فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
103 - 123
حوزههای تخصصی:
سماع به مثابه آیینی در حیطه گفتمان عرفان اسلامی، به فرایندی اطلاق می شود که در وهله نخست، نمودِ ظاهری آن به واسطه کنش های جسمانیِ سماع کنندگان، تداعی گر گونه ای از رقص یا حرکات موزون است. از آنجایی که تکثر منابع مرتبط با آیین سماع، شامل حوزه های گوناگونی نظیر عرفان، ادبیات، موسیقی، نگارگری و غیره می شود، آنچه شناخت دقیق از این پدیده آیینی را تسهیل می کند، مقایسه و تطبیق منابع مذکور با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای تطبیقیْ میان «سماع نامه ها»، به عنوان منابعی نوشتاری و «نگاره های مرتبط با سماع»، در مقامِ منابعی دیداری است. مسئله اصلی پژوهش از رهگذر پرداختن به این پرسش ها پیگیری می شود: 1. منابع مکتوب و تصویریِ موردمطالعه، تا چه اندازه با یکدیگر هم پوشانی داشته اند و 2. عینیت یافتن مباحث نظری مطرح شده در سماع نامه ها به چه ترتیبی در نگاره های مورد بررسی بازنمایی شده است. لذا به منظور بررسی چگونگیِ نمود مباحث مطرح شده در سماع نامه ها و نیز عینیت یافتن آنها در نگاره هایی با محوریتِ سماع، به مقایسه منابع نوشتاری و دیداری پیرامون مقوله «سماع» پرداخته شده است. مقایسه منابع مذکور، شامل سه سطحِ «کنش های جسمانی»، «رفتارهای مناسکی» و «عناصر موسیقایی» می شود که متناسب با هریک از این سطوح، به منابع فرعی مانند رسالات موسیقایی نیز رجوع شده است. یافته ها با روش تطبیقی و مبتنی بر نظریه «شمایل نگاری» پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته اند و شیوه گردآوری داده ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هریک از سطوحِ جسمانی، مناسکی و موسیقاییِ موردبررسی در منابع مذکور، دارای شباهت ها و تفاوت هایی اند که حاکی از هم پوشانی ها و در برخی موارد تمایزاتی میان این منابع است. همچنین، پایبندی نگارگر به مضامین یادشده در سماع نامه ها عموماً با انعکاس بارقه هایی از واقعیت در اثر وی همراه بوده است و برعکس، به میزانی که نگارگر از محتوای منابع مکتوب فاصله می گیرد خیال انگیزی در نگاره های مربوطه، تشدید و از نسبتِ آنها با واقعیت کاسته می شود.
بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
79 - 93
حوزههای تخصصی:
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.
ارزشیابی ویژگی های محیطی فضاهای تجاری معاصر از منظر جوانان؛ موردپژوهی: مجموعه سیتی سنتر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
357 - 376
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای تجاری معاصر از جمله فضاهای شبه عمومی هستند که تنها کارکرد تجاریِ خرید ندارند و با چرخشی فرهنگی به مکانی برای تفریح و فراغت جوانان و بستری اجتماعی برای شکل گیری هویت و رفتار آنان تبدیل شده اند. از این رو، جوانان یکی از گروه های با اهمیت در فضاهای عمومی و شبه عمومی هستند که باید به عنوان منبع بزرگی در برنامه ریزی ها لحاظ شوند. عدم توجه به این گروه سنی جوان می تواند پیامدهایی چون افزایش فردیت و هویت زدایی را در پی داشته باشد و حتی در مواردی، آن ها را با طرد از این گونه فضاها مواجه کند. پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به ارزشیابی ویژگی های محیطی مراکز خرید معاصر از منظر جوانان با مورد پژوهی مجموعه سیتی سنتر اصفهان است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی-ارزیابانه است. این پژوهش همچنین از پژوهش موردی و رویکرد کیفی بهره می گیرد. گردآوری داده های پژوهش در دو بخش کلی انجام شده است. در بخش اول از خودسنجی در قالب مصاحبه نیمه ساختار یافته با سؤالات باز و نمونه گیری ِهدفمند استفاده شده است. همچنین مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری، با 20 نفر از جوانان 20 تا 30 سال بازدیدکننده از مجموعه سیتی سنتر اصفهان در چند مرحله ادامه یافته است. به منظور تامین روایی و پایایی پژوهش از سه سویه سازی یعنی استفاده توامان از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی با شیوه نقشه برداری رفتاری استفاده شده است. تحلیل داده های مصاحبه با تکنیک تحلیل مضمون و نرم افزار اطلس تی آی نسخه 8 و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات با آمار توصیفی ساده انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که چهار بعد کالبدی-فضایی، اجتماعی-فرهنگی، کارکردی-فعالیتی و بعد فردی، در چگونگی ارزشیابی جوانان از مجموعه سیتی سنتر اصفهان مؤثر است.
تدوین سازوکارهای ارتقای توزیع و دسترسی به خدمات تجاری محله ای در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
377 - 399
حوزههای تخصصی:
آنچه در طرح های توسعه شهر تهران ذیل خدمات محلی بررسی می شود، صرفاً محدود به خدماتی است که با عنوان خدمات هفتگانه مستقیماً توسط نهادهای عمومی و دولتی تأمین می شود. همین امر باعث شده است که در برخی محلات شهر تهران، پراکندگی خدمات تجاری محله ای به درستی صورت نگیرد و بخشی از جمعیت محله دسترسی مناسب به ویژه به صورت پیاده به خدمات تجاری محله ای نداشته باشند. بر این اساس، لازم است مداخلاتی توسط شهرداری در فرآیند توزیع و دسترسی (به ویژه به صورت پیاده) به خدمات تجاری محله ای در سطح محلات شهر تهران صورت گیرد. بر این اساس، این پژوهش با هدف تدوین برنامه راهبردی توزیع مکانی مناسب خدمات محله ای (با تاکید بر خدمات تجاری محله ای) مبتنی بر پیاده مداری در محلات شهر تهران صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش که ذیل پژوهش های کاربردی قرار می گیرد، از رویکرد ترکیبی با غلبه روش کیفی استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده از روش های اسنادی، داده های ثانویه، مشاهده غیرمشارکتی، مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل آماری، تحلیل محتوای کیفی و تحلیل تطبیقی صورت گرفته است. مطالعات این پژوهش نشان می دهد که ارتقای توزیع خدمات محله ای مبتنی بر پیاده مداری نیازمند تدوین و اجرای برنامه هایی در سه بازه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است. در کوتاه مدت، لازم است دستورالعمل هایی مرتبط با توزیع خدمات تجاری محله ای، دسترسی به خدمات تجاری محله ای و نیازسنجی خدمات تجاری محله ای در برنامه توسعه محلات شهر تهران ذیل اسناد فرادست مربوطه تصویب و ابلاغ شوند. برنامه ها و اقدامات میان مدت جهت ارتقای توزیع خدمات محله ای مبتنی بر تعریف جایگاه شهرداری در فرآیند توزیع خدمات محله ای (از طریق صدور پروانه کسب یا تأمین فضای مورد نیاز این خدمات) در نظر گرفته شده است. برنامه ها و اقدامات بلندمدت نیز بر تغییر قوانین فرادست جهت تثبیت شهرداری به عنوان یکی از مراجع صدور پروانه کسب متکی هستند.
تحلیل زیبایی شناسانه شخصیت های هنری در دیوان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
153 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی های موضوعی رسانه از دیوان شهریار نشانگر اشراف کامل آن مرحوم به تاریخ، مذهب، عرفان هنر، شعر و ادب و رویداد ها و شخصیت های تأثیرگذار در اعصار مختلف در ایران بوده است. وی در کوتاه ترین فرصت های به دست آمده در قالب یادکردی از این مشاهیر ضمن زنده نگه داشتن نام و یادشان به عملکرد آن ها در حوزه فعالیتشان نیز نگاهی ظریف داشته است که نشانگر جامع بودن شخصیت فکری، ادبی و هنری آن مرحوم و مطالعاتش در این زمینه ها هست. مسئله پزوهش حاضر بررسی نحوه پرداخت دیوان شهریار به شخصیت های هنری است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که مرحوم شهریار ضمن بیان نام شخصیت های هنری و ادبی در دیوانش، به کلیّتی از شخصیّت هنری و ادبی آن ها نیز توجهی درخور تأمل نشان داده است و ما این افراد را در دو گروه با عنوان شخصیّت های هنری و ادبی به صورتی مجزا دسته بندی و بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل چهره های دینی و هنری در دیوان شهریار.علل توفیق شهریار در عرصه شعر و شاعری مطالعه دقیق دوایین (دیوان ها) شعری.سؤالات پژوهش:دیدگاه استاد شهریار نسبت به شخصیت چهره های دینی و هنری چیست ؟2. علل توفیق شهریار در مضمون سازی برجسته در دیوان اشعارش چیست
روش شناسی ارزیابی و بهینه سازی طراحی محصولات از مسیر تجزیه و تحلیل مولفه های تعاملی (با تاکید بر سه مولفه افردنس، پیش خورد و بازخورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
طراحی تعاملی به معنای برنامه ریزی و طراحی فرایند ارتباط دوسویه بین کاربر و محصول است و بر این اساس باید مولفه های تاثیرگذار در این ارتباط شناسایی و کنترل شوند. در چند دهه اخیر پژوهش های متعددی به منظور معرفی و تبیین نقش مولفه های مورد نظر انجام پذیرفته است، اما شیوه بررسی، تحلیل و کاربرد آن ها در فرایند طراحی محصولات، مبحثی ارزشمند در حوزه روش شناسی طراحی است که کم تر مورد توجه قرار گرفته است و در نتیجه، با چالش هایی روبه رو است. لذا، هدف این پژوهش، ارایه شیوه ارزیابی و بهینه سازی طراحی محصولات بر مبنای تجزیه و تحلیل افردنس ها، پیش خوردها و بازخوردهاست. بر این اساس، ابتدا، مفاهیم کاربردی مرتبط با افردنس، پیش خورد و بازخورد و انواع آن ها به اختصار معرفی شده و در ادامه، مدل گِیور در تفکیک اطلاعات معرف افردنس از امکان پذیری های عملکرد، و هم چنین، روش تجزیه و تحلیل کار ارایه شده است؛ تا بتواند به عنوان مبنای نظری و اجزای روش پیشنهادی مورد استفاده قرار گیرد. سپس، شیوه تجزیه و تحلیل مولفه های تعاملی محصولات با عنوان «روش تجزیه و تحلیل افردنس» در سه گام به همراه یک مثال کاربردی و جدول های تحلیلی تشریح شده است. این شیوه که حاصل مطالعات متعدد در حوزه طراحی تعاملی و هم چنین، تدریس و تجربه اجرایی نگارندگان در این حوزه است، می تواند در فرایند طراحی با اهداف ایده پردازی، ارزیابی و اصلاح و بهینه سازی طرح، نقش ارزشمندی ایفا نموده و مورد استفاده دانشجویان و طراحان قرار گیرد.
تحلیل نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی در تطبیق با نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر مبنای رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
21 - 33
حوزههای تخصصی:
ادیان توحیدی و ابراهیمی به پیروان خود، وعده روز رستاخیز را - که موعد حساب رسی همگانی است- داده اند. در کتب مقدس این شریعت ها، از چگونگی معاد و کیفیت پاداش و عذاب و هم چنین، جزییات حشر انسان ها آیات و گزاره های متعددی بیان شده است. مساله جان گرفتن مردگان، برپایی قیامت و بهشت و جهنم از جمله این مضامین است. مقاله پیش رو به بررسی و تطبیق دو اثر با موضوع روز رستاخیز می پردازد. نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی براساس آیات قرآن و روایات اسلامی و شیعی و نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر گرفته از مضامین کتاب مقدس و باور های مسیحی، مصور شده است. از جمله پرسش های مهم پژوهش این است که: 1) وجوه تشابه و تفاوت در دو اثر مذکور با پیش متن های گوناگون کدامند؟ 2) پیش متن های متفاوت در خلق دو اثر هنری با مضمونی یک سان چه نقشی داشته اند؟ هدف پژوهش حاضر، تحلیل دو اثر مذکور، بر اساس میزان تاثیرپذیری از پیش متن های خود، با استفاده از مبانی نظری بیش متنیت ژرار ژنت که منجر به بازیابی وسعت دامنه تاثیرات دو هنر اسلامی و مسیحی بر روی یک دیگر خواهد شد. عدم توجه به مفاهیم دینی موجود در آثار هنری و مضامین متشابه میان تمثلات هنری ادیان ابراهیمی، ضرورت انجام این پژوهش را مشخص می کند. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی پیروی شده و گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های فراوان میان آثار مذکور، به دلیل شباهت های پیش متن های آن ها با یک دیگر، نمی توان در مورد تاثیر این دو اثر بر یک دیگر حکم قطعی صادر نمود.
گاه شناسی نسبی و کارکرد سنگ نگاره های بخش هوراند شرقی قراداغ، شمال غربی فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
30 - 41
حوزههای تخصصی:
در ادامه بررسی های پروژه باستان شناختی قراداغ که از سال 1387 آغاز شده است، هیئت نویسندگان در سال 1392 موفق به شناسایی، گزارش و مستندسازی سه محوطه باستانی دارای 1571 سنگ نگاره مسبک انسانی و جانوری از سه روستای «گوتانلو»، «لقلان» و «نوقادا» واقع در شرق شهرستان «هوراند» استان آذربایجان شرقی شد. افزون بر انسان هایی برهنه، چند سگ و شتر و شماری از نقش های شبه هندسی، اکثر نقوش جانوران این مجموعه، بزسانان و آهوسانان است که با مجموعه های «گمی قایا»ی نخجوان، «گغام- جنگیرداغ» و «قوبوستان» قفقازیه جنوبی قابل قیاس اند و حتی نمونه های مشابهی در مجموعه هنر صخره ای «والکامونیکا»ی ایتالیا دارند. روش شناسی این پژوهش بر شناسایی، بررسی میدانی، مستندنگاری این سنگ نگاره ها و تفسیر مردم شناختی آن ها استوار است. مجموعه داده های این پژوهش می تواند در سه گروه «گوتانلو» با 700 نقش، «زردره سی» با 171 نقش و نوقادا در دو ناحیه «داشلی سرا»ی نوقادا با 300 نقش و «قشلاق دره سی» نوقادا با 400 نقش دسته بندی و بررسی شود. گاه شناسی نسبی و کارکرد سنگ نگاره های هوراند شرقی، موضوع و مسئله این پژوهش است که برمبنای آن، فرضیه نخست، گاه شناسی نسبی این سنگ نگاره ها را مربوط به دوران پیشاتاریخ و نوسنگی پایانی هزاره های ششم و پنجم پیش از میلاد پیشنهاد می کند. اما فرضیه دوم برای تبیین کارکرد این سنگ نگاره ها، مبتنی بر آیین یا سنت جادوی شکار است که گزارش های مردم نگاری، رواج آن میان اجتماعات یا گروه های بدوی «شکارچی- خوراک جو» همانند «آبوریژین»های استرالیایی و «بوشمنان» آفریقایی (قوم سان) را تأیید کرده اند. همچنین، نشانه های مناسک شامانی که پیش تر براساس نمونه بررسی های1381-1376 پیشنهاد شده بود، در سنگ نگاره های هوراند شرقی قراداغ دوباره رویت و تأیید می شود.
خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
نقش برجسته های هخامنشی به مثابه «هتروتوپیا» با رویکردِ مفهومِ گفتمان قدرت فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردپای مفهوم قدرت چه به لحاظ ظاهری در تناسبات مرتبط با شکل ها در آثار هنری و چه در روابط میان طبقات اجتماعی، در جای جای اندیشه و آثار میشل فوکو نمود دارد. وی ذیل این مفهوم، به اصطلاح خودساخته «هتروتوپیا» به معنای دگرمکان یا دگرفضا می پردازد و آن را در جهت تحلیل روابط قدرت در زمینه هدایت مکان ها و رسیدن به فضاهایی به هم پیوسته در راستای گسترش هر چه بیشتر قدرت به کار می گیرد. نقش برجسته های هخامنشی که به سفارش و با حمایت شاهان ساخته شده اند، همچون تابلوی تولید حقیقت و نمایش قدرت امپراتوری، فضائی متفاوت و دیگرگون خلق می کنند که حتی انسان مدرن اشباع از انواع رسانه های قدرتمند را مسحور خود می سازند. پژوهش حاضر با این سؤال آغاز شد که نقش برجسته های هخامنشی چگونه همچون هتروتوپیای فوکویی به مثابه عوامل انتشار قدرت و پدیده های تأثیرگذار در مناسبات اجتماعی - سیاسی عصر خود مورد خوانش قرار می گیرند و در ادامه با بهره گیری از شیوه اسنادی– مطالعات کتابخانه ای جهت جمع آوری اطلاعات و با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی و تاریخی به این نتیجه نائل گردید که این آثار با نظر به نقش مؤثری که در شکل گیری حقیقت مورد تائید و تبلیغ سیستم حاکمه در زمان خود داشته اند و نیز به اعتبار دارا بودن ویژگی هایی همچون بهره بردن از ترکیب بندی مقامی، بیان سمبلیک، کاربرد حیوانات ترکیبی، به تصویرکشیدن خدا و فرا انسان نشان دادن پادشاه، قابلیت هتروتوپیاسازی و هتروتوپیابودگی را دارا می باشند.
شناسایی و تحلیل محورهای غالب در تحقیقات مرتبط با اخلاق در برنامه ریزی شهری: مرور نظام مند پیشینه با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
111 - 141
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اخلاق با مسئله انتخاب و قضاوت عملی در ارتباط است. ازآنجاکه ماهیت برنامه ریزی شهری به پیگیری منافع اجتماع با تعیین اقدامات مناسب برای آینده طی انتخاب های متوالی در زمینه های پیچیده و شرایط نامعلوم مربوط می شود، می توان گفت ملاحظات اخلاقی بخشی جدایی ناپذیر از آن بوده و ادغام فلسفه اخلاق با اندیشه ها و تلاش های حرفه ای برنامه ریزی اجتناب ناپذیر است. اخلاق از دهه ی 1970جایگاهی ثابت در میان پژوهش های برنامه ریزی پیدا کرد و موجی از آثار در این رابطه منتشر گردید. اما چالش های مطرح شده در دوران معاصر و کاهش توجه به این موضوع، بازبینی و بازاندیشی درباره محتوای اخلاقی در برنامه ریزی را ضروری کرده است.
هدف: هدف از این پژوهش ارائه ی دیدگاهی جامع و کلی از موضوع اخلاق در برنامه ریزی با شناسایی و تشریح اولویت های اصلی پژوهشگران در این حوزه است.
روش : این پژوهش بر اساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی بوده و با اتخاذ رویکرد توصیفی- تبیینی و به کارگیری رویکردی ترکیبی شامل مرور نظام مند و تحلیل مضمون، 110 تحقیق منتخب را مورد بازبینی، دسته بندی و سنتز دقیق قرار داده است.
یافته ها: این مقاله علاوه بر شناسایی سه مضمون فراگیر شامل ادغام نظریه های اخلاقی با نظریه ی برنامه ریزی، اخلاق در عرصه ی عمل حرفه ای و اخلاق در عرصه ی دانشگاهی، مضامین پایه و سازمان دهنده را نیز تشریح و با بررسی نتایج تحقیقات در هر لایه، شکاف های موجود و مسیرهای بالقوه را برای پژوهش در آینده معرفی کرده است.
نتیجه گیری: با وجود پراکندگی و کاهش تعادل مضامین در لایه های مختلف، طبق بررسی ها برخی از آن ها جایگاه ثابتی در پژوهش ها داشته اند: استخراج دیدگاه های اخلاقی برنامه ریزان، بررسی کدهای حرفه ای و آموزش اخلاق. همچنین جریان پژوهش ها در دو دهه ی اخیر، نشانگر پررنگ شدن زمینه ی برنامه ریزی و اهمیت و تأثیر آن در انتخاب، تفسیر و آموزش مفاهیم و ایده های اخلاقی است. بدین ترتیب اهمیت توجه به فرآیندهای اجتماعی، فضایی و سیاسی در جریان ادغام فلسفه ی اخلاق با برنامه ریزی بیش ازپیش برجسته شده است.
بررسی سیر تحولات و تغییرات سازمان فضایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
26 - 37
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان یکی از شهرهای تاریخی ایران، در قرن 3 هجری قمری در حاشیه روستای طوس و تابران پدیدار گشت. توسعه و گسترش شهر مشهد در طول تاریخ همواره به مرکزیت حرم مطهر امام رضا (ع) بوده است. در واقع حرم به عنوان هسته و مرکز شهر نقشی تعیین کننده جهت چگونه شکل گیری سازمان فضایی شهر را داشته است. این پژوهش با دیدگاه کل نگر به شهر از منظر تحولات سازمان فضایی، قصد داشته که به بررسی تاریخی-تحلیلی چگونگی تغییرات شالوده کلی شهر مشهد بپردازد و پیامد های آن را در از بین رفتن اجتماع هویت مند شهری در ارکان سازمان فضایی شامل : مرکز، ساختار، محلات و قلمرو شهری، مورد بررسی قرار می دهد. در نگاه کل نگر، شهر نظامی منسجم از اجزای مرتبط با هم است که هر جزء نقشی بر عده داشته و همه در راستای تحقق هدفی واحد نقش خود را ایفا می کنند. با توجه به مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحولات تحلیلی صورت گرفته در پژوهش، به نظر می رسد تحولات سازمان فضایی شهر مشهد از دوران صفوی تا به امروز، به خصوص در نیم قرن اخیر پیامدهای مخربی مانند از بین رفتن بافت منسجم شهر مشهد در مرکز و توسعه لجام گسیخته و بی مرزی در قلمرو شهری را به دنبال داشته است. مداخلاتی که به واسطه طرح های توسعه شهری و توسعه مرکز مذهبی به مثابه عنصر قدرتمند، موجبات تخریب اجتماع و بافت هویت مند ساکنان قدیمی مشهد و مهیا کردن آن برای زائر به جای مجاور شده است.
قرائت منظر خیابان در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
6 - 15
حوزههای تخصصی:
مفهوم باغ ایرانی به واسطه تداوم و گستردگی حضورش در جغرافیای ایران زمین، از ماوراءالنهر تا پس کرانه های بین النهرین همواره به مثابه یکی از نمادهای تمدن و کهن الگوهای معماری حوزه ایران بزرگ شناخته می شود. با بررسی دقیق تر اسناد، سفرنامه ها و تحلیل سیر تحول کالبدی پدیده مذکور، می توان گفت که شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نظام کشاورزی و اقتصادی در هر دوره تأثیر اندکی بر نظام معنایی باغ ایرانی داشته است. اولین ادراک مخاطب از فضای باغ ایرانی ترکیبی از درختان بلندقامت و نقطه عطف انتهای محور اصلی است که از محدوده ورودی تا کوشک امتداد یافته و با حضور پررنگ آب در استخرها، حوضچه ها، جوی ها و سایه درختان ترکیب شده است. این تصویر، مهم ترین و ماندگارترین تصویر از باغ ایرانی، یعنی خیابان باغ را تداعی می کند و مؤلفه ای از باغ ایرانی است که شکل و تداوم حضورش در روند تاریخی تحولات، بیشترین ثبات و کم ترین تغییر را داراست. «خیابان باغ» نقش هستی بخش در طراحی باغ ایرانی دارد و تجلی عالی ترین وجوه معنایی باغ است. این مقاله درصدد است نقش خیابان را به مثابه مهم ترین مؤلفه منظره پردازی باغ ایرانی تبیین کند و جهت تحقق، به تحلیل اسناد تاریخی اتکا داشته و در گام بعدی، با تعریف معیارهای تأثیرگذار در تحولات تاریخی خیابان باغ، به تحلیل آن می پردازد. خیابان در تاریخ تحولات باغ ایرانی، نقشی مفهومی در پدیدآمدن باغ برعهده داشته و ثبات مؤلفه های پدیدآورنده آن در دوره های مختلف، منشأ تداوم هویت باغ ایرانی قلمداد می شود.
دیوار بستری برای شکل گیری دیالوگ در سطح شهر، چگونه دیوار در دموکراتیزه کردن فضای شهر مؤثر است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
60 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از (به ظاهر) شناخته شده ترین عناصر معماری و شهرسازی، دیوار است که درباره ویژگی ها و خصوصیات آن بسیار کلمات به رشته تحریر در آمده اند. عنصری کالبدی-عملکردی که در دل خودمعانی و اسطوره هایی نیز داردو از این حیث می توان آن را از مصادیق منظر؛ به عنوان پدیده ای عینی-ذهنی در نظر گرفت. دیوار به خصوص در معماری بناها و باغ های ایرانی عضو لاینفک مفهوم این فضاهاست به نوعی که شایدتصور باغ یا خانه ایرانی بدون دیوار، بسیار دشوار باشد. تعدیل هوا و ایجادخرداقلیم، محافظت در برابر آب وهوای نامطلوب و خشن بیرون، حیوانات وحشی و سارقان، حفاظی مقدس در برابر وروداهریمن و ویژگی های مهم دیگر از خصوصیات این عنصر بنیادی معماری ایرانی است. گاهی این دیوارها به صورت دیوارهای چینه گلی برای کوچه باغ های روستایی اجرا می شوندو گاهی دیوارهای ستبر و مرتفع ارگ کریمخانی را می سازند، گاهی دیواری ساده بدون تزئین است و گاهی به انواع گلچبری ها، آجرچینی ها، کاشی کاری ها و دیگر هنرهای دکوراتیو ایرانی مزین شده است (هرچندبه طور کلی دیوار در فرهنگ ایرانی ساده و بی تکلف است و اگر تزئینی در کار باشد، بیشتر مختصِ سردر مجموعه یا بناست)، گاهی صلب و غیرقابل نفوذاندو گاهی دیوارهای شفاف باغ-تجیرهای عصر صفوی را برای بازدیدکنندگان عریان می کنند. یکی از این خصیصه ها که شایدکمتر به آن پرداخته شده است، پتانسیل بیان دیدگاه شهروندان است. دیوار، «رسانه ای مردمی» با مخاطب بسیار در مقیاس منظر یک شهر است که معمولاً توجهی بدان نمی شودو یا به صورت دستوری و ساختارمند، بیانگر یک دیدگاه خاص در جامعه هستندو از این حیث، آزادی بیان را زیر پا می گذارند. سؤالی که مطرح می شودآن است که چرا دیوار در اغلب موارد(به استثنای زمان های خاص ماننداعتراضات خیابانی)، ناقص عمل می کنددر صورتی که می تواندجامعه را در راستای دموکراتیک تر شدن یاری رساند؟
استفاده از روش چیدمان فضا در سلسله مراتب ورودی خانه های تهران اواخر قاجار و پهلوی اول با تأکید بر محرمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
31 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم ایرانی خانه فراتر از جنبه های فیزیکی بوده و با ویژگی های روحی مخاطب درهم تنیده شده است. در ساختار خانه های سنتی ایرانی، طراحی ریزفضاهای خانه برمبنای نیازهای ساکنین و این نیازها بر روابط فضایی خانه تأثیرگذار بوده است. درحالی که در خانه سازی مدرن، الگوی خانه ازملزومات ساکنین تبعیت نمی کند. یکی ازنیازهای مهم که ریشه اعتقادی و فرهنگی دارد، نیاز به وجود سلسله مراتب در ورود به خانه است. بررسی سلسله مراتب ورودی درخانه های سنتی ایرانی به درک اصول طراحی بهتر آن برای خانه های معاصر می انجامد.
هدف پژوهش: این پژوهش ساختار فضایی ورودی درخانه های سنتی اواخر قاجار و اوایل پهلوی را بررسی می کند تا مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار برکیفیت ورود را از طریق تکنیک چیدمان فضا استخراج کند. نقطه عطف تغییرات سلسله مراتب ورود درخانه های ایرانی را می توان در معماری دوره قاجار و پهلوی مشاهده کرد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که برای تحلیل و پیکربندی فضای ورودی چه مواردی مهم و کاربردی هستند تا بتوانند نیاز ساکنین به امنیت روانی و هویتی را پاسخ دهند؟
روش پژوهش: در مرحله اول بعد از انتخاب و بررسی هشت خانه از دو دوره زمانی مختلف، درگام بعدی نمونه های انتخاب شده با استفاده از تکنیک چیدمان فضا و توسط نرم افزارDepth Map آنالیز شده اند. این روش برمبنای استفاده از گراف هایی است که روابط بین فضاها را ازطریق مفاهیمی مانند: کنترل بصری، آنتروپی و عمق تشریح می کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار خانه های سنتی راهکارهای بهتری در زمینه سلسله مراتب ورود و محرمیت ارائه می دهد و فضاهای اطراف ورودی به ویژه حیاط نقش ارتباطی در سامانه ورود ایفا می کند. این مطالعه نشان می دهد ورودی و روابط فضایی آن بر مبنای پاسخ دهی به نیازهای انسانی دو دوره مورد نظر، مهم ترین مؤلفه های فیزیکی درخانه های قاجار و دوره پهلوی هستند که برای نیل به موضوع محرمیت که جزو شالوده های اساسی آنهاست تحلیل شده اند.
نقش مفهوم غیاب در خلق درام ابزورد با تکیه بر نظریه واسازی (مطالعه موردی نمایشنامه های در انتظار گودو، آوازخوان طاس و مستخدم ماشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخِ حیات ادبیات دراماتیک، «حضور» به عنوان مفهومی بنیادین فرض شده است، چنان که تجلی این مفهوم را می توان به نحوی بارز در وجود و حضور شخصیتِ کنشگر، پی رنگ منظم و عمدتاً پیش برنده در ساختار درام مشاهده کرد. در تقابل با مفهوم حضور - که امری بنیادین فرض شده - اغلب «غیاب» به عنوان جنبه ای دیگر از حضور، نادیده گرفته شده و مغفول مانده است. ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرا، در نظریه واسازی، با در نظر گرفتن این موضوع که سنت متافیزیک غربی قائم بر حضور بوده و غیاب را نادیده می گیرد، خواستار برهم زدن تقابل های دوگانه رایج در این سنت و شکستنِ ساختارهای موجود شد تا صداهایِ به حاشیه رانده شده و هر آنچه پیش تر غایب بوده است، امکان سخن گفتن پیدا کند. این مقاله، با توجه به نظریه واسازی ژاک دریدا، و با روش توصیفی– تحلیلی، تجلی مفهوم «غیاب» را در نمایشنامه هایِ آوازخوان طاس، در انتظار گودو و مستخدم ماشینی به عنوان نخستین، معروف ترین و یکی از شاخص ترین نمونه هایِ درام ابزورد بررسی کرده، و نشان می دهد که چگونه با واسازیِ ساختار و الگوهای رایج که قرن ها بر سنت درام نویسیِ غرب حاکم بوده، در غیابِ شخصیتی کنشگر و پیش برنده، پی رنگی غیر خطی و تکرارشونده و بی منطقی حاکم بر جهان این آثار، گونه ای جدید از ادبیات دراماتیک شکل گرفته که متناسب است با عصر شکل گیری و قوام این آثار که نوید فضایی تازه تر را وعده می دهند. درواقع این آثار را می توان پیشاهنگانی دانست که نشانگر امکان رخداد گونه هایی تازه از درام با شکستن الگوهای رایج و سنت های تثبیت شده و ایجاد تناسب بین درام هر عصر با مؤلفه هایِ زمانه خویش هستند.
روایت سینمایی در حماسه گیل گمش از منظر الگوی سفر نویسنده کریستوفر ووگلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
63 - 75
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مطالعه نظریه فیلم نامه نویسی کریستوفر ووگلر در یکی از کهن ترین متون ادبی تاریخ یعنی حماسه گیل گمش پرداخته است. نظریه سفر نویسنده کریستوفر ووگلر، جدا از اینکه چه مقدار به درام ارسطویی وابستگی دارد، شکل دهنده شیوه روایت متداول در سینمای داستانی است. چارچوب نظری این پژوهش برای مطالعه شیوه روایت بر پایه الگوی نظریه پرداز نام برده است. هدف اصلی از این مقاله بررسی، شناخت و تبیین ویژگی های شیوه روایت سینمایی در حماسه گیل گمش است. پرسش پژوهش این است که چه ویژگی های مشترک و چه تمایزاتی در شیوه روایت حماسه گیل گمش مطابق با نظریه سفر نویسنده کریستوفر ووگلر وجود دارد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش تحقیق ترکیبی از روش های تطبیقی، توصیفی و تحلیلی بوده است. اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در ساختار روایی حماسه گیل گمش وجوه مشترک و تمایزاتی مبتنی بر تطابق بر الگوی سفر نویسنده کریستوفر ووگلر وجود دارد و بر مبنای استفاده از شیوه روایت سه پرده ای، قابل انطباق است. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت ازآنجاکه شیوه روایت در الگو ی کریستوفر ووگلر بر اساس تمرکز بر شخصیت و تحول آن یک الگوی شخصیت محور است بر این اساس حماسه گیل گمش نیز ساختار روایی آن شخصیت محور و تمرکز بر قوس تحول شخصیت است.
تحلیل سیر هفت وادی عرفان در آرامگاه شیخ عبدالصمد نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
491 - 502
حوزههای تخصصی:
ﻋﺎم ﺗﺮیﻦ، ﻓﻀﺎی ﻗﺪﺳی، ﻓﻀﺎی ﻃﺒیﻌﺖ ﻣﺨﻠﻮق ﺧﺪاوﻧﺪی اﺳﺖ که ﺑیﺸﺘﺮیﻦ ﻗﺪاﺳﺖ را به وسیله حق بودنش، ارائه ﻣی کﻨﺪ. ﻓﻀﺎی ﻗﺪﺳی، مکانی اﺳﺖ کﻪ در آن، ﺟﻬﺎن ﻣﺎ و ﺟﻬﺎن دیﮕﺮ با یکدیگر مرتبط ﻣیﺷﻮند و با تصور اینکه از آﻏﺎز، ﺗﺼﻮیﺮ ﺳﻪ ﻣﻨﻄﻘه کیﻬﺎﻧی از ذﻫﻦ ﺑﺸﺮ گذشته است، این موضوع تصدیق گشته است کﻪ ﭼﻮن ﺑﻪﻫﻢ پیوسته نیستند، پس ﭘیﻮﺳﺘﮕی ﻣیﺎن آن ها ﻧﺎﻣﻤکﻦ اﺳﺖ، زیرا در وﻫﻠه ﻧﺨﺴﺖ، ﮔﺬار از ﻣﺮﺗﺒﻪ ای ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒه دیﮕﺮ و ﺧﺎﺻﻪ ﮔﺬار از زﻣیﻦ ﺑﻪ آﺳﻤﺎن، ﻓﻘﻂ در ﻓﻀﺎی ﻗﺪﺳی ﻋﺒﺎدﺗﮕﺎه اﻣکﺎن ﭘﺬیﺮ است. ایﻦ اﻣکﺎن ﮔﺬر از ﻣﺮﺗﺒﻪای ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒه دیﮕﺮ را می توان در ﻋﺒﺎدﺗﮕﺎه ﻫﺎیی از ﻗﺒیﻞ آرامگاه ها مشاهده کرد. در این راستا، فرضیه مطرح شده در نیل به هدف پژوهش، این است که با سیر هفت وادی عرفان از طریق عناصر معمارانه در آرامگاه شیخ عبدالصمد نظنز می تواند ابزاری برای تداوم فرهنگی سنت ساخت بناهای قدسی در دوران کنونی باشد. از این رو، در پژوهش حاضر از روش تحقیق پساساختار گرایانه و تفسیری استفاده شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که هفت وادی عرفان از نگاه عطار که طلب، عشق، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا است که به غیر از فرم و هندسه این بنا، در جای جای این آرامگاه این هفت وادی به ارزنده ترین شکل موردتوجه معمار بوده است.اهداف پژوهش:فهم انحاء حضور به هفت وادی عرفان در آرامگاه شیخ عبدالصمد نطنز.بررسی چگونگی ایجاد فضای قدسی براساس عرفان.سؤالات پژوهش:حضور هفت وادی عرفان را چگونه می توان در آرامگاه شیخ عبدالصمد نطنز تبیین کرد؟آموزه های عرفان در تداوم فرهنگی ساخت بناهای قدسی چه نقشی می تواند داشته باشد؟
تأثیرات منازعات اخباریان و اصولیان سده 13-14 ق در اعتقادات جامعه فرهنگی و هنری شیعی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
557 - 570
حوزههای تخصصی:
فقهای شیعه در نگرش دینی و شرعی و نیز در منابع و روش استنباط از احکام به دو دسته اخباری و اصولی تقسیم بندی می شوند. مکتب اخباری به واسطه حکومت صفویان در حدود دو سده اندیشه مسلط در جامعه شیعی بوده و با نظریه پردازی های ملاامین استرآبادی خلق و بسط پیدا کرده است. و این روند تا زمان گسترش اندیشه های بهبهانی و شاگردانش ادامه داشته است. این اندیشه ها موجب افول اخباریان گردید. با پیروزی اصولیان و به تبع آن قدرت یافتن اجتهاد، زمینه ورود علما به سیاست فراهم شد. لذا اصولین تأثیری شگرف در جامعه امروزی ما برجا گذاشته اند که هنوز هم قابل مشاهده است. در تحقیق پیش رو به موارد مورد نزاع و ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون پراخته می شود و اعتقادات هر یک مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص شود کدام یک در عصر معاصر مورد قبول فقهای حاضر است. همچنین به این سؤال پاسخ داده می شود که عقاید این دو گروه چگونه باعث شکل گیری عقاید شیعه معاصر شده است. در پایان نیز این نتیجه اخذ می شود که امروزه اصولین توانسته اند با پیروزی بر اخباریان غالب فکری فقهای شیعه را موردتوجه خود قرار دهند و مسیر عقلانی را بر برابر مسیر روایی محض بسط دهند. از سوی دیگر، بخش مهمی از انگاره های فرهنگی و هنری جامعه شیعی معاصر تحت تأثیر این دو مکتب فقهی است.اهداف پژوهش:بررسی نزاع و ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون.بررسی اندیشه های فقهی در جامعه فرهنگی و هنری معاصر.سؤالات پژوهش:ریشه های اختلاف میان اخباریان و اصولیون به عنوان مکاتب فقهی چیست؟اندیشه های فقهی چه تأثیری بر جامعه فرهنگی و هنری معاصر داشته است؟
مطالعه نقش درخت ویسبوبیش در ترمه کرمانی دوره قاجار از منظر اسطوره شناسی تمثیلی کروزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
77 - 89
حوزههای تخصصی:
نقش مایه ویسبوبیش به عنوان الگو و مدل همواره بر آثار هنری بازنمایی می شود، اما تاکنون به نحوه شکل گیری اولیه این نقش مایه و ترکیب بندی آن با دیگر عناصر با رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخته نشده است. رویکرد مطالعات فرهنگی بر تمامی عناصری که فرهنگ خطاب می شوند، از جمله اساطیر، تاکید دارد و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز امکان مطالعه ساخت مند آن ها را فراهم کرده است. ازآنجاکه ویسبوبیش در بسیاری از دست بافته های قاجاری بازنمایی شده، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به ماهیت اولیه اش، آن را با روش تمثیلی کروزر، و بر روی یک نمونه شال ترمه قاجاری واکاوی نموده است. بر این اساس، پرسش اصلی این است: از منظر اسطوره شناسی کروزر که رمزگرایی میان آیکون و ایدوس را مبنای دانش اساطیر می داند، چه ارتباطی میان ویسبوبیش و بازنمایی آن بر آثار دوره قاجار وجود دارد؟روش تحقیق در این پژوهشِ بنیادین به صورت توصیفی-تحلیلی، و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای خواهد بود. بنابر این پژوهش، میان مفهوم جاودانگی و آفرینش/ ایدوس و درخت ویسبوبیش ترمه کرمان/ ایکون رابطه ای تمثیلی برقرار است و در نهایت می توان گفت علت نمونه ای استفاده از طرح ویبوبیش در ترمه قاجاری نام برده، دستیابی ذهن بافنده و مخاطب به نامیرایی و زندگی ازلی و ابدی است. [i] Icon[ii] Idos[iii] Mythical relationship