فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
کودکان سراسر جهان خصوصیات مشترک بسیاری دارند. آن ها به محیط پیرامون خود حساسند و در برابر محرک های مختلف، چه طبیعی و چه مصنوعی عکس العمل های یکسانی نشان می دهند.آن ها می خندند، می گریند و از دیدن و حرکت چیزهای رنگی شادمان می شوند و به صداهای محبت آمیز حساسند. در کودکان، انتخاب موضوع و نگاه آن ساده و خام است، ولی به مرور زمان، ورزیدگی و تجربه در عکاسی انتخاب کامل تر و دقیق تر می شود. کودکان به صورت حسی عکاسی کرده و با سوژه ارتباط برقرار می کنند. آن ها در سنین 6 تا 8 سال، بیشتر دوست دارند از خانواده و وسایل شخصی خودشان عکاسی کنند. هرچه سن آن ها بیشتر می شود، ارتباط بیشتری با جامعه برقرار می کنند و همچنین در بازی هایشان حس شادی، غم و... را به خوبی نشان می دهند. هیچ کودکی با کودک دیگر مشابه نیست. شخصیت متفاوت و عکس العمل متفاوت نسبت به محیط خود و توانایی ذهنی متفاوتی دارند.بزرگسالان با فکر و تفکر پیچیده تری به موضوع نگاه می کنند و عکس می گیرند. محتوای این تحقیق قبل از هرچیز و در درجه اول، به بررسی نگاه کودکان به دنیای اطراف و تفاوت آن با نگاه بزرگسالان در عکاسی می پردازد. تحقیق به روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی عکس های کودکان 6 تا 12 سال دختر و تفاوت آن با عکس های بزرگسالان مورد نقد و بررسی قرار داده است.
فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
686 - 705
حوزههای تخصصی:
بخش معدن در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، یکی از مهم ترین مسیرها در رسیدن به توسعه پایدار است. ارتباط بالایی که بین بخش معدن و سایر بخش های اقتصاد ملی وجود دارد، اهمیت این بخش را دوچندان می کند. لذا، شناسایی و توسعه فرصت های کارآفرینی در این حوزه می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بستر بسیار مهمی برای اشتغال، علی الخصوص در مناطق محروم کشور، ازجمله استان سیستان و بلوچستان فراهم کند. لذا، در این پژوهش سعی شده است با یک رویکرد کیفی، الگویی جهت تشخیص و توسعه فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان ارائه گردد. روش تحقیق مقاله حاضر، رویکردی کیفی داشته که با استفاده از نظریه داده بنیاد به تحلیل مصاحبه های انجام شده با نخبگان و اساتید دانشگاهی و کارشناسان حوزه معادن استان پرداخته است. طبق تحلیل داده ها، 321 کد نهایی از طریق کدگذاری باز استخراج و سپس، با استفاده از کدگذاری محوری در قالب 151 مفهوم و 18 مقوله دسته بندی گردید. و در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، الگویی فرآیندی و چندبُعدی برای نخستین بار در سطح کسب وکارهای معدنی ارائه گردیده است. یافته های تحقیق نشانگر آنست که راهبردهای پیشنهادی در بخش تشخیص فرصت های کارآفرینی عبارت اند از: یکپارچه سازی دانش و فعالیت های معدن کاری، خصوصی سازی بخش معادن و متحول سازی تحقیق و توسعه در بخش معادن، همچنین، نتایج حاصل از راهبردها در بخش توسعه، عبارت ا ند از: جایگاه سازی برای معدن کاری، ارتقای بهره وری فعالیت های معدنی، رقابت پذیری در جذب سرمایه گذاران و برندسازی در حوزه معادن. و در نهایت، پیشنهاداتی برای فعالان این حوزه ارائه کرده است.اهداف پژوهش:بررسی فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن.بررسی فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان.سؤالات پژوهش:فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن چه تأثیری دارد؟چگونه می توان فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان را تشخیص و توسعه داد؟
مفهوم تجلی در هنرهای سنتی و چگونگی مواجهه آن با تکثیر مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنرهای سنتی در بُعد نظری رویکردهای مختلفی را به همراه داشته است. از یک بُعد نگاه و تعاریف سنت گرایان است که قائل به مؤلفه هایی برای هنرهای سنتی هستند. از سوی دیگر یکی از مباحث مهم نظریه پردازان و هنرپژوهان در عصر حاضر، نظریه بازتولیدپذیری و تکثیر مکانیکی هنر است. در این میان تجلی جزء مفاهیمی است که از منظر متفکرین مورد توجه، واکاوی و بسط قرار گرفته و مباحث چالش برانگیزی را در میان دو نحله متفکران در پی داشته است.هدف پژوهش: هدف پژوهش در مرتبه نخست واکاوی مفهوم تجلی از دیدگاه سنت گرایان و والتر بنیامین است؛ و سپس شناسایی و تبیین چگونگی مواجهه این مفهوم با تکثیر مکانیکی است. بنابراین این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که مفهوم تجلی در هنرهای سنتی و مواجهه آن با تکثیر مکانیکی چگونه قابل تبیین است؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی، همراه با کاوش کتابخانه ای داده ها و تحلیل کیفی آن ها، به تبیین مفهوم تجلی در مواجهه با تکثیر مکانیکی پرداخته است.نتیجه گیری: براساس کدگذاری و تحلیل های صورت گرفته بر دیدگاه پنج متفکر سنت گرا و پژوهش معروف والتر بنیامین، مؤلفه های شکل دهنده مفاهیم تجلی و تکثیر مکانیکی مشخص شد. طبق دسته بندی های انجام شده، مقوله های تکثیر مکانیکی با مقوله های مفهوم تجلی قابل تطبیق است؛ بدین منظور به جزء دو مورد، سایر مؤلفه های دو مفهوم، نقطه مقابل یکدیگر هستند. بنابراین مشابهت و افتراق بین آن ها موجب دستیابی به مؤلفه های مفهوم تجلی در مواجهه با تکثیر مکانیکی شده است. طی این فرایند مشخص شد که مفهوم تجلی از دو ساحت و رویکرد قابل تبیین است؛ نخست ساحت مرتبط به دیدگاه سنت گرایان و بنیامین و دیگری ساحت تکثیر مکانیکی است. در نتیجه با توجه به مطابقت صورت گرفته بر مقوله های اصلی دو مفهوم، می توان تجلی تکثیر مکانیکی را از تجلی مدنظر سنت گرایان و بنیامین متمایز کرد که با چهره ای جدید نمایان شده و قابل اجتناب نیست.
جابجایی قدرت در میان شخصیت های نمایشنامه های شکسپیر: راهبردی برای دراماتورژی در چهارچوب دیدگاه راسل؛ مطالعه موردی شاه لیر، جولیوس سزار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم قدرت و قدرت خواهی در نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی همچون برتراند راسل، میشل فوکو و برخی دیگر که مورد بررسی این پژوهش نیستند، جایگاه ویژه ای داشته و همواره چرخه انتقال قدرت مورد تحلیل و بررسی بوده است. معمولاً این انتقال قدرت از طریق اشکال مختلفی صورت می پذیرد؛ به عنوان مثال «انقلاب»، «کودتا»، «انتخابات» و «مرگ پادشاهان» نمونه هایی از الگوها و دلایل انتقال قدرت هستند. از طرفی امروزه یکی از موضوعات رایج در آثار نمایشی، استفاده از عنصر قدرت در دراماتورژی و کارگردانی است که به ویژه در تراژدی های شکسپیر به وفور قابل اجرا است. در این پژوهش به بررسی عناصر قدرت در سه تراژدی شکسپیر یعنی شاه لیر، مکبث و جولیوس سزار و تطبیق آن ها با نظریات برتراند راسل در باب «قدرت» و مفهوم «انتقال قدرت» پرداخته شده است. پس از تبیین ملاحظات نظری، بازتاب این رخدادهای سیاسی و اجتماعی را در دراماتورژیِ شخصیت های این آثار بر اساس نمونه های اجرایی مورد بررسی قرار داده ایم؛ تا نشان دهیم چگونه می توان از قدرت به عنوان یک عنصر دراماتیک در دراماتورژی و شخصیت شناسی استفاده کرد. نتایج این مقاله نشان می دهد که شناخت انواع اَشکال مختلف قدرت می تواند پیشنهادهای اجرایی متنوع و گسترده ای را در تمامی زمینه های اجرا اعم از طراحی میزانسن و تحلیل روابط شخصیت ها در اختیار کارگردان قرار دهد.
زندگی روزمره دوره پهلوی اول با میانجی متونِ نمایشی آن دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
7 - 18
حوزههای تخصصی:
زندگی روزمره یکی از مفاهیم آشنا و درعین حال پیچیده است. بسیاری از اندیشمندان در حوزه های جامعه شناسی خرد و کلان به اهمیت جایگاه زندگی روزمره پی برده و در مطالعات اجتماعی خود به آن توجه کرده اند. هانری لفور متفکر مکتب انتقادی معتقد است که با بررسی زندگی روزمره یک جامعه می توان مناسبات قدرت را در آن جامعه شناسایی کرد. او با نگاهی انتقادی، هر دو جنبه جامعه شناسی کلان و خرد را در زندگی روزمره مورد توجه قرار می دهد. این نوشتار در صدد است تا با مطالعه زندگی روزمره بازنمایی شده در متون نمایشی پهلوی اول؛ مهم ترین مضمون های موجود در آثار نمایشی دوره پهلوی اول را شناسایی و ارتباط آنها با سیاست های دولت را آشکار کند. به همین منظور چهار اثر، جعفرخان از فرنگ آمده، حق با کیست، گلنار و نوروز و عروسی آحسین آقا برای تحلیل انتخاب شده است. این پژوهش از نوع انتقادی و تفسیری بوده و با روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. این تحقیق نشان می دهد که با برآمدن دولت رضاشاه، ساختار جامعه به دولت ملت تغییر کرد و مدرنیزاسیون تحت عنوان اصلاحات در دستور کار دولت قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که تولید محصولات سرگرمی از سوی دولت در نهاد هنر و تئاتر بروز یافت. همچنین تئاتر در دوره پهلوی کارکردی ایدئولوژیک در خدمت اهداف دولت پیدا کرد و خالی از مضامین انتقادی شد. همچنین تقابل سنت و مدرنیته در زندگی روزمره بیشتر در گزاره های مربوط به زنان همچون طلاق و ازدواج نمود یافته است.
تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر بوم شناسی بصری (ویدئواکولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
معماری معاصر ایران و مسئله هویت: بازنمایی رئالیستی از خوانش انتقادی پست مدرنیسم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
65 - 86
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تأویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تأثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علّی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.
گفتمان تعهد اجتماعی در نقاشی معاصر با چارچوب نظریه روبرت وسنو «دوران مشروطه-پیروزی انقلاب اسلامی»
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
25 - 52
حوزههای تخصصی:
بنابر نظر روبرت وسنو، جنبش های هنری و فرهنگی، بازتاب دهنده صرف ساختار اجتماعی نیستند؛ بلکه در نقاط عطف تاریخی تولید می شوند و در فرایند تولید خود، نیازمند منابع کافی برای خلق و فضای اجتماعی مناسب برای رشد هستند. پرسش مطرح شده آن است که چه شرایطی زمینه لازم برای شکل گیری گفتمان تعهد اجتماعی در هنر سال های پیش از انقلاب اسلامی را فراهم ساخته است و این آثار تا چه اندازه به اهداف این گفتمان نزدیک شده اند؟ هدف این پژوهش، مطالعه زمینه های تولید هنر اجتماعی (شرایط کلان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) و تأثیر آن بر نحوه بیان آثار هنری از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی در ذیل گفتمان چپ است. این پژوهش در چارچوب نظری جامعه شناسی فرهنگ «روبرت وسنو»، در مطالعه ای کتابخانه ای اسنادی و به روش توصیفی تحلیلی شرایط کلان اجتماعی و سیاسی حاکم بر زمانه و نحوه تأثیرگذاری این شرایط بر شکل گیری گفتمان هنر متعهد اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. شرایط حاکم بر زمانه، با ایجاد بحران در نظم گفتمان موجود، بسیج منابع و شکل گیری زنجیره های تعامل، موجبات تولید، گزینش و نهادینه شدن گفتمان تعهد اجتماعی در عرصه هنر و ادبیات را فراهم ساخته است. هرچند از یک سو گرایش چپ در میان هنرمندان و از سویی دیگر موج تجددخواهی سبب گردید، گفتمان تعهد اجتماعی در هنر ایرانِ پیش از انقلاب در محتوا به شدت شعاری و سیاست زده و در اجرا با عدم پیوند متناسب با ساختارهای هنری جامعه ایرانی از نهادینه شدن بازمانده و به گفتمان جاری در هنر زمانه تبدیل نشود.
نشانه های مشترک فرهنگ عامه در قصه نوشآفرین گوهر تاج و کتاب مصور هزار و یکشب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
571 - 594
حوزههای تخصصی:
قصه نوش آفرین گوهرتاج، داستان عامیانه و منثور دوره صفوی است که نویسنده آن نامعلوم است. این داستان، قصه عشق ابراهیم شاهزاده چین به نوش آفرین گوهرتاج شاهزاده دمشق است. قصه به شرح تلاش ها، جنگ ها و دلاوری های شاهزاده ابراهیم برای رسیدن به نوش آفرین گوهرتاج می پردازد. ازآنجاکه قصه نوش آفرین گوهرتاج، داستانی عامیانه است، عناصر مختلف فرهنگ عامه در این اثر به گستردگی دیده می شود. ازجمله؛ موجودات عجیب، اتفاقات شگفت انگیز، مکان ها و اشیاء عجیب، اعتقادات و باورهای مذهبی، باورهای خرافی، آداب ورسوم اجتماعی، کنایات و ضرب المثل ها. کتاب هزار و یک شب نیز از معروف ترین منابع ادبی و داستانی مربوط به حوزه فرهنگی شرق است که در دوره قاجار توسط صنیع الملک مصور شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. در این پژوهش با ذکر نمونه های از عناصر فرهنگ عامه، در قصه نوش آفرین گوهرتاج و تطبیق آن با نگاره های نسخه مصور هزار و یک شب صنیع الملک به تحلیل و بررسی بارتاب فرهنگ عامه در این دو اثر پرداخته شده است. در بررسی فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج، جنبه ها و ابعاد مختلف زندگی مردم عادی قابل مشاهده است. این اثر حاوی مطالب مهم و ارزشمندی از فرهنگ مردم دوره صفوی و تا حدودی قاجار است و اعتقادات و باورهای عامیانه آن دوره در این اثر بازتاب گسترده ای دارد. درحالی که کتاب مصور هزار و یک شب صنیع الملک مربوط به دوره قاجار است و یک مجموعه داستانی است نه یک داستان واحد.اهداف پژوهش:آشنایی با مؤلفه های فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج و نسخه مصور هزار و یک شب.بررسی نقش اوضاع اجتماعی و فرهنگی در زمان قصه نوش آفرین گوهرتاج.سؤالات پژوهش:مهم ترین مؤلفه های فرهنگ عامه در قصه نوش آفرین گوهرتاج و نسخه مصور هزار و یک شب صنیع الملک چیست؟اوضاع اجتماعی و فرهنگی در زمان قصه نوش آفرین گوهرتاج چگونه بوده است؟
توسعه شاخص های طراحی مبلمان شهری ملهم از طبیعت؛ نمونه موردی: نیمکت های خیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریت در دوران حیات خود ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داشته است اما طی دهه های اخیر، به واسطه گسترش شهرنشینی تعامل انسان با طبیعت بسیار محدود شده است. پیامد چنین گسستی، از دست رفتن قدردانی و حمایت مردم از طبیعت است. در این پژوهش، این گسست از منظر دو تئوری مهم انقراض تجربه و بایوفیلیا مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای طراحی بایوفیلیک برای کاهش این گسست تعاملی میان انسان و طبیعت مورد بررسی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی شاخص های طراحی مبلمان شهری مبتنی بر الهام از طبیعت در طراحی بایوفیلیک، موثر بر کاهش گسست تعامل شهروندان با طبیعت می باشد. متدولوژی این پژوهش توصیفی ( علی- مقایسه ای) و از نوع کیفی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای برای بررسی پژوهش های پیشین با هدف ادراک مولفه های موثر بر نوع طراحی، بوده است. پس از مطالعه و دسته بندی عناصر طراحی دخیل در رویکرد الهام از طبیعت، شاخص های طراحی این رویکرد استخراج گردید. برای درک میزان اثر بخشی حضور این عناصر، دو نیمکت خیابانی که یکی با حضور این عناصر و دیگری بدون آن ها طراحی شده اند در پرسشنامه تصویری مورد سوال واقع شد. دویست و بیست پرسشنامه در جامعه نمونه که منطقه شش تهران بوده است، توزیع شد. نتایج نشان می دهد حضور عناصر الهام از طبیعت شامل فرم، هندسه، مواد و بافت و رنگ طبیعی، مکانیزم و برانگیختن طبیعت، در طراحی المان های شهری تداعی گر تعامل با طبیعت بوده و حس حضور در طبیعت را در شهروندان ایجاد می کند. این مهم به نوبه خود تعامل غیرمستقیم با طبیعت و کاهش انقراض تجربه را به دنبال دارد. گسترش جهت گیری مثبت نگرشی، رفتاری و عاطفی پیامد ارزشمند کاهش انقراض تجربه است.
زیباشناسی رنگ و نور در آثار ایران درودی با رویکرد ابن هیثم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
117 - 124
حوزههای تخصصی:
نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم، کیفیات و ساختار بصری لازم در اثر هنری را مورد توجه قرار می دهد، ضروری است جنبه های بالقوه نظریاتش در حوزه زیبایی شناسی و ساختار بصری آثارش، مورد پژوهش قرار گرفته شود. ایران درودی با عناصر زیباشناسی به آثارش هویت ایرانی می دهد، او نور را هدف اصلی قرارداد تا به پندارهای فرهنگ ایران نزدیک شود و همچنین از نور برای القای بیان احساس خویش استفاده می کند تا مخاطب آن به مفهوم حس هنرمند پی ببرد و به این نتیجه رسیده است که هیچ رنگی خارج از تابش نور، رنگ نیست و رنگ ها فقط در مجاورت و تأثیرگذاری بر یکدیگر است که کیفیت و رنگ خود را بروز می دهند. باتوجه به ماهیت ساختاری نقاشی که زیبایی شناسی آن بر پایه اصولی است که کاملاً منطبق با 22 مواردی که در آرای ابن هیثم است، بررسی این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر نقاشی، هدف این مقاله است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور و رنگ از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی در آثار ایران درودی درک کرد، ابتدا ماهیت و ویژگی های آثار درودی را توصیف و تحلیل کرده و سپس آن آثار با آرای ابن هیثم را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. این مقاله که روش نظری آن، بر اساس نظریه پرداز فلسفه اسلامی ابن هیثم است. در این رویکرد زیباشناسی که به فرم اثر می پردازد ابن هیثم از زیباشناسی چنین تعریفی می کند: «زیبایی (حسن) را نه به عاملی بسیط، بلکه به تعامل پیچیده ای میان بیست ودو عامل تعریف کرد» و ابن هیثم تأکید زیادی به مفهوم دو مورد از 22 عواملی که نور و رنگ با یکدیگر نیروی انگیزش دارند، یعنی می توانند در نفس تأثیری ایجاد کنند که صورتی زیبا جلوه کند می پردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر منظر روش انجام توصیفی تحلیلی است و اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است.نتایج تحقیق بیانگر کارایی رویکرد ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی نقاشی معاصر است.
رنگ در انیمیشن سینمایی عروس مرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ساز اثر سینمایی با عناصر مختلف دیداری از جمله رنگ تلاش می کند تنوعی از احساس و هیجان شخصیت را مفهومی و به بیننده منتقل کند. پژوهش حاضر، با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی، در پی شناخت و بیان نقش رنگ در انیمیشن عروس مرده است. مفاهیم حسی و نمادین رنگ در فیلم، با نظریه رنگ یوهانس ایتن هماهنگی دارد. قهرمان داستان، درگیر دو جهان مردگان و زندگان است. دو پالت رنگی این جهان ها در تضاد با هم از ترکیب رنگ های سرد و رنگ های گرم تشکیل شده اند، آزمونه ها تداعی گر کیفیت مناسبات حاکم بر دو جهان زندگان و مردگان بوده و جلوه نمادینی به فضا، روابط و عواطف شخصیت های داستان می دهند. بنا بر یافته ها، اماکن دو جهان یادآور دوره ویکتوریای قرن نوزدهم بریتانیا بوده که پردازش رنگی فضای غالب این محیط ها را در راستای روایتگری درون مایه های روانی شخصیت ها و ماجراها قرار می دهد. در نتیجه، طراحی هدفمند رنگ سبب تضاد مفهوم رایج این دو جهان شده، به طوری که رنگ ها دنیای زنده ها را سرد و افسرده و جهان مردگان را گرم و سرزنده جلوه می دهند، جهان زندگان دارای وجه عینی و رنگ ها با ارجاع واقع گرایانه و جهان مردگان، دنیای برساخته خیالی فیلم ساز است که در ایجاد هویت فرضی آن ها رنگ نقش اصلی را ایفا می کند.
نمودی از تلاقی ادبیّات و معماری در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
270 - 293
حوزههای تخصصی:
انسان براساس فطرت خویش زیبایی طلب است و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. تق ارن به عن وان یکی از اساسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این پژوهش این گونه برمی آید که در بین دو هنر اسلامی ایرانی ادبیّات و معماری از جهات الفاظ و مفاهیم، اشتراکات و بده بستان های زیادی وجود دارد. گاهی ادبیّات با بهره گیری از طرح ها و الگوهای معماری در خلق صورخیال، تصاویر بدیعی می سازد و گاهی معماری در آفرینش برخی از نقوش و طرّاحی بناها و حتی خط نوشته ها از الفاظ و مفاهیم ادبیّات استفاده می کند. در این پژوهش با ابزار کتابخانه ای و به شیوه سندپژوهی و تحلیل داده ها پس از ذکر مواردی از اشتراکات ادبیّات فارسی و معماری، نمود مفاهیم ادبی را در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی اشتراکات و مشابهات بین ادبیّات و معماری.بیان مفاهیم ادبی موجود در الگوی های متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان.سؤالات پژوهش:ادبیّات و معماری در چه زمینه ها و مواردی با هم مشابهت دارند؟در نقش های گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان چه مفاهیم متعالی ادبی و عرفانی نهفته است؟
الگوی طراحی مسجد در معماری معاصر با تأکید بر مساجد شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
327 - 336
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگ ترین مصادیق هنر اسلامی بوده و بیشترین نمود معماری اسلامی، در مساجد متجلی شده است. مسجد در دوران های مختلف همواره دچار تغییرات و تحولات گوناگون از نظر شکلی و فضایی شده و هر دوره تاریخی ویژگی های خاص خود را نمایان ساخته است. در دوران معاصر، کیفیت طراحی معماران، بر ساختار کالبدی و فضایی مسجد اثرگذار بوده و منجر به مطرح شدن مساجد نوگرا با شکل و خوانش جدیدی در فضای شهرهای اسلامی شده است. این پژوهش در تلاش است با بررسی ساختار مساجد تاریخی شهر دزفول به بازخوانی و بازتاب الگوها و ساختار مساجد سنتی در طراحی مساجد معاصر دست یابد. براساس مبانی تحقیق، روش مورد استفاده جهت انجام تحقیق از راهکارهای ترکیبی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و مراجعه میدانی است. برای رسیدن به پرسش های پژوهش با استفاده از یک روش کمی و کیفی در مقایسه بین مساجد تاریخی شهر دزفول از نظر ساختاری و شکلی مورد استفاده قرار گرفته است. فرآیند استنتاج از سه مرحله تشکیل شده است: بررسی مساجد موجود در شهر دزفول، دسته بندی و انتخاب مساجد از نظر تاریخی، ساختاری و شکلی، طبقه بندی داده های کمی و تحلیل آن ها می باشد. سپس بنابر نتایج به دست آمده، الگوی طراحی مساجد شناسایی و تبیین شده است. براساس بررسی های انجام شده می توان با بهره گیری از آموخته های به دست آمده از تحلیل ساختاری مساجد تاریخی، کیفیت کالبدی و کارآمدی فضایی مساجد معاصر را ارتقا داد.اهداف پژوهش:بازخوانی الگو و ساختار کالبدی و فضایی مساجد تاریخی شهر دزفول.ارتقاء کیفیت کالبدی و کارآمدی فضایی مساجد معاصر.سؤالات پژوهش:الگو و ساختار شکلی و فضایی مساجد تاریخی شهر دزفول در دوره های مختلف چگونه بود؟چگونه می توان در طراحی مساجد معاصر از الگوی مساجد تاریخی دزفول استفاده کرد؟
نقش عوامل محیطی و فرهنگی در فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
554 - 577
حوزههای تخصصی:
شکل و فرم فضاهای مسکونی همواره تحت تأثیر شاخص های مختلفی است که در خانه های سنتی به خوبی رعایت شده و نقش مهمی در سازگاری با اقلیم و ویژگی های منطقه ای داشته اند. خانه های سنتی با محیط طبیعی و فرهنگی هماهنگ هستند؛ از عوامل طبیعی بهره برده و در تقابل با شرایط نامساعد اقلیمی کاملاً موفق بوده اند. هدف این تحقیق، شناخت نقش عوامل محیطی و فرهنگی در معماری خانه های قاجاری است. در این راستا ۱۰ مورد از خانه های کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق از نوع کیفی - کمی است و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه و مصاحبه است. روایی پرسش نامه از طریق نخبگان تأیید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ بالای ۷۰/۰ تأیید شد. جامعه آماری بخش کیفی شامل ۱۸ نفر از خبرگان معماری و کارشناسان میراث فرهنگی بوده که به شیوه هدف مند و با اشباع نظری ۱۱ نفر انتخاب شده اند. جامعه آماری بخش کمی تحقیق را ۴۶۰ نفر از اساتید و دانشجویان معماری تشکیل داده اند. تعداد نمونه براساس جدول مورگان ۲۱۳ نفر است. باتوجه به یافته های پژوهش در بخش کیفی تأثیر عوامل اقلیمی و زمینه ای بر معماری خانه های قاجاری کرمانشاه احصاء گردید و در بخش کمی، به منظور تعیین اعتبار متغیرهای زمینه ای از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. خروجی نرم افزار آموس نشان داد تمام بارهای عاملی بالاتر از ۳/۰ هستند، لذا برازش مدل و مسیرها مناسب بوده و متغیرهای برشمرده تأیید گردیدند.اهداف پژوهش:مشخص کردن تأثیرات عوامل زمینه ای و اقلیمی بر فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری.شناخت اثرگذاری عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر فرم و ساختار معماری خانه های دوره قاجار.سؤالات پژوهش:فرم و ساختار معماری خانه های قاجاری از عوامل زمینه ای و اقلیمی چه تأثیراتی پذیرفته است؟عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر معماری خانه های قاجاری چه اثراتی داشته اند؟
مطالعه نگاره و خط نگاره محراب گچی مسجد دوم بایزید بسطامی از دوره ایلخانی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
43 - 60
حوزههای تخصصی:
مجموعه آرامگاهی بایزید بسطامی در شهر بسطام آثار متنوعی از دوره های مختلف تاریخی را در دل خود جای داده است. پژوهش های صورت گرفته از این مجموعه به توصیف کلی محراب، کتیبه ها، نقش مایه های تزیینی و روابط هندسی اشاره شده است. هدف و تمرکز این پژوهش بررسی نگاره و خط نگاره محراب مسجد مردانه بایزید است. سؤالاتی که برای دستیابی به این هدف می توان مطرح کرد: «نگاره های به کاررفته در این محراب به چه صورت است؟ خط نگاره ها دارای چه نوع خط و متونی هستند؟» روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، برداشت میدانی، مصاحبه و عکس است. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که نگاره ها و خط نگاره ها محراب از جنس گچ و با ضخامت برجسته و برهشته بوده، کتیبه ها از خط کوفی، ثلث و نسخ با زمینه ای از نقوش گیاهی و هندسی و متن کتیبه ها سوره های مبارکه توبه، بقره، جن، گفتار، کلمه الله ربی و محمد است بنی نوشته شده است. نگاره های محراب را می توان به سه شکل گیاهی دهان اژدری، ساقه ها، گل ها و برگ های ختایی، هندسی گره چینی، چندضلعی ها، هندسی ساده، و ترکیبی هندسی گیاهی درهم تنیده یا به شکل آژده کاری بر بدنه نقوش گیاهی تقسیم کرد. تعادل متقارن در محراب و هماهنگی بین نگاره و خط نگاره در کتیبه ها قابل مشاهده است. محراب و نگاره های هندسی و گیاهی دارای ساختار و روابط هندسی منظم بر پایه نسبت های طلایی است.
تأثیر کیفیت فضاهای پشتیبانی مجتمع های بلندمرتبه بر میزان سطح رضایت-مندی ساکنین (نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی پردیس چمران، شیراز)
حوزههای تخصصی:
مسکن همان طور که به عنوان یک سرپناه مورد استفاده قرار می گیرد، دارای اهداف دیگری از قبیل ارائه خدمات متعدد و تأمین نیازهای افراد ساکن در آن مکان نیز است. زمانی که تصمیم به تعیین یک محل مشخص برای سکونت گرفته می شود، تأمین سطح قابل قبولی از رضایت مندی، دارای اهمیت ویژه ای است. افراد زمانی از محل سکونت خود رضایت دارند که جوابگوی نیازهای آن ها باشد. مردم اصلی ترین عامل مؤثر در معماری هستند؛ بنابراین، طراحان و معماران باید نسبت به تأمین و ارتقاء سطح رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی، نهایت سعی خود را بکار گیرند. در این مقاله، به منظور بررسی ارتقاء رضایت مندی و عوامل تأثیرگذار بر آن در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه، عامل فضاهای پشتیبانی موردتوجه قرار گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی و بر اساس هدف کاربردی است. روش گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای و برای داده های اصلی پژوهش، روش میدانی در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه با ساکنان مجتمع مسکونی پردیس چمران و استفاده از پرسش نامه است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 25SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اولین اولویت فضای پشتیبان مربوط به فضاهای خدماتی همچون وجود آسانسور باربر ... است، پس از آن وجود فضاهای جمع آوری و شوتینگ زباله ها در مجتمع، وجود فضای بازی با ایمنی و امنیت کامل برای کودکان و وجود فضاهای فروشگاهی در جهت تأمین نیازهای مجموعه برای ساکنین دارای اهمیت بودند.
سنجش گروه های خلاق در کارگاه های مدل سازی معماری (ارزیابی خلاقیت دانشجویان معماری در آموزش حضوری و آموزش مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مراکز آموزشی در رشته های مختلف دانشگاهی به خصوص معماری و تعادل نابرابر بین تحصیلات آکادمیک و تولید دانش فنی، تربیت فراگیران خلاق ضروری می نماید. عدم توجه به سبک های مختلف یادگیری دانشجویان، ازجمله آسیب ها و معایب سیستم های آموزشی مرسوم معماری است. پژوهش حاضر با عنایت به اهمیت آموزش خلاق در عصر کثرت گرای حاضر، در گام اول، نظری اجمالی به اهمیت تشکیل گروه در توسعه و تقویت مهارت های بین فردی و خود دانش پذیران داشته است. در گام دوم، به معرفی مدل تمام- مغزی نِد هِرمان جهت ارائه روشی برای تشکیل گروه های خلاق می پردازد؛ و در گام سوم، به سنجش خلاقیت در کارهای گروهی کلاسی، فردی منزل، پروژه پایانی در سه مرکز آموزشی منتخب در تبریز و بناب در کارگاه مدل سازی و بررسی نقش گروه های خلاق در افزایش خلاقیت فردی دانشجویان با استناد به تحلیل های آماری و براساس سنجه ی HBDI (ابزار سنجش تسلط مغزی هرمان) می پردازد. در گام چهارم نیز به تحلیل تمایلات تفکری و خلاقیت با انجام مقایسه ای بین آموزش در دوران مجازی و حضوری اختصاص یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با کسب آگاهی از مهارت های متمایز افراد می توان گروه های خلّاقی را برای یادگیری جمعی تشکیل داد که این امر باعث افزایش خلاقیت در کارهای فردی در خانه می شود و زمینه ی بهتری برای تشکیل ترکیب های جدید از افراد در گروه ها برای پروژه ی نهایی فراهم می کند. همچنین کارگاه های مجازی و فرصت کمتر برای کارهای گروهی در عصر مجازی، باعث کاهش خلاقیت و معدل نمرات برتر شده است.
میزان تأثیر تغییرات اجتماعی مخاطب بر درک آثار نقاشی (مطالعه موردی: مردم شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 45
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ جوامع بشری همواره در معرض تحولات گوناگونی بوده اند، تحولاتی که هرکدام به تنهایی منجر به تأثیرات گوناگونی بر فرهنگ جوامع ازجمله هنر شده است، تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشی انکارناپذیر در جهت گیری هنر زمان خود داشته اند. هدف پژوهش حاضر، سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطب با درک آثار هنری است. تحقیق حاضر ترکیبی از روش های نیمه تجربی و توصیفیِ تحلیلی بود. جامعه آماری، ساکنین شهر کرمان در سال 1398 بودند. نمونه گیری از نوع خوشه ای بود. در حین نمونه گیری، با روش گلوله برفی هم اقدام به یافتن افرادی کردیم که طبقه اجتماعی- اقتصادی آن ها در کوتاه مدت ارتقاء قابل توجهی داشته است. یافته ها نشان داد که تغییرات اجتماعی مخاطب بر درک و خوانش او از آثار نقاشی تأثیرگذار است، زیرا طبقات اجتماعی می تواند باعث تغییر در سبک زندگی و نیز سلیقه افراد زیرمجموعه خود باشند و این تغییر در سبک و سلیقه جامعه باعث تغییر در نگرش و نگاه آن ها در تمامی سطوح زندگی ازجمله درک و خوانش آثار نقاشی می شود.اهداف پژوهش:سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطی بر درک آثار هنری براساس نظریه دریافت.شناسایی عوامل مؤثر بر مدت زمان مواجهه مخاطب باتوجه به تغییرات اجتماعی و اقتصادی وی با آثار نقاشی.سؤالات پژوهش:تغییرات اجتماعی و اقتصادی در نوع نگرش و درک مخاطب آثار نقاشی چه تأثیراتی دارد؟چه عواملی بر مدت زمان مواجه مخاطب با آثار نقاشی تأثیر دارد؟
واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند ( کیچ )، تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور (نمونه موردی: فیلم خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
284 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور است که فیلم خانه دوست از عباس کیارستمی را مورد بررسی قرار داده است. کلیات مراحل بحث با تبیین مدل ارتباط سینما و معماری و تعریفی از سینمای معناگرا به مفاهیم مشترک در این دو حوزه هنر می پردازد و در این میان، هویت به عنوان عنصر هویت بخش هنر نقد می شود. روش تحقیق در این پژوهش باتوجه به اینکه بر پیوندشناسی مؤلفه ها متمرکز است از روش منطقی پیرس بهره گرفته شده است که از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر روش تحلیلی، توصیفی و تلفیقی از روش کیفی (از نمونه به تئوری) و کمی (از تئوری به نمونه) است و از حیث روش بر تبیین محتوای نظری یافته های تئوریک، میان رشته ای و با تحلیل نمونه موردی به انجام رسیده است؛ همچنین پرسش و مصاحبه از صاحب نظران این دو رشته (سینما و معماری) نیز از ارکان تحقیق است. در ادامه با بهره گیری از فیلم خانه دوست کجاست؟ اثر کیارستمی (کارگردان و نویسنده شهیر ایرانی) تلاش شده است مفاهیم موردنظر که در اینجا هویت مسئله اصلی بحث است در اثربخشی برای تبدیل هنر عوام گرا به معناگرا مورد تحلیل واقع شود. در نهایت، نقش هویت در تبدیل اثر هنری از اثری ناکارآمد و بی فایده به اثری معناگرا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و پیرنگ این ادعا در معماری معاصر ایران نیز قابل تعمیم است.اهداف پژوهش:شناخت فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور.واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور.سؤالات پژوهش:فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟سلسله مراتب مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟