مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ذائقه
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به بررسی سبک زندگی جوانان کافی شاپ منطقه 3 تهران می پردازد و تلاش میکند ویژگی های سبک زندگی این گروه از جوانان را مشخص سازد. مشخص ساختن اهمیت عناصر مختلف زندگی، هنجارهای مصرف همچنین شیوه های گذران اوقات فراغت از دیگر هدف های این مقاله است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در این فضای اجتماعی ویژگی های سبک زندگی پسامدرن از قبیل مد و سلیقه التقاطی، تعامل امر محلی و جهانی، اهمیت سرگرمی و مصرف و نقش حیاتی لذت دیده می شود. بررسی فرهنگ این بخش از جوانان ایرانی نشان می دهد که تا چه میزان سیاست گذاری فرهنگی امری حساس، دشوار و پیچیده است و اثرگذاری فرهنگی بر نسل جوان صرفا از طریق پرداختن صوری و سطحی به ارزش ها در سطح نهادهای رسمی ممکن نیست.
"
دو جهان ایرانی، مسجد و کافی شاپ
حوزه های تخصصی:
شناخت جامعه هم از طریق شناسایی ویژگی های مشابه و همگرایانه آن ممکن است و هم از طریق ویژگی های فرهنگی واگرایانه، همچنین برای شناخت جامعه هم می توان از ساختارها شروع کرد و هم می توان از سطح خرد به جامعه نگریست. نویسندگان مقاله در پی شناختی واگرایانه از جامعه و آن هم از منظر زندگی روزمره هستند.
در این مقاله با بهره مندی از الگوی تبیینی بوردیو به بررسی تطبیقی دو سبک زندگی اصول گرایی انقلابی و پسامدرن می پردازیم. جامعه آماری، جوانان منطقه 3 تهران هستند که به طور متناوب به کافی شاپ ها یا بسیج مساجد این منطقه مراجعه می کنند. در این پژوهش از دو روش پیمایش و مشاهده استفاده شده است و تاثیر متغیرهای مستقل سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، نوع گرایش دینی و سیاسی و همچنین میزان اعتقاد به نگرش پدرسالارانه در خانواده بر گزینش سبک زندگی بررسی شده است.
بررسی رابطه سبک زندگی و اسلوب نوشتاری صادق هدایت در میدان تولید ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد رابطه گرایانه بوردیو، ورای طرحهای ذهنی گرا و عینی گرا، تحت عنوان راه سوم در صدد است که پدیده های اجتماعی را به واسطه ارتباط عناصر ذهنی و عینی مورد بررسی قرار دهد. لذا در این مقاله سعی می شود رابطه سبک زندگی و اسلوب نوشتاری صادق هدایت به واسطه تعبیر بودردیو و استفاده از مفاهیم نو بنیادش همچون میدان منش و ذائقه مورد مطالعه ای از گونه تبیین میدانی قرار بگیرد. بدین لحاظ ابتدا سبک زندگی هدایت به عنوان آوانگاردترین نویسنده ایرانی به وسیله 22 مولفه اساسی برگرفته از تعبیر بوردیو از این مفهوم بازسازی شده است. از طرف دیگر اسلوب نوشتاری هدایت با توجه به مهمترین اثرش یعنی بوف کور و به واسطه 8 مولفه استخراج شده از تعریف بارت مورد بررسی قرار گرفته است. سپس کمیت و کیفیت رابطه مذکور با توجه به مولفه های مورد نظر و توجه به شرایط میدان تولید ادبی در زمان نشر بوف کور و در جهت پاسخ به سوالات مطرح شده مورد تبیین قرار داده شده است.
سرمایه فرهنگی و اقتصادِ فرهنگ (با تأکید بر نظریه های پییِر بوردیو و دیوید تراسبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دو مفهوم سرمایه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ و رابطه میان آن دو در حوزه علوم اجتماعی می پردازد. در تشریح این دو مفهوم، از نظریه های پی یر بوردیو و دیوید تراسبی استفاده شده است. در بخش نظریات بوردیو، مفاهیمی چون منش، میدان، سرمایه (در قالب نظریه های عمل اجتماعی و سرمایه فرهنگی)، و در بخش نظریات تراسبی سه مفهوم ارزش ها، کالاها و صنایع فرهنگی (در قالب نظریه اقتصاد فرهنگ) مطرح شده اند. همچنین این مقاله ضمن بررسی مقولات مذکور، به رابطه دیالکتیکی میان آنها نیز می پردازد؛ به طوری که مفهوم ذائقه در نظریات بوردیو به عنوان نقطه عطفی می باشد که در مناسبات اقتصادی (تولید و مصرف) محصولات فرهنگی و هنری نیز اثرگذار می باشد و سرانجام می تواند در ارتقا سرمایه فرهنگی کنش گران اجتماعی و کسب سرمایه اقتصادی آنان در میدان تولیدات فرهنگی نقشی فعال داشته باشد
طبقه، فرهنگ و سبک زندگی (مورد مطالعه: فرهنگ و سبک زندگی «طبقه بالای» جامعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
136 - 163
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه فرهنگ و سبک زندگی طبقه بالای ایران می پردازد. در این مطالعه، طبقه با معیارهای اقتصادی شامل شغل، میزان درآمد، منطقه محل سکونت، نوع مالکیت و متراژ واحد مسکونی و نوع ماشین تعریف می شود. این پژوهش با روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شده، روش گردآوری داده مصاحبه های نیمه ساخت یافته و تعداد مصاحبه ها 22 مورد و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است. مفهوم سبک زندگی و فرهنگ براساس سازه های نظری بوردیو و الیوت مشخص شده است. نتایج تحقیق از دانش و سواد فرهنگی پایین و نوعی درهم آمیختگی، شکلیت های چندگانه، چندذائقگی و به عبارتی «همه چیزپسندی» فرهنگی در میان اعضای طبقه بالا حکایت دارد. همین امر اجازه طرح یک گونه شناسی جامع و یکپارچه در مورد زندگی آن ها را به ما نمی دهد. یافته ها نشان می دهد که طبقه بالا تولیدکننده نوعی ذائقه فرهنگی و یا سبک زندگی خاص در میان اعضای خود نبوده است.
ذائقه مصرف موسیقیایی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
195 - 218
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه ذائقه مصرف موسیقی بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ایلام بر اساس پارادایم کیفی و به روش تحلیل تماتیک انجام گرفته است. از مصاحبه نیمه ساخت یافته برای گردآوری داده ها و از مدل براون و کلارک برای تحلیل استفاده شده است. جامعه هدف شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی دانشگاه ایلام به تعداد ۲۵ نفر و محدوده زمانی و مکانی پژوهش ۹ ماهه اول سال ۱۳۹۷ در دانشگاه ایلام است. در این مطالعه نمونه یابی هدفمند (برای گزینش دانشجویان کارشناسی ارشد) بوده که درنهایت با ۱۱ نمونه اشباع حاصل شد. در مراحل تحلیل تم، ۱۷ تم فرعی و ۴ تم اصلی شناسایی و تعریف شد. یافته های این مقاله الگویی خاص خود را نمایانده و زمینه فرهنگی و زمینه موسیقایی و به طور خاص بک گراند شنیداری افراد را زمینه ساز ذائقه مصرفی آنان نشان می دهد. به نحوی که دانشجویان موسیقی هایی را مصرف می کنند که پیشتر در کانون خانواده، مهمانی های فامیلی و جمع ها و پاتوق های دوستانه شنیده اند. درمجموع باید گفت که ذائقه مصرف موسیقی دانشجویان موردمطالعه، متأثر و متشکل از زمینه فرهنگی خاصه کیفیت مطالعه، دانش و آگاهی و نیز زمینه موسیقایی و به طور خاص بک گراند شنیداری آنان است. زمینه فرهنگی فقیر و ضعیف افراد، زمینه موسیقایی فقیر را به وجود آورده است که به نوبه خود سیالیت ذائقه موسیقایی را به دنبال داشته است. البته به تبعیت از بوردیو می توان ادعا کرد که ذائقه مصرف موسیقی نیز به نوبه خود زمینه فرهنگی و زمینه موسیقایی را بازتولید می کند.
ذائقه آوانگارد و تمایزگرایی فرهنگی؛ نظریه ای زمینه ای در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف فیلم های آوانگارد کارکردهای گوناگونی در مناسبات اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر کشف درک و تجربه مصرف این نوع فیلم ها در نزد جوانان 25 تا 40 ساله شهر تهران در سال 1397 است. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای کیفی است که در سال 1397 انجام شد و در آن از نظریه زمینه ای اشتروس و کوربین (2006) استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه با پانزده نفر و به شیوه نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان داد که مصرف فیلم آوانگارد بازتولید نوعی تمایز فرهنگی است..ذائقه فیلم آوانگارد در اینجا در پی بازتولید تمایز طبقاتی نیست، بلکه نوعی تمایز نخبه گرایانه در میدان فرهنگی را بازتولید می کند. افراد از هر طبقه اجتماعی، تلاش دارند تا خود را به عنوان گروهی متمایز معرفی کنند و طبقه اجتماعی نقشی در ذائقه مصرف فیلم آوانگارد ندارد. بنابراین، ذائقه فیلم آوانگارد نوعی منازعه قدرت در میدان فرهنگی جامعه برای شکل گیری تمایز است. به طور کلی، مصرف این نوع از فیلم تأثیرات مثبتی در مخاطبینش می گذارد و سبب تمایز آنها از دیگران و ارتقای سطح فرهنگی آنها می شود. نتیجه تحقیق نشان داد که ذائقه مصرف فیلم آوانگارد و عضویت در گروه های خاص ارتباطی با مناسبات طبقاتی و خانوادگی ندارد. مفهوم برساخت شده تحقیق حاضر، تمایزگرایی فرهنگی است که بدین معناست که مشارکت کنندگان در تحقیق، میدان فرهنگی را به محلی برای بازتولید تمایز اجتماعی انتخاب کرده اند.