مطالب مرتبط با کلیدواژه

استعاره های بدنی


۱.

استعاره ، بدن و فرهنگ: مفهوم پردازی دل، جگر و چشم در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بوستان شعرشناسیِ شناختی خلاقیت شاعرانه استعاره های بدنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد رتوریکی
تعداد بازدید : ۳۰۸۴ تعداد دانلود : ۲۷۳۰
لیکاف و ترنر ( 1989 ) مسئلة خلاقیت شاعرانه را در کتاب فراترازاستدلالمحضبررسی، و دو ادعای مهم را در این زمینه مطرح کردند: 1. شاعران اغلب استعاره های مفهومی را که در شعر به کار میگیرند، با مردم عامی شریک اند. 2. خلاقیت استعاری در شعر نتیجة به کارگیری و تغییر استادانة این استعاره های مفهومی مشترک بر اثر بهرهگیری شاعران از چهار ابزار مفهومی ترکیب، پرسش، پیچیدهسازی و گسترش است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پارهای از استعاره های شعری مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل وچشمدر بوستانسعدی است. تحلیل دادهها نشان میدهد سعدی اغلب از استعاره های مفهومی روزمره در شعرش استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این شاعر می تواند نتیجة بهره گرفتن از ابزارهای نام برده در به کارگیری استادانة استعاره های مشترک باشد. برپایة تحلیل دادهها، سعدی در آفرینش استعاره های بررسیشده بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای پیچیدهسازی و گسترش به طور متوسط استفاده کرده است.
۲.

زبانشناسی شناختی: الگوی شناختی چشم در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوستان زبان شناسی شناختی استعاره های بدنی الگوی شناختی تنایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۰ تعداد دانلود : ۹۸۳
در مطالعة حاضر که تلاشی میان رشته ای در حوزه های ادبیات و زبان شناسی شناختی است تعامل استعاره، شناخت، بدن و فرهنگ بررسی می شود. در این مقاله پاره ای از عبارات مبتنی بر واژة چشم (دیده) در بوستان سعدی براساس رویکرد زبان شناسی شناختی تجزیه وتحلیل می شود. بررسی داده ها نشان می دهد که چشم (دیده)، به شکل واژه ای زایا در تجسم ذهن فارسی زبانان از طریق یک الگوی شناختی مشارکت دارد و در آن به مفهوم پردازی «احساسات» (عشق، تمایل، شادی، حسادت)، «قوای ذهنی» (دانستن، درک کردن، فکرکردن)، «ارزش های فرهنگی» (احترام، مهمان نوازی)، «ویژگی های شخصیتی» (حرص، بی رحمی) و «پدیده های محسوس و جسمانی» (مرگ، زمان) می پردازد. نتایج همچنین نشان دهندة حضور قالب های شناختی استعاره، طرحواره های تصویری و مجاز در این مفهوم پردازی است. نیز تصور بشر پیرامون ساختار بدن و وظایف اعضای آن در تعامل با الگوهای فرهنگی مصدری برای ظهور استعاره و مجاز مفهومی در هر زبان محسوب می شود