فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
408 - 417
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به پایین آمدن سن اعتیاد و مشکلات فراوانی که مبتلایان به اعتیاد با آن مواجه هستند، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانش آموزان بر اساس افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با نقش میانجی گری احساس ناامیدی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه ناحیه یک شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 310 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر، پرسشنامه های استعداد اعتیاد، افت تحصیلی، بیش فعالی و کاستی توجه و ناامیدی بودند که شاخص های روانسنجی آن در پژوهش های قبلی و این مطالعه تایید شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانش آموزان بر اساس افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با نقش میانجی گری احساس ناامیدی برازش مطلوبی داشت. همچنین، متغیر افت تحصیلی بر احساس ناامیدی و سوگیری به مواد مخدر، متغیر بیش فعالی و کاستی توجه بر احساس ناامیدی و متغیر احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<)، اما متغیر بیش فعالی و کاستی توجه بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار نداشت (05/0P>). علاوه بر آن، افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با میانجی گری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش موثر افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با میانجی گری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر بود. بنابراین، برنامه ریزان و متخصصان فعالیت های فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش سوگیری به مواد مخدر می توانند به دنبال طراحی و اجرای برنامه هایی برای کاهش افت تحصیلی، بیش فعالی و کاستی توجه و احساس ناامیدی باشند.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
371 - 382
حوزههای تخصصی:
هدف: توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت می تواند نقش موثری در بهبود کیفیت آموزش آنان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت بود.روش شناسی: در یک مطالعه کاربردی از نوع کیفی، پژوهش حاضر بر روی 10 نفر از اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش و آموزش ضمن خدمت و توانمندسازی که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در فصل های فروردین تا شهریور 1401 انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 92/0 به دست آمد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش تحلیل محتوا طبق نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت دارای 174 شاخص، 31 مولفه در شش زمینه شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها بود. در این پژوهش شرایط علّی شامل 13 شاخص و 3 مولفه نیازهای اجتماعی، تغییر در نیازهای آموزشی و ایجاد نیاز فردی در معلمان، پدیده محوری شامل 11 شاخص و 3 مولفه آموزش علمی و عملی، حل کننده مشکلات و ارزش آفرین، شرایط زمینه ای شامل 18 شاخص و 5 مولفه اجرای درست دوره ها، غنای محتوای دوره ها، محیط شایسته، برنامه ریزی درست و ذهنیت معلمان، شرایط مداخله ای شامل 59 شاخص و 6 مولفه مدیران غیرمتعهد و غیرمتخصص، ارزیابی عملکرد نادرست، نیازسنجی نادرست، عدم کیفیت تدریس دوره، روش های آموزش غیرمرسوم و ضعف سیستم انگیزشی، راهبردها شامل 46 شاخص و 10 مولفه الگوبرداری موفق، بهبود محتوای دوره ها، برنامه ریزی منطقه محور، نیازسنجی دقیق و علمی دوره ها، رفع موانع فردی معلمان، تغییر در سیستم های آموزشی، بهبود شرایط فیزیکی، به کارگیری مدرسین مجرب و متخصص، فراهم آوردن بسترهای انگیزشی و نظام ارزیابی مناسب و پیامدها شامل 27 شاخص و 4 مولفه پیامدهای اجتماعی، بهبود عملکرد آموزشی معلمان، بهزیستی شغلی معلمان و پیامدهای روانی معلمان بود. در نهایت، مدل داده بنیاد خط مشی گذاری به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: مدل خط مشی گذاری داده بنیاد طراحی شده به منظور توانمندسازی و ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آموزش های ضمن خدمت می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش برای طراحی برنامه هایی جهت بهبود و توانمندسازی حرفه ای معلمان از طریق آموزش های ضمن خدمت مورد بهره برداری قرار گیرد
کاوشی بر رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
185 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در سال های 1370 الی 1399 به تعداد 263 مورد بودند که تعداد 31 مورد آنها به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس و کلیدواژه های مرتبط با حوزه تربیت اخلاقی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با روش یادداشت برداری از رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت گردآوری و با روش استقرایی تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بررسی رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی حاکی از آن بود که رساله ها در 6 حوزه شامل مقایسه دیدگاه های اندیشمندان مسلمان با دیدگاه های اندیشمندان غربی، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اسلام، تربیت اخلاقی بر اساس نظرات اندیشمندان مسلمان، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اندیشمندان غربی، طراحی الگوی تربیت اخلاقی در مدارس و سایر موضوع ها قرار داشتند که بیشتر آنها به مقایسه تطبیقی دیدگاه های اندیشمندان مسلمان با دیدگاه های اندیشمندان غربی پرداختند. همه رساله ها ماهیتی دوگانه داشتند و تعداد 17 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی نظری و انتزاعی و تعداد 14 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی عملی و کاربردی بررسی نمودند.
بحث و نتیجه گیری: بررسی رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی به شناخت بهتر تربیت اخلاقی کمک می کند و خلأهای موجود را به خوبی نمایان می سازد. همچنین، رساله ها انطباق لازم و کافی را با نیازها و مسائل جامعه و نیازهای آموزشی نداشتند و هیچ رساله ای درباره آسیب شناسی تربیت اخلاقی در جامعه و نظام آموزشی یافت نشد. این نتایج می تواند برای متخصصان، برنامه ریزان و اساتید دانشگاهی حوزه فلسفه تعلیم وتربیت تلویحات کاربردی بسیاری داشته باشد و زمینه را برای پژوهش های بیشتر و کاربست نتایج فراهم سازد.
شناسایی سبک های مدیریتی دانشگاه خلاق و نقش آن در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
471 - 486
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی سبک های مدیریتی خلاق در دانشگاه ها و بررسی نقش آن ها در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه است. روش شناسی: این پژوهش از نظر روش، توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل ۱۸۰ نفر از مدیران، اساتید و کارکنان دانشکده های کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده های مدیریت و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای انجام شد و بر اساس جدول کرجسی-مورگان، ۱۵۲ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس پرسشنامه های استاندارد طراحی و تدوین شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-27 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های مدیریتی مشارکتی (r = 0.67, p < 0.01) و مربیگری (r = 0.83, p < 0.01) به طور معناداری با نوآوری در کسب وکارهای نوآورانه مرتبط هستند. مدل رگرسیون نشان داد که هر دو سبک مدیریتی به طور معناداری نوآوری را پیش بینی می کنند (F = 56.78, p < 0.01, R² = 0.79). نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک مدیریت مشارکتی (B = 0.55, β = 0.46, p < 0.01) و سبک مدیریت مربیگری (B = 0.73, β = 0.62, p < 0.01) تاثیر معناداری بر نوآوری در کسب وکار دارند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت سبک های مدیریتی مشارکتی و مربیگری در تقویت نوآوری و خلاقیت در محیط های دانشگاهی است. مدیران دانشگاه ها می توانند با اتخاذ این سبک های مدیریتی، محیطی خلاق و نوآورانه ایجاد کنند که به توسعه کسب وکارهای نوآورانه کمک می کند.
بررسی تاثیر شاخص های توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت دانش نقش مهمی در رشد و توسعه سازمان های مختلف به ویژه سازمان های آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر شاخص های توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه اعضای هیأت علمی و حق التدریس دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 210 نفر بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 160 نفر برآورد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش (67 گویه) بود که روایی صوری آن توسط خبرگان دانشگاهی تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و LISREL نسخه 7/8 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش دارای 67 گویه در 14 عامل و 6 بعد ساختار سازمانی و زیرساخت فناوری اطلاعات به عنوان عوامل علّی، بسترهای فرهنگی موثر بر توسعه آینده پژوهی و راهبردهای مدیریتی به عنوان عوامل زمینه ساز، همسویی دانشگاه با نیازهای تحولی جامعه و سیاست گذاری های آموزش عالی به عنوان عوامل مداخله گر، خلق دانش، تسهیم دانش، به کارگیری دانش و ذخیره سازی دانش به عنوان پدیده محوری، تحول در سیستم آموزشی و نهادینه شدن آینده نگاری و خط مشی گذاری به عنوان راهبردها و توسعه هوشیاری سازمانی و بهره وری نیروی انسانی به عنوان پیامدها بود؛ به طوری که همه عامل ها دارای نسبت روایی محتوایی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 5/0 و پایایی کرونباخ بالاتر از 80/0 بودند. مدل شاخص های توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران برازش مناسبی داشت. در این مدل هر یک از عامل ها بر بعد مربوط به خود و عوامل علّی بر عوامل زمینه ساز، عوامل مداخله گر و پدیده محوری تاثیر مستقیم و معنادار، عوامل زمینه ساز، عوامل مداخله گر و پدیده محوری بر راهبردها و عوامل زمینه ساز، پدیده محوری و راهبردها بر پیامدها تاثیر مستقیم و معنادار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند توسط مدیران و مسئولان نظام های آموزشی به ویژه نظام آموزش عالی با هدف توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در راستای ایجاد مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود. 30 کودک دارای اختلال یادگیری که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش حافظه فعال شامل 16 جلسه آموزشی و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ادراکی-حرکتی در 16 جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی مشکلات شنوایی فیشر و آزمون کلوز بود. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری اثربخش بود و بین اثربخشی این دو درمان در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری تفاوت معنادار وجود داشت. براین اساس می توان گفت میزان افزایش در گروه تمرین ادراکی-حرکتی در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری بیشتر از گروه آموزش حافظه فعال بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های پردازش شنیداری و درک مطلب در مرحله ی پس آزمون نسبت به مرحله پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت؛ بدین معنا که اثربخشی این دو درمان در مرحله پیگیری، ماندگار بود.
بحث و نتیجه گیری: تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری نقش بسزایی و منجر به بهبود در این کودکان شد.
ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم (مطالعه موردی: مدارس متوسط دوم استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامه ریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و در بخش کمّی پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس یافته های بخش کیفی بود. برای اعتبار داده های کیفی از استراتژی کدگذاری مجدد و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری 86/0 حاصل شد. برای اعتبار یافته های کمّی نیز از روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها نیز در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزارMaxquda18 و در بخش کمّی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی (دانش کارآفرینی، نگرش کارآفرینی، مهارت های کارآفرینی و توانایی کارآفرینی) برای کارآفرینی وجود داشت. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی دارای بارعاملی 884/0، عامل دوم نگرش کارآفرینی 891/0، عامل سوم مهارت های کارآفرینی 911/0 و عامل چهارم توانایی کارآفرینی 927/0 بودند. همچنین هر چهار عامل توانستند حدود 95/0 کل واریانس برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی را تبیین کنند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که برنامه درسی بر نگرش و دانش کارآفرینی دارای مثبت و اثر معناداری بود، همچنین برنامه درسی بر متغیرهای مهارت ها و توانایی نیز دارای اثر مثبت و معناداری بودند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، یک برنامه درسی مطلوب باید به عوامل دانشی، مهارتی، نگرشی و توانایی توجه نماید و برنامه ریزان نظام درسی باید در طراحی برنامه درسی کتاب کارآفرینی، توجه بیشتری به "ایجاد توانایی کارآفرینی" و "مهارت های کارآفرینی" دانش آموزان داشته باشند.
طراحی و تبیین کیفی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: تیم سازی اثربخش به ارتقای همکاری، ارتباطات و اعتماد بین اعضای تیم کمک می کند و برای موفقیت هر سازمانی به ویژه در سازمان های چندملّیتی حیاتی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین کیفی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خبرگان رشته مدیریت دولتی و رفتار سازمانی در حوزه تیم سازی و دارای تجربه کاری در سازمان های چندملّیتی بودند. طبق اصل اشباع نظری حجم نمونه 15 نفر برآورد که با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 719/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران در بخش عوامل علّی دارای 12 شاخص در 3 مفهوم قابلیت های یادگیری، دانش تیمی و شناسایی تیم های اثربخش، در بخش عوامل زمینه ای دارای 11 شاخص در 3 مفهوم تفکر تیمی، فرآیندهای رقابتی اثربخش و اثربخشی رقابتی در تیم سازمان، در بخش عوامل مداخله گر دارای 14 شاخص در 3 مفهوم ساختار فنی تیم های اثربخش، عدم اطمینان محیطی و ریسک های سازمانی، در بخش عوامل محوری دارای 15 شاخص در 3 مفهوم زنجیره ارزش در تیم سازی، قابلیت های تیم های اثربخش و هوش تیم سازی و صادراتی، در بخش عوامل راهبردی 12 شاخص در 3 مفهوم ارزش آفرینی تیمی، توسعه رقابت تیمی و چابکی رقابتی تیمی و در بخش عوامل پیامدی دارای 11 شاخص در 3 مفهوم اثربخشی تیم های سازمانی، ارتقای قابلیت های پویای تیم های اثربخش و توسعه رقابت پذیری تیمی بود. با توجه به یافته های مذکور، الگوی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران در نرم افزار MAXQDA 2020 طراحی و ترسیم شد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به کدهای شناسایی شده در پژوهش حاضر برای تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران طبق نظریه داده بنیاد، پیشنهاد می شود که برای بهبود وضعیت تیم سازی اثربخش به ویژه در سازمان های چندملّیتی زمینه برای بهبود شاخص ها و مفاهیم شناسایی شده فراهم شود.
شناسایی عوامل موثر بر نوآوری سازمانی بر اساس رهبری اخلاقی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
383 - 391
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر نوآوری سازمانی بر اساس رهبری اخلاقی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در دانشگاه های دولتی بوده است.
روش شناسی: این تحقیق از آن نظر مورد توجه است که با شناسایی عوامل موثر بر نوآوری می توان سیاستگذاری مناسب در جهت بهبود نوآوری در دانشگاهها را جهت بخشید برای این منظور، پس از مرور ادبیات و دسته بندی عوامل موثر بر نوآوری و تایید این مدل از طریق مصاحبه با خبرگان دانشگاه در حوزه نوآوری، مدل پژوهش از طریق تجزیه و تحلیل داده ها روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر، مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل 20 نفر از صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی)اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت و علم اطلاعات( هستند که به روش هدفمند گلوله برفی از آنها نمونه گیری شده و با استفاده از روش دلفی فازی دیدگاههای آنها استخراج شده و مورد پالایش قرار گرفته است.
یافته ها: تا بحال پژوهش همه جانبه ای در رابطه با عوامل و زمینه های ایجاد کننده آن صورت نگرفته است. با توجه به این مهم، مقاله حاضر ضمن پرداختن به بررسی مفهوم نوآوری سازمانی ، ضروررت های آن در سازمانها، ویژگی های سازمان های نوآور ، به بررسی عوامل موثر در شکل گیری نوآوری سازمانی بر اساس رهبری اخلاقی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در دانشگاه های دولتی می پردازد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد با آگاهی و شناخت از این عوامل و زمینه ها، مدیران سازمانها خواهند توانست با دیدی وسیع تر، جامع تر و آگاهانه تر به موضوع نوآوری سازمانی نگریسته و بهره لازم را به منظور افزایش عملکرد کارکنان خود کسب نمایند. و همچنین رهبری اخلاقی (72/0)، عدالت سازمانی (91/0) و تعهد سازمانی با ضریب (83/0) هرکدام تأثیر معناداری با اجرای عوامل موثر برنوآوری سازمانی دارند
ارائه الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده می شود. بنابراین، این مطالعه به بررسی الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری پرداخت.روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد. محدوده مطالعات ادارات آموزش و پرورش استان گلستان و جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود که پس از 13 مصاحبه به اشباع نظری رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و جهت تعیین پایایی از روش توافق درونی با مقدار 4/76 درصد استفاده شد. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که 55 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی با رویکرد داده بنیاد شناسایی شد؛ به طوری که برای شرایط علّی یک مقوله اصلی توانمندسازی مدیران و معلمان آموزش وپرورش، برای شرایط زمینه ای دو مقوله اصلی تقویت زیرساخت های یادگیری ابر در آموزش سازمانی و تشکیل انجمن های یادگیری پشتیبان، برای شرایط مداخله گر دو مقوله اصلی امنیت و اعتماد، برای پدیده محوری یک مقوله اصلی نظام مدیریت آموزشی، برای راهبردها دو مقوله اصلی توسعه نظام برنامه درسی و استفاده از تکنولوژی خدمات ابری در زمینه آموزش الکترونیکی و برای پیامدها یک مقوله اصلی پیامدها شناسایی شد. در نهایت، الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی داده بنیاد ترسیم شد.نتیجه گیری: الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری می تواند به متخصصان و برنامه ریزان نظام های آموزشی در بهبود شرایط آموزشی کمک نماید.
سنتزپژوهی مولفه های برنامه درسی فوق برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی فوق برنامه می تواند نقش موثری در بهبود برنامه درسی داشته باشد. در نتیجه، هدف این مطالعه سنتزپژوهی مولفه های برنامه درسی فوق برنامه بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، بنیادی و از نظر شیوه اجرا، کیفی از نوع سنتزپژوهی بود. جامعه پژوهش مقاله های مرتبط با برنامه درسی فوق برنامه سال های 1379 الی 1399 به تعداد 200 مورد بودند که تعداد 113 مورد آنها پس از بررسی اولیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش یادداشت برداری از مقاله های مرتبط با برنامه درسی فوق برنامه بود. داده های حاصل از یادداشت برداری با روش تحلیل محتوا تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای برنامه درسی فوق برنامه 53 مولفه شناسایی شد که مهم ترین آنها شامل: 1. اثربخشی فعالیت های فوق برنامه، 2. تاثیر فعالیت های فوق برنامه بر رشد اجتماعی و تمامی ابعاد مهارت های اجتماعی، 3. اجرای اصول و ویژگی های فعالیت های فوق برنامه، 4. علل عدم مشارکت در فعالیت های فوق برنامه، 5. تاثیر فعالیت های فوق برنامه بر پیشرفت تحصیلی، 6. تاثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره بر فعالیت های فوق برنامه، 7. نقش مطالعه، ورزش، سخنرانی علمی و کارگاه های آموزشی بر فعالیت های فوق برنامه، 8. برنامه ها، تشکیلات، نیروی انسانی، بودجه و امکانات فوق برنامه، 9. هماهنگی فعالیت ها بر اساس تمایل، نیازها، علائق و استعدادها، 10. تأمین سلامتی، بالابردن سطح سلامتی و ارتقای سلامت افراد و 11. شناسایی آثار و ارزش های فعالیت های فوق برنامه در راستای تحول در برنامه رسمی بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برخی از مهم ترین مولفه های برنامه درسی فوق برنامه را مشخص ساخت که متخصصان و برنامه ریزان بر اساس آنها می توانند گام موثری در جهت بهبود طراحی و اجرای برنامه درسی فوق برنامه بردارند.
طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم (مطالعه موردی مدیران مدارس استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علّی پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.
تحقیق آمیخته استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت کارآفرینی در عصر متاورس به ویژه با رویکرد آینده پژوهی، پژوهش حاضر با هدف استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مدیران شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمّی کارکنان و مدیران شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات در 29 کلان شهر کشور ایران به تعداد 45331 نفر بودند که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 184 نفر محاسبه و با توجه به ریزش های احتمالی 200 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش در بخش های کیفی و کمّی به ترتیب مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (51 گویه ای) بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 88/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. داده های بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA-2018 و داده های بخش کمّی با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-23 و SMART PLS-4 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای 293 مفهوم، 47 مقوله فرعی و 17 مقوله اصلی در 6 بعد بود؛ به طوری که بعد شرایط علّی شامل 11 مقوله فرعی در 4 مقوله اصلی تعادل میان اکتشاف فرصت و ایجاد مزیت رقابتی، توسعه نوآوری، چشم انداز رشد و بهره مندی از رویکردهای علمی و استراتژیک، بعد شرایط زمینه ای شامل 6 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی رویکرد تنظیمی و رویکرد شناختی- هنجاری، بعد شرایط مداخله گر شامل 6 مقوله فرعی در 3 مقوله اصلی سیاست ها و برنامه ریزی های کلان کشور در مسائل اشتغال زایی و کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات، تحرک انگیزشی مسائل مادی و معنوی و پویایی سازمان، بعد پدیده محوری شامل 5 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی ساختار سازمانی کارآفرینی و سیاست های سازمانی کارآفرینی، بعد راهبردها شامل 11 مقوله فرعی در 4 مقوله اصلی داشتن تفکر استراتژیک، اقدامات آینده نگر، بهبود فرآیندهای کاری و استفاده از آموزش و مدیریت دانش و بعد پیامدها شامل 8 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی رونق و شکوفایی اقتصاد و توسعه هدفمند جامعه بود. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که تعداد 32 پرسشنامه مفقوده وجود داشت و تحلیل های بخش کمّی برای 178 نفر انجام شد. بر اساس تحلیل ها همه ابعاد دارای بار عاملی و میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 50/0 و پایایی بالاتر از 70/0 بودند. افزون بر آن، استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای برازش قابل قبولی بود و در الگوی مذکور شرایط علّی بر پدیده محوری؛ پدیده محوری، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر درباره استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای متخصصان و برنامه ریزان شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات است و آنان بر اساس نتایج این پژوهش می توانند گام موثری در جهت اشتغال زایی و استقرار کارآفرینی در عصر متاورس بردارند.
شناسایی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی مراکز دانشگاهی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف: برای مواجهه با مخاطرات طبیعی نیاز به مدیریت بحران و تاب آوری سازمانی در این زمینه می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه این مطالعه همه اساتید عضو هیأت علمی مراکز دانشگاهی شهر کرج بودند که طبق اصل اشباع نظری 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 89/0 به دست آمد. داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی 125 مقوله جزئی، 12 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شناسایی شد. در این مطالعه مقوله های اصلی شامل بعد فردی (با 2 مقوله فرعی مولفه روانشناختی تاب آوری و خلاقیت و نوآوری)، بعد ساختاری (با 6 مقوله فرعی مولفه برنامه ریزی تاب آوری، مولفه انطباقی، تعهد و مدیریت، فرهنگ بحران، فرهنگ یادگیری و رهبری و تصمیم گیری)، و بعد عملیاتی (با 4 مقوله فرعی استفاده از دانش، ارتباطات، مشارکت موثر همگانی و شناخت عملیاتی منابع و تجهیزات) بودند. در پایان، الگوی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی رسم شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر درباره ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی، می توان زمینه را برای تحقق مقوله های شناسایی شده جهت بهبود تاب آوری سازمانی مدیریت بحران برای مواجهه با مخاطرات طبیعی فراهم ساخت.
شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان 7 تا 11 ساله ی شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
243 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان 7 تا 11 ساله ی شهر ایلاماست.روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی از نوع آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از روش کیفی تحلیل تم مبتنی بر نظریات خبرگان تحقیق(به روش هدفمند انتخاب شدند) به ارزیابی و شناسایی الگوهای محیطی مؤثر بر شکل گیری توانایی خلاق در دانش آموزان پرداخته شده است که نتایج تحلیل تم چهار الگویی از عناصر طبیعی و مصنوع محیط، ویژگی های ساختاری طبیعی محیط، عوامل تعیین کننده رفتار محیطی و ابعاد فیزیکی فضا برای الگوی کیفی پیشنهادی ارائه داد. در راستای نتایج تحلیل تم، یک سناریوی محقق ساخته در خصوص تأثیرگذاری و تاثیرپذیری الگوهای شناسایی شده بر روی شکل گیری توانایی خلاق دانش آموزان از تکنیک دیمتل فازی استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد مولفه تطبیق پذیری که بیشترین مقدار D+R را دارا می باشد، بیشترین تعامل را با سایر شاخص ها دارد و نیز مولفه گرمی و رطوبت که بیشترین مقدار D-R را برخوردار می باشد؛ بیشترین تأثیر (نفوذ) را بر سایر شاخص ها دارد. همچنین در ابعاد هم بعد عوامل فضایی- فیزیکی) بیشترین تعامل را با سایر ابعاد دارد و نیز بعد (عوامل تعیین کننده رفتار محیطی) که بیشترین تأثیر(نفوذ) را بر سایر ابعاد دارد.بحث و نتیجه گیری: محیط در ایجاد زمینه های یادگیری و خلاقیت به عنوان یک عامل مهم تلقی می شود.
هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
400 - 407
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین ابعاد تفکر، تفکر علمی است که می تواند نقش موثری در بهبود وضعیت های تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان ایرانی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با 10 درصد ریزش 648 نفر محاسبه که این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکر علمی Liang et al (2006) بود و داده های حاصل از آن با روش تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار SPSS 26 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که از میان 24 آیتم پرسشنامه تفکر علمی، شاخص روایی محتوایی همه آیتم ها به دلیل بالاتر از 70/0 تایید و فقط نسبت روایی محتوایی 4 آیتم به دلیل پایین تر از 50/0 نامناسب بود که این آیتم ها مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تفکر علمی دارای 24 گویه در 6 مولفه استفاده از روش های علمی، استفاده از نظریه ها و قوانین علمی، بسترهای اجتماعی و فرهنگ، خلاقیت و تصویرسازی، مشاهده و استنباط و ممارست بود؛ به طوری که بار عاملی همه آیتم ها بالاتر از 60/0، میانگین واریانس استخراج شده همه مولفه ها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه مولفه ها بالاتر از 70/0 قرار داشت. علاوه بر آن، پایایی کل پرسشنامه تفکر علمی با روش آلفای کرونباخ 86/0 و با روش ترکیبی 93/0 به دست آمد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان دارای اعتبار مناسبی می باشد و متخصصان و برنامه ریزان آموزشی می توانند از این ابزار برای اندازه گیری سطح تفکر علمی دانش آموزان استفاده و بر اساس مولفه های آن برنامه هایی برای بهبود و ارتقای تفکر علمی طراحی و اجرا نمایند.
ارائه الگوی عوامل کاهش نشاط معلمان:یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
219 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کاهش نشاط معلمان استان سمنان و ارائه الگو انجام شد.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر نوع داده ها، کیفی و از نظر روش اجرا، تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل معلمان مدارس، مدیران ارشد آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی مطلع بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که پس از جمع آوری داده ها، به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای تعیین اعتبار درونی یافته ها، از تطبیق داده ها با مبانی نظری و پیشینه و مصاحبه با خبرگان استفاده شد، برای تأیید دقّت و صحّت داده ها، در مورد اعتبار مطالعه از شیوه بررسی به وسیله اعضای پژوهش استفاده گردید، جهت تعیین اعتبار بیرونی یافته ها از تکنیک های حصول اشباع نظری و مثلث سازی استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منتج به شناسایی 91 مضمون پایه، 15 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر گردید که در قالب دو دسته تم های اصلی و فرعی قرار گرفتند. این مضامین در کنار هم یک الگوی منسجم برای کاهش نشاط معلمان استان سمنان تشکیل دادند. نهایت این که علل کاهش نشاط معلمان مشتمل بر 5 دسته مضامین فراگیر شامل عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل برون سازمانی و عوامل شغلی بدست آمد.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها توجه ویژه به عوامل کاهش نشاط معلمان و پرداختن به آنها در جهت رفع عوامل کاهنده نشاط معلمان، می توان تاحدی نشاط را به جامعه معلمان برگرداند.
بررسی مبانی فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مالکیّت عموم جامعه بر سواحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
506 - 514
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر اصلی طبیعت که منشاء حیات انسان است و از لحاظ فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیا سی و ایات قرآنی و تحقیقات علمی به عنوان مالکیّت عموم مطرح می شود اب است که شریان های حیاتی هر کشور محسوب می گردد وبه عنوان بخشی مهمی از ثروت ملی و اجتماعی ، باید بیشتر مورد توجه قانونگداران و متصدیان این حوزه قرار گیرد تا در استفاده عادلانه و بهینه از این نعمت الهی، هم حق طبیعت ادا شود وهم حقوق عموم مردم بعنوان صاحبان اصلی رعایت شود. مساله تصرف و مالکیت نا عادلانه و غیر منصفانه سواحل و منابع دریایی توسط افراد متمول و صاحبان قدرت مالی و سیاسی ضرورتی ایجاد کرد تا بهترین قوانین و قواعد فقهی و حقوقی را در حل این مساله معرفی شوند. در همه کشورها، مراجع قانون گذار به جهت تأمین حقوق عموم مردم و نحوه تصرف و مالکیّت بر دریا ها و سواحل، قوانین خاصی متناسب با مبانی اندیشه ای و منطقه ای خود طراحی و اجرا می کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم، قوانین و مقرراتی تدوین شده و در حال حاضر اجرا می شود. سوال پژوهش حاضر این است که آیا قواعدحقوقی و فقهی در حوزه مالکیت سواحل وجود دارد که بستر ساز و تسهیل گر و حامی قوانین حقوقی در حوزه مالکیت عمومی جامعه باشند. آیا بر اساس این قواعد دولت می تواند مالکیت و مدیریت سواحل را بر عهده داشته باشد ؟ همچنین این قواعد به چه میزان می توانند در حفاظت و رعایت اعتدال در بهره مندی عموم مردم از این نعمت حیاتی و استراتژیک، نقش خود را ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل قواعد فقهی و حقوقی دین مبین اسلام تهیه شده نتایج نشان داد که اجرای صحیح : قاعده عدالت ، لاضرر ،اتلاف و...... می تواند بستر ساز و حمایت گر قوانین حقوقی داخلی و بین المللی باشد. بر اساس مبانی حقوقی و فقه اسلامی و دلایل قرآنی و روایی سواحل به عنوان اموال عمومی (انفال) محسوب می شوندو برابر ماده یک قانون مصوب سال 1372 مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، مالکیّت و مسئولیّت تمام امور اعم از حفاظت، تعیین مقررّات، و شیوه بهره برداری از سواحل را به عنوان نماینده عموم مردم در اختیار خواهد داشت تا عدالت محقق شود.
مقایسه اثربخشی آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بر اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
392 - 402
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب امتحان تاثیر منفی زیادی بر سایر متغیرهای تحصیلی و غیرتحصیلی دارد، لذا باید به دنبال راهکارهای آموزشی و درمانی جهت کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان بود. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بر اضطراب امتحان دانش آموزان انجام شد.روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم مدارس دولتی و غیردولتی شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر، 45 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 12 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و گروه آزمایش دوم 9 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش تحمل بلاتکلیفی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون (1985) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه ها از نظر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P) افزون بر آن، هر دو روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی باعث کاهش معنی دار اضطراب امتحان دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری شدند (05/0 >P )نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان، مشاوران و روانشناسان مدارس جهت کاهش اضطراب امتحان می توانند از روش های آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بهره ببرند.