مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
بازسازی مسکن
حوزه های تخصصی:
یکی از مخرب ترین زلزله های ایران در دهه های اخیر، با دامنه ی وسیع آسیب، تخریب و پیامدهای طولانی مدت، زلزله ی سال 1382 بم است. در طول رخداد زلزله و پس ازآن، جوامع واکنش های عاطفی و سوگیری های شناختی را تجربه می کنند که برخاسته از «تروما»، «تجارب تروماتیک» و «از دست دادن های تروماتیک» هستند. در مرحله ی بازتوانی، با هدف بازگشت جوامع به زندگی عادی در درازمدت، بازسازی مسکن دارای پتانسیل های قدرتمندی در التیام پیامدهای تروماتیک است. اما به دلیل فقدان دانش و شناخت پیرامون تروما درزمینه ی ایران، دیالکتیک بازسازی مسکن و بازتوانی طولانی مدت جوامع و التیام با ابعاد ناشناخته ی زیادی روبه رو می شوند. تحقیق حاضر با استفاده از روش Q و تکنیک دلفی، تلاش دارد در بازبینی بازسازی مسکن بم، عوامل مؤثر بر بازتوانی روانی و التیام پیامدهای تروماتیک زلزله را استخراج کند. طرح تحقیق در 5 مرحله تعریف شد. در تعریف و ساخت اجماع نظر، آیتم های مجموعه ی Q، با بررسی ادبیات و تحلیل محتوای 10 مصاحبه ی عمیق با صاحب نظران برجسته در این زمینه، ایجاد شد. در راندهای دلفی، مجموعه ی مشارکت کنندگان تحقیق را 23 نفر از مسئولان و محققان درزمینه ی بازسازی مسکن بم و بازتوانی اجتماعی- روانی جامعه ی آن، با روش نمونه گیری نظری و سپس گلوله برفی تشکیل دادند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل عامل q، 6 عامل اطمینان مجدد به مصونیت در مسکن، سازگاری/ انعطاف پذیری، رنگ تعلق، باور بر خود کارآمدی، سولاستالژیا و سیاست ها و برنامه های بازسازی توانمندسازنده و شاخص های مرتبط با آن ها، در فرایند بازسازی و محصول مسکن بازسازی شده ی بم دارای 62.6% پتانسیل تأثیرات مثبت یا تشدیدکننده ی پیامدهای تروماتیک زلزله و بازتوانی بازماندگان هستند.
بررسی پیامدهای درجاسازی روستای عالیشاهی (نورآباد ممسنی) پس از زلزله 1389 فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵۱
۵۴-۳۵
حوزه های تخصصی:
در اغلب برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی سکونتگاه به عنوان راه حلی مناسب در راستای کاهش خطر در مقابل سوانح قلمداد می شود. با این حال بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموماً بازماندگانی که جابه جا شده اند به دلایل مختلفی از جابه جایی رضایت نداشته و این امر در مواردی به خالی از سکنه شدن واحد های احداثی در روستای جدید و بازگشت به روستای قدیم منجر شده است. به منظور تبیین ضرورت بازنگری در اتخاذ سیاست جابه جایی سکونتگاه های روستایی در جریان بازسازی مسکن پس از سوانح، این پژوهش از طریق تجارب اجرایی نگارندگان در حین اجرا، مشاهدات میدانی و مصاحبه عمیق با روستاییان و با رویکردی کیفی و روش بررسی موردی به تحلیل پیامدهای سیاست درجاسازی روستای عالیشاهی در شهرستان نورآباد ممسنی استان فارس پس از زلزله سال 1389 می پردازد. درجاسازی روستای عالیشاهی نشان داد که در بسیاری از موارد، جابه-جایی روستاها پس از وقوع سانحه تنها گزینه پیش روی نمی باشد و در صورت حذف و یا کاهش موارد تهدید و آسیب-پذیری ساختگاه موجود، از منظر رضایت مندی و بهره گیری از سرمایه های موجود، سیاست درجاسازی هر چند با هزینه-های اولیه بالاتر، گزینه مناسب تری نسبت به جابه جایی و انتقال روستاییان است. در صورت درجاسازی سکونتگاه علاوه بر حفظ منابع معیشتی مردم، منظر روستا نیز تا حد امکان حفظ می شود. ضمن این که در فرآیند بازسازی باید همواره رفع مشکلات موجود در مسکن سنتی را درنظر داشته و به تناسب مسکن با اقلیم منطقه نیز توجه نمود. از سویی در این تجربه برخلاف تصور رایج که استفاده از مصالح بومی و تکیه بر دانش ضمنی روستاییان، منجر به کاهش سرعت بازسازی می شود، با حضور و مشارکت مردم در مراحل مختلف برپایی مسکن، این بازسازی در مقایسه با روستاهای مشابه، طبق برنامه زمانی از پیش تعیین شده انجام گردید.
چارچوب شاهد محور فرایند طراحی مشارکتی در بازسازی های مسکن دایم پس از زمین لرزه های گیلان- زنجان 69، ورزقان 91 و کرمانشاه 96(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۵۰-۳۵
حوزه های تخصصی:
بازسازی ها به عنوان مهمترین فرایند پاسخگو به آسیب های حاصل از زمین لرزه ها مطرح می شوند. موفقیت در فرایند بازسازی نیازمند دانش کافی متولیان آن از بستر آسیب دیده و سطوح بالایی از مشارکت بازماندگان در بازسازی مسکن است. زمان نیز به عنوان عامل کلیدی در مراحل بازسازی نقش حیاتی داشته و تسریع روند آن را با وجود فشارهای سیاسی و اقتصادی میسر می نماید. در این میان در اکثر بازسازی های انجام شده، تفکر محصول گرا بیشتر مورد توجه قرار دارد. در تفکر محصول گرا نقطه پایان برای پروژه های بازسازی در نظر گرفته می شود و محوریت فرایند با رویکرد چرخه ای یا اسپیرالی ارتقا یابنده دیده نمی شود. این امر موجب ایجاد شکاف میان کاربران (بازماندگان)، طراحان و تأمین کنندگان مالی در بازسازی می گردد. عدم نظارت بر ساخت منطقه آسیب دیده نیز منجر به افزایش آسیب پذیری فیزیکی و عدم دستیابی به اهداف ساخت بهتر از قبل، می شود. در این مقاله چارچوب پیشنهادی فرایند طراحی مشارکتی بازسازی مسکن بازماندگان زمین لرزه بررسی شده است. روش تحقیق آمیخته (عمدتاً کیفی) و با استفاده از تحلیل محتوای برگرفته از مصاحبه های نیمه ساختارمند و عمیق با بهره برداران و مشاهدات در روستاهای بازسازی شده در سه دوره زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت می باشد. یافته ها نشان می دهند که تقلیل شکاف بین کاربران (بازماندگان) و طراحان، در سیاستگذاری بازسازی، با در نظر گرفتن سه مرحله امکان پذیر می باشد. در تبیین این مراحل، مرحله اول چرخه ای از طراحی با افزایش آسیب پذیری های عمدتاً کالبدی، پیش از وقوع زمین لرزه است. مرحله دوم روندی خطی از ساخت مسکن و افزایش نگرش های محصول گرا می باشد. این مرحله به منظور ارایه پاسخ سریع به حجم عظیم نیاز به ساخت وساز، پس از تخریب های گسترده در زلزله ها شکل می گیرد. در این راستا فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد بر منطقه آسیب دیده در زمان رسمی تعیین شده برای بازسازی از طرف متولیان آن مدیریت می شود. مرحله سوم که دارای ماهیتی مارپیچی ارتقا یابنده (اسپیرال) از فرایند طراحی مسکن است، پس از اتمام زمان رسمی بازسازی شکل می گیرد. باید توجه داشت که اقدامات بازماندگان در ایجاد تغییر به منظور تطبیق بیشتر کالبد با معیشت، فرهنگ و هویت افراد در این مرحله تأثیرگذار است.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در بازسازی پایدار مجموعه های مسکونی پس از جنگ؛ نمونه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۴۴-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
جنگ به طورکلی نه تنها بر جوامع انسانی بلکه بر محیط زیست نیز آثار منفی زیادی دارد. در سوریه، بخش مسکونی عمدتاً تحت تأثیر تخریب گسترده قرار گرفته است که باید در اولویت استراتژی ها و برنامه های بازسازی قرار گیرد تا مسکن موردنیاز افراد آواره تأمین گردد. در این پژوهش، سعی شده است استراتژی های بازسازی مسکن پس از جنگ در سوریه با رویکرد پایدار ارائه گردد. مطالعات انجام شده از ادبیات موضوع و بررسی نمونه های اجراشده در کشورهای جنگ زده جهان نشان می دهد که بازسازی می تواند فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار باشد؛ به شرطی که در چهارچوب برنامه های توس عه بلندمدت در نظر گرفته شده شود. مقاله حاضر متمرکز بر یافتن دیدگاه ها و راه حل های نوین برای بازسازی پایدار واحدهای مسکونی که به طور جزئی پس از جنگ تخریب شده اند، است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مفهوم بازسازی و رویکردهای آن را بیان می کنیم، سپس معماری مسکن بومی دمشق را موردبررسی قرار داده و به مطالعه تجربیات جهانی کشورهای مختلف در بازسازی های پس از جنگ می پردازیم. با توجه به شرایط هر کشور و بررسی شرایط سوریه پس از جنگ، به ویژه شهر دمشق، می توان راهبرد مناسبی برای بازسازی انتخاب کرد. به این منظور یک مجموعه مسکونی را که دچار آسیب های جنگ در سوریه بود انتخاب و بررسی شد. در این زمینه، کار میدانی و پرسش نامه ای جهت دستیابی به مهم ترین مؤلفه ها در پروژه های بازسازی پایدار مسکن پس از جنگ متناسب با وضعیت بستر تحقیق صورت گرفت. با بهره گیری از پرسش نامه، نظر خبرگان در مورد تأثیر گذارترین مؤلفه ها در چنین پروژه هایی به دست آمد. نتایج پرسش نامه نشان می دهد که این مؤلفه ها بر ابعاد زیست محیطی و بعدازآن ابعاد اجتماعی اهمیت بیشتری دارند اما بر ابعاد اقتصادی اهمیت کمتری دارد. درنهایت مؤلفه های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی به ترتیب اولویت بیان شده اند.
بررسی روند تغییرات کالبدی مسکن بازسازی شده بعد از سیل 1378 نکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
36 - 49
حوزه های تخصصی:
سیل نکا در بامداد روز ۵ مرداد ۱۳۷۸ در پی بارندگی هایی که از روز پیش در شهر نکا آغاز شده بود، به وقوع پیوست. بارندگی شدید منجر به بالا رفتن سطح رودخانه نکا و در نهایت طغیان رودخانه مذکور که از میانه شهر عبور می کند گردید. در این سانحه حدود 80 نفر از حاشیه نشینان جان خود را از دست دادند. بعد از این واقعه و در دوره بازتوانی بنیاد مسکن استان مازندران، زمینی به مساحت حدود 10300مترمربع معروف به باغ عرب در حومه شهر خریداری نمود و به بازسازی مسکن و انتقال سیل زدگان به این منطقه پرداخت. با توجه به گذشت زمان قابل توجهی از سیل نکا و اتمام بازسازی در منطقه، امکان ارزیابی سیاست ها و برنامه های بازسازی در جابجایی حاشیه نشینان و نمود کالبدی آن وجود دارد. به نظر می رسد در مسئله جابجایی سیل زدگان نکا در سال 1378 به باغ موسوم به «عرب» سیاست دولت سیاست حمایتی بوده است که منجر به ساخت وسازهای غیراصولی و ناقص در منطقه شده است. در این پژوهش بررسی و مقایسه مبتنی بر روش کیفی و برای تجزیه وتحلیل از جدول SWOT کمک گرفته شده است. روند تغییرات مسکن، عوامل مؤثر بر آنها و شناخت از چگونگی برآوردن این نیازها بخشی از اهداف پژوهش است که با تکمیل پرسشنامه از طریق اهالی حاصل می گردد. مصاحبه، انجام مطالعات میدانی، مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با مسئولین روش های دیگر جمع آوری اطلاعات در این پژوهش می باشد. تدوین و گردآوری مبانی نظری حاکم بر پژوهش عمدتاً از طریق مطالعه متون مرتبط و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی و ارتباط با مراکز علمی و تحقیقاتی فعال امکان پذیر می باشد. شواهد نشان می دهد تجمیع حاشیه نشینان در یک منطقه، با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنان پیش از سیل، محله ای فقیرنشین را به وجود آورده است که شاخص های فقر و محرومیت در طول این چند سال تداوم پیدا کرده است. این امر باعث فرسودگی فیزیکی بافت بنا به دلایل عدم رسیدگی، تعمیر، نگهداری و نادیده گرفتن اصول اولیه ساخت وساز گشته است.