مطالب مرتبط با کلیدواژه

خانه معاصر


۱.

مقایسه تطبیقی خلوت فردی تا جمعی در مسکن سنتی و معاصر؛ «نمونه موردی: خانه داروغه و خانه پدر و دختر مشهد»

کلیدواژه‌ها: خانه سنتی خانه معاصر خلوت فردی خلوت جمعی خانه داروغه خانه پدر و دختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۶
بیان مسأله: خلوت از مهم ترین ویژگی های یک خانه مطلوب و از نیازهای اساسی افراد در فضای مسکونی است و به معنای فرایندی است که در آن، بشر می تواند به تجربه خویشتن نگری دست یابد و دامنه ارتباطی خود با سایرین را تنظیم کند. باتوجه به اینکه انسان نیازمند فضاهایی با خلوت فردی و خلوت جمعی می باشد، بنابراین لازم است تعدادی از فضاها خلوت فردی را تأمین نموده و موجب آرامش انسان شوند و تعدادی از فضاها نیز خلوت جمعی را جهت ارتباط و تعامل با سایر افراد خانواده تأمین نمایند. اهمیت و ضرورت: در صورت عدم توجه هم زمان به خلوت فردی و خلوت جمعی، نیازهای انسان به طور کامل تأمین نمی شود و فضای خانه به محیطی ناکارآمد تبدیل خواهد شد. لذا شناخت و بررسی نحوه دستیابی به طیف خلوت در نمونه های موفق و به کارگیری آنها در جهت ایجاد تعادل میان خلوت فردی و جمعی امری ضروری است. اهداف: هدف این مقاله شناخت طیف خلوت در فضای مسکونی و بررسی و مقایسه تطبیقی خلوت فردی تا جمعی در مسکن سنتی و معاصر می باشد. سؤال پژوهش: جهت دستیابی به اهداف پژوهش، این پرسش ها مطرح است: جهت تأمین نیازهای انسان به چه طیفی از خلوت در فضای مسکونی نیاز است؟ خلوت فردی تا جمعی در خانه های سنتی و خانه های معاصر چگونه تحقق یافته است؟ روش تحقیق: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت کاربردی و از حیث روش، کیفی است. در گام اول با بررسی مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، مدل مفهومی پژوهش استخراج شده است و در گام دوم از طریق مطالعات میدانی به مقایسه تطبیقی خلوت فردی تا جمعی در نمونه ای از دو گروه خانه های سنتی (خانه داروغه) و خانه های معاصر ایران (خانه پدر و دختر) پرداخته شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد در خانه های سنتی از جمله خانه داروغه بیشتر به خلوت جمعی و در خانه های معاصر از جمله خانه پدر و دختر بیشتر به خلوت فردی توجه شده است.
۲.

ارزیابی تحول زبان الگو در معماری مسکن، بررسی موردی: خانه های دوره قاجار و مسکن معاصر در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان الگو الگوی مکان-رفتار خانه سنتی خانه معاصر زنجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۱۹۷
تنوع و تکثر الگو های سکونت معاصر و غفلت از الگوهای بومی، بازخوانی زبان الگوی خانه ایرانی و همسازی آن با انگیزه ها و نیازهای ساکنان را ضروری ساخته است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی تنش های رفتاری-مکانی در گونه های مسکن و رفع آنها از طریق بازنگری در سازمان فضایی و الگوهای مکان-رفتار است. پس از تعریف زبان الگو و عناصر ساختاری-معنایی آن، 20 نمونه از خانه های سنتی دوره قاجار و 20 نمونه از خانه های ویلایی و آپارتمانی شهر زنجان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و الگوی معماری آنها در سه مقیاس کلان، میانی و خرد در ابعاد فضایی (ارتباط با پیرامون، تنوع فضایی، جزئیات معماری و مبلمان) و ابعاد ادراکی-رفتاری (ارتباط با طبیعت، تأثیرگذاری حسی، رفتاری و عاطفی بر ساکنان) ارزیابی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسکن سنتی زنجان (تا دوره قاجار) از الگوهای مکان-رفتار پویا و فعال برخوردار بوده و در مسکن معاصر (خانه های ویلایی و واحد های آپارتمانی امروزین) به تدریج به الگوهای ایستا و غیر فعال تغییر یافته است. تحول طراحی بوم سازگار و چند عملکردی در مسکن سنتی به طراحی فرمی-عملکردی و بی توجهی به زیست بوم در مسکن معاصر، سازمان ادراکی-رفتاری و زبان الگوی سکونت را تضعیف کرده است. استنتاج نهایی تحقیق آن است که با بذل توجه عمیق به الگوهای فرهنگی (رفتاری) و سازمان فضایی، زبان الگوی سکونت قابل بازیابی است. تقویت رابطه بصری و دسترسی به طبیعت، طراحی مبتنی بر حواس محیطی (بینایی، بویایی، لامسه)، حفظ تشخص، تنوع و انعطاف پذیری فضاهای سکونتی، تعامل پذیری خانواده و همسایگان و تداعی گری خاطرات در بازآفرینی سازمان فضایی و زبان الگوی سکونت تأثیرگذار است. 
۳.

راهکارهای کاهش ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی از طریق انطباق مکان-احساس ها و مکان-رفتارها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناسازگاری شناختی قابلیت محیط مکان-رفتار مکان-احساس خانه معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۵
خانه به عنوان مکانی بی واسطه و بی تکلف ، تاثیر عمیقی بر احساسات ساکنین خود دارد. اما امروزه خانه های آپارتمانی در تاکید صرف بر عملکردها، احساسات ساکنین را نادیده می گیرند و با ایجاد احساسات، افکار و تمایلات متناقض باعث ناسازگاری شناختی و اضطراب عاطفی می شوند. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی را کاهش داد؟ و هدف از طرح این پژوهش ارائه راهکارهایی برای ایجاد سازگاری شناختی در خانه های آپارتمانی با تاکید بر مکان-احساس ها در کنار مکان-رفتارهاست. در پژوهش حاضر از روش کیفی و نظریه زمینه ای استفاده شده و پس از مرور ادبیات در حوزه ناسازگاری شناختی و قابلیت محیط، مطالعه میدانی بر سی و چهار نفر از ساکنین بیست خانه ی آپارتمانی انجام شده است تا اینکه داده ها به مرحله اشباع رسیده اند. در این مرحله اطلاعات از طریق مصاحبه و تهیه عکس و کروکی جمع آوری شده و نقشه های مکان-رفتار و مکان-احساس ترسیم شده اند. نهایتاً با انطباق این نقشه ها نتیجه گیری صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که در خانه های معاصر آپارتمانی مکان-احساس ها و مکان-رفتارها بر یکدیگر منطبق نیستند و این مسئله باعث ایجاد ناسازگاری شناختی و تنش می شود. برای کاهش این تنش ها و ایجاد سازگاری شناختی در سه سطح، راهکارهایی ارائه شده است. در سطح ارتباط بین فضاها، استفاده از ساختار خطی، اتاق های با دو در و تفکیک فضاها پیشنهاد شده. در سطح ابعاد و ماهیت فضا، به راهکارهایی مثل هماهنگی مقیاس فعالیت و مقیاس فضا، اتاق هایی با ابعاد خیلی کوچک، تخلخل در جداره ها، فضاهایی برای پشتیبانی فعالیت های اختیاری و عرض حداقل دو متر برای تراس اشاره شده است و در سطح جزئیات و اجزاء فضا، راهکارهایی از جمله نور طبیعی، فضاسازی احساسی در اطراف منابع گرمایشی، جداره متخلخل در تراس، نشیمنگاه در کنار پنجره و شومینه ارائه شده اند.