنامه ریزی و تفکیک اراضی، را روشن می سازد.
مروری بر راهکارهای بهبود وضعیت آکوستیکی فضای داخلی آپارتمان های مسکونی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
72 - 87
حوزههای تخصصی:
گستردگی مطالعات نقش صوت در فضاهای داخلی، سبب تدوین آیین نامه های مربوط در بسیاری از کشورها شده است که از نتایج آن تهیه استانداردهای حوزه آسایش صوتی است. مطالعات اخیر نشان می دهد که کاهش صوت منبع الزاماً به معنی افزایش آسایش صوتی نیست و ادراک کاربر بسیار مؤثر است. عوامل مهم در ارزیابی آسایش صوتی در فضاهای مسکونی، شامل جنبه های ادراکی کاربران، جنبه های اجتماعی و فرهنگی و هم چنین ارزیابی جنبه های فیزیکی صوت است. مقاله حاضر با بررسی منابع متقن عمدتاً مقالات منتشر شده در نشریات بین المللی در بازه زمانی 10 سال اخیر و درعین حال پر استنادترین مقالات و همچنین با رویکرد انفعالی، نگاشته شده است. هدف از این مقاله ارائه گزارشی از تحقیقات موجود در این حوزه و دسته بندی آنها است. با بررسی و تحلیل منابع فوق، سه دسته پیشنهاد شده است؛ اولین دسته، پژوهش هایی هستند که رویکردی شبیه سازی داشته اند به گونه ای که در شبیه سازی، عناصر ساختمانی و یا فضاهای معماری مد نظر محقق قرار گرفته است. دسته دوم، شامل پژوهش هایی است که رویکرد شبیه سازی آنها متفاوت از شبیه سازی فرم های ساختمانی و یا فضاهای معماری است، بلکه بر روش های فعال کنترل نوفه متمرکز هستند، به طوری که بر ساختارهای صوتی صدا و تجهیزات مرتبط با آن مانند میکروفن ها مبتنی هستند. و در آخر، تمرکز اصلی دسته سوم رویکرد شبیه سازی آکوستیک بر پژوهش هایی است که بر مصالح مبتنی هستند. به عنوان مثال استفاده از ساختارهای سبز گیاهان و یا استفاده از رزین های خاص موضوع اصلی این دسته از پژوهش ها است که در واقع، بر فرم، تراکم، جنس (مصالح) تمرکز می کنند. در مقاله حاضر، پس از دسته بندی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، این امر به بحث گذاشته شده است که کدام یک از رویکردهای یافتن حل مسئله، نسبت به سایر رویکردها، از وسعت نظری بیشتری برخوردار است و کدام یک از رویکردها، با توجه به وضعیت موجود در کشور، می تواند کاربرد داخلی مناسب تری داشته باشد.
مکان یابی پایگاه مدیریت بحران و با استفاده از روش سلسله مراتب تحلیل AHP در منطقه 3 شهر تهران
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
140 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انسان همواره با بلایا و بحران های طبیعی و انسان ساخت رو به رو بوده است. هر چند اجتناب از بحران ممکن نیست اما با طراحی مناسب می توان از صدمات این بحران ها کاست. مخاطرات محیطی یکی از موانع اصلی تحقیق توسعه پایدار در سکونتگاه های انسانی است. برای کاهش صدمات ناشی از بحران هایی نظیر زلزله، سیل، و کاهش میزان خسارت وارده به شهرها ساخت و نحوه رشد در شهر و سکنی گزینی جمعیت عواملی مانند مکان یابی مناسب پایگاه مدیریت بحران نقش بسزایی در کاهش صدمات دارد، چرا که استقرار پایگاه های مدیریت بحران یکی از عوامل مهم برای مقابله با بحران های احتمالی در مناطق بحران زده، اسکان موقت حادثه دیدگان است.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش مکان یابی مناسب جهت احداث پایگاه مدیریت بحران در منطقه 3 شهر تهران و با در نظرگرفتن معیارها و زیرمعیارهای مختلف از جمله عوامل طبیعی و انسان ساخت شامل، کارایی، سازگاری، ایمنی در این منطقه است.
روش شناسی: در این مقاله برای شناسایی اراضی مناسب جهت احداث پایگاه پشتیبانی مدیریت بحران، نه معیار محیطی و انسانی انتخاب شده است، که با استفاده از روش AHP و تلفیق لایه ها در محیط نرم افزار GIS نقشه تناسب سازگاری استخراج شده و در نهایت مکان بهینه انتخاب شده است. همچنین برای وزن دهی معیارها از نظرات 20 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاه که در این حوزه فعالیت داشته اند، استفاده شده است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش بیانگر این موضوع است که در معیارهای اصلی، شاخص دسترسی بیشترین اهمیت را با امتیاز (443/0) و در زیر معیارها تعیین شده شریانی درجه یک با امتیاز (667 /0) ، معیار سازگاری فضای سبز با امتیاز (415/0)، در مشخصات زمین شناسی نیز شیب زمین با امتیاز (400/0) بیشترین امتیاز را در مکان یابی پایگاه مدیریت بحران برخوردارند.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر این موضوع است که محدوده های شمالی و محدوده های شمال شرقی این منطقه مکان مناسب برای احداث پایگاه های مدیریت بحران هستند.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
خدای خانه مسجد جامع عتیق شیراز؛ بنیاد بنا، تحولات تاریخی و پرسش از ماهیت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
59 - 88
حوزههای تخصصی:
خدای خانه، بنای یک اشکوب سنگی در میان صحن مسجد جامع عتیق شیراز است. این بنا را در گذشته بیت المصاحف می نامیدند و محل نگهداری نسخ قرآن شریف بود. خدای خانه در اثر چند مرتبه زمین لرزه حادث شده در دوره قاجاریه ویران شد و به صورت تلی از مصالح برهم انباشته درآمد. ویرانه خدای خانه در نخستین اقدامات مرمتی اداره کل باستان شناسی، از سال 1318ش. بازسازی شد. سیمای شناخته شده امروزی این اثر، درواقع محصول همین بازسازی است. وضعیت یا وضعیت های پیشین این بنا موضوع پژوهش است؛ از این رو، پرسش از ماهیت معماری این بنا مطرح می شود؛ و این که سیر تاریخی بنای خدای خانه چیست؟ با این هدف که صورت اصیل این بنا تبیین شود. پژوهش به روش «تاریخی-تحلیلی» و با بهره گیری از متون و اسناد تصویری تاریخی و مشاهده های میدانی به انجام رسیده است. در این پژوهش روشن شده که بنای خدای خانه به گمان از هنگام بنیان مسجد برپا شده و چند سده بعد دگرگونی هایی در آن پدید آمد. شاکله اصلی خدای خانه در سده هشتم هجری قمری با افزوده شدن برج هایی در چهار نبش بنا کامل شد؛ با این توضیح که پیش تر در سده ششم-هفتم هجری قمری بنای میانی و رواق ستون دار ساخته شده بود. برپایه مستندات تاریخی، بنا در دو اشکوب ساخته شده بود. در صورت اولیه، خدای خانه در مرکز صحن مسجد قرار داشت. فضای یادگیری و قرائت قرآن بود و در آن قرآن های کهن و سی پاره های وقفی را نگه می داشتند.
مطالع تطبیقی ترکیب بندی عناصر بصری و تغییرات خوشنویسی کتیبه ها در سکه های ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مدارک مهم باستان شناسی دورانِ ایلخانی و تیموری، سکه است. سکه در کنار مشخص کردن وضعیت اقتصادی، دارای نقوش و نوشته هایی به قلم های گوناگون نیز هست که می توان اطلاعات زیادی را در زمینه های خط، زبان و وضعیت تاریخی این دو دوره در اختیار قرار دهد. علاوه بر داده های ارزشمند تاریخی و اجتماعی، از منظر هنری نیز می توان این آثار را مورد تحلیل قرار داد. مهمترین سوالات مطرح شده در این پژوهش این است که خطوط نوشتاری سکه ها چه تحولات خوشنویسانه ای داشته است؟ حسن ترکیب در سکه های ایلخانی و تیموری چگونه است؟ بر این اساس، به روش توصیفی و تطبیقی به تحلیل ترکیب بندی عناصر بصری و شناخت تغییرات خوشنویسی سکه ها، پرداخته شده است. در راستای نیل به نتایج موردنظر، پس از مطالعات کتابخانه ای، نمونه های مورد مطالعه به شیوه هدفمند خوشه ای انتخاب شده است. بر این اساس، 20 سکه دوره ایلخانی و 15 نمونه از دوره تیموری، از موزه های اشمولین، دیوید، ملک و موزه شخصی کومش سمنان، مطالعه شده است. نمونه های این پژوهش، از منظر نوع قلم خوشنویسی و قاعده ترکیب در خوشنویسی شامل دو اصل کرسی و نسبت، مطالعه، تطبیق و دسته بندی شده است. بر پایه نتایج حاصله، بیشترین قلم های خوشنویسی مورد استفاده در دوره ایلخانی؛ کوفی و در دوره تیموری؛ اقلام سته است. در مورد کرسی و نسبت، می توان گفت بیشترین کرسی به کار رفته در نمونه های هر دو دوره، کرسی مستقیم سطربندی شده است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که قاعده "نسبت"، در نمونه های ایلخانی، به طور تقریبی رعایت شده ولی در دوره تیموری، قاعده مند است. تنوع به کارگیری قلم های خوشنویسی در دوره ایلخانی، متعلق به دوره غازان و در زمان تیموری، به دوره حکومت شاهرخ تعلق دارد.
رویکردهای نوین در پدیدارشناسی: ارزیابی هم سنجی روش شناختی توصیفی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی را میتوان به عنوان روشی در فرایند تحقیق علمی در نظر گرفت. این روش، مراحلی را برای راهنمایی پژوهشگر از آغاز تا پایان فرایند تحقیق تعیین میکند. این روش به دنبال فهم عمیق ذات پدیدهها و تجربههای شخصی شرکتکنندگان در مطالعه است. در سالهای اخیر، پدیدارشناسی در زمینههای گوناگونی چون معماری پیشرفتها و کاربردهای بسیاری داشته است با این حال، روششناسی پدیدارشناختی در محدوده دانشگاهی کشور ما تا به این لحظه به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته و تعداد محدودی مقاله در این زمینه منتشر شده است. همچنین، تعیین اینکه پژوهشگر باید از کدام یک از روشهای توصیفی یا تفسیری در پژوهش پدیدارشناسی استفاده کند، اهمیت ویژهای دارد که تاکنون مطالعهای در این باره صورت نگرفته است. نظر به این خلا در تحقیق، هدف از این مطالعه، تشریح دقیق و جامع از جنبههای مختلف روشهای توصیفی و تفسیری در پژوهشهای پدیدارشناختی است. این مطالعه از طریق یک بررسی سیستماتیک به دنبال یافتن پاسخی برای سوالات مطرحشده درباره ابعاد متفاوت این دو روش است. این تحقیق با بررسی دقیق و تفصیلی ابعاد گوناگون روششناختی توصیفی و تفسیری در پژوهشهای پدیدارشناختی و با استفاده از روش بررسی نظاممند، به دنبال شناسایی و تحلیل ابعاد متفاوت این روششناسیها است. یافتهها نشاندهنده طیف وسیعی از ابعاد روششناختی توصیفی و تفسیری میباشند. در این تحقیق، منابع و مطالعات موجود به زبان انگلیسی از پایگاههای داده معتبر مورد بررسی قرار گرفته و منابع کلیدی شناسایی و در مقاله ارائه شدهاند. نتایج بدست آمده تأکید دارند که اجرا و کاربرد مراحل روشهای پدیدارشناختی توصیفی و تفسیری، پژوهشگر را در بهکارگیری این ابزارها در فرایند تحقیق یاری میرساند. همچنین هیچیک از روشها ذاتاً بر دیگری برتری ندارد و انتخاب روش مناسب به مفروضات فلسفی، پژوهشی، روششناختی، پرسش پژوهشی و نمونه خاص مورد مطالعه بستگی دارد. با توجه به نبود سابقه مشخصی از کاربرد گسترده روشها در داخل کشور، امکان و ضرورت استفاده از آنها به عنوان الگوهایی برای تجزیه و تحلیل تجارب در این طرح تحقیق مورد ارزیابی قرار میگیرد تا به عنوان دستاوردی نوین برای مطالعات بیشتر در زمینه پدیدارشناسی به کار رود.
بررسی معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب کودکان (نمونه موردی: مهدکودک های شهر ارومیه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کودکان سرمایه های با ارزش جامعه می باشند و عوامل متعددی بر رشد مطلوب آنها موثر است. یکی از مهم ترین عوامل، محیطی است که کودک در آن به یادگیری می پردازد. هدف این پژوهش دست یافتن به معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب کودکان جهت استفاده در طراحی معماری می باشد. پژوهش حاضر از دو بخش تشکیل شده که در بخش اول از طریق روش کیفی توصیفی به بررسی ویژگی های کودکان از نظر ادراک ذهنی و همچنین تحلیل نقاشی های کودکان بر این اساس می پردازد. جامعه ی آماری در این پژوهش، کلیه ی کودکان مهدکودک های چهار ستاره شهر ارومیه به تعداد 192 نفر دختر و پسر 4 تا 6 سال می باشد و ابزار پژوهش، نقاشی های کودکان تحت عنوان "ترسیم مهدکودک مورد علاقه شان" می باشد. نتایج بدست آمده، نشان می دهد عواملی همچون فضای باز، محل استراحت، طبیعت، امکانات بازی، تنوع رنگ، تنوع فضا، فضای جمعی، روشنایی، دسترسی آسان، مبلمان، امنیت، موسیقی و انعطاف پذیری ویژگی هایی هستند که کودکان از مهدکودک مورد علاقه خود انتظار دارند. بخش دوم پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش کمی است. پس از دستیابی به شناخت عوامل مورد انتظار کودکان، جهت سنجش پایایی تحقیق، پرسشنامه ای به صورت نیمه باز در قالب طیف لیکرت تنظیم و در اختیار 10 نفر از خبرگان این حوزه قرار داده شد. سپس به روش تکنیک دلفی در سه دور بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل اشاره شده توسط کودکان، معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب از دیدگاه متخصصین هستند.
ادراک معماری خانه پیر شالیار بر اساس رهیافت پدیدارشناسانه موریس مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خلق و نقد در گفتمان معماری نظریه محور است؛ نظریه ها نیز اغلب بینایی محور هستند. ادراک و تجربه زیسته معماری جای خود را به تجربه علمی همراه با تئوری ها داده است؛ گویا ادراک معماری واضح و به آسانی در دسترس است. از سوی دیگر، همین ادراک نیز در نظریه ها و علوم چندان قدر و اعتنایی ندارد. آیا واقعاً تجربه زیسته معماری، به راحتی و وضوح در دسترس است؟ آیا فارغ از نظریه ها نمی توان به معماری پرداخت و جایی برای تجربه زیسته معماری هم در نظر گرفت؟ آیا تنها بینایی است که باید در معماری مورد توجه باشد یا دیگر حواس نیز نقشی دارند؟هدف پژوهش: بررسی پدیدارشناسانه ادراک بدن مند معماری در قالب مطالعه ی موردی پدیدارشناسی خانه پیر شالیار هدف این پژوهش است. روش پژوهش: پدیدارشناسی چه در مقام روش و چه در جایگاه فلسفه اولی، مبتنی بر تجربه زیسته است. این پژوهش پدیدارشناسانه است و در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد؛ کیفی-توصیفی و مطابق پدیدارشناسی مرلوپونتی به توصیف پرداخته است و برای دسته بندی توصیف ها از مفاهیم و مقولات پیتر زومتور استفاده کرده است. نتیجه گیری: یافته ها تنوع تجربه دریافت معماری بر اساس تجربه زیسته را نشان می دهند. تجربه هایی که اگرچه درک و تجربه می شوند اما غالباً نادیده گرفته می شوند یا به بیان نمی آیند؛ یا نظریه مقدم بر تجربه است یا اساساً چنین تجربه هایی ارزشمند نمی دانند و خارج از حیطه معماری می دانند. این پژوهش نشان داد که حواسی غیر از بینایی چه نقشی در تجربه معماری دارد و خانه پیر شالیار چگونه از راه های مختلف حواس به تجربه درمی آید و اتمسفری تکینه می آفریند. اینکه چگونه در ادراک، منطق انتخاب مصالح، ترکیب و چینش آ ن ها خود را نشان می دهد. یافته های این پژوهش پیامدهایی برای نظریه پردازان و معمارانی دارد که دغدغه خلق تجربه هایی فراگیر و کامل از معماری دارند.
ارزیابی مولفه های کالبدی مساکن حاشیه شهر منطبق با سبک زندگی مهاجرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
کالبد معماری بیانگر هویت ساکنین می باشد. از این روی، عامل شکل دهنده به مساکن در حاشیه شهر، بازتاب مولفه های هویتی مهاجران است که سازنده سبک زندگی آنهاست. این درحالیست که الگوی مسکن در حاشیه شهر، اغلب براساس سبک زندگی غالب در جامعه شهری است و با نیازهای واقعی مهاجران مطابقت ندارد. بنابراین ارائه مولفه های کالبدی مسکن پاسخ مناسبی به انطباق این الگوها با سبک زندگی مهاجران است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی میزان ارتباط مولفه های کالبدی مسکن با سبک زندگی مهاجرین می باشد؛ لذا ابتدا ریزمولفه های این دو مبحث با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس باروش کیفی و بهره گیری از مصاحبه با 11 نفر از متخصصین ارتباط ریزمولفه های کالبدمسکن با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. یافته ها نشان می دهد در بعداجتماعی تاثیر ساختارخانواده و شغل بر سازماندهی فضایی و الگوی مسکن در بالاترین اولویت می باشد. درحالی که در بعدفرهنگی تاثیر باورهای مهاجران بر سازماندهی فضایی و همچنین تاثیر قومیت بر سازماندهی فضایی و موقعیت مسکن بالاترین اولویت را دارد.
بررسی و تحلیل معماری مورفینگ بر شکل گیری آثار رم کولهاس (مطالعه موردی: خانه موسیقی پورتو)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون مفاهیم معماری در حال نقد و بررسی است. فرم از مفاهیم اولیه و پایه معماری است که همواره تأثیر مستقیمی بر طراحی معماران دارد. فرم بیان کننده نظام ارزشی است و از مسائل بنیادین معماری به شمار می آید واژه مورفینگ برگرفته از کلمه فرم است. مورفینگ به معنای تغییر فرم از یک شکل به شکل دیگر است به گونه ای که فرم پیوستگی خود را حفظ کند و حالت جدیدی به خود بگیرد. در حقیقت مورفینگ به معنای انتقال اشکال هندسی است. بنای خانه موسیقی پورتو اثر رم کولهاس به عنوان نمونه موردی برای بررسی سبک مورفینگ در نظر گرفته شده است. کولهاس ازجمله معمارانی است که از ناممکن ها استقبال می کند و بناهای متفاوت با سبک های مختلف را طراحی و اجرا می کند. خانه موسیقی پورتو موفق ترین اثر این معمار است؛ که در این پژوهش مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. بررسی این موضوع که چگونه خدمات آموزشی شیوه تعامل مخاطبان با مؤسسات فرهنگی و به طور گسترده تر، با عملکرد هنری و خلاقیت را دوباره ابداع می کنند، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی معماری مورفینگ و مؤلفه های اثرگذار بر شکل گیری خانه موسیقی پورتو اثر رم کولهاس شکل گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تلفیقی از تحقیق «کمی» از نظریه به نمونه موردی، «کیفی» از نمونه مطالعه به نظریه مفاهیم بازشکافت خواهند شد. تحلیل و بررسی های انجام شده بین مؤلفه های مورفینگ و خانه موسیقی پورتو نشان می دهد طراحی کاسادا موزیک از نوع معماری مورفینگ بوده و مؤلفه های این سبک به طور واضح و آشکار در این بنا دیده می شود. طبق بررسی ها عواملی چون: تغییر حالت، پیوستگی، پیچیدگی و یکپارچگی تماماً در خانه موسیقی پورتو قابل مشاهده است.
تحلیلی پدیدارشناسانه در باب خوانش معماری بازار وکیل شیراز مبتنی بر آرا یوهانی پالاسما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انسان از طریق ادراک بدنی، بلافاصله با جهان درگیر و از آن آگاه می شود. در عصر حاضر ساختمان با رویکردهای طراحی و ساخت متعصبانه در حال تبدیل شدن به اهدافی برای فریفتن بصری به صورت لحظه ای هستند، در حالی که حس حضور، انعطاف پذیری و در حقیقت حس واقعی خود را از دست می دهند. در این میان یوهانی پالاسما به عنوان یک معمار پدیدارشناس توانسته است با آرا و نظریات خود به این مقوله بپردازد. مضامین و معیارهای پدیدارشناسی پالاسما در ادراکات محیطی به صورت تن بنیاد برگرفته از عقاید فیلسوف پدیدارشناس مرلوپونتی است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در فضای معماری بازار وکیل شیراز به چه صورتی مستتر می گردد؟ و همچنین تفکرات پدیدارشناختی یوهانی پالاسما چگونه می تواند فضای معماری را برای مخاطب به صورت یک فرآیند بدنمند قابل فهم و ادراک نماید؟ برای پاسخ به سوال مطروحه از روش تحقیق پدیدارشناسانه و بر اساس الگوی ماکس ون منن با کد گذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است. در بخش نظری مطالعات پیرامون پدیدارشناسی از دیدگاه یوهانی پالاسما انجام شد و در بخش میدانی با استفاده از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 30 مشارکت کننده به گفتگو پرداخت شد. در این مرحله به تطبیق مولفه های گزینش شده از مصاحبه ها با مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در بستر بازار وکیل شیراز پرداخته شد. در انتها این نتیجه حاصل شد که بین مفاهیم پدیدارشناختی یوهانی پالاسما و ادراکات بدنمند در فضای معماری بازار وکیل شیراز قرابت معناداری وجود دارد.
Expounding the Prefabricated Infill Model in Housing Development within Historical Urban Fabrics (Case Study: Yazd's Historical Fabric)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
The historical urban fabrics of Iran are increasingly threatened by contemporary construction practices that often neglect the principles of Iranian-Islamic architecture. As a result, the cultural and spatial identity of these areas is gradually diminishing. This research investigates the principle of "compatibility" as a design strategy for integrating advanced construction technologies into historic contexts through infill housing. Focusing on the historic core of Yazd, which UNESCO recognizes for its unique desert architecture and the continuity of its cultural traditions, the study employs an applied, descriptive methodology. Based on the 2021 census, 10,795 households reside in the area. Using proportional stratified random sampling and Morgan's table, 384 household heads across nine districts were selected for survey distribution. Data collected through questionnaires and interviews revealed multiple factors critical to compatible infill development, including transportation systems, street morphology, proportional harmony, visual coherence, building scale, spatial continuity, land use organization, construction speed, economic feasibility, aesthetic integration, and value preservation. Factor analysis grouped these into three principal dimensions: aesthetics (mean score of 3.49), cost (3.32), and speed (3.45). The findings emphasize the need for context-responsive design approaches that reconcile modern construction demands with the preservation of heritage values. By offering empirical insights and a structured framework for assessing compatibility in historic environments, this study contributes to the discourse on sustainable urban regeneration. It provides architects, planners, and policymakers with criteria to guide infill housing strategies that maintain architectural integrity while addressing contemporary urban needs.
ارزیابی قوانین شهری ایران با رویکرد سلامت شهری
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
219 - 236
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت شهری از طریق اعمال قوانین شهری نقش مهمی در سلامت شهری ساکنان دارند. قوانین شهری خوب پایه ای برای موثر بودن برنامه ریزی و پایه توسعه شهری پایدار محسوب می شوند. در شرایطی که قوانین به درستی تدوین نشده اند یا زیرساخت های حقوقی ضعیفی برای اجرای آنها وجود دارد، نابرابری های قدرت (سیاسی، مالی، فنی و فرهنگی) ممکن است برنامه ریزی را از تمرکز بر سلامت عمومی دور کرده و به ارزش زمین برای کسانی که منابع را در اختیار دارند معطوف کند. بنابراین وجود ابزاری برای ارزیابی معیار کیفیت قانون گذاری، ضروری است.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، ارزیابی قوانین شهری از نظر تطابق با مولفه ها و معیارهای سلامت شهری و همچنین معیارهای یک قانون باکیفیت است.
روش شناسی: با استفاده از روش محتوای کیفی و کمی جهت دار، به ارزیابی قوانین اصلی و پایه ای جاری شهرسازی ایران در سطح ملی، در دو بعد محتوا و عملکرد از جهت سلامت شهری پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: میانگین امتیاز مولفه های عملکردی قوانین منتخب برابر با 6/2 است و محتوایی برابر با یک است. نتایج نشان می دهد میانگین امتیاز بعد محتوایی و عملکردی در قانون تعاریف محدوده و حریم شهرها و روستاها و شهرک و نحوه تعیین آنها شهر برابر با (9/1) است که در مجموع بیشترین امتیاز را نسبت به سایر قوانین بدست آورده است. میانگین امتیازهای مولفه های محتوایی و عملکردی نشان دهنده آن است که قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران به لحاظ کیفیت (عملکرد) و محتوا (سلامت شهری) اختلاف ناچیزی با یکدیگر دارند و در هر دو بعد دارای ضعف اساسی هستند.
نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که مجموعه قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران، به مولفه های سلامت شهری کمتر معطوف شده اند. در قوانین شهری ایران فقط مولفه سلامت شهری، طراحی و اجرای برنامه های توسعه شهری، منطقه ای و ملی است که نسبتا موردتوجه قرار گرفته است. میانگین امتیاز مولفه های عملکردی نیز نشان دهنده کیفیت نامطلوب قوانین است. تنها مولفه دسترس پذیری قوانین امتیاز مطلوب را بدست آورده است.
واکاوی تأثیرات تکنولوژی بر کیفیت بخشی فضاهای عمومی شهری در چارچوب شهرهای هوشمند، مورد مطالعاتی: ایران مال، تهران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
183 - 210
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات و دیجیتالی شدن، منجر به تحولات عمده ای در شهرها و زندگی شهری در تمامی ابعاد شده است. تکنولوژی به عنوان عامل تسهیل گر امور و افزایش کیفیت های زندگی شهری به ویژه در فضاهای عمومی شناخته می شود. مطرح شدن مفهوم شهر هوشمند به عنوان یک سیاست شهری و پارادایم غالب، نمایانگر تأثیرات این تحولات است. در این مقاله، با هدف کشف اثرپذیری تکنولوژی در دو حوزه تئوری و عملی شهرها و با استفاده از رویکرد کیفی و رهیافت مرور نظری ادبیات موضوع، به تحلیل تاثیرات تکنولوژی در سطوح کلان و خرد شهری با تاکید بر کیفیت بخشی فضاهای عمومی شهری در چارچوب شهر هوشمند پرداخته شده است. ایران مال به عنوان نمونه موردی این تحقیق در نظر گرفته شده است تا تأثیرات کلان و خرد تکنولوژی در فضاهای عمومی آن از منظر تئوری و عمل بررسی شود.نتایج تحقیق نشان می دهد که در حوزه تئوری، تکنولوژی باعث شکل گیری نظریه های جدیدی چون شهرهای دیجیتال، سایبری، خلاق، مبتنی بر دانش و یادگیری و به ویژه مفهوم شهر هوشمند به عنوان گفتمان غالب شده است. در حوزه عملی نیز، استفاده از تکنولوژی می تواند به حل چالش های شهری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، حمل ونقل، محیطی، حکمرانی و... کمک کند. در مقیاس خرد، با تأکید بر فضاهای شهری هوشمند، تکنولوژی به ایجاد ارتباط میان انسان، فضا و تکنولوژی منجر شده که نتیجه آن بهبود کیفیت زندگی شهری در فضاهای عمومی است. نمونه موردی ایران مال نشان دهنده تحقق این مفاهیم در مقیاس کلان و خرد است، جایی که فناوری های نوین در ساختارهای فیزیکی و عملکردهای شهری ادغام شده اند و باعث بهبود تجربه شهری برای بازدیدکنندگان شده اند. در انتها پیشنهادات کاربردی برای بهبود عملکرد ایران مال و بهره برداری بیشتر از تکنولوژی های موجود با توجه به یافته های پژوهش مطرح شده است.
صورت و معنا در زیبایی هنری، از منظر توماس آکوئیناس و اریک نیوتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
107 - 113
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث مورد نظر اندیشمندان زیبایی شناس بررسی رابطه صورت و معنا در آثار هنری است. در وهله اول، این موضوع، اشاره به جدایی زیبایی اثر هنری از عالم پیرامونی دارد. اما در بررسی های دقیق وجوه زیبایی شناسی آثارهنری، با نمونه هایی مواجه می شویم که نشانگر پیوند عناصر بصری و صوری با مفاهیم عمیق معنایی است. پژوهش حاضر، با گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی، به بررسی رابطه متقابل صورت و معنا در زیبایی شناسی آثار هنری از منظر توماس آکوئیناس و اریک نیوتن می پردازد. این پژوهش با تمرکز بر آراء توماس آکوئیناس و اریک نیوتن درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه صورت و معنا بعنوان دو اصل بنیادین، در زیبایی شناختی آثار هنری نقش ایفا می کنند، یافته های پژوهش نشان می دهد، اگرچه این دو فیلسوف با نگرش های متفاوت صورت و معنا را مورد بررسی قرار داده اند، اما در این اصل مشترک اند که صورت و معنا رابطه متقابل و جدایی ناپذیری دارند، صورت اثر هنری به عنوان اصل بنیادین، سایراجزای اثر بر اساس آن نمود می یابد و از سویی معنا به عنوان محتوای درونی اثر وابسته به صورت است. در این اصل مشترک اند که صورت و معنا رابطه متقابل و جدایی ناپذیری دارند، صورت اثر هنری به عنوان اصل بنیادین، سایراجزای اثر بر اساس آن نمود می یابد و از سویی معنا به عنوان محتوای درونی اثر وابسته به صورت است.
تحلیل نشانه شناسانه پیکرنگاری حضرت علی (ع) در منتخبی از نگاره های احسن الکبار کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
39 - 53
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی دوران اقتدار سیاسی ایران و حاکمیت مذهب تشیع است. این موضوع موجب ظهور مضامین شیعی در آثار فرهنگی و هنری شد. احسن الکبار از نسخ قابل توجه شیعی است که با نثری روان، رویدادهایی از تاریخ اسلام و زندگی ائمه(ع) را بیان می کند. بخش هایی از این نسخه به شرح صفات و ویژگی های اخلاقی حضرت علی(ع) در قالب روایات مختلف پرداخته؛ صفاتی که بیانگر علم، فصاحت، شجاعت، قهرمانی و فداکاری ایشان و نشان دهنده جایگاه معنوی آن حضرت در دین اسلام است. اهداف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های پیکرنگاری حضرت علی(ع) در نگاره های احسن الکبار بر اساس رویکرد نشانه شناسی تصویری و کشف لایه های پنهان در نشانه های بصری به کاررفته در شمایل ایشان است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. نگارگر جهت پیکرنگاری حضرت علی(ع) از چه نشانه های بصری استفاده کرده است؟ 2. نشانه های تصویری به کاررفته در پیکرنگاری حضرت علی(ع) بر چه مفاهیم ضمنی دلالت می کنند؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان می دهد، نگارگر به مدد تمهیدات تجسمی و گزینش مناسب عناصر بصری نظیر قاب، ترکیب بندی و رنگ، فضایی متناسب با مضامین مجالس به وجود آورده و آن ها را به عناصری معنا رسان تبدیل کرده است. افزون بر آن، نظام های نشانه ای و رمزگان های به کاررفته در این نگاره ها متأثر از زمینه های فرهنگی و ارزش های حاکم در تفکر شیعی است که در ارتباطی منسجم و هماهنگ و زنجیره ای از روابط هم نشینی بر وجوهی از ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) دلالت می کنند.
دستور زبان معماری خانه های ارزشمند تهران در دوران قاجار با رویکرد معاصرسازی بافت های تاریخی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
41 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سوال اصلی که باعث شروع این مطالعه شد، به دو چیز برمی گردد: 1) آیا مدرسان و دانشجویان در برابر عدم قطعیت باید انتظارات خود را به طور معقولی پایین بیاورند؟ 2) اگر نه، آیا آن ها می توانند یک برنامه پشتیبانی برای خود ایجاد کنند که گزینه مناسبی را برای آن ها فراهم کند
اهداف: به گونه ای که هدف یادگیری مطابق با اهداف برنامه درسی تضمین شود؟ این مقاله یک سفر آموزشی جمعی را شروع کرد که در ابتدا با شکوه های جدی مواجه بود، اما در نهایت بازخورد مثبتی از دانشجویان دریافت کرد. شیوع ویروس کووید 19 در سطح جهان، مدرسی که از خارج از کشور کارگاه را هدایت می کرد و آموزش همیشگی رو در رو در کارگاه طراحی شهری، باعث نگرانی های اولیه شد.
روش ها: برای رفع این مشکلات، مدرسان بخش اول کارگاه را به آشنایی نظری با پنج اپیزود کشف شهری اختصاص دادند. آشنایی با تئوری، در حالی که در کارگاه های عملی کمتر استفاده می شود، تردیدهای اولیه دانشجویان را برطرف کرد. افزایش اعتماد به نفس دانشجویان، روحیه آن ها را برای اضافه کردن ساعات بیشتر به تولید تفاسیر خود، بهبود بخشید و راه آنها را به سمت تعریف مشکل، سنتز و طراحی باز کرد.
نتیجه گیری: این روش در جستجوی کسب تلاش های پدیدار شناختی و هستی شناختی ای در آموزش کارگاه طراحی شهری است که به طور یکپارچه تر؛ با وارد کردن تئوری به طراحی، از روش های همگرا استفاده می کند.
تحلیل دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، با استفاده از روش تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید که حدود سه دهه از ایجاد آن ها در ایران می گذرد، اکنون با مشکلات مختلفی رو به رو شده اند، یکی از این مشکلات دسترسی به خدمات عمومی شهری در این شهرها، می باشد. در پژوهش حاضر، که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و میدانی انجام شده است، دسترسی به خدمات عمومی شهری در 7 ناحیه شهر جدید سهند در ارتباط با شبکه معابر آن تحلیل گردید در تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحلیل شبکه، سطوح دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، بررسی گردید و حاصل کار، به صورت نقشه های مجزا، برای 9 نوع کاربری خدمات عمومی شهری، ابتدا به صورت نقشه های شعاع دسترسی و سپس با یکپارچه کردن نقشه ها به صورت نقشه های شعاع دسترسی وزنی، تهیه گردید. در پایان نیز با ترکیب نقشه های تولید شده در مراحل قبل، نقشه نهایی دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری ارائه گردید. . با استفاده از روش تحلیل شبکه، در مجموع دسترسی به خدمات عمومی شهری در قالب 9 کاربری، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کاربری های خدمات عمومی شهری، شهر جدید سهند از نظر مطلوب بودن دسترسی به ترتیب عبارتند از: آموزشی، تجاری، تجهیزات شهری، اداری-انتظامی، مذهبی، درمانی، پارک و فضای سبز، ورزشی و فرهنگی. شعاع دسترسی به کاربری آموزشی و تجاری نسبت به بقیه کاربری در وضعیت مطلوب تری قرار دارند؛ درحالی که کاربری های ورزشی و فرهنگی در وضعیت ضعیف تری از این لحاظ قرار دارند؛ که علت آن پراکنش فضایی و تعداد این کاربری ها می باشد. همچنین نتایج حاصل از نقشه دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری نشان داد تنها 45% از کل شهر تحت پوشش خدمات رسانی خوب و خیلی خوب قرار گرفته است و این سطوح اغلب شامل نواحی میانی و قدیمی تر می باشد و نابرابری در دسترسی به خدمات شهری در شهر جدید سهند مشهود است. نابراین باتوجه به جمعیت بالای شهر جدید سهند و نقش مهم این شهر در جذب جمعیت مادرشهر تبریز، نیازمند برنامه ریزی و توجه ویژه به ایجاد و طراحی عملکردهای مختلف خدمات عمومی شهری به خصوص در مناطق با سطوح دسترسی ضعیف و خیلی ضعیف می باشد.
تحلیل نقش و جایگاه زنان در قالی های قوم بلوچ بر اساس نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۷۲-۵۳
حوزههای تخصصی:
بلوچ ها یکی از اقوام اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که دارای بافت اجتماعی طایفه ای و قبیله ای بوده و در نواحی شرقی و جنوب شرقی ایران زندگی می کنند. قالی بافی به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات سنتی در میان برخی طوایف بلوچ، رایج بوده و توسط زنان صورت می گیرد. زنان قالیباف با الهام از محیط پیرامون و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم برجامعه ردپای حضور خود را در قالی ها برجای می گذارند. پژوهشگران اجتماعی عقیده دارند که هنرها همواره نشانه هایی از فرهنگ و سنت های تولیدکنندگان را به نمایش می گذارند که با مطالعه و تحلیل این نشانه ها می توان به اطلاعات زیادی در مورد جامعه دست یافت. مسئله اصلی پژوهش حاضر، ناشناخته بودن چگونگی حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های تصویری بلوچی است. از این رو سوال اصلی پژوهش عبارت است از: بازتاب نقش زنان در ساختار بصری و محتوایی قالی های تصویری بلوچی چگونه است؟ هدف از پژوهش نیز شناسایی نقش زنان به عنوان پدیدآورندگان اصلی قالی های بلوچ در شکل گیری عناصر فنی، بصری و مضامین شکل گرفته در پیرامون قالی ها هست. بدین منظور، پژوهش با استفاده از داده های حاصل از منابع کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی با 3 نفر از کارشناسان و خبرگان قالی بلوچ به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسید. به لحاظ نوع مواجهه با داده ها، پژوهش از نوع کیفی است و با تحلیل 22 نمونه از قالی های بلوچی که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند به انجام رسید. نتایج نشان دادند، حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های بلوچی، در سه حوزه مشخص قابل مطالعه و دسته بندی است. این سه حوزه عبارت هستند از، الف: نام گذاری قالی ها با اسامی زنانه ب: نام گذاری نقوش با اسامی زنانه ج: بازنمایی زنان در قالب نقوش تصویری زنانه در قالی ها.