مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ناشنوا
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سلامت عمومی مادران کودکان غیر معلول ، عقب مانده ذهنی ، نابینا ، ناشنوا و معلول جسمی - حرکتی ، طراحی و اجرا شد . تعداد 474 نفر مادر ( 220 نفر مادران کودکان غیر معلول ، 84 نفر مادران عقب مانده ذهنی ، 53 نفر مادران کودکان نابینا ، 89 نفر مادران کودکان ناشنوا و 28 نفر مادران کودکان معلول جسمی - حرکتی ) به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل کردند . نتایج نشان داد نمرات سلامت عمومی مادران کودکان غیر معلول با مادران کودکان استثنایی تفاوت معناداری ندارد ...
مقایسه رابطه افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه رابطه نمرات افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی انجام شد. 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه شنوایان و 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه ناشنوایان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مقطع سوم راهنمایی ناحیه 3 آموزش و پرورش با رعایت سطح تحصیلات دیپلم و وضعیت اقتصادی در حد متوسط برای والدین انتخاب شدند. اطلاعات به کمک پرسش نامه افسردگی Beck برای مادران و پرسش نامه هوش هیجانی برای دانش آموزان جمع آوری گردید و آن گاه داده ها با آزمون های t و ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آزمون میانگین دو گروه مستقل نشان داد که جز عامل خوش بینی، بین بقیه عوامل هوش هیجانی در دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات افسردگی مادران تفاوت معنی داری وجود دارد. در آخر نیز نتایج همبستگی Pearson نشان داد که میانگین نمرات افسردگی مادران دو گروه با میانگین نمرات هوش هیجانی فرزندانشان رابطه معکوس دارد.
نتیجه گیری: نتایج میتواند حاکی از آن باشد که ناشنوایی فرزند با میانگین نمرات افسردگی مادر مرتبط بوده، از طرف دیگر میانگین نمرات افسردگی مادر با هوش هیجانی فرزند رابطه دارد. میانگین نمرات افسردگی بیشتر مادر به دلیل برقراری رابطه عاطفی منفی با هوش هیجانی پایین و میانگین نمرات افسردگی پایین به دلیل برقراری رابطه عاطفی مناسب با هوش هیجانی بالای نوجوان شنوا رابطه دارد.
مقایسه آمادگی جسمانی کودکان نابینا و ناشنوا با همتایان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان معلول به سبب محدودیت های جسمانی در معرض کم تحرکی و کاهش فعالیت بدنی هستند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل آمادگی جسمانی کودکان معلول بینایی و شنوایی و ارتباط آن با معلولیت صورت گرفت. در این مطالعه مورد شاهدی16 کودک نابینا و 30 کودک ناشنوای 6-12 ساله به صورت هدفمند و از جامعه در دسترس انتخاب و 60 کودک سالم بعنوان گروه کنترل در پژوهش شرکت نمودند. در بررسی آمادگی جسمانی متغیرهای آمادگی قلبی تنفسی (تست پله سه دقیقه ای)، قدرت پنجه برتر و استقامت عضلانی (دراز و نشست)، انعطاف پذیری (خمش و رسش و بلند کردن تنه) و تعادل ایستا (آزمون اصلاح شده لک لک) و پویا (زمان برخاستن و نشستن) ارزیابی شدند. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید. نتایج نشان داد که قدرت پنجه دست برتر نابینایان کمتر از ناشنوایان (007/0=p) و افراد سالم(007/0p=)، استقامت قلبی تنفسی نابینایان و ناشنوایان کمتر از گروه سالم بود(001/0p=). همچنین در آزمون استقامت عضلانی (001/0p=)، انعطاف پذیری تنه (001/0p=) و تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری بین گروه نابینایان و ناشنوایان مشاهده شد (001/0p=). اما این اختلاف بین گروه ناشنوایان و سالم مشاهده نگردید (171/0p= ،935/0p=). نتایج آزمون انعطاف پذیری پشت و همسترینگ نیز تفاوت معناداری بین گروهها نشان نداد (365/0p=). به نظر می رسد که اختلالات حسی موجب ضعف برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی مانند استقامت قلبی تنفسی، استقامت و قدرت عضلانی و تعادل کودکان معلول حسی به خصوص نابینایان میگردد، لذا توجه بیشتر به برنامه های آمادگی جسمانی معلولان حسی و هدایت این کودکان به سمت فعالیتهای ورزشی ضروری به نظر میرسد.
بررسی مقایسه ای وضعیت ستون فقرات کودکان با اختلال های حسی و همتایان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسة وضعیت ستون فقرات کودکان با اختلال های حسی و همتایان سالم بود. در این مطالعة موردی مشاهده ای 16 کودک نابینا و 30 کودک ناشنوای 12 – 6 ساله به صورت هدفمند و از جامعة در دسترس انتخاب شدند و 60 کودک سالم به عنوان گروه کنترل در پژوهش شرکت کردند. ارزیابی قوس های ستون فقرات توسط اسپینال موس با روایی 94/0=r صورت گرفت. برای مقایسة نتایج بین گروه ها نیز از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که اسکولیوز پشتی نابینایان و ناشنوایان مشابه یکدیگر ولی به طور معناداری بیشتر از گروه سالم بود (002/0=P). اما تفاوت معناداری بین کایفوز (345/0 = P)، لوردوز (204/0 = P) و اسکولیوز کمری (185/0 = P) گروه ها با یکدیگر مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های پژوهش حاضر احتمالاً اختلال های بینایی و شنوایی با برخی ناهنجاری های پاسچرال ارتباط دارد، به ویژه آنکه نابینایی بیشتر از ناشنوایی با این اختلال ها ارتباط نشان می دهد. از این رو، غربالگری زودهنگام و به موقع برای شناسایی و پیشگیری از ناهنجاری های بدنی به ویژه ستون فقرات آنان، ضروری به نظر می رسد.
مقایسه سبک فرزندپروری و سلامت عمومی در والدین دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک فرزندپروری و میزان سلامت عمومی والدین دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی در شهر کرج می باشد. بدین منظور 29نفر از والدین دانش آموزان ناشنوا و 37نفر از والدین دانش آموزان کم توان ذهنی که در سال تحصیلی90-89 در مدارس کرج مشغول به تحصیل بوده اند، انتخاب شده و پرسشنامه های سلامت عمومی و سبک فرزند پروری بامریند را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که بین سلامت عمومی و سبک فرزند پروری این دو گروه از والدین تفاوتی وجود ندارد. همچنین سبک فرزند پروری نمی تواند سلامت عمومی را پیش بینی کند.
مقایسه ی هوش معنوی و سلامت روانی مادران دارای کودکان ناشنوا، نابینا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، پژوهشگر به مقایسه ی هوش معنوی و سلامت روانی مادران دارای کودکان ناشنوا، نابینا و عادی پرداخته است. روش پژوهش علی - مقایسه ای و همبستگی بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش را تمامی مادران دانش آموزان ناشنوا، نابینا و عادی از مقطع راهنمایی در سال تحصیلی 90-89 در شهر کرمانشاه تشکیل داده اند، نمونه ها شامل 70 نفر از مادران کودکان عادی، 70 نفر از مادران کودکان نابینا و70 نفر از مادران کودکان ناشنوا بودند که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزاری که در این پژوهش به کار گرفته شد مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ ( SISRI-24 ) و پرسشنامه ی سلامت روانی ( SCL-90-R ) می باشد. داده ها به وسیله ی روش تحلیل واریانس یک راهه و همبستگی تجزیه و تحلیل شد، نتایج نشان داد بین هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان ناشنوا، نابینا و عادی تفاوت معناداری وجود دارد و هوش معنوی می تواند پیش بینی کننده ی سلامت روانی این مادران باشد.
راهبردهای ارتقای کیفی آموزش ریاضیات در دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شنوایی، رشد به هنجار بسیاری از توانمندی های تحصیلی را تحت الشعاع قرارمی دهدوپیشرفت آن رابا کندی رشد مواجه می سازد. آسیب شنوایی، پیشرفت حوزه ی تحصیل ازجمله یادگیری ریاضیات را نیز تحت تاثیرقرار می دهد.مهارت گوش دادن درواقع بنیادی ترین مهارت زبانی محسوب می شود، چنانچه این مهارت تحت الشعاع افت شنوایی قرار گیرد و فرد قادر به شنیدن درست کلمات وجملات نباشد، بدون تردید مهارت صحبت کردن، خواندن، نوشتن و ریاضیات وی نیز تحت تاثیر قرارخواهدگرفت. ارائه روش های متنوع یاددهی - یادگیری در جهت پیشرفت تفکر استنتاجی و ساختارهای شناختی ریاضیات وهم چنین توسعه درک مفاهیم درحوزه ی ریاضیات درخدمات توان بخشی دانش آموزان کم شنوا شایان اهمیت است . لذا در این مقاله، سعی شده است تا راهکارهای مناسبی به آموزگاران جهت ارتقای کیفی آموزش ریاضیات در دانش آموزان آسیب دیده شنوایی ارائه دهد.
بررسی و مقایسه تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان معلول جسمی – حرکتی، ناشنوا و نابینا با توجه به نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علل ورزی آموزشی یکی از شایع ترین مشکلات در سطوح مختلف تحصیلی است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تعلل ورزی آموزشی در بین دانش آموزان ناشنوا ، نابینا و معلولین جسمی – حرکتی است. بررسی حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی- مقایسه ای است. این مطالعه در سال تحصیلی 92 -91 در شهر اصفهان و بر روی دانش آموزان ناشنوا ، نابینا و معلول جسمی – حرکتی سنین 15 – 10 سال انجام گرفت. تعداد 90 دانش آموز (30 نفر ناشنوا، 30 نفر نابینا، 30 نفر معلول جسمی- حرکتی) به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت سنجش میزان تعلل ورزی این دانش آموزان از مقیاس تعلل ورزی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)استفاده گردید. در خرده مقیاس های تعلل ورزی در امتحانات و تعلل ورزی در تکالیف بین سه گروه تفاوت معنادار بود و معلولین جسمی – حرکتی تعلل ورزی بالاتری را نشان دادند(05/0 > p ). در خرده مقیاس تعلل ورزی در تهیه گزارش تحقیق تفاوت معنادار بین گروهها مشاهده نشد(05/0 < p). علاوه بر این تفاوتی در تعلل ورزی دو جنس یافت نشد(05/0 < p). با توجه به یافته های پژوهش حاضر ضرورت توجه به تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان با نیازهای خاص به ویژه معلولین جسمی حرکتی به عنوان یکی از ابعاد مهم تاثیر گذار در عملکرد تحصیلی آن ها بیش از پیش مطرح می گردد.
بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و ناشنوای دوره دبیرستان استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هوش هیجانی رابطه روشنی با خودکارآمدی در دانش آموزان نابینا و ناشنوا دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و ناشنوای دوره دبیرستان استان زنجان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه پژوهش تمامی دانش آموزان نابینا و ناشنوای استان را دربرمی گیرد. همه افراد جامعه آماری (18نفر نابینا و 32 نفر ناشنوا ) به روش سرشماری مورد مطالعه قرارگرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ و اطلاعات جمعیت شناختی، جمع آوری و از طریق روش های مناسب آماری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان نابینا و ناشنوا از سطح متوسط هوش هیجانی برخوردارند. مقایسه گروه ها هم نشان دهنده آن بود که هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و دانش آموزان دختر به ترتیب از دانش آموزان ناشنوا و پسر بیشتر بود. همچنین رابطه منفی و معنادار بین هوش هیجانی و سن در دانش آموزان نابینا مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به این که افراد به دلیل محدودیت های جسمانی خود هر روز با مسائل و مشکلات متعدد بسیاری مواجه می شوند هوش هیجانی متوسط وضعیت خوبی برای آن ها نیست و از آنجا که هوش هیجانی انعطاف پذیر بوده و با آموزش قابل افزایش است باید درجهت بهبود وضعیت موجود اقدام شود. از سوی دیگر رابطه منفی هوش هیجانی و سن در دانش آموزان نابینا، شاهدی دیگر دال بر ناکافی بودن هوش هیجانی متوسط برای آن هاست چرا که با افزایش سن و به دنبال آن، افزایش مشکلات زندگی، سطح متوسط هوش هیجانی نمی تواند در مقابله با مشکلات و ارتباطات اجتماعی یاریگر آن ها باشد.
مقایسه بهداشت روانی مادران دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از انجام این پژوهش بررسی بهداشت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی و ناشنوا می باشد.
روش: در پژوهش حاضر تعداد 50 نفر از مادران (33 نفر ناشنوا و 27 نفر کم توان ذهنی) پرسشنامه ریف را تکمیل نمودند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میان بهداشت روانی مادران دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین تنها میان تحصیلات مادران و خرده مقیاس خودمختاری رابطه ی معنادار برقرار است و در نهایت میان بهداشت روانی مادران با یک فرزند با نیازهای ویژه و بیش از یک فرزند تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به بهداشت روانی مادران دارای فرزند استثنایی، ارائه خدمات مشاوره ای مناسب در این راستا تاثیرگذار خواهد بود. البته آموزش و پرورش به عنوان نهادی که ارتباط مستقیم باوالدین این دانش آموزان دارد، می تواند در ارائه این خدمات تاثیرگذار باشد.
وضعیت سلامت روان در دانش آموزان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در مطالعه حاضر، نوجوانان شنوا و ناشنوای دختر و پسر شهر تبریز از نظر سلامت عمومی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روش: نمونه پژوهش شامل 100 دانش آموز ناشنوا و شنوای دختر و پسر مدارس ناشنوایان و شنوایان شهر تبریز می باشد. برای سنجش متغیر سلامت عمومی (نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی وخیم) از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (28- GHQ) استفاده شد. روش آماری مورد استفاده تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان شنوا و ناشنوا در متغیر سلامت عمومی تفاوت معنا داری دارند و سطح سلامت عمومی نوجوانان ناشنوا از نوجوانان شنوا و پسران ناشنوا از دختران ناشنوا پایین تر است. نتیجه گیری: نوجوانان ناشنوا نسبت به نوجوانان شنوا، نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی و نارساکنش وری اجتماعی بیشتری دارند. اما در متغیر افسردگی وخیم بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد.
مقایسه سرشت و منش و حواس پرتی در دانش آموزان ناشنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرشت و منش و حواس پرتی در دانش آموزان ناشنوا و عادی بود. روش این پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناشنوا و عادی مشغول به تحصیل در نیمه اول سال 1395 در شهرستان گیلان غرب بود. به دلیل محدود بودن حجم جامعه تمامی افراد ناشنوا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 20 دانش آموز عادی نیز با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی سن و جنسیت با گروه ناشنوا همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس سرشت و منش و مقیاس کنترل توجه جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میانگین نمرات افراد ناشنوا در متغیرهای حواس پرتی (05/7=F؛ 01/0>P) و در مؤلفه های اجتناب از آسیب (71/37=F؛ 001/0>P) و نوجویی (01/5=F؛ 05/0>P) بالاتر اما در مؤلفه های خودراهبری (26/9=F؛ 001/0>P) و همکاری (97/18=F؛ 001/0>P) به طور معنی داری پایین تر از افراد عادی است. این نتایج آشکار می کند که کودکان ناشنوا حواسپرتی بالاتری نسبت به گروه عادی دارند و ویژگی های سرشتی آنها نیز متفاوت از افراد عادی می باشد.
نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:این مطالعه با هدف بررسی نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا انجام شد. روش:روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نابینا و ناشنوا بود که در 6 ماهه دوم سال 92 در مدارس راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 100 نفر (50 نابینا و 50 ناشنوا) از این دانش آموزان به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در محل مدرسه به پرسش نامه های تصویر بدنی، خودپنداره و افسردگی، اضطراب و استرس (دی ای اس اس-21) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از ابزارهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که بین دو گروه نابینایان و ناشنوایان از لحاظ متغیرهایی مانند مؤلفه های سلامت روان یعنی افسردگی، اضطراب و استرس و همچنین تصویر بدنی و خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≥ P) و افسردگی، اضطراب و استرس نابینایان بیشتر از ناشنوایان بود (05/0≥ P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پیش بینی اختلالات روان شناختی از روی متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره در دانش آموزان نابینا و ناشنوا معنی دار بود (01/0≥ p) و 33/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و 45/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان ناشنوا به وسیله متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره تبیین شد. نتیجه گیری:این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده از مداخلات مبتنی بر تصویر بدنی و خودپنداره در جهت ارتقای سلامت روانی نابینایان و ناشنوایان به دنبال دارد.
مقایسه کنترل هدفمند و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان ناشنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۲۷)
219-232
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کنترل هدفمند و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان ناشنوا و عادی بود. روش این مطالعه علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان ناشنوا و عادی شهرستان گیلان غرب در سال تحصیلی 95-1394 بودند. نمونه پژوهش به دلیل محدود بودن حجم جامعه تمامی افراد ناشنوا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 20 دانش آموز عادی نیز با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی سن و جنسیت با گروه ناشنوا همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های اطلاعات جمعیت شناختی، کنترل هدفمند و اضطراب اجتماعی استفاده شد . داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیره ) تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات افراد ناشنوا در متغیرهای ضعف در کنترل هدفمند (59/15= F ؛ 001/0> P ) و مؤلفه های پشتکار ضعیف (44/14= F ؛ 001/0> P ) ، تمرکز ضعیف توجه (42/5= F ؛ 05/0> P ) و تکانش وری (12/19= F ؛ 001/0> P )، اضطراب اجتماعی (67/13= F ؛ 001/0> P ) و مؤلفه های ترس (19/10= F ؛ 001/0> P )، اجتناب (16/9= F ؛ 001/0> P ) و ناراحتی فیزیولوژیکی (77/14= F ؛ 001/0> P ) به طور معنی داری بالاتر از افراد عادی است. بنابراین افراد ناشنوا، دچار ضعف در کنترل هدفمند جهت انطباق و تنظیم رفتار مطابق با خواسته های موقعیتی هستند و اضطراب اجتماعی بالایی نسبت به همتایان سالم خود دارند
مقایسه مادران دارای دو کودک استثنایی (چندمعلولیتی، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی) با مادران کودکان عادی در مؤلفه های سلامت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
101-112
حوزه های تخصصی:
هدف :. هدف از تحقیق حاضر یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا بین مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی از نظر سلامت روان تفاوت وجود دارد یا خیر؟ روش : روش این تحقیق پس رویدادی (علّی- مقایسه ای) است . آزمودنی های این پژوهش متشکل از 516 نفر از مادران کودکان استثنایی (202 نفر کم توان ذهنی ، 63 نفر ناشنوا، 58 نفر نابینا، 94 نفر جسمی-حرکتی و 99 نفر چندمعلولیتی) است که به طور تام شمارش انتخاب شده بودند و 69 نفر از مادران کودکان عادی که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده، مقیاس 28 سؤالی سلامت عمومی است. ضریب اعتبار این پرسش نامه 72/0 و روایی همزمان کل پرسش نامه 85/0 به دست آمده است. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های آماری نشان داد که به طور کلی بین سلامت روان مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین از نظر علائم سلامت روانی یعنی بین خرده مقیاس علائم جسمانی و افسردگی تفاوت معناداری بین مادران گروه های مختلف استثنایی و مادران گروه عادی مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی ، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، در مؤلفه اضطراب و کم خوابی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی، کم توان ذهنی ، جسمی-حرکتی و ناشنوا و آسیب شنوایی در مؤلفه کارکرد اجتماعی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با مادران نابینا و آسیب بینایی، تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نگردید . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق سلامت روان یک ویژگی متمایزکننده در مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی است، مادران دارای دو کودک استثنایی استرس و فشار روانی بیشتری را در زندگی تجربه می کنند. بنابراین وضعیت سلامت روان آنها در مقایسه با مادران کودکان عادی بدتر است.
بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شنیداری مجازی چندرسانه ای خانواده محور نوایش بر میزان عملکرد ادراک شنیداری و گفتاری کودکان ناشنوای کاشت حلزون شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی برنامه توانبخشی شنیداری مجازی چند رسانه ای خانواده محور نوایش بر میزان عملکرد ادراک شنیداری و گفتاری کودکان ناشنوای کاشت حلزون شده بوده است. این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش، 40 نفر از کودکان ناشنوای کاشت حلزون شده بین 2 تا 7 ساله از مرکز کاشت حلزون شنوایی بیمارستان رسول اکرم شهر تهران به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه اختصاص یافتند. در مرحله اول طراحی سامانه اینترنتی، تدوین و طبقه بندی تکالیف بر اساس برنامه نوایش در قالب چندرسانه ای (متن، صوتی، تصویری) به صورت برخط و نابرخط صورت گرفت. در مرحله دوم مادران آزمودنی های گروه آزمایش که نمی توانستند با کودک خود به مرکز توانبخشی مراجعه و برنامه را هفتگی دریافت کنند، از طریق سامانه، کانال های پیام رسان و آپارات طی 80 جلسه برنامه را دریافت کردند. برای بررسی مهارت های ادراک شنیداری و گفتاری از ابزارهای طبقه بندی عملکرد ادراک شنیداری و شاخص وضوح گفتار استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه مذکور منجر به تفاوت معناداری را در عملکرد شنیداری و گفتاری در گروه آزمایش شد، در حالی که چنین تفاوتی در گروه کنترل دیده نشد (001/0<em> p<). بر اساس یافته های این پژوهش، برنامه توانبخشی شنیداری مجازی چند رسانه ای خانواده محور نوایش، عملکرد ادراک شنیداری و گفتاری کودکان ناشنوا کاشت حلزون شده را بهبود بخشید.
تاثیر آموزش شناختی مبتنی بر حافظه بر توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برنامه آموزش شناختی مبتنی بر حافظه توجه ویژه ای به توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان ناشنوا دارد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش شناختی مبتنی بر حافظه بر توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان ناشنوا بود. روش کار: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. در پژوهش حاضر 26 دختر ناشنوا شرکت داشتند که به روش نمونه گیری در دسترس از دبیرستان ناشنوایان میر شهر اصفهان انتخاب شده بودند، آزمودنی ها با گمارش تصادفی به دو گروه 13 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش شناختی مبتنی بر حافظه را در 10 جلسه آموزش دریافت کردند ولی این برنامه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس هوشی وکسلر کودکان (2003) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی Burton (1990) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیان گر آن بود که آموزش شناختی مبتنی بر حافظه بر توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی آزمودنی ها تاثیر معناداری دارد (0001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، برنامه آموزش شناختی مبتنی بر حافظه سبب بهبود توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان ناشنوا شد. بنابراین، می توان از این برنامه به منظور بهبود توانایی شناختی و مهارت های ارتباطی چنین دانش آموزانی استفاده کرد و توجه به برنامه آموزش شناختی مبتنی بر حافظه موثر و مفید می باشد.
مقایسه توانایی بازشناسی هیجان چهره در افراد ناشنوا، کم شنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
۱۴۶-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که کودکان کم شنوا و ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی مشکلاتی را در زمینه ابعادرشدهیجانی مثل بازشناسی هیجان و بیان چهره ای و درک هیجان نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه بازشناسی توانایی هیجان در دانش آموزان عادی، نیمه شنوا وناشنوا 14-20 در شهر مشهد می باشد. نمونه و روش نمونه گیری : جهت انجام این پژوهش از جامعه آماری ذکرشده، به صورت کلی 105 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. که تعداد دانش آموز دختر و پسرعادی 35 نفر، تعداد دانش آموز دختر و پسر ناشنوا 35 نفر و تعداد دختر و پسر کم شنوا 35 نفر می باشند. ابزار پژوهش: درپژوهش حاضر ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه چهره شناسی بنتون(1990) می باشد که در اختیار دانش آموزان دختر و پسر عادی و کم شنوا و ناشنوا قرار گرفت. در این مطالعه نسخه ی تغییر یافته ی آزمون بازشناسی چهره ی بنتون استفاده شده است که شامل28 کارت می باشد. که نمره کلی بازشناسی هیجانی فرد را مشخص می نماید. یافته ها: طبق تجزیه و تحلیل داده ها یافته ها مبنی برآن می باشد که بین هیجان های دانش آموزان عادی ناشنواو کم شنوا تفاوت معنادارآماری وجود دارد میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه عادی (31/20) به گونه ای معناداراز میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه کم شنوا (86/16) و گروه ناشنوا (23/15) بالاتر است.بنابراین فرضیه اصلی تایید می گردد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت هیجانات دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا پایین تراز دانش آموزان عادی می باشد تنها در مولفه شادی بین دانش آموزان عادی و کم شنوا تفاوت معنی داری ملاحظه نگردید
بررسی و کشف چالش های نوجوانان ناشنوا در کسب مهارت های خود توانمندی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1257-1266
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعاتی پیرامون کسب مهارت های خود توانمندی و ناشنوایان انجام شده است، اما پژوهشی که بررسی و کشف چالش های نوجوانان ناشنوا در کسب مهارت های خود توانمندی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی چالش های نوجوانان ناشنوا در کسب مهارت های خود توانمندی است. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. جامعه پژوهش مادران نوجوانان ناشنوا مادرزادی کانون ناشنوایان شهر تهران در سال 1398 بود. 13 مادر نوجوان ناشنوا در تهران به صورت داوطلبانه در این پژوهش به عنوان نمونه شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 13 نفر از مادران نوجوانان ناشنوا شهر تهران از کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استراس و کوربین استفاده گردید. یافته ها: کدهای باز حول 115 مفهوم و کدهای محوری شامل نه مقوله عمده است که مشتمل بر عدم آگاهی و عدم توانمندی والدین در برخورد صحیح با فرزندانشان، سوء رفتار / آزاردیدگی، نا خودکارآمدی، عدم پذیرش اجتماعی، احساس بی کفایتی، محدودیت های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، نا برابری اجتماعی، مشکلات و محدودیت های شغلی، مشکلات و کژ کارکردی های آموزشی و تحصیلی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده توجه ویژه به نوجوانان ناشنوا و بررسی دقیق چالش های پیش رو در جهت توانمند شدن و کسب مهارت، حائز اهمیت است که می تواند منجر به راهکار هایی برای افزایش مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی و در کل خود توانمندی آنان شود.
بررسی رضایت و کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا مطابق با نظریه زمان بندی اجتماعی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رضایت و کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا و پی بردن به این که در حال حاضر و در جامعه امروز، حرکت نکردن طبق نظریه زمان بندی اجتماعی می تواند کیفیت و رضایت از زندگی و بهزیستی روان شناختی نوجوانان ناشنوا را تحت تأثیر قرار دهد، انجام شد. بدین منظور 50 نوجوان ناشنوا عمیق بین 14 تا 20 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسشنامه رضایت از زندگی ( 1985 )، کیفیت زندگی ( 1384 ) و بهزیستی روان شناختی ( 1980 ) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بهزیستی روان شناختی با رضایت از زندگی و کیفیت زندگی رابطه معناداری داشت؛ همچنین همبستگی چندگانه بین متغیرها حدود 0/69 درصد به دست آمد و حدود 0/83 درصد متغیر رضایت از زندگی و کیفیت زندگی از طریق بهزیستی روان شناختی قابل تبیین است؛ بنابراین نتایج نشان می دهد که قدرت پیش بینی کنندگی بهزیستی روان شناختی بر اساس نظریه زمان بندی اجتماعی در نوجوانان ناشنوا بالا است و می تواند رضایت از زندگی و کیفیت زندگی را پیش بینی کند.