فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال بیستم تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: علی رغم توافق کلی درباره ضرورت وجود فضاهای عمومی کارآمد برای بهبود ابعاد مختلف زندگی در شهر، در زمینه معیارهای شکل گیری فضای عمومی کارآمد به عنوان مفهومی همواره در حال تکامل یکپارچگی وجود ندارد. به نظر می رسد برخی از معیارهای برشمرده شده بنابر جزء نگری و بخشی نگری فلسفی، با سیر تحول این مفهوم از فضای شهری بر اساس تقابل توده و تهی به فضای ایده آل برای تحقق دموکراسی و شکوفایی حیات اجتماعی و موجودیتی فرایندی و رابطه ای همگام نیست. این مسئله نیاز به بازبینی تعاریف هنجاری «شکل خوب فضای عمومی» را با اتخاذ دیدگاهی کل نگر و دربردارنده ابعاد انسانی-معنایی فضا و اثرگذاری عاملیت های دیگر نظیر ویژگی های زمینه و نهادهای قدرت روشن می سازد.هدف پژوهش: هدف از نگارش این پژوهش، ارزیابی نظریات موجود درباره «فضای عمومی کارآمد» و ارتباط آن با سیر تحول معنایی و عملکردی فضا در حوزه عمومی شهر است. به گونه ای که ضمن ارائه تصویر کلی از روند تحول مفهوم میان رشته ای «فضای عمومی»، شکاف دانش در ادبیات نظری پیشین مشخص شده و با ارائه رویکرد مناسب تر، امکان پیشرفت و توسعه تئوری در این زمینه مهیا شود.روش پژوهش: به منظور ترکیب و نقد دیدگاه های پیشین و زمینه سازی برای مفهوم سازی مجدد در زمینه «فضا در حوزه عمومی شهر» از روش تحقیق مرور یکپارچه بهره گرفته شده است. اطلاعات به روش مطالعه کتابخانه ای براساس ساختار مفهومی مرور گردآوری شده و به روش تحلیل انتقادی و طبقه بندی مفهومی، تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه گیری: تعاریف هنجاری-تجویزی فضای عمومی کارآمد با روند تحول تعریف محتوایی-توصیفی فضای عمومی همگام نیست. درنتیجه جهت گیری معرفت شناسانه نادرست به مفهوم فضا، معیارهای جزءنگرانه تنها به یکی از وجوه کالبدی و معنایی فضا یا جمع جبری این دو مورد توجه کرده و تصویری جامع از مفهوم چنددیالکتیکی و مورد مناقشه فضا در حوزه عمومی شهر ارائه نمی دهند. به گونه ای که علی رغم اشکال جدید ارتباط درهم تنیده انسان و شهر در لوای مفاهیم «مکان عمومی» و «فرایند شهری عمومی»، شاهد نوعی عقبگرد تاریخی به مفاهیم «فضای شهری» یا بازنمایی و تصویری گزینش شده از مفاهیم «فضای عمومی» و «مکان عمومی» هستیم. تعریف شکل خوب فضای عمومی بنابر ماهیت پیوسته در حال تحول و چندعاملیتی فضا، باید فراتر از دستورالعمل هایی درباره شکل دهی به فضا بوده و با تکیه بر رویکردی کل نگر و تدوین مجموعه راهبردها و قواعد منعطف و پارادیمی کل نگر، چندبعدی و چندمقیاسی و معادله ای چندمجهولی، فرایندهای پویای شکل گیری فضای عمومی را دربرگیرد.
استفاده از روش چیدمان فضا در سلسله مراتب ورودی خانه های تهران اواخر قاجار و پهلوی اول با تأکید بر محرمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
31 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم ایرانی خانه فراتر از جنبه های فیزیکی بوده و با ویژگی های روحی مخاطب درهم تنیده شده است. در ساختار خانه های سنتی ایرانی، طراحی ریزفضاهای خانه برمبنای نیازهای ساکنین و این نیازها بر روابط فضایی خانه تأثیرگذار بوده است. درحالی که در خانه سازی مدرن، الگوی خانه ازملزومات ساکنین تبعیت نمی کند. یکی ازنیازهای مهم که ریشه اعتقادی و فرهنگی دارد، نیاز به وجود سلسله مراتب در ورود به خانه است. بررسی سلسله مراتب ورودی درخانه های سنتی ایرانی به درک اصول طراحی بهتر آن برای خانه های معاصر می انجامد.
هدف پژوهش: این پژوهش ساختار فضایی ورودی درخانه های سنتی اواخر قاجار و اوایل پهلوی را بررسی می کند تا مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار برکیفیت ورود را از طریق تکنیک چیدمان فضا استخراج کند. نقطه عطف تغییرات سلسله مراتب ورود درخانه های ایرانی را می توان در معماری دوره قاجار و پهلوی مشاهده کرد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که برای تحلیل و پیکربندی فضای ورودی چه مواردی مهم و کاربردی هستند تا بتوانند نیاز ساکنین به امنیت روانی و هویتی را پاسخ دهند؟
روش پژوهش: در مرحله اول بعد از انتخاب و بررسی هشت خانه از دو دوره زمانی مختلف، درگام بعدی نمونه های انتخاب شده با استفاده از تکنیک چیدمان فضا و توسط نرم افزارDepth Map آنالیز شده اند. این روش برمبنای استفاده از گراف هایی است که روابط بین فضاها را ازطریق مفاهیمی مانند: کنترل بصری، آنتروپی و عمق تشریح می کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار خانه های سنتی راهکارهای بهتری در زمینه سلسله مراتب ورود و محرمیت ارائه می دهد و فضاهای اطراف ورودی به ویژه حیاط نقش ارتباطی در سامانه ورود ایفا می کند. این مطالعه نشان می دهد ورودی و روابط فضایی آن بر مبنای پاسخ دهی به نیازهای انسانی دو دوره مورد نظر، مهم ترین مؤلفه های فیزیکی درخانه های قاجار و دوره پهلوی هستند که برای نیل به موضوع محرمیت که جزو شالوده های اساسی آنهاست تحلیل شده اند.
تبیین تحول معمارانه چیدمان کلاس مبتنی بر روش های آموزش نوین در مدارس ابتدایی ایران (طی سال های 1380 تا 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کودکان بیشتر از هر چیزی در دوران زندگی خود، نیازمند تجربه کردن و یادگیری هستند، بر این اساس فضای کلاس های درس امروزی، می بایست بتواند نیروهای حسی و ذهنی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد و قدرت یادگیری آن ها را بهبود بخشد. پرسش تحقیق این است که آیا شکل هندسی و چیدمان فضای کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء کیفی روش های آموزش همراه با انتخاب مناسب ترین روش آموزش دارای نقش قابل توجهی است؟
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر بررسی فضای کلاس درس مدارس ابتدایی در دوران معاصر و تأثیر آن بر کیفیت روش های آموزشی نوین ایران است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل محتوا و استفاده از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق ابزار مصاحبه و بررسی جامعه آماری به تعداد چهار نمونه از مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران در بازه زمانی سال های1380تا1400 استفاده کرد. مبانی نظری تحقیق نیز بر این نکته استوار است که چیدمان فضا و شکل هندسی کلاس در نحوه آموزش تأثیرگذار است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که کلاس های درس مقاطع ابتدایی ایران طی سال های 1380 تا1400 به فرم های مربع و مستطیل با محوریت عمودی و خطی هستند و روش های آموزشی در این کلاس ها به شکل انفرادی، سخنرانی و مباحثه ای است که روش مباحثه ای به شیوه گروهی مناسب ترین روش است، اما متأسفانه با توجه به چیدمان خطی و محوری میز و نیمکت ها و دیگر تجهیزات کلاس های درس مقطع ابتدایی، این روش به ندرت مورد استفاده معلمان قرار می گیرد و بیشتر روش انفرادی و سخنرانی مورد استفاده است. همچنین مبلمان کلاسی، که اجزای آن از دیگر اجزاء معمارانه کلاس اند، تأثیر بسزایی در شکل گیری آموزش بر عهده دارد. ازاین رو می توان اذعان کرد که شکل هندسی و چیدمان فضای کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء کیفی روش های آموزش همراه با انتخاب مناسب ترین روش آموزش دارای نقش قابل توجهی است.
سنجش تطبیقی شاخص های فضایی مکان موفق با استفاده از شیوه تحلیل فضایی، (مورد پژوهی: محورهای میدان امام همدان قبل و بعد از پیاده راه سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
217 - 252
حوزههای تخصصی:
فضای شهری موفق دارای طیف گسترده ای از مؤلفه های ذهنی و عینی است و توجه به شاخص های کالبدی برای ایجاد یک مکان «موفق» نقشی تعیین کننده دارد که یکی از راهبردهای آن، توسعه ی پیاده راه ها در شهرهاست. این پژوهش به دنبال پاسخ به اینکه چه عواملی می تواند به موفقیت طرح های پیاده راه سازی و ارتقا مکان نقش داشته باشد، انجام گرفته است. مقاله حاضر باهدف بررسی مؤلفه های کیفی و کمی مکان، به تحلیل تطبیقی طرح پیاده راه سازی دو خیابان منتهی به میدان مرکزی شهر همدان، قبل و بعد از اجرا می پردازد. روش تحقیق، ترکیبی از شیوه های کیفی و کمی می باشد وجهت گردآوری اطلاعات در کنار مطالعات کتابخانه ای و اسنادی از ابزار مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در نمونه موردمطالعه برخلاف اجتماع پذیری، سه شاخصه ی دسترسی، کاربری ها و فعالیت ها، آسایش و ایجاد تصویر ذهنی، ارتقاء چندانی نداشته است و نیز بین هم پیوندی و اجتماع پذیری رابطه مستیم وجود دارد. همچنین، ارتقا کیفیت مکان نمی تواند تک بعدی و با نگاه فرو کاهنده به مؤلفه هایی خاص صورت گیرد و مستلزم آن است که طرح های پیاده راه سازی، با در نظر گرفتن همه مؤلفه ها به اجرا درآیند.
خوانش نقاشی قهوه خانه ای و نقاشی های دیواری مکتب اصفهان براساس مفهوم مکالمه در نظریه هرمنوتیک مدرن گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
151 - 167
حوزههای تخصصی:
در تاریخ هنر ایران، نقاشی قاجار از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در این میان، نقاشی های قهوه خانه ای به عنوان شاخه ای برجسته از گونه های هنری نقاشی عصر مشروطه در این دوران قابل توجه هستند. در دوران مشروطه، با توجه به شرایط اجتماعی- فرهنگی و اندیشه مدرنیسم و تجددخواهی و بازتاب فرهنگ و هنر غرب، نقاشی قهوه خانه، در راستای احیای هویت و فرهنگ ایرانی- اسلامی به نگارگری سنتی به ویژه نقاشی دیواری رجوع می کند. هدف این پژوهش، تشریح و خوانش آثار نقاشی های قهوه خانه ای و نقاشی های دیواری مکتب اصفهان با بهره گیری از مفهوم مکالمه در نظریه هرمنوتیک گادامر است. تحقیق حاضر به این پرسش پاسخ داده است که، مفاهیم هرمنوتیکی گادامر تا چه اندازه در شناخت، نحوه شکل گیری و خلق آثار نقاشی قهوه خانه ای در عصر مشروطه مثمر ثمر است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی خاصه روش هرمنوتیک انجام پذیرفته است و جمع آوری منابع تحقیق به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از فیش برداری و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است. نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق نقاشی های قهوه خانه ای با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. هنرمند با رجوع و مکالمه با هنر مکتب اصفهان در پیوند با افق فکری- هنری عصر مشروطه، که تحت تأثیر شیوع همه جانبه عناصر هنر غربی است، اقدام به خلق اثرش نموده است. در این میان عناصری چون زمان، مکان، مخاطب، مضامین و کاربرد عامیانه نقاشی و تعزیه خوانی و نقل نقالان به عنوان طرف دیگر مکالمه در شکل گیری نقاشی قهوه خانه ای حائز اهمیت است.
بازنمایی تصویری تحولات کالبدی سی و سه پل بر پایه تحلیل اسناد تاریخی و تصویری با تأکید بر مدل سازی نواقلی پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
38 - 51
حوزههای تخصصی:
پل های تاریخی اصفهان از باارزش ترین بناهای تاریخی ایران هستند که در گذر زمان بر جا ماندند. سی وسه پل بخشی از میراث ملموس برجامانده دوران صفوی است که ارزش های تاریخی و معماری در خود نهفته دارد و با وجود شهرت بسیار، کمتر پژوهشی بدان پرداخته است. این عدم بررسی موجب شده که اطلاعات کمی از پل در دسترس باشد و بنابراین ضعف در اطلاعات منجر به ضعف در محافظت این میراث باارزش می شود. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش است تا با اسناد تاریخی و تصویری به جامانده از آن تحولات سیما و منظر سی وسه پل را در گذر زمان مستند سازد. این مقاله بر آن است تا به مستندسازی تحولات سی وسه پل و منظر آن برپایه اسناد تاریخی و تصویری بپردازد و تحولات کالبدی منظر ورودی به ویژه با ساخته شدن نواقلی را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از ترکیب تحقیقات میدانی و آرشیوی استفاده شده است. خوانش متون کهن در کنار مطالعات مقایسه ای بنا انجام شد. مدل سازی سه بعدی برپایه مستندات گوناگون تصویری و اطلاعات تاریخی، افزون بر مقایسه بنا با ساختمان های مشابه به سه مدل پیشنهادی انجامید. لذا تحولات منظر ورودی و همچنین کالبد پل به شکل دقیق مدل سازی شد. مستندسازی تحولات سی وسه پل، نشانگر تحولاتی در کالبد و منظر آن است. تاج پل در بدنه شرقی و نواقلی درمنظر شمالی در دوره قاجار به بنا افزوده و در دوره پهلوی تخریب شده است. افزودن ساختمان نواقلی در ورودی شمالی پل، منظر ورودی به شهر را متحول کرده است. مطالعات مقایسه ای انجام شده، از یک سو و مدل سازی کالبد بنا از سوی دیگر، سه گزینه برای فرم بنا پیشنهاد می دهد. کاوش های باستان شناسانه و امکان یافته شدن اسناد کهن دیگر از بنا می تواند گزینه نهایی را با دقت بیشتری آشکار سازد.
طراحی همه شمول فضاهای همگانی برای افراد کم توان در خیابان انقلاب اسلامی (حد فاصل میدان فردوسی و سازمان بهزیستی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
119-91
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضای شهری از اصلی ترین مکان ها برای تعاملات اجتماعی مردم است که شامل میدان ها، خیابان ها، دسترسی ها و... می باشد. این فضاها نیازمند طراحی همه شمول به معنی استفاده راحت و آسان برای تمامی افراد با هر محدودیت جسمی و حرکتی است. بخش قابل توجهی از شهروندان را افراد کم توان تشکیل داده اند لذا باید توجه ویژه ای به برطرف نمودن نیازها و مشکلات آنها در سطح شهر انجام شود. افراد کم توان شامل شهروندانی با معلولیت حرکتی، ذهنی، حسی و احشای داخلی، زنان باردار، کودکان و سالمندان هستند. در همین راستا هدف این مقاله بررسی و شناخت مشکلات فیزیکی تردد افراد کم توان در محور مورد مطالعه و ارزیابی آنها برای حضور افراد کم توان و توانیاب می باشد. روش ها: پس از شناخت وضع موجود به وسیله مطالعه منابع کتابخانه ای و طرح های فرادست، با انجام برداشت میدانی از محور مطالعاتی به تحلیل آن با روش SWOT و سناریو ویزارد پرداخته شده است. پس از اولویت بندی راهبردهای تدوین شده به طراحی سیاست و راهکارهای اجرایی پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، از مهم ترین مشکلات موجود در محور هدف می توان به عدم مناسب سازی مبلمان برای استفاده افراد کم توان توانیاب، عدم کف سازی مناسب، عدم مکان یابی مناسب موزاییک های مسیریابی نابینایان، عدم مناسب سازی ایستگاه های حمل ونقل اشاره نمود. همچنین با انجام راهکارهایی مانند مناسب سازی کاربری های خدماتی، مناسب سازی ایستگاه های حمل ونقل، کفسازی استاندارد برای انواع گروه های کم توان، مکان یابی مناسب مبلمان شهری، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی شهروندان و ایجاد تابلوهای حسی و صوتی می توان فضاهای شهری را برای حضور افراد کم توان و توانیاب آماده سازی کرد.
تحلیل پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر کنترلِ بازارِ زمین و مسکن شهری با کاربست آینده نگاری (موردپژوهی: شهر جدید پرند، کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات فضایی گسترده ی ناشی از افزایش جمعیت و سیل مهاجرت به شهرها و به خصوص کلانشهرها، تقاضای زمین و به تبع آن ساخت وسازهای مرتبط با مسکن شدت گرفت. در این بین بورس بازی، رانت و سوداگری؛ بازار زمین و مسکن را با مشکلات عدیده روبرو ساخت و منافع شخصی به منافع عموم ترجیح داده شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل و شناسایی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر کنترل بازار زمین و مسکن در شهر جدید پرند (کلانشهر تهران) با رویکرد آینده نگری می باشد. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ماهیت آن، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مشتمل بر 30 نفر از متخصصان و مدیران شهری می باشد. برای استخراج شاخص ها (به صورت تحلیل کیفی) از نرم افزار MAXQDA و همچنین برای تجزیه و تحلیل کمی داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که، ابعاد اقتصادی و مدیریتی – نهادی تاثیرگذارترین و ابعاد محیطی – اجتماعی و اقتصادی تاثیرپذیرترین معیارهای کنترل در بازار زمین و مسکن شهری پرند بودند. همچنین از میان 40 عامل مورد بررسی، 15 عامل به عنوان عوامل کلیدی موثر بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند انتخاب شدند. در این راستا، پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، مالیات به حق مرغوبیت، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، مالیات بر مساکن خالی و بلااستفاده و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «351، 347، 326، 304 و 296» به صورت مستقیم؛ و پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، تغییر سبک زندگی، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، وضعیت درآمد و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «349، 341، 325، 310 و 297» به صورت غیرمستقیم بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند تاثیرگذار خواهند بود.
بررسی اثر معماری بیوفیلیک بر ارتقای بُعد روانی سلامت بیماران در محیط های درمانی (مطالعه موردی: بیمارستان های فارابی، 17شهریور و امید در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات جهانی نشان داده اند که ارتباط با طبیعت در محیط می تواند اثرات مثبتی در سلامت روان افراد داشته باشد و رویکرد طراحی بیوفیلیک می تواند عاملی کمکی در جهت پیوند انسان با طبیعت در محیط انسان ساخت باشد. تحقیقات تجربی در ارتباط با اثرات مؤلفه های بیوفیلی بر سلامت روان بیماران نیازمند مطالعات بیشتر در فضاهای درمانی کشور در جهت توسعه آن می باشد. هدف از این پژوهش توسعه ابعاد مؤثر بیوفیلیک بر شاخصه های سلامت روانی بیماران در فضاهای درمانی داخل کشور می باشد. این تحقیق در بخش کیفی با استفاده از مطالعات اسنادی کتابخانه ای به توصیف ابعاد بیوفیلیک و سلامت پرداخته و به روش داده بنیاد و با نرم افزار MAXQDA10مفاهیم کدگذاری شده و سپس با استفاده از مطالعات میدانی و پیمایشی، محیط های بیمارستان های نمونه موردی (شامل بیمارستان های فارابی، 17شهریور و امید در شهر مشهد) را به لحاظ وجود عوامل بیوفیلی مورد بررسی قرار داده است و در هر نمونه پرسشنامه استاندارد اضطراب در بیمارستان 1 و پرسشنامه مؤلفه های بیوفیلیک در فضای درمانی، مطابق فرمول کوکران میان 270 بیمار بستری در بخش به صورت تصادفی در بازه زمانی دو ماهه توزیع گردید. در بخش کمی به روش تحلیل عاملی، معادلات ساختاری با استفاده از Smart PLS روابط بین متغیرها مورد سنجش قرار گرفت. در بررسی میدانی بیمارستان ها به لحاظ وجود مؤلفه های بیوفیلی به ترتیب؛ بیمارستان 17شهریور با (71/35 درصد)، بیمارستان فارابی با ( 57/28 درصد) و بیمارستان امید با (28/14 درصد) رتبه بندی شده اند. نتایج نشان داد بُعد تجربه مستقیم طبیعت در فضاهای داخلی درمانی الویت اول و بیشترین ارتباط معنادار را در سلامت روان داشته و پس از آن بُعد تجربه غیرمستقیم طبیعت و بُعد ماهیت فضا و مکان، الویت دوم و سوم را کسب کردند. همچنین اثر محیط بیوفیلی در فضاهای داخلی که در ارتباط نزدیک با بیمار است نسبت به فضاهای خارجی بیمارستان ها بیشتر بوده و به نظر می رسد که در کاهش اضطراب و افسردگی مخاطبین مؤثر می باشد.
بازجُست بن مایه نقش هارپی در هنر ایران از دوره باستان تا سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هنر پیشااسلامی ایران، نقش جانوری ترکیبی دیده می شود که به هارپی معروف است. این نقش، دارای سر انسان و بدن پرنده است و به عنوان موجودی فرازمینی، پیک مرگ و رهایی روح از جسم مطرح شده است. آغاز به کارگیری این نقش در هنر ایران باستان از دوره ایلام میانی و در هنر اسلامی، دوره سامانیان است. اوج حضور آن در آثار سفالی و فلزی دوره سلجوقی است. استفاده از این نقش در مقایسه با دیگر نقوش ترکیبی، میزان اهمیت آن را نشان می دهد و مؤکد هدفی برتر از تزیین صرف توسط هنرمند، یعنی انتقال مفاهیمی در حوزه دین، اعتقادات و فرهنگ است. نوع ترکیب این جانور در هنر ایران پیشااسلامی و اسلامی در عین شباهت، دارای تفاوت های ساختاری است که در طول زمان، باعث تغییر در محتوا و مفهوم آن گردیده است. در برخی دوره ها، هنرمندان برای القای مفاهیم خاص و جدید، از سر زن و عناصری همچون تاج برای تغییرات ساختاری هدفمند استفاده می کردند تا مفاهیم خاصی همچون شکوه شاهانه را منتقل نمایند. در دوره پیشااسلامی، این نقش دارای شاخصه های خاص همچون پای انسان یا چهارپا، نقوش گیاهی، دم ماهی و شاخ؛ و در دوره اسلامی با نقوش گیاهی پیچان، هاله نور و در آثار کاربردی همچون ظروف و مجسمه های تک پیکره دیده شده است. مطالعه و نمایش سیر تحول این نقش بر اساس فرم و محتوا در هنر ایران از دوره باستان تا دوره سلجوقی و سپس یافتن عوامل مشترک و متمایز در منقوش شدن آن در دوره پیشااسلامی و اسلامی، از پرسش های مطرح شده در این پژوهش است. نتایج نشان می دهد مذاهب پیشااسلامی و اسلامی، گسترش علوم و به ویژه نجوم، ادبیات کهن به خصوص شاهنامه؛ و عقاید و باورهای عامه از دلایل مؤثر در نمایش این نقش بوده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ایاسنادی انجام پذیرفته است.
مطالعه جایگاه زن در دوره آل جلایر در ایران (مطالعه موردی: نگاره های همای و همایون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای و همایون، مثنوی عاشقانه ای است در «دیوان خواجوی کرمانی» و یکی از مهم ترین آثار خطی دوره آل جلایر به تاریخ 28 جمادی الاول 798 ه.ق به شمار می رود، که شامل داستان عشق همای (شاهزاده ایرانی) و همایون (دختر خاقان چین) و دو دیوان کمال نامه و روضه الانوار است. این دیوان به خط «میرعلی تبریزی» (مبتکر خط نستعلیق) نگاشته و توسط «جنید نقاش» (سلطانی) به عنوان نخستین نگارگر رقم دار ایرانی، تصویر شده است. با این توصیف، نوشتار حاضر، تلاشی است جهت پی بردن به جایگاه زن در دوره آل جلایر در جامعه ایران، بر مبنای تحلیل نگاره های داستان «همای و همایون» در دیوان خواجوی کرمانی. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر آن است که جایگاه زن در دوره آل جلایر بر مبنای نگاره های همای و همایون چگونه ترسیم می شود؟ این پژوهش، با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی تاریخی به واکاوی جایگاه زن بر اساس نگاره های همای و همایون پرداخته است؛ که در این راستا، ده نگاره با عنوان همای و همایون که در کتب نگارگری موجودند، ند، از حیث رویدادها و عناصر اصلی تصاویر، ازجمله فرم، اندازه، شیوه برخورد، تعامل و قرارگیری فیزیکی شخصیت های همای و همایون مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایجی که از مجموع تحلیل نگاره های همای و همایون برمی آید بر آن اذعان دارد که خلق نگاره های «همای و همایون» با مختصات هنری خاص خود جهت ترسیم جایگاه انسانی و متفاوت از دوره های پیشین از زن، بر اساس ذهنیت و تخیل محض نقاش خلق نشده است و بازتابی از شرایط فرهنگی، اجتماعی زمانه بوده و روح حاکم بر خود را عیان می سازد و برخلاف نگاره های موجود، جایگاه زن به عنوان ابژه ای جنسی و دارای نقشی مفعولی ترسیم نشده است.
بررسی تطبیقی سطوح عاملیت در «عروسکخانه» ایبسن و «سارا» اثر مهرجویی بر اساس خوانش آلن اسپیت از «پدیدارشناسی روح» هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
16 - 7
حوزههای تخصصی:
آلن اسپیت در کتاب هگل، ادبیات و مسئله عاملیت با بررسی پدیدارشناسی روح سعی دارد سه سطح از عاملیت را به سه ژانر در ادبیات پیوند بزند: تراژدی، کمدی و رمان رمانتیک. بررسی عاملیت کاراکترها در آثار مختلف به نوعی بررسی میزان تعلق کنش های آن ها به خود آن هاست؛ این که تا چه حد آن ها خود را در کنش های خود می یابند. هگل تلویحاً حد اعلای عاملیت را اولاً اجتماعی می داند و ثانیاً با طرح مفهوم بخشایش1 نوع عاملیت مناسب برای زندگی اخلاقی مدرن را که پس از انقلاب کانت، خودآیینی یکی از مؤلفه های مهم آن شده است، ترسیم می کند. این که چرا هگل برای شرحِ این سیر، گاهی آشکار و گاهی تلویحی، به آثار روایی ارجاع می دهد، به این خاطر است که هم در عاملیت و هم در روایت آنچه اهمیت اساسی دارد کنش است. در این مقاله ضمن مطرح کردن خوانش اسپیت از پدیدارشناسی روح، عاملیت در عروسکخانه ایبسن و اقتباس سینمایی مهرجویی از آن مورد بررسی قرار می گیرند. در هر دو این آثار، کاراکتر اصلی بعد از تجربه دقیقه های پس نگر و نمایشی، باید برای دقیقه ای مهم، یعنی بخشایش آمادگی پیدا کند اما طرف مقابل او نمی تواند به این سطح از عاملیت برسد. البته در نسخه مهرجویی بیشتر از نسخه اصلی بر جنبه آشتی جویانه و متعادل بخشایش تأکید می شود و تصویر آن را مشخص تر و دلپسند تر می سازد.
الزامات راهبردی ارتقاء ظرفیت خودسازماندهی شهرها در راستای هوشمندسازی؛ مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرهای هوشمند، پارادایمی نوین در نظام شهرسازی دنیا محسوب می گردند؛ که مبتنی بر قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سعی در ارتقای کیفیت زندگی در شهرهایی را دارند؛ که در میان معضلات متعدد؛ با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره غوطه ور هستند. اما شهر هوشمند، پدیده ای جامع، چند بعدی و پیچیده؛ و مبتنی بر پارادایم برنامه ریزی شهری در چهارچوب نظریات نوین پیچیدگی و آشوب است؛ که می توان با تکیه بر این پارادایم، به برنامه ریزی و مدیریت موفق پدیده نوین شهرهای هوشمند پرداخت. در این راستا، پژوهش حاضر از منظر نظریه نوین آشوب، به هدف تدوین الزاماتی راهبردی در راستای تحقق شهر هوشمند اهواز به تحقیق پرداخته است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای محسوب می گردد؛ که سوال محور بوده و به صورت اکتشافی، با بهره گیری از روش گردآوری داده های اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی؛ و با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون آماری تی به صورت تک نمونه ای و همچنین آزمون آماری رتبه بندی فریدمن در نرم افزار SPSS، انجام یافته است. ابزار پیمایش، پرسشنامه لیکرت 5 درجه ای بوده است که روایی محتوایی نهایی آن با نظر اساتید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/906 تائید گردید. جامعه آماری، کارشناسان نهادهای دخیل در فرآیند هوشمندسازی کلانشهر اهواز می باشند. روش نمونه برداری، تلفیقی از روش های گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده در دسترس بوده است؛ که در نهایت 380 پرسشنامه تکمیل گردید. کفایت تعداد نمونه ها با روش KMO تائید گردید. بر اساس یافته های تحقیق، شاخص های 37 گانه ای در چارچوب مولفه های دهگانه شناسایی شد. سپس وضعیت شاخص ها و مولفه های شناسایی شده در شرایط کنونی کلانشهر اهواز ارزیابی گردید؛ در نهایت نیز، با بهره گیری از نتایج تحقیق، در هفت محور الزاماتی راهبردی تدوین شد.
پژوهش تحلیلی در باب امکان نسبت میان حرکت جوهری و آثار رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع جریانات فکری و تضارب آراء موجود در اصفهان در عصر صفویه و زمان سلطنت شاه عباس باعث پیدایش فضایی آزاد جهت بروز خلاقیت، ابتکار و جریانات فکری نوین شد. در این فضای متنوع دو جریان فلسفی و هنری به موازات یکدیگر پایه گذاری شد، مکتب هنری و فلسفی اصفهان، در حوزه هنری، رضا عباسی(974_1044 ه ) و در حوزه فلسفه ملاصدرای شیرازی (979_1050ه ). قاعده حرکت جوهری مهم ترین دیدگاه ملاصدرا در ساختار فکری حکمت متعالیه به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، این است که با مروری بر تعاریف مرتبط با حرکت جوهری، آثار رضا عباسی را از این منظر، مورد تحلیل قرار دهد. بر این اساس و با توجه به آنچه که ذکر شد می توان پرسید: چگونه می توان نسبتی میان حرکت در آثار رضا عباسی بر اساس تعاریف موجود در باب حرکت جوهری تصور نمود؟ فرض بر این است که هنرمند با استفاده از زبانی نمادین، و از طریق جنبش ملایم پیکره ها، خطوط منحنی، طراحی غیر ایستا، به القای حرکت نائل آمده است. در این راستا ضمن بررسی نحوه ارائه حرکت، به عنوان عنصری تجسمی، به ارائه مبانی عرفانی در آثار رضا عباسی پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنرمند به دو طریق، حرکت نمادین را به تصویر کشیده است؛ نخست با چگونگی قرارگیری پیکره ها و چیدمان عناصر در ترکیب بندی، حرکت آرامی را خلق نموده است. همچنین در جزئیات، با استفاده از قابلیت های خط و جهت نگاه و اشاره انگشتان، حرکت را به تصویر کشیده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی_ تحلیلی می باشد. نحوه گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای_ اینترنتی است.
بازطراحی میراث صنعتی با رویکرد بهینه سازی بهره وری نور روز و آسایش بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۲۵-۱۰۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده دوباره از بناهای میراثی بهترین استراتژی برای حفظ آن می باشد. عدم توجه به بناهای میراث صنعتی به نسبت بناهای میراثی دیگر سبب تخریب آنان شده است در حالیکه با مقیاس عظیم آن میتوان کاربری متناسب داد. به علاوه این بناها معمولا استاندارد های نور روز را برای سلامت و بهره وری فراهم نمی کنند. واکاوی وضعیت نور روز و چاره اندیشی برای کاهش خیرگی و استفاده بهینه از نور روز به جای نور مصنوعی می باشد. روش ها: مطالعه موردی، ساختمان دیگ بخار قدیم در مجموعه کارخانه نساجی قائمشهر در استان مازندران است. مدلسازی ساختمان با راینو و گرسهاپر انجام شده و نور روز در پلاگین هانی بی و لیدی باگ براساس رادیانس شبیه سازی شده است. پارامترهای طراحی سایبان پنجره برای لوور افقی و عمودی به ترتیب پهنای تیغه ها، فاصله ی بین آنان و زاویه مورد بررسی قرار گرفته و برای قاب ، پهنا، در نظر گرفته شده است. این پارامترها به روش بهینه سازی دستی مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی دقیق و اعتبار سنجی به انتخاب بهتر سایبانِ برای بهره وری هر چه بهتر می انجامد. یافته ها: به کمک سیستم های سایبان می توان به کاهش خیرگی و همزمان وجود نور کافی در فضا دست یافت. از میان سایبان ها لوور عمودی بیشترین تاثیر را در کاهش خیرگی گزارش می دهد. نتیجه گیری: نتیجه به عنوان راهنمای طراحی برای ساختمان های میراث صنعتی در اقلیم نیمه گرمسیری مرطوب ارائه می شود تا با کمترین مداخله بتوان از بنا استفاده دوباره کرد.
تحلیل خیالی سازی نگاره انگشترسپاری در معراج
حوزههای تخصصی:
معراج ماجرای عروج رسول اکرم از مسجد الاقصی به آسمان ها است. در گروهی از نگاره ها که از معراج به تصویر کشیده شده، در برخی از آن ها پیامبر انگشتری را به سوی شیری غران پیش برده است گویا که قصد اهدای آن را به او دارند. از آن جا که در منابع معتبر اسلامی (شیعه و سنی) به حضور امام علی در معراج اشاره نکرده است، پس چگونه نگارگران ترغیب به خلق صحنه انگشترسپاری شدند؟ این نگاره ها، بدون داشتن پیشینه مکتوب و حتی احادیث معتبر به تصویر کشیده شده اند. این شیوه جانشینی نشانه ها در متن های تصویری (معراج نگاره ها)، به آداب اهدای حلقه قدرت به نشانه تعهد می تواند به صورت نمادین از فردی به فرد دیگر بسپارد. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است، ابتدا نگاره های معراج که عناصر علاوه بر تصویر پیامبر و براق، نگاره شیر و انگشتر هم در آن ها به تصویر کشیده شده و به اعطای انگشتر اشاره دارد، جمع آوری شده و سپس متون مذهبی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این عناصر تصویری اشاره داشته اند، مطالعه و بررسی شده اند. به نظر می رسد شیعیان ایران، آن چه را در غدیرخم اتفاق افتاد و نادیده انگاشته شد، در مصورسازی معراج، جبران کردند تا پیمان ولایت علی را آسمانی اعلام کنند.
مطالعه و تحلیل هنر چرم دوزی در معماری و دکوراسیون داخلی ایران در عصر کنونی
حوزههای تخصصی:
چرم دوزی یا سراجی یکی از پر طرفدارترین و به روزترین صنایع دستی در ایران است که در صنعت مد جایگاه ویژه ای دارد. چرم طبیعی ظاهری منحصر به فرد داشته و دارای بافتی است که با گذر زمان خاص تر نیز می شود و در هر مکانی با کاربردش ظاهری فراتر از انتظار را ایجاد می کند و در تمام اتاق ها و جزئیات دکوراسیون قابل استفاده است. استفاده از چرم در دکوراسیون داخلی امتیازات فراوانی دارد که بسیاری از افراد اطلاعی از آن ندارند. با توجه به جایگاه ایران در صنایع دستی جهان، می توان از این موقعیت در جهت معرفی هر چه بیشتر فرهنگ و تمدن ایران در جهان استفاده نمود و با به روز کردن کاربرد چرم، ازخروج چرم به صورت خام از کشور جلوگیری کرد. هدف این مقاله، تحلیل و بررسی جایگاه هنر چرم در دکوراسیون داخلی و همچنین تبیین گونه های کاربرد هنر چرم در تزئینات داخلی می باشد. سوالی که در این جا مطرح است، این است که هنر چرم در معماری و دکوراسیون داخلی چه جایگاهی دارد؟ در این پژوهش، گردآوری اطلاعات، با روش کتابخانه ای انجام شده است و تحلیل و توصیف، با روش کیفی صورت پذیرفته است. این پژوهش نشان می دهد که امروزه هنرچرم دوزی کاربرد های نوینی درعرصه دکوراسیون داخلی، اثاثیه، بسته بندی و زیورآلات دارد که کم تر مورد بررسی قرار گرفته است.
گونه شناسی پوشش زنان دوره سامانی و میزان تاثیرپذیری آن از اسلام با توجه به پیشینه تمدنی آن
حوزههای تخصصی:
پوشش زنان ایرانی با وجود تفاوت های اقلیمی در طی زمان ها و تحولات اجتماعی و حکومتی، از پشتوانه و زمینه های اخلاقی، دینی و اجتماعی برخوردار بوده است. متاسفانه در خصوص تغییر، تحول و روند شکل ظاهری لباس در سلسله های بزرگی از جمله سامانیان که پس از اسلام در این کشور حکمرانی کرده اند، به اندازه دوران باستان تحقیقی صورت نگرفته و کمتر پژوهشی را می توان یافت که صرفا منوط به وضع پوشش زنان در این دوران تاریخی باشد. لذا پرسش حاضر این است که روند شکل ظاهری لباس زنان در سلسله های بزرگی از قبیل سامانیان چگونه بوده است؟ سامانیان به عنوان یک نظام قدرتمند توانستند یکپارچگی، وحدت ملی و فرهنگی خاصی در بین ایرانیان به وجود آورند و به شیوه هایی مدبرانه حکومت کنند و بزرگترین رنسانس فرهنگی و اجتماعی را پس از اسلام در ایران به وجود آورند. این مقاله سیر تحول لباس زنان دردوره سامانی و تاثیراتی که از اسلام پذیرفتن را با توجه به نقاشی ها، عکس ها، کتب و منابع معتبر بررسی می کند و از نوع مطالعات تاریخی می باشد که به سبک توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای صورت گرفته است. در نهایت، یافته های پژوهش نشان می دهد با ورود اسلام به ایران حجاب وارد این کشور نشده است و بانوان ایرانی از دوران باستان انواع گوناگون حجاب داشته اند.
رتبه بندی شهری در مقیاس ملی با رویکرد اسلامی، درجستجوی مدل نظری
حوزههای تخصصی:
کلانشهرها با شاخص های مختلفی مورد ارزیابی قرار می گیرند، اما شاخص های مورد استفاده در نظام های رتبه بندی بومی نبوده و تاکنون از منظر فکری اسلام بدان نگریسته نشده است. به نظر می رسد رویکرد اسلامی می تواند مبنای مناسبی جهت رتبه بندی شهرها باشد. این پژوهش با هدف جستجوی مدل نظری تبیین کننده رتبه بندی شهرها از منظر اندیشه ایرانی-اسلامی تدوین شده و در پی پاسخ به سوالاتی چون مدل مفهومی تبیین کننده رتبه بندی شهری از منظر شهر ایرانی- اسلامی کدام است، می باشد. برای این منظور پژوهشگران روش های مختلف کمی و کیفی همچون مصاحبه، پرسشنامه، تحلیل کیفی و تحلیل داده های ثانویه را به کارگرفته اند. به منظور تدقیق مدل از مصاحبه های ساختاریافته و نیمه ساختاریافته و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. جامعه متخصصان و حرفه مندان شامل 25 نفر از اندیشمندان و متخصصان حوزه شهرسازی اسلامی است. نتایج، حاکی از کارایی مدل خیمه بر ارکان و مولفه ها و شاخص های رتبه بندی شهری است. مدل مفهومی شامل 17 مقوله می باشد. رکن اول؛ وجه فکری- عقیدتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 2 مقوله، رکن دوم؛ وجه معیشتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 3 مقوله، رکن سوم؛ تعاملات شهروندی با یکدیگر شامل 4 مقوله، رکن چهارم؛ تعاملات شهر شامل 2 مقوله و رکن پنجم؛ بستر شهر شامل 5 مقوله می باشد.
تبیین مدل فرایند محور سازگاری ساکن و مسکن (مطالعه موردی: مسکن معاصر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سازگاری میان نیازهای انسان و محیط ساخته شده از فاکتورهای بسیار مهم در ارزیابی محیط زندگی مطلوب است؛ به همین دلیل پژوهش های بسیاری مفهوم سازگاری را مورد توجه قرار داده اند. با وجود مطالعات بسیاری که انجام شده است، هم چنان مدل نظری کاربردی برای مطالعه فرایند سازگاری در رابطه میان ساکن و مسکن وجود ندارد. بسیاری از پژوهش ها سازگاری را به عنوان برآیند و هدف یک رابطه می دانند و بر نتایج سازگاری و عدم سازگاری ساکن و مسکن متمرکز شده اند؛ اما فرایند سازگاری ساکن و مسکن موضوعی است که در پژوهش ها کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که شیوه سازگاری انسان یزدی با مسکن معاصر چگونه است، در پی ارائه یک مدل نظری فرایندمحور برای مطالعه شیوه سازگاری ساکن و مسکن است.
روش پژوهش: رویکرد و راهبرد اصلی پژوهش کیفی است و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد در مسکن میانی، افراد شیوه های فعال تری را برای ایجاد سازگاری میان خود و مسکن انتخاب می کنند، آن ها در مسکن دخل و تصرف می کنند یا رفتار خود در فضا و نحوه استفاده از فضاها را تغییر می دهند؛ اما در مسکن جدید ساکنین دخل و تصرف بسیار محدودی در مسکن انجام می دهند و به دلیل این که همین تقلای محدود نیز از جانب فضا بی پاسخ می ماند نسبت به فضا بی توجه می شوند و در صورتی که محدودیتی وجود نداشته باشد، از مسکن خود نقل مکان می کنند. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد، علاوه بر سه عامل مهم بستر، نیازهای ساکنین و قابلیت های مسکن؛ سن و نسل ساکنین، مشارکت در فرایند ساخت، الگوی مسکن، مدت زمان اقامت در مسکن، خاطرات و روابط با همسایگان بر شیوه سازگاری ساکن و مسکن تأثیر بسیار دارد.