فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۲۱ تا ۶٬۱۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
65 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزش نماد ین صنایع د ستی ملی و منطقه ای و نیز هم ترازی آنها با سرمایه اقتصاد ی، که به وسیله نظریه پرد ازانی چون «بورد یو»، بیان شد ه، نشان از ارجمند ی آنها د ر نزد جوامع توسعه یافته است. جایگاه نماد ین صنایع د ستی و کارکرد فرهنگی این هنرها، که برآمد ه از اصالت آنها است، سبب می شود تا اصالت این آثار همواره مورد توجه قرار گیرد . بر این اساس د ر این مقاله، معیارهای سنجش اصالت اثر، صنایع د ستی یونسکو، به عنوان مرجع تعیین اصالت، با آثار صنایع د ستی خراطی «عبد الرحیم فروتن» که د ارند ه نشان ذکر شد ه، تطبیق د اد ه شد ه است. د ر این راستا سؤالات پژوهش بد ین شرح است: معیارهای اصالت اثر هنری یونسکو چیست و چگونه با آثار خراطی عبد الرحیم فروتن منطبق است؟ هد ف: هد ف این مقاله، آگاهی صنعتگران و علاقه مند ان صنایع د ستی از این معیارهاست. اهمیت این موضوع اعتباربخشی به صنایع د ستی با بیان معیارهایی مشخص و ضرورت آن کسب اعتبار آثار تولید ی هنرمند ان صنایع د ستی ایران و منتفع شد ن آنها د ر ابعاد مختلف کاری است. روش تحقیق: این پژوهش کیفی و روش آن تطبیقی است که با بهره گیری از معیارهای اصالت یونسکو و انطباق و همسنجی آنها با شیوه کار هنرمند مورد نظر، به صورت توصیفی و تحلیل نتایج خود را ارائه می د هد . منابع و اطلاعات این تحقیق، برآمد ه از منابع کتابخانه ای، پایگاه های معتبر اطلاعاتی علمی و اطلاعات مید انی است. ،نتیجه گیری: یافته های این مقاله نشان می د هد ، رعایت حق کپی رایت، اصالت اید ه، حقوق اجتماعی (مانند پای بند ی به رعایت حقوق کارگران توسط کارفرما و ایمنی محیط کار، آموزش به د اوطلبان یاد گیری این هنر و قرارد اد ن امکانات کارگاهی د ر اختیار افراد تحت آموزش) مرغوبیت و کیفیت مواد اولیه، توجه به هویت و اصول زیباشناسی سنتی، د ر نظرد اشتن مسائل زیست محیطی چون به کاربرد ن چوب یکپارچه بد ون استفاد ه از مواد شیمیایی مانند چسب و د یگر مواد ، اقد ام به کاشت و نگهد اری از د رختان جغ د ر منطقه، بازیافت و مد یریت پسماند د ر کنار قابلیت بازاریابی و عرضه د ر بازارهای جهانی، ارکان اصلی اصالت یک اثر از نظر یونسکو است که همه این موارد به شرح گفته شد ه، د ر کارگاه هنرمند مورد نظر، اجرا شد ه است.
بررسی رابطه رویکرد منظر تاریخی شهری با زیست پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر «بررسی رابطه بین رویکرد منظر تاریخی شهری با زیست پذیری شهری» می باشد. اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه دارد. روش تحقیق مورداستفاده، روش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه همراه با مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 ساله و بالاتر ساکن در شهر ایلام تعریف شده اند و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان حجم نمونه و با استفاده از شیوه خوشه ای چندمرحله ای متناسب با حجم انتخاب شده اند. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا با میانگین کل (833/0) و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ به میزان (828/0) برای متغیر رضایت از زیست پذیری شهری و (824/0) برای متغیر رویکرد فرهنگی شهروندان محقق شده است. در تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده است. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی (10/49)، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی (00/55) و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی (66/32) بوده است.
مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گستره حوزه نمای شهری عرصه ای است برای دسته بندی میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران که شباهت ها و تفاوت های گوناگونی را در این زمینه پدید می آورد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه های نمای شهری آشکار سازد. مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی تفاوت میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری با وجود شباهت های ارائه می دهد. دیگر پژوهشگران حوزه های نمای شهری، با رویکرد منظر تاکنون برای یک مطالعه مقایسه ای در میدان های تهران به کار نبسته اند. هدف: این مقاله بر آن است تا چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدیدآمده در حوزه نمای شهری را مورد تحلیل قرار دهد. روش تحقیق: این پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است. مقاله پیش روی برای نخستین بار روش مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه نمای شهری مورد تحلیل قرارمی دهد. پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای از یک سو و داده های میدانی از سوی دیگر استوار است. از این روی پس از به دست آوردن داده ها، فرم های گوناگون و اشکال به کاررفته در ساختار معماری و نما از لحاظ چگونگی چینش در کنار یکدیگر نسبت های طولی و عرضی، شکل مورد استفاده، مورد مقایسه قرارخواهد گرفت و تأثیرات این شکل ها در نماهای میدان به دست خواهد آمد. نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده آشکار ساخت که نظام های شکل دهنده میدان منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوها، جانمایی آن ها و هندسه نما بوده که متأثر از کارکرد و جانمایی آن میدان هاست. این نظام ها هرچند ممکن است درصورت خود در طول تاریخ میادین ایرانی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن از لحاظ محتوا تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی مورد استفاده معماران منظر و شهرسازان قرارگیرد.
تحلیل و ارزیابی جداره های شهری با تأکید بر زیبایی شناسی بصری، با استفاده از روش شبکه بندی (نمونه موردی: خیابان انقلاب سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: میدان ها و خیابان های شهر جلوه گاه محیط بصری به شمار می روند. در گذشته، ساختمان ها علاوه بر اینکه با ویژگی هایی منحصر به فرد، زیبا، شکیل و منطبق بر اصول زیبایی شناسی بصری اجرا می شدند، در نهایت احترام به بناهای پیرامون خود در زمینه جای می گرفتند. امروزه اما منظر بیشتر شهرهای ایران، آشفته و نابسامان است و این موضوع ناشی از عدم هماهنگی و تناسب در ترکیب عناصر بصری بناهایی است که در کنار یکدیگر جای گرفته اند. اهداف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، استخراج مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیات زیبایی شناسی صوری جداره های شهری و اعمال آنها در طرح بازطراحی جداره خیابان انقلاب سنندج است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، در زمره تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش انجام در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار دارد. روش پژوهش: برای رسیدن به اهداف پژوهش، فرایند تحلیل و ارزیابی کیفیت های صوری، که مبتنی بر کسب شناختی عمیق از وضع موجود محدوده مورد نظر است، در سه مرحله انجام شده است. به این ترتیب که ابتدا به بررسی تئوری های مرتبط با زیبایی شناسی شهری پرداخته شده است، سپس اجزای اصلی سازنده نمای شهری تبیین شده اند و در مرحله سوم یک مدل پارامتریک برای سنجش و تحلیل کیفیت های بصری در نمای شهری ارائه شده است. نتیجه گیری: روش تحلیل انتخابی در این پژوهش روش کیفی است. به گونه ای که کیفیت مطلوب را در تمامی ابعاد و مؤلفه های زیبایی شناسی مورد بررسی قرار داده است. لازم به ذکر است که تنها آن دسته از کیفیاتی در کانون توجه قرار گرفته اند که اعمال تغییرات درآنها می تواند موجب ارتقای کیفیت های صوری شود و با ارائه درک درستی از پتانسیل های بصری، انتظام بصری منظر شهری محدوده مورد مطالعه را افزایش دهد. نتایج بررسی های انجام شده نشان دهنده ناهماهنگی های بسیاری در جداره های محدوده مورد مطالعه است. بر همین اساس، نتایج نهایی حاصل از تحقیق در قالب تهیه طرح بهینه جهت بازطراحی جداره های این محدوده ارائه شده است.
سنجش کیفیت محیطی خیابان فرخی شهر یزد از منظر توسعه کاربری زمین مختلط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
119 - 137
حوزههای تخصصی:
توسعه مختلط کاربری ها رویکردی جدید در چیدمان و ارتباط فضایی کاربری ها با تأکید بر تمرکز و تنوع کاربری ها است که از مهم ترین اثرات آن، خلق تنوع و ارتقاء کیفیت محیط می باشد. تنوع استقرار کاربری ها در خیابان فرخی یزد نوعی توسعه کریدوری کاربری زمین مختلط بوده که موجب حضور شهروندان در این خیابان شده است. پژوهش حاضر به دنبال سنجش کیفیت محیطی ایجادشده به واسطه توسعه بصورت اختلاط کاربری در خیابان فرخی یزد و در پی ارتقاء کیفیت محیطی آن و افزایش رضایت استفاده کنندگان فضا می باشد. برای این منظور جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه و تحلیل داده ها از تکنیک های آزمون T تک نمونه ای، ضریب رگرسیونی بتا و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد میزان رضایت کاربران از متغیرهای سازگاری، تنوع کاربری، عدالت اجتماعی، ایمنی و امنیت و سرزندگی بالا می باشد و توسعه بصورت کاربری زمین مختلط در خیابان فرخی یزد نسبتاً توانسته محیط شهری جذاب و باکیفیتی را ایجاد نماید همچنین متغیرهای دسترسی، ایمنی و امنیت و تنوع کاربری بیشترین سهم و معیار فشردگی و پراکندگی بافت کمترین سهم را در کیفیت محیطی خیابان ایفا کرده اند. به طورکلی اولویت های مداخله جهت افزایش کیفیت محیطی خیابان به ترتیب در ابعاد مورفولوژیک، ادراکی عملکردی و اجتماعی می باشد.
ارزش ها و گرایش های فلسفه ی اسلامی بر معماری مسکونی صفوی (مطالعه موردی: خانه های جلفای نو صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
279 - 297
حوزههای تخصصی:
معماری، به مثابه یک صورت تمدنی، همواره نشان دهنده ی ژرف ترین گرایش های معنوی یک ملت است. هنگامی که از معماری اسلامی سخن می گوییم، چنین موضوعی را در پیش چشم داریم. معماری سنتی اسلامی در پیوندی ژرف با معرفت شناسی و هستی شناسی تاریخی مسلمانان است. دوران صفوی از چشم انداز فلسفی، دوران یگانه ای محسوب می شود. در این دوران گرایش های دوگانه ی فلسفه ی اسلامی، یعنی گرایش مشائی و اشراقی بار دیگر به یکدیگر رسیدند و در فلسفه نوین صدرایی یگانه شدند. شکل گیری یک نگرش فلسفی جدید و دگرگونی جهان بینی نوین اسلامی، به تبع آن تأثیرهای بسیاری بر تمامیت حوزه تمدنی گذاشت. معماری عصر صفوی نیز از این تأثیرها به دور نبوده است و می توانیم بازتاب آن نگرش های فلسفی را در آن بیابیم. در فلسفه دکارتی ما شاهد نگرشی کمی به فضا هستیم که موجب می شود در دوره ای از تاریخ، انسان غربی دچار فراموشی نسبت به خاطرات کیفی بشود که فضا را تحت تأثیر قرار می دهند و بنیاد نگرش معنوی انسان به مکان هستند. در معماری مسکونی عصر صفوی برخلاف این نگرش یادشده، ما شاهد کیفی شدن فضا هستیم. کیفیتی که تمام عناصر معماری را در اصلی یگانه، یعنی نمایش جایگاه انسان در جهانی معنوی، متحد می کند. همین اصل بنیادین است که خانه صفوی را در ادامه مسجد و مکانی برای ظهور معنا قرار می دهد. در این پژوهش کوشیده ایم از خانه صفوی ابزاری انتقادی برای بهبود وضعیت خانه های امروز بسازیم. برای تحقق این هدف از روشی توصیفی-تحلیلی با ابزار پرسشنامه سود جسته ایم و سعی نموده ایم تا نگرش مردم اصفهان را به خانه های صفوی و امروزی مورد ارزیابی قرار دهیم. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این است که نگرش عمومی به خانه های سنتی صفوی مثبت است و افراد چنین خانه هایی را به خانه های امروزی تر ترجیح می دهند. دلیل این ترجیح نیز وجود همان عناصر معنوی است که در خانه های مسکونی صفوی وجود دارد. اهداف پژوهش: شناسایی تأثیرات فلسفه اسلامی بر معماری مسکونی صفوی. بهبود طراحی مسکونی در زمان حاضر با یاری گرفتن از معماری صفوی. سوالات پژوهش: فلسفه اسلامی چه تأثیراتی بر معماری مسکونی صفوی گذاشته است؟ ارزیابی جامعه هدف از تفاوت های معماری مسکونی مدرن و صفوی چیست؟
فراتحلیلی بر نقش حاکمیت در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری
حوزههای تخصصی:
نواحی فرسوده شهری، بنا به سرشت خود با انواع عوارض و مشکلات مواجه هستند، از این رو معضل آنها چند وجهی و چند بعدی است که در هر مورد به شکل خاصی بروز می نماید در طی سال های اخیر سیاستگذاران و برنامه ریزان شهری در صدد ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات بافت های فرسوده شهری می باشند، افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت بسیار شدید کیفیت محیط شهری و ضرورت توجه این مناطق را دو چندان کرده که در همین راستا سیاست ها و برنامه های متعددی دستگاه های حاکمیتی و متولی امر برای ارتقای کیفی و ساماندهی این عرصه های شهری به اجرا گذاشته است ولی اجرای ناموفق طرح های بهسازی و نوسازی شهری باعث ایجاد مشکلات در شهرها شده است. با توجه به اهمیت موضوع شکل گیری و تأثیر نقش کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری پایدار در حوزه های سیاست گذاری اجرایی، مدیریت اجرایی، توسعه گری اجرایی و تسهیلگری و تعامل نهادی می تواند بسیار مؤثر واقع گردد.. در پژوهش حاضر به بررسی نقش و تأثیر حاکمیت در مدیریت بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرها می پردازیم. در این تحقیق از دوازده مقاله بررسی شده تعداد 8 مقاله علمی پژوهشی انتخاب، شاخص ها و متغیرها استخراج گردیده و سپس به دسته های مختلفی که آنها را عامل می نامند تقسیم شده اند،. مساله اساسی تعیین این است که بتوان تعداد زیادی متغیر اصلی را به مجموعه ی کوچکتری از متغیرها با کمترین میزان ریزش اطلاعات تبدیل کرد، عوامل مؤثر بر نقش حاکمیت در بازآفرینی شهری مورد مطالعه و بررسی و تحلیل قرار گرفت و فرا تحلیل مطالعات انجام گردید برای همین از روش تحلیل عاملی و ابزارهای SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید، در همین راستا عوامل استخراج شده از مقالات با استفاده از روش دلفی در قالب پرسشنامه توسط تعدادی از متخصصین امتیاز دهی گردید و عوامل استخراج شده با استفاده از ماتریس همبستگی بررسی و دسته بندی گردید و مشاهده گردید عوامل مشارکتی، عوامل ساختاری و عوامل مدیریتی از بیشترین میزان همبستگی برخودار بوده و بالاترین امتیاز را در بین دیگر عوامل دارا می باشند.
سنجش تابآوری زیر ساختی و کالبدی شهرها در مدیریت سوانح طبیعی (زلزله) ، نمونه موردی: شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
130 - 146
حوزههای تخصصی:
حوادث طبیعی که جزیی از فرآیند زندگی بشر به شمار میرود و هر روزه بر تعداد و تنوع آنها افزوده میشود، به عنوان چالشی اساسی در جهت نیل به توسعه پایدار جوامع انسانی مطرح میباشند. از این رو در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز بر روی صرفاً کاهش آسیب پذیری به افزایش تابآوری در مقابل سوانح تغییر پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل تاب آوری زیرساختی و کالبدی شهر نوشهر در مدیریت سوانح طبیعی (زلزله) میباشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر اسناد و مطالعات کتابخانه ای، از ابزار پرسشنامه استفاده شده است که در بین نمونه ها به تعداد 382 نفر توزیع شده است. به سبب تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و همچنین تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته ها نشان میدهد که تابآوری شهر نوشهر در ابعاد چهارگانه کالبدی – زیرساختی از نظر کارشناسان پایینتر از سطح مطلوب میباشد. به طوری که مقدار محاسبه شده تابآوری کلی جامعه 2.74 کمتر از حد مبنا (3) میباشد. سپس نقاط خطرآفرین شهر و میزان دسترسیها به کاربریهای مختلف در سطح شهر محاسبه شده و بر اساس آن میزان تابآوری شهر نوشهر در نقاط مختلف نشان داده شده است. لذا پیشنهاد میگردد برنامه های با توجه به پتانسیلهای درونی شهر نوشهر برای تقویت زیرساختهای لازم جهت تابآورترسازی شهر نوشهر در برابر حوادث طبیعی (زلزله) ارائه گردد.
بررسی هندسه در لحظه قطعی کارتیه برسون بر اساس الگو تقارن حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی هندسه در «لحظه قطعی» هنری کارتیه برسون براساس الگو «تقارن حرکتی» می پردازد. الگو «تقارن حرکتی» که درسال۱۹۲۰ توسط جی همبیج با انتشار کتابی با نام «تقارن حرکتی: گلدان یونانی» مطرح شد برگرفته از برخی نسبت های هندسی یونان باستان است که برخلاف تقارن ایستا حول یک نقطه مرکزی دارای قابلیت حیات و حرکت بوده و از نظر ترکیب بندی ساختاری پیچیده و هندسی را ایجاد می کند و در قرن بیستم مورد توجه برخی هنرمندان مدرن قرار گرفته است. این تحقیق پژوهشی کیفی بوده و با رویکرد تحلیلی-توصیفی براساس گردآوری کتابخانه ای اطلاعات تلاش کرده تا مفهوم هندسه و شیوه به کارگیری آن توسط کارتیه برسون را براساس الگو تقارن حرکتی جی همبیج بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که کارتیه برسون، به عنوان یک هنرمند مدرن که شیوه شخصی عکاسی خود را بر پایه مواجهه با سوژه و ثبت آنی لحظه در قابی هندسی بنا نهاده بود، علیرغم میل به ترکیب بندی قاب هایش براساس نسبت های طلایی و هندسه کلاسیک از این الگو برای ترکیب بندی هندسی برخی عکس هایش بهره برده است.
بررسی عوامل موثر در رشد افقی کلان شهرها با تأکید بر پروژه های آماده سازی مطالعه موردی کلان شهر تبریز
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
131-139
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات اساسی که توسعه پایدار شهری به ویژه در کلان شهرها را تحدید می کند، توسعه فیزیکی و خزش شهری یا همان توسعه حاشییه علیه متن می باشد. خزش شهری در کشورهای غربی تحت عنوان اسپرال گراوث شناخته می شود که همان توسعه بی رویه و نامنظم شهرها در طول دوره مدرنیسم است. رشد سریع و بی رویه شهرها در قبل از انقلاب اسلامی در قالب طرحهای جامع شهری و بعد از آن در قالب طرحهای آماده سازی، توسعه و چنگ اندازی شهرها بر روی اراضی اطراف و حومه ها را موجب گشته است. بررسی میزان نقش پروژه-های آماده سازی اجرا شده در توسعه ی فیزیكی شهر تبریز هدف اصلی تحقیق می باشد. داده های مورد نیاز از سازمان وشهرسازی استان آذربایجان شرقی گرفته شده است. مقاله ی حاضر از نظر هدف پژوهش، جزو تحقیقات کاربردی- عملی محسوب می شود و از نظر ماهیت و روش تحقیق جزو تحقیقات توصیفی می باشد. از نتایج اصلی تحقیق می توان به توسعه ناموزون شهر تبریز به ویژه بر روی گسل فعال شمال تبریز که از شهرک مرزداران و باغ میشه رد می شود اشاره کرد همچنین تأثیر مستقیم پروژه های آماده سازی در توسعه ی فیزیكی تبریز، نقش عوامل ارگانی در قالب طرحهای جامع و آماده سازی شهری، از دیگر پارامترهای موثر در خزش شهر تبریز می باشد. یكی از عمده ترین سیاست های تأثیر گذار در رشد شتابان شهر تبریز، طرحهای آماده سازی می باشند كه اكثراً در محور شرقی شهرطراحی و اجرا شده اند.
فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
129-144
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های حوزه شهر انسان مدار، دوچرخه سواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیاده ها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخه سواری این پدیده را ذیل رشته هایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشته اند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیاده ها در شهر پرداخته اند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخه ها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روش های کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخه سواری استفاده کرده اند، پژوهش هایی که مبتنی بر روش های کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخ های کالبدی-فضایی دوچرخه سواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاه ها و... پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان می دهد دوچرخه سواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران می سازند که پژوهش های کاربردی در حوزه هایی چون طراحی شهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربه های زیسته اند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخه سواران تغییر دهند.
عناصر تعیین کننده مرکز شهر و تغییرات حوزه مرکز در شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۹
13 - 22
حوزههای تخصصی:
شهر گرگان (استرآباد) به شهادت آثار تاریخی و تألیفات مورخان و سفرنامه نویسان دارای سابقه تاریخی طولانی است. هسته اصلی شهر فعلی پیرامون سه محله میدان، نعل بندان و سرچشمه شکل گرفته و به تدریج محلات جدیدی در اطراف آنها ایجاد شده اند. با خیابان کشی های رضاخانی بافت تاریخی شهر دونیم و رشد کالبدی شهر پیرامون خیابان های جدید آغاز شد. محدوده مرکز شهر، که نقش کلیدی در کنش های اجتماعی، ضرورت ها و نیازهای شهروندان دارد، از این تغییرات متأثر شد.با تکیه بر مشاهده میدانی و مطالعات کتابخانه ای، این نوشته بر این فرض است که مرکز امروز شهر گرگان به عنوان مصداقی از منظر شهر، در حال دگرگونی در ذهنیت شهروندان و عینیت شهر است. منظر پدیده ای عینی-ذهنی و یک کل واحد، مرکب از جسم و روح یا کالبد و معنا است. در نتیجه، برای یافتن مفهوم مرکز به مثابه منظر توجه به مصادیق عینی-ذهنی آن الزامی است. برای یافتن شکل و میزان این تغییر، با تکیه بر منابع و نشانه شناسی میدانی، عناصری را به عنوان مؤلفه های تأثیرگذار در مرکزشدن یک مکان معین کردیم که شامل عناصر ملموس (عینی) و عناصر ناملموس (ذهنی) از شهر هستند. با حضور در محل و مطالعه میدانی مورد، شواهدی جمع آوری شد که بر عناصر مؤثر مرکزیت، منطبق بود.
بازشناسی سفال زرین فام سده های سوم و چهارم هجری از سفالینه های تقلیدی زرین فام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زرین فام، یکی از تکنیک های تزیینی ابداعی در دوران اسلامی است. تکنیک تقلیدی زرین فام، حاصل تلاش بعضی سفالگران جهت تقلید ویژگی های بصری زرین فام های اولیه می باشد. این دو تکنیک، در شیوه تولید با یکدیگر متفاوت هستند اما از لحاظ مشخصات ظاهری آثار از جمله رنگ، نقش و در برخی موارد فرم، شباهت های بسیاری دارند. این مشابهت ها، موجب گردیده تا در مواردی، سفالینه های تقلیدی زرین فام به اشتباه به عنوان تولیدات اولیه زرین فام معرفی گردند. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است، در شناسایی ویژگی های هر دو شیوه مذکور و رفع این اشتباهات تلاش می کند. برای گردآوری اطلاعات این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است و نتایج آن نشان می دهد سفالینه های تقلیدی زرین فام، نتیجه تمایل و گرایش هنرمندان نیشابوری به تولید آثاری مشابه با سفال های زرین فام دوره عباسیان می باشد که به دلیل عدم دسترسی به دانش تولید زرین فام، به شیوه ای متفاوت انجام پذیرفته است. در ابتدای امر، سفالگران، در تقلید کامل از ویژگی های ظاهری نمونه های زرین فام اولیه کوشش نمودند اما به مرور، از تشابهات میان آثار کم شد و تقلید، به فن و رنگ تولیدات محدود گردید.
استحاله مفهوم سوبژکتیو «بازی» در هنرهای تعاملی با تکیه بر آراء گادامر (پیکره مطالعاتی: چیدمان تعاملی Onde-Pixel به اجرا درآمده در پاویلیون یونی کردیت میلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
13 - 22
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ حیات فلسفی هنر، برخی از فیلسوفان نظیر کانت ، شیلر و ویتگنشتاین از تمثیل «بازی» در تبیین دیدگاه های فلسفی و زیباشناسانه خود استفاده کرده اند؛ اما بیشتر این اندیشمندان بر جنبه سوبژکتیو و ناظر به سوژه تأکید دارند. دراین میان، گادامر کوشید تا جنبه مشارکت و درگیری دو طرفه در تجربه هنری در یک کل را، با بهره گیری از مفهوم «بازی» نشان دهد و از سوی دیگر منظر سوبژکتیو و شناخت شناسی مدرن را، در سپهر هنر بزداید. گادامر برای ملموس ساختن ویژگی های هستی-شناختی بازی نزد مخاطبان، شاخصه های یاد شده را در بستر هنرهای نمایشی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی گسترش مفهوم بازی در هنرهای تعاملی، که در آن رابطه مخاطب و اثر، وارد مرز جدیدی از مشارکت می شود، شکل گرفته است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای درصدد است تا نظرات هرمنوتیکی گادامر درباره وجه «بازی مند» اثر هنری را بر بستر هنرهای تعاملی بگستراند؛ از این رو مفاهیم یاد شده را در چیدمان تعاملی Onde Pixel در نمایشگاه سال 2016 میلان، بررسی کرده و به این نتیجه دست یافت، آن چه از مفاهیم بازی در اثر هنری در آرای گادامر مشهود است، در بستر مفهومی هنر تعاملی نیز قابل تعمیم است.
سیمای هنری معشوق در غزل معاصر شاعران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
389 - 410
حوزههای تخصصی:
مضامین عاشقانه و توصیف معشوق یکی از ارکان ثابت غزل به عنوان یک قالب شعری از ابتدای پیدایش آن بوده است. با این حال بررسی سیر تاریخیِ غزل حاکی از این است که در برخی از مقاطع تاریخی تحولاتی در مضامین آن به وجود آمده است. بدون شک مجموعه ای از تحولات در فضایِ فرهنگی و اجتماعی یک جامعه می تواند در ایجاد تحول در سبک های شعر و مضامین غزل به عنوان مجرایی برای بیان احساس ها و تعلقات روحی نقش داشته باشد. معشوق در غزل کلاسیک از سیمایی کلی و ثابت برخوردار بوده و تا قبل از مشروطه تغییری در سیمای او در توصیفاتی که غزل سرایان از او داشته اند، دیده نشده است اما بررسی غزلیات شاعران معاصر نشان می دهد تحولی در مضمامین عاشقانه آن به خصوص در معرفی سیمای معشوق پدید آمده است که می توان گفت به توصیف هنری تری منجر شده است. سوالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که کدام مؤلفه ها در غزل شاعران معاصرِ ایران سبب پیدایی سیمای هنریِ معشوق شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر و تحول شگرف در توصیف هنری معشوق در دوره معاصر ناشی از نوع نگرش عاشق شاعر به معشوق است. مولفه هایی چون ترکِ توصیفات تکراری و کلیشه ای سیمای معشوق در غزل، کاربستِ مشبه به ها و وجه شبه های بدیع و نو در توصیف سیمای معشوق و ابداع صفات و ترکیبات تازه به عنوان صفت معشوق سبب شده است تا علاوه بر تغییراتی که در ساختار، فرم، قالب و زبان غزل روی داد، معشوق کلیت خود را از دست داد و به سوی فردیت حرکت کند. هم چنین رابطه ی مالک و مملوکیِ عاشق و معشوق که حاصل غزل کلاسیک بود، جای خود را به یک رابطه ی دو سویه همراه با درک متقابل از یکدیگر داد. این تغییرات ناشی از تغییر ذهنیت غنایی شاعر نسبت به انسان و اجتماع است. نشان می دهد که عاشق و معشوق به یکدیگر نزدیکتر شده اند و بسیاری از خواسته های عاشق که در گذشته یک آرزو بوده، امروز دست یافتنی شده است. این رویکردِ غزل سرایان معاصر به ترسیم هنری از سیمای معشوق در غزل انجامیده است. اهداف پژوهش 1. تببین چرایی ایجاد تحول در سیمای معشوق در غزلِ معاصر ایران 2. ارائه مؤلفه های مؤثر در ایجاد توصیف هنری از معشوق در غزلیات معاصر در ایران سوالات پژوهش 1. چه عواملی در ایجاد تحول در غزل معاصر و توصیف از معشوق نقش داشتند؟ 2. کدام مؤلفه ها در غزلیات شاعران معاصر منجر به ترسیم هنری از از سیمای معشوق شده است؟
تبیین ارزش های خبرگان جامعه طراحی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
23 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث اصلی در حوزه روانشناسی اجتماعی مطالعه در خصوص ارزش هاست. پرداختن به «ارزش به عنوان عامل هدایتگر رفتار» اصلی بنیادی در این حوزه است که سابقه ای نزدیک به یک قرن دارد. مطالعه درباره ارزش ها و تأثیر آن بر رفتار به حوزه های دیگر نیز وارد شده که یکی از این حوزه ها معماری است. اگرچه در حوزه معماری «طراحی به مثابه عملی تأملی» از دهه 1970 میلادی نماینده این دیدگاه است، اما تا کنون بحث ارزش ها در معماری ایران مورد مطالعه قرار نگرفته است. در این راستا این پژوهش به دنبال شناسایی ارزش های خبرگان در جامعه طراحی معماری ایران، منشأیابی این ارزش ها و چگونگی پارادایم ارزشی غالب در این جامعه است.هدف پژوهش: آشکارکردن الگوی مسلط ارزشی و چارچوب فکری و عملی خبرگان طراحی جامعه معماری ایران است. در واقع این مقاله به دنبال وضوح بخشیدن و آشکارکردن ارزش ها، منشأ ارزش ها و نحوه اندیشه و عمل، منطبق بر ارزش های طراحان خبره در جامعه مذکور است.روش پژوهش: این پژوهش کیفی، به روش میدانی با ابزار مصاحبه عمیقِ نیمه ساختار یافته، داده ها را جمع آوری کرده و با روش نظریه داده بنیاد آنها را تحلیل کرده است، در این زمینه از نرم افزار «مکس کیودا 2018» استفاده شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد «نوآوری» اصلی ترین ارزش طراحان خبره است و پس از آن «ارزش های زیست محیطی، تاریخی و سنتی و ارزش های اجتماعی» نزد این طراحان اهمیت دارد. نمود خلاصه شده مجموعه این ارزش ها را می توان با عبارت «آینده نگری زمینه گرا» در قالب پارادایمی معرفی کرد. این ارزش ها تحت تأثیر «تلاش شخصی»، «دانشگاه» و فعالیت در «حرفه»، در اندیشه طراحان شکل گرفته است و طراحان بیشتر از رضایت بهره برداران و عام مردم، به دنبال «مقبولیت نزد نخبگان» هستند.
تبیین تأثیرات اجتماعی تکنولوژی بر هنر اسلامی در عصر جدید بر اساس نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
143 - 154
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر تکنولوژی بیش از هر زمان دیگری بر ارزش های فرهنگی و هنری در جوامع تأثیرگذار است. گسترش آن نیز بستگی به انطباقش با شرایط فرهنگی و اجتماعی دارد. امکان انتشار آثار فرهنگی و هنری بر روی شبکه های الکترونیکی به صورت بی حد و مرز ضمن ایجاد نگرشِ خاص، هویت اجتماعی انسان ها را تغییر داده و فضای فرهنگی جدیدی به وجود آورده است؛ تا جایی که در تمام جوامع، اعم از اسلامی و غیراسلامی، برقراری پیوند بین فرهنگ، هنر و تکنولوژی مدرن با کمک رسانه های نوین برای مفاهیمی چون آزادی، حقیقت و واقعیت معانی تازه آفریده است. مسئله ای که اینجا مطرح است تبیین تأثیر اجتماعی تکنولوژی بر هنر اسلامی و ماهیت آن در عصر جدید است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیرات اجتماعی تکنولوژی بر فرهنگ و خصوصاً هنر اسلامی را در عصر حاضر از منظر دیدگاه انتقادی مکتب فرانکفورت بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از این است گرچه همواره به نظر می رسد که فرهنگ و هنر اسلامی باید از منظر عالم معنوی اسلام مورد توجه قرار گیرد؛ اما در دهکده جهانیِ دوران معاصر که راه یابی تکنولوژی به ساحت تغییرات اجتماعی در همه جوامع به محرکی در نوآوری های فرهنگی بدل شده؛ به نگرش تازه ای در قلمرو هنر اسلامی نیاز است. گرچه اساساً در فرهنگ اسلامی نگاه عارفانه و شهودی هنرمند به پدیده های عالم، باعث شکل گیری هنری شده است که روایتگر زیباییِ نقش بسته از تجلیات ذات اقدس الهی در دنیای زمینی با ماهیتی متفاوت از تعریف هنر در جهان مدرن است. از این رو تکنولوژی به عنوان نیروی اصلی برای ایجاد سازمان اجتماعی در تمامی جوامع و دگرگونی روابط اجتماعی و فرهنگی، یکی از دغدغه های اساسیِ پیروان نظریه انتقادی است. اهداف پژوهش: 1.واکاوی رویکرد اندیشه انتقادی مکتب فرانکفورت به تعامل تکنولوژی مدرن با فرهنگ و هنر در عصر حاضر. 2.بررسی تأثیر تکنولوژی به عنوان یک پدیده اجتماعی و موضوع فلسفی بر روی هنر اسلامی در جهان مدرن از دیدگاه نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت. سؤالات پژوهش: 1.با توجه به رویکرد مکتب فرانکفورت، چگونه می توان میان هنر اسلامی و تکنولوژی ارتباط برقرار کرد؟ 2. تکنولوژی در عصر جدید چه تأثیری بر هنر اسلامی داشته است؟
سیر تحول شکل و تزئینات معماری گونه میزهای سفالی شش ضلعی دوره سلجوقی در ایران و ایوبیان سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
139 - 151
حوزههای تخصصی:
ایران دوره سلجوقی و سوریه دوره ایوبی دو منطقه مهم در تولید آثار سفالی فاخر در قرون ششم و هفتم بوده اند. یکی از تولیدات منحصربه فرد این دو منطقه میز های سفالی کوچک و کوتاهی است که محلی برای قرار دادن اشیا بوده و در تزئین آنها از الگوهای معماری بهره برداری شده است. این آثار از تولیدات رایج و مشابه دوره سلجوقی ایران و ایوبیان سوریه به شمار آمده که به دلایل مهاجرت، تجارت و جنگ، تحت تأثیر یکدیگر بوده اند، به گونه ای که تولید میز ها در هیچ یک از دوره های تاریخی مشابه این دو منطقه نبوده است. هدف از انجام این تحقیق آن است که با مقایسه و تطبیق میزهای ایران و سوریه، ضمن پرداختن به شباهت ها و تفاوت های موجود، سیر تحول میزها از طریق تجزیه وتحلیل تزئینات، شکل و نحوه ساخت، موردبررسی قرار داده و به تأثیرپذیری این آثار از یکدیگر پرداخته شود تا از این رهیافت بتوان به شناخت کمی و کیفی و میزان اثرگذاری معماری بر ساخت و تزئین آنها دست یافت. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. نقوش به کاررفته در تزئینات میز های سفالی ایران و سوریه چه هستند؟ 2. شباهت ها و تفاوت ها بین شکل و تزئینات میز های سفالی مناطق ذکرشده کدام اند؟ 3. در ساخت شکل و تزئینات میزهای سفالی از چه روش هایی استفاده شده است؟ پژوهش کیفی است و در حوزه روش شناسی متکی بر توصیف و تحلیل است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در این خصوص، با تکیه بر منابع معتبر، چهارده نمونه میز سفالی از موزه های داخل و خارج، جمع آوری شده و موردبررسی قرارگرفته اند. جهت تحلیل دو نمونه از میزهای ایران روش میدانی و بازدید مستقیم از موزه سفال و آبگینه تهران انجام شده است. تزئینات و ساختار ساده تا پیچیده این آثار مانند تزئینات ساده و کم نقش قالبی تا تزئینات پرنقش و ریز زرین فام، ساختار ساده و یک طبقه ای میزها تا ساختار پیچیده تر و دوطبقه ای آنها و لعاب ساده و تک رنگ میزها تا لعاب پیچیده و باارزش زرین فام، پیشرفت در تحول ساخت میزها را نشان می دهد. یافته ها مبین آن است که عناصر معماری حضور چشمگیری در تزئین میزها دارند. این میزها شباهت های کلی و تفاوت هایی در ساختار، تزئینات و لعاب با یکدیگر داشته و در ساخت و تزئین آنها از شیوه کاربردی و مهم قالبی استفاده شده است.
ارائه تعریفی کل گرا از فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نوشتار حاضر حاکی از آن است که با وجود تاریخ چند د هه ای طراحی پژوهی، غالب الگوهای ارائه شد ه برای فرایند طراحی رویکرد ی جزءگرایانه د اشته و نتوانسته اند تعریفی کل گرایانه از آن ارائه کنند . این وضعیت علاوه بر تقلیل کلیت فرایند ، مانع د رک جامع آن است. هد ف پژوهش: نوشتار حاضر د رصد د است براساس نگرش سیستمی (به مثابه نگرش کل گرا)، توصیفی جامع از فرایند طراحی ارائه کند . روش پژوهش: این نوشتار برای بررسی ویژگی های سیستمی فرایند از روش های نظری و تجربی به صورت توأمان استفاد ه کرد ه است و د ر حقیقت، تعامل فرایند با محیط، اجزای آن و قابلیت کنترل ازطریقِ بازخورد ها به صورت نظری و با کمک استد لال های منطقی و استنتاج از آرای صاحب نظران به د ست آمد ه است. د ر بخش تجربی نیز برای بررسی روابط (جزء/ کل)، کلیت و ساختار به فرایند طراحی موضوعات صنعتی (نیروگاهی) رجوع شد ه است. د ر این بخش از تکنیک های «مصاحبه ساختاریافته باز»، «تهیه بیانیه طراحی» و «مستند سازی تولید ات طراحی» برای جمع آوری د اد ه های اولیه و از تحلیل محتوای کمّی/ کیفی برای ارزیابی د اد ه ها استفاد ه شد ه است. آزمود نی های تحقیق شامل 10 نفر از متخصصان و مجربان د ر طراحی مجموعه های نیروگاهی است.نتیجه گیری: نتایج مؤید آن است که فرایند طراحی به مثابه سیستم باز د ارای ساختاری منعطف است و ازطریقِ بازخورد ها کنترل می شود . کنش، د انش، شیوه، عامل و ابزار به انضمام مؤلفه های فرعی آنها د ر حکم اجزاست و د ر تعامل با کلیت فرایند عمل می کنند .
مطالعه تطبیقی «بُرنُس» جامه ی دوره اسلامی با پوشاک مشابه قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
پوشاک علاوه بر نقش حفاظت، مرجع بازنمود مفاهیمی از جمله طبقات اجتماعی مردم بوده است؛ به ویژه، انواع سرپوش ها نقش بیشتری ایفا کرده اند و به همین دلیل از نظر مطالعات جامعه شناختی بسیار حائز اهمیت اند. «بُرنُس» نوعی سرپوش متداول در دوره اسلامی است که شبیه ردای راهبان مسیحی و همچنین انواع سرپوش در ایران باستان بوده که در این مقاله مورد مداقه قرار می گیرد و با روش تطبیقی در پی تأثیر و تأثر طبقات اجتماعی مورد استفاده آن خواهد بود. برای نیل به این هدف، از نظریه ویدنگرن بهره گرفته شد که معتقد است: استفاده از این سرپوش نه تنها در اروپا بلکه در جغرافیای ایران با کارکردهای چندگانه و بعضاً متضاد معمول بوده است. یافته های پژوهش از سه نوع بُرنُس با فرم کلاه، سرپوش مقنعه مانند و ردای بارانی در دوره اسلامی یاد می کند که همچون نمونه های قرون وسطی در اروپا، ایران باستان و میان رودان با وجوه عالمانه، تحقیر و تمسخر، وجه عاقل مجنون نما، وجه جنگاورانه، وجه شیطانی و اهریمنی قابل شناسایی و مقایسه است. از نظر طبقه اجتماعی نیز تقریباً همه طبقات از شاه گرفته تا خدمتگزار، سرباز، دلقک، زن و مرد، کودک و پیر، عالم و نادان از بُرنُس استفاده می کرده اند.