فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
121 - 136
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون چیدمان های تعاملی مبتنی بر فناوری های نوین دیجیتال، فصل جدیدی را در نمایش آثار هنری پدید آورده است. این پژوهش، به بررسی دو چیدمان واقعیت مجازی و دو چیدمان واقعیت ترکیبی با محوریت آثار ونگوگ و با رویکرد مفهوم استعاری زمان می پردازد. هدف، پی بردن به نحوه درک زمان توسط مخاطبان است و اینکه فناوری های مجازی، چگونه حرکت در زمان و همگامی با رویدادهای زمانی را در ذهن کاربر القا می کنند. بر اساس نظریه استعاره مفهومی جورج لیکاف و مارک جانسون، مفهوم انتزاعی زمان به صورت مکان و شیء در ذهن انسان ادراک می شود و گذر زمان نیز به صورت حرکت نسبی ناظر و مکان شناخته می شود.این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال ها است که استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت، در واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی چگونه تجلی یافته است؟ و چه نسبتی بین واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی برقرار است؟ روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و نیز تطبیقی است. ابتدا چیدمان های تعاملی به تفکیک، توصیف شده و چگونگی شکل گیری مفهوم زمان و میزان درگیری مخاطب با هر کدام تحلیل شده و نهایتاً مطالعه تطبیقی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت هدفمند و آگاهانه از بین نمایشگاه ها و رویدادهای هنری با محوریت آثار ونگوگ بوده است، باتوجه به اینکه در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل در دنیای مجازی قرار می گیرد و ارتباط حس بینایی به طور کامل با دنیای واقعی قطع می شود فرض بر این بوده است که با افزایش حس غوطه وری، استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت در این چیدمان ها به مراتب مشهودتر و مؤثرتر از چیدمان های واقعیت ترکیبی باشد. نتایج نشان می دهند که در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل از زمان و مکان خود منفک می شود که این امر در واقعیت ترکیبی به طور نسبی رخ می دهد. در واقعیت مجازی، زمان به مثابه مکان درک می گردد و شاهد حرکت ناظر هستیم؛ درحالی که در واقعیت ترکیبی، زمان به مثابه شیء درک شده و شاهد حرکت زمان هستیم.
تبیین و ارزیابی دین باوری با رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی در کشور (مطالعه موردی: تهران بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۲۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه باورهای دینی و گرایش رانندگان به تخلفات رانندگی با شناسایی دو هدف شناخت رابطه بین باورهای دینی و عمل به وظایف دینی و گرایش رانندگان به تخلفات درصدد پاسخ به این سؤال است که باورهای دینی و مذهبی چه رابطه ایی با گرایش رانندگان به رفتار های مثبت رانندگی دارد؟ این تحقیق از لحاظ روش تحقیق از نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری کلیه خودروهای سواری متخلف شهر تهران به تعداد 27.976.752 است. تعداد نمونه ها از این خودروها 384 نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز احتمالی چند مرحله ای خوشه ای بوده و تحلیل های آماری از قبیل آمارهای توصیفی آزمون کای دو، آزمون فریدمن، نمودارهای آماری و... با نرم افزار« اس پی ال اس» انجام شد. یافته ها نشان می دهد که بین دو متغیر باور های دینی و عمل به وظایف دینی با گرایش رانندگان به تخلفات رابطه معنی دار اما معکوسی وجود داشتته است و نتایج نشان می دهد لذا روحانیون و علمای کشور با توجه به اینکه سطحی قابل توجهی از افراد جامعه و شهروندان به نصایح و تذکرات آنها توجه می کنند، می تواند در آموزش و تعلیم رفتار ترافیکی در جنبه های مختلفی موفق عمل نماید که با ارتقاء باور های دینی و عمل به وظایف دینی و اخلاقی، از طریق آموزش رفتارترافیکی مطلوب در سطوح مختلف مردم جامعه مؤثر واقع شوند و رفتار های مثبت رانندگی را در جهت جمع گرایی و رضایت مندی خداوند متعال در رانندگی گسترش تا حدودی سلامت شهروندان را تضمین نمایند.
تحلیل بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک با استناد به تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به مطالعه تحلیل روایت عاشورا کاشی نگاره تکیه معاون الملک می پردازد که زبان تجسمی را به مثابه شکلی از کنش اجتماعی در نظر می گیرد و می کوشد زیربناهای ایدئولوژیک گفتمان عاشورا برگرفته از مقتل ابومخنف را که براثر مرور زمان طبیعی شده و تغییرساختار یافته را آشکارکند. تعامل این رویکرد در تحلیل کاشی نگاره، زمینه جدیدی را به وجود می آورد که در آن، فرآیند تغییرساختار متن مبدأ و متن مقصد می تواند با نگاهی نو مورد تحلیل قرارگیرد. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در تغییرساختار و فرآیند بازتولید روایت عاشورا با توجه به مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک و شناخت گفتمان های مؤثر در تغییرساختار روایت عاشورا خواهدبود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این سؤالات است: عوامل تأثیرگذار در تغییرساختار و فرایند بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک کدم اند؟ براساس نظریه گفتمان انتقادی فرکلاف تغییر چه گفتمان هایی منجر به تغییرساختارهای این روایت شده است؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای انتقادی و از نوع پژوهش های کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش، مشاهده و ابزار پویشگری نوین است. نتایج نشان می دهد که مسائلی مانند برخورد احساسی و عاطفی با بازتولید روایت و یا حتی ایدئولوژی های سیاسی خاص دوران قاجار، استفاده ابزاری و مادی از این روایت، وجود مستمعینی (هنرمند) بدون تعقل وتفحص، موجب تغییرساختار این روایت شد. هرگونه تغییر، تبدیل، انتخاب واژگانی و دستوری، جاافتادگی و سهوالقلمی را می توان ایدئولوژیک تلقی کرد، که در آن ساختارهای روابط قدرت و عوامل فرهنگی و اجتماعی قابل مشاهده است.
ارزیابی فضاهای خوابگاهی دانشجویان دختر با رویکرد ارتقای سطح آرامش و محرمیت (نمونه موردی: سکونتگاه دانشجویی دانشگاه شهر محلات)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
19 - 34
حوزههای تخصصی:
از عوامل مهم در خوابگاه دختران، اهمیت دادن به موضوع محرمیت می باشد، محرمیت در اقامتگاه دخترانه برای دانشجویان دختر بسیار حائز اهمیت است، زیرا وجود حریم به احساس آرامش آنها کمک میکند و بدین طریق دانشجویان میتوانند زمان خود را بدون هرگونه اضطراب و دلهره گذرانده و به بلوغ و صلح روانی دستیابند. مدنظر قرار دادن محرمیت به عنوان یک عامل مهم در جهت ارتقای آرامش برای استفاده کنندگان از فضا حائز اهمیت است، و به همین سبب هدف از مقاله حاضر نیز بررسی خوابگاه های دانشجویی با رویکرد ارتقا سطح آرامش و محرمیت می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی برپایه پیمایش بوده و ابزار مورد استفاده در آن ،پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان شهر محلات و تعداد نمونه مورد مطالعه آن 300 نفر می باشد که به صورت هدفمند انتخاب شده است. براساس نتایج به دست آمده با توجه به نیاز دانشجویان به سلامت روانی، می توان شرایط مد نظر را با توجه به شاخصه ها در طراحی یک خوابگاه دخترانه با رویکرد ارتقا محرمیت و آرامش فراهم آورد. به عبارتی دیگر سلامت روانی می تواند با برقراری آرامش به دست آید. با توجه اینکه آرامش در گرو امنیت بر قرار می شود، می توان گفت میان ابعاد آرامش و امنیت رابطه ای وجود دارد، به عبارتی میتوان گفت با افزایش امنیت به آرامش مطلوب خواهیم رسید.
بررسی همانندی سرپوش ها در الگوهای پوششی و معماری (گزارش همانندی هشت الگوی سرپوش انسانی با سرپوش های معماری در کاخ توپکاپی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
6 - 17
حوزههای تخصصی:
برای رمزگشایی از خاستگاه نقش ها و آرایه های هنری، لازم است علاوه بر شناخت تمایلات عمده ذهن انسان، روند دادوستد شکلی بین هنرهای خویشاوند هم، مورد بررسی قرار گیرد تا با آشکارشدن اشتراکات ریخت شناسانه، امکان تحلیل منطقی آن ها فراهم شود. به نظر می رسد فهم رازهای شکلی هنر سرپوش سازی که در دو حوزه و مقیاس متفاوت پوششی و معماری کاربرد دارد از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با مقایسه خطوط اصلی آثار به جای مانده این دو هنر، در پی پاسخ به پرسش های زیر است: چه میزان از اشتراکات در مقابله شکلی سرپوش های معمارانه و کلاه های مورد استفاده مردم در یک برش تاریخی، قابل شناسایی است؟ چه الگوهای مشترکی بین سرپوش های پوششی دوره عثمانی قرن 16 تا 19 و سرپوش های عناصر و اندام های معمارانه کاخ توپکاپی استانبول وجود دارد؟ این پژوهش با نشان دادن همانندی های شکلی بین سرپوش های پوششی یک دوره تاریخی و سرپوش های معماری هم عصر آن در کاخ توپکاپی، بر آن است تا ضمن رمزگشایی از ابهامات شکلی، نشان دهد چگونه تجربه های کاربردی و کامیابی های زیبایی شناختی، تحت تأثیر ناخودآگاه تباری، از یک هنر به هنر دیگر دست به دست می شود. مطالعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و با رویکرد روان پویایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نمونه های آماری سرپوش های پوششی از حوزه فرهنگی عثمانی قرون 16 تا 19 و نمونه های معماری از کاخ توپکاپی استانبول انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد دست کم هشت الگوی همانند در بین الگوهای سرپوش مردمان این سرزمین در دوره عثمانی و سرپوش های اجزای تزئینی و ارکان معماری قابل تشخیص است. به نظر می رسد خوگیری به موتیف های آشنا تحت تأثیر مانایی آن ها در ناخودآگاه تباری، زمینه ساز بروز این پسند دیداری و این سوگیری زیبایی شناختی شده باشد.
چارچوب سازماندهی و مدیریت منظر شهری تاریخی (موردپژوهی شهر مقدس مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۵)
85 - 118
حوزههای تخصصی:
رویکرد منظر شهری تاریخی به عنوان یک روش معاصر در حفاظت شهری با هدف ایجاد تعادل بین حفظ و توسعه و در عین حال ارتقای کیفیت فضاهای شهری مطرح شده است. رویکردی که با تصدیق «ماهیت پویا و درحال تغییر شهرها» و تأکید بر لزوم «مدیریت تغییر»، دریچه ای نو در مواجهه با چالش ها و پیچیدگی های مدیریت و حفاظت از شهرهای تاریخی گشوده است. این پژوهش با رویکرد «توسعه ای-کاربردی» به دنبال شناسایی مؤلفه های منظر شهری تاریخی از طریق بررسی سیستماتیک ساختار فضایی و عملکردی شهر در چارچوب یک الگوی حفاظتی و توسعه متوازن برای مرکز تاریخی مشهد است. برای این منظور، کنوانسیون ها، بیانیه ها و نظریه های کارشناسان بین المللی موردبررسی و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از روش تحقیق کیفی با استدلال منطقی، تحلیل محتوا، هرمنوتیک، مشاهده و مطالعه موردی، مفاهیم بنیادی رویکرد مذکور شامل ارزش های ملموس و ناملموس و توجه به مؤلفه های اثرگذار اصالت و یکپارچگی، موردبررسی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی لایه های تبیین کننده اهمیت منظر شهری تاریخی به «بازخوانی» منظر شهری تاریخی مشهد می پردازد. این پژوهش، تلاش دارد تا با تحلیل دیدگاه های ذینفعان دست اندرکار مدیریت شهری «چارچوبی برای سازماندهی و مدیریت منظر شهری تاریخی در مرکز تاریخی مشهد» تدوین نماید.
آموزش آنلاین کارگاه طراحی شهری در مواجهه با عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سوال اصلی که باعث شروع این مطالعه شد، به دو چیز برمی گردد: 1) آیا مدرسان و دانشجویان در برابر عدم قطعیت باید انتظارات خود را به طور معقولی پایین بیاورند؟ 2) اگر نه، آیا آن ها می توانند یک برنامه پشتیبانی برای خود ایجاد کنند که گزینه مناسبی را برای آن ها فراهم کند
اهداف: به گونه ای که هدف یادگیری مطابق با اهداف برنامه درسی تضمین شود؟ این مقاله یک سفر آموزشی جمعی را شروع کرد که در ابتدا با شکوه های جدی مواجه بود، اما در نهایت بازخورد مثبتی از دانشجویان دریافت کرد. شیوع ویروس کووید 19 در سطح جهان، مدرسی که از خارج از کشور کارگاه را هدایت می کرد و آموزش همیشگی رو در رو در کارگاه طراحی شهری، باعث نگرانی های اولیه شد.
روش ها: برای رفع این مشکلات، مدرسان بخش اول کارگاه را به آشنایی نظری با پنج اپیزود کشف شهری اختصاص دادند. آشنایی با تئوری، در حالی که در کارگاه های عملی کمتر استفاده می شود، تردیدهای اولیه دانشجویان را برطرف کرد. افزایش اعتماد به نفس دانشجویان، روحیه آن ها را برای اضافه کردن ساعات بیشتر به تولید تفاسیر خود، بهبود بخشید و راه آنها را به سمت تعریف مشکل، سنتز و طراحی باز کرد.
نتیجه گیری: این روش در جستجوی کسب تلاش های پدیدار شناختی و هستی شناختی ای در آموزش کارگاه طراحی شهری است که به طور یکپارچه تر؛ با وارد کردن تئوری به طراحی، از روش های همگرا استفاده می کند.
واکاوی ابعاد و ویژگی های معماری عامه پسند در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تحولات اجتماعی، جمعیتی و رشد روزافزون فناوری های جمعی، سبب شکل گیری فرهنگ توده شهری و گرایش به سمت استانداردسازی، اشتراک گسترده باورها، ارزش ها و سلیقه ها شده است. این استاندارد سازی سلایق، سبب می شود هنر و معماری عامه پسند پاسخی قابل درک که مورد قبول اکثریت است، ارائه دهد. این پژوهش با تأکید بر شناخت ماهیت معماری عامه پسند، جهت پاسخ به این سؤالات است که: معماری عامه پسند چیست؟ چه ابعاد و ویژگی هایی برای معماری عامه پسند تعریف می شود؟هدف پژوهش: هدف این مطالعه، تعریف «معماری عامه پسند» به خصوص در دوره معاصر و شناخت ویژگی ها، ابعاد و مؤلفه های معماری عامه پسند در سطح بین المللی و داخلی است. روش پژوهش: روش این پژوهش مرور نظام مند است. از این رو 103 پژوهش مرتبط با موضوع در هفت پایگاه خارجی و دو پایگاه فارسی جست وجو شد. دو متخصص، پژوهش های جست وجو شده را براساس ارتباط داشتن عنوان، چکیده و محتوا ارزیابی کردند و درنهایت 33 مقاله مرتبط با پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که خصلت های معماری عامه پسند در قالب ده مقوله توجه به تأیید عامه، تظاهر اجتماعی، اشاره گرایی سبکی، عدم بیان هویت مشخص، بیان نوگرایانه قابل درک، جذابیت بصری، معنایی، احساسی- عاطفی، مصرف گرایی و مدگرایی بیان می شود. این مقوله ها در قالب پنج مقوله اصلی (بعد)، فرهنگی- اجتماعی، تاریخی- هویتی، زیبایی شناسانه-کالبدی، معنایی- احساسی و همچنین اقتصادی تعریف می شود. عمده ویژگی های این جریان معماری، به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از بعد زیبایی شناسانه-کالبدی است. در این راستا، بیان معماری عامه پسند، عمدتاً در ظاهر نوگرا و دارای جذابیت بصری برای مخاطب عامه است و با کمک ویژگی هایی مانند بیان نوستالژیک گونه و تاریخ گرایانه بیان می شود.
تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
39 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تأثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان می باشد د. روش پژوهش ازنظر هدف توسعه ای و ازنظر نوع داده کیفی با رویکرد اکتشافی و تحلیل مضامین است. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران و متخصصان دستگاه های مرتبط با آموزش در حوزه راهنمایی و رانندگی استان خوزستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری به 12 نفر بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد که با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار «MAXQDA» تحلیل شد. در تحلیل داده های حاصل از مصاحبه 12 مؤلفه اصلی شامل اقدامات، قانون گذاری ها، سیاست گذاری ها، ضمانت اجراهای آموزش، آموزش و ارزیابی، حوزه های رفتاری و اجتماعی، آموزش محتوایی، آموزش های رسانه ای و مجازی، حقوق و تکالیف اجتماعی، فرهنگ رانندگی، فرهنگ سازی و اجتماع مداری، آموزش الزامی و هوشمندسازی ارائه داد. درنهایت 7 متغیر، 10 مؤلفه و 92 شاخص معرفی گردید. این متغیرها شامل برنامه های خانواده مدار، مدرسه مدار و اجتماع محوری و رسانه ملی در حوزه آموزش نیروهای پلیس و مسئولیت پذیری، مدیریت خطر و آگاهی سازی در رانندگان بود که تمامی مدل هایی که از مولفه های متغیرهای بدست آمده در حوزه آموزش های نیروهای پلیس و مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگی موردقبول واقع شد. نتایج پژوهش مؤید این بود که لازم است، پلیس راهنمایی و رانندگی برابر یک چارت سازمانی در جهت آموزش نیروهای پلیس و ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان و در جهت کاهش تخلفات رانندگی سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.
بازخوانی نمایش آیینی به مثابه عمل قربانی در تمدن هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایش های آیینی هند، که از گذشته های دور تا به امروز تداوم یافته، یکی از اصلی ترین شاخه های هنر هندی است و از شهرتی جهانی برخوردار است. با توجه به آنکه در بستر برآمده از سنت، نگاهی کل گرایانه به تمامی فعالیت های بشر وجود دارد، این پژوهش بر آن است تا با مراجعه به متون ودایی فصل مشترک میان آیین و هنر را بازخوانی کند. ازاین رو پرسش اصلی تحقیق آن است که چه اشتراکی میان نمایش آیینی هندی و اصول ودایی مندرج در متون مقدس هندی وجود دارد؟ یافته های این تحقیق، که از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، بیانگر آن است که عمل قربانی به عنوان اصلی ترین آموزه ودایی در هنر نمایش نیز بازتاب می یابد. این بازتاب را می توان ذیل هجده مورد دسته بندی کرد. همچنین هنر نمایش هندی در معنای آیینی با آنچه امروزه از این واژه مراد می شود متفاوت بوده و مانند دیگر فعالیت های آیینی، دارای هدفی غایی است که همان کنش برای رسیدن به «مکشه» (آزادی) و تحت قانون «دارمه» است. بنابراین نمایش آیین هندی نوعی عمل عبادی است که ریشه در اهمیت و کارکرد امر قربانی در آیین ودایی دارد و بیش از آن که به دنبال دستاوردهای زیبایی شناسانه باشد در پی ایجاد رسه در مشارکت کننده است. ادراک رسه نیز تنها در صورتی حاصل می شود که علاوه بر شناخت مبانی اجرایی قربانی، بر اصول حاکم بر آن ایمان داشت و با حضور قلب به تماشای آن نشست.
ارائه مدلی ساختاری در طراحی محیط مراکز آموزشی بر مبنای درمان و مدیریت بر رفتار کودکان اوتیسم؛ نمونه موردی: کودکان 4 تا 7 سال مرکز اوتیسم بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی الگوهای معماری اثرگذار بر ارتقاء طراحی محیط های دوستدار اوتیسم، با اهمیّت به نظر می رسد. بنابراین هدف پژوهش، ارائه مدلی ساختاری در طراحی محیط مراکز آموزشی مبتنی بر یکپارگی حسی، متناسب با وضعیّت حسی و شناختی کودکان اوتیسم بوده تا شرایط برای درمان و مدیریت بر رفتارشان تسهیل گردد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش می باشد. گردآوری اطّلاعات در دو بخش نظری (از منابع اسنادی برای تدوین مدل) و میدانی (ارزیابی مدل با اعمال تغییرات در فضای آموزشی گروه آزمایش) و جامعه آماری و حجم نمونه برای دو گروه از مربّیان و کودکان 4 تا 7 سال مرکز اوتیسم بوشهر مشخّص گردید. از 18نفر از مربّیان درباره وضعیّت پیشرفت کلّی 18 نفر از کودکان (هر گروه 9کودک) در قبل و بعد از پایان دوره آزمایشی، از طریق پرسشنامه ای نظرسنجی شد. برای تحلیل داده ها، از میانگین و آزمون کوواریانس با نرم افزار Spss 26 استفاده شد. براساس یافته ها، میانگین وضعیّت پیشرفت کودکان در پیش آزمون و پس آزمون برای گروه کنترل و آزمایش بترتیب (2/148)، (2/153) و (2/556)، (2/852) بدست آمد. در تحلیل کوواریانس، آماره آزمون (F) و سطح معناداری (Sig) گروه آزمایش به ترتیب (8/714) و (0/011) گزارش، و سطح معناداری آزمون کمتر از سطح معناداری استاندارد اعلام گردید (Sig <0.05). وجود تفاوت معنادار میان میانگین امتیازات و تایید میزان پیشرفت گروه آزمایش، نشان داد میان «طراحی محیط مراکز آموزشی مبتنی بر یکپارگی حسی» و «درمان و مدیریت بر رفتار کودکان اوتیسم» ارتباط معناداری برقرار است. همچنین، نتایج مشخّص کرد اختلالات رفتاری کودکان اوتیسم در حوزه های «حسی- حرکتی»، «ارتباطی- اجتماعی» و «شناختی-گشتالتی» طرح پذیرند؛ که به موازاتشان، الگوهای طراحی «محیط چندحسی»، «الگوسازی محیط» و «توالی فضایی» در قالب مدل ساختاری محیط، ارائه شد. این مدل با درک کردن مکانیسم ناتوانی های حسی و نیازهای کودکان اوتیسم و با تاثیر بر احساس محیط و فرآیند بهتر ادراک بر سیستم پردازش مرکزی، می تواند بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان موثّر عمل نماید.
مطالع تطبیقی ترکیب بندی عناصر بصری و تغییرات خوشنویسی کتیبه ها در سکه های ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مدارک مهم باستان شناسی دورانِ ایلخانی و تیموری، سکه است. سکه در کنار مشخص کردن وضعیت اقتصادی، دارای نقوش و نوشته هایی به قلم های گوناگون نیز هست که می توان اطلاعات زیادی را در زمینه های خط، زبان و وضعیت تاریخی این دو دوره در اختیار قرار دهد. علاوه بر داده های ارزشمند تاریخی و اجتماعی، از منظر هنری نیز می توان این آثار را مورد تحلیل قرار داد. مهمترین سوالات مطرح شده در این پژوهش این است که خطوط نوشتاری سکه ها چه تحولات خوشنویسانه ای داشته است؟ حسن ترکیب در سکه های ایلخانی و تیموری چگونه است؟ بر این اساس، به روش توصیفی و تطبیقی به تحلیل ترکیب بندی عناصر بصری و شناخت تغییرات خوشنویسی سکه ها، پرداخته شده است. در راستای نیل به نتایج موردنظر، پس از مطالعات کتابخانه ای، نمونه های مورد مطالعه به شیوه هدفمند خوشه ای انتخاب شده است. بر این اساس، 20 سکه دوره ایلخانی و 15 نمونه از دوره تیموری، از موزه های اشمولین، دیوید، ملک و موزه شخصی کومش سمنان، مطالعه شده است. نمونه های این پژوهش، از منظر نوع قلم خوشنویسی و قاعده ترکیب در خوشنویسی شامل دو اصل کرسی و نسبت، مطالعه، تطبیق و دسته بندی شده است. بر پایه نتایج حاصله، بیشترین قلم های خوشنویسی مورد استفاده در دوره ایلخانی؛ کوفی و در دوره تیموری؛ اقلام سته است. در مورد کرسی و نسبت، می توان گفت بیشترین کرسی به کار رفته در نمونه های هر دو دوره، کرسی مستقیم سطربندی شده است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که قاعده "نسبت"، در نمونه های ایلخانی، به طور تقریبی رعایت شده ولی در دوره تیموری، قاعده مند است. تنوع به کارگیری قلم های خوشنویسی در دوره ایلخانی، متعلق به دوره غازان و در زمان تیموری، به دوره حکومت شاهرخ تعلق دارد.
مطالعه ی تطبیقی قلم های برگرفته از خط نسخِ ایرانی (مطالعه ی موردی: حریر، ویژه، میزان و آهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان فونت با استفاده از صورت و قواعد خوشنویسی ایرانی برای آفرینش قلم های جدید متناسب با کاربردهای معاصر تلاش میکنند. در این بین خط نسخ ایرانی به جهت رعایت اغلب قواعد خوشنویسی، زیبایی و سهولت در خوانش و نگارش و همچنین دارا بودن روح هنر ایرانی، منبع اقتباس اغلب قلم های منتشرشده در دهه های اخیر در ایران بوده است. در این پژوهش ابتدا قواعد دوازده گانه خوشنویسی مندرج در رساله آداب المشق باباشاه اصفهانی به عنوان چهارچوب نظری و شاخص تطبیق معرفی شده و سپس به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی به مطالعه ی میزان همپوشانی قلم های برگرفته از خط نسخ ایرانی یعنی اقلام: حریر، ویژه، میزان و آهنگ با قواعد حاکم بر خوشنویسی پرداخته شده است. شناخت ویژگی ها، تحلیل قابلیت ها، تشابهات و تغییرات قلم های امروزی در مقایسه با خط نسخ ایرانی از اهداف پژوهش است. ارزیابی کیفیت طراحی قلم های امروزی با استفاده از دگرگون سازی خط نسخ ایرانی از ضرورت های انجام تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قلمهای حریر، ویژه، میزان و آهنگ در تطبیق با خط نسخ ایرانی در 9 مورد با قواعد خوشنویسی نسخ ایرانی مطابقت دارند. تفاوتهای جزئی را می توان به دلیل تغییر سلایق، گذرِ زمان، نیازهای معاصر، آزادیِ عمل طراحان تایپ برای بروز خلاقیت های صوری و از جهاتی گسترش فنّاوری اجرا و توسعه قلم عنوان کرد.
تبیین فرایند معنایابی مکان شهری در ارتباط با ذهنیت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۴۷-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تبیین فرایند پیچیده معنایابی مکان های شهری و نقش محوری ذهنیت عامه در آن انجام شده است و به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه ذهنیت عامه و عوامل اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی بر نحوه درک و تجربه افراد از فضاهای شهری تأثیر می گذارد و چه عواملی در شکل گیری معنای مکان ها نقش ایفا می کنند. با بهره گیری از روش کیفی و پدیدارشناختی، این تحقیق به بررسی عمیق ریشه های تجربه زیسته افراد از فضاهای شهری پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معنایابی مکان یک فرایند پویا و چندلایه است که در آن، ذهنیت عامه، تجربه فردی، عوامل محیطی و نمادهای فرهنگی به طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می گذارند. نتایج نشان داد که مکان ها نه تنها فضاهای فیزیکی، بلکه حامل معانی و ارزش های فرهنگی هستند که از طریق ذهنیت عامه شکل می گیرند و بر رفتار افراد تأثیرگذارند. مدل مفهومی ارائه شده در این تحقیق، نشان می دهد که معنایابی مکان یک فرایند پویا و در حال تغییر است که تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، فرهنگی و محیطی قرار دارد. این یافته ها می تواند در طراحی شهری پایدارتر و انسان محورتر، ایجاد حس تعلق به مکان و بهبود کیفیت زندگی شهروندان مورد استفاده قرار گیرد. این تحقیق با تلفیق رویکردهای مختلف همچون روان شناسی محیطی، جغرافیای فرهنگی و جامعه شناسی، تلاش می کند تا درکی جامع از فرایند معنایابی مکان های شهری ارائه دهد و به عنوان پایه ای برای مطالعات آینده در زمینه روان شناسی محیطی، جغرافیای فرهنگی و طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز (نمونه موردی: خانه های بهنام، قدکی، گنجه ای زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاکتور نور روز به عنوان یک عنصر مهم در معماری و یک استراتژی مفید در طراحی ساختمان های کم مصرف شناخته شده است. در این میان، ایوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان دریافت نور روز است که می تواند بر کاهش مصرف انرژی مفید واقع شود. نور روز، اثرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران داشته و از جنبه های اصلی در طراحی است؛ لذا، مطالعه حاضر باهدف ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز انجام گرفت. در این میان، معماری دوران قاجار به دلیل قرابت به عصر حاضر و ویژگی ساختاری خانه های این دوران یعنی دارابودن ایوان و کاربری فعال بسیاری از آن ها و نیز جامعه آماری بالاتر دارای ارجحیت است؛ بنابراین، خانه های بهنام، قدکی و گنجه ای زاده شهر تبریز به عنوان نمونه و جامعه آماری انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی گرد آوری شد. در ادامه، میزان نور روز فضاهای پشت ایوان با نرم افزار شبیه ساز انرژی ارزیابی گردید. بر اساس شاخص انتخابی، عملکرد ایوان در جهات و فصول مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر ایوان در میزان نور روز با کاهش 60-30 درصدی در تابستان در مقایسه با کاهش 30-1 درصدی در زمستان بیشتر است. باتوجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که خانه های سنتی دارای ایوان به لحاظ کنترل شرایط روشنایی در فضا نسبت به خانه های فاقد ایوان، عملکرد بهینه تری داشته و کیفیت روشنایی در فضاهای پشت ایوان این خانه ها به مراتب نزدیک تر به حد استاندارد در فصول مختلف سال است.
تحلیل نقش و جایگاه زنان در قالی های قوم بلوچ بر اساس نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۷۲-۵۳
حوزههای تخصصی:
بلوچ ها یکی از اقوام اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که دارای بافت اجتماعی طایفه ای و قبیله ای بوده و در نواحی شرقی و جنوب شرقی ایران زندگی می کنند. قالی بافی به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات سنتی در میان برخی طوایف بلوچ، رایج بوده و توسط زنان صورت می گیرد. زنان قالیباف با الهام از محیط پیرامون و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم برجامعه ردپای حضور خود را در قالی ها برجای می گذارند. پژوهشگران اجتماعی عقیده دارند که هنرها همواره نشانه هایی از فرهنگ و سنت های تولیدکنندگان را به نمایش می گذارند که با مطالعه و تحلیل این نشانه ها می توان به اطلاعات زیادی در مورد جامعه دست یافت. مسئله اصلی پژوهش حاضر، ناشناخته بودن چگونگی حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های تصویری بلوچی است. از این رو سوال اصلی پژوهش عبارت است از: بازتاب نقش زنان در ساختار بصری و محتوایی قالی های تصویری بلوچی چگونه است؟ هدف از پژوهش نیز شناسایی نقش زنان به عنوان پدیدآورندگان اصلی قالی های بلوچ در شکل گیری عناصر فنی، بصری و مضامین شکل گرفته در پیرامون قالی ها هست. بدین منظور، پژوهش با استفاده از داده های حاصل از منابع کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی با 3 نفر از کارشناسان و خبرگان قالی بلوچ به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسید. به لحاظ نوع مواجهه با داده ها، پژوهش از نوع کیفی است و با تحلیل 22 نمونه از قالی های بلوچی که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند به انجام رسید. نتایج نشان دادند، حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های بلوچی، در سه حوزه مشخص قابل مطالعه و دسته بندی است. این سه حوزه عبارت هستند از، الف: نام گذاری قالی ها با اسامی زنانه ب: نام گذاری نقوش با اسامی زنانه ج: بازنمایی زنان در قالب نقوش تصویری زنانه در قالی ها.
عوامل مؤثر بر شکل گیری ذائقه جامعه برای انتخاب نمای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
50 - 61
حوزههای تخصصی:
محیط انسان ساز با شکل دادن به رفتار باشندگان فضا، می تواند به ساختار ذهنی افراد شکل دهد و بر نوع انتخاب آن ها اثر گذارد. در میان عناصر معماری، نمای ساختمان به صورت یک صفحه نمایش ظاهر شده که شناخت اولیه هر فرد نسبت به بنا را شکل می دهد. این عنصر می تواند بر شکل گیری سلیقه فرد مؤثر باشد و به واسطه انتخاب های فرد در جامعه، نقش کلیدی در ترجیحات کالایی یا به بیان ساده تر «مد» را ایفا کند. اهمیت موضوع نما از یک سو و تأثیر آن بر شکل گیری سلیقه های مشابه در یک جامعه که در علوم جامعه شناسی از آن باعنوان «ذائقه جمعی» یاد شده است از سوی دیگر، موجب گردید این پژوهش عوامل مؤثر بر شکل گیری «ذائقه»، در انتخاب نمای ساختمان را بررسی کند. این عوامل در سه شاخه عوامل فردی، بیرونی و محرک بازار مصرف، تبیین شده اند. ساختار پژوهش، ترکیبی از پژوهش بنیادی و کاربردی است که به واسطه پژوهش کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی، با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته است. طبق نتایج به دست آمده، براساس نظریه بوردیو، شاخص های منش، میدان، طبقه اجتماعی و سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فرد می توانند در شاخه عوامل درونی، بر ذائقه فرد اثرگذار باشند. عامل فرهنگی- هنری نما نیز در شش شاخصه معنایی (نماد و نشانه بودن، اصالت تاریخی، عملکردی و زیبایی، برانگیزندگی، بداعت و جلوه گری نما به مثابه رسانه) می تواند به عنوان عامل بیرونی بر شکل گیری ذائقه انتخابگر نمای معمارانه مؤثر باشد. سومین عامل مؤثر، شامل اقداماتی است که گردانندگان بازار مصرف برای هدایت سلیقه هر طبقه انجام داده و ذائقه خاصی را طراحی و محصولات خود را براساس آن تولید کرده و به فروش می رسانند.
واکاوی ساختارمند مضامین نقوش جعبه- ترازوی نقاشی شده لاکی، با مضمون بارگاه حضرت سلیمان (ع)، متعلق به دوره ابتدایی قاجار، محفوظ در موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
51 - 71
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جعبه های لاکی، در دوره قاجار، با کاربرد ابزار، به جعبه- قپان معروف بوده و وسیله هایی کاربردی بوده که با موضوعات متنوع نقاشی شده و منقوش و تزئین شده اند. جعبه های سفارشی کاربردی از کیفیت و اهمیت بالاتری برخودار بوده و به سفارش دربار تهیه می شده اند. یکی از این جعبه های نفیس نقاشی شده در موزه بریتانیا قرار دارد. موضوع اصلی در نقاشی روی طول مستطیل بارگاه حضرت سلیمان (ع) و موضوع فرعی در عرض جعبه شکارشاهی است. این جعبه از نمونه های نادر کامل و سالم است که متعلق به دوره ابتدایی قاجار بوده و شناخت آن می تواند به عنوان یک نمونه کامل و نادر راهگشای شناخت این هنر در دوره قاجار باشد. پرسش پژوهش حاضر این است که در این جعبه چه مضامینی در بخش های مختلف درون و بیرون آن نقاشی شده و ارتباط مضامین تصاویر با یکدیگر چگونه است؟ هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختاری جعبه- ترازوی نقاشی شده با مضمون بارگاه سلیمان نبی (ع) است که شامل ساختار و مضامینی است که داخل و خارج آن کار شده و ما را با این نوع جعبه ها و جنبه کاربردی آن آشنا می سازد.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است و از حیث روش توصیفی–تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای(اسنادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر؛ جعبه ای آینه ای به شماره192705251 درموزه بریتانیا متعلق به دوره قاجار است؛ جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری و بارگیری نسخه های اینترنتی تصاویر انجام شده است. روش نمونه گیری هدفمند با بررسی جعبه ترازوی نقاشی شده لاکی با مضمون بارگاه حضرت سلیمان نبی (ع) انتخاب شده است.یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که این جعبه نقاشی شده موجبات هم آمیزی دستاوردهای هنر و زندگی را نشان داده و موضوعات مذهبی را به عنوان موضوع اصلی به کار رفته برروی جعبه معرفی می کند. نقاشی های این جعبه از نظر سبک با دیگر وجه های جعبه دارای اشتراک است، ولی از نظر مضمون دارای افتراق بوده و با توجه به جنبه عملکردی جعبه انتخاب و اجرا شده است. ارتباط معنایی مضامین داخل و خارج جعبه با یکدیگر متفاوت است، ولی از سبک هنری یکسانی برخودار است. در این جعبه سه مضمون دیده می شود: برروی در جعبه، مضمون مذهبی بارگاه حضرت سلیمان نبی، در کناره های جعبه، مضمون فرهنگی شکار در دوره قاجار، در داخل جعبه، مضمون عرفانی گل و مرغ و آرایه های تزئینی هنرایرانی.
تحلیل روش های استحصال آب باران در طراحی منظر در یک سایت فرضی یکسان در سه منطقه آب وهوایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 23
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه ایده سامانه استحصال آب باران یک روند بسیارمورد توجه در سال های اخیر بوده است، درحالی که کمبود آب یکی از مشکلات رایج در شهرهای پرجمعیت است و به دلیل تغییرات آب و هوا و گرمایش جهانی در آینده قابل پیش بینی، این مشکل رفته رفته می رود تا به یک بحران زیست محیطی تبدیل شود. هنوز در بیشتر موارد اهمیت این سامانه در حد یادآوری نظری باقی مانده و روش های اجرایی آن بر بسیاری از اهل فن پوشیده است، به ویژه در مناطق گرم و خشک مانند ایران که الگوهای بارش بیشتر تغییر کرده و ممکن است تمام یا بیشتر بارش سالانه در یک دوره کوتاه رخ دهد و اقلیم شاهد دوره های متناوب خشکسالی های طولانی و سیلاب های فصلی و زودگذر است، ضرورت جمع آوری آب باران توسط معماران منظر هنوز مورد توجه لازم قرارنگرفته و به یک عنصرهمیشگی در فرایند طراحی تبدیل نشده است. در این مقاله ابتدا دستورالعمل ها و راهکارهای ایجاد یک سامانه مؤثر برای جمع آوری آب باران در پروژه های معماری منظر مورد بررسی قرار می گیرد و سپس با طراحی یک سایت فرضی واحد در سه اقلیم متفاوت در ایران مؤلفه های عملی، محاسبات و رویکردهای پیشنهادی متناسب با هر اقلیم ارائه می شود.
تحلیل نشانه شناسانه پیکرنگاری حضرت علی (ع) در منتخبی از نگاره های احسن الکبار کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
39 - 53
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی دوران اقتدار سیاسی ایران و حاکمیت مذهب تشیع است. این موضوع موجب ظهور مضامین شیعی در آثار فرهنگی و هنری شد. احسن الکبار از نسخ قابل توجه شیعی است که با نثری روان، رویدادهایی از تاریخ اسلام و زندگی ائمه(ع) را بیان می کند. بخش هایی از این نسخه به شرح صفات و ویژگی های اخلاقی حضرت علی(ع) در قالب روایات مختلف پرداخته؛ صفاتی که بیانگر علم، فصاحت، شجاعت، قهرمانی و فداکاری ایشان و نشان دهنده جایگاه معنوی آن حضرت در دین اسلام است. اهداف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های پیکرنگاری حضرت علی(ع) در نگاره های احسن الکبار بر اساس رویکرد نشانه شناسی تصویری و کشف لایه های پنهان در نشانه های بصری به کاررفته در شمایل ایشان است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. نگارگر جهت پیکرنگاری حضرت علی(ع) از چه نشانه های بصری استفاده کرده است؟ 2. نشانه های تصویری به کاررفته در پیکرنگاری حضرت علی(ع) بر چه مفاهیم ضمنی دلالت می کنند؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان می دهد، نگارگر به مدد تمهیدات تجسمی و گزینش مناسب عناصر بصری نظیر قاب، ترکیب بندی و رنگ، فضایی متناسب با مضامین مجالس به وجود آورده و آن ها را به عناصری معنا رسان تبدیل کرده است. افزون بر آن، نظام های نشانه ای و رمزگان های به کاررفته در این نگاره ها متأثر از زمینه های فرهنگی و ارزش های حاکم در تفکر شیعی است که در ارتباطی منسجم و هماهنگ و زنجیره ای از روابط هم نشینی بر وجوهی از ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) دلالت می کنند.