فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
20 - 29
حوزههای تخصصی:
طراحی اقلیمی در یک منطقه، نقش بسزایی در شرایط آسایش محیطی دارد. در مناطقی با اقلیم خاص، این موضوع مهم تر است. باد نقش بسیار مهمی در شکل گیری فرم شهر، جهت گیری و عرض معابر، قرارگیری خانه ها و گونه مسکن منطقه دارد. در مناطق ساحلی، گرما و رطوبت دو عامل اقلیمی غالب محسوب می شوند و باد پاسخ مشترکی برای کنترل این دو عامل است. مردم بومی با راهکارهایی سعی در استفاده از باد برای ایجاد تعادل دمایی داشته اند. خانه فکری یکی از شاخص ترین خانه هایی است که رویکرد استفاده از باد را به عنوان یک عنصر اقلیمی برای رسیدن به آسایش دمایی پیش گرفته است. در خانه فکری راهکارهای متنوعی برای ایحاد تعامل بین باد و فضاهای خانه استفاده شده است. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تأثیر باد بر شکل گیری معماری بادپایه و راهکارهای به کارگیری آن در خانه فکری بندر لنگه پرداخته شده است. مطالعات و مشاهدات میدانی نشان می دهد در معماری بومی بندر لنگه، راهکارهای متفاوتی برای استفاده از باد در سکونتگاه ها استفاده شده است که احیا و به روزرسانی آن ها می تواند پاسخ مناسبی برای چگونگی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در بندر لنگه باشد. در این پژوهش از روش مشاهده میدانی، مطالعه کتابخانه ای و تفسیر اطلاعات و استدلال شهودی برای مطالعه راهکار های به کارگیری معماری بادپایه در خانه فکری استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، در معماری بادپایه خانه فکری چند مؤلفه اساسی از جمله هندسه، اختلاف سطح، تعریف فضا با مقیاس و کاربردهای مختلف که در فرم های متنوعی از فضا مشاهده شده، قابل ارزیابی است. طراحی اقلیمی متناسب با جریان باد در ویژگی هایی همچون برونگرایی جداره های بیرونی، درونگرایی فضاهای داخلی، تغییر شکل و ابعاد بادگیر و مطابقت آن با اقلیم، قراردادن فضاها در مسیر باد، ایجاد اختلاف سطح در خانه و ایجاد تهویه طبیعی تبلور پیدا کرده است.
انواع مرگ در شخصیت های انیمیشن کوکو در تطابق با آرای هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش پیش رو این است چگونه می توان با توجه به ظرافت های بحث و مفاهیم مارتین هایدگر درباره انواع مرگ به تحلیل ابعاد شخصیت های انیمیشن کوکو با تمرکز بر شخصیت میگل پرداخت. پرسش های پژوهش از این قرارند: زاویه نگرش این انیمیشن به مرگ با کدام یک از انواع مرگ و یافت حال مناسب آن در نظر هایدگر همخوانی بیشتری دارد؟ به ابعاد مرگ هایدگری چه مولفه هایی می افزاید؟ چه مباحثی درباره مرگ و چه ابعادی از شخصیت ها را در این انیمیشن آشکار می کند؟رویکرد پژوهش از آرای هایدگر در باب مرگ از کتاب هستی و زمان به هدف مطالعه انواع آن در انیمیشن کوکو برگرفته شده است. برای تکمیل مباحث در بخش تحلیل مباحث از کتاب کانت و مسئله متافیزیک، استفاده شده است. روش پژوهش پیش رو از نظر نوع نظری و کیفی است. روش گرداوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. با روش توصیفی-تحلیلی انواع مرگ با توجه به شخصیت ها در این انیمیشن بیرون کشیده می شود. برای پاسخ به پرسش ها در پژوهش، انواع مرگ، یافت حال متناسب با آنها از نظر هایدگر معرفی شده و با توجه به شخصیت های منتخب انیمیشن به نحوی تحلیل می شود که فرم و محتوای انواع مرگ در انیمیشن کوکو در تطابق با آرای هایدگر مشخص شود.نتایج حاکی از این است که در این انیمیشن مرگ شخصیت ها (هکتور، دلاکروز و امیلدا) بیشتر جسمانی بوده است. در جهان زندگان غیر از میگل و هکتور چندان مرگ اگزیستانسیال را مطرح نمی توان کرد. به نظر می رسد جشن مردگان مکزیکی ها ترس هایدگری از مرگ را پشت سر می گذارد و نشان می دهد مرگ آگاهی با استفاده از عکس و به یادآوردنِ مردگان، برگزاری جشن سالیانه، طریق پیشنهادی انیمیشن در کاهش ترس از مرگ است.
بررسی رابطه عوامل کالبدی با حس رضایت و تعلق کاربران به سرای سالمندان (نمونه موردی: شهر اردبیل)
حوزههای تخصصی:
سالمندی، دوران برخورد با محدودیت های جسمی و روانی خاص است و توجه به نیازهای روحی، در کنار نیازهای کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افزایش روزافزونِ جمعیت سالمندان و تغییرات شیوه زندگی فردی و خانوادگی، باعث افزایش تعداد مؤسسات نگهداری سالمندان شده است؛ اما ازلحاظ روانی، این نوع خانه ها در نظر سالمندان، سمبل انزوا و تمایل جامعه به طرد آن ها تلقی می شود؛ بنابراین، آنچه مستلزم توجه است، خلق فضایی است که ضمن حمایت فیزیکی، مادی و عاطفی، با شرایط سنی و بحران هایی که منجر به محدودیت و جدایی سالمند از جامعه عمومی گشته، مطابقت داشته باشد. این مطالعه بر آن است تا راهکارهایی جهت ارتقای سطح رضایتمندی و افزایش حس تعلق سالمندان به محیط سرای سالمندان ارائه دهد. برای این منظور، پس از بررسی متون موجود و طراحی پرسشنامه ای ترکیبی از نمونه های استاندارد رضایت از زندگی و حس تعلق و محقق ساخت مربوط به عوامل کالبدی، به سنجش نظرات 123 نفر از سالمندان ساکن در مجموعه سرای سالمندان شهر اردبیل، پرداخته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS v.24 تحلیل شدند. نتیجه آزمون همبستگی نشان می دهد که میان عوامل محیطی_کالبدی و رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، ارتباط مثبتی وجود دارد. هم چنین، نتیجه آزمون رگرسیون نیز نشان می دهد که از میان عوامل محیطی_کالبدی، سرزندگی محیطی بیشترین تأثیر را در تأمین رضایتمندی و احساس تعلق آنان داشته و پس ازآن، فضای سبز و نور مناسب، جذابیت بصری، قابلیت محیطی و آزادی عمل دارای تأثیر مثبت می باشند. نتایج هم چنین نشان می دهد که با افزایش سن، میزان رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، کاهش می یابد.
تحلیل اسطوره ای جنگ بزرگ در نگاره های شاهنامه شاملو بر مبنای نظریه آرکی تایپی نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
68 - 79
حوزههای تخصصی:
هنر هر ملت ریشه در باورها و اعتقادات و اساطیر مردمان آن دارد و رمزگشایی آن نیازمند شناخت اسطوره های آنان است. نقد اسطوره ای، رویکردی میان رشته ای است که بر پایه انسان شناختی، روان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، به تأویل اثر ادبی و شناسایی بن مایه های اسطوره ای موجود در آن اثر می پردازد. ازآنجاکه شاهنامه فردوسی، دارای درونمایه ای عمیقاً اسطوره ای است، به طرز آشکاری در خود قابلیت تحلیل آرکی تایپی دارد. این پژوهش سعی بر آن دارد، با تمرکز بر دیدگاه نورتروپ فرای، به تفسیر و تحلیل کهن الگوی جنگ بزرگ در شاهنامه بپردازد و بدین لحاظ، نگاره های منتخب در این جستار را بر اساس الگوهای ساختارگرایانه، بررسی می کند. دیدگاه فرای مبنی بر روح زمانه است و تأکید دارد، با یک طبقه بندی فراگیر، ادبیات و هنر را در قالب فضایی قرار دهد که سمبول های آرکی تایپی و چرخه فصول ایجاد می کنند. برای دستیابی به این منظور، ابتدا تعاریف نظری و نحوه شکل گیری اسطوره ها مطالعه خواهد شد و سپس جامعه آماری معرفی و توصیف می شود. در ادامه، با استفاده از نظریه فرای به عنوان رویکرد قالب، تحلیل آثار انجام می شود. نتیجه پژوهش مشخص کرد، روایت جنگ بزرگ و نگاره های منتخب شاهنامه شاملو میزان قابل توجهی، با نظریه نقد اسطوره ای فرای همنشینی دارد و سمبول های آرکی تایپی فرای که سه گونه تصاویر بهشتی، دوزخی و قیاسی هستند، درصد بالایی از نگاره های منتخب شاهنامه شاملو را پوشش می دهند. به این ترتیب، می توان چنین نتیجه گرفت که بن مایه ها و مضامین اسطوره ای و کهن الگویی در مراحل و عناصر نگاره ها، قابل شناسایی هستند و این تصاویر پیام رسانانی هستند که نحوه نمایش معانی و سمبل های کهن الگویی را در سطوح مختلف ادبی و بصری انتقال می دهند.
سنجش تحلیلی احساسات زیباشناختی در پیاده روی اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 132
حوزههای تخصصی:
اربعین نمایشی بی بدیل از تعامل باورهای فرهنگی – آئینی با زمان و مکان می باشد. پیاده روی اربعین نمایشی از خلوص باورهای انسانی در عرصه عمل می باشد. پژوهش حاضر بدنبال سنجش جنبه های زیبایی شناختی این مسیر و مولفه های مثبت و منفی آن و ارائه راهکاری برای بهبود نکات مثبت و برطرف نمودن نکات منفی می باشد. سنجش ادراک زیباشناختی و قضاوت آن فرایند بسیار پیچیده ای می باشد که نیازمند مطالعات تجربی و مستلزم مفهوم سازی و سنجش عواطف انسانی می باشد، اندازه گیری مفاهیم احساسی تنها به جنبه های هنری عناصر محدود نمی شود بلکه به طراحی، محیط، طبیعت و حتی پیش زمینه های فکری نیز مربوط است. هدف این پژوهش ارزیابی احساسات زیبایی شناسی زوار در پیاده روی اربعین بوده که اهدافی همچون عوامل موثر بر احساسات زیبایی شناسی، تاثیر محیط بر احساسات زیبایی شناسی در اربعین، تاثیر احساسات بر رضایت افراد و ارائه پیشنهاد برای بهبود محیط و بهبود احساسات زیبایی شناسی زوار نیز در این پژوهش پاسخ داده شده است.
روش این از نوع ترکیبی و به صورت کمی-کیفی بر اساس پرسشنامه و مصاحبه می باشد. اطلاعات پژوهش حاضر به کمک منابع کتابخانه ایی، بازدید میدانی و شرکت در مراسم اربعین، مصاحبه و پرسشنامه تخصصی (مقیاس سنجی احساسات زیباشناختی[1] ) تهیه شده، این پرسشنامه از پانزده خرده مقیاس تشکیل شده است، پرسشنامه توسط دویست نفر نفر از شرکت کنندگان در مراسم باشکوه اربعین هزار و چهار صد و یک هجری شمسی تکمیل شده است. پژوهش حاضر بر مبنای روش استدلال منطقی و تحلیل کیفی اطلاعات تدوین گشت است که رویکرد جامعی در نتیجه گیری خود دارد. بر اساس اطلاعات این پژوهش می توان بیان نمود که که با بهبود سه حوزه فرهنگی - آئینی، زیرساختی و مدیریتی می توان کیفیت پیاده روی اربعین را افزایش داد و چالش های آن را بر طرف نمود، این اقدامات شامل آموزش های فرهنگی، ایجاد زیرساخت های بهبود یافته، برنامه ریزی مناسب، هماهنگی بین نهادها، استفاده از فناوری، نظارت و ارزیابی می شوند.
[1] AESTHEMOS
بررسی نقوش گیاهی در تزئینات گچ بری طاق نمای گنبد خانه مسجد جامع هفتشویه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
57 - 71
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع هفتشویه در ورودی روستای هفتشویه از منطقه قهجاورستان در شمال شرقی شهر اصفهان واقع شده است. این مسجد عصر سلجوقی به دلیل آسیب های بسیار در سده هشتم هجری قمری موردبازسازی کلی قرار گرفت که در این میان بیشتر به ظاهر بنا توجه شد تا به استحکام آن، درنتیجه اکنون با یک بنای نیمه مخروبه روبه رو هستیم. از تزئینات گچ بری بر جامانده در این بنا می توان به محراب و بخشی از طاق نمای جبهه غربی گنبد خانه اشاره کرد. هدف این پژوهش شناخت ویژگی های بصری نقوش گیاهی آرایه های گچی موجود در طاق نمای ضلع غربی گنبد خانه مسجد جامع هفتشویه است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، پرسش اصلی این است که 1. ویژگی های تزئینات نقوش گیاهی طاق نمای گنبد خانه این مسجد چیست؟ 2. پرکاربردترین نقوش به کاررفته کدام است؟ این پژوهش توصیفی-تحلیلی به شیوه ی کتابخانه ای در بخش نظری و به شیوه میدانی در بخش عملی انجام گرفته و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج مطالعات نشان داد نقوش اسلیمی دارای انواع تک قوس، دو قوس و سه قوس بوده که با سه نوع تزیین شامل طرح هندسی، شیارهای منحنی هلال مانند و طرح بادبزنی در دو ساختار سر اسلیمی به شکل بادامچه و بدون شکل بادامچه کارشده است. نقشمایه گل شش پر نیز در انتهای قوس های اسلیمی و یا به صورت مجزا همچون زوائد روی بندها قابل مشاهده می باشد و نوار تزئینی با طرح کنگره دار شانه عسلی به عنوان تزیین در نقوش استفاده شده است. روش مرسوم قرینه سازی در طراحی موردتوجه نبوده و هنرمند بیشتر از روش بی قرینگی بهره برده و تلاش دارد تا تعادل و توازن طرح را با اعمال ارزش های بصری در نقشمایه ها حفظ کند. نقشمایه ها در کتیبه به بهترین شکل با یکدیگر در تعامل هستند و به موقعیت ها، کمبودها و کنش های یکدیگر پاسخ می دهند.
تصویرگری عجایب المخلوقات در پویانمایی با تکیه بر کتاب قزوینی (678 ه .ق) و انیمیشن سندباد (1975م.)
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
139 - 158
حوزههای تخصصی:
موجودات عجیب الخلقه از دیرباز در فرهنگ عامه مردم جهان نقش مهمی داشته اند. در ایران باستان نیز به دلیل فرهنگ اصیل و فولکلور حضور بیشتری دارند. یافته های خطی متعددی از سالیان گذشته توسط کاتبان علوم غریبه و قصه پردازان به ثبت رسیده است. این کتب حاوی افسانه ها و داستان های عجیب غریب و مزین به نگاره های انسانی، حیوانی و عجیب الخلقه هستند. سؤال این است که نقش و تأثیر موجودات عجیب در عجایب نگاری کهن و آثار تلویزیونی معاصر چیست؟ پژوهش حاضر به بررسی وجوه اشتراک و افتراق کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات محمدبن زکریای قزوینی (678 ه .ق) و سریال انیمیشنی شب های عربی: ماجراهای سندباد به کارگردانی فومیئو کوروکاوا (1975م.) می پردازد که حاوی تعداد بی شماری از تصاویر و قصه های اعجاب انگیز است. کتاب هزارویک شب، یکی از نقاط مشترک بین این دو اثر است که در بطن خود قصه ها و حکایات مختلفی از حضور دیوها و غول ها دارد. این کتاب که پیشینه ای طولانی دارد نقش مهمی در نشان دادن عجایب المخلوقات در کتاب قزوینی و در انیمیشن سندباد ایفا کرده است. هدف این نوشتار مطالعه بازآفرینی نمودهای موجودات عجیب الخلقه برگرفته از کتاب مذکور در این انیمیشن است تا بتوان ظرفیت های این کتاب را در خلق آثار متحرک و بهره گیری از ادبیات عامیانه و افسانه های کهن ایرانی نشان داد. این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و طی مقایسه تصویری هر دو اثر، مشخص شد که کتاب قزوینی و انیمیشن کوروکاوا، با اینکه در فاصله زمانی چند قرن موجوداتی عجیب غریب را نشان می دهند؛ اما این موجودات هویت ذاتی خود را حفظ کرده و از نظر فرم، ماهیت و ویژگی های رفتاری و شخصیتی هیچ تغییری نکرده اند و بیشتر رویکرد خلاقانه و تکنیک اجرایی متفاوتی برای بیان روایت داستان به نمایش گرفته شده است.
تحلیل تناسبات هندسی خانه های تاریخی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل بناهای سنتی ایرانی از منظر دانش هندسه نشان می دهد که در معماری سنتی ایران تناسبات، از جمله نسبت زرین، در وجوه مختلف از جمله الگوهای معماری و هندسی، مقاطع، طراحی پلان ها و مشخصات سازه ای نقش پررنگی داشته است. در حقیقت، هندسه ابزاری است که می تواند در معماری نظم ایجاد کند و در برقراری ارتباط آگاهانه بین اجزای تشکیل دهنده بنا مؤثر باشد تا امکان بروز یکپارچگی فضا که ترکیبی هدفمند، هندسی و مبتنی بر خلاقیت است، در عین مرکب بودن، پدید آید. در معماری سنتی ایرانی، تناسب به سبب فراهم کردن گونه ای از معماری که بر مبنای برداشت سلیقه ای نبوده، بر کیفیت درک بنا، مثلاً خانه، مؤثر بوده است. در بین تعالیم معماری ایرانی، دو تئوری «مستطیل طلایی ایرانی» و «گز و پیمون» کاربست و تعریف بیشتری دارند. روش تحقیق: در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه درباره فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط خانه های تاریخی اهواز، درستی این تئوری ارزیابی شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدامیک از سیستم های برقراری تناسب در هندسه خانه های تاریخی اهواز استفاده شده است؟ یافته ها:در مقاله حاضر، صحت این فرضیه با مطالعه فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط در خانه های تاریخی شهر اهواز مربوط به دوره قاجار و پهلوی بررسی شده است. ابعاد و اندازه برداشت و داده های آماری به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. برای تشخیص عادی بودن داده های به دست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و با توجه به عادی بودن داده ها به منظور پاسخ به فرضیه های پژوهش از آزمون های پارامتریک استفاده شده است. نتیجه گیری: با درنظرگرفتن وضعیت واقعی و الگوی پلان منازل اهواز، ضریب تغییرات مقادیر به دست آمده از گز و پیمون نسبت به مقادیر به دست آمده از مستطیل طلایی ایرانی کمتر و مقادیر آن به مقادیر واقعی نزدیک تر است. این فرضیه به عنوان نظریه اصلی استفاده شده در هندسه خانه های مورد بررسی پذیرفته می شود.
نقش حاکمیت و اندیشه سیاسی اَبِش خاتون در عرصه فرهنگی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره حاکمیت اَبِش خاتون، تنها فرمانروای زن فارس در قرن هفتم هجری قمری، اطلاعات کافی در دست نیست و آنچه هست اشاراتی محدود در چند منبع تاریخی است. در بررسی شرایط اجتماعیِ شیراز قرن هفتم هجری، نقشِ پررنگ حاکمیت اَبش خاتون در سیاست گذاری های سیاسی، اقتصادی، امنیت اجتماعی و فرهنگی به خوبی مشخص است. شکی نیست که اَبش خاتون با ازدواج سیاسی و پیوند خانوادگی با ایلخانان، برای حفظ امنیتِ سیاسی و فرهنگی راهی باز کرد که مردم و اهل قلم و هنر از آن بهره مند شدند. هدف این مقاله تحلیل گفتمان سیاسی و حاکمیت قدرت اَبش خاتون و بازتاب آن در فرهنگ است و در پی پاسخ به این پرسش که در بحبوحه سیاسی آن زمان چگونه یک فرمانروای زن، توانست با اتکا بر جایگاه قدرت سیاسی، فرهنگ، ادب و هنر را در دامن خود بپروراند. اَبش خاتون (اولین نماینده رسمی ایلخانان در فارس)، مانند اسلافش (اتابکان فارس) نقشی مؤثر در تبدیل شیراز به کانون فضلا و ارباب هنر داشته است. علاوه بر این موارد نمی توان از نقش بسیار حیاتی اَبِش خاتون در رونق اقتصادی که لازمه حمایت از هنر است، چشم پوشید. از این منظر بایست حامیان هنرپرور هرات را به نوعی وام دار همین سیاست گذاری های قرن هفتم هجری شیراز دانست. این مقاله که از رویکردی بینارشته ای، جغرافیایِ انسانی، فلسفه سیاسی، علوم اجتماعی و قوم نگاری، بهره می برد؛ ازنظر هدف، بنیادی نظری بوده و از نظر روش، توصیفی تحلیلی به شمار می رود. همچنین اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تارنماهای گوناگون گردآوری شده و نهایتاً اطلاعات با رویکردی کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. بر همین اساس با استنباط های ضمنی، ارتباط بین سیاست و شرایط اجتماعی بررسی شده و زمینه های شکل گیری هنرهای گوناگون در مواضع مورد بحث قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر انطباق فرمانروایی اَبش خاتون با حاکمیت مرکزی و کارایی مناسب سیاست گذاری های او است که با ترکیب میراث هنر پیشامغولی با عناصر فرهنگ جدید، توانست کانون اُدبا، فضلا و هنرمندان را در شیراز قرن هفتم هجری اعتلا بخشد.
نور و تجلیات آن در مسجد شیخ لطف الله: تبیین دیدگاه های ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
99 - 111
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی به واسطه اندیشه اسلامی، مشروط به تعبیر خاصی از ارائه اثر بر پایه تجلیات معنوی است. بر همین اساس، هنرمند در نگرشی تنزیهی، هیچ گاه به ذات الهی تحدی نمی نماید، بلکه با نگاهی آمیخته به نگرش تشبیهی اثرش را مظهری از تجلی الهی قرار می دهد. سؤال پژوهش حاضر این است: چگونه نور مطلق و تجلیات آن در مسجد شیخ لطف الله بازتاب یافته و تا چه حد می توان این بازتاب ها را با دیدگاه این عربی تطبیق داد؟ این مقاله قصد دارد تا با بررسی جنبه های مختلف کاربرد نور در مسجد شیخ لطف الله، ارتباط میان طراحی معماری و مفاهیم عرفانی مرتبط با نور در عرفان اسلامی را تبیین کند و نشان دهد چگونه این مفاهیم به طور هنرمندانه ای در این بنای تاریخی تجلی یافته اند. هدف نهایی، ارائه تحلیلی تطبیقی از جنبه های معنوی و عرفانی نور در مسجد شیخ لطف الله و دیدگاه های محی الدین ابن عربی است. روش تحقیق در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی بوده و در روش گردآوری اطلاعات ضمن استفاده از منابع کتابخانه ای، از تحقیقات میدانی شامل بررسی و مشاهده استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که طراحی نور در مسجد شیخ لطف الله به طور هوشمندانه ای مفاهیم عرفانی ابن عربی را به نمایش می گذارد. نور در این مسجد، هم به عنوان نمادی از نور مطلق و ذات الهی عمل می کند و هم به طور نمادین و تجلیاتی در فضای معماری ظهور می یابد. طراحی نور به گونه ای است که تجربه ای معنوی و عرفانی را برای بازدیدکنندگان فراهم می آورد، به طوری که بازتاب نور در این مسجد به نوعی با مفاهیم تشبیه و تنزیه و مراتب نور در عرفان ابن عربی مطابقت دارد. به عبارتی، نور نه تنها جلوه ای از حقیقت الهی را به نمایش می گذارد بلکه به واسطه طراحی هوشمندانه و غیرمستقیم آن، به جنبه های پنهان و فراتر از درک انسان نیز اشاره دارد.
چند صدایی در اشعار علی باباچاهی و رضا براهنی در تطبیق با تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
153 - 172
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از مؤلفه ها و شاخصه های شعر دهه هفتاد معطوف به نظریه های پست مدرنیستی است که از پرکاربردترین آن ها می توان به چندصدایی اشاره کرد. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، ضمن تعریف و تبیین چندصدایی به مثابه یک شاخصه پست مدرنیستی، جلوه های چندصدایی در شعر دو تن از شاعران برجسته دهه هفتاد، یعنی علی باباچاهی و رضا براهنی واکاوی و تحلیل شده است. همچنین به تطبیق این مقوله با تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر پرداخته شده است. بنابر نتایج پژوهش، چندصدایی به شیوه های مختلفی در شعر براهنی و باباچاهی بروز می یابد؛ گاه با استفاده از وزن و موسیقی شعر، زمینه چندصدایی فراهم می شود. تمایزات زبانی، تفاوت لحن و بیان رسمی یا محاوره ای از دیگر شگردهایی است که چند صدایی را سامان می دهد. بخش دیگری از اشعار چندصدایی در ساحت نگارش افشانشی صورت می بندد. مجنون نویسی و حضور شخصیت شیزوفرنیک بستر دیگری برای شعر چندصدایی است. باباچاهی و براهنی با به کارگیری این تمهیدات، زمینه را برای حضور و بروز صداهای مختلف در شعر خویش فراهم می کنند. بخشی از این رویکرد، مصداق مکالمه با سنت ادبی است و بخشی دیگر، توجه به شخصیت ها و معناهای نادیده گرفته شده را درنظر دارد. در بستر این رویکرد، علاوه بر آواهای متنی که غالباً در رابطه بینامتنی صورت می بندد، صدای شخصیت تیمارستانی نیز به گوش می رسد. چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی همچنان که به تعدد آوایی و تکثر نگرش و نگارش و گریز از استبداد تک گویی منجر می شود، به واسطه ماهیت اختلالی اش، گسست روایی، نفی محور عمودی و وحدت موضوعی را به دنبال دارد. از سوی دیگر، در هنرهای تجسمی معاصر نیز نمودهای واضحی از کاربست تشبیه به چشم می خورد.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل شیوه های اجرای چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی.بررسی تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر.سؤالات پژوهش:چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی با چه سازوکارهایی سامان می یابد؟تشبیه چه جایگاهی در هنرهای تجسمی معاصر دارد؟
مدیریت فرزانگان و اخلاق در اندیشه های سیاسی فردوسی و سعدی و بازتاب آن در نگاره های نسخ مصور شاهنامه و بوستان محفوظ در موزه قاهره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
554 - 566
حوزههای تخصصی:
مدیریت فرزانگان یا به عبارت دیگر، سپردن امور مهم حاکمیت به کارگزاران شایسته از مهم ترین مؤلفه های حکمرانی خوب است و حاکمان برای تحقق آن باید این مهم را مبنای کار خود قرار دهند. فردوسی از اندیشمندان بزرگی است که نظریه ها و آرای سیاسی- اجتماعی خود را در مورد حکمرانی خوب و معضلات حکومت و جامعه ابراز کرده است. در این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به صورت تحلیلی و توصیفی به بررسی تأملات و اندیشه های سیاسی فردوسی و سعدی در مورد مدیریت فرزانگان و نقش آن به عنوان کلان شاخص حکمرانی خوب پرداخته شده است. او راه حل بسیاری از مشکلات جامعه را بهره مندی از ظرفیت فرزانگان یا گرایش به شایسته گزینی و شایسته سالاری در نظام حکومتی می داند. آگاهی از این تأملات و اندیشه ها موجب رشد فکری و سیاسی مردم و تنبه حاکمان می شود و رهنمودهای موجود در آثار بزرگان اندیشه و فرهنگ می تواند سرمشقی برای کارگزاران امروز و آینده جامعه باشد.اهداف پژوهش:واکاوی اصول و معیارهای حکمرانی فرزانگان در شاهنامه و بوستان.تبیین ابعاد و زوایای اندیشه فردوسی و سعدی در چارچوب گفتمان ایرانی در زمینه حکمرانی.سؤالات پژوهش:اصول و معیارهای حکمرانی فرزانگان و سیاست از نظر فردوسی و سعدی چه بوده است؟چه تشابه و تفاوتی بین آراء و افکار فردوسی و سعدی در حکمرانی وجود دارد؟
ارزیابی کیفیت مکان در بافت های ناکارآمد شهری، نمونه موردی: محله آبکوه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
75 - 92
حوزههای تخصصی:
تاکنون در ایران طرح های توسعه زیادی با هدف ارتقای کیفیت های مکانی تهیه شده است اما معمولاً ارزیابی کیفیت های مکانی به صورت کارشناس محور بوده که منجر به افزایش فاصله انتظارات واقعی کاربران با حرفه مندان تهیه کننده و مجریان طرح شده است که این فاصله به طرق مختلف از جمله مهاجرت ساکنان و به تبع آن اعیان سازی بافت بروز پیدا می کند. محله آبکوه_ سعدآباد از محلات کهن مشهد با سابقه 400 ساله است که باوجود تهیه سه طرح از سال 1385 شمسی تاکنون نتوانسته کیفیت های مکانی خود را در شهر امروز بازیابد. مطالعه حاضر به ضرورت شناسایی کیفیت های مکان در بافت های ناکارآمد شهری و تفاوت الگوهای ارزیابی از بالا به پایین _کارشناس محور _ با رویکردهای از پایین به بالا در اینگونه بافت ها پرداخته است. از منظر روش شناسی، این پژوهش در راستای بررسی پیشینه نظری کیفیت مکان، از روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی به کمک نرم افزار 2018MAXQDA بهره گرفته و در مرحله بعد به منظور فهم ماهیت کیفیت مکان در محله آبکوه و ارزیابی آن، از ترکیبی از رویکردهای پدیدارشناسانه اول شخص و اگزیستانسیالیستی استفاده شده است. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کیفیت مکان در بافت های ناکارآمد شهری در پنج بعد ادراکی _ معنایی، کالبدی، اجتماعی _ اقتصادی، عملکردی و محیطی قابل بررسی است؛ اما در محله آبکوه مشهد با توجه به شرایط حقوقی متمایز به ویژه در مسئله مالکیت زمین، بعد حقوقی _ مدیریتی جزو نخستین ابعاد اثرگذار بر ارتقای کیفیت مکان قرار می گیرد. علاوه بر این ترتیب اهمیت ابعاد و مؤلفه های نظیر هر یک در پدیده آبکوه با مدل عام حاصل از یافته های نظری متفاوت است. با مقایسه نتایج پدیدارشناسانه تحقیق با آخرین طرح مصوب این محله که با عنوان طرح «اعتلای کیفیت حیات شهری آبکوه» مشخص شده، طرح تهیه شده برای محله یادشده با رویکرد ارزیابی از بالا به پایین، نتوانسته به کیفیت های مورد هدف خود دست یابد. با توجه به چالش های متفاوت بافت های ناکارآمد شهری که در هر مورد متأثر و جدایی ناپذیر از بستر موجود است، تنها با اتکا به مطالعه نظری و اولویت های صاحبان نفوذ نمی توان به ارتقای کیفیت مکان دست یافت و استفاده از رویکردهای زمینه محور همچون پدیدارشناسی در ارزیابی کیفیت های مکان ضروری می نماید.
بررسی کسب مهارت و خوانش تصاویر ثابت تبلیغاتی با استفاده از ابزارهای تحلیلی نظام نشانه شناسی
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷)
7 - 30
حوزههای تخصصی:
تبلیغات درزمینه تجارت، فرهنگ و سیاست، در قالب متون تصویری ثابت به همراه متن نوشتاری، همیشه ازنظر تولیدکنندگان، به جهت کسب سود و منفعت مورد توجه بوده است؛ و اصولاً، ارتقاء کیفیت تبلیغات به شکل سنتی، ازنقطه نظر تولیدکنندگان، در جهت اقناع مخاطبان است، لذا کمتر خوانش و تحلیل آن ها از منظر مخاطبان هدف مورد توجه است. چگونه می شود در این تعامل چندجانبه، فقط یک طرف قضیه به مهارت های لازمه برای رسیدن به مقصود، رشد و توسعه پیدا کند، درحالی که طرف مقابل یعنی انبوه مصرف کنندگان، بدون هیچ آموزش و کسب مهارتی، مغبون این ارتباط چندگانه بوده و رها در فضاهای ارتباطی باشند؟ به نظر می رسد در این فضای تعاملی مخاطبان نیاز به کسب مهارتِ خوانش تصاویر تبلیغاتی دارند، لذا باتوجه به این نیاز و ضرورت، سؤال های پژوهش عبارت اند:1. چرایی ضرورت آموزش مخاطبان متون تصویری ثابت تبلیغاتی در جهت خوانش و تحلیل آن ها؟ 2. بررسی توانایی ابزار تحلیلی نظام نشانه شناسی، جهت آموزش و تجهیز مخاطبان در خوانش و تحلیل تصاویر ثابت تبلیغاتی؟ روش تحقیق بکار رفته در این مقاله توصیفی - تحلیلی متناسب با پیکره مطالعاتی مقاله بوده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی کتابخانه ای و اینترنتی است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که امروزه با پیشرفت فناوری، فضاهای تعاملی با استفاده از ارتباطات تصویری بیش ازحد گسترش پیدا کرده است؛ لذا ابزار تحلیلی نظام نشانه ای گردآوری شده در جدول شماره 1، سازوکاری مناسب و کارآمد برای تجهیز مخاطبان است، تا با تیزبینی، تصاویر ثابت تبلیغاتی را تجزیه تحلیل، و معانی ضمنی نهفته در لایه های تصویری را دریافت کنند. با استفاده از ابزار مذکور، تعدادی تصویر تبلیغاتی در متن مقاله، مورد خوانش و تحلیل قرار گرفتند، و معانی دریافت شده، به تفصیل در متن مقاله ارائه گردید. علاوه بر این، ابزارهای موردنظر می توانند توانایی های شناختی و ذهنی مخاطبان را تقویت کنند.
پیش شرط ها و پیامدهای شهری شدن در سپهرِ نظریه شهری ایران
حوزههای تخصصی:
رهیافت های مختلف در حوزه مطالعات شهری همواره سعی داشته اند تا اَمرِ شهری را بازنمایی کند. با این وجود، امروزه مفهوم شهر به عنوان یک مقوله تحلیلی، بسیار چالش برانگیز شده است. پیدایش مفاهیم شهری گوناگون غالباً متاثر از وجود تمایز بین نقشه نگاری ها، تصویرسازی ها و واژگان موجود در شرایط مکانی و قلمروهای شهری و رویکردهای فکری قرن بیست و یکم است. مقاله حاضر ضمن تلاش برای فهم فرایندهای دگرگونی شهری، سعی دارد چارچوبی را به کار برد تا سپهرِ در حال تحول نظریه شهری (مبتنی بر پیش فرض ها و پیامدها) درک گردد. دستور کار اصلی این مقاله خوانش پیش شرط های عادی شده درباره اوبژه تحلیلی در حوزه مطالعات شهری و دسته بندی پیامدهای آن است. روش تحلیل مضمون در دو سطح اسناد (مرور متون و قوانین مرتبط) و افراد (مصاحبه عمیق/ نیمه ساختار یافته با نخبگان) در راستای شناسایی مضامین اصلی به کار گرفته شده است. مقاله استدلال می کند که حداقل سه مسیر کلان(پیش شرط) و نُه مسیر خُرد (پیامد) برای پاسخگویی به چالش های مفهومی فعلی در سپهر نظریه شهری ایران وجود دارد که هر یک حاکی از آینده متفاوتی برای مطالعات شهری خواهد بود. نتیجه گیری مقاله این است که دگرگونی پدیده شهری و مفاهیم متاثر از آن فرصتی را برای تفکر مجدد پیرامون چگونگی مواجهه با حوزه مطالعات شهری فعلی و پیامدهای ممکن برای حوزه نظریه شهری در آینده فراهم می کند.
بررسی نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بر اساس دیدگاه لوکاچ در باب «درام تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
9 - 25
حوزههای تخصصی:
اقتباس از تاریخ از تجربیات پرتکرار در ادبیات نمایشی ایران و جهان است. بررسی نمونه های موفق از این تجربیات بر اساس چارچوبی مشخص، می تواند راهگشای دیگر نویسندگان در ورود به این مسیر باشد. محدود شدن بررسی این گونه آثار به میزان انطباق با تاریخ و غفلت از نقد ادبی، موجب خارج شدن بسیاری از جنبه های آن ها از دایره بررسی می شود. به این ترتیب سؤال اساسی که با آن مواجه می شویم، این است که یک پدیده تاریخی چطور دراماتیزه می شود و یک درام تاریخی باید واجد چه ویژگی هایی باشد؟ هدف این پژوهش این است که این امر با بررسی یک درام تاریخی شاخص ایرانی بر اساس یک چارچوب نظری، تبیین شود. منتقد برجسته مارکسیست، گئورک لوکاچ، در کتاب رمان تاریخی به بحث درباره ویژگی های درام تاریخی می پردازد که از خلال مباحث او، می توان مؤلفه هایی برای این گونه استخراج کرد. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی کوشش شده است که یکی از معروف ترین نمایشنامه های تاریخی ایرانی یعنی مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی بر اساس دیدگاه لوکاچ درباره «درام تاریخی» و پنج مؤلفه مطروحه توسط وی شامل «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «قهرمان جهان تاریخی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ»، «اکنونی ساختن تاریخ» مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که از میان پنج مؤلفه مدنظر لوکاچ، چهار مؤلفه یعنی «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ» و «اکنونی ساختن تاریخ» در درام بیضایی یافت می شود. در این میان با توجه به دیدگاه بیضایی به تاریخ، «اکنونی ساختن تاریخ» در آثار او اهمیتی مضاعف پیدا می کند. اساساً بیضایی به سراغ تاریخ می رود تا نکته ای را به جامعه معاصر خود گوشزد کند. اما بارزترین تفاوت اثر او با مؤلفه های لوکاچ، در چگونگی ظهور «قهرمان جهان تاریخی» بروز پیدا می کند زیرا لوکاچ افراد نزدیک به هسته قدرت را مناسب قبول نقش قهرمان جهان تاریخی می داند به این دلیل که بیشتر در معرض نیروهای مختلف هستند. اما بیضایی قهرمانانش را از میان مردم عادی یا افراد رده پایین حکومتی انتخاب می کند. این امر از سر تصادف و اتفاق نیست بلکه به بینش بیضایی نسبت به تاریخ برمی گردد. از نقدهای بیضایی به تاریخ نگاری مرسوم، نادیده انگاری مردم عادی است.
تحلیل معنا در نگارکند صخره ای تنگ سروک دو(سطح شمال شرقی) با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارکند صخره ای تنگ سروک دو متعلق به قوم الیمایی است، که در شمال شهر بهبهان واقع شده است. این اثر بر سطح شمال شرقی یک صخره ی آزاد در این منطقه نقش بسته است، و طبق متن کتیبه ی آن، شاهزاده ارودوس الیمایی را لمیده بر تخت نشان می دهد. این نقش برجسته، ساده، بدون پرداخت و با جزئیات کم نقش گرفته و شامل نقش مایه هایی با محتوای نمادین است که معنا در آن ها مستتر مانده است. بنابراین، با این پرسش که معنای درونی نقش مایه های این اثر بر اساس کدام الگوهای تفکری و بصری از این قوم نشان داده شده است و هدف آن، دریافت معانی پنهانی و نمادین این اثر در لایه های مختلف از سطح تفکر، فرهنگ، سیاست، مذهب و هنر در جامعه الیمایی است. بر این اساس، یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ که تأثیرپذیری الیماییان از تفکر، فرهنگ و هنر بین النهرین و عیلام، یونان و ایران است، که با عناصر و نقش مایه های بومی، فرهنگی و هنری این قوم آمیخته شده است و به نظر می رسد این نگارکند کارکردی سیاسی و تبلیغاتی برای حاکم در این دوره داشته است. این پژوهش کاربردی و بر اساس رویکرد آیکونولوژی و روش اروین پانوفسکی است، که با استفاده از منابع کتابخانه ای به توصیف، تحلیل و تفسیر این اثر پرداخته است.
الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان مسکونی بلند با بهره گیری از مدل سازی اطلاعات ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هم زمان با افزایش سریع مصرف انرژی، نگرانی در مورد مشکلات تولید، تخریب منابع انرژی و اثرات شدید زیست محیطی (از بین رفتن لایه اوزون، گرم شدن کره زمین، تغییرات آب وهوا و غیره) در جهان افزایش یافته است. امروزه بهره وری انرژی در ساختمان هدف اصلی سیاست انرژی در سطوح منطقه ای، ملی و بین المللی است. طراحی و ساخت نامناسب، مصالح و تجهیزات غیراستاندارد، مواد به کار رفته در ساختمان ها و انتخاب نامناسب پوشش ساختمان ها مانند دیوارها، پنجره ها و سیستم عایق کاری از مهم ترین عوامل شدت بالای مصرف انرژی در ساختمان ها است. بهبودسازی اقدامات فوق موجب کاهش سهم تلفات انرژی داخلی از هر یک از اجزای پوسته ساختمان می شود. پیشرفت روزافزون فناوری و نیاز صنعت برای استفاده از آن باعث شده مدل سازی اطلاعات ساختمان به عنوان یکی از فناوری های نوین در صنعت ساخت در حال رشد بوده و توجه محققین را برای استفاده و چگونگی توسعه آن جلب کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان مسکونی بلند با بهره گیری از مدل سازی اطلاعات ساختمان بود. بدین منظور در این پژوهش استفاده از مصالح مختلف در ساخت دیوارهای خارجی ساختمان با تکیه بر یک مطالعه موردی و با استفاده از امکانات یک مدل سازی اطلاعات ساختمان در اختیار می گذارد، از نظر مصرف انرژی بررسی شده است. مصالح مورد بررسی در این پژوهش بلوک سفالی، بلوک سیمانی با پوکه، بلوک سیمانی فوم دار، بلوک ایران وال، بلوک هوادار، و وال کریت می باشند. بلوک سیمانی با پوکه و بلوک سیمانی فوم دار با حدود 10 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی حاصل از سوخت و 3/8 درصد صرفه جویی در مصرف انرژی الکتریکی، به عنوان بهترین دیوار انتخاب شد.اهداف پژوهش: بررسی تأثیر مدل سازی اطاعات ساختمان بر خانه سازی شهری.بررسی الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان های مسکونی.سؤالات پژوهش: تأثیر مدل سازی اطاعات ساختمان بر خانه سازی شهری چگونه است؟الگوهای انرژی کارا جداره خارجی ساختمان های مسکونی چگونه است؟
هنر و شاخصه های زیبایی شناسی از دیدگاه کانت و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
290 - 305
حوزههای تخصصی:
کانت و نیچه از فلاسفه صاحب نظر در حوزه زیبایی شناختی هستند. در فلسفه دکارت انسان از آن جهت که سوژه است، اصالت پیدا می کند؛ یعنی مرجع هستی و حقیقت، سوژه می شود؛ پس زیبایی نیز تابع احساس و ادراک انسانی بوده و لذا سوبژکتیو خواهد شد. کانت اصول و مبانی سوبژکتیویسم دکارتی را تحکیم نموده و معنای سوبژکتیویسم دکارتی در ظهور مفاهیم اصلی، در هنر و زیباشناسی کانت تأثیر به سزایی داشته است. کانت با فلسفه استعلایی اش، بنیان گذار رویکرد سوبژکتیو در تجربه امر زیبا و داوری ذوقی است. اهتمام نویسنده این مقاله، بیان سیر تطور در تعریف و مفهوم زیباشناسی (استتیک) و ارتباط آن با علم، فلسفه و هنر در عصر روشنگری است تا افتراق و اشتراک مؤلفه های نظری آن ها را مشخص نماید. این تحقیق با استفاده از ابزار کتابخانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی، به تأمل و بازخوانی متون کانت و نیچه و نیز آثار مفسرانشان می پردازد و ریشه زیباشناسی مدرن را در آرای دکارت و مبانی سوبژکتیویستی او می یابد. از نظر کانت زیبایی آن است که لذتی بیافریند، رها از بهره و سود، بی مفهوم و همگانی که غایتی بی هدف باشد، اما نیچه این تعریف کانت از زیبایی را نمی پذیرد، نیچه به طعنه از جدایی انداختن کانت میان زیبایی، با قلمرو فایده، لذت و خوبی، با عنوان «زیبایی فی نفسه» یاد می کند و آن را کلمه ای تو خالی می خواند و می گوید زیبایی مبنی بر نگرش بی غرضانه، یعنی اختگی هنری؛ زیرا از دید نیچه، هنر، انگیزش گر بزرگی در زندگی است. هنر در برابر پوچی زندگی می ایستد.اهداف پژوهش:بررسی تلقی کانت و نیچه از سوبژکتیوبودن امر زیبا.بررسی شاخصه های هنر در اندیشه کانت و نیچه.سؤالات پژوهش:ﻋﻨﺎﺻﺮ زﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯽ در دیدگاه کانت و نیچه ﮐﺪام اند؟هنر در دیدگاه کانت و نیچه دارای چه مشخصاتی است؟
نقش صوت در حس تعلق به مکان در حیاط مرکزی خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
316 - 338
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت در دوران سنت با دوران تجدد تفاوت دارد. در قدیم الگوهای سنتی بر جامعه حکمرانی می کرد؛ اما در دوره مدرن مفهوم هویت به تبع پیشرفت و توسعه صنعتی دچار دگرگونی می شود. مدرنیته باعث تغییر و تحول در بسیاری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی همچون خانواده شده است که نمود محسوس این تغییرات را در ایران می توان در دوره پهلوی مشاهده کرد. در این دوره، جامعه با نادیده گرفتن ارزش های فرهنگی دگرگون شد. حضور متخصصان غربی، جابه جایی جمعیتی، تغییر در سلیقه زیبایی در مردان، آموزش اصول نوین خانه داری به زنان، تعریف طبقه بندی اجتماعی، نادیده انگاشتن هویت های بومی در رویکرد ملی گرایی، گسترش فرهنگ مصرفی به جای تولید و غیره ازجمله عوامل فرهنگی است که بر کالبد شهری و معماری بناهای عمومی همچون تفکیک محلات براساس طبقات اجتماعی، پیدایش سبک های جدید معماری بنا، ظهور تزئینات و مبلمان جدید در خانه های ایرانی و تخریب گسترده معماری سنتی تأثیر گذاشت. این پژوهش با هدف بررسی نقش صوت در حس تعلق به مکان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی شکل گرفته است که به مقایسه و تحلیل آن ها می پردازد. بازگشت به اصول معماری ایرانی و حفظ ماهیت پست مدرنیسم معماری در منظر صوتی می تواند هنجار حاکم بر حس تعلق به مکان باشد و ارتقایافتن مؤلفه هویت در منظر خانه های مسکونی بر حس هویت مندی شهروندان تأثیراتی نظیر حس تعلق به مکان، افزایش ادراک بصری، افزایش قابلیت تمییز و تشخیص فضا را به دنبال خواهد داشت.اهداف پژوهش: شناسایی نقش صوت در ایجاد دیالکتیک بین مکان و مخاطب در خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی.بررسی ارتباط معنانی نقش صوت در ایجاد حس تعلق به مکان در مخاطب در خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش: صوت در ایجاد دیالکتیک بین مکان و مخاطب در خانه های مسکونی چه تأثیری دارد؟چگونه می توان از حس تعلق به مکان و نقش صوت در حیاط مرکزی به بازتعریف الگوی آپارتمان های امروزی دست یافت؟