فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطة بین سطح هوشبهر با عوامل آمادگی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که در آن تعداد 355 دانش آموز کم توان ذهنی (160 پسر و 195 دختر) در دامنة سنی 22-16 سال، از بین کلیة دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس دارای مقاطع پیش حرفه ای و حرفه ای شهر تهران (1663 نفر) انتخاب شدند. برای اندازه گیری عوامل آمادگی جسمانی از مجموعه آزمون یوروفیت ویژه استفاده شد. سطح هوشبهر و سوابق پزشکی دانش آموزان نیز از پرونده های تحصیلی، مشاوره، و سلامت آنان استخراج شد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که به جز انعطاف پذیری، بین سطوح هوشبهر با سایر عوامل آمادگی جسمانی در دانش آموزان کم توان ذهنی ارتباط معنا داری وجود دارد؛ بدین معنا که دانش آموزانی که سطح هوشبهر بالاتری دارند از تعادل، استقامت عضلانی، قدرت، سرعت، و استقامت قلبی تنفسی بالاتری برخوردارند. پیشنهاد می شود در آموزش هر نوع فعالیت بدنی و ورزشی، و همچنین در طراحی برنامه های تمرینی، توانمندی های افراد در سطوح مختلف هوشبهر مورد توجه قرار گیرد.
تفاوت های مرتبط با فاصله دهی کانون توجه بیرونی بر تعادل ایستا بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تفاوت های مرتبط با فاصله دهی کانون توجه بیرونی بر تعادل ایستای بیماران مبتلا به ام اس بود. در این مطالعه نیمه تجربی، از بین بیماران عضو انجمن ام اس اهواز (700=N)، 23 بیمار با میانگین سنی 2/7±29 سال، به روش هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. تکلیف، شامل ایستادن آزمودنی ها بر روی صفحه نیرو در سه شرایط کنترل، توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور بود. پایایی دستگاه به شیوه ثبات زمانی (83/0) و روایی آن به شیوه جمعیت های متفاوت(012.0=P،23.3=F)، تایید گشت. در مرحله اصلی، آزمودنی ها طی سه روز متوالی و هر روز شامل یکی از شرایط، بر روی صفحه نیرو قرار گرفتند. 3 کوشش 20 ثانیه ای با 1 دقیقهاستراحت بین کوشش ها در هر مرحله از آزمودنی ها به عمل آمد.میانگین سه کوشش هر آزمودنی در هر یک از شرایط، با توجه به عنوان معیار عملکرد تعادل ایستای بیماران محاسبه شد. بعد از بررسی نرمال بودن و برابری واریانس ها، داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی، تحلیل شد. یافته ها، حاکی از تفاوت معنادار بین هر یک از پارامترهای تعادل، در هر سه شرایط می باشد (05.0>P). همچنین، نشان دهنده عملکرد بهتر آزمودنی ها در حالت توجه بیرونی دور و نزدیک است و اینکه بیماران، در شرایط توجه بیرونی دور نسبت به توجه بیرونی نزدیک، تعادلایستا بهتری دارند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود برای بهبودمهارت های تعادلیدربیماران مبتلا به ام اس،ازدستورالعمل های کانون توجه بیرونی دور استفاده شود.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر بهره ی حافظه، عملکرد حرکتی بالا تنه و پایین تنه در بیماران مبتلا به سکته ی مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی 8 هفته تمرینات پیلاتس بر کارکردهای حرکتی و شناختی در بیماران مبتلا به سکته ی مغزی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش و پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن 24 بیمار مبتلا به سکته ی مغزی (10/11±58/59 سال) مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای شهر اصفهان در 6 ماهه ی نخست سال 1389 به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (12نفر) و کنترل(12 نفر) قرار گرفتند. عملکرد شناختی بیماران با استفاده از آزمون حافظه ی بالینی وکسلر و عملکرد حرکتی با استفاده از آزمون عملکرد حرکتی ولف و آزمون 30 ثانیه نشستن و برخاستن قبل و پس از 8 هفته ارزیابی شد. گروه آزمون در مدت 8 هفته، هفته ای 3 روز و روزانه 60 دقیقه به تمرینات پیلاتس پرداختند و گروه کنترل در دوره ی تمرینات به فعالیت های روزانه ی خود پرداختند. آزمون آماری تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری تفاوت معنا داری را در عملکرد شناختی (P=0.01) و عملکرد حرکتی پایین تنه (P=0.01) در گروه آزمون پس از 8 هفته تمرین در مقایسه با سطح پایه و گروه شاهد نشان داد. اما با وجود مشاهده ی بهبود بیماران در عملکرد حرکتی بالاتنه، تفاوت معناداری در آزمون عملکرد حرکتی ولف مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش، تمرینات منتخب پیلاتس در بهبود بهره ی حافظه و عملکرد حرکتی پایین تنه ی بیماران سکته ی مغزی مؤثر است. بنابراین پیشنهاد می شود از این روش تمرینی در توانبخشی بیماران مبتلا به سکته ی مغزی به عنوان یک روش کمکی استفاده شود.
اثر یک دوره تمرینات مقاومتی و تعادلی بر تعادل کودکان فلج مغزی: پژوهش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر دو ماه تمرینات مقاومتی و تعادلی بر تعادل کودکان فلج مغزی دای پلژی بود. این تحقیق روی 3 پسر فلج مغزی با میانگین سنی 5/6 سال انجام گرفت. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. به طوری که پس از تعیین موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 24 جلسه مداخله انفرادی، تمرینات قدرتی و تعادلی به آزمودنی ها ارائه شد و هر سه آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله دو هفته پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. تعادل با آزمون برگ اندازه گیری شد. براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله مورد نظر برای هر سه شرکت کننده در تعادل ( PND 100% برای هر سه شرکت کننده) اثربخش بوده و میزان تعادل افراد بعد از مداخله نسبت به مرحله پایه بهبود داشته است، اما یک ماه پس از پایان مداخله روند نسبتاً ثابتی داشته است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات مقاومتی و تعادلی می تواند موجب بهبود تعادل افراد فلج مغزی شود.
مقایسه تواتر بازخورد خودکنترلی و آزمونگر کنترلی بر یادگیری یک مهارت پرتابی در کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلج مغزی اصطلاحی است که به طور رایج در خصوص شرایط دارای ویژگی اختلال حرکتی استفاده می شود و با آسیب مغزی غیر تدریجی در اوایل زندگی مرتبط است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر تواتر بازخورد خودکنترلی و آزمونگرکنترلی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتابی در کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک بود. از بین 1750 دانش آموز مبتلا به فلج مغزی در مدارس استثنایی شهر تهران، تعداد 30 نفر از کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک همی پلاژیک با دامنه سنی7-12 سال به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور همگن کردن آنها یک مرحله پیش آزمون 10 کوششی به عمل آمد. به منظور بررسی شرکت کنندگان در مراحل اکتساب ، یادداری و انتقال به طور تصادفی به 6 گروه 5 نفری شامل سه گروه بازخورد خودکنترلی(با تواترهای 25%، 50% و 75%) و سه گروه بازخورد آزمونگرکنترلی(با تواترهای 25%، 50% و 75%) تقسیم شدند. در مرحله اکتساب، آزمودنی ها در 10 بلوک 8 کوششی(مجموعاً 80 کوشش) به تکلیف پرتابی پرداختند. مرحله یادداری و انتقال با فاصله 24 ساعت از آزمون اکتساب و به میزان 10 کوشش بدون بازخورد اجرا گردید، با این تفاوت که آزمودنی ها مرحله انتقال را از فاصله 4 متری اجرا کردند(در مقابل فاصله 3 متری در مراحل اکتساب و یادداری). بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، بین گروه های دریافت کننده تواتر یکسان(گروه های خودکنترلی و آزمونگرکنترلی) در مرحله اکتساب تفاوت معنی داری مشاهده نشد، گروه خودکنترلی عملکرد بهتری در مراحل یادداری و انتقال نشان دادند. علاوه بر این، گروه هایی که فراوانی بازخوردی بالاتری دریافت می کردند(گروه خودکنترلی یا آزمونگرکنترلی) عملکرد بهتری را نسبت به شرکت کنندگان در گروه های دریافت کننده بازخورد با فراوانی پایین تر در تمامی مراحل اکتساب، یادداری و انتقال نشان دادند. بنابراین، در حالیکه مزیت های بازخورد خودکنترلی در مقابل بازخورد آزمونگرکنترلی به هنگام دریافت تواتر بازخوردی یکسان مشاهده شد، به نظر می رسد که کودکان در طول فرایند یادگیری از بازخورد به شیوه ی متفاوتی نسبت به افراد بزرگسال استفاده می کنند و ممکن است کودکان به منظور بهینه سازی یادگیری حرکتی نیازمند فراوانی های بازخوردی بالاتری نسبت به افراد بزرگسال باشند.
پیش بینی خود کار آمدی تکلیف براساس اعتماد به تعادل و ویژگی های فردی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش توصیفی، پیش بینی خود کار آمدی تکلیف، براساس اعتماد به تعادل و ویژگی های فردی سالمندان زن و مرد ساکن شهر اراک بود. جامعه آماری پژوهش را سالمندان زن و مرد شهر اراک در سال 92-1391 تشکیل دادند که 473 آزمودنی، با میانگین سنی 86/68 سال، از 5 منطقه شهری، به شیوه در دسترس انتخاب شدند وبه صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه مشخصات فردی، مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیت ها، مقیاس خود کار آمدی تکلیف و نیز، یک سوال درباره فراوانی افتادن در یک سال گذشته انجام شد. پرسش نامه ها توسط هشت آزمون گر آموزش دیده تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش، تعداد 93آزمودنی (%2/21)، دارای فعالیت بدنی منظم، 345 آزمودنی (%8/78) فاقد فعالیت بدنی منظم، 337 نفر (%72) شاغل و 132 نفر (%28) بیکار بودند. نتایج به دست آمده نشان داد سن، جنسیت، اعتماد به تعادل و فراوانی افتادن در یک سال گذشته، پیش بینی کننده های خود کار آمدی تکلیف در سالمندان بودند (05. P≤0). هم چنین، %82 از تغییرپذیری نمرات متغیر ملاک (خود کار آمدی تکلیف)، توسط متغیر پیش بینی اعتماد به تعادل، قابل تبیین بود. نیز، برخی ویژگی های فردی مثل وضعیت اقتصادی، وضعیت شغلی و فعالیت بدنی آزمودنی ها، جزو پیش بین های خود کار آمدی تکلیف نبودند؛ بنابراین، اعتماد به تعادل، سابقه افتادن، سن و جنسیت، با تاثیر بر خود-ادراکات سالمندان، نقش مهمی را در خود کار آمدی تکالیف روزانه و استقلال کارکردی دارند و در مطالعات مربوط به تعادل سالمندان باید مد نظر قرار گیرند.
تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس یافته های روان شناسان برای اینکه بتوان فردی را کم توان ذهنی قلمداد کرد، تنها داشتن بهره هوشی پایین تر از متوسط کافی نیست، بلکه این افراد در رفتارهای سازشی، مشکلات ملموس و مشخصی دارند. تحقیق در زمینه رفتارهای سازشی برای افراد با نیازهای ویژه سودمند است و برای اینکه کودکان کم توان ذهنی بتوانند خود را با زندگی اجتماعی سازگار کنند می بایست مهارت های آنها در زمینه رفتار سازشی بهبود یابد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر نه تا پانزده ساله شهرستان لردگان انجام گرفت. بدین منظور از بین 156 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر، به صورت تصادفی ساده 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (7 پسر، 7 دختر) و کنترل (7 پسر، 7 دختر) گمارده شدند. پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1965)، به عنوان پیش آزمون روی دو گروه اجرا شد. سپس فعالیت ورزشی به عنوان برنامة مداخله ای به مدت دو ماه و هر هفته 3 جلسه (45 دقیقه ای) روی گروه آزمایش اجرا شد. داده هابا استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با بهره گیری از نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد (05/0>P). یافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در رفتار سازشی و خرده مهارت های اجتماعی شدن، ارتباط، جابه جایی و حرکتی، خودیاری در پوشیدن، خودیاری عمومی و خودیاری در خوردن تفاوت معنادار آماری (05/0>P) وجود داشت. اما در خرده مهارت های مسائل شغلی و خودرهبری تفاوت معنادار مشاهده نشد که نشان می دهد اجرای یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی در بعضی خرده مهارت های آن در دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است که از این شیوه می توان در توانبخشی و آموزش کودکان کم توان ذهنی بهره برد.
تأثیر یک دوره تمرینات حرکتی بر توجه دیداری و شنیداری کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود توجه، بیش فعالی و تکانشگری از علائم اصلی اختلال کمبود توجه همراه با بیش فعالی (ADHD) است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تمرینات حرکتی بر توجه دیداری و شنیداری کودکان مبتلا به ADHD صورت گرفت. در این پژوهش20 دانش آموز پسر 9 تا 11 ساله، از مدارس ابتدایی شهر کرج، به کمک پرسشنامه ی علائم مرضی کودک-4 (CSI-4) و براساس ملاک-های تشخیصی DSM-IV به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه (مداخله و کنترل) قرار گرفتند. گروه مداخله (10=n)، تمرینات حرکتی تدوین شده، دریافت کردند. مدت زمان مداخله 10 جلسه ی یک ساعته بود. گروه کنترل (10=n) هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله بوسیله ی آزمون عملکرد پیوسته، ارزیابی شدند. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل یافته ها، آزمون t زوجی و t مستقل بود. نتایج نشان داد که تمرینات حرکتی در مقایسه با گروه کنترل، در حد معناداری توانستند کمبود توجه دیداری و شنیداری کودکان مبتلا به ADHD را کاهش دهند (05/0>P)؛ پس می توان گفت که عملکرد توجه کودکان مبتلا به ADHD به کمک تمرینات حرکتی، بهبود می یابد.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود عملکرد شناختی سالمندان مرد غیرفعال شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش سن تغییراتی در عملکرد شناختی نظیر پیش بینی و زمان واکنش در افراد رخ می دهد. به نظر می رسد فعالیت منظم فرد در طول عمر به تأخیر اجرای این عوامل بستگی دارد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود عملکرد شناختی سالمندان مرد غیرفعال شهر کرمانشاه بود. 40 مرد سالمند غیرفعال با میانگین سنی 54/6±15/72 سال، از مراکز نگهداری سالمندان شهر کرمانشاه انتخاب، و به صورت کاملاً تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. در ادامه گروه آزمایش به مدت 8 هفته پروتکل تمرینی پیلاتس را اجرا کردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون عملکرد شناختی، شرکت داده شدند. داده های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از t همبسته، و مقایسه پس آزمون های دو گروه با استفاده از t مستقل تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد گروه تمرینی پیلاتس افزایش معناداری در عملکرد وضعیت شناختی و زمان واکنش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل داشت (P<0.05)، اما تفاوت معناداری بین دو گروه در عملکرد پیش بینی مشاهده نشد. الگوی یافته های حاضر نشان می دهد که تمرینات پیلاتس می تواند موجب بهبود عملکرد شناختی سالمندان شود.
تأثیر تمرینات ترکیبی (تعادلی و مقاومتی) بر تعادل، انعطاف پذیری و عملکرد حرکتی بیماران مرد مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری پارکینسون یک عارضه ی پیش رونده ی مزمن است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار می دهد و با ایجاد اختلال در عقده های قاعده ای مغز، مشکلات حرکتی زیادی را در بیماران ایجاد می کند. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی )تعادلی و قدرتی( بر تعادل، انعطاف پذیری و عملکرد حرکتی بیماران مرد مبتلا به پارکینسون بود. تعداد 22 نفر از بیماران مبتلا به پارکینسون شهرستان اصفهان به صورت در دسترس انتخاب و داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند که به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (11 نفر) و گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام برنامه ی تمرینی منتخب پرداختند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی، تعادل ایستا (چشمان باز و بسته)، انعطاف پذیری (آزمون بشین و برس) و عملکرد حرکتی (با پرسش نامه ی UPDRS) تمامی بیماران اندازه گیری و نتایج با استفاده از t وابسته و مستقل٬ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بیماران گروه تجربی، تعادل (پای برتر و غیربرتر و در هر دو حالت چشمان باز و بسته)، انعطاف پذیری و عملکرد حرکتی بعد از مداخله ی تمرینی به طور معناداری بهبود یافت (P< 0.05). در متغییر های فوق، تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده شد .(P< 0.05) از یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که تمرینات مقاومتی و تعادلی باعث بهبود تعادل، انعطاف پذیری و عملکرد حرکتی در بیماران مبتلا به پارکینسون شده است. بنابراین می تواند به عنوان یک مداخله ی تمرینی برای این دسته از بیماران توصیه شود.
ارتباط بین نیازهای پایه ای روان شناختی و شاخص های بهزیستی (فضیلت گرا و لذت گرا) در فعالیت بدنی معلولان جسمی– حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط بین نیازهای پایه روان شناختی با بهزیستی فضیلت گرا و لذت گرا در فعالیت بدنی مردان معلول جسمی- حرکتی، بر اساس تئوری خودمختاری بود. در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 205 مرد معلول جسمی- حرکتی از شهرهای ارومیه، تبریز و تهران، با حداقل دو سال سابقه فعالیت بدنی منظم، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، نشان داد که همبستگی معناداری بین سه نیاز روان شناختی با بهزیستی فضیلت گرا و برخی شاخص های بهزیستی لذت گرا وجود دارد. علاوه بر این، نیازهای حس شایستگی و استقلال، به طور معناداری بهزیستی فضیلت گرا را پیش بینی می کنند. در مورد بهزیستی لذت گرا، نیازهای شایستگی و استقلال به طور معنا داری پیش بینی کننده عاطفه مثبت، نیاز به استقلال به طور منفی و معناداری پیش بینی کننده عاطفه منفی و نیاز به وابستگی به طور معناداری پیش بینی کننده رضایت مندی از زندگی می باشد. در کل، نتایج پژوهش بیان می کند که خشنودی از نیازهای پایه ای روان شناختی در فعالیت بدنی افراد معلول جسمی-حرکتی می تواند بهزیستی فضیلت گرا و لذت گرا را پیش بینی کند.
اثر پیش درمان تمرین اختیاری بر سطح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز جسم مخطط موش های صحرایی مبتلا شده به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق عبارت است از بررسی اثر تمرین اختیاری بر حفاظت از نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط پس از القای تخریب با 6-هیدروکسی دوپامین در موش صحرایی. 25 موش به سه گروه سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. گروه تمرین دوازده هفته روی چرخ دوار تمرین کردند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، ترکیب 6-هیدروکسی دوپامین و سرم فیزیولوژی با غلظت 250 میکرولیتر، با جراحی استریوتاکسی، داخل بطن مغز آزمودنی ها تزریق و سطوح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. از سوی دیگر، داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. میانگین تمرین آزمودنی ها 5384 متر در روز بود. در این پژوهش بین سطوح دوپامین گروه تمرین و گروه کنترل پارکینسونی تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به عبارت دیگر، از کاهش سطح دوپامین در گروه تمرین پیشگیری شد (001/0=P) و تقریباً هم سطح با گروه سالم باقی ماند (129/0P=)؛ اما سطح تیروزین هیدروکسیلاز در گروه تمرین تفاوت معناداری با گروه کنترل پارکینسونی نداشت (805/0P=). نتایج نشان داد که انجام تمرینات اختیاری مقاومت و طول عمر نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط موش های صحرایی را در برابر تخریب اکسیداتیو بر اثر سمیت 6-OHDA افزایش می دهد و نقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون دارد.
تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون بود. جامعه آماری این تحقیق نیمه تجربی شامل بیماران سندرم داون بود. این بیماران از یکی از مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی انتخاب شدند. پس از مطالعه ی پرونده ی پزشکی و روان شناسی مددجویان حاضر در این مرکز 19 بیمار سندرم داون (با بهره هوشی بین 69-35) با میانگین سن 014/4 ± 684/25 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض یک دوره برنامه منتخب تمرینی 12 هفته ای (ترکیبی از تمرینات قدرتی، استقامتی، تعادلی و هوازی) قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی عملکرد قلبی (16 متغیر) افراد گروه نمونه به وسیله روش ایمپدانس کاردیوگرافی با دستگاه کاردیو اسکرین اندازه گیری شد. مقایسه داده های پیش و پس آزمون در هر گروه توسط آزمون تی وابسته انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد اعضا نمونه تحقیق در هشت متغیر از 16 متغیر اندازه گیری شده دارای مقادیر غیر طبیعی بودند. اما دوره ی تمرینی منتخب ارائه شده در این تحقیق توانست تاثیر معناداری بر بهبود سلامت قلبی عروقی با تاکید بر پنج متغیر محتوای مایعات سینه ای، برون ده قلبی، میانگین فشار خون سرخرگی، مقاومت منظم عروقی و شاخص مقاومت منظم عروقی در گروه تجربی ایجاد کند(P<0.05). با توجه به اینکه هیچ متغیری پس از سه ماه در گروه کنترل تغییر معنادار نکرد (P>0.05) لذا می توان چنین نتیجه گیری نمود که فعالیت ورزشی ترکیبی ارائه شده در این تحقیق توانسته است باعث بهبود معنادار عملکرد قلبی و عروقی این بیماران سندرم داون شود.
فعالیت های فیزیکی و ورزشی در نوجوانان مبتلا به هموفیلی در ایران 91-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت فیزیکی علاوه بر اثرات عمومی بر سیستم قلبی - عروقی و متابولیک می تواند موجب بهبود خاص بیماران هموفیلی، بهویژه در تقویت ماهیچه ها شود . تقریباً 50% از نوجوانان مبتلا به بیماری های مزمن بهطور کامل توصیه های مراقبتی را انجام نمی دهند ؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین وضعیت فعالیت های فیزیکی و ورزشی در میان نوجوانان مبتلا به هموفیلی در ایران است. در این مطالعه توصیفی – تحلیلی فعالیت های فیزیکی و ورزشی 108 نفر از نوجوانان مبتلا به هموفیلی، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس بررسی شد. بدین منظور از پرسشنامه محققساخته با روش خودگزارشی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با بهرهگیری از فراوانی، میانگین و انحراف معیار انجام شد. 4/65% از شرکتکنندگان در این مطالعه در فعالیت های فیزیکی مشارکت نداشتند و 5/70%از نوجوانان 5 ساعت یا کمتر را در طول هفته به فعالیت های جسمی و ورزشی اختصاص می دادند. فقط 1/31% از نوجوانان عقیده داشتند که ورزش انتخابی آنها با سن و وضعیت بیماری آنان کاملاً متناسب است. 1/56% از شرکتکنندگان از خون ریزی های تهدیدکننده و 4/22% از نوجوانان از ورزش هایی که احتمال خون ریزی و آسیب در آنها وجود دارد اطلاعی نداشتند. عملکرد نوجوانان در این مطالعه در بسیاری از حیطه های مرتبط با فعالیت های فیزیکی و ورزشی نیز در وضعیت مناسبی قرار نداشت. نیاز به بهبود وضعیت نوجوانان مبتلا به بیماری هموفیلی در بسیاری از حیطه های مرتبط با فعالیت های فیزیکی و ورزشی وجود دارد که توجه به برنامهریزی های مدون و منسجم در راستای ارائه آموزش های لازم و بهرهگیری از مؤسسات ارائهدهنده خدمات ورزشی وابسته به مراکز هموفیلی می تواند مفید باشد.
بررسی عملکرد اندام فوقانی دانش آموزان شنوا و کم شنوای شدید تا عمیق مادرزاد با استفاده از YBT-UQ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه مشکل ارتباطی، عمده ترین نقص ناشی از کم شنوایی است، ممکن است مشکلات جسمی دیگری نیز با کم شنوایی همراه باشد. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد اندام فوقانی در افراد کم شنوا با همسالان شنوای دختر و پسر با استفاده از YBT-UQ بود. نمونه آماری تحقیق حاضر 80 دانش آموز شامل40 دختر و پسر کم شنوای شدید تا عمیق مادرزاد (سن 77/2±10/18 و 56/2±95/17 سال) و 40 دختر و پسر شنوا (سن 60/0±55/17 و 56/0±60/17 سال) بود که به صورت غیرتصادفی هدفدار، از مدارس ناشنوایان و عادی مقطع دبیرستان استان گیلان به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. اطلاعات فردی، قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان جمع آوری شد. از YBT-UQ برای ارزیابی عملکرد اندام فوقانی در زنجیره حرکتی بسته در سه جهت داخلی، تحتانی- خارجی و فوقانی- خارجی استفاده شد. برای مقایسه عملکرد گروه ها و جهت ها از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و برای مقایسه اندام برتر و غیر برتر از آزمون t همبسته استفاده شد. نتایج نشان داد بین عملکرد اندام فوقانی برتر و غیر برتر در هیچ کدام از گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0≥ P). مقایسه چهار گروه نشان داد بین تمام گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد که به ترتیب، گروه پسران شنوا، پسران کم شنوا، دختران شنوا و دختران کم شنوا عملکرد بهتری داشتند (05/0 > P) و تنها تفاوت بین گروه دختران شنوا و دختران کم شنوا از لحاظ آماری معنادار نبود (05/0P ≥). با توجه به نتایج تحقیق حاضر، تفاوتی در اجرای این آزمون بین اندام فوقانی برتر و غیر برتر وجود ندارد، بنابراین می توان از این آزمون برای ارزیابی و تشخیص عضو آسیب دیده استفاده کرد. همچنین با توجه به نقص در عملکرد تعادلی پویای افراد کم شنوا و تأثیر جنسیت در بروز این اختلال و اهمیت اندام فوقانی در انجام دادن فعالیت های روزانه، طراحی و اجرای برنامه هایی با هدف بهبود در عملکرد در آنها ضروری به نظر می رسد.
ارتباط بین عوامل بازدارنده فعالیت بدنی با مراحل تغییر رفتار ورزشی در جانبازان و معلولین شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط عوامل بازدارنده فعالیت بدنی با مراحل تغییر رفتار ورزشی در جانبازان و معلولین شهر ارومیه بود. این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی و جامعه تحقیق 5400 نفر شامل جانبازان و معلولین شهر ارومیه بود. 359 نفر بصورت تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های محقق ساخته عوامل بازدارنده فعالیت بدنی و پرسشنامه تغییررفتار ورزشی (مارکوس، 2003) بود. داده های بدست آمده از 350 پرسشنامه برگشت داده شده با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل واریانس یکطرفه در سطح آلفای(05/0>α) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین عوامل بازدارنده با مراحل تغییر رفتار ورزشی را بطه ضعیف معناداری وجود دارد. همچنین بین خرده مقیاس های شخصی، روانشناختی و فرهنگی- اجتماعی عوامل بازدارنده با مراحل تغییر رفتار ورزشی رابطه ضعیف معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل وایانس یکطرفه نشان داد، عوامل بازدارنده فعالیت بدنی در مراحل تغییر رفتار ورزشی بطور معناداری متفاوت است. درکل نتایج نشان داد که نقش عوامل بازدارنده فعالیت بدنی در مراحل تغییر رفتار ورزشی در جانبازان و معلولین رابطه ضعیف معناداری وجود دارد. لذا پیشنهاد می گردد علاوه بر فراهم نمودن امکانات ورزشی، کلاس های آموزشی نیز به منظور افزایش درک عوامل بازدارنده در فعالیت ورزشی برای جانبازان و معلولین برگزار شود.
تأثیر پاسخ وابسته به تعداد جلسات تمرین در هفته بر آمادگی جسمانی نوجوانان پسر کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر پاسخ وابسته به تعداد جلسات تمرین در هفته بر آمادگی جسمانی نوجوانان پسر کم تحرک طراحی و مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 48 نفر پسر کم تحرک داوطلب انتخاب و بطور تصادفی به چهار گروه با میانگین و انحراف استاندارد سن، گروههای دو جلسه ای ( 12نفر 3/2± 3/13 سال)، سه جلسه ای ( 12 نفر، 7/2± 5/13سال)، چهار جلسه ای (12 نفر، 1/3± 7/13 سال) و کنترل ( 12 نفر 4/3± 3/13سال) تقسیم بندی شد. برنامه تمرینی گروه دو جلسه در هفته شامل دویدن با شدت 70 – 60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 35 – 25 دقیقه در هر جلسه و گروه سه جلسه در هفته برنامه دویدن را با همان شدت در زمان 25 – 17 دقیقه در هر جلسه و گروه چهار جلسه در هفته برنامه دویدن را با همان شدت در زمان 15 – 12 دقیقه در هر جلسه اجرا کردند. در هر سه گروه تجربی تمرینات چابکی، انعطاف پذیری و استقامت عضلانی اجرا و سعی شد نسبت حجم برنامه ها در مجموع جلسات گروه ها برابر باشد. تجزیه و تحلیل میانگین تغییرات داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک سویه با آزمون تعقیبی بن فرنی در سطح معنی داری (05/0P˂) نشان داد. مقادیر کاهش وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر فقط در گروههای تجربی سه و چهار جلسه ای نسبت به کنترل معنی دار شد (05/0P˂). قدرت انفجاری دست ها، سرعت حرکت، استقامت قلبی تنفسی و انعطاف پذیری در هر سه گروه تجربی تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد. اما در شاخصهای تعادل، هماهنگی، قدرت انفجاری پاها، چابکی، استقامت عضلانی عضلات شانه و شکم، تغییرات فقط در گروه های سه و چهار جلسه ای نسبت به گروه کنترل معنی دار شد (05/0P˂). بطور کلی احتمالا اجرای هر سه برنامه تمرینی سازگاری های مفیدی را در پی داشته است و تغییر تعداد جلسات تمرین و افزایش آن برای بهبود بعضی متغیرهای آمادگی جسمانی با نقش بیشتر دستگاه عصبی نظیر تعادل، هماهنگی، توان انفجاری، چابکی توصیه می شود. از سوی دیگر در برخی متغیرها نظیر انعطاف پذیری تأثیر افزایش تعداد جلسات تمرین به سازگاری بیشتر منجر نمی شود.
تأثیر تمرین های تعادلی بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر به کارگیری تمرین های تعادلی در جهت کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیمارانی است که حملات پارکینسونی آنها با وجود مصرف دارو کنترل نمی شود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. 20 مرد مبتلا به پارکینسون به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینی علاوه بر درمان های دارویی به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه 60 دقیقه ای نیز به انجام تمرین های تعادلی پرداختند؛ درحالی که بیماران گروه کنترل در این مدت جز درمان های دارویی، هیچ فعالیت بدنی را تجربه نکردند. در ابتدا و انتهای این دوره، افسردگی و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب با پرسش نامه افسردگی بک و پرسش نامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون ارزیابی شد. نتایج نشان داد، افسردگی در گروه تجربی به شکل معناداری نسبت به پیش از دوره تمرینی کاهش یافت؛ درحالی که در گروه کنترل، تغییر معناداری مشاهده نشد. همچنین کیفیت زندگی در تمامی ابعاد در گروه تجربی بهبود یافت درحالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان داد که ورزش های تعادلی به عنوان یک روش درمانی مفید و مؤثر می تواند در جهت بهبود افسردگی و به دنبال آن بهبود در عملکرد زندگی روزانه وکیفیت زندگی بیماران پارکینسون مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی همگرایی پروت کل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقطهی ش کست ضربان قلب (HRDP) نقطهی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملا کی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره، گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191 ; ±1.96 ; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min). در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافتو روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002 ; ±1.96 ; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد. با این حال برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.