فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهم ترین چالش شهرداری های جهان در هزاره سوم در موضوع تحصیل درآمد و تامین منابع مالی می باشد. هرچند فرق اساسی بین دولت های محلی جهان با شهرداری های ایران به نوع منابع مالی آنها مربوط است به این معنا که در عمده شهرهای جهان «کمک های بلاعوض دولتی» یکی از منابع بزرگ شهرداری ها را (دولت های محلی) تشکیل می دهد اما در ایران سهم این منبع در بودجه شهرداری کلان شهرهای کشور کمتر از ۵ درصد است و در تهران نیز طی یکی دو سال اخیر سهم این نوع از درآمدهای شهری به صفر مطلق رسیده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل تامین مالی شهرداری تهران و تاثیر آن بر پایداری شهری است. روش تحقیق این پژوهش به صورت کیفی و از طریق مصاحبه با 31 نفر از خبرگان حوزه مدیریت شهری، تامین مالی بخش شهری و اساتید برجسته دانشگاهی با استفاده از نمونه گیری هدفمند تا مرحله اشباح نظری به انجام رسیده است. یر اساس یافته های پژوهش و تحلیل های انجام شده، مطابق با تحلیل مضامین، 105 مضمون پایه، 19مضمون سازمان یافته و 2 پیامد، سلاکت اجتماعی شهری و توسعه پایدار تمامی ارکان شهری ارائه گردید. در نهایت "سلامت اجتماعی شهری" و "توسعه پایدار تمامی ارکان شهری" به عنوان پیامدهای اصلی و "تامین مالی پایدار" مشخص گردیدند. همچنین مولفه های "اقتصاد مقاومتی"، "چرخه فعال شهری"، "ذینفعان بانفوذ" و "زیست پذیری شهری" در تامین مالی شهری موثر، اما در پایداری شهری از اهمیت کمتری برخوردار می باشند . #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
تبیین مقام ابداع در صنع انسان کامل از منظر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان با استعانت از قوای عقل و تکیه بر آیات و روایات، همواره در تلاش برای تعریف و تبیین ماهیت انسان کامل و افعال او در جایگاه خلیفه الله بوده اند. انسان کامل، خلیفه الله، متصف به صفاتی از نوع صفات استخلاف کننده مقام خلافت، خداوند متعال است. حضرت بدیع السماوات و الارض، از مهمترین مقامات تفویض شده به انسان کامل را مقام ابداع قرار داده، مقامی که در صنع صنایع بدیع، تجلی تام یافته است. با توجه به طرح منظرگاه های متعدد در تبیین مفهوم ابداع و تکوین صنایع و بدایع در آثار صناعی، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ابداع را در صنع انسان کامل بر بستر حکمت اسلامی تدوین و تبیین نمود؟ در این منظر با تکیه بر آیات، احادیث و با بهره بردن از تفاسیر و دیدگاه های حکیمان مسلمان بر بستر حکمت اسلامی، نخست مراتب خلق انسان و شئون خلقت انسان کامل تبیین شده، سپس با تکیه بر صورت بندی استخلاف مقام خلیفه اللهی به انسان کامل، مقام ابداع، نخست در فعل ذات باری تعالی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته و سپس این مقامِ تفویض شده به انسان کامل، در صنع و صناعت آثار صناعی تبیین می گردد. این پژوهش از نوع مطالعات بنیادین با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی است که با استناد به منابع نوشتاری و تحلیل محتوای آیات، احادیث و آرائ حِکمی حُکمای اسلامی شکل گرفته است. در این پژوهش در پی تببین مقام ابداع در صنع انسان کامل، این نتیجه حاصل می شود که: انسان کامل با استعانت از این مقام و با شناخت نیازها و کاستی های زیسته انسان، به عنوان واسطه ای از جانب حضرت حق، دست به ابداع صنایع زده و رموز این صنایع را سینه به سینه به جان های مشتاق ذی صلاح، جهت تکوین سپرده است؛ تکوینی که همواره به همراه انسان جریان دارد.
جایگاه خمسه نگاری در فرآیند سه گانه الگوسازی نقاشی ایرانی برپایه مفهوم ادراک بالمعرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برپایه مبحث ادراک بالمعرفه در نورشناسی اسلامی یا المناظر(به ویژه آرای ابن هیثم)، نشانه ها(الأمارات) در فرآیند ادراک تصویرهای دیده شده (مبصرات)، جایگاهی بنیادین دارد. در نقد جدید نیز نشانه های مشترک میان هنرمند و مخاطب، عامل اصلی فهم پذیری اثر هنری برای بیننده است. نشانه ها در نقاشی ایرانی، همان الگوهای بصری است؛ الگوهایی که برخی هنرپژوهان غربی، آن را فهرست واحدی از فرم های تکرارپذیر دیده اند. خوانش و دریافت(فهم پذیری) نگاره های ایرانی از چشم انداز المناظر مبتنی بر فرآیند سه گانه ساخت/گزینش، تثبیت و انتقال الگوهای بصری است؛ فرآیندی که ازیک سو، پرداخت اثر در چارچوب بایسته های نگارگری را تضمین می کرد و از دیگرسوی، فهم پذیری اثر را برای مخاطب هم روزگارش درپی داشت. نوشتار پیش رو می کوشد با نگاه بر شماری از خمسه های مصور که بی تردید در کنار شاهنامه فردوسی، پرتکرارترین نسخه مصور فارسی است، فرآیند سه گانه ساخت/گزینش، تثبیت و انتقال الگوها را در نقاشی ایرانی بررسی کند. در این راه، به گونه ای موردی، الگوی شگفتی یا حیرت را برپایه بازنمایی فراز داستانیِ دیدن خسرو، شیرین را در چشمه سار (نامدار به: آب تنی شیرین) می کاود. پژوهش، به شیوه تحلیلی تطبیقی و برپایه نگاره های 25 نسخه خمسه از ادوار گوناگون تاریخ نقاشی ایرانی، فرآیند سه گانه یادشده را چنین بازمی نماید: هنرمندان در نخستین نسخه ها، الگوی مورد نیاز خود را برمی ساختند(مرحله ساخت/گزینش)؛ سپس، با تکرار آن الگو در دیگر نگاره های همان نسخه، همبسته الگو مفهوم را در ممیزه بیننده، پررنگ و برجسته می نمودند(مرحله تثبیت) و سرانجام، با اجرای آن الگو در دیگر نسخه های مصور هم روزگار یا پسین، همبسته الگو مفهوم را در نسل های گوناگون مخاطبان خود پیش می بردند(مرحله انتقال). داده های این پژوهش، برآمده از بازبینی نسخه های مصور برخط(کتابخانه ای) در مجموعه های گوناگون است و تحلیل داده ها، شیوه ای کیفی دارد. 22 نگاره دیدن خسرو... و برخی نمونه های دیگر چنان برگزیده شد (نمونه گیری انتخابی) که دربردارنده الگوی شگفتی باشد.
تبیین ابعاد و مولفه های موثر بر شکل گیری تصویر ذهنی از شهرها با بهره گیری از ابزار مرور نظام مند و فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
121 - 144
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تصویرسازی ذهنی همواره نقش محوری و اساسی در بحث عملکرد ذهنی در شهرها داشته است. یکی از رویدادهای ذهنی اولیه انسان است که به وی امکان می دهد برای آینده در شهر برنامه ریزی، مسیریابی و تصمیم گیری کند. مفهوم تصویرذهنی، اگرچه به عنوان یکی از موضوعات اصلی در حوزه معماری و شهرسازی مطرح بوده اما در عین حال کمتر به عنوان یک متغییر مستقل و کاربردی بررسی شده است. درک تصویر شهر در ذهن بخش مهمی از مطالعات در مورد خوانایی شهر است که به دلیل خلاء مطالعات در حوزه تصویرپذیر بودن شهرها و نحوه شکل گیری تصویرذهنی از آن ضرورت دارد از منظرهای گوناگون مورد واکاوی قرار گیرد.
هدف: هدف پژوهش تبیین ابعاد و مولفه های موثر بر شکل گیری تصویر ذهنی از شهرها با بهره گیری از ابزار مرور نظام مند و فراتحلیل می باشد، ایجاد تصویر ذهنی ماندگار از شهرها برای مخاطبان با به کارگیری و بررسی عوامل محیطی و فردی موثر بر آن.
روش: به منظور بررسی هدف پژوهش از روش فراتحلیل استفاده قرار شده است و مقالات علمی-پژوهشی فارسی و انگلیسی (بدون در نظر گرفتن محدودیت های مکانی و زمانی) جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است.
یافته ها: ابعاد فرهنگی (رویداد محور بودن فضاها، تداوم خاطره جمعی، تعریف هسته فرهنگی)، ابعاد کالبدی (خوانایی و جهت یابی مطلوب، نشانه های کالبدی)، ابعاد فردی (ویژگی های شخصیتی، تجربه های پیشین)، ابعاد عملکردی (تنوع عملکردی، کاربری های منحصر به فرد)، ابعاد ذهنی (غنای حسی، گذر زمان)، ابعاد ارزشی (ارزش های تاریخی و اعتقادی) و ابعاد معنایی (تداوم معنای تاریخی، حس مکان) بیشترین تاثیر را در شکل گیری تصویر ذهنی از شهرها دارد.
نتیجه گیری: دستاورد نهایی این پژوهش چهارچوب نظری از ابعاد و مولفه های موثر بر شکل گیری تصویرذهنی از شهرها در جهت ارتقای تصویرپذیربودن آن ها است.
جاهل های سینما: کارکرد سیاسی و اجتماعی سینمای کلاه مخملی در پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما همواره در پیوند با سیاست بوده است. نظام های سیاسی همواره در پی کنترل و به خدمت گرفتن سینما بوده اند و از فیلم-هایی حمایت و استقبال می کنند که از نظر سیاسی مقبول، از نظر فرهنگی مشروع و از نظر مردم محبوب باشد. آنچه سینمای «فیلمفارسی» خوانده می شود، اگرچه توسط برخی منتقدان با بی اعتنایی و کم اهمیتی توصیف می شود، اما چه در سال های پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب این گونه از سینما تولید شده و با وجود استقبال همیشگی، کارکردهای سیاسی داشته است.در مقاله حاضر به کلاه مخملی ها، جاهل ها و لوطی ها در سینمای عامه پسند می پردازیم تا نشان دهیم ظهور این شخصیت ها در سینمای عامه پسند چگونه بود؟ کارکرد آنها برای نظام سیاست چه بود؟ با روش شناسی تحلیل گفتمانی به سه سطح توصیفی، کردار گفتمانی و کارکرد اجتماعی متن آثار سینمایی پرداخته شد تا ساختار روایی، نظام دستوری و تصویری فیلم ها مطالعه گردد. نتایج نشان داد که کلاه مخملی ها در سینمای عامه پسند چگونه قادر بودند با ساده سازی پدیده هایی چون گسست اجتماعی (سنت و مدرن)، فاصله فرهنگی (خواص و عوام)، شکاف طبقاتی (بالا و پایین)، تعارض منافع (سیاست اقلیت و موقعیت اکثریت)، دنیایی سهل، ممکن، فانتستیک بسازند و رؤیاهای مردم را تحقق پذیر کنند؛ آنها با ساخت واقعیت های جعل شده به خدمت نظام سیاسی مسلط و تثبیت نظم اجتماعی در می آمدند.
Evaluation of Connective Status and Accessibility of Official Buildings to Plan and Manage Urban Crisis in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۳ - Serial Number ۴۹, Summer ۲۰۲۳
59 - 70
حوزههای تخصصی:
One of the issues that mos t cities across the world are faced with is natural disas ters. Natural hazards and their devas tating effects remain on the ground, especially in recent years, the countries have been about to reduce the damage caused to it to plan and manage their events. Adminis trative units could have an important role as one of the elements before, during, and after the crisis. In this s tudy, connective s tatus and building accessibility in the offices of region 5 in Isfahan were s tudied, including Telecommunication Organizations, Fire S tations, Electricity Companies, municipalities, Education Minis try, and Gas Companies. Heretofore, there was no study of the connective s tatus and accessibility of the office buildings in Esfahan. This research is a descriptive and analytical survey. The required information was evaluated and weighed by six indices, including the questionnaire, field collecting method, and A.H.P. measures. The results indicated that among administrative centers in terms of the degree of connectivity and accessibility, adminis trative codes 6 and 17, with weights of 0.03% and 0.031% were the mos t accessible, and adminis trative codes 14, 8, 9, 10, and 11 with weights of 0.07%, 0.067% were the mos t inaccessible.
دستیابی به الگوی مناسب و اولویت بندی اصول TOD در مناطق مرکزی شهرها (نمونه مورد مطالعه: شهر بسطام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
81 - 92
حوزههای تخصصی:
TOD به عنوان راهبردی برای تسکین پراکنده رویی و توسعه پایدار، توجه بسیاری را جلب کرده و دستیابی به TOD تا زمانی که برنامه ریزی ها و توسعه های شهری بر مبنای حرکت اتومبیل تهیه و اجرا گردند، امکان پذیر نخواهد بود. در این پژوهش جهت دستیابی به الگوی TOD در شهر بسطام از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است، همچنین در بخش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی به بررسی مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است، سپس معیارها بر اساس نظریه TOD مشخص و به منظور اولویت بندی اصول TOD در شهر بسطام از رویکرد AHP استفاده شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، اصل اختلاط با وزن ۲۹۹/۰ دارای اولویت اول جهت بهبود شرایط شهر بسطام است و بعد از آن به ترتیب اصل نفوذپذیری، دوچرخه مداری، تغییر عملکرد، حمل ونقل عمومی، پیاده مداری، تعدیل تراکم و اصل یکپارچگی در اولویت های بعدی می باشند.
سنجش تطبیقی شاخص های فضایی مکان موفق با استفاده از شیوه تحلیل فضایی، (مورد پژوهی: محورهای میدان امام همدان قبل و بعد از پیاده راه سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
217 - 252
حوزههای تخصصی:
فضای شهری موفق دارای طیف گسترده ای از مؤلفه های ذهنی و عینی است و توجه به شاخص های کالبدی برای ایجاد یک مکان «موفق» نقشی تعیین کننده دارد که یکی از راهبردهای آن، توسعه ی پیاده راه ها در شهرهاست. این پژوهش به دنبال پاسخ به اینکه چه عواملی می تواند به موفقیت طرح های پیاده راه سازی و ارتقا مکان نقش داشته باشد، انجام گرفته است. مقاله حاضر باهدف بررسی مؤلفه های کیفی و کمی مکان، به تحلیل تطبیقی طرح پیاده راه سازی دو خیابان منتهی به میدان مرکزی شهر همدان، قبل و بعد از اجرا می پردازد. روش تحقیق، ترکیبی از شیوه های کیفی و کمی می باشد وجهت گردآوری اطلاعات در کنار مطالعات کتابخانه ای و اسنادی از ابزار مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در نمونه موردمطالعه برخلاف اجتماع پذیری، سه شاخصه ی دسترسی، کاربری ها و فعالیت ها، آسایش و ایجاد تصویر ذهنی، ارتقاء چندانی نداشته است و نیز بین هم پیوندی و اجتماع پذیری رابطه مستیم وجود دارد. همچنین، ارتقا کیفیت مکان نمی تواند تک بعدی و با نگاه فرو کاهنده به مؤلفه هایی خاص صورت گیرد و مستلزم آن است که طرح های پیاده راه سازی، با در نظر گرفتن همه مؤلفه ها به اجرا درآیند.
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بازآفرینی فضاهای همگانی (مطالعه موردی بوستان ولایت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری دستخوش تغییرات شده و به لحاظ کالبدی و عملکردی دچار فرسودگی می شوند. در این راستا به منظور ارتقای کیفیت فضاهای شهری رویکردهای متعددی ارایه شده، که برآیند سیر تکاملی آن ها بازآفرینی بوده است. بازآفرینی شهری دربرگیرنده ی برنامه هایی با اهداف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آن دسته از عوامل موثر بر کیفیت فضاهای همگانی که با موفقیت بازآفرینی شهری در ارتباط است، انجام می شود؛ لذا کوشش دارد ضمن دستیابی به مدلی مفهومی، مهم ترین ابعاد تاثیرگذار بر ارتقای بازآفرینی شهری ارایه دهد. ازنظر روش، از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و با کمک نرم افزار AMOS به شناسایی عوامل موثر بر بازآفرینی فضاهای همگانی و میزان تاثیرگذاری آن ها پرداخته شده است. مطابق با نتایج تحلیل در میان مولفه های بعد کالبدی، زیبایی (بارعاملی 983/0)، در مولفه های بعد اقتصادی، عدالت (با بارعاملی 964/0)، در مولفه های بعد اجتماعی – فرهنگی، معنا و هویت (بارعاملی 00/1)، در نهایت از مولفه های بعد زیست محیطی، معنا و پاکیزگی (با بارعاملی 671/0) بیشترین تاثیر را دارند. با حذف مولفه ی آسایش سایر مقادیر آمارهای مستخرج از مدل نظری پژوهش نیزحاکی از انطباق خوب مدل است. مولفه های انتخاب شده برای سنجش بازآفرینی فضای همگانی بوستان ولایت تهران از اعتبار لازم برخوردار بوده است.
واکاوی راهبردهای نهادی دستیابی به اهداف طرح مجموعه ی شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
119 - 154
حوزههای تخصصی:
وجود نابرابری و ناهمگونی فضایی بسیار شدید بین شهر تهران و سایر سکونتگاه های واقع در منطقه شهری تهران موجب افزایش افتراق و کاهش عدالت فضایی در منطقه کلان شهری تهران شده است. ازاین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا عوامل تأثیرگذار در تحقق اهداف طرح مجموعه شهری در نظام مدیریت منطقه کلان شهری تهران را با رویکرد نهادی و با روش فراترکیب استخراج کند. در این پژوهش با بررسی سیستماتیک کلیه ی مقالات منتشرشده در مجلات علمی-پژوهشی با موضوع مجموعه شهری در دوره ی زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، یافته های حاصل از ۲۳ مطالعه با روش فراترکیب جمع آوری و مهم ترین عوامل با رویکرد تحلیل محتوای جهت دار شناسایی شدند. به این صورت، نگاه خبرگان به وضعیت موجود مجموعه ی شهری تهران یکپارچه و پیشنهاد ها در دو بعد تغییر نهادی و توافق نهادی دسته بندی شد. نتایج نشان داد که اصلاح ساختار سازمانی مجموعه ی شهری تهران به عنوان ضروری ترین گام مبین تأکید بر رویکرد تغییر نهادی است. از سوی دیگر نتایج در سطح متغیرها بر الگوی توسعه ی چندمرکزی در راستای تغییر نهادی در سیستم های برنامه ریزی، لزوم مدیریت جامع و یکپارچه منطقه کلان شهری و حرکت به سوی حکمروایی منطقه ی کلان شهری، تمرکززدایی و ایجاد یک شبکه ی عملکردی چندسویه، شفافیت و پاسخگویی و تشریک مساعی تأکید دارد.
مطالعه تطبیقی موسیقی درمانی در مراسم های زار و پرخوانی در استان های هرمزگان و گلستان
حوزههای تخصصی:
موسیقی و کاربرد آن در جهان بنا به آیین و فرهنگ های مختلف، کارکردها و ابعاد مختلفی را به خود اختصاص داده است که یکی از آن کارکردها، مبحث درمانی آن می باشد که به عنوان موسیقی درمانی در جهان بسیار مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش از منابع و اسناد مکتوب استفاده شده است که به توصیف، تحلیل و کیفیت ابعاد موسیقی درمانی و نحوه استفاده از موسیقی به عنوان یک درمانگرا در درمان نوعی بیماری روحی پرداخته است، و جامعه آماری آن برگرفته از آیین بومی مردمان استان هرمزگان و استان گلستان می باشد. موسیقی به عنوان یک هنر انتزاعی و داشتن خصلت سمعی آن، در دو قوم مختلف و با آیین و فرهنگ متفاوت، و با سازهای بومی خاص هر منطقه، توانسته که بیشترین سهم را نسبت به ابزارهای دیگر در درمان نوعی بیماری روحی در دو منطقه مذکور به خود اختصاص دهد، و تاثیر بسزایی نسبت به هنرهای دیگر در این مقوله از دیرباز تا به حال داشته و در ایران و نواحی آن، مثمرثمر واقع گردیده است. کشور ما نیز بدلیل داشتن اقوام مختلف و آیین های متفاوت، موسیقی و ابعاد آن در هر منطقه شکل به خصوصی به خود گرفته است که در این پژوهش به بیان تفاوت ها و شباهت های موسیقی درمانی در میان دو قوم هرمزگان (آیین زار) و ترکمن صحرا (آیین پرخوانی) از منظر نحوه استفاده از مقام ها، آلات موسیقی و سرعت قطعات در مراسم زار و پرخوانی، پرداخته و عملکرد موسیقی به عنوان یک عنصر مهم این آیین ها در سال هایی طولانی، توانسته که هم در مبحث درمان و هم درهمبستگی بومی این اقوام، نقش بسزایی را ایفا کند.
تعیین عوامل موثر بر ارتقاء «هویت مکانی» در رابطه با خانه؛ مورد مطالعه: بافت های مسکونی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مکانی به عنوان وجه سمبلیک - عاطفی تعلق به مکان، سطحی از تعلق عاطفی را شامل می شود که در آن، فرد مکان را از جمله شاخصه های هویتی خود محسوب می کند. خانه انسان، از جمله مکان هایی است که تاثیر قابل توجهی بر هویت او دارد. از رهگذر تاثیر بر هویت، می توان انتظار داشت که خانه در صورت احراز شرایطی که منجر به شکل گیری تعلق عاطفی در انسان شود، بر هویت مکانی او نیز موثر باشد. از آنجاکه تامین ایده آل ها ی انسان موجب برانگیخته شدن عواطف مثبت در او می شود، توجه به ایده آل ها در رابطه با مکان را نیز می توان زمینه ساز ایجاد تعلق عاطفی نسبت به آن دانست. با توجه به اینکه خانه یک مکان است، ایده آل ها ی مختلف در رابطه با خانه در قالب مولفه های ماهوی آن به عنوان یک مکان، قابلیت طبقه بندی و شناسایی دارند. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر تدوین مولفه های موثر بر هویت مکانی در رابطه با خانه بر مبنای نگاه به آن به عنوان «مکان» و با توجه به ضرورت شکل گیری تعلق عاطفی است. و در راستای بررسی چگونگی اثرگذاری مذکور، مدلی نظری تدوین شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش را اهالی بافت های مسکونی مختلف شهر اردبیل شامل: بافت کهن (محلات تاریخی)، شهرک های نوساز و بافت حاشیه ای تشکیل داده اند. روش پژوهش از نوع پیمایشی – همبستگی بوده است و از روش تحلیل عامل تاییدی در تدوین مقیاس سنجش، و از روش مدلسازی معادلات ساختاری به منظور تحلیل داده ها و روابط استفاده شده است. مطابق با یافته ها، انطباق خانه با ایده آل های ساکنین در سه حوزه: ساختار فیزیکی، فعالیت ها و مفاهیم (مولفه های ماهوی خانه)، بر ارتقای سطح هویت مکانی آنان نسبت به خانه موثر است. از میان این ایده آل ها، دستیابی به روابط خانوادگی رضایت بخش و شان اجتماعی مطلوب به ترتیب بیشترین اثرگذاری را دارند. برای ارتقاء هر دو عامل مذکور، تامین رضایت عملکردی ساکنین ضروری است که خود به انطباق خانه با ایده آل ها از نظر وسعت، وابسته است.
تأثیر کیفیت فضاهای پشتیبانی مجتمع های بلندمرتبه بر میزان سطح رضایت-مندی ساکنین (نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی پردیس چمران، شیراز)
حوزههای تخصصی:
مسکن همان طور که به عنوان یک سرپناه مورد استفاده قرار می گیرد، دارای اهداف دیگری از قبیل ارائه خدمات متعدد و تأمین نیازهای افراد ساکن در آن مکان نیز است. زمانی که تصمیم به تعیین یک محل مشخص برای سکونت گرفته می شود، تأمین سطح قابل قبولی از رضایت مندی، دارای اهمیت ویژه ای است. افراد زمانی از محل سکونت خود رضایت دارند که جوابگوی نیازهای آن ها باشد. مردم اصلی ترین عامل مؤثر در معماری هستند؛ بنابراین، طراحان و معماران باید نسبت به تأمین و ارتقاء سطح رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی، نهایت سعی خود را بکار گیرند. در این مقاله، به منظور بررسی ارتقاء رضایت مندی و عوامل تأثیرگذار بر آن در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه، عامل فضاهای پشتیبانی موردتوجه قرار گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی و بر اساس هدف کاربردی است. روش گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای و برای داده های اصلی پژوهش، روش میدانی در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه با ساکنان مجتمع مسکونی پردیس چمران و استفاده از پرسش نامه است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 25SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اولین اولویت فضای پشتیبان مربوط به فضاهای خدماتی همچون وجود آسانسور باربر ... است، پس از آن وجود فضاهای جمع آوری و شوتینگ زباله ها در مجتمع، وجود فضای بازی با ایمنی و امنیت کامل برای کودکان و وجود فضاهای فروشگاهی در جهت تأمین نیازهای مجموعه برای ساکنین دارای اهمیت بودند.
نقش مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
89 - 100
حوزههای تخصصی:
از دیرباز افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی موضوعی است که از دیرباز دانش پژوهان علاقه مند به مسائل شهری را به چالش کشانده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی در سطح تهران به اجرا درآمد. این پژوهش ازنظر ماهیت و محتوا از نوع همبستگی است. در این تحقیق اطلاعات مربوط به 373 نفر از کارکنان و مدیران شهرداری شهر تهران در سطح تهران مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند تا بر اساس آن رابطه بین متغیرها برای آزمون فرضیه های تحقیق بررسی شود. داده های جمع آوری شده با روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگان ها به عنوان ابعاد مدیریت شهری نقش اساسی در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی دارد.
تبیین ارتباط بین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با کاربست الگوی مدلسازی معادلات ساختاری (نمونه مطالعاتی: خیابان معالی آباد شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
5 - 20
حوزههای تخصصی:
سرزندگی، شهر و فضاهای شهری را دربردارنده مفهومی همه شمول می گرداند و عبارت شهر برای همه مصداق می یابد. نگاهی اجمالی به فضاهای عمومی شهرهای امروز نشان می دهد که شهرها؛ حس دعوت کنندگی خود را از دست داده اند و خیابان ها به عنوان مهمترین مکان تعاملات اجتماعی و جنب و جوش شهری تنها به ظرفی برای فعالیت های ضروری شهروندان (رفت و آمد) تبدیل شده اند. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تبیین رابطه مابین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با توجه به میانجیگری قرارگاه رفتاری می باشد. محدوده مورد مطالعه، پژوهش حاضر خیابان معالی آباد واقع در حوزه 6 شهرداری شیراز می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 400 نفر تعیین و داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS تحلیل گردید. نتایج حاکی از این است که مولفه های محیطی، اجتماعی- فرهنگی و قرارگاه رفتاری با در نظر گرفتن ارتباط متقابلشان، 4/47 درصد از واریانس سرزندگی شهری را در خیابان معالی آباد تبیین می نمایند.
تحلیل نشانه شناختی انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بر پایه الگوی ادموند بورکه فلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133 - 143
حوزههای تخصصی:
قالی های تصویری از جمله مهم ترین دستاوردهای هنر طراحی و بافت قالی در دوره قاجار محسوب می شوند و یک مجموعه نسبتاً پرتعداد از این قالی ها، مجموعه قالی های هوشنگ شاهی است؛ که در آن دوره به بستری برای تصویرسازی شاه زمانه در قالب هوشنگ شاه بدل شده بود. با وجود تحقیقات بی شمار در این زمینه، چرایی پیدایش نقوش با روایت های تاریخی موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. هدف از این پژوهش امکان دستیابی به لایه های معنایی انتقادی در اثر مورد نظر است؛ که از نظرها مغفول مانده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤالات هستند که بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن می توان با بازنگری در نشانگان و اجزاءِ اغراق آمیزِ قالیچه تصویری هوشنگ شاه، امکان دستیابی به تفسیر انتقادی در لایه های جدید را ممکن گرداند و شاخصه های متفاوتِ این نشانگان در مقایسه با آثار مشابه را برشمارد.
پژوهش حاضر به لحاظ روششناختی توصیفی- تفسیری است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به مرور تحقیقات صورت گرفته در موضوع پژوهش پرداخته اند و می کوشند بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن طی چهار گام (توصیف، تحلیل فرمی، تفسیر و ارزیابی) به بررسی و تحلیل انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بپردازند.
یافتههای تحقیق نشان داد اثر مورد نظر در این پژوهش با استفاده از عنصر اغراق در بزرگ نمایی و کوچک نماییِ اجزاء، جایگاه نمادین اصلی ترین عنصر صفحه یعنی هوشنگ شاه که احتمالاً نماینده پادشاه عصر است را متزلزل نمایش داده است. در تحلیل نشانه شناسانه ی این آثار نوعی گسل معنایی وجود دارد که امکان تفسیر معانی در صورت انتقادی را ممکن می گرداند. با مرور نمونه های در دسترس از قالیچههای تصویری این دوره می توان دریافت نشانگانِ این قالیچه رویکرد متفاوتی را نسبت به جایگاه و اندازهی عناصر در اثر داشته است که امکان تفسیر در لایه های دیگرِ معنا را ممکن می گرداند.
تطبیق ساختاری عجایب نگاری محمد سیاه قلم با شخصیت های ماورایی متن ادبی شاهنامه فردوسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 18
حوزههای تخصصی:
متن ادبی شاهنامه فردوسی همواره یکی از منابع مورد توجه هنرمندان برای تصویرگری بوده است. گمان می رود محمد سیاه قلم (نگارگر برجسته مکتب هرات تیموری) در خلق گروتسک نگاری خود متأثر از داستان های این اثر ادبی بوده باشد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط و چگونگی تأثیرگذاری متن ادبی شاهنامه فردوسی بر عجایب نگاری محمد سیاه قلم است و در پی پاسخگویی به این سؤالات است: چه وجوه مشترکی میان شخصیت های عجایب نگاری محمد سیاه قلم با دیوهای داستان های هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسی وجود دارد؟ محمد سیاه قلم در گروتسک نگاری خود بیشتر از کدام داستان هفت خوان رستم الهام پذیرفته است؟ این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و ماهیت آن ترکیبی از رویکردهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است. روش گرد آوری اطلاعات، اسنادی کتابخانه ای بوده و از ابزار مشاهده مستقیم و فیش برداری نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده قرابت موضوعی میان عجایب نگاری محمد سیاه قلم و موضوعات داستان های هفت خوان رستم است. در زمینه تأثیرپذیری موضوعی به نظر می رسد محمد سیاه قلم بیشتر از روایت خوان پنجم و نبرد رستم با اولاد دیو الهام گرفته باشد. از سوی دیگر شماری اشتراکات ظاهری میان دیوهای تصویر شده توسط محمد سیاه قلم و دیوهای توصیف شده در داستان های هفت خوان رستم وجود دارد اما با توجه به اینکه فردوسی به ندرت به صورت دقیق به توصیف جزییات و خصوصیات ظاهری شخصیت دیوها در این روایات پرداخته است و اطلاعات اندکی در این خصوص به خواننده ارائه می دهد در امکان تأثیرپذیری محمد سیاه قلم در عجایب نگاری خود از شخصیت پردازی دیوهای شاهنامه فردوسی از لحاظ بصری می بایست به دیده تردید نگریست.
سیر تحول پیش کلاه و جقه در سرپوش های سلطنتی دوره قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
65 - 77
حوزههای تخصصی:
پوشش سر در دوره قاجار، اهمیتی فراتر از کارکرد اولیه آن به عنوان محافظی در برابر سرما و گرما داشته است. درواقع، مردان قاجاری کلاه را علاوه بر پوششی برای محافظت، برحسب نوعی عادت منطبق بر قانون، آداب ورسوم و فرهنگ خود بر سر می نهادند. همچنین در این دوره، پیشانی کلاه ها همواره با نوعی پیش کلاه آراسته می شد و استفاده از این زیور برای شخص شاه در درجه اول، سپس خانواده سلطنتی و همچنین اعیان و اشراف، ضرورت و اهمیت ویژه ای داشت. بر این اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی انواع و سیر تحول پیش کلاه در سرپوش های سلطنتی دوره قاجار است. مقصود از پیش کلاه نیز شامل انواع جواهرات، نشان ها و از همه مهم تر، جقه هایی است که مورد استفاده شاهان دوره قاجار بوده است.
نویسنده با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، اسناد تاریخی و مشاهدات میدانی، روند تغییر و تحول این جواهر سلطنتی را بر دو بستر تاریخی و فنی مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پیش کلاه های سلطنتی دوره قاجار علاوه بر اهمیت بالایی که برای مقام سلطنت داشته و به عنوان مهم ترین عنصر تزئینی برای سرپوش شاه به شمار می آمده است، تحت تأثیر تغییرات تاریخی- فرهنگی این دوره، دستخوش تغییراتی در فنون ساخت، شکل ظاهری و نحوه استفاده گردیده اند. همچنین کاربرد این پیش کلاه نیز فراتر از تزئین صرف بوده و فرم و تزئینات آن بازگوکننده معانی نمادینی است که همگی به نحوی بر اهمیت مقام سلطنت، قدرت، صلابت و ارتباط او با قدرت الهی اشاره دارد.
مطالعه تأثیر کارت پستال بر شکل گیری نقاشی های رئالیستی طبیعت بر دیوارنگاره های دوره قاجار (مطالعه موردی: خانه سلطان بیگم)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
99 - 118
حوزههای تخصصی:
در زمان حاکمیت قاجار بر ایران، ارتباطات گسترده و بیش از پیش شاهان قاجاری با کشورهای اروپایی، تأثیر بسزایی در حوزه هنر ایرانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر، رسیدن به پاسخ این پرسش است که؛ ورود کارت پستال به ایران به چه صورت برروی سبک و مضمون دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تاثیر داشته است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی_ تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات با بهره گیری از کتب و پژوهش های گذشته و همچنین مطالعه میدانی، برروی 14 نقاشی دیواری خانه ی مورد مطالعه، انجام گردیده است. نظر به اینکه دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تهران، به عنوان یکی از ارزش های اصیل فرهنگی و تاریخی مطرح بوده و اطلاعات ارزشمندی را با خود همراه داشته است و با توجه به اینکه این نقاشی ها به عنوان هویت تصویری برهه ای از تاریخ این شهر است، بررسی نقاشی های اینگونه بناها از اهمیت خاصی برخوردار است و ضرورت انجام پژوهش را دوچندان می کند. پس از انجام تحقیق، این نتیجه به دست آمد که در زمان قاجار کارت پستال هایی که از فرنگ وارد ایران می شد، از چنان اهمیت و محبوبیتی برخوردار شد که به سرعت در فضاهای معماری و بر روی دیوار منازل بازتاب یافت و مورد استفاده قرار گرفتند. درباریان تصاویر کارت پستال ها را برروی دیوار منازلشان ثبت می کرده اند. در خانه سلطان بیگم نیز تصاویری از طبیعت کشورهای غربی در تالار اصلی آن یافت می شود. این تصاویر از طبیعت ایران نیستند زیرا بعضا در آن ها ساختمان هایی به تصویر کشیده شده است که معماری آن ها متعلق به انگلیس، سوئیس، فرانسه و روسیه می باشد.
The Spatial Discourses in Naghsh-e-Jahan Square in Isfahan; A Foucauldian View(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
Understanding how discourse is spatialized needs a conceptual ground for the discussion, and this study believes that the Foucauldian view is the right one. With a non-cartesian attitude, Michel Foucault considered the body as space and used archaeological and genealogical analysis to study its productive conditions. In his archaeological study, Foucault sought to analyze changes in knowledge or discourse through historical periods. In the genealogical one, he revealed discourse emergence conditions via mechanisms of power. Taking Foucault's epistemic framework, power and knowledge have a mutual relationship, and spaces represent power/knowledge. This paper explores spatial discourses in Naghsh-e-Jahan Square of Isfahan (1591-1941 A.D.) as the last public-government square from the Safavid era. Ultimately, the spatial discourses of the Naghsh-e-Jahan square can be traced by techniques of domination in different periods of history; the discourse of Islamization through sovereign power in the Safavid era, the discourse of modernization through disciplinary power in the Ghajar era, and the modernization, civilization, and nationalism through disciplinary power and biopower in the late Ghajar era and during the first Pahlavi era.