مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
طرح روایی
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل اجزاء و عناصر سازندهی متن یک داستان، زمینهی شناخت بیشتر آن را فراهم میآورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز مینمایاند. در پژوهش حاضر طرح داستان ""یوسف و زلیخا""ی جامی به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهندهی آن، از دیدگاه چند تن از ساختارگرایان بررسی و تحلیل شده است. در این داستان، ابتدا وضعیت متعادل برقرار است؛ یوسف به دنیا میآید و زلیخا در خواب بر او دل میبندد. سپس حادثه رخ میدهد؛ یوسف خواب میبیند و این روند تغییر میکند و وضعیت نامتعادل شکل میگیرد. بعد از رسیدن قهرمان به هدفش، (پیامبری) وضعیت متعادل سامان یافتهای شکل میگیرد. هدف از انتخاب این موضوع، انطباق نظریات ساختار گرایان بر این نوع ادبی (داستان غنایی) است.
بررسی ساختار روایت در داستان حضرت ایوب (ع)
حوزههای تخصصی:
داستان حضرت ایوب (ع)، بر اساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد. کنش و واکنش های شخصیت اصلی با دیگر شخصیت ها (ایوب (ع) با شیطان) باعث شکل گیری حوادثی می شود که یک زنجیره را به وجود می آورند و در طول محور زمان گسترش می یابند. این داستان ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. در مقدمه شخصیت اصلی داستان، ایوب (ع)، معرفی و در میانة داستان، آزمایش و در پایان نیز سرنوشتش مشخص می شود. بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
خوانشی روایت شناسانه از رمان تنگسیر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
115 - 128
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های مطرح در روایت شناسی، تحلیل ساختار و طرح رمان است؛ در این پژوهش، طرح رمان تنگسیر براساس نظریات تودروف و گریماس تحلیل شده است. رمان تنگسیر براساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری برای شخصیت زایر محمد به صورت زنجیر وار به وجود می آیند. آغاز داستان وضعیت متعادل برقرار است؛ چون زایر محمد مردی زحمتکش است که در بندر دکان جو فروشی دارد، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود؛ کریم حاج حمزه و دارودسته اش سرمایه و دارایی وی را به امانت می گیرند و خرج می کنند و وضعیت نا متعادل بر رمان حاکم می شود. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد؛ او بعد از کشتن کریم و هم پیمانانش از بوشهر فرار می کند. براساس الگوی گریماس، شناسنده: زایرمحمد، موضوع شناسایی: گرفتن حق خود از دیگران، گیرنده: زایرمحمد و فرستنده: احساس درونی وی، یاریگر: شهرو، آساتور، احساس وی و...؛ مخالف: کریم حاج حمزه، شیخ ابوتراب، محمد گنده رجب و آقا علی کچل هستند. روش پژوهش حاضر از حیث گردآوری داده ها، توصیفی اسنادی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از تحلیل عنصر طرح روایی در رمان تنگسیر می توان گفت ساختار طرح این رمان با نظریه تودروف و گریماس منطبق است.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
59 - 74
حوزههای تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
امر خارق العاده در حکایات عرفانی فارسی و چند داستان رئالیسم جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
131 - 153
حوزههای تخصصی:
طرح جایگاه عنصر خارق العاده در نظامی که جایگاه عناصر آن در نسبت درونی با طرح کلّی تعیین می شود، روشی درست برای بررسی ساختار داستان های رئالیسم جادویی و حکایات عرفانی مشتمل بر رخدادهای شگفت انگیز است. برای نشان دادن پیوند ژرف ساخت جادویی با طرح این آثار، ساختار روایی حکایات موجود در متون عرفانی اسرارالتوحید، رساله قشیریّه، کشف المحجوب، مرصادالعباد من المبدأ الی المعاد و مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه و نیز آثار داستانی صدسال تنهایی، مسخ، زیباترین غریق جهان، پیرمرد فرتوت با بال هایی عظیم و آئورا بر اساس الگوی «کلود برمون» با رویکرد ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی شده است تا پس از استخراج پی رفت های اصلی، شبا هت ها و تفاوت های ساختاری در پی رفت اصلی آثار بر اساس ترکیب پی رفت های «واقع گرایانه» و «خارق العاده» مشخّص شود. نتایج به دست آمده نشان داد که در ساختار پی رفت اصلی آثار و شیوه استفاده آنها از پی رفت خارق العاده یا واقع گرایانه شباهت هایی وجود دارد. ساختارهای مشترک در پی رفت های اصلی آثار بررسی شده، «ساختار خطّی و بدون حذف پایه ها»، «حذف وضعیّت متعادل اوّلیّه و آغاز با بحران» و «ساختار غیرخطّی» هستند. ترکیب های مشترک پی رفت های اصلی از نظر اشتمال بر واقعیّت یا امر خارق العاده را نیز می توان به صورت ترکیب های «محذوف خارق العاده واقع گرایانه»، «محذوف خارق العاده خارق العاده»، «خارق العاده خارق العاده خارق العاده» نمایش داد.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.