مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
معماری پهلوی اول
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۷۱-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
فعالیت معماران در دوره پهلوی به سه دسته معماران سنتی، معماران تحصیل کرده در غرب و معماران خارجی تقسیم می شود. این پژوهش سعی دارد با تمرکز روی دسته سوم، یعنی معماران خارجی، به نحوه نگرش و تأثیرات آن بر بناهای آموزشی از منظر زمینه گرایی بپردازد. لذا مدرسه البرز تهران و ایرانشهر یزد به عنوان دو نمونه از آثار این معماران بررسی شده است. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی و مطالعه موردی است که با تحلیل نمونه ها همراه است. نتایج تحقیق نشان می دهد هر دو نمونه از منظر شباهت های سبکی و ظاهری به مواردی همچون استفاده از مصالح، تزیینات و اشارات تاریخی توجه داشته اند؛ اما بخش عمده ای از نظام ارزش ها که زیرساخت زمینه های فرهنگی اجتماعی و عملکردی بناهای آموزشی را تشکیل می دهند و نقش مهمی در شیوه ها و اهداف آموزشی دارند، نادیده گرفته شده است. این بی توجهی در خصوص مدرسه البرز بیشتر مشهود است؛ زیرا با توجه به قرارگیری آن در پایتخت، تحت تأثیر نظام های حکومتی و همچنین ناسیونالیسم تجددگرا قرار گرفته است که به نوعی تحت نفوذ اندیشه های غرب است. اما مدرسه ایرانشهر علاوه بر شباهت های ظاهری به معماری ایرانی، تلاش کرده است تا شیوه های آموزش ایرانی و به کارگیری فضای باز را نیز در نظر بگیرد.
الگوشناسی معماری کارخانه های صنعتی پهلوی اول در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
33-44
حوزه های تخصصی:
ورود تکنولوژی و صنعت به ایران و بازتاب مولفه های آن در شکل گیری معماری معاصر ایران در سال های 1304-1357
حوزه های تخصصی:
ظهور شیوه ها و ابزار مدرن و رشد تکنولوژی، تولید انبوه کالا و فضاهای کالبدی، موجب گذار ایران از جامعه کشاورزی و تجارت به جامعه صنعتی می شود. با ورود عناصر معماری مدرن به ایران، می توان تغییرات وسیعی در سبک معماری معاصر این دوره مشاهده نمود. زمینه های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی از جمله عواملی هستند که در شکل گیری آثار معماری بسیار موثرند. معماری معاصر ایران در بستری شکل گرفته است که از جریان مدرنیته، صنعتی شدن و جهانی شدن به طور مداوم تاثیر پذیرفته است. نوشتار پیش رو با طرح این پرسش ها که چه جریان هایی بر ورود ایران معاصر به جوامع صنعتی تاثیرگذار بوده است؟ و تکنولوژی ساخت چه تاثیری بر روند شکل گیری و سیمای معماری معاصر ایران داشته است؟ به بررسی نقش تکنولوژی و ساخت در معماری معاصر ایران می پردازد. این پژوهش از منظر ماهیت، پژوهشی کیفی است و به ارزیابی و تحلیل محتوای شیوه ی ورود تکنولوژی و صنعت به ایران اشاره دارد و اهداف آن واکاوی بازتاب مولفه های تکنولوژی و صنعت در فرآیند شکل گیری معماری معاصر ایران است. به منظور دست یابی به اهداف مشخص تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع معتبر به شیوه استنباطی و استنتاجی به تحلیل مفاهیم ارایه شده منطبق بر آثار شاخصی از معماری معاصر ایران پرداخته می شود. از بررسی های صورت گرفته می توان به این نتیجه دست یافت که در این دوران روی آوردن به صنعتی سازی، ضرورتی اقتصادی به دلیل نیازمندی های ناشی از دگرگونی وضعیت جهانی بود . در بررسی آثار شاخص معماری دوران پهلوی به تعامل توجه به انتظام بناهای سنتی و بهره گیری از مظاهر معماری مدرن دست میابیم که در شیوه اجرا و ساخت قابل مشاهده است و نیز شرایط، با ثبات اقتصادی و سیاسی در جامعه، در خلق چنین بناهایی تاثیرگذار بوده اند.
روابط سیاسی-فرهنگی ایران و آلمان و شکل گیری کارخانه های صنعتی تبریز از اواخر قاجار تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
119-157
حوزه های تخصصی:
تبریز از اولین شهرهای متأثر از جهان صنعتی در ایران است. آلمان در ابتدای توجه اش به ایران در اواخر قرن سیزدهم شمسی و دوران مشروطه عنایت ویژه ای به تبریز داشت و فعالیت های صنعتی و بازرگانی خود را در این شهر گسترش داده بود. محصول این تعاملات ساخت تعدادی کارخانه ی صنعتی در تبریز بود که آلمانی ها به طرق مختلف، نظیر تأمین ماشین آلات، سرمایه گذاری مالی و تأمین نیروی انسانی در ایجاد آنها نقش داشته اند. هدف این پژوهش شناسایی تأثیر این روابط در شکل گیری و تغییر کالبدی و ساختاری معماری کارخانه های صنعتی تبریز است. پژوهش حاضر به روش کیفی و با راهبرد توصیفی-تحلیلی به مطالعه ی تطبیقی میان ویژگی های معماری مشترک کارخانه های صنعتی تبریز و آلمان در بازه ی چهل ساله ی ۱۲۸۹ تا ۱۳۲۹ش (1910 تا 1950م) پرداخته است. داده ها از طریق مطالعه ی سفرنامه ها، اسناد رسمی کارخانه ها، خاطرات و مشاهدات میدانی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تشابه عمده میان ساختارهای کارخانه های چرم سازی، نساجی و پارچه بافی ساخته شده در تبریز و دو ایالت باواریا و میلنهم در آلمان در پلان و سازمان فضایی و مصالح و سازه ی اجرایی است. آنچه که معماری این دو را از هم متمایز می سازد، جزئیات و تزئینات به کاررفته در بناها است که بیشتر رنگ و بویی محلی دارند.
روابط ایران و آلمان نازی در عصر پهلوی اول و تأثیر آن در شکل گیری ابنیه حکومتی و عمومی منطقه آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و آلمان نازی در عصر پهلوی اول و تأثیر آن در شکل گیری ابنیه حکومتی و عمومی منطقه آذربایجان * محمدامین خجسته قمری [1] ، حسین سلطان زاده [2] چکیده روابط رضاشاه با آلمان پس از به قدرت رسیدن هیتلر و حکومت نازی، تحولات جدیدی را در ایران موجب شد. حکومت آلمان نازی و متخصصان و مهندسان آن کشور، در تحول اقتصاد، صنعت و ساخت و ساز ابنیه در مناطق مختلف ایران از جمله منطقه آذربایجان و شهرهای تبریز، ارومیه و اردبیل نقش مؤثر و قابل توجهی ایفا کردند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر روابط ایران و آلمان نازی در شکل گیری و تغییرات کالبدی و معماری ابنیه حکومتی و عمومی منطقه آذربایجان در شهرهای پیش گفته است. این مقاله با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی و براساس داده های منابع تاریخی ، اسنادی و مشاهدات میدانی، ویژگی های مشترک ابنیه منتخب آذربایجان و آلمان را در فاصله سال های1312 تا 1320خورشیدی به صورت تطبیقی بررسی می کند. نتایج تحقیق نشان داد که روابط با آلمان نازی و حضور متخصصان و مهندسان آلمانی، در ظهور معماری نئوکلاسیک غربی در عناصر معماری و فضایی ابنیه حکومتی و عمومی ایران و منطقه آذربایجان و شهرهای مهم آن نقش مهمی داشته و نیز توجه بیشتر به تکنیک های ساخت و استفاده از مصالح جدید و مدرن را سبب شده است. واژه های کلیدی: معماری پهلوی اول، آذربایجان، آلمان نازی، ابنیه حکومتی و عمومی [1] . گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران khojasteh.tu@gmail.com [2] . گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول) h72soltnzadeh@gmail.com تاریخ دریافت 27/ 7/1400- تاریخ تأیید 9/9/ 1400
سطوح اثربخشی ساختار قدرت بر معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مهر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
83 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری از دیرباز پیوندی مستحکم و دوسویه با عوامل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داشته و تحولات بروزیافته در این زمینه ها، اثرات مشهودی را بر معماری گذاشته است. در این رهگذر، پهلوی اول به دلیل تحولات گسترده در زمینه های متفاوت، به عنوان یکی از شاخص ترین دوره های تاریخی ایران در نظر گرفته شده که گرایش ها و تفکرهای خود را به واسطه معماری بیان کرده و به عنوان بازتابی از یک دوره سیاسی، قابلیت قرائت و تحلیل دارد. از سویی بررسی پژوهش های گذشته نشان می دهد که در این حوزه صرفاً به تشریح عوامل تأثیرگذار بر معماری و تحولات در وجوه مختلف جامعه به صورت مستقل پرداخته شده و نقش ساختار قدرت به عنوان مهره کلیدی و سطوح اثربخشی آن بر معماری به واسطه جریان های فکری غالب و مؤلفه های تأثیرگذار بر این ایدئولوژی ها، مغفول مانده است.
هدف پژوهش: در این راستا، این پژوهش به بررسی شبکه ساختار قدرت و سطوح اثربخشی آن بر معماری دوره پهلوی اول پرداخته و در پی یافتن پاسخ به این پرسش ها است که مؤلفه های کلیدی تأثیرپذیر از ساختار قدرت دوره پهلوی اول چیست؟ و سطح و نحوه اثربخشی آن ها بر معماری دوره پهلوی اول چگونه است؟
روش پژوهش: بر این اساس این پژوهش از نوع کیفی با چارچوبی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، اسنادی و مرور فشرده ادبیات نظری است.
نتیجه گیری: یافته های این جستار بیانگر آن است که ساختار قدرت با بهره گیری از مؤلفه های کلیدی نظیر سلطه رضاشاه در دولت و ارتش، اهمیت به ایران باستان، نفوذ سیاست های غربی از طریق حضور متخصصان اروپایی و افراد واقف بر توسعه یافتگی غرب و رشد تکنولوژی با نحوه و میزان سطوح مداخله متفاوت در معماری بناهای حکومتی و شخصی، اعمال نفوذ کرده است. در این راستا می توان اذعان کرد که ساختار قدرت، نقش کلیدی را در نوگرایی معماری ایران در دوره پهلوی اول به واسطه ایجاد زیرساخت های شهری، اجتماعی و فعالیتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در سه سطح کلان، میانه و خرد ایفا کرده است.