مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اندیشه سیاسی ایرانشهری
حوزه های تخصصی:
در پسِ روساخت زیبایی شناختی آثار ادبی، فرآیند پویایی فرهنگی در جریان است. بخش اعظمی از نظام های فکری و سنت های فرهنگی دیرین، در طی این فرآیند، حفظ، ارزش گذاری و منتقل می گردند. مطالعات میان رشته ای، از جمله رویکردهای مردم شناختی به ادبیات، امکان شناخت بهتر و عمیق تر این نظام ها را فراهم می آورد. به همین منظور، مقاله حاضر، جلوه های نمایش قدرت سیاسی و اهداف آن و همچنین نظام اندیشه سیاسی ایرانشهری را در اشعار خاقانی شروانی، شاعر بزرگ دربار شروان شاهان در قرن ششم مورد بررسی قرارمی دهد. پرسش اساسی این پژوهش درک موارد یادشده از خلال تصاویر و توصیفات شعری و درجه انطباق آنها با یکدیگر است.
هدف آن است تا با تحلیل متن ادبی منتخب، در ضمن نشان دادن ظرفیت آن در به تصویرکشیدن مفاهیم مردم شناختی و فرهنگی، شناخت و تحلیلی از زیرساختارهای قدرت و فضای تفکر سیاسی جامعه دوران شاعر بر مبنای داده ها و تصاویر شعری ارائه شود.
موانع کاربست نظریه سلطنت قوی در دوره سلطنت سلسله قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس سلسله قاجاریه پس از قریب یک قرن جنگ،خونریزی و ویرانی ناشی از انقراض صفویه و ظهور و انقراض افشایه و زندیه، نخبگان ایرانی را به ظهور سلطنتی قوی و پایدار امیدوار کرد. از این رو آنان با بازنویسی و بازتفسیر اندیشه سیاسی جاری در ایران، با هدف تحقق «سلطنت قوی» و ارکان و اجزای آن یعنی «امنیت» و «عدالت» و رهایی جامعه از «هرج و مرج»، «فتنه» و «اجتماع مهمله و معطّله»، تعلیم و تذکّر به پادشاهان قاجار را وجهه همّت خود ساختند. امّا قاجاریه در عمل نه از فرجام سلسله های پیشین درس گرفتند و نه به سخنان نخبگان مبنی بر کاربست نظریه «سلطنت قوی» گوش فرادادند. در نتیجه افزون بر غوطه ور شدن در مسائل قدیم، در مواجهه با صورت نظامی- سیاسی تمدن جدید نیز ناتوان مانده و بالاجبار صحنه سیاست ایران را ترک کردند. یافته های این تحقیق بر اساس روش تاریخی نشان می دهد که عدم کاربست نظریه و اندیشه «سلطنت قوی» اگرچه در عمل اتّفاق می افتاد، امّا ریشه مسأله نه در عمل، بلکه در نظر نهفته بود. زیرا فقدان انسجام متنی و ناسازگاری درونی نظریه مزبور در نظر و عمل از مهار قدرت مطلقه پادشاه و حکّام و جلوگیری از تبدیل حکومت به ضدّ خود عاجز بود و به همین علّت پادشاهان قاجار با تفسیر شخصی از مفهوم قدرت مطلقه و تبدیل حکومت به ضدّحکومت راه انقراض را در پیش گرفتند.
مفهوم و مبانی خرد سیاسی در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
18 - 46
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه اندرزنامه ای است درباره حکومت و سیاست که خطوط اصلی آن بر محور اندیشه های ایرانشهری است. «خرد» یکی از برجسته ترین این محورها است که می توان در عرصه حکومت داری ازآن به «خرد سیاسی» تعبیر کرد. هدف اصلی این مقاله واکاوی مفهوم و مبانی خرد در مفهوم سیاسی آن در کلیله و دمنه است. تلاش شده است با طرح پرسشی درباره مفهوم و مبانی خردسیاسی در این اثر و با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، در جهت دستیابی به این هدف حرکت کرد. درفرضیه ی اصلی مفهوم خرد سیاسی روش و منش اداره امور، و مبانی آن مواردی چون توامانی دین و سیاست، عدالت، اندیشه شاهی آرمانی، و فره ایزدی معرفی گردیده است. در نهایت نویسنده به این نتیجه دست یافته که خرد سیاسی در کلیله و دمنه به معنای کلی روش و منش سیاسی اداره امور متاثر از مبانی و ساختار کلی آن در اندیشه های کهن ایرانی به ویژه در اندیشه های سیاسی ایرانشهری است و نمودهای آن را می توان در باب های گوناگون این اثر بر حسب موقعیت و شرایط، در قالب حکایت ها ی گوناگون بررسی کرد.
فارابی در روایت سید جواد طباطبایی: سه تفسیر، سه استنتاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین مشکل در مطالعه فلسفه سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشه اوست که از ترکیب فلسفه سیاسی یونانی، اندیشه ایرانشهری و آموزه های اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سه گانه مشهور مستشرقین یعنی فلسفه سیاسی یونانی، شریعت نامه های فقهی و اندرزنامه های ایرانشهری نمی گنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایت های ارائه شده درباره فارابی به سه مقام توصیف (پرسش های منبع یابی)، تفسیر (پرسش های هویت یابی) و استنتاج (پرسش های تمدنی) تقسیم شده است و با فرض اهمیت اساسی مقام دوم ادعا می گردد که مهم ترین مسئله در تفسیر و هویت یابی اندیشه فارابی مسئله «نحوه جمع عقل و وحی یا اسلام و فلسفه یونانی» نزد اوست. بر همین اساس ضمن نقد برخی گونه شناسی های ارائه شده در تفسیر اندیشه فارابی، گونه شناسی چهارگانه ای (فیلسوف نامسلمان/ متکلم نافیلسوف/ ملی گرای نامسلمان/ مؤسس فلسفه اسلامی) ارائه می گردد که سه نوع اول بر پایه امتناع فلسفی جمع عقل و دین و گونه آخر بر پایه امکان فلسفی جمع عقل و دین استوار است. در نهایت با ارزیابی نوشته های سید جواد طباطبایی بر پایه این دستگاه مفهومی مشخص می شود ما در آثار وی نه با یک فارابی که با سه فارابی مواجهیم و وی به فراخور زمینه و فضای بحث، یکی از سه تفسیر اول و سه استنتاج تمدنی متعارض (ظهور مقطعی عصر اومانیسم اسلامی/ زوال تدریجی اندیشه سیاسی در ایران/ مقاومت و حفظ ایران زمین در برابر تازی گری ایدئولوژیک) را درباره فارابی ارائه کرده است که در نهایت به کاهش اعتبار علمی و واسازی وحدت روایی وی انجامیده است.
ظهور سنت اندرزدهی سیاسی در نگاره دارا و رمه دار، بوستان سعدی نسخه ۸۹۳ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
47 - 66
حوزه های تخصصی:
اندیشیدن به ضرورت های سیاسی-اجتماعی یکی از وجوه نگارگری کمال الدین بهزاد است. براساس اسناد تاریخی، خطای سلطان حسین بایقرا در تشخیص دوست از دشمن و انتصاب های او در قشلاق مرو در سال ۸۹۲ هجری قمری، به عنوان یکی از عوامل بی نظمی دربار و نظام سیاسی در سال های ۸۹۲ تا ۸۹۵ هجری قمری مطرح است. در نسخه ای از بوستان سعدی با تاریخ ۸۹۳ هجری قمری، نگاره ای از حکایت دارا و رمه دار توسط کمال الدین بهزاد به جای مانده که از آثار شاخص نگارگری مکتب هرات محسوب می شود. این نگاره ضمن بهره گیری از اندرز طرح شده در حکایت سعدی، بروزاتی اندرزگون در مواجهه با بی نظمی در دربار سلطان حسین بایقرا و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را آشکار می کند. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت امکانات بصری سنت اندرزدهی سیاسی و هم چنین، شناخت شیوه ها و ابزارهای بصری در رسیدن به این هدف در قالب نگارگری مکتب هرات است. هم چنین، این پرسش طرح گردید که: کمال الدین بهزاد در چه وجوه و بخش هایی از این نگاره به اهداف اندرزگون دست یافته است و ابزار بصری مورد استفادهِ او چه بوده است؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: کمال الدین بهزاد با شکل دهی به این نگاره، به عنوان تصویری برآمده از سنت اندرزدهی سیاسی، سلطان حسین بایقرا را مخاطب قرارداده و بروز بی نظمی در دربار و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را مورد اندرز قرار می دهد.
انگاره «اشه» ایرانی و تأثیر آن در شکل گیری مفهوم «عدالت» افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
67 - 94
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله حاضر بررسی وجوه تشابه و نیز امکان تأثیرپذیری فلسفه سیاسی یونان باستان از اندیشه سیاسی ایرانشهری به طور عام و مفهومِ عدالت افلاطونی از مفهوم اشه ایرانشهری به طور خاص است. مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا امکان تأثیرپذیری اندیشه افلاطون در طرح بحث فضیلتِ عدالت از آموزه اَشه ایرانشهری فرضیه ای محتمل است؟ با روش شروط منطقی چهارگانه شوخین و تحلیل مضمون متون و کتیبه های ایران باستان نشان داده شد که امکان تأثیرپذیری آراء افلاطون در باب فضیلتِ عدالت از آموزه اَشه ایرانشهری بسیار محتمل است. وجود سه شرطِ وجوه تشابه، مبادلات تاریخی فرهنگی بین ایرانیان و یونانیان و نیز تقدم زمانی تمدن ایران باستان بر فلسفه یونان احتمال وقوع این فرضیه را قوت می بخشد.