فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲٬۰۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «تزوتان تودوروف»، «کلود برمون» و «گریماس» با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، هر یک طرحی ،بر پایه ی چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها ،پیشنهاد می کنند. در پژوهش حاضر طرح داستان کیومرث (از شاهنامه فردوسی) به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوهای این ساختارگرایان، بررسی و تحلیل شده است. هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریات تودوروف، برمون و گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی از شاهنامه با پژوهش های آنان و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریات است.روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان کیومرث با نظریات ساختارگرایان مورد بحث منطبق است.
بررسی و نقد کهن الگویی انه اید ویرژیل
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد ادبی، نقد کهن الگویی است. کهن الگوها شامل تصاویر بالقوه، ابتدایی و صور مثالی است که در ناخودآگاه جمعی بشر وجود دارد. به اعتقاد «یونگ»، این عناصر، محصول تجربه همگانی است که در همه نسل ها تکرار شده است. «انه اید»، منظومه ای اساطیری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی رومی ها دارد. این اثر را می توان با رویکردهای مختلف، از جمله رویکرد نقد کهن الگویی تحلیل و بررسی کرد. بسیاری از کهن الگوها از جمله: کهن الگوی «قهرمان»، «آنیموس»، «پیر دانا» و «سایه» و چگونگی تبلور هر یک از این کهن الگوها بر شخصیّت های داستان، به عنوان ﻣسئله اصلی پژوهش ارزیابی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انه، کهن الگوی قهرمان است که برای رسیدن به فرآیند فردیّت، سه مرحله جست وجو، پاگشایی و بلاگردان را با موفقیّت پشت سر می گذارد تا به خویشتن که غایت فرآیند فردیّت است دست یابد. کهن الگوی آنیموس بر روان «دیدون» و «کامیل» فرافکنی شده است. «ونوس»، کهن الگوی پیر داناست که قهرمان داستان را در سراسر منظومه یاری داده است و در نهایت، انه به مبارزه با «تورنوس» که سایه درونی اوست، می رود و بر او غلبه می یابد. روش تحقیق، تحلیل محتوا در چارچوب نقد ادبی است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، نقد کهن الگویی منظومه انه اید ویرژیل با ﺗﺄکید بر آرای یونگ است.
گشتارهای ثابت در سفرنامه های روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک داستانهای بلند منثور
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک سفرنامه و حسب حال
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ریخت شناسی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی «ترس ولرز» غلامحسین ساعدی
حوزههای تخصصی:
برای ارزیابی جامع یک داستان لازم است آنرا بهتر بشناسیم.باید زوایای مختلف آن را در نظر بگیریم؛ارزشهای ذهنی مولف،دخالتهای تاریخی،معماری و صحنه پردازی و دیگر مولفه های تاثیر گزار در آفرینش اثر را مدنظر قرار دهیم تا ارزیابی جامع صورت پذیرد و مورد استقبال اذهان واقع شود.
این مقاله بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی (ترس و لرز) غلامحسین ساعدی را به عهده دارد و با استفاده از قواعد ساختارگرایان زوایای نهفته و ناشناخته آنرا به ما می نماید.نقاط قوت و ضعف اش را تفسیر، و درقالب ارائه نمونه های مقتضی حال و هوای نوشته را تبیین می کند.
زمینه داستان اقلیمی است،اصطلاحات بومی و بررسی محتوای متن با ارزیابی قدرت کلام و تکنیک زبانی خواننده را بهتر در جریان کار قرار می دهد. در این مقاله ابتدا به معرفی مختصر مجموعه ی داستانی «تر س و لرز» پرداخته شده و پس از آن ساختار طرح داستان، در قالب ارایه ی شواهدی از داستان، مورد تحلیل قرار گرفته است.
ابزار کار تئوریهای ساختار گرایان است.شیوه تحقیق درباره این نوشته مسبوق به سابقه نمی باشد.
بررسی دلایل اجتماعی تشتّت روایات در باره پادشاهی همای چهرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نامِ متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقشِ جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییرِ نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
نقد ساختاری طرح روایی در داستان
حوزههای تخصصی:
نقد ساختاری طرح روایی در داستان، روشی برای نقد داستان است. در این مقاله،
ابتدا تعریف روایت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمایز آن با عناصر زبانی مطرح می شود.
روایت، عنصری از داستان است که در حیطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساسِ
داستان، قصه، نمایش نامه و دیگر قالب های ادبی مربوط، ساختار محوری اثر هنری را
تشکیل می دهد. طرح روایی شامل مواردی از عناصر داستان می شود که در بررسی ساختمان
روایت اهمیت به سزایی دارند. طرح روایی در ساختارشناسی داستان بسیار اهمیت دارد و در
اینجا به منظور تحلیل طرح روایی و ساختار آن، عناصر طرح بررسی می شوند. ساخت شناسی
روایت موتیف های هنری داستان را آشکار می سازد و نحوة ارتباط مخاطب با داستان و
روایت از این دیدگاه مطرح خواهد شد. در پایان، روش و شیوه این نقد به صورت مستقل و
کاربردی ارائه می شود و اهمیت و ارزش این روش بررسی می گردد
گونه شناسی بیش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل نشانه شناختیِ داستان کوتاهِ داش آکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به مثابه نظریه ای ادبی در چند دهه آخر قرن بیستم توجهات زیادی را به خود جلب کرده و در برنامه های درسی و نظریه انتقادی جایگاه ویژه ای یافته است. پژوهشِ حاضر نیز در پی آن است تا رویکردی نشانه شناختی را در تحلیل داستان کوتاهِ «داش آگل» از صادق هدایت به کار گیرد. هدف ما خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن، برای دست یابی به معناهای آشکار و پنهان متن است. در این راه از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن بهره می گیریم، زیرا معنا چیزی انتزاعی و فضایی است و زمانی می تواند صورتی عینی یابد که به لفظ درآید. تحقق این عینیت هم در گرو عناصر زبانی است: آوا، واژه، گروه، جمله و در نهایت متن. یافته ها حاکی از آن است که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در راستای القای معنای موردنظر عمل می کنند.
نقد روان شناختی آثار فروغ فرخ زاد بر اساس مبانی روا نکاوی فروید و آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی «ساختار زمانی» در رمان ""چشمهایش"" علوی
حوزههای تخصصی:
«ساختار زمانی» نظریهای است که به چگونگی شکلگیری ساختار داستان به تأثیرپذیری از زمان می پردازد. در رمان چشمهایش، ارتباط علی و معلولی بین وقایع، با استفاده از عامل زمان برقرار می شود. بر هم خوردن توالی قراردادی زمان، باعث شده است این رمان شروعی از میانه داشته باشد. بازگشت های مکرر به گذشته در خاطرات فرنگیس، زمانی غیرخطی و مدور در رمان ایجاد کرده است. هر حادثة این رمان، مانند حلقه ای است که از یک نقطه شروع می شود (زمان حال و محیط مادی؛ اتاق فرنگیس) و پس از شرح ماجرا (بازگشت به گذشته) به همان نقطة آغاز (زمان حال) باز میگردد. به این ترتیب، نویسنده به نوعی در زمان داستانی، سنتشکنی میکند. هدف این پژوهش، بررسی «ساختار زمانی (زمان غیرخطی)»، در رمان چشمهایش است و هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریه بر گونة ادبی رمان است.
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
تحلیل ساختاری طرح داستان غنایی ""یوسف و زلیخا""ی جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل اجزاء و عناصر سازندهی متن یک داستان، زمینهی شناخت بیشتر آن را فراهم میآورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز مینمایاند. در پژوهش حاضر طرح داستان ""یوسف و زلیخا""ی جامی به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهندهی آن، از دیدگاه چند تن از ساختارگرایان بررسی و تحلیل شده است. در این داستان، ابتدا وضعیت متعادل برقرار است؛ یوسف به دنیا میآید و زلیخا در خواب بر او دل میبندد. سپس حادثه رخ میدهد؛ یوسف خواب میبیند و این روند تغییر میکند و وضعیت نامتعادل شکل میگیرد. بعد از رسیدن قهرمان به هدفش، (پیامبری) وضعیت متعادل سامان یافتهای شکل میگیرد. هدف از انتخاب این موضوع، انطباق نظریات ساختار گرایان بر این نوع ادبی (داستان غنایی) است.
روند تکوین سبک زنانه در آثار زویا پیرزاد: تحلیلی بر پایه سبک شناسی فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ویژگیهای زبانی آثار ادبی زنان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. در پژوهش حاضر بر ضرورت تحلیل سبکی آثار داستانی زنان به عنوان روشی برگزیده در تحلیل ویژگی های زبانی، ادبی و اندیشگانی این آثار تأکید شده است. در ادامه، برجسته ترین وجوه سبکی آثار زویا پیرزاد، با رهیافت سبکشناسی فمنیستی، بررسی و تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از نخستین اثر نویسنده یعنی مجموعه داستان مثل همه عصرها تا رمان عادت می کنیم، در سطوح مختلف متن (واژگان، جملات و سطح گفتمان) دیدگاه زنانه نمود یافته است. سیر تحول اندیشه که به تحول زبان منجر میشود، در آثار پیرزاد اینگونه است: در مجموعه داستانهای مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک زنان اسیر روزمرگیاند و از خود ارادهای ندارند؛ در رمان چراغها را من خاموش میکنم جایگاه زن مورد پرسش قرار میگیرد و در رمان عادت میکنیم با تحول نقش زن به عرصه کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دیگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه شده است.